سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هر کس ادعا کند که به انتهای دانش رسیده است، نهایت نادانی خود را آشکارساخته است . [امام علی علیه السلام]
لوگوی وبلاگ
 

دسته بندی موضوعی یادداشتها
 
شعر ، دنیز ، آذربایجان ، ارومیه ، علیار ، قلیزاده ، مصطفی ، غربی ، امام ، ترکی ، علی ، ترکی ، شاعر ، دنیزنیوز ، حوزه ، هنری ، حسین ، اسلامی ، حمیدی ، غزل ، محمد ، حاج ، ایران ، فارسی ، باکو ، قرآن ، کتاب ، نشریه ، اسلام ، تبریز ، طنز ، کتاب ، عاشیق ، شهریار ، اکبر ، انقلاب ، مصطفی قلیزاده علیار ، نخجوان ، شهید ، سایت ، سید ، باکو ، اهل بیت ، ابراهیم ، سفر ، دریاچه ، فخری ، ادبیات ، تصویر ، خمینی ، دفاع ، رضا ، پیغمبر ، جمعه ، اسرائیل ، مقدس ، نامه ، مهدی ، حوزه هنری ، حمید ، صادق ، فاطمه ، پیامبر ، بهرام ، اکبر ، اهر ، فاطمه زهرا ، نارداران ، مقاله ، عاشورا ، عکس ، زهرا ، ترکیه ، کربلا ، همایش ، واقف ، ترکیه ، بسیج ، بیت ، جمهوری ، اهل ، انتظار ، امام علی ، ادبی ، در ، عراق ، صابر ، شهر ، شامی ، خامنه ای ، خدا ، دوستی ، زن ، سعید ، اسدی ، آیت الله ، امام حسین ، هنرمندان ، ورزقان ، هفته ، مردم ، موسیقی ، نقد ، قم ، محمود ، کانون ، امام خمینی ، جنبش ، جشنواره ، خاطرات ، حافظ ، حجاب ، حسنی ، حسن ، تاریخ ، سال ، رستمی ، شیخ ، عکس ، فرهنگی ، فرهنگ ، فضولی ، عید ، عشق ، سیاسی ، رمضان ، زبان ، سلیمانپور ، شاعران ، سوریه ، ترجمه ، تهران ، به ، حاج علی اکرام ، ایرانی ، آمریکا ، وبلاگ ، واحدی ، نویسنده ، مدح ، محفل ، مجلس ، مجتبی ، میرزا ، مرثیه ، مصر ، آمریکا ، آراز ، احمد ، استاندار ، اکرام ، حیدر ، تبریزی ، پیامبر اسلام ، سلبی ناز ، روز ، زندگی ، زینب ، رضوانی ، دو ، داستان ، صراف ، عظیم ، علی یف ، علیزاده ، علمیه ، علمدار ، فتح الهی ، فرانسه ، فلسطین ، فیلم ، شاهرخ ، شجاع ، دو هفته نامه ، دیدار ، رسول ، رجبی ، زلزله ، پیام ، بهمن ، حزب ، جواد ، ادب ، اردوغان ، آذربایجان غربی ، آثار ، مطبوعات ، مشهد ، مهدی موعود ، محمداف ، کانون ، نویسندگان ، هفته نامه ، هنر ، وطن ، ولی ، یاد ، هادی ، نوروزی ، نماز ، قیام ، کرکوک ، محسن ، مثنوی ، ماه ، مایل ، ملی ، آذری ، آزادی ، ارشاد ، از ، اسماعیل زاده ، انگلیس ، اورمیه ، اکرام ، جاوید ، حدیث ، حسینی ، حضرت ، بهرامپور ، بعثت ، روزنامه ، رهبری ، سعدی ، رباعی ، رزم آرای ، دینی ، دانشگاه ، شب ، غدیر ، غفاری ، علامه ، عرب ، عرفان ، فارس ، فرزند ، صمداف ، صادقپور ، صدر ، طلعت ، طلاب ، خوی ، دوزال ، رهبر ، بزرگ ، بیداری ، تبلیغات ، حمایت ، حماسه ، حاجی زاده ، جعفری ، توهین ، امین ، انتخابات ، انجمن ، امام زمان ، الله ، استاد ، اخلاق ، آیت الله خامنه ای ، آران ، آغدام ، آقازاده ، منظومه ، مسلمان ، مراغه ای ، مسئولان ، موعود ، موسی ، ماهر ، محمدی ، هریس ، یادداشتهای ، وفات ، یحیی ، یک ، کردستان ، کربلا ، نوروز ، نمایندگان ، وحید ، مایل اوغلو ، گرمان ، مولانا ، میلاد ، نباتی ، مسجد ، مرگ ، مرسی ، مسئول ، معلم ، آغری ، آذربایجانی ، اسلامگرایان ، اسماعیل ، ارمنستان ، ارمنی ، ارزشها ، اشغال ، باکو 10 ،

