سفارش تبلیغ
صبا ویژن
از روی دوستی نگریستن به چهره دانشمند عبادت است . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
لوگوی وبلاگ
 

دسته بندی موضوعی یادداشتها
 
شعر ، دنیز ، آذربایجان ، ارومیه ، علیار ، قلیزاده ، مصطفی ، غربی ، امام ، ترکی ، علی ، ترکی ، شاعر ، دنیزنیوز ، حوزه ، هنری ، حسین ، اسلامی ، حمیدی ، غزل ، محمد ، حاج ، ایران ، فارسی ، باکو ، قرآن ، کتاب ، نشریه ، اسلام ، تبریز ، طنز ، کتاب ، عاشیق ، شهریار ، اکبر ، انقلاب ، مصطفی قلیزاده علیار ، نخجوان ، شهید ، سایت ، سید ، باکو ، اهل بیت ، ابراهیم ، سفر ، دریاچه ، فخری ، ادبیات ، تصویر ، خمینی ، دفاع ، رضا ، پیغمبر ، جمعه ، اسرائیل ، مقدس ، نامه ، مهدی ، حوزه هنری ، حمید ، صادق ، فاطمه ، پیامبر ، بهرام ، اکبر ، اهر ، فاطمه زهرا ، نارداران ، مقاله ، عاشورا ، عکس ، زهرا ، ترکیه ، کربلا ، همایش ، واقف ، ترکیه ، بسیج ، بیت ، جمهوری ، اهل ، انتظار ، امام علی ، ادبی ، در ، عراق ، صابر ، شهر ، شامی ، خامنه ای ، خدا ، دوستی ، زن ، سعید ، اسدی ، آیت الله ، امام حسین ، هنرمندان ، ورزقان ، هفته ، مردم ، موسیقی ، نقد ، قم ، محمود ، کانون ، امام خمینی ، جنبش ، جشنواره ، خاطرات ، حافظ ، حجاب ، حسنی ، حسن ، تاریخ ، سال ، رستمی ، شیخ ، عکس ، فرهنگی ، فرهنگ ، فضولی ، عید ، عشق ، سیاسی ، رمضان ، زبان ، سلیمانپور ، شاعران ، سوریه ، ترجمه ، تهران ، به ، حاج علی اکرام ، ایرانی ، آمریکا ، وبلاگ ، واحدی ، نویسنده ، مدح ، محفل ، مجلس ، مجتبی ، میرزا ، مرثیه ، مصر ، آمریکا ، آراز ، احمد ، استاندار ، اکرام ، حیدر ، تبریزی ، پیامبر اسلام ، سلبی ناز ، روز ، زندگی ، زینب ، رضوانی ، دو ، داستان ، صراف ، عظیم ، علی یف ، علیزاده ، علمیه ، علمدار ، فتح الهی ، فرانسه ، فلسطین ، فیلم ، شاهرخ ، شجاع ، دو هفته نامه ، دیدار ، رسول ، رجبی ، زلزله ، پیام ، بهمن ، حزب ، جواد ، ادب ، اردوغان ، آذربایجان غربی ، آثار ، مطبوعات ، مشهد ، مهدی موعود ، محمداف ، کانون ، نویسندگان ، هفته نامه ، هنر ، وطن ، ولی ، یاد ، هادی ، نوروزی ، نماز ، قیام ، کرکوک ، محسن ، مثنوی ، ماه ، مایل ، ملی ، آذری ، آزادی ، ارشاد ، از ، اسماعیل زاده ، انگلیس ، اورمیه ، اکرام ، جاوید ، حدیث ، حسینی ، حضرت ، بهرامپور ، بعثت ، روزنامه ، رهبری ، سعدی ، رباعی ، رزم آرای ، دینی ، دانشگاه ، شب ، غدیر ، غفاری ، علامه ، عرب ، عرفان ، فارس ، فرزند ، صمداف ، صادقپور ، صدر ، طلعت ، طلاب ، خوی ، دوزال ، رهبر ، بزرگ ، بیداری ، تبلیغات ، حمایت ، حماسه ، حاجی زاده ، جعفری ، توهین ، امین ، انتخابات ، انجمن ، امام زمان ، الله ، استاد ، اخلاق ، آیت الله خامنه ای ، آران ، آغدام ، آقازاده ، منظومه ، مسلمان ، مراغه ای ، مسئولان ، موعود ، موسی ، ماهر ، محمدی ، هریس ، یادداشتهای ، وفات ، یحیی ، یک ، کردستان ، کربلا ، نوروز ، نمایندگان ، وحید ، مایل اوغلو ، گرمان ، مولانا ، میلاد ، نباتی ، مسجد ، مرگ ، مرسی ، مسئول ، معلم ، آغری ، آذربایجانی ، اسلامگرایان ، اسماعیل ، ارمنستان ، ارمنی ، ارزشها ، اشغال ، باکو 10 ،

