سفارش تبلیغ
صبا ویژن
سزا نباشد آنکه دانشمند نیست، خوشبخت شمرده شود و آنکه مهربان نیست، ستوده به شمارآید . [امام صادق علیه السلام]
لوگوی وبلاگ
 

دسته بندی موضوعی یادداشتها
 
شعر ، دنیز ، آذربایجان ، ارومیه ، علیار ، قلیزاده ، مصطفی ، غربی ، امام ، ترکی ، علی ، ترکی ، شاعر ، دنیزنیوز ، حوزه ، هنری ، حسین ، اسلامی ، حمیدی ، غزل ، محمد ، حاج ، ایران ، فارسی ، باکو ، قرآن ، کتاب ، نشریه ، اسلام ، تبریز ، طنز ، کتاب ، عاشیق ، شهریار ، اکبر ، انقلاب ، مصطفی قلیزاده علیار ، نخجوان ، شهید ، سایت ، سید ، باکو ، اهل بیت ، ابراهیم ، سفر ، دریاچه ، فخری ، ادبیات ، تصویر ، خمینی ، دفاع ، رضا ، پیغمبر ، جمعه ، اسرائیل ، مقدس ، نامه ، مهدی ، حوزه هنری ، حمید ، صادق ، فاطمه ، پیامبر ، بهرام ، اکبر ، اهر ، فاطمه زهرا ، نارداران ، مقاله ، عاشورا ، عکس ، زهرا ، ترکیه ، کربلا ، همایش ، واقف ، ترکیه ، بسیج ، بیت ، جمهوری ، اهل ، انتظار ، امام علی ، ادبی ، در ، عراق ، صابر ، شهر ، شامی ، خامنه ای ، خدا ، دوستی ، زن ، سعید ، اسدی ، آیت الله ، امام حسین ، هنرمندان ، ورزقان ، هفته ، مردم ، موسیقی ، نقد ، قم ، محمود ، کانون ، امام خمینی ، جنبش ، جشنواره ، خاطرات ، حافظ ، حجاب ، حسنی ، حسن ، تاریخ ، سال ، رستمی ، شیخ ، عکس ، فرهنگی ، فرهنگ ، فضولی ، عید ، عشق ، سیاسی ، رمضان ، زبان ، سلیمانپور ، شاعران ، سوریه ، ترجمه ، تهران ، به ، حاج علی اکرام ، ایرانی ، آمریکا ، وبلاگ ، واحدی ، نویسنده ، مدح ، محفل ، مجلس ، مجتبی ، میرزا ، مرثیه ، مصر ، آمریکا ، آراز ، احمد ، استاندار ، اکرام ، حیدر ، تبریزی ، پیامبر اسلام ، سلبی ناز ، روز ، زندگی ، زینب ، رضوانی ، دو ، داستان ، صراف ، عظیم ، علی یف ، علیزاده ، علمیه ، علمدار ، فتح الهی ، فرانسه ، فلسطین ، فیلم ، شاهرخ ، شجاع ، دو هفته نامه ، دیدار ، رسول ، رجبی ، زلزله ، پیام ، بهمن ، حزب ، جواد ، ادب ، اردوغان ، آذربایجان غربی ، آثار ، مطبوعات ، مشهد ، مهدی موعود ، محمداف ، کانون ، نویسندگان ، هفته نامه ، هنر ، وطن ، ولی ، یاد ، هادی ، نوروزی ، نماز ، قیام ، کرکوک ، محسن ، مثنوی ، ماه ، مایل ، ملی ، آذری ، آزادی ، ارشاد ، از ، اسماعیل زاده ، انگلیس ، اورمیه ، اکرام ، جاوید ، حدیث ، حسینی ، حضرت ، بهرامپور ، بعثت ، روزنامه ، رهبری ، سعدی ، رباعی ، رزم آرای ، دینی ، دانشگاه ، شب ، غدیر ، غفاری ، علامه ، عرب ، عرفان ، فارس ، فرزند ، صمداف ، صادقپور ، صدر ، طلعت ، طلاب ، خوی ، دوزال ، رهبر ، بزرگ ، بیداری ، تبلیغات ، حمایت ، حماسه ، حاجی زاده ، جعفری ، توهین ، امین ، انتخابات ، انجمن ، امام زمان ، الله ، استاد ، اخلاق ، آیت الله خامنه ای ، آران ، آغدام ، آقازاده ، منظومه ، مسلمان ، مراغه ای ، مسئولان ، موعود ، موسی ، ماهر ، محمدی ، هریس ، یادداشتهای ، وفات ، یحیی ، یک ، کردستان ، کربلا ، نوروز ، نمایندگان ، وحید ، مایل اوغلو ، گرمان ، مولانا ، میلاد ، نباتی ، مسجد ، مرگ ، مرسی ، مسئول ، معلم ، آغری ، آذربایجانی ، اسلامگرایان ، اسماعیل ، ارمنستان ، ارمنی ، ارزشها ، اشغال ، باکو 10 ،