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :390
بازدید دیروز :64
کل بازدید :2866232
تعداد کل یاداشته ها : 881
102/12/29
1:35 ع
مشخصات مدیروبلاگ
 
قلیزاده علیار[263]

خبر مایه
پیوند دوستان
 
سرچشمه ادب و عرفان : وب ویژه تفسیر ادبی عرفانی قرآن مجید شقایقهای کالپوش بچه مرشد! سکوت ابدی هم نفس ►▌ استان قدس ▌ ◄ نغمه ی عاشقی جریان شناسی سیاسی - محمد علی لیالی سرچشمه همه فضـایـل مهــدی(ع) است ساده دل ماییم ونوای بینوایی.....بسم الله اگرحریف مایی ....افسون زمانه طراوت باران تنهایی......!!!!!! جـــیرفـــت زیـبا سارا احمدی بیصدا ترازسکوت... .: شهر عشق :. پیامنمای جامع شهر صبح ماتاآخرایستاده ایم سایت روستای چشام (Chesham.ir) وبلاگ گروهیِ تَیسیر منطقه آزاد محمدمبین احسانی نیا رازهای موفقیت زندگی مرام و معرفت یامهدی Dark Future امام خمینی(ره)وجوان امروز عشق ارواحنا فداک یا زینب سیاه مشق های میم.صاد مهاجر مردود دهکده کوچک ما گروه اینترنتی جرقه داتکو بسیج دانشجویی دانشکده علوم و فنون قرآن تهران هفته نامه جوانان خسروشهر آتیه سازان اهواز بیخیال همه حتی زندگیم عمو همه چی دان پـنـجـره صل الله علی الباکین علی الحسین تینا شهید آوینی Chamran University Accounting Association پدر خاک فقط خدا از یک انسان ع ش ق:علاقه شدید قلبی تبریک می گوییم شما به ساحل رسیدید!!!!! گاهنامه زیست جوک و خنده دهاتی دکتر علی حاجی ستوده قلب خـــــــــــــــــــــــــــاکی کشکول sindrela شیدائی تنها عاشقانه سیب آریایی نیروی هوایی دلتا ( آشنایی با جنگنده های روز دنیا ) به یاد تو آخوند مالخر و تمام طرفدارانش در سیستم حکومتی فروشگاه من قاضی مالخر یا قاضی طمع کار کدامیک ؟؟؟؟ پایگاه خبری،قرآنی، فرهنگی آذربایجان غربی عاشقانه زنگ تفریح

 

نویسنده و پژوهشگر ارومیه ای؛ 

شهریار، شاعری به معنای حقیقی کلمه است/ حیدربابا در ارومیه ضبط شد/ شهریار محبوبترین و پرمخاطب ترین شاعر ایرانی است

 

نویسنده و پژوهشگر ارومیه ای گفت: یک نکته تاریخی در باره شهریار و شهر ارومیه این است که منظومه حیدربابایه سلام با صدای خود استاد شهریار که شهره آفاق است در سال 1349 در ارومیه ضبط شده است.

 به گزارش اروم نیوز،  27شهریورماه سالروز درگذشت یکی از بزرگترین مفاخر ادبیات جهان است. استاد شهریار در سال 1367 و در این روز دارفانی را وداع گفت. محمدحسین بهجت تبریزی شاعری بود شیرین سخن که آثارش شهرتی جهانی دارد و تنها شاعر معاصر ایران است که توانسته در سرتاسر جهان برای خود ردپایی بگذارد و در دانشگاه های جهان شعرها و منظومه هایش در سرفصل تدریس برای دوره های تخصصی ادبیات قرار گیرد.

همزمان با سالروز درگذشت این استاد بزرگوار شعر و ادب فارسی و ترکی، به سراغ یکی از شاعران و نویسندگان شهر ارومیه رفته و مباحثی را با وی مطرح کردیم. مصطفی قلیزاده علیار، شاعر، نویسنده و پژوهشگر ادبیات است که علاوه بر این به کار روزنامه نگاری نیز می پردازد و مدیرمسئول دوهفته نامه دنیز است. وی آثار و کتابهای متعددی نیز در ادبیات دارد.