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :773
بازدید دیروز :610
کل بازدید :2875440
تعداد کل یاداشته ها : 881
103/2/6
6:26 ع
مشخصات مدیروبلاگ
 
قلیزاده علیار[263]

خبر مایه
پیوند دوستان
 
سرچشمه ادب و عرفان : وب ویژه تفسیر ادبی عرفانی قرآن مجید شقایقهای کالپوش بچه مرشد! سکوت ابدی هم نفس ►▌ استان قدس ▌ ◄ نغمه ی عاشقی جریان شناسی سیاسی - محمد علی لیالی سرچشمه همه فضـایـل مهــدی(ع) است ساده دل ماییم ونوای بینوایی.....بسم الله اگرحریف مایی ....افسون زمانه طراوت باران تنهایی......!!!!!! جـــیرفـــت زیـبا سارا احمدی بیصدا ترازسکوت... .: شهر عشق :. پیامنمای جامع شهر صبح ماتاآخرایستاده ایم سایت روستای چشام (Chesham.ir) وبلاگ گروهیِ تَیسیر منطقه آزاد محمدمبین احسانی نیا رازهای موفقیت زندگی مرام و معرفت یامهدی Dark Future امام خمینی(ره)وجوان امروز عشق ارواحنا فداک یا زینب سیاه مشق های میم.صاد مهاجر مردود دهکده کوچک ما گروه اینترنتی جرقه داتکو بسیج دانشجویی دانشکده علوم و فنون قرآن تهران هفته نامه جوانان خسروشهر آتیه سازان اهواز بیخیال همه حتی زندگیم عمو همه چی دان پـنـجـره صل الله علی الباکین علی الحسین تینا شهید آوینی Chamran University Accounting Association پدر خاک فقط خدا از یک انسان ع ش ق:علاقه شدید قلبی تبریک می گوییم شما به ساحل رسیدید!!!!! گاهنامه زیست جوک و خنده دهاتی دکتر علی حاجی ستوده قلب خـــــــــــــــــــــــــــاکی کشکول sindrela شیدائی تنها عاشقانه سیب آریایی نیروی هوایی دلتا ( آشنایی با جنگنده های روز دنیا ) به یاد تو آخوند مالخر و تمام طرفدارانش در سیستم حکومتی فروشگاه من قاضی مالخر یا قاضی طمع کار کدامیک ؟؟؟؟ پایگاه خبری،قرآنی، فرهنگی آذربایجان غربی عاشقانه زنگ تفریح

امانت

 نشریه ای رسالت مدار

(یادداشتی بر انتشار شماره 1000 هفته نامه "امانت" چاپ ارومیه، مورخ 9/5/91)

مصطفی قلیزاده علیار

آشنایی بنده با هفته نامه امانت به سالهای دور بر می گردد شاید به چهارده - پانزده سال پیش؛ آن زمانها در ارومیه نشریه بسیار اندک و انگشت شمار بود. امانت همه جا دیده می شد و فعال بود. من در دی ماه 1377 ( ژانویه 1999) در مقدمه ای که در شهر نخجوان بر مجموعه اشعار شاعران عضو انجمن ادبی اهل بیت (ع) آن دیار تحت عنوان «چیچک له نیر بهاریمیز» (لاتین)نوشته ام، ذکر کرده ام که «برخی از اشعار این شاعران در «هفته نامه امانت» چاپ ارومیه منتشر شده است».

