سفارش تبلیغ
صبا ویژن
آموزش دانش کفّاره گناهان بزرگ است . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
لوگوی وبلاگ
 

دسته بندی موضوعی یادداشتها
 
شعر ، دنیز ، آذربایجان ، ارومیه ، علیار ، قلیزاده ، مصطفی ، غربی ، امام ، ترکی ، علی ، ترکی ، شاعر ، دنیزنیوز ، حوزه ، هنری ، حسین ، اسلامی ، حمیدی ، غزل ، محمد ، حاج ، ایران ، فارسی ، باکو ، قرآن ، کتاب ، نشریه ، اسلام ، تبریز ، طنز ، کتاب ، عاشیق ، شهریار ، اکبر ، انقلاب ، مصطفی قلیزاده علیار ، نخجوان ، شهید ، سایت ، سید ، باکو ، اهل بیت ، ابراهیم ، سفر ، دریاچه ، فخری ، ادبیات ، تصویر ، خمینی ، دفاع ، رضا ، پیغمبر ، جمعه ، اسرائیل ، مقدس ، نامه ، مهدی ، حوزه هنری ، حمید ، صادق ، فاطمه ، پیامبر ، بهرام ، اکبر ، اهر ، فاطمه زهرا ، نارداران ، مقاله ، عاشورا ، عکس ، زهرا ، ترکیه ، کربلا ، همایش ، واقف ، ترکیه ، بسیج ، بیت ، جمهوری ، اهل ، انتظار ، امام علی ، ادبی ، در ، عراق ، صابر ، شهر ، شامی ، خامنه ای ، خدا ، دوستی ، زن ، سعید ، اسدی ، آیت الله ، امام حسین ، هنرمندان ، ورزقان ، هفته ، مردم ، موسیقی ، نقد ، قم ، محمود ، کانون ، امام خمینی ، جنبش ، جشنواره ، خاطرات ، حافظ ، حجاب ، حسنی ، حسن ، تاریخ ، سال ، رستمی ، شیخ ، عکس ، فرهنگی ، فرهنگ ، فضولی ، عید ، عشق ، سیاسی ، رمضان ، زبان ، سلیمانپور ، شاعران ، سوریه ، ترجمه ، تهران ، به ، حاج علی اکرام ، ایرانی ، آمریکا ، وبلاگ ، واحدی ، نویسنده ، مدح ، محفل ، مجلس ، مجتبی ، میرزا ، مرثیه ، مصر ، آمریکا ، آراز ، احمد ، استاندار ، اکرام ، حیدر ، تبریزی ، پیامبر اسلام ، سلبی ناز ، روز ، زندگی ، زینب ، رضوانی ، دو ، داستان ، صراف ، عظیم ، علی یف ، علیزاده ، علمیه ، علمدار ، فتح الهی ، فرانسه ، فلسطین ، فیلم ، شاهرخ ، شجاع ، دو هفته نامه ، دیدار ، رسول ، رجبی ، زلزله ، پیام ، بهمن ، حزب ، جواد ، ادب ، اردوغان ، آذربایجان غربی ، آثار ، مطبوعات ، مشهد ، مهدی موعود ، محمداف ، کانون ، نویسندگان ، هفته نامه ، هنر ، وطن ، ولی ، یاد ، هادی ، نوروزی ، نماز ، قیام ، کرکوک ، محسن ، مثنوی ، ماه ، مایل ، ملی ، آذری ، آزادی ، ارشاد ، از ، اسماعیل زاده ، انگلیس ، اورمیه ، اکرام ، جاوید ، حدیث ، حسینی ، حضرت ، بهرامپور ، بعثت ، روزنامه ، رهبری ، سعدی ، رباعی ، رزم آرای ، دینی ، دانشگاه ، شب ، غدیر ، غفاری ، علامه ، عرب ، عرفان ، فارس ، فرزند ، صمداف ، صادقپور ، صدر ، طلعت ، طلاب ، خوی ، دوزال ، رهبر ، بزرگ ، بیداری ، تبلیغات ، حمایت ، حماسه ، حاجی زاده ، جعفری ، توهین ، امین ، انتخابات ، انجمن ، امام زمان ، الله ، استاد ، اخلاق ، آیت الله خامنه ای ، آران ، آغدام ، آقازاده ، منظومه ، مسلمان ، مراغه ای ، مسئولان ، موعود ، موسی ، ماهر ، محمدی ، هریس ، یادداشتهای ، وفات ، یحیی ، یک ، کردستان ، کربلا ، نوروز ، نمایندگان ، وحید ، مایل اوغلو ، گرمان ، مولانا ، میلاد ، نباتی ، مسجد ، مرگ ، مرسی ، مسئول ، معلم ، آغری ، آذربایجانی ، اسلامگرایان ، اسماعیل ، ارمنستان ، ارمنی ، ارزشها ، اشغال ، باکو 10 ،

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :187
بازدید دیروز :610
کل بازدید :2874854
تعداد کل یاداشته ها : 881
103/2/6
5:14 ص
مشخصات مدیروبلاگ
 
قلیزاده علیار[263]