به مصاحبه با این شاعر و نویسنده پرداخته ایم که به شرح ذیل است:

1- جایگاه شهریار در ادبیات فارسی و ترکی را به صورت جداگانه چگونه ارزیابی می کنید؟

شهریار در ادببات فارسی حافظ دوران محسوب می شود یعنی روح غزل فارسی را زنده کرد و البته با حافظ بسیار متفاوت است و اصلا سبک و سیاق شهریار معاصر و متفاوت از همه شاعران گذشته و معاصر است هم به لحاظ ساختار زبان و هم رقت احساس و هم نزدیک شدن به زبان مردم. به سبب اقامت طولانی در تهران زبان شعری اش تحت تاثیر لهجه پایخت واقع شد به قول خودش:

سی چهل سال من از عمر به تهران طی شد

زین جهت لهجه من نیز به تهرانی بود

زبان شعری شهریار البته در حد زبان کوچه و بازار تنزل پیدا نمی کند، لذا شل نیست، اما ساده است. شهریار بزرگ ترین شاعر کهن سرای معاصر زبان فارسی است این البته حرف بنده نیست سخن بزرگانی مثل مهرداد اوستا و دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی و سایه و دیگران است. همچنین پرمخاطب ترین و جهانی ترین شاعر معاصر ایران است.

در زبان ترکی هم در دنیا دو شاعر پرمخاطب و محبوب از ایران داریم اولی شهریار و دومی استاد کریمی مراغه ای است. شهریار زبان ترکی آذربایجانی و فرهنگ ما را در دنیا مطرح کرد.

2- شاهکار شهریار هم در شعر فارسی و هم در شعر ترکی را نام ببرید؟

شاهکارهای شهریار در شعر فارسی زیاد است و حداقل 30 درصد از غزلهای فارسی اش واقعا شاهکار است اما به نظر بنده مثنوی بلند "افسانه شب" را باید از شاهکارهای شهریار دانست. همچنین بعضی از قصایدش در حد شاهکار است ازجمله

مهرش افزود که از ماه رخش کاسته بود

هر چه از ماه رخش کاست به مهرش افزود

و شعر "زفاف شاعر" هم واقعا بی نظیر است.

در ادببات انقلاب اسلامی و دفاع مقدس هم که مصادف با دهه آخر عمرش بود توانست آثاری ماندگار بیافریند هم در فارسی و هم در ترکی.

در زبان ترکی شاهکار او همان "حیدربابا" است یک منظومه بزرگ با شهرت جهانی و محبوبیت و مقبولیت همه ترک زبانها. بقیه آثار ترکی اش هم برجسته است

3- اخیراً وزیر ارشاد خواستار این شده که روز شعر و ادب(فارسی) از وفات شهریار به روز بزرگداشت فردوسی تغییر یابد و در بین ادبای مشهد قول آن را داده، چگونه ارزیابی می کنید؟ حرکت مثبتی است یا منفی؟ چه تبعاتی دارد؟

این یک حرف سخیف است که فراتر از فهم وزیر ارشاد است و اصلا حرف دهن او نیست این حرف را رنود چپ اندر قیچی پشت پرده به ایشان املا و دیکته کرده اند همان رنودی که سوار بر وزارت ارشادند و از اول از انتخاب این روز به نام شهریار مخالف بودند. البته جایگاه بزرگانی مثل فردوسی و حافظ و سعدی و عطار و نظامی و خاقانی در ادب فارسی بالاتر از شهریار است اما شهریار هم امتیازاتی دارد که قابل ملاحظه است از جمله معاصر بودن، جهانی بودن، همراه انقلاب بودن، شیعی بودن، عامل وحدت کشورهای فارسی زبان و ترکی زبان و ... .

این خواب آن رنود که به وزیر دهن بین نقل و تکلیف کرده اند، فکر نکنم قابل تعبیر باشد! چرا که چنین حرف سخیف و تصمیم ناسیونالیستی افراطی در واقع توهین به ارزشهای ملی و معنوی همه ایرانبان است. یک کسی باید وزیر را از ابن ناآگاهی دربیاورد و حالیش کند که برو اول اجرای کنسرت در مشهد را حل کن بعد روز شعر و ادب را.

از اول انتخاب روز 27 شهریور به نام شهریار به همت آقای شعردوست و تصویب شورای عالی انقلاب فرهنگی و مراکز دیگر، حرف و حدیثهای داشته و گاه حرفهای به ظاهر منطقی و حق هم در مخالفت با این انتخاب می زنند اما به تعبیر حضرت امیرمومنان (ع) در نهج البلاغه: "کلمه حق یراد بها باطل" یعنی حرف خوارج حق است اما اراده شان ک منظورسان باطل است

این آقایان هم از همان 14 سال پیش در مواردی حرف شان در باب روز 27 شهریور و شهریار و فردوسی، قابل تامل است اما اراده و هدفشان گزاف و بیهوده و نامقدس است!

4- شهریار در ملل منطقه و دیگر کشورها چه تأثیری گذاشته و چه جایگاهی دارد؟

شهریار محبوب ترین و پرمخاطب ترین و وحدت آفرین ترین شاعر ایران در منطقه آسیا و آسیای میانه است از چین، روسیه، ازبکستان، تاجیکستان، پاکستان، هندوستان، افغانستان، آذربایجان، ترکیه، عراق، ترکمنستان و ... و ایران مرکز این حماسه و وطن شهریار است.

