سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دانشمند، زنده ای میان مردگان است . [امام علی علیه السلام]
لوگوی وبلاگ
 

دسته بندی موضوعی یادداشتها
 
شعر ، دنیز ، آذربایجان ، ارومیه ، علیار ، قلیزاده ، مصطفی ، غربی ، امام ، ترکی ، علی ، ترکی ، شاعر ، دنیزنیوز ، حوزه ، هنری ، حسین ، اسلامی ، حمیدی ، غزل ، محمد ، حاج ، ایران ، فارسی ، باکو ، قرآن ، کتاب ، نشریه ، اسلام ، تبریز ، طنز ، کتاب ، عاشیق ، شهریار ، اکبر ، انقلاب ، مصطفی قلیزاده علیار ، نخجوان ، شهید ، سایت ، سید ، باکو ، اهل بیت ، ابراهیم ، سفر ، دریاچه ، فخری ، ادبیات ، تصویر ، خمینی ، دفاع ، رضا ، پیغمبر ، جمعه ، اسرائیل ، مقدس ، نامه ، مهدی ، حوزه هنری ، حمید ، صادق ، فاطمه ، پیامبر ، بهرام ، اکبر ، اهر ، فاطمه زهرا ، نارداران ، مقاله ، عاشورا ، عکس ، زهرا ، ترکیه ، کربلا ، همایش ، واقف ، ترکیه ، بسیج ، بیت ، جمهوری ، اهل ، انتظار ، امام علی ، ادبی ، در ، عراق ، صابر ، شهر ، شامی ، خامنه ای ، خدا ، دوستی ، زن ، سعید ، اسدی ، آیت الله ، امام حسین ، هنرمندان ، ورزقان ، هفته ، مردم ، موسیقی ، نقد ، قم ، محمود ، کانون ، امام خمینی ، جنبش ، جشنواره ، خاطرات ، حافظ ، حجاب ، حسنی ، حسن ، تاریخ ، سال ، رستمی ، شیخ ، عکس ، فرهنگی ، فرهنگ ، فضولی ، عید ، عشق ، سیاسی ، رمضان ، زبان ، سلیمانپور ، شاعران ، سوریه ، ترجمه ، تهران ، به ، حاج علی اکرام ، ایرانی ، آمریکا ، وبلاگ ، واحدی ، نویسنده ، مدح ، محفل ، مجلس ، مجتبی ، میرزا ، مرثیه ، مصر ، آمریکا ، آراز ، احمد ، استاندار ، اکرام ، حیدر ، تبریزی ، پیامبر اسلام ، سلبی ناز ، روز ، زندگی ، زینب ، رضوانی ، دو ، داستان ، صراف ، عظیم ، علی یف ، علیزاده ، علمیه ، علمدار ، فتح الهی ، فرانسه ، فلسطین ، فیلم ، شاهرخ ، شجاع ، دو هفته نامه ، دیدار ، رسول ، رجبی ، زلزله ، پیام ، بهمن ، حزب ، جواد ، ادب ، اردوغان ، آذربایجان غربی ، آثار ، مطبوعات ، مشهد ، مهدی موعود ، محمداف ، کانون ، نویسندگان ، هفته نامه ، هنر ، وطن ، ولی ، یاد ، هادی ، نوروزی ، نماز ، قیام ، کرکوک ، محسن ، مثنوی ، ماه ، مایل ، ملی ، آذری ، آزادی ، ارشاد ، از ، اسماعیل زاده ، انگلیس ، اورمیه ، اکرام ، جاوید ، حدیث ، حسینی ، حضرت ، بهرامپور ، بعثت ، روزنامه ، رهبری ، سعدی ، رباعی ، رزم آرای ، دینی ، دانشگاه ، شب ، غدیر ، غفاری ، علامه ، عرب ، عرفان ، فارس ، فرزند ، صمداف ، صادقپور ، صدر ، طلعت ، طلاب ، خوی ، دوزال ، رهبر ، بزرگ ، بیداری ، تبلیغات ، حمایت ، حماسه ، حاجی زاده ، جعفری ، توهین ، امین ، انتخابات ، انجمن ، امام زمان ، الله ، استاد ، اخلاق ، آیت الله خامنه ای ، آران ، آغدام ، آقازاده ، منظومه ، مسلمان ، مراغه ای ، مسئولان ، موعود ، موسی ، ماهر ، محمدی ، هریس ، یادداشتهای ، وفات ، یحیی ، یک ، کردستان ، کربلا ، نوروز ، نمایندگان ، وحید ، مایل اوغلو ، گرمان ، مولانا ، میلاد ، نباتی ، مسجد ، مرگ ، مرسی ، مسئول ، معلم ، آغری ، آذربایجانی ، اسلامگرایان ، اسماعیل ، ارمنستان ، ارمنی ، ارزشها ، اشغال ، باکو 10 ،

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :790
بازدید دیروز :468
کل بازدید :2868735
تعداد کل یاداشته ها : 881
103/1/10
7:1 ع
مشخصات مدیروبلاگ
 
قلیزاده علیار[263]

خبر مایه
پیوند دوستان
 
سرچشمه ادب و عرفان : وب ویژه تفسیر ادبی عرفانی قرآن مجید شقایقهای کالپوش بچه مرشد! سکوت ابدی هم نفس ►▌ استان قدس ▌ ◄ نغمه ی عاشقی جریان شناسی سیاسی - محمد علی لیالی سرچشمه همه فضـایـل مهــدی(ع) است ساده دل ماییم ونوای بینوایی.....بسم الله اگرحریف مایی ....افسون زمانه طراوت باران تنهایی......!!!!!! جـــیرفـــت زیـبا سارا احمدی بیصدا ترازسکوت... .: شهر عشق :. پیامنمای جامع شهر صبح ماتاآخرایستاده ایم سایت روستای چشام (Chesham.ir) وبلاگ گروهیِ تَیسیر منطقه آزاد محمدمبین احسانی نیا رازهای موفقیت زندگی مرام و معرفت یامهدی Dark Future امام خمینی(ره)وجوان امروز عشق ارواحنا فداک یا زینب سیاه مشق های میم.صاد مهاجر مردود دهکده کوچک ما گروه اینترنتی جرقه داتکو بسیج دانشجویی دانشکده علوم و فنون قرآن تهران هفته نامه جوانان خسروشهر آتیه سازان اهواز بیخیال همه حتی زندگیم عمو همه چی دان پـنـجـره صل الله علی الباکین علی الحسین تینا شهید آوینی Chamran University Accounting Association پدر خاک فقط خدا از یک انسان ع ش ق:علاقه شدید قلبی تبریک می گوییم شما به ساحل رسیدید!!!!! گاهنامه زیست جوک و خنده دهاتی دکتر علی حاجی ستوده قلب خـــــــــــــــــــــــــــاکی کشکول sindrela شیدائی تنها عاشقانه سیب آریایی نیروی هوایی دلتا ( آشنایی با جنگنده های روز دنیا ) به یاد تو آخوند مالخر و تمام طرفدارانش در سیستم حکومتی فروشگاه من قاضی مالخر یا قاضی طمع کار کدامیک ؟؟؟؟ پایگاه خبری،قرآنی، فرهنگی آذربایجان غربی عاشقانه زنگ تفریح

حاج علی اکرام و جنبش اسلامی جمهوری آذربایجان

نوشته: مصطفی قلیزاده عَـلیـار

منبع: روزنامه «آراز آذربایجان» شماره 110 – مورخ 27 / 12/ 90- چاپ ارومیه

اشاره: حاج علی اکرام علی یــِف (1940 – 2011 م) رهبر جنبش اسلامی معاصر جمهوری آذربایجان که نقش بزرگی در احیای هویت اسلامی – شیعی کشورش داشت، پس از عمری جهاد و مبارزه با نظام کمونیستی شوروی سابق و کمونیستهای آمریکایی بعد از فروپاشی شوروی، در اوخر اسفند ماه 1389 وفات یافت. در زمان حیات این رهبر مجاهد و در سالهای آخر عمرش دو کتاب در موضوع زندگی و مبارزات وی برای نخستین بار و با مشارکت و نظارت خودش، به قلم مصطفی قلیزاده علیار از نویسندگان و محققان معاصر کشورمان در ایران نگارش و انتشار یافت: کتاب نخست «خاطرات حاج علی اکرام علی اف رهبر اسلامگرایان جمهوری آذربایجان» ( مرکز اسناد انقلاب اسلامی، تهران،1385) و کتاب دوم « نامه هایی از زندان» (ارومیه، انتشارات یاز با همکاری سازمان تبلیغات اسلامی آذربایجان غربی، 1389) بود.

انگار همین دیروز بود، یادش به خیر اول بهمن ماه 1385 که آن پیر مرد مؤمن و مجاهد با روحیه ای پر نشاط عصا به دست، به دفتر هفته نامه امانت و آراز آذربایجان در ارومیه آمده بود و ساعتی در محضرش بودیم و گفتگویی داشتیم که همان ایام در امانت و آراز آذربایجان و خبرگزاری فارس چاپ و منتشرش کردیم. متن کتاب خاطرات او در طول یکسال در هفتنه نامه امانت و مقدار زیادی از کتاب نامه هایی از زندان در هفته نامه آراز آذربایجان چاپ و تقدیم خوانندگان عزیز شده است. اینک در اولین سالگرد وفات او که به حق مردی به رنگ اباذر بود، نوشتار ذیل (حاج علی اکرام و جنبش اسلامی جمهوری آذربایجان) را که به قلم مصطفی قلیزاده علیار - همان دوست صمیمی حاج علی اکرام و نخستین نویسندة زندگی وی تدوین یافته تقدیم خوانندگان نشریه می کنیم.