خبر مایه
پیوند دوستان
 
سرچشمه ادب و عرفان : وب ویژه تفسیر ادبی عرفانی قرآن مجید شقایقهای کالپوش بچه مرشد! سکوت ابدی هم نفس ►▌ استان قدس ▌ ◄ نغمه ی عاشقی جریان شناسی سیاسی - محمد علی لیالی سرچشمه همه فضـایـل مهــدی(ع) است ساده دل ماییم ونوای بینوایی.....بسم الله اگرحریف مایی ....افسون زمانه طراوت باران تنهایی......!!!!!! جـــیرفـــت زیـبا سارا احمدی بیصدا ترازسکوت... .: شهر عشق :. پیامنمای جامع شهر صبح ماتاآخرایستاده ایم سایت روستای چشام (Chesham.ir) وبلاگ گروهیِ تَیسیر منطقه آزاد محمدمبین احسانی نیا رازهای موفقیت زندگی مرام و معرفت یامهدی Dark Future امام خمینی(ره)وجوان امروز عشق ارواحنا فداک یا زینب سیاه مشق های میم.صاد مهاجر مردود دهکده کوچک ما گروه اینترنتی جرقه داتکو بسیج دانشجویی دانشکده علوم و فنون قرآن تهران هفته نامه جوانان خسروشهر آتیه سازان اهواز بیخیال همه حتی زندگیم عمو همه چی دان پـنـجـره صل الله علی الباکین علی الحسین تینا شهید آوینی Chamran University Accounting Association پدر خاک فقط خدا از یک انسان ع ش ق:علاقه شدید قلبی تبریک می گوییم شما به ساحل رسیدید!!!!! گاهنامه زیست جوک و خنده دهاتی دکتر علی حاجی ستوده قلب خـــــــــــــــــــــــــــاکی کشکول sindrela شیدائی تنها عاشقانه سیب آریایی نیروی هوایی دلتا ( آشنایی با جنگنده های روز دنیا ) به یاد تو آخوند مالخر و تمام طرفدارانش در سیستم حکومتی فروشگاه من قاضی مالخر یا قاضی طمع کار کدامیک ؟؟؟؟ پایگاه خبری،قرآنی، فرهنگی آذربایجان غربی عاشقانه زنگ تفریح

منادی انقلاب اسلامی در آن سوی مرزها

 

نوشته: حسین دوستی

 

اشاره - نویسنده و پژوهشگر پرتلاش حسین دوستی متولد 1338، در شهرستان اهر (آذربایجان شرقی) و ساکن زادگاهش و صاحب چندین کتاب و دهها مقاله است. بعد از وفات مرحوم حاج علی اکرام مقاله ذیل را نوشته بود که در هفته نامه آراز آذربایجان چاپ گردید. در اینجا متن آن نوشته را با رفع برخی اغلاط تایپی هفته نامه فوق، می آورم:

 
اینک که موج بیداری اسلامی بسیاری سرزمین‌های عربی و آفریقایی را فرا گرفته و اخیراً به لطف خدا به پاره تن جدا افتاده از میهن مادری - آذربایجان نیز رسیده است، حاصل زحمات و ثمره سختی های زندان ها و در بدری های مبارزان مسلمان است که به وضوح متجلی می شود و تلاش های حضرت امام خمینی (ره) و  مریدان جان بر کف وی همچون «حاج علی اکرام علی یف» امروزه در کوچه ها و خیابان های بلاد اسلامی ظهور می کند.

روزی که احمد دانشجوی یمنی در سال 1354 در زیارتگاه رحیمه خاتون «نارداران» باکو دل و ذهن مسلمانان آذربایجان را با نام امام خمینی (ره) تبرک می بخشد چه کسی می توانست گمان کند که یک غیر ایرانی آن هم سال ها قبل از پیروزی انقلاب اسلامی ایران سفیر این انقلاب الهی در آن سوی مرزهای جغرافیایی خواهد شد؟ آری این اراده الهی بود و بس. مرد شجاع آذربایجان از آن روز بود که یک دل نه صد دل شیفته رهبر قهرمان اسلام امام خمینی (ره) گردید و مقلد آن مرجع عالیقدر شد و شهر زادگاه خویش را کانون عشق به خمینی قرار داد و چنان عاشق شیدای این نهضت گردید که علیرغم اختناق حکومت شوروی و برخلاف قوانین ضدمذهب آن کشور، مخفیانه عکس های حضرت امام و مقامات ایرانی را در لنینگراد چاپ رنگی و بزرگ نموده بر دیوار خانه خود نصب نمود!

حاج علی اکرام بعد از آشنایی کامل با ایران و اهداف انقلاب اسلامی، شخصیت امام خمینی را به عنوان ولی فقیه و مرجعی شجاع و جامع الشرایط بین مردم جمهوری آذربایجان معرفی و تبلیغ نمود و حتی وجوه شرعی (خمس و...) اهالی را نیز از طریق کنسولگری ایران به دفتر امام خمینی ارسال می کرد. محدودیت های حکومت شوروی هرگز نتوانست مانع ابراز عشق او و یارانش به امام خمینی و انقلاب اسلامی ایران گردد آنها از طریق رادیو تبریز، ارومیه، رشت و ... پیگیر جریانات کشور ایران بودند و در این راه هر گونه توهین و تحقیر و تهدید را تحمل نمودند و به نام «خمینی‌چی: طرفداران امام خمینی» معروف گردیدند. طوبی لهم.

حاج علی اکرام و یارانش علیرغم همه محدودیت های حکومت شوروی خود را در معرض نسیم حیاتبخش انقلاب اسلامی و در شجاع خورشید معنوی امام خمینی (ره) قرار دادند و در طی سال های جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، کمک های نقدی و جنسی خود را در دفاع از کانون اسلام و عدالت ، مخفیانه به جبهه های جنگی ایران روانه می کردند و حتی با ارسال بعضی از ادوات جنگی مانند دوربین های جنگی و عملیاتی و ... در نبردهای حق‌طلبانه مردم ایران سهیم می شدند و بدین ترتیب آنان با شادی های ایران اسلامی، ابراز شادی کرده و در گرفتاری ها و مصیبت های میهن مادری خود با ناله و استغاثه و قرائت دعای توسل و ... فریاد همدردی سر می دادند.