در واقع اشعار آن شاعران به واسطه این جانب در آن سالها در مطبوعات تبریز و ارومیه و قم و تهران جاپ می شد و من از آن زمان به نوعی با امانت ارتباط داشته ام. تا اینکه از سال 1380 با جناب ابراهیم آقازاده مدیر مسئول این نشریه متعهد از نزدیک آشنا و به تبع آن با امانت نیز بیشتر مرتبط شدم خصوصاً از سال 1384 که در ارومیه رحل اقامت افکندم، گاهی مطالبی را در این هفته نامه به چاپ می سپردم و در ادامه آن حتی دو جلد از کتابهای بنده به نامهای «خاطرات حاج علی اکرام علی اف رهبر اسلامگرایان جمهوری آذربایجان» و «مردی شبیه خود» (امام خمینی) که هر دو دارای مطالب و مفاهیم الهی، اجتماعی، تاریخ، جهانی و انقلابی است، به صورت مستمر و دنباله دار از باء بسم الله تا تاء تمّت در امانت به چاپ مجدد رسید به پیشنهاد خود آقای آقازاده و به همت و پشتکار (تایپ و طراحی) خانم ندا عبدی؛ خدایشان خیر دهاد. سایر مطالب این نشریه را هم اغلب در مسیر دانش افزایی عمومی و پاسداری از ارزشهای انسانی و اسلامی دیده ام. لذا اگر من امانت را نشریه ای رسالت مدار و صاحب رسالت رسانه ای و نشر دهنده اندیشه های سازنده ومفید برای اجتماع و نظام اسلامی ایران بنامم، گزاف نگفته ام. البته هر نشریه ای نقاط ضعف و قوتی دارد، امانت هم از این قاعده مستثنی نیست، اما آنچه مهم است، جهت گیری کلی یک نشریه است. در بین نقاط قوت این هفته نامه می توانم به نشر ارزشهای دینی و اجتماعی، مطالب فرهنگی و ادبی سودمند، دوری از دامن زدن به اختلافات قومی، پاسخ گویی به انحرافات و بیان مشکلات استان آذربایجان غربی اشاره کنم. به عبارت دیگر «امانت» امانتدار عرصه مطبوعات این استان است. از زاویه کلان نگری و نگاه ملی، همین نقاط قوت برای یک نشریه کافی است تا در ردیف نشریات متعهد و رسالت مدار کشورش قرار بگیرد.

انتشار هزارمین شماره امانت را به جامعه مطبوعاتی استان و همکاران این نشریه و مدیر مسئول آن تبریک می گویم. مطمئنم که این نشریه در تاریخ مطبوعات ارومیه و استان آذربایجان غربی خواهد ماند. با خاطره ای از مرحوم حاج علی اکرام علی یف رهبر جنبش اسلامی آذربایجان سخن را به پایان می برم و آن اینکه آن مرحوم هر وقت در تلفن یا حضوری حال دوستان ارومیه ای می پرسید، می گفت: امانتین حال نئجه دیر؟!

یعنی از باب «تسمیه الحال باسم المحل» به جای آقای آقازاده، امانت را می گفت. در واقع امانت در جمهوری آذربایجان و در میان مردان آزاد آن دیار نیز چنان مشهور بود و هست که مدیر مسئولش را هم به نام نشریه می گفتند و می گویند و نشان از احترامی است که مردم مسلمان آذربایجان به این نشریه قائلند. تا بوده چنین بوده، تا باد چنین بادا.