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :132
بازدید دیروز :451
کل بازدید :2874189
تعداد کل یاداشته ها : 881
103/2/5
6:10 ص
مشخصات مدیروبلاگ
 
قلیزاده علیار[263]

خبر مایه
پیوند دوستان
 
سرچشمه ادب و عرفان : وب ویژه تفسیر ادبی عرفانی قرآن مجید شقایقهای کالپوش بچه مرشد! سکوت ابدی هم نفس ►▌ استان قدس ▌ ◄ نغمه ی عاشقی جریان شناسی سیاسی - محمد علی لیالی سرچشمه همه فضـایـل مهــدی(ع) است ساده دل ماییم ونوای بینوایی.....بسم الله اگرحریف مایی ....افسون زمانه طراوت باران تنهایی......!!!!!! جـــیرفـــت زیـبا سارا احمدی بیصدا ترازسکوت... .: شهر عشق :. پیامنمای جامع شهر صبح ماتاآخرایستاده ایم سایت روستای چشام (Chesham.ir) وبلاگ گروهیِ تَیسیر منطقه آزاد محمدمبین احسانی نیا رازهای موفقیت زندگی مرام و معرفت یامهدی Dark Future امام خمینی(ره)وجوان امروز عشق ارواحنا فداک یا زینب سیاه مشق های میم.صاد مهاجر مردود دهکده کوچک ما گروه اینترنتی جرقه داتکو بسیج دانشجویی دانشکده علوم و فنون قرآن تهران هفته نامه جوانان خسروشهر آتیه سازان اهواز بیخیال همه حتی زندگیم عمو همه چی دان پـنـجـره صل الله علی الباکین علی الحسین تینا شهید آوینی Chamran University Accounting Association پدر خاک فقط خدا از یک انسان ع ش ق:علاقه شدید قلبی تبریک می گوییم شما به ساحل رسیدید!!!!! گاهنامه زیست جوک و خنده دهاتی دکتر علی حاجی ستوده قلب خـــــــــــــــــــــــــــاکی کشکول sindrela شیدائی تنها عاشقانه سیب آریایی نیروی هوایی دلتا ( آشنایی با جنگنده های روز دنیا ) به یاد تو آخوند مالخر و تمام طرفدارانش در سیستم حکومتی فروشگاه من قاضی مالخر یا قاضی طمع کار کدامیک ؟؟؟؟ پایگاه خبری،قرآنی، فرهنگی آذربایجان غربی عاشقانه زنگ تفریح

شکفتن

برگ درختان سبز،

آمدنت را

به رنگ حیات

مژده می­دهند

و در توالی فصل­های رویش

راز بهاری­ات را

به لهجه شکوفه­ها ترنم می­کنند؛

گلهای عالم معطرند به نام تو

و شکفتن نام دیگر توست

یا محمد!

مصطفی قلیزاده علیار 

 


  

باکو 10

یادداشت­های سفر باکو

بخش پنجم و پایانی

 مصطفی قلیزاده علیار

خارج از همایش باکو
منظورم از «خارج از همایش» عبارت است از سه روز خارج از همایش بشردوستانه (Baku international Humanitarian Forum –  2-3Oktober 2014  ) در باکو، که در اختیار خودمان بود؛ دو روز قبل از همایش یعنی روزهای سه شنبه و چهار شنبه 8 و 9 مهر ماه 93 و  یک روز هم بعد از همایش یعنی دوشنبه 14 مهر. این سه روز فرصت خوبی بود که بتوانیم با دوستان قدیمی و صمیمی آذربایجانی تجدید دیدار کنیم و این توفیق هم دست داد.