نگاهی به زندگی

                 مجاهد شجاع و رهبر فقید جنبش اسلامی معاصر جمهوری آذربایجان، حاج علی اکرام علی­یِف فرزند اسماعیل، در پنجم آوریل1940(16 فروردین 1319) در شهرک «نارداران» -25 کیلومتری باکو- به دنیا آمد و در خانواد ه ای مذهبی و ملتزم به آداب و رسوم سنّتی تربیت یافت.

                    فرزند بزرگ این خانواده مرحوم «حاج مایل علی­یف» (1935- 1999) شاعر برجست? اهل بیت(ع) و ادیب مشهور آذربایجان بود. حاج علی­اکرام سوّمین برادر از شش پسر اسماعیل ، تحصیلات خود را در رشتة تربیت بدنی در باکو به اتمام رساند، امّا وارد شغل دولتی نشد و به کار زراعت و پرورش گل پرداخت.

حاج علی اکرام از حدود سال 1975م (1354ش) از زبان یک دانشجوی شیعی مذهب و ترک زبان یمنی که در باکو تحصیل می­کرد، نام امام خمینی(ره) را شنید و به اجمال با مبارزات ایشان و تبعید شدنش به نجف، آشنا گردید. در ایام اوج­گیری مبارزات مردمی در ایران و پیروزی انقلاب اسلامی به رهبری امام در سال 1357، حاج علی اکرام، از طریق رادیو تبریز تمام حوادث و وقایع و اخبار انقلاب را پیگیری می­کرد و گاه از رسانه های مسکو مسائلی را می­شنید. جذابیت شخصیت امام خمینی و شور انقلاب اسلامی، او را سخت تحت تأثیر قرار داد و مثل هزاران مسلمان آزاده و غیور جهان، او نیز دل به عشق امام داد و به طرفداران انقلاب اسلامی در خارج از ایران پیوست. وی در داخل قلمرو حاکمیت شوروی و در زادگاهش نارداران، هست? طرفداران انقلاب اسلامی و حلق? مقلدان امام خمینی را تشکیل داد و رهبری کرد و فعالیت خود را در آشنا کردن مردم آذربایجان با انقلاب اسلامی ایران و امام خمینی، بازگشت به هویت اصیل اسلامی- شیعی کشور و ملت جمهوری آذربایجان، نشر معارف دینی و قرآنی، برپایی مخفیان? مجالسی در بزرگداشت شهدای انقلاب اسلامی ایران و جنگ تحمیلی و ... گسترش داد. همین فعّالیتهای او با انگیز? دینی و اعتقادی، روز به روز دامن گستر شد و مردم را در مناطق مختلف آذربایجان و جمهوری خودمختار نخجوان مجذوب خود ساخت. بدین گونه در هر کنار و گوشه ای بویژه نارداران و باکو، جماعتی انبوه همگام با علی اکرام، حرکتی برای بازیابی هویت خویش آغاز کردند. در این میان سازمان امنیت شوروی (ک.گ.ب) نیز که متوجه قضایا شده بود، حاج علی­اکرام را به دقت تحت نظارت و کنترل گرفت و از ترس اینکه مبادا به ایران بگریزد، او را از نزدیک شدن به مناطق جنوبی آذربایجان(مرز شمالی ایران) منع می­کرد.

در حادث? زلزل? گیلان به سال1369، حاج علی اکرام جزو نمایندگان کمک رسانی شوروی بود که به ایران آمد و در این سفر، یک رحل بزرگ چوبی رمزدار و زیبای قرآن را که چند قرن قدمت دارد، با خود آورد و به حرم امام خمینی اهداء کرد که هنوز هم این اثر هنری ارزشمند بر روی قبر امام قرار دارد.

با فروپاشی شوروی، جمهوری آذربایجان در سال1991 اعلام استقلال کرد. حاج علی اکرام با تأسیس رسمی «حزب اسلامی آذربایجان»(A.I.P  ) فعالیت دینی- اجتماعی خود را در نقاط مختلف آذربایجان گسترش داد. از بُعد فعالیتهای سیاسی و اجتماعی حزب اسلامی، می توان به طرفداری آشکار آن از انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی ایران، توجه به حوزه علمیه قم به عنوان پایگاه نشر معارف شیعه، و مخالفت با نفوذ غرب زدگی و اشاع? فرهنگ اروپایی و حضور تدریجی دولت های استکباری غرب به سرکردگی آمریکا  و دلّالی اسرائیل در آذربایجان اشاره کرد. در پی آن، هیئت حاکمه غرب گرای باکو به رهبری حیدر علی­یف، فعالیت حزب اسلامی ممنوع کرد. حاج علی اکرام به عنوان دبیرکل حزب و دو تن دیگر از اعضای شورای مرکزی آن( حاج آقا نوری و مرحوم حاج واقف) در سال 1996 دستگیر، محاکمه و به حبس محکوم شدند، حاج علی­اکرام به یازده سال و دو نفر دیگر هرکدام به ده سال. امّا سه سال بعد یعنی در سال 1999 آزاد گشتند در حالی که سلامت جسمی حاج علی­اکرام بر اثر شکنجه و فشارهای شدید جسمی و روحی، دچار آسیب و بیماریهای غیر قابل علاج شده بود که تا پایان عمرش با این بیماری و ضعف و ناراحتی سوخت و ساخت. او بارها با رهبر معظم انقلاب آیت الله خامنه ای دیدار کرده بود. تأثیر این دیدارها در روحیه ی او بسیار مثبت و مغتنم بود.

در سال 2002 مردم نارداران دست به قیام بر ضد سیاستهای نادرست و استبدادی حیدر علی یف زدند. حاج علی اکرام که هنوز آثار آسیب و شکنج? زندان را بعد از گذشت دوسال بر روح و جسم خود داشت و به سختی تحمل می کرد، باز هم به اتهام تحریک مردم به قیام، در ژوئن 2002 دستگیر شد و حدود هیجده ماه در حبس ماند. در این حبس روشنایی چشمهایش را تا حدّ زیادی از دست داد. زیرا در زندان مانع معالجه و مداوای بیماری قند او شدند و نگذاشتند مورد معالجه قرار گیرد. در نتیجه، بیماری قند در جسمش افزایش یافت و به چشمهایش آسیب اساسی رساند به طوری که دیگر حتی پس از عمل جراحی نیز بهبود نیافت.

ناگفته نماند که در بین جنبش های اسلامی معاصر جهان، دو حرکت انقلابی با انگیزه و هدف دینی و شیعی در قرن بیستم میلادی در جمهوری آذربایجان اتفاق افتاده: نخست جنبش اسلامی ده? 20 (از 1920 تا 1931) به رهبری عالم مجاهد و مجتهد شهید آیت­الله شیخ عبدالغنی بادکوبه­ای و با تأسیس «جمعیت دعوت الهی» توسط او بود که با شهادت شیخ به دست عوامل استالین در سال 1931(1310 ش.)، این جنبش فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و اسلامی نیز سرکوب شد.

دومین جنبش اسلامی – شیعی جمهوری آذربایجان در سده بیستم میلادی با حرکت اسلامگرایان این کشور به رهبری حاج علی اکرام علی­یف در شهرک نارداران و شهر تاریخی باکو، پس از پیروزی انقلاب اسلامی و تحت تأثیر آن پدید آمد و با تأسیس و آغاز به فعالیت حزب اسلامی که دبیرکل آن خود حاج علی اکرام بود، به اوج خود رسید. امروز هم پرورش یافتگان مکتب انقلابی – شیعی شیخ عبد الغنی و حاج علی اکرام راه آن دو مبارز مکتبی را به رهبری مجاهد اندیشمند و مؤمن جناب « دکترمـوسِـم صمد اف» در مقابله با کژیهای حاکمیت و حضور غربیها در آذربایجان ادامه می دهند. 

مرگی به رنگ شهادت

حاج علی اکرام سلسله جنبان خیزش اسلامی معاصر آذربایجان، ساعت 5 بعد از ظهر روز پنجشنبه 26 اسفند 1389 برابر با 17 مارس 2011، در منزل شخصی خود در نارداران ِ باکو بر اثر بیماری قند و کلیه پس از 30 سال جهاد در راه ترویج اسلام در 71 سالگی دار فانی را وداع گفت و روز جمعه در کنار تربت «امام زاده رحیمه خاتون» در نارداران به خاک سپرده شد. رحمه الله علیه. اما نکته ای را نباید از نظر دور داشت و آن اینکه مرگ حاج علی اکرام نوعی شهادت تدریجی در اثر شکنجه های دشمنان اسلام بود. با این توضیح که حاج علی اکرام حدود شش سال در زندانهای مخوف حیدر علی یف متحمل سخت ترین شکنجه ها شد و جسم و جانش صدمات غیر قابل جبرانی برداشت و تا آخر عمرش نیز مدام از این بیماری های ناشی از زندان حیدر علی یف رنج می برد و می نالید، گرچه خم به ابرو هم نمی آورد و با روحیه ای شاداب که از علایم ایمان قوی او بود، زیست، ولی بیماری های ناشی از شکنجه های وحشیانه عوامل شکنجه گر علی یف، جسم این مجاهد نستوه را آزار داد و آزار داد و آزار داد ... تا اینکه در اثر این دردهای فرساینده، جان سپرد. به نظر من زندگی او لا اقل در سی سال آخر عمرش سرتاسر جهاد و خدا محوری بود و مصداقی از آیه شریفه 112 از سوره توبه ( در توصیف منش و شیوه زندگی دنیوی مجاهدان شهید راه خدا : التـّائبون العابدون الحامدون ... الی آخر )

از حاج علی اکرام پنج فرزند به یادگار مانده است یک پسر به نام حاج حسین و چهار دختر.