شهر کوچک نارداران به همت این رادمرد پاک سیرت به جمهوری اسلامی ایران در ابعادی کوچک در آن سوی مرزها مبدل شد. خانه ها مزین به عکس های حضرت امام و مقام معظم رهبری و مقامات ایرانی شده، کوچه ها و خیابان ها با نام شهدای انقلاب اسلامی نامگذاری گشته اند. حتی بر روی سنگ قبرها آرم جمهوری اسلامی حکاکی کرده اند تا اعلام دارند که طرفداران امام خمینی در نارداران با عشق انقلاب انقلاب  اسلامی جان داده اند. نوع پوشش زنان، مردان، دختران و پسران نارداران چنان عفیفانه و کامل است و مجالس دعا و یادبودهای شهدا آنچنان باشکوه و نمای شهر چنان ایرانی است که سرکار خانم زهرا مصطفوی دختر حضرت امام در دیداری که چند سال پیش از نارداران داشت گفت: ما در نارداران احساس می کردیم که در ایران هستیم! و بدین گونه بود که شهر کوچک نارداران جمهوری آذربایجان را واقعاً به سوی انقلاب اسلامی هدایت می کرد تا اینکه با فروپاشی شوروی و تاسیس حکومت جمهوری آذربایجان در سال 1991 م که در حقیقت ادامه حکومت کمونیستی در پوششی دیگر بود فعالیت‌های اسلامی و آزادیخواهانه مردم مسلمان به مذاق حاکمان جدید خوش نیامده با ممنوع کردن فعالیت های حزب اسلامی آذربایجان که به رهبری حاج علی اکرام راه‌اندزای شده بود سرانجام حاج علی اکرام و یارانش را در 1996 م دستگیر و زندانی نمودند! متاسفانه در دوره حکومت حیدرعلی یف حاج علی اکرام در بازداشت و زندان و شکنجه و محدودیت های اجتماعی - سیاسی سپری شد و بیماری های متعددی در این سال های سخت آن مرد نیکو سیرت را آزرد. لیکن ذره‌ای از عشق او به انقلاب اسلامی ایران و از ارادت او به ولایت فقیه کاسته نشد و نامه هایی که وی در زندان نگاشته اسناد گویایی از این عشق و تعهد می باشد.

او در این نامه ها به ثبوت قدم و پایداری خویش در مبارزات تاکید کرده و از این همه بردباری خدا را سپاسگذاری می نماید و یاران و خانواده خود را نهیب می زند که:

همچنانکه من ایستاده ام و خم به ابرو نیاوردم در مقابل دشمنان محکم و استوار بایستید و اسلام را محکم نگه دارید.

او از پشت میله ها و دیوارهای خشن زندان در نامه ها و حتی در وصنامه اش می گوید:

-         در خط ولایت فقیه محکم باشید.

-         - ولایت (ولی فقیه آیت الله خامنه ای) را دعا کنید.

و حتی با جمله ای به زبان فارسی با شجاعت و ایمان راسخ می نویسد:

-         اطاعت از خامنه ای اطاعت از امام است.

 


حاج علی اکرام بعضی از نامه های خود را در زندان با قلم قرمز رنگ نوشته می گوید:

این نشانه ان است که هنوز خون پاک حسین بن علی (ع) بر زمین مانده و انتقام آن حضزت از ستمگران گرفته نشده است. امید آنکه امام دوازدهم (عج) به زودی ظهور کند و همه ما توفیق درک محضر آن حضرت را داشته باشیم و انتقام خون امام حسین(ع) را از ظالمان بگیریم.

رهبر شجاع اسلامگرایان آذربایجان علیرغم سال های سخت زندان و محدودیت های گوناگونروحی و جسمی با فعالیت های عاشقانه خویش بر مدار ولایت فقیه و انقلاب اسلامی ایران در نارداران زیست و هر جا رفت از اسلام و ایران گفت و همانند ایرانیان در عشق به رهبری آگاه ولی فقیه زمان حضرت آیت الله العظمی خامنه ای سخن ها گفت و سفارش ها کرد و زندگی خویش را وقف عشق معنوی خود نمود.
سرانجام حیات طیبه این مرد دلاور 26 اسفند 89 در این جهان فانی به پایان رسید تا حیات ابدی اش را همگام با بهار در محضر خدای آفرین آغاز کند.


گفتنی است تاکنون در ایران دو کتاب در باره حاج علی اکرام منتشر شده است: اول - «خاطرات حاج علی اکرام  علی اف رهبر اسلامگراهای جمهوری آذربایجان»در سال 1385 ش توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی به قلم نویسنده متعهد عبدالحسین شهیدی ارسباران؛  دوم- در سال 1388 مجموعه ای از نامه های آن مرد مبارز به قلم پژوهشگر و ادیب توانا مصطفی قلیزاده علیار از سوی انتشارات «یاز» در ارومیه با حمایت سازمان تبلیغات اسلامی تحت عنوان
« نامه هایی از زندان» چاپ و منتشر گردید. نگارنده در تحریر این یادداشت، از این دو کتاب ارزشمند استفاده نموده است.

 

( منبع: هفته نامه آراز آذزبایجان، شماره 208، مورخ 18/2/1390 – ارومیه)


  

مردی به رنگ اباذر - قسمت دوم

هدیه‌ای به حرم امام خمینی

الأن خاطره دیگری یادم آمد که برایتان بازگو می‌کنم. من دوستی داشتم به نام «علی ایمیشلی»؛ مردی غیور، مؤمن و باسواد بود. خدا رحمتش کند، در جریان جنگ آذربایجان و ارمنستان و تجاوز ارمنی‌ها به خاک ما، به دست دشمنان متجاوز شهید شد. یک روز به خانه ما آمد و از من تفسیر قرآن خواست من هم یک مجلد بزرگ تفسیر قرآن به زبان ترکی داشتم که به او هدیه کردم. او هم در مقابل، یک «رحل» بزرگ به من هدیه داد. ظاهراً از کسی خریده بود. من نگاهی به آن رحل انداختم، خیلی عجیب و جالب به نظرم رسید. دیدم این رحل، بسیار هنرمندانه و با مهارت تمام از یک قطعه تخته ساخته شده و رمزدار است و نمونه‌ای است از هنر مسلمانان و مربوط به چند قرن پیش. چندین لایه و شکل داشت که هر کدام با رمز مخصوصی باز می‌شد! واقعاً عجیب به نظرم آمد. خلاصه، آن را برداشتم و نذر کردم که اگر به ایران بروم و امام خمینی را ببینم و زیارت کنم، این رحل را به ایشان هدیه خواهم داد! آن زمان هنوز امام زنده بود.