5- دلایل موفقیت شهریار چیست که روز به روز بر شهرتش حتی پس از وفاتش افزوده می شود؟

راز موفقیت بی نظیر شهریار و شهرت جهانی اش در بین همه شاعران ایران و منطقه و محبوبیتش در بین مردم دنیا، به نظر بنده شکوفایی آن گوهر اصلی استعداد خدادادی اش است که به لطف خدا شکوفا شد به ثمر نشست. او شاعر بشریت است یعنی در اغلب اشعارش از زبان همه عاشقان و همه خداپرستان و همه انقلابیون و همه روستائیان و همه انسانهای آزاده حرف می زند و احساسات رقیقش نه تنها بر دلها می نشیند بلکه دلها را تسخیر می کند

شهریارا تو به شمشیر قلم در همه آفاق

به خدا ملک دلی نیست که تسخیر نکردی.

6- شهریار را در یک جمله و یا عبارت تعریف کنید؟

شهریار شاعر به معنی حقیقی کلمه است. به قول خودش:

کار دیگر نیاید از دستم    چه کنم شاعر آفریدستم!

 

7- در پایان چنانچه سخن  دیگری در باره شهریار دارید بفرمایید؟

با تشکر از مدیریت سایت اروم نیوز، یک نکته تاریخی در باره شهریار و شهر ارومیه عرض کنم که اخیرا در مراسم نکوداشت استاد غلامرضا دانش فروز هم در حضور آقای هادی بهجت فرزند ارجمند شهریار برای حضار عرض کردم و آن این بود که منظومه حیدربابایه سلام با صدای خود استاد شهریار که شهره آفاق است در سال 1349 در ارومیه ضبط شده است که سومین سفر شهریار به ارومیه بوده و فرزندش آقای سید هادی بهجت هم حضور داشته که ده ساله بوده و همراه پدر آمده بود.

در این اثر صوتی حیدربابا با صدای استاد شهریار چهار امتیاز است: اول متن حیدربابا، دوم صدای شهریار، سوم لحن شهریار و چهارم لهجه خاص در ساختار زبان محلی حیدربابا که در متن چاپی این امتیازات وجود ندارد و معتبرترین نسخه حیدرباباست.

 

 

 

 


95/6/28::: 12:55 ص
نظر()
  

تندیس شهید مدنی در ارومیه

20 شهریور سالروز شهادت آیت الله سید اسدالله مدنی امام جمعه شهید تبریز است و تندیس آن شهید توسط هنرمند توانا معصوم بهادری و به سفارش و حمایت حوزه هنری آذربایجان غربی و شهرداری منطقه 4 ارومیه ساخته شده که قرار بود امروز در سالروز شهادت آن مرد خدا در خیابان شهید مدنی شهر ارومیه نصب شود که نشد! ... گفتگوی کوتاه ذیل را با ساز نده این مجسمه نیم تنه را در دنیز امروز چاپ کردیم:

سردیس شهید مدنی و پایه آن با استفاده از المانهای معماری ایرانی - اسلامی به صورت انتزاعی ساخته شد

اشاره: معصوم بهادری ،مجسمه ساز ،متولد 1356 - ارومیه و یکی از مجسمه سازان جوان و خودجوش و موفق استان است که در طول فعالیت یک دهه خود موفق به طراحی و اجرای مجسمه های شهری در سطح کشور گردیده و تندیس شهید محراب آیت الله سید اسدالله مدنی آخرین کاری بهادری امروز دوشنبه 20 شهریور 91 در ارومیه نصب شد.

همین حادثه بهانه گفتگوی خبرنگار هنرمند حمید بهجت با او شده که در اینجا تقدیم خوانندگان عزیز دنیز می شود:

   درابتدا از خودتان بگویید و اینکه چگونه شد به مجسمه سازی روی آوردید ؟

من کار هنری را از سال 1380 با نقاشی و طراحی شروع کردم. در کنار اینها به موسیقی نیز می پرداختم ولی رفته رفته به مجسمه سازی علاقه پیداکردم و به صورت خود جوش و خود آموز با گچ و هر متریالی که پیدا می کردم با تکیه به تجربه طراحی کردن مجسمه و نقش برجسته می ساختم واین کار باعث شد به طورجدی مجسمه سازی را دنبال کنم .در سالهای 82 و83پس ازآشنایی با دوتن از اساتید به نام مجسمه سازی تبریز آقایان مستوفی و فعالی وحضور در کارگاههای ایشان با تکنیکها و شیوهای مختلف مجسمه سازی بیشتر آشنا شدم و تابه حال این حرفه را به عنوان هنر اصلیم دنبال می کنم.