صبح روز سه شنبه که از فرودگاه به سفارت رفتیم کیف¬مان را در سوئیت گذاشتیم و بعد از سلام و علیک با یکی از همکاران محترم سفارت، بیرون زدیم. آقای محمدامین رضازاده رفت به دنبال کاری که در دانشگاه دولتی باکو داشت و من و آقای رمضانی هم به دیدن حاج مصطفی مایل-اوغلو (علی¬یف) فرزند شاعر معروف مرحوم حاج مایل (1935- 1999) در انستیتو نسخ خطی آکادمی ملی علوم آذربایجان – در همان نزدیکی سفارت - رفتیم و ناهار هم مهمان حاجی شدیم! حاج مصطفی از دوستان دانشور و قدیمی ماست. ایشان چندین کتاب تحقیقی را در زمینه ادبیات کلاسیک آذربایجان تصحیح و منتشر کرده از جمله دیوان پدرش حاج مایل، دیوان هاشم بیگ ثاقب، دیوان حسین نادم نخجوانی و ...
در ضمن حاج مصطفی دعوتمان کرد که اگر فردا وقت داشتیم، ساعت 14 به وقت باکو در عصر خاطره و یادمان سالانه حاج مایل شرکت کنیم که در اتحادیه نویسندگان برپا می¬شود.
بعد آقای رمضانی با دوستش حاج جعفر همت¬اف تماس گرفت. او هم آمد سراغمان. رفتیم به محل کار وی در سازمان ورزش و جوانان. بعد دوست دیگرشان «آزاد زینال اف» هم آمد. صحبت آقای رمضانی با این دو دوستش کلی گل کرد و از خاطرات سالهای دور و مربوط به 10 – 15 سال پیش یاد کردند و ... آشنایی حاج جعفر همت¬اف و آقای رمضانی به بیش از بیست سال پیش  و  اوایل سالهای فروپاشی شوروی در نخجوان بر¬می¬گردد. حاج جعفر در آن سالها وزیر ورزش در جمهوری خودمختار نخجوان بود. «آزاد زینال¬اف» متولد 1961 تحصیل¬کرده هنر، پیکرتراش و مدرس هنرهای تجسمی دانشگاه باکوست. در ارومیه هم بوده و چند تندیس از شهدا و شخصیتهای معروف را کار کرده است. مردی خوش¬مشرب و شیرین گفتار است. می¬گفت از ضرب¬المثل¬های فارسی خوشم می¬آید.
از حاج جعفر خداحافظی کردیم و به همراه آزاد معلم و با ماشین ایشان به آرامگاه فخری (مشاهیر) باکو رفتیم بر سر خاک بزرگان علم و سیاست و هنر و فلسفه و ادبیات و موسیقی و اصحاب اندیشه و فرهنگ و قلم این دیار. این قبرستان در باکو واقعاً عالمی دارد؛ دیدنی و قابل تأمل و عبرت¬آموز است. قبور اغلب مشاهیر در اینجا با تندیس و سردیس و مجسمه و طراحی برجسته قرار دارد.
بر سر تربت محمد آراز شاعر مشهور و مردمی آذربایجان ایستادیم و فاتحه¬ای نثار کردیم. دوستمان «آزاد معلم» می¬گفت بخش اعظم مجسمه این شاعر را او در کنار قبرش کار کرده است.
بختیار وهاب¬زاده دیگر شاعر ملی آذربایجان، نبی خزری  و حسن بیگ زردابی (روزنامه¬نگار صد سال پیش و مدیر روزنامه «اکینچی» یعنی کشاورز)، و ... در کنار قبر پیشه¬وری هم توقفی کردیم همان که حافظه تاریخی ملت ایران در سالهای 1324 – 1325 در آذربایجان با نام او و فرقه دموکراتش به رهبری شوروی، پیوند خورده و مردم تبریز در آن یک سال (از آذرماه 1324 تا آذر ماه 1325) یک بار دیگر نمونه بارز و مصداق عینی وابستگی به بیگانگان را به چشم خود در پیشه¬وری و افرادش دید (بد نیست کتاب «ما و بیگانگان» نوشته دکتر نصرت¬الله جهانشاه¬لو افشار را ببینید که خود از افراد پیشه¬وری بود)
مقبره حیدر علی¬یف رییس جمهور سابق آذربایجان هم در میان این قبور مشاهیر به شکل برجسته¬تر قرار دارد و همچنین قبر همسرش ظریفه علی¬یوا.
قبر ابوالفضل ایلچی¬بیگ رییس جمهور اسبق آذربایجان هم در کناری واقع شده، وی دبیر کل حزب جبهه خلق بود که در اوایل فروپاشی شوروی مدت کمی بر آذربایجان حاکمیت داشت و مملکت را دستخوش هرج و مرج ساخت و شکاف و اختلاف سیاسی با همسایگان به ویژه ایران را بیشتر کرد و ...