  

واقعه   غدیر خم- خلاصه  

بر اساس نوشته ای از آیت الله العظمی جعفرسبحانى  

پیامبر گرامى صلى الله علیه و آله و   سلم در سال دهم هجرت براى انجام فریضه وتعلیم مراسم حج ‏به مکه عزیمت کرد. این بار   انجام این فریضه با آخرین سال عمر پیامبر عزیز مصادف شد و از این جهت آن را «حجة   الوداع‏» نامیدند. افرادى که به شوق همسفرى ویا آموختن مراسم حج همراه آن حضرت   بودند، تا صد وبیست هزار تخمین زده شده‏اند  .

مراسم حج ‏به پایان رسید و پیامبر اکرم      - ص-  راه مدینه را، در حالى که گروهى انبوه او را بدرقه   میکردند وجز کسانى که در مکه به او پیوسته بودند، همگى در رکاب او بودند، در پیش   گرفت. چون کاروان به پهنه بى آبى به نام «غدیر خم‏» رسید، پیک وحى فرود آمد وبه پیامبر فرمان توقف داد  . پیامبر نیز دستور داد که همه از حرکت ‏باز ایستند و بازماندگان فرا رسند  .

کاروانیان از توقف ناگهانى وبه ظاهر   بى موقع پیامبر در این منطقه بى آب، آن هم در نیم روزى گرم که حرارت آفتاب بسیار   سوزنده و زمین تفتیده بود، در شگفت ماندند. مردم با خود مى‏گفتند: فرمان بزرگى از   جانب خدا رسیده است و در اهمیت فرمان همین بس که به پیامبر ماموریت داده است که در   این وضع نامساعد همه را از حرکت‏ باز دارد و فرمان خدا را ابلاغ کند  .

فرمان خدا به رسول گرامى طى آیه زیر نازل شد:

یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک و ان لم تفعل فما بلغت رسالته و الله یعصمک من الناس .(مائده:67)

«اى پیامبر، آنچه را از پروردگارت بر تو فرود آمده است‏به مردم برسان واگر نرسانى رسالت‏خداى را بجا نیاورده‏اى; و خداوند تو را از گزند مردم حفظ مى‏کند».

دقت در مضمون آیه ما را به نکات زیر هدایت مى‏کند:

 فرمانى که پیامبر-  ص -  براى ابلاغ آن مامور شده بود آنچنان خطیر و عظیم بود که هرگاه پیامبر (بر فرض محال) در رساندن آن ترسى به خود راه مى‏داد و آن را ابلاغ نمى‏کرد، رسالت الهى خود را انجام نداده بود، بلکه با انجام این ماموریت رسالت وى تکمیل مى‏شد.

به عبارت دیگر، هرگز مقصود از «ما انزل الیک» مجموع آیات قرآن و دستورهاى اسلامى نیست. زیرا ناگفته پیداست که هرگاه پیامبر مجموع دستورهاى الهى را ابلاغ نکند رسالت ‏خود را انجام نداده است ویک چنین امر بدیهى نیاز به نزول آیه ندارد. بلکه مقصود از آن، ابلاغ امر خاصى است که ابلاغ آن مکمل رسالت‏ شمرده مى‏شود وتا ابلاغ نشود وظیفه‏خطیر رسالت رنگ کمال به خود نمى‏گیرد. بنابر این، باید مورد ماموریت‏ یکى از اصول مهم اسلامى باشد که با دیگر اصول وفروع اسلامى پیوستگى داشته پس از یگانگى خدا ورسالت پیامبر مهمترین مسئله شمرده شود.

اکنون باید دید از میان احتمالاتى که مفسران اسلامى در تعیین موضوع ماموریت داده‏اند کدام به مضمون آیه نزدیکتر است.