نشر مکتب تشیع و ارزشهای انقلاب اسلامی

   حاج علی اکرام، پاسداست ارزشهای انقلاب اسلامی و نشر آنها را همسان با ترویج و حفظ مکتب اهل بیت (ع)، هم مقدس می شمرد و هم در این راه از هیچ کوششی دریغ نمی کرد؛ زیرا آن را انجام  وظیفه در مقابل خداوند می دانست. او همچنان که برای تبلیغ معارف دینی، قرآنی و مکتب اهل بیت (ع) و دعوت مردم به اسلام و عمل به احکام شرعی از تمام وسائط و نیروها بهره می جست و این قبیل فعالیتها را عبادت و انجام وظیفه  دینی خود و همگان می دانست، برای گسترش فرهنگ انقلاب اسلامی و ترویج اندیشه های الهی امام خمینی و مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنه ای – حتی در زندان هم –از تمام امکانات مادی و معنوی، سیاسی و اجتماعی با تمام جدیت بهره می برد و هیچ گاه انفعالی عمل نمی کرد. حاج علی اکرام در اعتقاد وعمل، اندیشه و رفتار به حق شیعه ای دوستدار اهل بیت پیامبر(ص) و عاشق صادق آل علی (ع) بود. این شیعه خالص و مجاهد اسلامی، نشر ارزشهای انقلاب اسلامی در جهان به ویژه در کشورش جمهوری آذربایجان را مصداق عینی و زنده ی تبلیغ معارف مکتب تشیع و پاسداری از آن می دانست و به آن افتخار می کرد.

 من گرچه در هفده سال آخر عمر حاج علی اکرام، او را از دور می شناختم و همواره با احترام و تکریم نگاهش می کردم، اما در تمام هشت سال آخر عمرش یعنی در پخته ترین سالهای حیات 71 ساله اش با او حشر و نشری دوستانه و ارتباطی مستمر داشتم و حوادث زندگی و خاطرات به یاد ماندنی و اندیشه های والایش را ثبت و ضبط و منتشر می کردم، او نیز دوستانه به من عنایت داشت و از ارائه هیچ مطلب و سند و عکس و نوشته ای و حتی برخی اسرار مگویش دریغ نمی کرد. من در این مدت حاج علی اکرام را به معنی واقعی کلمه یک مسلمان وارسته و مؤمنی مجاهد و پاک دل دیدم؛ بی آنکه دغدغه های سیاسی مرسوم اهل سیاست یا اهداف سیاسی صرف و حزبی داشته باشد. اصلاً او اهل سیاست به مفهوم متداول آن نبود، او درد دین داشت و در آرزوی تحقق تعالیم دینی می سوخت. از این رهگذر البته در فضای سیاسی معاصر تنفس می کرد، انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی ایران را برای تحقق آرمانهای دینی خود زمینه ای مناسب می دید، امام خمینی را تجسم عینی دین و دینداری می شناخت و با سیاست پیشگانی که مانع گسترش دین و دینداری در کشورش می شدند، درگیر می شد و با مستکبران جهانخوار و صهیونیست غاصب و عوامل آنان دشمنی می ورزید. اندیشه ای روشن و ایمانی خالص و شناختی دقیق و توکلی محکم داشت. من حاج علی اکرام را اینگونه دیدم و اینگونه شناختم؛ یک مسلمان واقعی ، غیرتمند، آزاده با احساساتی پاک و رقیق و پایبند به عقایدش که همه چیز را بر معیار بینش دینی ارزیابی، رد یا قبول می کرد و تخطی از آن را گناه و ناروا می دانست. بر اساس همین شناخت من از شخصیت وی بود که او را ابوذر گونه مردی دیدم و در نخستین مصاحبه ای که سالها پیش با او داشتم، وی را « مردی به رنگ اباذر» خواندم.

بزرگداشت شعائر دینی و آیین های مذهبی؛ حاج علی اکرام در سه دهه آخر عمرش با همکاری دوستان و طرفدارانش مراسم ویژه درایام خاص دینی و مذهبی مثل دهه ی عاشورا، نیمه شعبان، اعیاد رحب و شعبان، ایام فاطمیه و ... را در حدّ بسیار بالا و پرشکوهی در نارداران و باکو و اغلب شهرهای آذربایجان از جمله گنجه، نخجوان، سلیان، جلیل آباد و ... برگزار می کرد که از این مراسم و یادکردها،جز تبلیغ مکتب اهل بیت (ع) و اشاعه فرهنگ اسلام، هدف دیگری نداشت.

اعتقاد خالص به رهبری انقلاب و نظام اسلامی ایران؛ او به اسلامی بودن انقلاب ایران، اسلامیت نظام جمهوری اسلا می، اصل ولایت فقیه، رهبری شخص امام خمینی و آیت الله خامنه ای هم اعتقادی راسخ و آگاهانه داشت و هم آن را با قوت تمام تبلیغ و با افتخار تمام از آن دفاع می کرد. جالب اینکه حاج علی اکرام در آخرین نامه خود که از زندان دوره دوم به تاریخ 2003 م ( محرم1424) به زبان آذری و با الفبای کریل نوشته، با صراحت تمام آن جمله مشهور و شعار فارسی معروف در بین معتقدان ولایت را نوشته است: « اطاعت از خامنه ای اطاعت از امام است!»

بزرگداشت ایام تأثیر گذار در تاریخ انقلاب اسلامی؛ مثل سالروز پیروزی انقلاب اسلامی، ایام دهه فجر، هفته دفاع مقدس، روز قدس، هفته وحدت، سالروز ارتحال امام خمینی، سالروز صدور فتوای امام خمینی برقتل سلمان رشدی مرتد، نویسنده شیطنت نامه آیات شیطانی، و ... مردم باکو و نارداران هنوز هم فریادهای او را در مراسم آن ایام تاریخی به یاد دارند از اوایل پیروزی انقلاب اسلامی در دوره شوروی تا آخر عمرش.

موضوع فلسطین اشغالی و قره باغ اشغالی

حاج علی اکرام فاجعه فلسطین اشغالی را به عنوان نماد سرزمین های اشغال شده مسلمانان در جهان معاصر و موجودیت جعلی اسرائیل غاصب به عنوان نماینده صهیونیزم جهانی می دانست و به تأسی از رهبری انقلاب اسلامی، پرداختن به موضوع فلسطین و دفاع از آرمان آزادی قدس شریف را همواره وظیفه هر مسلمانی می شمرد. او هر ساله در روز قدس کفن می پوشید و در راهپیمایی باکو و نارداران شرکت و پیشاپیش مردم مسلمان و متعهد حرکت می کرد. در سال 1389 او به همراه همسر و فرزندانش برای پیوستن به کاروان آزادی و شکستن محاصره غزه اسم نویسی کرد. البته گفتنی است حاج علی اکرام، اشغال بخشی از اراضی کشورش آذربایجان توسط همسایه غربی آن ارمنستان را هم داخل در این موضوع می دانست و همواره از این حادثه ناراحت بود و قبل از دستگیری و حبس توسط حکومت علی یف، کمکهای فراوانی به رزمندگان آذری در جبهه ها می کرد. او کمک به آزادسازی اراضی اشغالی آذربایجان را وظیفه همه مسلمانان و در عین حال حکومت علی یف را در تداوم این اشغال مقصر می دانست! چرا که معتقد بود حیدر علی یف برای تحکیم و تثبیت پایه های حکومت خود و خاندانش در آذربایجان، از خیر حل مناقشه ارمنستان – آذربایجان گذشته، و موضوع را حواله به تدبیر « گروه مینسک» کرده، خود و دولتش را از درد سرهای سیاسی راحت ساخته، مشغول حکمرانی است و برای آرام کردن مردم و فریب افکار عمومی، شعار «آزادسازی قره باغ از طریق صلح» را در بوق و کرنا گذاشته و به هیچ کس اجازه چون و چرا نمی دهد. بنا بر این، حکومت علی یف ها (پدر و پسر) نیز درست به اندازه اشغالگران ارمنی در موضوع قره باغ و اراضی اشغالی آذربایجان گناهکار و مقصر است.

مخالفت با استکبار جهانی؛ این موضوع کمابیش برای آگاهان معلوم و مسلم است که مرحوم حاج علی اکرام تا آخر عمرش اندیشه دشمنی با اسکتبار عالمی به سرکردگی آمریکا را با الهام از رهبری انقلاب اسلامی تبلیغ می کرد و در عمل نیز آن را به عنوان یک ارزش نشان داد. در اینجا به نقل خاطره ای از زبان یک ایرانی اکتفا می کنم که در دوره شوروی به سال84 – 1983 (63 – 1362) در نارداران حاج علی را دیده بود. او به نگارنده این حروف گفت:

  - حاج علی اکرام در همان سالها (84– 1983)می رفت پشت بام و اذان می گفت و به سبک ایرانیها، بعد از اذان با صدای بلندی و به زبان فارسی شعار می داد: مرگ بر آمریکا، مرگ بر شوروی، مرگ بر اسرائیل، ... این ایمان محکم و شجاعت او مایه تعجب دیگران می شد و این درست زمانی بود که حاج علی اکرام در حاکمیت شوروری و در اوج قدرت آن ابر قدرت زندگی می کرد، اما او پایبند ایمان و اعتقادش بود و در تبلیغ آن اعتنایی به احدی نمی کرد و هیچ ترسی از هیچ قدرتی نداشت.