در مورد آثارتان که اجرا نموده اید بگویید

من تابه حال مجسمه های بسیاری را سفارش گرفتم که مهمترین آنها یادمان شهید مهدی باکری بود که سال گذشته توسط شهرداری منطقه 4 و پیشنهاد حوزه هنری طراحی و اجرا نمودم ودر هفته دفاع مقدس در سه راهی خیابان باکری نصب و رونمائی گردید.از کارهای دیگرم طراحی و اجرای میدان ایثار و شهادت در دانشگاه علوم پزشکی ارومیه می توانم نام ببرم .از کارهایم در تهران ،سومعه سرا،سلماس و شهرهای دیگر نیز نصب گردیده.

چه نمایشگاهها و عناوینی را توانسته اید کسب کنید ؟

تاامروز در 10 نمایشگاه گروهی شرکت داشته ام. در سال 90 در اولین دو سالانه هنرهای تجسمی حوزه هنری استان آذربایجان غربی در ردیف هنرمندان برگزیده استانی قرار گرفتم و نیز از همان وقت در دانشگاه تربیت معلم واحد حجم سازی را آموزش می دهم.

شنیدیم امسال نیز یادمانی را اجرا می کنید، لطفاً در مورد آن برایمان بگویید

بله، امسال از طرف شهرداری منطقه 4 ارومیه طرحی از من برای چهار راه شهید مدنی ارومیه خواستند و در حال حاضر با همکاری وحمایت حوزه هنری استان در کارگاه حوزه نزدیک به سه ماه است که روی این طرح که شامل سردیس شهید مدنی و پایه آن که با استفاده از المانهای معماری ایرانی اسلامی به صورت انتزاعی اجرا می شود با تنی چند از هنرجویانم مشغول ساختش هستم که قرار بود در روز شهادت آیت الله مدنی در 20 شهریور ماه نصب و رونمایی شود ... که جا دارد در اینجا از زحمات و حمایتهای بی دریق ریاست محترم حوزه هنری استان آذربایجان غربی جناب آقای نوروزی و همچنین پی گیریهای مسئول واحد هنرهای تجسمی جناب آقای یاسر قادر،قدردانی و تشکر را کنم.

منبع: دو هفته نامه دنیز، شماره 21، مورخ 20/6/91 – چاپ ارومیه

 

 


  

خوشبختی یعنی توانایی نقاشی کردن!

گفتگوی حمید بهجت با دکتر شهلا رشیدیان

اشاره: دکترشهلا رشیدیان در سال 1333 در شهرستان اهواز متولد شد. در سال 1359 در رشته دکترای دندانپزشکی از دانشگاه فردوسی مشهد فارغ التحصیل گردید، اما شهر ارومیه را برای زندگی و طبابت برگزید. سالهای اولیه کارش در زمینه نقاشی به تمرین و تکرار تکنیکهای نقاشی گذشت. از سال 1388با برگزاری نخستین نمایشگاه انفرادیش به طور جدی به عرصه هنر نقاشی وارد گردید و توانست در مدت کوتاهی به موفقیتهای چشمگیری دست یابد از جمله برپایی نمایشگاههای گروهی و انفرادی در ایران و خارج از کشور. رشیدیان یکی از زنان پرکار نقاش است که استمرارش در طی سالهای اخیر در کنار طبابت بهانه این گفتگو شد.

* خانم رشیدیان، لطفاً از خاطرات دوران کودکی و خانواده پدری تان برایمان صحبت کنید؟

- دوران کودکی حالا در اپیزودهای شفاف یا محو به خاطرم می آیند، همیشه فکر می کنم اگر قسمت کوچکی از تخیلات و الهامات کودکی به تصویر در آمده بودند الآن گنجینه بزرگی داشتم. بی تردید این برای بیشتر هنرمندان صادق است، آثاری در ذهن هنرمند باقی مانده و به تصویر در نیامده اند. باری، من در یک خانواده پرجمعیت به دنیا آمده ام آنجا که افراد متعدد خانواده فرصت دیده شدن به آدم نمی دهند، با این وجود پدرم که روح هنرمندانه ای داشت و شعر می گفت و به قولی اهل دل بود. گاهی با یک کلام ساده و یا یک نگاه، تشویق ارزشمندی می کرد. در طراحی های بچه گانه و یا گاهی کپی برداری از عکس های کتابهای پدرم با تشویق او مواجه می شدم که اعتماد به نفس خوبی به من می داد ولی فقط در همین حد، نوشتن مشقها و تکالیف مدرسه در اولویت وظایفم بود. وسایل کار من هم فقط در حد یک مداد سیاه و پاک کن و حداکثر یک جعبه مدادرنگی بدون هیچگونه امکان آموزش در شهرهای کوچک خوزستان . پدرم بعلت شغل اداری مجبور به سفر و تغییر محل زندگی همراه با خانواده پرجمعیتش بود. علی رغم علاقه ام به نقاشی فرصت برای پرداختن به این کار پیش نیامد،در یک مسابقه نقاشی مینیاتور در سال اول دبیرستان مقام اول بین دبیرستانهای پسرانه و دخترانه دزفول را بدست آوردم ولی به دلیل محدودیت خانوادگی برای دختران در آن دوره در مسابقات استانی شرکت نکردم و بالاخره فعالیت هنری بنده به همین جا خاتمه یافت، بعد وقت دانشگاه رفتن رسید، اسم دانشکده هنرهای زیبا هم خانواده مرا دچار شوک می_کرد! در نتیجه مثل بچه آدم سرم را پایین انداختم و در کنکور دانشکده دندانپزشکی قبول شدم و خیلی زود ازدواج و هر دو پسرم یکی پس از دیگری، دوران دانشجویی من را در کنار درسهای دانشکده پر کردند و بعد مطب و الی آخر....