محدثان شیعه و همچنین سى تن از محدثان بزرگ اهل تسنن  بر آنند که آیه در غدیر خم نازل شده است وطى آن خدا به پیامبر ماموریت داده که حضرت على علیه السلام را به عنوان «مولاى مؤمنان‏» معرفى کند.

ولایت و جانشینى امام پس از پیامبر از موضوعات خطیر و پر اهمیتى بود که جا داشت ابلاغ آن مکمل رسالت‏ باشد وخوددارى از بیان آن، مایه نقص در امر رسالت‏شمرده شود.

آفتاب داغ نیمروز هجدهم ماه ذى الحجه بر سرزمین غدیر خم به شدت مى‏تابید وگروه انبوهى که تاریخ تعداد آنها را از هفتاد هزار تا صد وبیست هزار ضبط کرده است در آن محل به فرمان پیامبر خدا فرود آمده بودند ودر انتظار حادثه تاریخى آن روز به سر مى‏بردند، در حالى که از شدت گرما رداها را به دو نیم کرده، نیمى بر سر ونیم دیگر را زیر پا انداخته بودند.

در آن لحظات حساس، طنین اذان ظهر سراسر بیابان را فرا گرفت ونداى تکبیر مؤذن بلند شد. مردم خود را براى اداى نماز ظهر آماده کردند وپیامبر نماز ظهر را با آن اجتماع پرشکوه، که سرزمین غدیر نظیر آن را هرگز به خاطر نداشت، بجا آورد وسپس به میان جمیعت آمد وبر منبر بلندى که از جهاز شتران ترتیب یافته بود قرار گرفت وبا صداى بلند خطبه‏اى به شرح زیر ایراد کرد:

ستایش از آن خداست. از او یارى مى‏خواهیم وبه او ایمان داریم وبر او توکل مى‏کنیم واز شر نفسهاى خویش وبدى کردارهایمان به خدایى پناه مى‏بریم که جز او براى گمراهان هادى وراهنمایى نیست; خدایى که هرکس را هدایت کرد براى او گمراه کننده‏اى نیست. گواهى مى‏دهیم که خدایى جز او نیست ومحمد بنده خدا وفرستاده اوست.

هان اى مردم، نزدیک است که من دعوت حق را لبیک گویم و از میان شما بروم. ومن مسئولم و شما نیز مسئول هستید. در باره من چه فکر مى‏کنید؟

یاران پیامبر گفتند: گواهى مى‏دهیم که تو آیین خدا را تبلیغ کردى ونسبت‏به ما خیرخواهى ونصیحت کردى و در این راه بسیار کوشیدى، خداوند به تو پاداش نیک بدهد.

وقتى مجددا آرامش بر جمعیت‏حکمفرما شد، پیامبر اکرم فرمود:

آیا شما گواهى نمى‏دهید که جز خدا، خدایى نیست ومحمد بنده خدا وپیامبر اوست؟ بهشت ودوزخ ومرگ حق است وروز رستاخیز بدون شک فرا خواهد رسید وخداوند کسانى را که در خاک پنهان شده‏اند زنده خواهد کرد؟

یاران پیامبر گفتند: آرى، آرى، گواهى مى‏دهیم.

پیامبر ادامه داد : من در میان شما دو چیز گرانبها به یادگار مى‏گذارم; چگونه با آنها معامله خواهید کرد؟ ناشناسى پرسید: مقصود از این دو چیز گرانبها چیست؟

پیامبر فرمود:

یکی «ثقل اکبر» کتاب خداست که یک طرف آن در دست‏خدا وطرف دیگرش در دست‏شماست. به کتاب او چنگ بزنید تا گمراه نشوید. و دیگری «ثقل اصغر» عترت واهل بیت من است. خدایم به من خبر داده که دو یادگار من تا روز رستاخیز از هم جدا نمى‏شوند.

هان اى مردم، برکتاب خدا وعترت من پیشى نگیرید واز آن دو عقب نمانید تا نابود نشوید.