مدتی گذشت و امام وفات کرد... من در جریان کمک به زلزله زدگان گیلان ـ یک سال بعد از وفات امام ـ به ایران آمدم. آن رحل را هم آورده بودم. دیدار با آقا (مقام معظم رهبری) هم میسر نشد. وقتی به زیارت حرم امام رفتیم، همان رحل را به حرم و ضریح امام اهدا کردم. هنوز هم روی قبر شریف امام خمینی موجود است. الحمدلله.

از حاج علی اکرام خواستم از فعالیت‌های «حزب اسلامی آذربایجان» و علت تعطیلی و لغو فعالیت آن بگوید، گفت:

فعالیت‌های دینی و اجتماعی ما تحت تأثیر انقلاب اسلامی و امام خمینی، از سال 1979م. همزمان با پیروزی انقلاب اسلامی ایران شروع شده بود. بعد از فروپاشی شوروی، من سه سال عضو حزب جبهه خلق بودم. بعد که دیدم راه آنها با راه و روش اسلامی ما تفاوت دارد و آنها اصلاً معتقد به اسلام، که برنامه حیات انسان در دنیاست، نیستند، جدا شدم و در سال 1992م. حزب اسلامی را تأسیس کردم و به رسمیت هم رساندم و فعالیت‌های گسترده‌ای طی این سال‌ها، در جهت معرفی اسلام در جمهوری آذربایجان، ارتباط با ایران، ارتباط با ممالک اسلامی دیگر، دفاع از هویت دینی مردم آذربایجان و مقابله با غرب گرایی انجام دادیم. آن فعالیت‌ها بالأخره، هم در تاریخ خواهد ماند و هم ان‌شاءالله در نزد پروردگار متعال. باید در مجالی دیگر به طور گسترده در آن مورد صحبت کنم. اما درباره علت تعطیلی حزب اسلامی؛ باید بگویم کسی در جمهوری آذربایجان با حزب اسلامی مخالف نبود و آن را در جهت تخریب وحدت ملی، یا اقدام علیه دولت حیدر علی یف نمی‌دید. هدف ما بیدار کردن مردم جمهوری آذربایجان و بازگرداندن آنها به اصالت خویش و هویت تاریخی‌شان یعنی اسلام و تشیع بود تا زمینه‌های حاکمیت ارزش‌های دینی و مذهبی در جامعه فراهم شود.

در این مسیر البته کسی جز مردم همراه ما نبود. تمام احزاب و گروه‌ها و اکثر روشنفکران و نخبگان سیاسی و اجتماعی در آذربایجان معمولاً وابسته به روس یا غرب و آمریکا بودند. رسماً از آنها پول و یاری می‌گرفتند و کسی هم به آنها معترض نمی‌شد و الآن هم نمی‌شود؛ با اینکه آشکارا از خارج پول و امکانات می‌گیرند. اما اینکه در آن میان تنها حزب اسلامی را با هزار و یک تهمت و افترا و پرونده‌سازی از فعالیت مستقل و سالم دینی بازداشتند و از دور خارج ساختند و مرا به عنوان دبیر کل حزب به همراه چند نفر از معاونان و همکارانم محکوم و زندانی کردند و چه‌ها که نگفتند و چه جفاها و ظلم‌ها که در حق ما نکردند!... علت اصلی، آمریکا بود. قضیه از این قرار است که یک گروه از آمریکا آمده بودند به باکو و ادعا داشتند که می‌خواهیم به شما دموکراسی یاد بدهیم! حدود سال 1995م. بود. این گروه که جاسوسان آمریکا بودند، در باکو به دیدن تمام احزاب رفتند و با رهبرانشان گفتگو کردند و همه را مطابق میل خود یافتند. به حزب اسلامی ما هم آمدند و با من و شورای مرکزی و برخی از اعضای حزب به گفتگو نشستند. در دفتر من جز عکس حضرت امام خمینی و ایت الله خامنه‌ای عکس و زینت دیگری ندیدند. ما به صراحت گفتیم که حزب ما بر اساس اندیشه‌های دینی فعالیت دارد و ایدئولوژی اسلامی را تبلیغ می‌کند و ما به اسلام ناب محمدی که امام خمینی در عصر حاضر منادی آن و ایت الله خامنه‌ای مدافع آن است، اعتقاد داریم. دموکراسی غربی برای ما اهمیتی ندارد. ما مسلمانیم و می‌خواهیم قوانین اجتماعی و سیاسی اسلام را در مملکت خود حاکم گردانیم.

آن گروه جاسوسان آمریکایی، پا شدند رفتند و به سفارت خودشان و به دولت حیدر علی‌یف و آمریکا گزارش دادند که تمام احزاب آذربایجان مطابق میل و مذاق آمریکا و تابع دموکراسی غربی و سینه چاک آنان‌اند، جز حزب اسلامی، که موی دماغ آمریکا و منافع آن در جمهوری آذربایجان خواهد شد. باید هر چه زودتر بساط این حزب را برچید. این حزب پیرو اندیشه‌های ضد آمریکایی خمینی و رهبری ایران است.

به هر حال ما، شنیدیم که حتی هنگام مراجعت به آمریکا، در فرودگاه باکو به حیدر علی‌یف پیام داده بودند که اگر می‌خواهی از مساعدت‌ها و کمک‌های ما بهره‌مند شوی، باید هر چه زودتر قال قضیه حزب اسلامی را بکنی!

حیدر علی‌یف گر چه از حزب اسلامی چندان خوشش نمی‌آمد، اما بهانه‌ای هم برای لغو فعالیت آن نداشت. بعد از قضیه گروه آمریکایی، حیدر علی‌یف مصمم شد که حزب اسلامی را تعطیل نماید. اما بهانه‌ای نداشت. بالأخره خامی و ناشی‌گری و اشتباهات برخی از همکاران ما بهانه‌ای به دست دولت آذربایجان داد و البته برخی هم خیانت کردند و ظاهراً از جاسوسان دولت هم در میان ما بودند... به هر تقدیر، در سال 1996م. به اتهام جاسوسی، برهم زدن نظم، اقدام علیه کشور، دشمنی با خلق! و ... من و سه نفر دیگر از اعضای حزب را دستگیر و محاکمه و زندانی کردند. یکی از اعضای فعال حزب اسلامی به نام «کربلایی آقا» در بازداشتگاه سازمان امنیت دولت حیدر علی‌یف، زیر شکنجه در چهل سالگی شهید شد و فعالیت حزب لغو و ممنوع گردید.