*شما یکی از معدود افرادی هستید که درکنار شغل پزشکی به هنر روی آوردید، ازچه زمانی به طور جدی تصمیم به نقاشی کردن گرفتید؟

- آرزوی نقاشی کردن در تمام این سالها در گوشه ای ازروح من منتظر ماند تا وقت فراغتی به دست آید که حدودهفت، هشت سال پیش ازسال 83 بالاخره اتفاق جدیدی برایم افتاد و دو باره شروع به نقاشی کردن نمودم.

*بیشتر از چه تکنیکهائی در خلق آثارتان بهره می_برید؟

- ازنقاشی آبرنگ لذت می برم، ولی برای بیان احساسات و یا دیدگاه هایم علاوه بر آبرنگ از آکرولیک ، رنگ روغن که بیشتر مواقع رنگ را با مواد مختلف ازجمله گل، آرد و مواد دندانپزشکی تاریخ مصرف گذشته ترکیب کرده روی بوم می گذارم .

* ازآرت اکسپوی میامی برایمان بگویید، فضای نمایشگاه وفروش آثارچگونه بود؟

- شرکت در آرت اکسپوی میامی تجربه خوبی بود از شانس خوبم چندین رویداد هنری موازی با اکسپوی میامی از جمله نمایشگاه آرت بازل که یکی از رویداد های خیلی مهم در عرصه هنرهای تجسمی می باشد در جریان بود که توانستم آن را ببینم ،غرفه را به حال خود می گذاشتم و گذشت زمان رادر بازدید از آثار فراموش می کردم و وقتی به غرفه ام بر میگشتم از هنرمندانی که در کنار غرفه من بودن می شنیدم که فعلا" خبری نیست اکثرا" روز آخر روز فروش است که ما روز قبل از آن رفتیم چون قرار بود چند شهر دیگر آمریکا را هم ببینیم و نفهمیدم که بالاخره توانستند بفروشند یا نه....ولی آنچه من فهمیدم این بود که به علت بحران اقتصادی شانس چندانی برای فروش نبود و بازدیدکنندگان در چندین رویداد هنری که همزمان برگزار می شد پخش می_شدند، نگاه می کردند و گاهی توجهشان جلب می شد ولی خرید نمی کردند، در هر صورت هدف اصلی من برقراری ارتباط با جوامع هنری و دیدن هنرمندان نقاط دیگر دنیا بود که تحقق پیداکرد.

*خانم دکتر قطعا"شما اهل مطالعه هستید بیشتردرچه زمینه هایی مطالعه می کنید وچه تاثیری روی آثارتان دارد؟

- خواندن برای من یک اعتیاد است،از کودکی از زمانی که توانسته ام بخوانم همیشه خوانده ام از مجله ها و روزنامه ها و کتابها و گاهی حتی سالنامه ها، مواقعی که چیزی پیدا نمی کردم، نوشته های یک ورق پاره را هم می خواندم. به خواندن رمان ومضامین اجتماعی و تاریخی علاقه مندم در زمینه های تاریخ و فلسفه هنر هم مطالعه می کنم. از شناختی که راجع به هنرمندان دوران های مختلف پیدا می کنم یاد می گیرم که خلق یک اثر هنری بسته به زمان و مکان خاصی نیست و هر هنرمندی زبان و نگاه خود را در آثارش دارد که رسیدن به آن سعی و پشتکار زیادی را می طلبد.

*تو زن هنرمندی یا هنرمند زن؟

- منکر تفاوتهای فیزیولوژیکی و ویژگیهای هر دو جنس نیستم، اما اصولا"معتقد به تفاوتهای ماهوی بین زن و مرد نیستم، اگر از این نگاه بنگریم به تعداد هنرمندان و یا بهتر بگویم به تعداد انسانها تفاوت وجود دارد و من یک هنرمند زنم.