امر به معروف و نهی از منکر ؛ اندیشه امام خمینی در بحث امر بمعروف و نهی از منکر و موضوع دفاع، بسیار فراتر از امور جاری و پیش پا افتاده در جوامع اسلامی است. ایشان اصلاً تشکیل حکومت اسلامی و اصلاح حکومتهای جوامع اسلامی و دفع شرّ اجانب از جان و مال و ناموس و خاک مسلمانان را در گرو اجرای اصل امر به معروف و نهی از منکر و عمل به دفاع اسلامی ممکن می دانست. اندیشه و فعالیت حاج علی اکرام از این دیدگاه حایز اهمیت است، آن بزرگوار نمونه عینی یک مسلمان آمر به معروف و ناهی از منکر  و مدافع حیثیت دینی و ملی مردمش بود و در سه دهه آخر عمرش بی هیچ ملاحظه ای و بی هیچ ترس و واهمه ای به این فریضه دینی عمل کرد. جالب اینکه او با شجاعت و در عین حال خیلی منطقی، اغلب افراد قدرتمند و حاکمان جور را از ظلم و ستم و کردار زشت نهی و به اصلاح اعمال و کردارشان و خدمت به مردم و عمل به احکام دین اسلام، امر می کرد قربه الی الله.

 

 

 


90/12/28::: 2:24 ص
نظر()
  

صدای انقلاب اسلامی در آن سوی ارس

نگاهی به زندگی مجاهد بزرگ حاج علی اکرام رهبر جنبش اسلامی معاصر آذربایجان به مناسبت 26 اسفند سالروز وفات وی

 

نوشته : مصطفی قلیزاده علیار

جنبش های معاصر اسلامی در جمهوری آذربایجان

در قرن بیستم میلادی دو حرکت انقلابی با انگیزه و هدف دینی و شیعی در جمهوری آذربایجان اتفاق افتاده: نخست جنبش اسلامی ده? 20 (از 1920 تا 1931) به رهبری عالم مجاهد و مجتهد شهید آیت­الله شیخ عبدالغنی بادکوبه­ای و با تأسیس «جمعیت دعوت الهی» توسط او بود که با شهادت شیخ به دست عوامل استالین در سال 1931(1310 ش.)، این جنبش فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و اسلامی نیز سرکوب شد.

دومین جنبش اسلامی جمهوری آذربایجان با حرکت اسلامگرایان این کشور به رهبری حاج علی اکرام علی­یف در شهرک نارداران و شهر تاریخی باکو، پس از پیروزی انقلاب اسلامی و تحت تأثیر آن پدید آمد و با تأسیس و آغاز به فعالیت حزب اسلامی که دبیرکل آن خود حاج علی اکرام بود، به اوج خود رسید، امّا با دستگیری و زندانی شدن رهبران جنبش، از نفس افتاد و برچیده شد.

 

حاج علی اکرام

    رهبر مجاهد جنبش اسلامی معاصر جمهوری آذربایجان، حاج علی اکرام علی­یِف فرزند اسماعیل، در پنجم آوریل1940(16 فروردین 1319) در شهرک «نارداران» -25 کیلومتری باکو- به دنیا آمد. خانواد? او به دلیل گرایش مذهبی، ملتزم به آداب و رسوم سنّتی و تربیت دینی بودند. آنان علی ­رغم ترویج رسمی اصول نظام آموزشی در مدارس و نشر اندیشه­های مادی در جمهوریهای شوروی و تربیت نسل­های جوان به شیو? مارکسیستها، فرزندان خود را تحت تربیت خانوادگی و دینی بزرگ می­کردند.

حاج علی اکرام از حدود سال 1975(1354ش) از زبان یک دانشجوی شیعی مذهب و ترک زبان یمنی که در باکو تحصیل می­کرد، نام امام خمینی(ره) را شنید و به اجمال با مبارزات ایشان و تبعید شدنش به نجف، آشنا گردید. در ایام اوج­گیری مبارزات مردمی در ایران و پیروزی انقلاب اسلامی به رهبری امام در سال 1357، حاج علی اکرام، از طریق رادیو تبریز تمام حوادث و وقایع و اخبار انقلاب را پیگیری می­کرد و گاه از رسانه های مسکو مسائلی را می­شنید. جذابیت شخصیت امام خمینی و شور انقلاب اسلامی، او را سخت تحت تأثیر قرار داد و مثل هزاران مسلمان آزاده و غیور جهان، او نیز دل به عشق امام داد و به طرفداران انقلاب اسلامی در خارج از ایران پیوست. وی در داخل قلمرو حاکمیت شوروی و در زادگاهش نارداران، هست? طرفداران انقلاب اسلامی و حلق? مقلدان امام خمینی را تشکیل داد و رهبری کرد و فعالیت خود را در آشنا کردن مردم آذربایجان با انقلاب اسلامی ایران و امام خمینی، بازگشت به هویت اصیل اسلامی- شیعی کشور و ملت جمهوری آذربایجان، نشر معارف دینی و قرآنی، برپایی مخفیان? مجالسی در بزرگداشت شهدای انقلاب اسلامی ایران و جنگ تحمیلی و ... گسترش داد.

 

تأسیس حزب اسلامی آذربایجان

با فروپاشی شوروی، جمهوری آذربایجان در سال1991 اعلام استقلال کرد. حاج علی اکرام با تأسیس رسمی «حزب اسلامی آذربایجان»(A.I.P  ) در سال 1992 فعالیت دینی- اجتماعی خود را در نقاط مختلف آذربایجان گسترش داد موضع­ گیری تند حزب اسلامی آذربایجان به رهبری حاج علی­اکرام در مقابله با حضور آمریکا و اسرائیل در باکو، آنقدر چشمگیر و در میان مردم تأثیرگذار بود که هیئت حاکمه غرب گرای باکو به رهبری حیدر علی­یف، فعالیت حزب اسلامی را ممنوع و حاج علی اکرام را به عنوان دبیرکل حزب  و به جرم طرفداری از انقلاب اسلامی ایران و ترویج ارزشهای دینی در آذربایجان، به همراه دو تن دیگر از اعضای شورای مرکزی آن( حاج آقا نوری و مرحوم حاج واقف) در سال 1996 دستگیر، محاکمه و به یازده سال حبس محکوم کرد، اما سه سال بعد یعنی در سال 1999 آزاد گشتند در حالی که سلامت جسمی حاج علی­اکرام بر اثر شکنجه و فشارهای شدید جسمی و روحی، دچار آسیب و بیماریهای غیر قابل علاج  شده بود که تا پایان عمرش با این بیماری و ضعف و ناراحتی سوخت و ساخت.

در سال 2002 مردم نارداران دست به قیام بر ضد سیاستهای نادرست و استبدادی حیدر علی یف زدند. حاج علی اکرام که هنوز آثار آسیب و شکنج? زندان را بعد از گذشت دوسال بر روح و جسم خود داشت و به سختی تحمل می کرد، باز هم به اتهام تحریک مردم به قیام، دستگیر شد و حدود هیجده ماه در حبس ماند. در این حبس روشنایی چشمهایش را تا حدّ زیادی از دست داد. زیرا در زندان مانع معالجه و مداوای بیماری قند او شدند و نگذاشتند مورد معالجه قرار گیرد. در نتیجه، بیماری قند در جسمش افزایش یافت و به چشمهایش آسیب اساسی رساند به طوری که دیگر حتی پس از عمل جراحی نیز بهبود نیافت. حاج علی اکرام در فروردین 1389 به مناسبت مراسم 70 سالگی اش در باکو، طی مصاحبه ای با روزنامه اسلامگرای «نبض» صریحاً اعلام کرد که راه من از آغاز مبارزاتم راه امام خمینی بوده ومقلد آیت الله خامنه ای هستم!

او به عنوان یک مسلمان غیرتمند و آگاه همچنانکه در برابر اشغال نظامی بخشی از اراضی کشورش آذربایجان توسط همسای? غربی­اش ارمنستان، ساکت نبوده و همواره به آن اعتراض داشته و حتّی در اوایل اشغال به مدافعان کشورش کمک   می­کرد، در برابر سرنوشت تلخ دیگر ملت­های مسلمان نیز بی­تفاوت ننشسته بود. او در جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، اشغال فلسطین توسط صهیونیست­های غاصب، تجاوز اسرائیل به خاک لبنان، فاجع? غزّه و ... به تجاوزگران اعتراض داشته، همواره در برابر مسلمانان مظلوم جهان احساس مسئولیت داشته است.

 

خاطرات حاج علی اکرام

 

دو کتاب در باره زندگی و مبارزات حاج علی اکرام در زمان حیاتش به قام اینجانب در ایران منتشر شد، نخست کتاب «خاطرات حاج علی اکرام علی­اف رهبر اسلامگرایان جمهوری آذربایجان» (به قلم مستعار عبدالحسین شهیدی ارسباران) که در پاییز سال 1385 از سوی مرکز اسناد انقلاب اسلامی، در تهران چاپ و منتشر گردید. این کتاب ارزشمند مشتمل بر خاطرات بسیار شیرین، خواندنی و تاریخی حاج علی­اکرام در دوره­های مختلف عمرش بویژه دوران مبارزاتی و سالهای زندانی شدن اوست و برگ پرافتخار و درخشانی از تأثیر انقلاب اسلامی در خارج از مرزهای ایران را تشکیل می­دهد. این کتاب که نخستین منبع چاپی در موضوع زندگی حاج علی اکرام و جنبش اسلامی آذربایجان از زبان رهبر جنبش است، بلافاصله پس از انتشار، از سوی اهل قلم و تاریخ و پژوهش و تاریخ نگاران جنبش های اسلامی معاصر جهان اسلام و عموم خوانندگان ایرانی و آذربایجانی مورد استقبال قرار گرفت و برخی نشریات ایرانی متن آن را بصورت پیاپی و پاورقی، به تدریج تجدید چاپ کردند.