من در تمام بازجویی‌ها و بازپرسی‌ها، از مأمورین و بازپرس‌ها سؤال می‌کردم که آخر گناه ما چیست؟ شما که می‌دانید این اتهامات واهی و بی‌اساس است، چرا ما را اذیت و زندانی می‌کنید؟ می‌گفتند: دستور جناب پرزدنت حیدر علی‌یف است! البته راست می‌گفتند. در واقع دستور آمریکا بود و حیدر علی‌یف مجری منویات و اوامر آمریکا بود.

این بود که حزب اسلامی را متوقف ساختند و ما سه سال در زندان بودیم و من چون مرض قند داشتم، به دستور رئیس جمهور حیدر علی‌یف، نگذاشتند به پزشک مراجعه کنم و اجازه معالجه ندادند. قند من شدت یافت و به چشمانم آسیب رساند ... البته همه اینها در راه اسلام بود، امیدوارم خداوند قبول فرماید. ما راضی به رضای حقّیم و سربلندی اسلام و مسلمانان در دنیا آرزوی ماست.

در اینجا دامن صحبت با حاج علی اکرام را برمی‌چینیم، امیدواریم در جایی دیگر بتوانیم حق مطلب را بهتر ادا کنیم و این صفحه درخشان تاریخ انقلاب اسلامی در خارج از ایران را بازخوانی نماییم. (پایان مصاحبه)

مصطفی قلیزاده علیار


  

 

زندگی نامه حاج علی اکرام در یک نگاه - ( قسمت 1)

 

                               

       اشاره: اینجانب (مصطفی قلیزاده علیار) به لطف خدا، نخستین نویسنده زندگی و خاطرات حاج علی اکرام رهبر جنبش اسلامی معاصر جمهوری آذربایجان (1940 – 2011 م)هستم که تاکنون علاوه بر چاپ و انتشار مقالات و مصاحبه های متعددی از زندگی و مبارزات آن مجاهد فقید اسلام، دو کتاب مسقل نیز تحت عنوان : «خاطرات حاج علی اکرام علی اف رهبر اسلامگرایان جمهوری آذربایجان» ( مرکز اسناد انقلاب اسلامی، تهران،1385) و « نامه هایی از زندان» (ارومیه، اداره کل تبلیغات اسلامی آذربایجان غربی و یاز نشر، 1389) در زمان خود شادروان حاج علی اکرام و با نظارت و مشارکت او ترجمه، تألیف و در ایران منتشر کرده ام.  اخیراً در پی وفات آن مبارز مسلمان ( 26 اسفند 89)، مختصری از زندگی نامه ، اندیشه ها و منش عملی وی را به قلم آوردم که ذیلاً ملاحظه می کنید:

   تولد و تربیت

     مسلمان مبارز و رهبر مجاهد جنبش اسلامی معاصر جمهوری آذربایجان، حاج علی اکرام علی­یِف فرزند اسماعیل، در پنجم آوریل1940(16 فروردین 1319) در شهرک «نارداران» -25 کیلومتری باکو- به دنیا آمد. خانواده او به دلیل گرایش مذهبی، ملتزم به آداب و رسوم سنّتی و تربیت دینی بودند. آنان علی ­رغم ترویج رسمی اصول نظام آموزشی در مدارس و نشر اندیشه­های مادی در جمهوریهای شوروی و تربیت نسل­های جوان به شیوه مارکسیستها، فرزندان خود را تحت تربیت خانوادگی و دینی بزرگ می­کردند. حاج علی اکرام و پنج برادر و چهار خواهرش در آن محیط اجتماعی و در داخل چنین خانواده­ مذهبی پرورده شدند و نشو و نمو یافتند.

پدرش اسماعیل مردی دیندار، غیرتمند و زحمتکش بود و روزی خود و خانواده­اش را از حاصل دسترنج خویش تأمین می­کرد. او علاوه بر کار و تلاش، با ادبیات کلاسیک آذربایجان و آثار شاعران و نویسندگان بزرگ و مسلمان آن و با قرآن و معارف دینی نیز آشنایی داشت.

حاج علی­اکرام در خاطره­ای از دوران جوانی خود، در بیان میزان دینداری و غیرت دینی پدرش می­گوید:

می­خواستند مرا به خدمت سربازی ببرند، امّا پدرم اسماعیل با استفاده از نفوذ و پول خویش، بالاخره نگذاشت من به نظام وظیفه عمومی بروم و وارد خدمت در ارتش سرخ شوروی شوم. وقتی از او پرسیدم: چرا اینقدر پول حلالت را به جیب این خدانشناسان می­ریزی و نمی­گذاری من بروم خدمت سربازی­ام را بگذرانم و برگردم؟! گفت:

   «اگر وارد ارتش سرخ شوی، دیگر آدم نمی­شوی! چون وادارت می­کنند که گوشت خوک بخوری، و چون گوشت خوک از گلویت پایین رفت، نور ایمان در دلت خاموش می­شود و دیگر آدم نمی­شوی!..».

      مادرش «حُسنیه» زنی متدین، بردبار و شایسته بود. در فضیلت او همین بس که در آن شرایط سخت اجتماعی جماهیر شوروی در دهه های سی و چهل، که حتّی سایه اهل ایمان را نیز همه جا با تیر می­زدند، توانست ده فرزند شایسته و دیندار را تربیت و بزرگ کند.

حاج علی اکرام می گوید:« پدر و مادرم در تربیت فرزندانشان بسیار حساس بودند و حتّی در جوانی هم آنها را به حال خود رها نمی­کردند. آنان سعی داشتند به شیوة تعالیم اهل بیت(ع)، فرزندان خود را تربیت و از آنها همواره مراقبت نمایند.»