در این موقع پیامبر – ص -  دست‏حضرت على علیه السلام را گرفت و بالا برد، تا جایى که سفیدى زیر بغل او بر همه مردم نمایان شد وهمه حضرت على علیه السلام را در کنار پیامبر دیدند و او را به خوبى شناختند ودریافتند که مقصود از این اجتماع مسئله‏اى است که مربوط به حضرت على علیه السلام است و همگى با ولع خاصى آماده شدند که به سخنان پیامبر گوش فرا دهند. پیامبر فرمود:  هان اى مردم، سزاوارترین فرد بر مؤمنان از خود آنان کیست؟

یاران پیامبر پاسخ دادند: خداوند و پیامبر او بهتر مى‏دانند.

پیامبر ادامه داد:  خداوند مولاى من و من مولاى مؤمنان هستم و بر آنها از خودشان اولى وسزاوارترم. هان اى مردم،«هر کس که من مولا و رهبر او هستم، على هم مولا ورهبر اوست‏».

رسول اکرم صلى الله علیه و آله و سلم این جمله آخر را سه بار تکرار کرد وسپس ادامه داد:

پروردگارا، دوست‏بدار کسى را که على را دوست‏بدارد ودشمن بدار کسى را که على را دشمن بدارد.خدایا، یاران على را یارى کن ودشمنان او را خوار وذلیل گردان. پروردگارا، على را محور حق قرار ده.

سپس افزود:  لازم است‏حاضران به غایبان خبر دهند ودیگران را از این امر مطلع کنند.

هنوز اجتماع با شکوه به حال خود باقى بود که فرشته وحى فرود آمد وبه پیامبر گرامى بشارت داد که خداوند امروز دین خود را تکمیل کرد ونعمت‏خویش را بر مؤمنان بتمامه ارزانى داشت.  در این لحظه، صداى تکبیر پیامبر بلند شد وفرمود:  خدا را سپاسگزارم که دین خود را کامل کرد و نعمت‏خود را به پایان رسانید واز رسالت من و ولایت على پس از من خشنود شد.

پیامبر از جایگاه خود فرود آمد ویاران او، دسته دسته، به حضرت على علیه السلام تبریک مى‏گفتند واو را مولاى خود ومولاى هر مرد وزن مؤمنى مى‏خواندند. در این موقع حسان بن ثابت، شاعر رسول خدا، برخاست واین واقعه بزرگ تاریخى را در قالب شعرى با شکوه ریخت وبه آن رنگ جاودانى بخشید. از چکامه معروف او فقط به ترجمه دو بیت مى‏پردازیم:

پیامبر به حضرت على فرمود:برخیز که من تو را به پیشوایى مردم وراهنمایى آنان پس از خود برگزیدم.هر کس که من مولاى او هستم، على نیز مولاى او است. مردم! بر شما لازم است از پیروان راستین ودوستداران واقعى على باشید

منبع: دو هفته نامه « دنیز»، شماره 4 مورخ 17/8/90


  

رسالت روزنامه‌نگار چیست؟

 (به مناسبت انتشار پیش شماره اول «روزنامه آراز آذربایجان» در ارومیه – روز دوشنبه چهارم مهر ماه 1390 )

راستی به نظر شما رسالت روزنامه‌نگار به عنوان چشم و گوش مردم و جامعه با حضوری مستمر و فعال در لایه‌های پیدا و پنهان زندگی جمعی ملتش چیست؟ آیا اصلاً روزنامه‌نگاری دارای رسالت و وظیفه و وظایفی فراتر از شغل و پیشه دارد؟ آیا روزنامه نگاری یک شغل است مثل شغل‌ها و پیشه ها و حرفه‌های دیگر همچون نانوایی، کشاورزی، کارمندی، بازاری و ...؟ که با انجام آن و دریافت حقوق و مزایا، تمام شود و شخص روزنامة‌نگار برود پی کار و بارش، استراحت و سیاحت و گردش و بگو و بخندش؟! و فردا روز از نو و روزی از نو...؟