روبروی قبرستان مشاهیر، غذاخوری خوبی قرار داشت که آزاد معلم برای عصرانه به اندازه یک شام کامل در آن مهمانمان کرد... شب برگشتیم به سوئیت سفارت. آقای رضازاده هم آمد. یک چایی نوشیدیم. بعد بیرون رفتیم و حدود یک ساعت در هوای بعد از باران که اوایل شب بود، قدم زدیم البته بیشتر در اطراف قیز قالاسی و حوالی سفارتخانه. باکو آن شب چه هوای تمیزی داشت.
فردا چهارشنبه 9 مهر، صبح به همراه حاج مصطفی به نارداران رفتیم برای زیارت امامزاده حکیمه خاتون (مشهور به خواهر امام رضا –ع-)، زیارت قبور دوستانمان همه مؤمنین. بر سر مزار مرحوم حاج علی اکرام رهبر اسلامگرایان آذربایجان و مزار دوستمان مرحوم حاج علمدار ماهر شاعر مشهور (1950- 2014)  توقف کردیم با نثار فاتحه¬ای به روح ایشان و همه اهل قبور. یادش به خیر که پارسال (2013/ خرداد 1392) با اکبر حمیدی مهمان او و دیگر دوستان بادکوبه¬ای¬مان بودیم و مرحوم حاج علمدار – با اینکه بیمار بود - ما را به شهر شماخی و زیارت مزار سید عظیم شیروانی و صابر و ... برد که بعد از بازگشت، یادداشت¬های آن سفر را در همین نشریه «دنیز» منتشر کردم ...
سر قبر شاعر مشهور شادروان حاج مایل علی¬یف هم در ضلع شمالی قبرستان رفتیم و فاتحه¬ای خواندیم و ذکر خیری از فضایل و ذوق و خدمات او در گسترش شعر آیینی در آذربایجان نمودیم و تربیت شاعرانی غزلسرا و شاعران اهل بیت (ع) در انجمن شعرای وی که حاج علمدار یکی از آنها بود. من بارها در چند سال اخیر به زیارت این قبرستان رفته¬ام اما امروز جناب حجت¬الاسلام «فدوی» روحانی فاضل و شاعر نارداران هم حضور داشت که موجب توفیقات بیشتری برای ما بود و از محضرش بهره¬مند شدیم.
سری هم به خانه خاطره¬آمیز مرحوم حاج مایل زدیم مثل سفرهای سابقم. بعد با حاج مصطفی به باکو برگشتیم. ساعت 14 به وقت باکو (30/12 به وقت ایران) در مراسم یادکرد و عصر خاطره مرحوم حاج مایل در اتحادیه نویسندگان شرکت کردیم. حاج مصطفی در واقع صاحب مراسم یادبود پدرش و دوست شاعرمان «ایلقار فهمی» مجری مراسم بود که از پرورش یافتگان مکتب حاج مایل به شمار می¬رود. بعضی از دوستان ما اینجا بودند. حاج عارف بزونالی، مهرعلی عاصم و ... که همه شاعران عرصه غزل آذربایجان هستند.
حاج عارف بزونالی در صدر مجلس نشسته بود، اما مرا که دید به اصرار جایش را به من داد، من به نمایندگی از دوستان رمضانی و رضازاده در آنجا نشستم... حرفهای خوبی در باب شعر و زندگی حاج مایل گفته شد. جالب این بود که همه حاضران در مجلس – جز ما سه نفر- مرحوم حاج مایل را بلاواسطه دیده و در حقیقت از تلامیذ او بودند¬؛ لذا محفل خاطره و شعر و اندیشه بود. نوبت به من که رسید، در باب تأثیر شعر و زندگی حاج مایل در احیای شعر انتظار فرج و گسترش شعر اهل بیتی و آئینی در آذربایجان در 40 سال اخیر و دوستی آن مرحوم با شاعران ایرانی به ویژه مرحوم استاد محمد عابد تبریزی (1314- 1385) و ... حرفهایی گفتم و نیز مطالبی از زندگی و شعر حاج مایل که در کتاب «شوق دیدار» (تبریز، انتشارات نور ولایت – 1390) آورده¬ام و مقالات و مطالبی که از وی در چند کتاب و جراید ایرانی در تهران و تبریز و ارومیه و قم منتشر کرده¬ام.
ناگفته نگذرم که که مرحوم حاج مایل در موضوع وطن غزل بسیار مشهوری دارد به مطلع:
عارف اولانین سئوگیلی جانانی وطندیر
هم غیرتی، هم ناموسو، وجدانی وطندیر...
که بسیاری از خوانندگان آذری در 50 – 60 سال اخیر آن را خوانده، یا چاشنی ترانه¬های مقامی خویش ساخته¬اند. در همین محفل یادبود وی، حاج عارف بزونالی و یکی – دو نفر دیگر هم یادآور شدند که «وطن» در کلام حاج مایل «وطن معنوی و عرفانی» است همانگونه که در شعر شاعر و عارف برزگ ملامحمد فضولی بغدادی هم وطن همان وطن اهل معنویت و عرفان است.