فرزند بزرگ این خانواده «حاج مایل علی­یف» (1935- 1999) شاعر برجسته اهل بیت(ع) و ادیب مشهور آذربایجان بود. حاج علی­اکرام سوّمین برادر از شش پسر اسماعیل ، تحصیلات خود را در رشتة تربیت بدنی در باکو به اتمام رساند، امّا وارد شغل دولتی نشد و به کار زراعت و پرورش گل پرداخت.

 آشنایی با نام امام خمینی

حاج علی اکرام از حدود سال 1975(1354ش) از زبان یک دانشجوی شیعی مذهب و ترک زبان یمنی که در باکو تحصیل می­کرد، نام امام خمینی(ره) را شنید و به اجمال با مبارزات ایشان و تبعید شدنش به نجف، آشنا گردید. در ایام اوج­گیری مبارزات مردمی در ایران و پیروزی انقلاب اسلامی به رهبری امام در سال 1357، حاج علی اکرام، از طریق رادیو تبریز تمام حوادث و وقایع و اخبار انقلاب را پیگیری می­کرد و گاه از رسانه های مسکو مسائلی را می­شنید. جذابیت شخصیت امام خمینی و شور انقلاب اسلامی، او را سخت تحت تأثیر قرار داد و مثل هزاران مسلمان آزاده و غیور جهان، او نیز دل به عشق امام داد و به طرفداران انقلاب اسلامی در خارج از ایران پیوست. وی در داخل قلمرو حاکمیت شوروی و در زادگاهش نارداران، هسته طرفداران انقلاب اسلامی و حلق? مقلدان امام خمینی را تشکیل داد و رهبری کرد و فعالیت خود را در آشنا کردن مردم آذربایجان با انقلاب اسلامی ایران و امام خمینی، بازگشت به هویت اصیل اسلامی- شیعی کشور و ملت جمهوری آذربایجان، نشر معارف دینی و قرآنی، برپایی مخفیانه مجالسی در بزرگداشت شهدای انقلاب اسلامی ایران و جنگ تحمیلی و ... گسترش داد. همین فعّالیتهای او با انگیزه دینی و اعتقادی، روز به روز دامن گستر شد و مردم را در مناطق مختلف آذربایجان و جمهوری خودمختار نخجوان مجذوب خود ساخت. بدین گونه در هر گوشه و کناری بویژه نارداران و باکو، جماعتی انبوه همگام با علی اکرام، حرکتی برای بازیابی هویت خویش آغاز کردند. در این میان سازمان امنیت شوروی(ک.گ.ب) نیز که متوجه قضایا شده بود، حاج علی­اکرام را به دقت تحت نظارت و کنترل گرفت و از ترس اینکه مبادا به ایران بگریزد، او را از نزدیک شدن به مناطق جنوبی آذربایجان(مرز شمالی ایران) منع می­کرد.

او نیز همواره در آرزوی سفر به ایران و دیدن امام خمینی به سر می­برد. امّا این دیدار و زیارت در زمان حیات امام میسر نشد. چند ماه پس از وفات امام در سال 1368، هیئتی از آذربایجان از طریق مسکو برای نخستین بار به سفر زیارتی خارج از شوروی رفت که حاج علی اکرام نیز در ترکیب آن بود. هیئت زیارتی آذربایجان شوروی، پس از زیارت عتبات عالیات در عراق و حرم حضرت حضرت زینب(س) در سوریه، به ایران آمد و به زیارت حضرت امام رضا(ع) در مشهد و حضرت معصومه(س) در قم نیز نایل گردید و مقبره امام خمینی(ره) را در تهران زیارت کرد.( نگاه کنید: عبدالحسین شهیدی ارسباران، خاطرات حاج علی اکرام علی اف رهبر اسلامگرایان جمهوری آذربایجان، مرکز اسناد انقلاب اسلامی ایران، تهران 1385، فصل دوم)

در حادثه زلزله گیلان به سال1369، حاج علی اکرام جزو نمایندگان کمک رسانی شوروی بود که از مسکو به ایران آمد و در این سفر، یک رحل بزرگ چوبی رمزدار و زیبای قرآن را که چند قرن قدمت دارد، با خود آورد و به حرم امام خمینی اهداء کرد که هنوز هم این اثر هنری ارزشمند بر روی قبر امام قرار دارد. او سالها پیش در زمان حیات امام خمینی نذر کرده بود که اگر به ایران برود و امام را ببیند، این رحل قرآن را به ایشان اهدا خواهد کرد، اما ...

از آن پس سرنوشت او نیز همچون دیگر شیفتگان امام و انقلاب اسلامی در جهان (لبنان، فلسطین، عراق، افغانستان، مصر و اقصی نقاط دنیا) رقم خورد و در کشورش دل به آرمان رهایی بخش امام خمینی و رهبری آیت الله خامنه ای داد و در این راه جهاد و پایداری کرد ، تا آخر عمر در این عرصه عاشقانه استقامت ورزید و «هواداران کویش را چو جان خویشتن» عزیز داشت. تمام زندگی و مبارزات او این مدعا را ثابت می کند ( نگاه کنید:  خاطرات حاج علی اکرام، پیشین؛ «نامه­هایی از زندان» با ترجمه مصطفی قلیزاده علیار، از انتشارات یاز، ارومیه با حمایت اداره کل تبلیغات اسلامی آذربایجان غربی،1389)