*برای آینده هنری تان چه تصمیماتی دارید؟

- نقاشی کردن برای من یک نیاز است، از نقطه نظر من خوشبختی یعنی توانایی نقاشی کردن، من نقاشی می_کنم و با این کاراحساسات و دل مشغولی هایم را بیان می کنم، به آینده خاصی فکر نمی کنم اصولا" در این جدا افتادگی که درهنرمندان ایران و خصوصا" ارومیه جاری است آینده ای وجود ندارد. 

26 مه 2012 در گالری سیحون تعدادی از تابلوهای من به مدت یک هفته به نمایش گذاشته شد، این آخرین فعالیت هنری من در این سال جدید می باشد. البته برای من اتفاق مهمی است بودن نام گالری سیحون در رزومه من مایه افتخار م است.

از خانم مریم سیحون سپاسگزارم که با دیدن نقاشیهای من ابراز علاقه مندی کرد برای نمایش آنها ولی همانطور که گفتم آینده بیشتری برای خودم تصور نمی کنم من براساس علاقه و نیازم به نقاشی ادامه خواهم داد.

 منبع: دو هفته نامه دنیز، شماره 20 مورخ 26/ 5/91

 


  

نگاهی گذرا به آثار مجسمه سازان چوبی

نوشته: حمید بهجت

منبع: دو هفته نامه "دنیز"، شماره 13 ( مورخ 31/ 1/ 91) و شماره 14(مورخ 17/ 2/ 91) چاپ ارومیه

مقدمه : یکی از ویژگیهایی که هنرمندان را از یکدیگر متمایز می کند، داشتن زبان شخصی در کار است. به نظر می رسد در میان هنرها، مجسمه سازی بیشتر مبین قابلیت های هنرمندان برای ارائه این ویژگی است، چرا که کوچک ترین تاثیرپذیری ازمجسمه سازان دیگر به دلیل ویزگی ابعادی مجسمه خود را به رخ می کشد. بعضی از عوامل هنرمندان فعال این رشته را بیشتر در تأثیر پذیری از یکدیگر موثر می نماید که برخوردهای همسان با ماده یکی از این عوامل موثر است. اما این برخوردهای همسان بیشتر زاییده جذابیت های فرمالیستی و ظاهری بعضی از مواد است که موجب می شود بسیاری از مجسمه سازان به رغم ایده های شخصی، آثار مشابهی را به نمایش بگذارند. در این خصوص چوب به عنوان یکی از مواد طبیعی و سنتی نمونه ی بارزی است. تنوع بافت و رنگ موجود در سطوح چوب های مختلف اغلب باعث می شود تا بسیاری از مجسمه سازان درگیر نوعی نگاه فرمالیستی در کار با این مواد شوند و بدین ترتیب ایده های شخصی در زیر سایه ی جذابیت های صوری ماده کم رنگ می گردد. اما بخشی از این نتیجه ؛ریشه در عدم توجه مجسمه سازان به کیفیت های بصری چوب در بستر طبیعی آن است. در این نوشتار با تعدادی از مجسمه سازانی که چوب مواد اصلی آنها برای خلق آثارشان و بیان احساساتشان است، آشنا می شویم. 

 1- دیویدنش (مجسمه ساز انگلیسی )

مجسمه سازی که مجسمه هایش به نوعی با طبیعت در گیرند. هنرمندی که پیرو محیط زیست محسوب می شود. او برای خلق آثارش از در ختان خشک شده ؛ و بریده شده و افتاده استفاده می کند و بدین ترتیب علاوه بر به کار گیری قابلیت های متفاوت و غیر مرسوم و بیان ظرفیت های پنهان تصویری چوب به نوعی به محیط زیست نیز توجه دارد. وی تقریبا تمام قسمت های درخت از جمله شاخه های کوچک را نیز مورد استفاده قرار می دهد. او حتی زغال طراحی خود را نیز با استفاده از قسمت های کوچک خشک شده درخت ها می سازد. دیویدنش درمسیرمجسمه سازی خود با چوب برای رهایی ازیکنواختی کارباآن به خلق مجسمه هایی ازچوب پرداخت که سطوح آن به وسیله ی یک مشعل دستی سوزانده و سیاه می شد ،ایده ای که به او جرات می داد تا یک خط جدیدفکری را در مجسمه سازی با چوب به وجود باورد.