امروز هم روز خوبی بود. این از دو روز قبل از همایش در باکو. اما آن یک روز آخر یعنی دوشنبه 14 مهر، من و آقای رمضانی مانده بودیم و آقای رضازاده یکشنبه شب بعد از بازگشت از قَبَله به تهران پرواز کرد. من صبح دوشنبه اتاق هتل را تحویل دادم با دوست و هم¬ولایتی قدیمی جناب «گِرمان» حسین¬اف هم¬قدم شدم. «گِرمان» شاعر و نویسنده و هنرمند و مؤلف چندین کتاب و متولد 1962 شهر آغدام مرکز منطقه «قره¬باغ» است که از بیست سال پیش در اشغال ارامنه قرار دارد نام پدرش «علی» بوده است. اما داستان همولایتی بودن من و گِرمان از این قرار است که پدر بزرگ و مادر بزرگ پدری گرمان (اَلماسخان و سِحران خانم، والدین علی) در اصل اهل روستای ما «علیار» در نزدیکی شهرستان ورزقان استان آذربایجان شرقی) بوده¬اند و در سال 1917 به شهر آغدام مهاجرت کرده و آنجا ساکن شده بودند. الماسخان در جنگ جهانی دوم به جبهه رفته و دیگر بازنگشته و اثری هم از او به دست نیامده. اهالی آغدام او و خانواده¬اش را می¬شناسند.
خود گرمان این قضایا را در جلد چهارم خاطرات مربوط زادگاهش آغدام (حافظه بیدار شهر گم-شده:-   QEYB OLMU? ??H?R?N OYAQ YADDA?I) آورده است.
آن روز با او به دیدن یک خانواده دیگر از اهالی آغدام رفتیم که آنان هم در اصل علیاری هستند و بعد از اشغال قره¬باغ به باکو مهاجرت کرده¬اند و او جناب «نوشیروان» است. همسرش «حمایل» خانم سخت مریض بود. پیر مرد و پیر زن مهربانی که پارسال یک هفته¬ای مهمانشان بودیم و خیلی زحمتشان دادیم. یک ساعتی که آنجا نشستیم، آنان با گرمان که از همان بیست سال پیش همدیگر را ندیده بودند، خیلی گرم گرفتند و از خاطرات آغدام و روزهای قبل از اشغال و آوارگی گفتند...
بعد پا شدیم و رفتیم به یک مراسمی که از سوی اداره مثلاً جانبازان و ایثارگران جنگ قره¬باغ، در آن از خانواده¬های قربانیان و جانبازان تجلیل می¬کردند. گرمان را همه می¬شناختند و او همه جا مرا قوم و خویش علیاری خود معرفی می¬کرد!... او در آن مراسم سخنانی گفت و شعری در مدح امام علی (ع) از خودش خواند که در کتابهای قدیمی¬اش چاپ کرده است. از من هم دعوت کردند که مطالبی در باب شهیدان و جانبازان گفتم و آرزو کردم که هر چه زودتر اراضی اشغالی آذربایجان آزاد گردد و آوارگان به زادگاه خود برگردند.
آن روز من با گرمان بودم و شب هم مهمانش شدم و آقای رمضانی هم مهمان دوستان قدیمی-اش.
فردا ساعت 5 صبح گرمان ما را به فرودگاه بین المللی حیدر علی¬یف باکو رساند. در فرودگاه به این بزرگی جایی برای نماز خواندن نبود، سمت قبله را از جوانی صاحب مغازه پرسیدم و در جایی به نماز ایستادم. آقای رمضانی هم بالاخره با دوستانش آمد. ساعت 40/7 به مقصد تبریز پرواز کردیم. روی هم رفته این سفر هم سفر خوبی بود و آنچه در این چند قسمت از یادداشتهای سفر (باکو 10)نوشتم بسیار خلاصه و شاید یک دهم کل یادداشت¬ها باشد.