به عبارت دیگر آیا جایگاه یک روزنامه نگاربا مؤلفه‌هایی همچون خبرنگاری، اطلاع‌رسانی به موقع، مصاحبه، انتشار خبر، تحلیل‌های اجتماعی و سیاسی و ... جایگاه یک شاغل عادی در جامعه است؟ یا اینکه نه، روزنامه‌نگاری مسئولیتی فراشغلی و بالاتر از انجام وظایف اداری دارد که از سایر مسئولیت‌ها و وظایف در جوامع بشری متمایز و برجسته‌تر است؟

آنچه از دقت در وظایف یک فرد روزنامه‌نگار به دست می‌آید این است که روزنامه‌نگاری صرفاً یک شغل نیست هر چند ممکن است روزنامه‌نگار شاغل در اداره‌ای، دفتر روزنامه‌ای، سازمانی هم باشد، اما رسالتی دارد و آن عبارت است از تجلی وجدان جمعی جامعه در فعالیت فردی شخص روزنامه نگار در کشاکش حوادث و پدیده‌های اجتماعی و سیاسی ملت و کشورش؛ حوادث و وقایعی که به نوعی با سرنوشت ملت و مملکت وی یا سرنوشت بشر در سطح جهان گره می‌خورد، آنها را دستخوش دگرگونی و تحول می‌کند، در معرض تهدید و تباهی قرار می‌دهد و یا در مسیر توسعه و پیشرفت می‌اندازد.

با این حساب می توان گفت: رسالت روزنامه‌نگاری حاصل فرایند پدیده‌ها و کنش و واکنش‌هایی است که در سطح ملی یا جهانی و در ابعاد سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و اخلاقی تاثیر می‌گذارد، چه آنی باشد چه  تدریجی، منفی یا مثبت، مرئی یا نامرئی و ...

از این دیدگاه است که روزنامه‌نگاری بیش و پیش از آنکه یک شغل باشد رسالت است با پشتوانه شکست‌ناپذیری به عنوان عنصرایمان. رسالت روزنامه‌نگاری از جنس رسالت انبیاء الهی و شبیه به کار پیامبران خداست سرشار از تعهد، احساس مسئولیت، ظرافت، عواطف انسانی، تعقل، بردباری، سرعت عمل، فریاد، نوآوری، پیام‌رسانی، بصیرت، شجاعت، ایثار و از خودگذشتگی. و موضوع کار و رسالت خبرنگاری « انسان» و « جوامع انسانی» است.

یک خبرنگار واقعی با بصیرت تمام و عدم احساس خستگی، کژی‌ها را در جوامع نشان می‌دهد، خدمت‌ها و خیانت‌ها را تعریف می‌کند، ملتی را به جنبش و خیزش در می‌آورد، اگاهی و بصیرت و تعهد و راستی و درستی را زودتر و بهتر از دیگران در جامعه منتشر می‌سازد، نقاط ضعف و قوت را ‌نمایان و زمینه شعور و رشد عقلانی و علمی و اجتماعی و تربیتی و اخلاقی و معنوی را مساعد می‌کند ، دل و جان آدم‌ها را تکان می‌دهد و پر از نشاط و امید می‌کند.

اگر روزنامه نگار اینگونه به تعهد و رسالت خود عمل کند، فردی الهی و پیرو حقیقی پیامبران و از دسته « عبادالرحمن» ( بندگان برگزیده رحمان) است وگرنه از گروه حزب الشیطان و اخوان الشیاطین (برادران شیاطین) است که جز گمراهی و یاس و سیاه‌نمایی و شیطنت و هواپرستی و شهرت طلبی در جامعه حاصلی ندارد و عرصه مطبوعاتی و اطلاع‌‌رسانی را جولانگاه ضلالت و حیرانی می‌کند و فتنه می‌انگیزد مثل وجه غالب روزنامه نگاری در غرب که امروز اغلب این جماعت در اروپا و آمریکا جز خدمت به زر و زور و تزور و استکبار و محکومیت حق طلبان فلسطین و لیبی و مصر و خوش خدمتی به آمریکا کاری ندارند.