 تأسیس حزب اسلامی آذربایجان و گسترش مبارزه 

با فروپاشی شوروی، آذربایجان در سال1991 اعلام استقلال کرد. حاج علی اکرام با تأسیس رسمی «حزب اسلامی آذربایجان»(A.I.P  ) فعالیت دینی- اجتماعی خود را در نقاط مختلف آذربایجان گسترش داد. از بُعد فعالیت سیاسی و اجتماعی حزب اسلامی، می توان به مخالفت این حزب با نفوذ غرب زدگی و اشاع? فرهنگ اروپایی و حضور تدریجی دولت های استکباری غرب به سرکردگی آمریکا و دلّالی اسرائیل در آذربایجان اشاره کرد. موضع­ گیری تند حزب اسلامی آذربایجان به رهبری حاج علی­اکرام در مقابله با حضور آمریکا و اسرائیل در باکو، آنقدر چشمگیر و در میان مردم تأثیرگذار بود که هیئت حاکمه غرب گرای باکو به رهبری حیدر علی­یف، ابراز ناخرسندی کرد و در پی آن، فعالیت حزب اسلامی ممنوع و حاج علی اکرام به عنوان دبیرکل حزب  و به جرم طرفداری از انقلاب اسلامی ایران و ترویج ارزشهای دینی در آذربایجان، به همراه دو تن دیگر از اعضای شورای مرکزی آن( حاج آقا نوری و مرحوم حاج واقف) در سال 1996 دستگیر، محاکمه و به حبس محکوم شدند، حاج علی­اکرام به یازده سال و دو نفر دیگر هرکدام به ده سال. امّا سه سال بعد یعنی در سال 1999 آزاد گشتند در حالی که سلامت جسمی حاج علی­اکرام بر اثر شکنجه و فشارهای شدید جسمی و روحی، دچار آسیب و بیماریهای غیر قابل علاج  شده بود که تا پایان عمرش با این بیماری و ضعف و ناراحتی سوخت و ساخت.

در سال 2002 مردم نارداران دست به قیام بر ضد سیاستهای نادرست و استبدادی حیدر علی یف زدند. حاج علی اکرام که هنوز آثار آسیب و شکنج? زندان را بعد از گذشت دوسال بر روح و جسم خود داشت و به سختی تحمل می کرد، باز هم به اتهام تحریک مردم به قیام، در ژوئن 2002 دستگیر شد و حدود هیجده ماه در حبس ماند. در این حبس روشنایی چشمهایش را تا حدّ زیادی از دست داد. زیرا در زندان مانع معالجه و مداوای بیماری قند او شدند و نگذاشتند مورد معالجه قرار گیرد. در نتیجه، بیماری قند در جسمش افزایش یافت و به چشمهایش آسیب اساسی رساند به طوری که دیگر حتی پس از عمل جراحی نیز بهبود نیافت.

بی شک حاج علی­اکرام رهبر جنبش اسلامی جمهوری آذربایجان نقش تأثیرگذاری در احیای هویت اسلامی کشورش داشت و مجاهدتهای او هرگز در تاریخ فراموش نخواهد شد. ناگفته نماند که در قرن بیستم میلادی دو حرکت انقلابی - اسلامی با انگیزه و هدف دینی و شیعی در جمهوری آذربایجان اتفاق افتاده: نخست جنبش اسلامی دهه 20 (از 1920 تا 1931) به رهبری عالم مجاهد و مجتهد شهید آیت­الله شیخ عبدالغنی بادکوبه­ای و با تأسیس «جمعیت دعوت الهی» توسط او بود که با شهادت شیخ به دست عوامل استالین در سال 1931(1310 ش.)، این جنبش فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و اسلامی نیز سرکوب شد[1].

دومین جنبش اسلامی جمهوری آذربایجان با حرکت اسلامگرایان این کشور به رهبری حاج علی اکرام علی­یف در شهرک نارداران و شهر تاریخی باکو، پس از پیروزی انقلاب اسلامی و تحت تأثیر آن پدید آمد و با تأسیس و آغاز به فعالیت حزب اسلامی که دبیرکل آن خود حاج علی اکرام بود، به اوج خود رسید، امّا با دستگیری و زندانی شدن رهبران جنبش، از نفس افتاد و برچیده شد.

هنوز از آغاز، انجام، تأثیر اجتماعی و نتایج تاریخی این دو جنبش اسلامی، اطلاعات تاریخی کافی، علمی و پژوهشی در ایران انتشار نیافته است. امید است اندیشمندان غیرتمند از اهل قلم و آگاهی بار این مسئولیت را به منزل برسانند.

 استوار بر سر پیمان نخستین خود

اکنون حاج علی اکرام در اغلب کشورهای اسلامی و حتی در ممالک غربی از چهره­های مبارز و شخصیت­های اسلامی برجسته و شناخته شده به شمار می­رود. او به عنوان یک مسلمان غیرتمند و آگاه همچنانکه در برابر اشغال نظامی بخشی از اراضی کشورش آذربایجان توسط همسایه غربی­اش ارمنستان، ساکت نبوده و همواره به آن اعتراض داشته و حتّی در اوایل اشغال به مدافعان کشورش کمک   می­کرد، در برابر سرنوشت تلخ دیگر ملت­های مسلمان نیز بی­تفاوت ننشسته است. او در جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، اشغال فلسطین توسط صهیونیست­های غاصب، تجاوز اسرائیل به خاک لبنان، فاجعه غزّه و ... نیز ساکت نبوده و به تجاوزگران اعتراض داشته، همواره در برابر مسلمانان مظلوم جهان احساس مسئولیت داشته است. از نخستین سالهایی که آخرین جمعه ماه مبارک رمضان از سوی امام خمینی(ره) به عنوان روز جهانی قدس و رمز آزادی فلسطین اعلام شد و شوروی هنوز در اوج قدرت بود، حاج علی اکرام در نارداران و باکو متناسب با شرایط اجتماعی آن روز، با همان تعداد محدود افراد متعهد از مقلدان امام در آن دیار، مراسم این روز تاریخی را برپا می­داشت و هنوز هم به همت او مراسم روز قدس هرساله همزمان با دیگر ممالک اسلامی در جمهوری آذربایجان به دفاع از سرزمین اسلامی فلسطین و حقوق صاحبان اصلی آن و در محکومیّت رژیم غاصب صهیونیستی اسرائیل، با شور و هیجان تمام برپا می­شود و خود او روز جمعه آخر ماه مبارک رمضان هر سال با وجود بیماری، از خانه­اش بیرون می آمد و در میدان امام حسین(ع) نارداران در ابتدای صف راهپیمایان قرار می گرفت در حالی که کفن پوش بود!