 

بزرگداشت

ناگفته نماند که پس از انتشار کتاب خاطرات حاج علی اکرام، ایشان به دعوت دوستانش سفری به شهر ارومیه داشت و  در اجتماع علمای این شهر، روز 29 دی ماه 1385 برای اولین بار در زمان حیاتش از زحمات و مجاهدتهای دینی وی تجلیل به عمل آمد که این مراسم تجلیل با حضور علمای شهر، امام جمعه ارومیه و نماینده ولی فقیه حجت الاسلام والمسلمین حسنی در آن زمان برای حاج علی اکرام خاطره ای دل انگیز و به یاد ماندنی شد که همیشه از آن به خوبی و خوشی یاد می کرد.  البته بعد از وفاتش نیز در برخی شهرها مراسم های مختلفی به یاد او برگزار گردید و برگزار می گردد و مطالب زیادی در مطبوعات گوناگون انتشار یافت و انتشار می یابد.

 

نامه­هایی از زندان

دومین کتاب در باره مبارزات حاج علی اکرام « نامه­هایی از زندان» است که مشتمل بر 30 نامه، 20 یادداشت در خصوص استخاره با قرآن و یک نوشت? کوتاه در بار? پیامبران از حاج علی­اکرام می باشد که در زندان نوشته است. نامه­ها در دو بخش جداگانه مربوط به زندان دور? نخست (1996-1999) و دور? دوّم (2002-2003) است که به ترتیب، بخش­های اوّل و دوّم کتاب را تشکیل می­دهد. بخش سوم شامل یادداشتهای استخاره­ای حاج علی­اکرام می­شود که یادگار انس و الفت او با قرآن در زندان دور? اول است.

متن نامه­ها به زبان آذربایجانی، با الفبای کریل و به خط خود حاج علی­اکرام نوشته شده است. نامه­ها و یادداشتها نزد خانواده­اش نگهداری می­شد که پس از انتشار کتاب خاطرات او، دوستانه در اختیار نگارنده خاطراتش ( مصطفی قلیزاده علیار) قرار دادند و با کمک یکی از فرزندانش بازخوانی و ترجمه شد. »نامه هایی از زندان« در بهار 1389 به مناسبت هفتادمین سال تولد حاج علی اکرام، از سوی نشر یاز و با حمایت اداره کل تبلیغات اسلامی آذربایجان غربی در ارومیه چاپ و منتشر گردید.

 

مرگی به رنگ شهادت

حاج علی اکرام سلسله جنبان خیزش اسلامی معاصر آذربایجان، ساعت 5 بعد از ظهر روز پنجشنبه 26 اسفند 1389 برابر با 17 مارس 2011، در منزل شخصی خود در نارداران ِ باکو بر اثر بیماری قند و از کار افتادن کلیه هایش پس از 30 سال جهاد در راه ترویج اسلام و زندگی به رنگ خدا (صبغه الله)، در 71 سالگی دار فانی را وداع گفت و روز جمعه در کنار تربت «امام زاده رحیمه خاتون» در نارداران به خاک سپرده شد. رحمه الله علیه. اما نکته ای را نباید از نظر دور داشت و آن اینکه مرگ حاج علی اکرام نوعی شهادت تدریجی در اثر شکنجه های بود که سالها در زندان تحمل کرده سلامت خود را از دست داده بود.

راه حاج علی اکرام که به تعبیر خود او راه امام خمینی بود، بی شک در آذربایجان مستدام خواهد بود و آیندگان او و مجاهدتهایش را بهتر و بیشتر خواهند شناخت. حاج علی اکرام به حق مرد خدا، مجاهد راه اسلام و قهرمان ملّی آذربایجان بود، هر چند این لقب آخری خیلی دیر به او داده شود!... اما شکی نیست که حق به حقدار می رسد و این سنت لایتغیر الهی است!... موج بیداری مسلمانان اوج می گیرد و قفقاز در قلمرو بیداری و خیزش اسلامی فرزندان فکری و معنوی حاج علی اکرام است...

 یادکرد

 از نخستین مصاحبه که در سال 1384 با مرحوم حاج علی اکرام داشته ام و در هفته نامه امانت (ارومیه) و بعدها در فصلنامه »فرهنگ کوثر« (شماره 72) در قم و برخی سایتها تحت عنوان »مردی به رنگ اباذر« منتشر کردم تا امروز علاوه بر آن یک مصاحبه و آن دو کتاب (خاطرات و نامه هایی از زندان) به توفیق حق تعالی چندین گفت وگو و مقاله، هم در زمان حیات وی و هم بعد از وفاتش در ایران و آذربایجان به زبانهای فارسی و ترکی و روسی انتشار داده، گوشه های مختلفی از زندگی آن مجاهد فقید را نشان داده ام. اینک در اولین سالگرد خاموشی آن زنده یاد، نوشته حاضر را جهت آشنایی نسل جوان با زندگی حاج علی اکرام تقدیم کردم. هر چند اغلب مطالب آن را در مقدمه کتاب نامه هایی از زندان و در نشریات کشوری ( روزنامه جمهوری اسلامی، مجله زمانه، سرخاب، آذر پیام، آراز آذربایجان، مهد آزادی، آران، میثاق، مجله روسی زبان "سلام Calam  " ، نبض و ...) و در وبلاگ شخصی خودم  و برخی سایتها منتشر کرده ام. الحمد لله.

امروزه حاج علی اکرام در اغلب کشورهای اسلامی و حتی در ممالک غربی از چهره­های مبارز و شخصیت­های اسلامی برجسته و شناخته شده به شمار می­رود. یادش گرامی باد

 

منبع: هفته نامه دنیز، شماره 11- مورخ 22 اسفند 1390

  


90/12/27::: 2:37 ص
نظر()
  

      نسیمی‏نین قیزیل عرفانی – بیرینجی حصه

یازان: بهرام اسدی

 اشارت: اورمیه لی شاعر، ناثر، ناشر، معلم و گؤزل سجیه لی انسان جناب بهرام اسدی 1341 – جی شمسی ایلده دونیایا گؤز آچمیش، ادبیات ساحه سینده عالی تحصیلینی بیتیرمیش، مقدس معلم لیک ایشی ایله ایندیه دک مشغول اولموشدور. او تورکجه – فارسجا شعرلریندن علاوه، چوخلو ادبی و مدنی کتابلارین مؤلفی دیر، فضولی و نسیمی نین دیوانلارینی دا یئنی تدقیقاتلارلا چاپ ائتمیشدیر. اسدی اورمیه شهرینده فعالیت گؤستریب، یوزدن آرتیق کتابی نشره بوراخان «یاز» نشریاتی نین مدیری دیر. آشاغیداکی نسیمی عرفانینا دایر گلن مقاله ده بو گؤکملی ضیالی و ادیبات خادمی نین یازیلاریندان بیری دیر.

 

 شبهه‏ سیز کی، سید علی عمادالدین نسیمی یوردوموزون و گئنیش بیر باخیشدا شرق دونیاسینین اسلامی عرفانیندا بیر پارلاق اولدوزدور. اونون کلمه- کلمه‏سینده ، هر بئیتی و هر مصراعسیندا عارفانه دویغولار دالغالانیر:

دریای محیط جوشه گلدی/ کون ایله مکان خروشه گلدی

 سرّ ازل اولدو آشکارا / عارف نئجه ائیله‏سین مدارا

 نقاش بولوندو نقش ایچینده / لعل اولدو عیان بدخش ایچینده

 هر قطره محیط اعظم اولدو / هر ذرّه مسیح و مریم اولدو

 آدمده تجلّی قیلدی آللاه / قیل آدمه سجده اولما گمراه

 نسیمی‏نین دیوانی اینجی‏لرله دولو بیر عرفان دنیزی‏دیر. نسیمی عرفانلا دوغولوب، عارف یاشاییب وعارفجه سینه اؤز دریسینی سویوناراق یونگول قانادلی بیر بولبول کیمی قفسی سیندیریب، الهی عشق گولوستانی سئیرینه اوچوبدور.

 ای بولبول قدسی نه گرفتار قفس‏سن / سیندیر قفسی تازه گولستان طلب ائیله

 بؤیوک عارف، عالیم و متفکرشاعریمیز نسیمی اولدوغو کیمی تانینمامیش، بو باخیمدان مظلوم قالیبدیر. نسیمی مطلق بیر مبارز یا خود یالنیز بیر اومانیست کیمی تانیتدیرانلار اونا ظلم ائدیبلر و بو دنیزین سایسیز اینجی‏لرینی اؤرتولو ساخلاییبلار، اونون مبارزه‏سی و اومانیست اولدوغو دا آنجاق عرفانینا باغلی‏دیر و اوندان آیری بیر شئی دگیل .

 نسیمی‏نین وجودو فرد مطلق / بو توحیدین احددن‏دیر اساسی

 

    ×××××

 

 توحید ایچینده نقطه اسراری بولموشام / صاحب‏نظر گره ک کی بو حاله خبیر اولا

 نسیمی‏نین عرفانی بیر مقاله‏یه و نئچه صحیفه‏یه سیغمایاندیر. اونا آنجاق بیر باش اوزالتماغا نئچه - نئچه کتابلار یازیلمالی‏دیر.