منبع:  سایت «دنیزنیوز» (Daniznews.ir) و هفته نامه «دنیز» شماره 62 - تاریخ نشر: 23 آذر 1393


 


93/9/29::: 1:29 ص
نظر()
  

باکو 10

یادداشت­های سفر باکو

بخش چهارم

مصطفی قلیزاده علیار

در شهر شَکی

بعد از کلیسا به شهر تاریخی و زیبا و جنگلی «شَکی» بردندمان. حدود یک ساعت راه است با ماشین. شهر «شکی» از شهرهای مهم تاریخی آذربایجان است شهری بسیار آرام و با بافت قدیمی زیبا و تمیز، با آثار و بناهای مربوط به سیصد سال پیش. ابتدا به ساختمان معروف «خان سارایی» (سرای خان، دربار خان) رفتیم که «چلبی­خان» در سال 1878 آن را بنا کرده و بعد از او پسرش «حسین خان» متخلص به «مشتاق» که شاعر و جوان هم بوده حدود 20 – 22 ساله به جای پدر نشسته و حدود 20 سال خانخانی کرده و در چهل و چند سالگی به دست عمویش ابراهیم خان ظاهراً کشته شده. بنای بزرگ و دیدنی «سرای خان» در شمالی­ترین نقطه مرتفع شهر واقع است. احتمالاً عکسها و فیلم مستند این بنا را دیده باشید و مطالب افسانه­ای که سرگذشت تاریخی همین دربار خانی و شهر شکی و حمله لشکر نادر شاه و حوادث عجیب و غریبی که نقل می­کنند، شاید چیزهایی شنیده باشید که انصافاً شنیدنی است!... نام این شهر در ادبیات آذربایجان و بایاتی­ها هم آمده: عزیزینم قاراباغ/ شکی، شیروان، قاراباغ/ عالم جنته دؤنسه/ یاددان چیخماز قاراباغ...

من از رهگذر همین ادبیات، همیشه آرزو می­کردم شهر شکی را ببینم. ساختمان دو طبقه­ای با اتاق­های تو در تو و تمام دیوارها و سقفها منقش به نقش و نگارهای رنگی و اشعار، با پنجره­های مشبک چوبی اُرُسی. راهنمای ساختمان خانمی مسن و پرحوصله­ای بود به نام «بهار خانم» که با آب و تاب تمام همه چیز را توضیح می­داد چنان که گفتی خودش معاصر حسین خان مشتاق بوده و همه آن حکایات را به چشم دیده!...

در حیاط بزرگ دربار خان پذیرایی مفصلی کردند با چایی و لیمو و کیک و شیرینی و آجیل.