 

         لطفاً بقیه را در قسمت 2 بخوانید:

                                                         مصطفی قلی­زاده علیار



[1]  -  برای آگاهی از زندگی، مبارزات و شهادت شیخ عبدالغنی  بادکوبه­ای: نگاه کنید به: علّامه امینی، «شهداء­الفضیله» ، ص377-380.(چاپ افست از انتشارات شهاب، قم، بی­تا)؛ «خاطرات حاج علی اکرام»، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، تهران 1385، ص48-44.، « چکیدة مقالات همایش بین­المللی ایران فرهنگی»، مؤسسة مطالعات ملی، سازمان انتشارات جهاد دانشگاهی، تهران 1387، ص121-120


  

 

خبرگزاری فارس

گروه استانها / حوزه آذربایجان غربی  

89/12/27 - 10:27

شماره:8912260497 

 

در نارداران،

رهبر جنبش اسلامی جمهوری آذربایجان دار فانی را وداع گفت

خبرگزاری فارس: حاج علی اکرام رهبر جنبش اسلامی معاصر جمهوری آذربایجان در منزل شخصی خود در نارداران دار فانی را وداع گفت  .

مصطفی قلیزاده‌علیار نویسنده کتاب‌های خاطرات حاج علی اکرام امروز در گفت‌وگو با خبرنگار فارس در ارومیه اظهار داشت: حاج علی اکرام آیینه‌ای از تأثیر درخشان انقلاب اسلامی در خارج از ایران و در یک کشور مسلمان شیعی مذهب (آذربایجان) است  .
وی افزود: این شخصیت موثرترین رهبر جنبش اسلامی معاصر جمهوری آذربایجان است که به تاسی از امام خمینی (ره) و انقلاب اسلامی، جنبش اسلامی آذربایجان را شکل داد و هدایت کرد  .
قلیزاده‌علیار اضافه کرد: فعالیت‌های دینی و اجتماعی حاج علی اکرام در جمهوری آذربایجان تحت تأثیر انقلاب اسلامی و امام خمینی از سال 1975م (1354ش) همزمان با پیروزی انقلاب اسلامی ایران آغاز شد و در مدت 71 سال عمر خود یکی از رهبران مثبت و خدوم اسلام و تشیع و مورج افکار و اندیشه‌های امام راحل بود  .
وی افزود: حاج علی اکرام که رهبری مقلدان امام در باکو و قصبه نارداران را به عهده داشت و از ارادتمندان مقام معظم رهبری بود سال‌ها در زندان دشمنان اسلام و کمونیست‌های آمریکایی محبوس شد، شکنجه دید و حتی سلامت خود را در این راه از دست داد  .
نویسنده کتاب‌های خاطرات حاج علی اکرام ادامه داد: در سیمای جهادی حاج علی اکرام ایمان واقعی به اسلام، طرفداری از جمهوری اسلامی ایران و رهبری داهیانه آن و چهره ضدصهیونیستی و ضدآمریکایی آن به صورت خیلی بارز به چشم می‌خورد.
قلیزاده‌علیار افزود: وی با وجود بیماری و کهولت سن هر سال در مراسم راهپیمایی روز قدس شرکت می‌کرد و امسال نیز در روز قدس با پوشیدن کفن در این مراسم شرکت کرد.
وی خاطرنشان کرد: در جمهوری آذربایجان در 100 سال گذشته بعد از شهید آیت‌الله شیخ غنی بادکوبه‌ای مجاهدی همچون حاج علی اکرام دیده نشده است و باید راه این مبارز الگوی جوانان در سراسر کشورهای اسلامی باشد.
حاج علی اکرام متولد 1940 در منزل خود در نارداران به خاطر بیماری ریوی که آثار دوران مبارزه و تحمل زندان بود دار فانی را وداع گفت.
انتهای پیام/غ20/ب

 


  

اشتباه برخی افراد در باره حاج علی اکرام!

 

از یکی دو سال پیش گاه برخی افراد ناآگاه یا گوش به فرمان در برخی اخبار و گزارشها در باره حاج علی اکرام علی یف (1940 – 2011) رهبر فقید جنبش اسلامی معاصر جمهوری آذربایجان از تعبیر «رهبر سابق اسلامگرایان آذربایجان»، « رهبر پیشین اسلامگرایان» و امثال آن استفاده می کنند که البته اشتباه محض، بی ادبانه و احتمالاً مغرضانه و دیکته شده از طرف افراد خاص و مخصوص است و لابد عللی هم دارد! البته حاج علی اکرام دبیر کل سابق حزب اسلامی آذربایجان(AIP  ) بود که از سال 2003 از این مسؤلیت کنار رفت و دلایلش را هم در کتاب خاطراتش گفته است. اما رهبری و لیدر بودن وی و طرفداری اش از انقلاب اسلامی ایران و پایبندی اش به ارزشهای نظام اسلامی، آرمانهای امام خمینی و مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنه ای تا دم مرگ همچنان در اوج و مبارزات اسلامی و ضد آمریکایی و ضد اسرائیلی اش برای مردم آذربایجان تا آخر عمرش سرمشق بود و همه در آن کشور او را تا آخر عمرش رهبر اسلامگرایان می شناختند و حتی خود اسلامگرایان نیز به این موضوع تصریح می کنند. البته اکنون پس از مرگ شهادت گونه آن مرد مؤمن و مجاهد می توان او را « رهبر فقید اسلامگرایان آذربایجان» خواند و این تعبیری احترام آمیز، مؤدبانه و منطقی است. از این پس نیز البته مبارزات و مجاهدات آن مرد بزرگ الهام بخش نسل فعلی و آینده کشورش و شعاع ایمانش روشنگر راه جهاد اسلامی در میهنش و بلکه در تمام دنیا خواهد بود و آن فقید مجاهد و مؤمن همچنان در دل و دیده مردم مسلمان آذربایجان و دنیا زنده است. پس بهتر است هم افراد بی خبر و هم اشخاص خاص و مخصوص این واقعیت زنده را درک نمایند و این اشتباه عمدی یا غیر عمدی را نشخوار وتکرار نکنند. والسلام علی من اتبع الهدی

 

 


  
<      1   2   3      >