 فکر ائدرم کی یازاییم ذرّه‏جه عشق سیررینی / بحر مداد، آغاج قلم، تاس فلک دوات اولور

 آنجاق نسیمی‏نین اولو روحوندان اوتانا - اوتانا نسیمی عرفانینا نئچه اشاره‏ایله کفایت لنمه‏لی‏یم .

 نسیمی بوتون عرفان عالمینده سئیر ائدنلر کیمی زامانین و کایناتین قاتلاریندان چیخاراق، هله لیک عالملر یارانمامیشدان اول اؤزونو عاشق بیلیر:

 یئر ایله گؤی بنا اولمازدان اوّل / نسیمی عاشق ایدی اول جماله

 بو نسیمی عشقی ذرّ عالمینده و قرآن کریمدن آلیناراق بوتون عارفلرین ازبری اولان «الست» گونونون محصولودور. نسیمی عارفلر یانیندا منفی معنا داشیان صوفی‏نی و فقیهی ده هله بو عالمده گزمگه چاغیریر:

 بری گل صوفیا کی مست اولالیم / مست جام می الست اولالیم

    ××××

 عشق ایچینده دین و دلدن گل کئچ ایندی ای فقیه

شیخ صنعان کیمی اول گل سن دخی ترسای عشق

 

آنجاق عارف ایله زاهدین همیشه چکیش - بکیش‏لری اولوب. بو اونو او ایسه بونو قبول ائتمه‏ییبلر.

 زاهدین محراب ایچینده ذکر و طاعت‏دیر ایشی

عاشقین محبوب اؤنونده چنگی زیر و بم دورور

    ××××

 عاشقین اوزو همیشه دلبره قارشی دؤنر / عابدی گؤر کیم نئجه دیواره دؤندرمیش اوزون

 نسیمی عالمینده هر نه وار عشق‏دیر. عشقسیز دیلده خبر، گؤزده ایشیق، مکتبده قورآن و تفسیر اوخوماق هامیسی فایداسیزدیر، اونلارین هامیسینا معنا باغیشلایان عشق و بیر داها عشق‏دیر.

 جاندا کی عشق اولمادی دیلده خبر نه فایده / گؤزده کی گؤرمک اولمادی نور بصر نه فایده

 هر کیمی کیم ازلده اول بی‏نصیب اولدو معنیدن / آیت و تفسیر و کلام آنا خبر نه فایده

 هر ایشه، بیر قابلیت لازم‏دیر. هر کسین هر نه‏یه استعدادی و چیخاری اولمادیغی کیمی عشق تکین ایلاهی بیر وارلیغین دادین دا آنجاق محرم اولانلار بیلر، نامحرم‏لر ایسه کنارا گئتمه‏لی اولورلار و اسراری دینله‏مگه لایق گؤرونمورلر:

 دگمه نامحرم نه بیلسین عاشقین اسرارینی / محرم اول اسراره گیر یا مندن اسرار ایسته‏مه

    ××××

 عاشقین اسرارینی عاشق گرک‏دیر کیم بیله / اولمایان عاشق نه بیلسین عاشقین اسرارینی

 عرفان و الله معرفتی یعنی تانرینی تانیماق هر کسین پایینا دوشمز و هر کسدن معرفت آلینماز و عرفان الده ائتمک اولماز:

 معرفت‏دیر خالص آلتون سکّه‏سی فضل و هنر/ آلتونو تانی دغلدن آری دینار ایسته‏مه

 هئچ کیمسه نسیمی سؤزونو درک ائده بیلمز/ بو قوش دیلی‏دیر بونو سلیمان بیلیر آنجاق

 

 عارفین بو حالین عارف اولمایان بیلمز:

 نور و صفا ایچینده‏یم غرقه ولی بو حالتی / اوْل نه بیلیر کی دوشمه‏دی مهر روخون هواسینه

 عارف اؤزونو هر آن تانری تعالا ایله اوز - اوزه و اؤزونو اونون تاپی‏سیندا و محضرینده گؤرور اونا گؤره ده تانریدان باشقاسی اونو ماراقلاندیرمیر:

 اوزونو - قاشینی گؤرن قارشی به قارشی، گؤز به گؤز

سانما کی باخا اول گؤیون بدرینه یا هلالینه

 تانریدان اؤزگه‏سینه سئوگی بسله‏ین‏لر ایسه کاینات دوردوقجا اونون حسرتینده افسوس ائده‏جک‏لر :

 تا ابد حرمان ایمیش حقدن نصیبی هر کیم اوْل / سندن ای دلبر ایکی عالمده دیدار ایسته‏مز

 عارف‏لر دونیاسینین باشقا اؤزل‏لیک‏لریندن اونلارین هر یئرده و هر نه‏ده تانری تعالانی گؤرمک‏لری‏دیر. عارف داشدا - قاشدا، آغاجدا - قورودا - یاشدا آللاهی گؤرور :

 گؤزوندن گرچی پنهان‏دیر نگارین صورتی امّا / گؤرونن وجهی‏دیر آنین نظر قیلدیقجا هر جایه

 و ائله بونا گؤره‏دیر کی او بوتون عالمی سئویر، بوتون عالمه و عالمده‏کی‏لره سئوگی بسله‏ییر، عرفان عالمینده ایکی‏لیک آرادان گئدیر (دونیا و عقبادا بیردیر یار توتمون یار ایکی) بوتون عالم واحد بیر وارلیق داشی‏ییر اوندا آغ دا، قارا دا تانری نین یارانمیشی‏دیر. عارف‏لر قاتیندا اختلاف یوخدور و عالم بیرلیکده تانرینی چاغیریر :

 جرعه جام ایلاهی عاشقی مست ائیله‏دی / جام مست و باده مست و ساقی ابرار مست

 چنگ و دف، هم عود و نئی سرمست اولور افغان ائدر / بو خراباتین ایچینده سؤیلنن گفتار مست

    ××××

 علم قرآن و حدیث و خبر و وعظ ایله درس / قامو بیر معنی ایمیش بونجا بو تکرار نه‏دیر؟

 

عرفان دوشونجه‏لرینده مسجد ایله کلیسانین، کعبه‏ایله بتخانه‏نین مقامی بیردیر. اونلارین ایچینده ائشیدیلن هر سیزیلتی و هر تاپینما و چئشیتلی عبادت‏لر هامیسی نهایتده تانری تعالایا عاید اولور:

 صفاسیز صوفی‏نی گؤر کیم حرام دئر دینله‏مز سازی

 کی اهل حق اولان کیشی نه غم، گیرسه کلیسایه

 بؤیوک عارف مولوی دئمیشدی : صوفی ابن‏الوقت اولار. یعنی کئچنه قلم چکر، اؤز دوشونجه‏سینی گله‏جک‏ایله چالیشدیرماز و الینده‏کی زامانی هئچ قیمت‏ایله الدن وئرمه‏یرک اوندان نهایت قدر فایدالانار و اؤزونو تانریسینا یاخینلادار. مختلف عارف‏لر بو حاقدا اؤز دوشونجه‏لرینی بیلدیریبلر. آذربایجان ادبیاتی نین گؤرکملی عارفی نسیمی ده بو حقیقته گؤزل یاناشیر:

 گل بو دمی خوش گؤره‏لیم اول کئچن دم دم دگیل

کیم بو دم قدرینی بیلمز ائیله بیل آدم دگیل

 غافل اولما دم اوزات وئرمه دمی اؤزگه دمه / اول کئچن دمدن نه حاصل چون بیزه همدم دگیل

 آدم ایسن دم بو دم‏دیر قویما بو دم فوت اولا / حاصل عمر جوانی باده کئچر دم دگیل

 

قالانینی ایکینجی حصه ده اوخویون

 

 (منبع: دو هفته نامه «دنیز» - شماره 5 – مورخ 6/ 9/ 90 – چاپ ارومیه)


  

 

تاتارها و فرهنگ ایرانی – اسلامی

  • رسول اسماعیل زاده دوزال

مدخل - تاتارستان یکی از جمهوری‌های خودمختار کشور روسیه است. پایتخت تاتارستان شهر قازان (غازان) است. جمهوری تاتارستان دولتی است در ترکیب فدراسیون روسیه . این جمهوری بر اساس قانون اساسی فدراسیون روسیه، قانون اساسی جمهوری تاتارستان و قرارداد واگذاری دو جانبه اختیارات و وظایف، با فدراسیون روسیه متحد شده است . تاتارستان توسط رئیس جمهور اداره می‌شود . این جمهوری مساحت 8/67هزار کیلومتر مربع مساحت دارد و جمعیت آن حدود 8/3 میلیون نفر است که متشکل از اقوام مختلفی چون تاتارها با 51 درصد و روس ها با 43 درصد و ارامنه – یهودیها و آذربایجانی ها و جواش ها و قومیتهای دیگراست . در تاتارستان بیش از 70 قوم حضور دارند. روسی و ترکی تاتاری زبان‌های رسمی دولت شناخته می‌شود. مردم تاتار جایگاه ویژه ای در بین فرهنگ ایرانی اسلامی دارند . تاتارها به دلیل قرار گرفتن در تقاطع فرهنگ های گوناگون در آشنایی ، ارتباط ، تاثیر و تاثرات فرهنگ ها نقش عمده ای را داشته اند . تاتارها از طرفی حامل فرهنگ بومی تاتاری بوده و زبان تاتاری به دلیل برخورداری از فرهنگ و ادبیات غنی قوم تاتار در حفظ آداب و سنن قدیمی ترکان نقش مهمی داشته است و از طرف دیگر به دلیل تاثیرپذیری ادبیات تاتار از ادبیات غنی زبان و ادبیات فارسی و الهام گیری از ادبای ایران همچون حافظ ، سعدی ، مولوی ، نظامی ، سرتاسر ادبیات و فرهنگ قوم تاتار رنگ و بوی ایرانی را نیز در بر دارد . جالب آن که تاتارها در طول تاریخ نسبت به زبان و ادبیات فارسی بیگانه نبوده و همواره این زبان و ادبیات را بخشی از میراث فرهنگی خود تلقی می نمایند . دقیقا به همین دلیل است که آنان در گسترش و ترویج این زبان در میان اقوام ترک زبان و حتی روسی زبان ، پیشقدم و پیشرو بوده اند . بی دلیل نیست که نخستین دستور زبان فارسی توسط تاتارها به نگارش در آمده و نخستین مطالعات ایران شناسی و ترک شناسی را تاتارها آغاز کرده اند . در صدر مطالعات ایران شناسی نام کاظم بیگ جلوه گری می نماید . وی نخستین شخصی است که در تاتارستان از زیبایی های شعر فارسی سخن به میان آورده است و در حوزه ایران شناسی موضوعات زبان و ادبیات ایرانیان پیش از اسلام ، شعر حماسی ایران ، داستانهای حماسی ایرانیان را مورد مطالعه قرار داده است .