بعد رفتیم به ساختمان معروف قدیمی «کاروانسرا»، که آدم را به حال و هوای حوادث برخی فیلمهای مربوط به دوره قاجار – مثلاً تبریز در مه، روزگار قریب، روزی روزگاری و ...- می­برد و حس غریبی در دلت بر­می­انگیخت؛ آخر ما و نسل ما که کاروانسرا ندیده­ایم، فقط از گذشته­ها حکایتهایی شنیده­ایم و در فیلم و سریالها چیزهایی باربط و بی­ربط دیده­ایم. کاروانسرا حیاتی بزرگ دارد با اتاقهایی در اطراف. در حیاط بساط خبرنگاران خبرگزاری «آذرتاج» (خبرگزاری رسمی جمهوری آذربایجان، شبیه ایرنا در ایران) مستقر بود و با مهمانان گفتگو می­کردند. آقای رمضانی مرا به آنان نشان داد و گفت اگر خواستید با او هم مصاحبه کنید که ترکی را خوب حرف می­زند و ترجمه هم لازم نیست!... خلاصه گفتگویی کوتاه در باب همایش و این دو روز تور انجام شد با آذرتاجی­ها، که صابر شاه­تختی (نماینده سابق آذرتاج در ایران و الان در ترکیه و از دوستان ما) را هم خوب می­شناختند و ذکر خیری از او هم شد... فردا در خبرگزاری این مصاحبه منتشر شد با عکسی که گرفته بودند.

در کنار کاروانسرا بازاری بود با مغازه­هایی که فقط اجناس عتیقه را می­فروخت به قیمت عتیقه­تر! من هم منات نداشتم. جناب دکتر محمدامین رضازاده چند مناتی داد و خرت و پرتی برای بچه­های کوچک گرفتم... این را هم بگویم که صبح که هتل قافقاز را در قَبله ترک می­کردیم، آقای رمضانی یک پاستیل از توی یخچال یا روی میز اتاقش خورده بود که مال مهمانان همایش نبود و آزاد حساب می­شد؛ سه منات از ایشان گرفتند که با معادل بود با دوازده هزار تومان پول رایج ایران! همان پاستیلی که در ایران 1500 تومان است!... ببین تفاوت ره از کجاست تا به کجا؟!

بعد به دیدن مسجد جامع معروف تاریخی شکی رفتیم. مسجدی زیبا و شکوهمند و دیدنی. نماز ظهر و عصر را هم همانجا خواندیم ما ایرانیها و دو نفر مصری. آخوند مسجد شیخی خوش­مشرب و آرام بود به نام «حاج کامران» که به استاد فاضل و دانشمند ما مرحوم حجت الاسلام والمسلمین «حاج میرزا عمران علیزاده» تبریزی بسیار شبیه بود خدا آن یکی را رحمت کند و به این یکی عمر طولانی دهاد. حاج کامران توضیح داد که این مسجد از سه بخش تشکیل می­شود: مدرسه، حمام و شبستان که قسمت اصلی و قدیمی مسجد در سمت جنوبی است و دولت در سالهای اخیر آن را تعمیر کرده است. البته حمام امروزه کاربرد ندارد. مسجد مناره­ای بلند دارد. تاریخ 1320 هـ.ق را به عنوان تاریخ تعمیر قدیمی بر دیوار غربی مسجد بر روی سنگی حک کرده بودند.

جالب بود امروز که صبح از «کلیسای نیچ» شروع کردیم و رسیدیم به «مسجد جامع شکی»!

ناهار مهمان فرماندار شکی بودیم با حضور خود او و همکارانش، در رستورانی زیبا و چشم­نواز. خواننده دیشبی را که در رستوران نخجوان شهر قبله به صورت زنده می­خواند و بیشتر روسی و با صدایی بلند و اُپِـرایی، به اینجا هم آورده بودند و باز هم روز از نو روزی از نو، به همان شیوه می­خواند؛ جالب اینکه آقای رمضانی به صدای فوق بلند این آقای خواننده، حساسیت داشت!... پذیرایی خوبی کردند الحق و الانصاف.