برای همین است که گاهی در مواقعی از صد ساله اخیر جوامع بشری، بعضی از خبرنگاران متعهد و رسالت‌مدار موجی شگفت‌انگیز آفریده‌اند و گاه حتی این موج به سقوط نظام سیاسی ریشه‌دار و مستحکم انجامیده است و سرنوشتی نو برای ملت خود رقم زده‌اند.

من نمی‌خواهم در مورد روزنامه‌نگاران مدیحه‌سرایی یا هجو گویی کنم و به سبک شعرا و نویسندگان متکلف رسمی متقدم، حرف‌هایی گزاف ردیف هم کنم. می‌خواهم نمایی از حقیقت این رسالت مردمی و الهی  و در مقابل آن روزنامه نگاری شیطانی را نشان دهم، تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل.

از این رهگذر اشاره‌ای می‌کنم به این حقیقت که اگر در کشور ما روزنامه‌نگار به هر حال جایگاهی لااقل در مرکز داشته و دارد، در اکثر استانها بسیار کمرنگ و در استان آذربایجان غربی تا حدی بی‌رنگ و پرت از مرحله و تداعی‌گر نوعی بیکاری و دلمشغولی اهالی مطبوعات و اصحاب رسانه است. آن هم البته دلایل خاص خود را دارد که باید در فرصتی دیگر بررسی کرد.

اینک فقط این حقیقت تلخ را باید ذکر کنم که مهم‌ترین علت آوارگی و در حاشیه ماندن روزنامه‌نگاری در ارومیه و استان، عدم توجه جدی مسئولان رده اول از این قشر فرهنگی – اجتماعی و نبود سرپناهی مطمئن جهت رشد و بالندگی اهل اندیشه و رسانه در این استان است و چون راه « روزنامه‌« نگاری و انتشار نشریه به شکل فعال و روزانه در این خطه  کاملاً صفر کیلومتر و راهی نرفته و ناهموار و پر از موانع سبک و سنگین است، کار نخستین روزنامه استانی ما یعنی « روزنامه آراز آذربایجان»... را تا حد زیادی سخت و خسته‌کننده کرده است.

 امروز با نشر « روزنامه آراز آذربایجان» بحمدالله اولین روزنامه در تاریخ ارومیه و استان منتشر می شود و با وقوع این حادثه ی مبارک، بی شک مطبوعات این استان تولدی نو می یابند. ولی با توکل به خداوند امیدواریم در سایه همکاری اهل فکر و فرهنگ و رسانه و حمایت‌های مادی و معنوی مردم شریف استان و مسئولان دلسوز و فرهنگ ‌دوست بتوانیم با گام‌ نخست، این راه نرفته را هموار نماییم و در آینده‌ای نزدیک شاهد انتشار «روزنامه‌هایی» چند و متنوع در استان باشیم. چرا که استان هم استحقاق چندین روزنامه را دارد و هم شایسته آن است. همچنین شایسته است با حمایتهای کارساز مسئولان فرهنگی و اجرایی استان و از میان برداشتن موانع سر راه، نشریه هایی تخصصی ( اقتصادی، سیاسی، ادبی، علمی، هنری، تاریخی، نظامی و ...) در این استان انتشاریابد تا بیشتر موجب سرافرازی اهالی این خطه گردد. / مصطفی قلیزاده علیار

منبع: روزنامه آراز آذربایجان ( مورخ 4 مهر ماه 1390 - ارومیه‘ پیش شماره اول)

 

 

 

 

 


90/7/6::: 1:1 ص
نظر()