ارتباط با دنیای خارج

ارتباط همه جانبه و عمیق تاتارها با دنیای غرب ، روس ها و اروپایی در بالندگی فرهنگی ایشان بسیار مؤثر بوده است . تاتارها نخستین مردمانی هستند که ادبیات تجدد و مدرنیته را از غرب به شرق اسلامی ، قفقاز و ایران آورده اند . همچنین نخستین کسانی هستند که روس ها و اروپایی ها را با ادبیات قفقاز و ایران از طریق ترجمه آثار بزرگانی چون نظامی ، سعدی ، مولوی ، حافظ ، رودکی ، فضولی و امیرعلیشیر نوایی به زبان روسی آشنا کرده اند . بدین ترتیب تاتارها در یک چهار راه و تقاطع فرهنگ های ملل قرار گرفته و در این جایگاه نه تنها رسالت آشنا سازی فرهنگ های مختلف را با یکدیگر به انجام رسانده است . از این ارتباط دهی و ارتباط سازی ، خود نیز با فرهنگ های گوناگون آشنا و از آنها تاثیر پذیرفته و بر آنها تاثیر گذاشته است .

بنابر این استقرار آنان در حوزه ی رود ولگا و در تقاطع فرهنگ های گوناگون سبب شده است که تاتارها نقش مهمی در گفتگوی فرهنگ و تمدن ها و خلقها داشته باشند .

 تاتارها با پذیرش دین اسلام و به کارگیری الفبای عربی نقش برجسته ای هم در میان ترکان داشته اند . آنان از طرفی به کمک اندیشمندان ایرانی و عرب ، علوم مختلفی همچون الهیات ، طب ، فلسفه ، فقه ، اخلاق ، لغت را صاحب شدند و هم این که زبان و ادبیات ترکی ( تاتاری ) را از همه جهت غنی ساختند . این امر بیشتر از طریق ترجمه آثار سعدی ، حافظ ، رودکی ، جامی ، عطار ، نظامی ، خیام به زبان تاتاری و روسی در حوزه ی رود ولگا شکل می گرفت .

همچنین ارتباط گسترده با دیگر زبان های ترکی همچون عثمانی ، آذربایجانی ، جغتایی و فرهنگ و تمدن قفقاز و آسیای صغیر و تاثیر پذیری از بزرگان علم و ادب ترکان همچون ملا محمد فضولی ، خواجه احمد یسوی ، امیر علیشیر نوایی بر غنای ادبی و تنوع مفاهیم در زبان و ادبیات تاتاری افزوده است .

شایان ذکر است ، این روند در سایه ارتباط عمیق و گسترده با ایران و اسلام و ترکان از یک طرف و برخورداری از استقلال سیاسی و فرهنگی تا قبل از استیلای روسیه تزار از طرف دیگر شکل گرفته است .

 آشنایی با ادبیات فارسی

به قول یکی از نویسندگان: « تأثیر ادبیات کلاسیک فارسی بر ادبیات تاتاری بسیار آشکار است». ارتباط ادبیات تاتاری با ادبیات عربی و فارسی بیشتر در امر تجربه‌اندوزی،‌ اقتباس موضوعات و فراگیری سبکهای شعریبوده است. طی سده‌های هشتم و نهم هجری ارتباط ادبیات تاتاری با فارسی جنبه‌ی تنگاتنگ و فعالتری پیدا کرد. ادبیات تاتاری سده‌های نهم و دهم هجری نیز در زادگاه خود محصور نماند و با رشته‌های محکمی با جهان ادبی عرب و ایران پیوند داشت. ادبیات عربی و فارسی به زبانهای اصلی و یا به صورت ترجمه مورد مطالعه قرار می‌گرفت. ادبیات تاتاری با وجود چنین پیوندی غنای بیشتری پیدا کرد. در رابطه با مطالعات حامعه شناختی پیرامون سطح عمومی فرهنگ تاتاری طی سده‌های یازدهم و دوازدهم هجری باید متذکر شد که بیشتر تاتارهای روسیه با سواد بودند و بسیاری از آنان به خوبی با عربی و فارسی نیز آشنا داشتند. آشنایی با عربی و فارسی در میان تاتارها نشانه‌‌ی فرهیختگی به شمار می‌آمد. آثار برجسته‌ی ادبیات فارسی، مانند:‌ گلستان و بوستان سعدی، مثنوی مولوی و دیوان حافظ طی زمان متمادی بخشی از برنامه‌ی آموزشی مدارس دینی را تشکیل می‌داد. همچنین دولت روسیه از برخی تاتارها به عنوان مترجم در روابط خارجی با کشورهای مسلمان استفاده می‌کرد.

در این دوره، تاریخ نگاری ایران در سده‌های پیشین از سوی مؤلفان تاتار فعالانه مورد تحلیل و پردازش قرار گرفته است. اشعار عرفانی تاتاری بر مبنای سبک وسلوک غنی اشعار عارفانه‌ی فارسی بارور شده است. آثار دیگر ملل مسلمان نیز در اثر ترجمه‌ های آزاد و اقتباس و با اندکی تغییر و همگون سازی  گردید به درون گنحینه ادبی تاتار راه یافت و رفته رفته به ثروت معنوی ملت تاتار مبدل شد. بدین گونه مبرهن است که روابط معنوی ملت تاتار با ایران امری پایدار بوده و ریشه در ژرفای سده‌های دور دارد.

پس از استیلای روسها

پس از استیلای کامل روسیه تزاری بر سرزمین تاتارها و اجرای سیاست آسیمیلاسیون از طرف روسها علیه قوم تاتار و استیلای جهل و خرافه گرایی مردم تاتار ، بی تفاوتی اندیشمندان نسبت به سرنوشت مردم و عقب ماندگی مفرط و از همه مهمتر بیگانه بودن دینداران و متدینین از افکار مدرنیته و عناصر پیشرفت جامعه و عدم اهتمام آنان نسبت به تحولات و پیشرفت های سایر ملل ، برخی از اندیشمندان تاتارستان را بر آن داشت که جریان های عظیم فرهنگی را در راستای آگاهی بخشی جامعه در رابطه با عوامل و موانع پیشرفت ، مبارزه با جهل و بی سوادی و جلب اعتماد و اهتمام دینداران جامعه به تحولات اساسی در جامعه ایجاد نمایند .

بدین وسیله تاتارها در حالی از قرن نوزدهم میلادی به قرن بیستم میلادی قدم می گذاشتند که اندیشمندان آن با درد جامعه آشنا شده و درمان آن را نیز یافته بودند .

نگاهی کوتاه به سیر تحولات فرهنگی و ادبی تاتارها هرچند مختصر ما را با جریان ها و سعی و تلاش اندیشمندان تاتار در راه ترقی و تعالی فرهنگی آشنا می سازد .

نقش مطبوعات و نویسندگان در پاسداری از فرهنگ بومی

در مطالعه سیر تحولات فرهنگی و ادبی در تاتارستان نام عشاقی با اثر تاریخی خود ( انقراض بعد از دو قرن ) نقطه آغازین تحولات به شمار می آید . وی در این اثر خود ، رکود حاکم بر جامعه تاتار را تقبیح نموده و پیش بینی می کند ، در صورتی که جامعه تاتار به خود نیاید و در مقابل تحولات جهانی جایگاه خود را روشن نسازد و حرکت خود را آغاز ننماید ، جامعه تاتار محکوم به انقراض و فنا است . وی مهمترین عامل عقب ماندگی و رکود ملت تاتار را در قرن نوزدهم در بی توجهی عالمان دینی و عدم حمایت از افکار ترقی خواهانه ، محروم ماندن مدارس از پیشرفت های مادی ، بی تفاوتی ثروتمندان و روشنفکران در خصوص منافع جامعه می دید . وی با تبیین ابعاد مختلف این رکود هشدار می دهد که در صورت تداوم آن، در سال 2100 چیزی از فرهنگ تاتار – بلغار باقی نخواهد ماند . وی با این شیوه و به تصویر کشیدن ابعاد فاجعه ، روشنفکران و اندیشمندان جامعه را برای چاره اندیشی دعوت نموده و به کالبد یخ زده جامعه شعاع حرارت بخشیده و به حرکت وا می دارد .