عصر به فرودگاه قَبله آمدیم و از همان راه که رفته بودیم بازگشتیم به باکو و به همان هتلهایی که قبلاً مقیم بودیم. این دو روز سفر قَبَله و شَکی واقعاً سفری به یادماندنی بود.... ادامه دارد

منبع: هفته نامه «دنیز» شماره 60 مورخ 10 آذر 1393

آخرین به روز رسانی در پنجشنبه 13 آذر 1393 ساعت 00:39

 


93/9/13::: 12:46 ص
نظر()
  

 گروه رسانه ای جمهوری آذربایجان از حوزه هنری آذربایحان غربی دیدار کردند


 
4 آبان 93

یک گروه اصحاب رسانه ای جمهوری آذربایجان که از روز جمعه 30 آبان در استان آذربایجان غربی به سر می برند، بعد از ظهر دوشنبه 3 آبان با حضور در حوزه هنری استان از بخشهای مختلف فعالیت های هنری و ادبی آن در شهر ارومیه بازدید کردند.

به گزارش دنیزنیوز از ارومیه، مهمانان در ابتدای این بازدید در نشست صمیمانه با رییس حوزه هنری با فعالیتهتای هنری حوزه آشنا شدند. رییس حوزه هنری استان در این دیدار با اشاره به عرصه فعالیت های هنری و فرهنگی در حوزه هنری گفت: موضوعاتی مانند شعر و ادب، موسیقی، گرافیک، هنرهای تجسمی، نمایشی و ... عرصه فعالیتی حوزه هنری آذربایجان غربی تشکیل را می دهند.

علیرضا نوروزی تأکید کرد: حوزه هنری آذربایجان غربی با کشورهای همجوار از جمله آذربایجان، نخجوان، ترکیه و عراق همکاری فرهنگی و هنری دارد و در این راستا، من   اخیراً در سفر نخجوان بودم و از اتحادیه نویسندگان و موزه حسین جاوید و دانشگاه دولتی نخجوان دیدار و با مسئولان و بعضی شعرا و نویسندگان گفتگوهایی داشتم.

رییس حوزه هنری استان تصریح کرد: ما در حوزه هنری آثار برخی از ادبا و شعرای آذربایجان را چاپ و منتشر کرده ایم از جمله مشارکت در چاپ ترجمه فارسی «منظومه پیغمبر» حسین جاوید، ترجمه کتاب « دوستلوق چلنگی» و ...

گفتنی است مهمانان رسانه ای آذربایجان از کانون عاشیقهای آذربایجان در نزد حوزه هنری و شیوه اجرای عاشیقها دیدار کردند و با علیزاده داریوش مسئول کانون عاشیقها و مصطفی قلیزاده علیار مسئول واحد ادبیات حوزه هنری به گفتگو پرداختند. در پایان از کارگاه مجسمه سازی و گالری ارومیه نیز بازدید نمودند و با مسئولان و هنرمندان این بخشها آشنا شدند.

شایان ذکر است که نماینده های خبرگزاری های آذرتاج، آپا، ترند، نووستی آذربایجان، اینترفکس، مجله ورلد کامیونیتی، روزنامه 525، اوچ نقطه  و هفته ایچی در گروه رسانه ای جمهوری آذربایجان حضور دارن که به همت سفارت جمهوری اسلامی ایران به استان آذربایجان غربی اعزام شده اند.

 


93/9/4::: 6:50 ع
نظر()
  

 

اینجا نخجوان است مهد زیبایی

سلام دوستان عزیز، من از پنجشنبه تا الان صبح شنبه 17 آبان93 برابر با 8 نوامبر 2014 در شهر نخجوانم و در هتل گراند. با جناب علیرضا نوروزی. الان عازم یکی دیگر از شهرهای تاریخی و فرهنگی جمهوری خودمختار نخجوان یعنی اُردوبادی هستیم که از مراکز زیبایی آدربایجان محسوب می شود. من از 18 سال پیش البته با این دو شهر زیبای تاریخی از نزدیک آشنایم و با اهالی خونگرم و مهربان و قدردان و قدرشناس و بافرهنگ آن دو و دیگر شهرها و حتی برخی روستاهای آنها دوستی دارم. اما از 5 سال پیش به نخجوان نیامده بودم، به راستی زیبایی و عمران و آبادانی و توسعه و پیشرفت این دیار تاریخی صد چندان شده، باید بیایید و ببینید... فعلاً فرصتی برای نوشتن ندارم... وقتی برگردم ایران می نویسم. فعلاً بماند. یا علی!

م. قلیزاده علیار

 


  
<   <<   6   7   8   9   10   >>   >