ادبا و شعرا نخستین قشر جامعه بودند که به این فریاد پاسخ گفته و رگه های ترقی و نونگری در میان آنان رویت گردید . افکار و آراء جدیدی در قرن بیستم در بین ادبا حرکت ایجاد کرد . کانون ترویج و تبلیغ این افکار و آرا ، رکن چهارم یعنی ، مطبوعات خلق تاتار بود . در مطبوعات تاتار قلب تزار توسط صاحبان قلم نشانه گیری شد و با درج مقالات مختلف ثابت گردید که سیستم کهنه اندیش تزار گنجایش نیروی فکری جدید را در خود ندارد .

بدین طریق مطبوعات شکل گرفت و موقعیت خود را استحکام بخشید و جایگاه ویژه ای را در انعکاس افکار جدید باز کرد . هرچند از قرن نوزدهم میلادی شخصیتهایی چون آ . الیاس و ک . دویه نگی در آرزوی تاسیس و انتشار نشریه به زبان ترکی تاتاری بودند ،ولی آرزوی آنان در قرن بیستم به منصه ظهور رسید . لذا در این دوره امواج جنبش استقلال ملی و نسیم عصیان ها و قیام ها مجددا شروع به خودنمایی کرد و انتشار نشریات به زبان ترکی تاتاری و ورود مطبوعات به متن جامعه بزرگترین نوآوری در جامعه تاتار بود .

در شهر غازان ، نشریات " ستاره سحری ، آزادی ، مخبر غازان ، ستاره ، الاصلاح ، خورشید ، فجر " و در شهر اوتنبورگ ، نشریات"زمان ، چکش ، شورا ، ملخ" و در شهر اورال نشریات "فکر ، آثار جدیده ، تیرها" و در شهر پطرزبورگ نشریات " نور ، خلق " انتشار یافت . حتی در شهرهای مسکو ، اوفا و آستاراخان نشریاتی به زبان ترکی تاتار انتشار یافت .

 علیرغم سانسور مطبوعات از طرف تزار برخی از نشریات مذکور به صورت مستمر انتشار یافت و اساس مطبوعات تاتارستان را تشکیل داد . مطبوعات از طرفی ، اندیشمندان جوان را در اطراف خود جمع می کرد و از طرف دیگر به مثابه یک مکتب و مدرسه در تعلیمات و جهت دهی سیاسی آنان مهمترین عامل محسوب می شد .

 مطبوعات غازان واقعا از جایگاه ویژه ای برخوردار بود . زیرا علاوه بر نویسندگان غازان سایر نویسندگان تاتار مقیم در امپراتوری روسیه را پوشش می داد و به عنوان یک کانون گرم برای صاحبان قلم بود . در این کانون بیش از 800 نویسنده و اندیشمند تاتاری جمع شده بودند . بزرگترین این جمع عبارت بودند از عشاقی ، آ . کمال ، ر. فخرالدین ، ف . امیرخان ، ع . توغای ، دردمند ، محمد اوف ، ابراهیم اوف ، غفوری . آنان ترجمان درد ملت تاتار و چراغ راه جامعه بودند و با قلم فرسایی آنان مطبوعات تاتار زمینه ای برای پیشرفت ادبیات ، سرعت بخشیدن به حرکات فرهنگی جامعه ، سازماندهی ، غنی سازی و احیا کننده جریانهای فرهنگی – ادبی بود .

در آغاز قرن بیستم عمده ترین موضوع مولفان استقلال ملی و بالا بردن شعور ملی در جامعه بود . ادبا و نویسندگان از فرصت استفاده نموده .در مطبوعات افکار سیاسی ، اجتماعی خود را در قالب های ادبی تبلیغ کردند . این جریانات بیشتر توسط دو دسته از اصحاب قلم رهبری می شد . دسته اول به رهبری عبدالله توغای به همراه ف. امیرخان و دسته دوم ح. تکتاش به همراه م . جلیل ، ح . توفان .

ترجمه شاهکارهای جهانی

یکی دیگر از محورهای فعالیت ادبای جامعه ، ترجمه آثار دیگران به زبان تاتاری بود که در غنی سازی ادبیات تاتاری و جهت دهی و گسترش جهان بینی فکر تاتاری بسیار موثر بود . گرده های ترجمه در دو عرصه به ترجمه پرداختند .

1 . ترجمه آثار متفکران غربی و روسی از قبیل : اییان گوس ، دکارت ،ا سپانسئر، کاممونسکی ، نیچه .

2 . ترجمه آثار متفکران شرق ( جهان اسلام ) از قبیل : آثار مغازی ، رودکی ، فردوسی ، خاقانی ، نظامی ، خیام نیشابوری ، سعدی ، امیر علیشیر نوایی ، ملا محمد فضولی .

ادبا و مترجمانی اندیشمندی همچون عبدالله توغای دردمندانه و با ولع و احساس خاصی نسبت به ترجمه آثار متفکران ایرانی همت گماشتند و آنان بدین طریق سنت احترام به فرهنگ ایران و شرق را که از سنت های دیرین جامعه ادبی و شعری ، قوم تاتار بود احیاء نموده و استمرار بخشیدند . لذا اهمیت و ویژگی مهم عبداله توغای نه تنها در خلق آثار ادبی به زبان ترکی تاتاری و جهت دهی به جریانات ادبی تاتار در قرون نوزدهم و بیستم میلادی بود ، اهمیت این شاعر پرآوازه ، همچنین در ایجاد ارتباطات فرهنگی و ادبی ملت تاتار با سایر اقوام به ویژه با شرق و جهان اسلام می باشد .

عبداله توغای از یک طرف مفاهیم عالی ادبی و موضوعات اصیل را از بزرگانی چون فردوسی ، رودکی ، نظامی ، خاقانی ، خیام ، نوایی و فضولی که هر کدام در زمینه خاصی از ژانرهای ادبی و حکمت و عرفان و اخلاق و حماسه یک ادبیات کامل و منبع جامع می باشند ، الهام گرفته در مکتب چنین ادبای بزرگ ایرانی تربیت شده است و از طرف دیگر با تزریق اندوخته های خود به زبان ادبی و شعری به کالبد ادب ، شعر و ادب ، زبان و ادبیات تاتاری را غنی و غنی تر ساخت . با این توضیح می توان گفت که عبداله توغای نه تنها شایستگی دارد به عنوان شاعر ملی تاتارستان باشد ، حتی شایستگی دارد که وی به عنوان یک شاعر بین المللی معرفی شود .

هرچند در دوره ای بلشویکها توانستند بر ملت تاتار حکم رانده و تا حدودی جریان ادبی را که ریشه در اندیشه عالی شرق اسلامی داشت ، از مسیر طبیعی خود خارج کنند و ادبای تاتار در مقابل این استیلای شوم برخی این حاکمان را همراهی کرده ، برخی سکوت و برخی مهاجرت را بر ماندن ترجیح داده ، جلای وطن شدند ولی نهایتا با الهام گیری از آثار کلاسیک ادبای تاتار دوباره پیوند خود با اصالت و هویت اصلی خویش را محکم نمودند و با تصاحب بر میراث گذشته خود دوباره در جهان ادبیات درخشیدند و از سال 1990 با یک ولع و جاذبه خاصی شعر می سرایند .

 تاتارها بر این درخشندگی شایستگی دارند زیرا زبان تاتاری به عنوان یکی از زیباترین شاخه های زبان ترکی دارای ادبای بزرگ و ادبیات غنی است . زیرا آنان دارای میراثی هشتصد ساله هستند و نخستین قوم ترک زبانی هستند که پس از پذیرش دین اسلام به ترویج آن در سایر ملل پرداخته اند و نخستین ملتی هستند که با متفکران روشن بین و اندیشمندان روشنفکر جریانات نوآوری را به وجود آورده و هدایت کرده اند و همچنین ملتی هستند که نخستین رودررویی معاصر مسلمانان با غربیان را داشته و با روشن بخشی شخصیتهایی همچون اسماعیل قاسپرینسکی با تکیه بر فرهنگ دینی و پیشینه مذهبی و تعالیم اسلامی هویت و ملیت خود را در مقابل هجمات بیگانگان و کفار حفظ کرده اند . ملتی که در تاریخ مبارزات خود افتخار تشکیل آلتون اردو ‌( اردوی زرین‍د) و خانات غازان را داشته و مفتخر به تربیت شخصیت هایی چون قول علی ، سیف سرایی ، محمد یار ، شمس الدین ذکی ، عبداله توغای ، موسی جلیل ، حسن توفان ، اسماعیل قاسپیرینسکی ، کاظم بیگ می باشد ، شایسته بالندگی است .

یکی از محورهای این بالندگی عبداله توغای شاعر ملی تاتارستان است . وی در مدت عمر خود آثار گرانبهایی را خلق نموده است . در لابلای آثار وی می توان بوی ادبای ایران را حس کرد . وی علاوه بر ترجمه برخی از آثار و اشعار شعرای ایرانی در ایجاد ارتباط ادبی و فرهنگی بین ملت تاتار و ملت ایران نقش عمده ای را ایفا نموده است . همچنین با الهام گیری از آثار کلاسیک ایرانی ترنم آثار ادبی ایرانیان نیز بوده است . گفتنی است در باره زندگی و آثارعبدالله توغای باید بیشتر و در مجالی جداگانه سخن گفت.

(منبع: دو هفته نامه «دنیز» - شماره 5 – مورخ 6/ 9/ 90 – چاپ ارومیه)