2 - هِنری مور (مجسمه ساز انگلیسی)

آثار تجسمی مور برگرفته از تمایلات وی به هنرغربی و در حکاکی مستقیم بر روی چوب و سنگ است. او پیش تر تحت تاثیر پیکره انسان بود،اما نگرش او به فرم های طبیعی و چشم اندازهاکاملا"مشهود بوده و پیوسته در دوره کاری اوماندگار مانده است. آثار او در طول دهه 1930میلادی تحت تاثیر گرایش به انتزاع و همچنین تمایلش به سورئالیسم قرار داشت و مفاهیم و نظرات خاص او در مجسمه سازی که در این دوره شکوفا شده بود؛در دهه های دیگر نیز مجددا"تکرارشدند. مور در سالهای پس از جنگ به تدریج که در مجامع مهمتری شرکت می کرد به کار حکاکی ا دامه داد،اما این بار بیشتر به قالب ریزی و ریخته گری در برنز روی آوردو در سال 1948شروع به ساخت اولین مجسمه برنزی خود در ابعاد واقعی کرد.این موضوع به این معناست که او نه تنها قادر به خلق کپی های بیشتری از یک اثر تجسمی بود،بلکه همانطور که در آثار یادبودی او در فضای باز با عنوان پیکر لمیده مشهور است،این امر به او توانایی درک بهتری از مقیاس اثر و انگیزش بیشتری در خلق آثارش می داد.

 3 - باربارا هپورث (بانوی مجسمه ساز انگلیسی)

اشتیاق هپورث به حکاکی مستقیم از ابتدای کار هنری اش شکل گرفت...آثار اولیه او برگرفته از اندامهای انسانی بودند که بعدها به تحولی در انتزاع رسید و رابطه میان اندام و طبیعت را آشکار می ساخت. وجود حفره در آثار او رکنی اساسی در مجسمه هایش به شمار می رود . روشی است که او برای خلق فرم و فضایی انتزاعی اتخاذ می کند و بدین وسیله پشت و جلوی اثر را به هم مرتبط می سازد. از دیگر پیشرفتهای کاری او می توان از تبلور رنگ و نحوه استفاده او از ریسمان در مجسمه سازی نام برد.او از ریسمان به عنوان حس تنش میان خود و دریا ،باد و یا تپه هایاد می کند. حکاکی هپورث در مجسمه فرم موزون خصوصیت یک پیکره ایستاده و انتزاعی را به همراه حسی موزون در حال حرکت در حکاکی را القاء می کند.

    4- یگناسیو باسلو (مجسمه ساز اسپانیائی)

تمام نقطه نظر های خاص دنیا به نحوی به دنیای تصاویر مربوط می شوند. برای ارزش گذاری المان های هر هنرمند در نظر گرفتن زمان تاثیر پذیری وی الزامی است .برای شناخت کارهای ایگناسیو باسالو و تلاش در ارزش گذاری آن به ترتیب دنبال کردن فضا و زمان وی اهمیت دارد.او تمام کودکی خود را به همراه خانواده اش که درآن سال هاهنوز از سختی های پس از جنگ رنج می بردندسپری کرد.پدرش درود گری می کرد ویکی از دلایل عمده گرایش هنرمندبه این رشته بود. خانه ای که در بالای کارگاه چوب بری واقع شده بود به او اجازه می داد تا برای اولین بار با تیرهای چوبی و فلزی ،قطعه های کوچک چوب وآهن آشنا شود . این آشنایی کودکانه بعدها در زندگی وی به گونه ای تاثیر گذار بود که خود او بارها کفته است که:تمام آن اطلاعات در ضمیر نا خود آگاه من ذخیره شده بود و بعدها خارج شد.باسلو از همان دوران کودکی شروع به ساختن اسباب بازی های متنوع برای خودش کرد که در طول زمان با یک نو آوری خاص به المانها و سمبلهای فراموش شده کشورش بدل کشت.باسلو در صحبتهایش بیان می کردکه من در جستجوی یافتن سمبلی از زندگی که برروی چوب سوخته بود هستم .درختان مرده عمومی و بلند و نازک به رنگ خاکستری که در ذهن هنرمند نشانشکر بازگشت همیشگی زندگی بود،لانه های کوچک و غذا که پرندگان بتوانند آشیانه های خود را در آن آماده کنند،فهم این مسئله که ذهنیت خلاق از درون تاریکی ، توانایی باسایز دنیا را داردکرد.او در کارهایش با استفاده از قطعه های چوبی،تکه های سربی ،مغتول،قلع و با صفحات مس در جستجوی یافتن رابطه کاذب میان بحران یافتن فرمها ی جدید و نیاز به ارتباط با دنیای خارج بود.  

5- میمو پالودینو (مجسمه ساز ایتالیایی)

آوانگارد و احیای جنبش اکپرسیو نیسم در ایتالیا که توجه به اسلوب های سنتی را شاخص آثار خود قرار داد.او اسلوب ها و روشهای نامتناجس را به عمد در آثارش به کار میگیرد و از این طریق دگرگونی عظیمی در تعاریف مدرنیستی از پیکره سازی به دست می دهد.با نگاهی به آثارش به مهارت مجسمه سازی و سازماندهی فضا و نور در اطراف یک هسته ی اولیه پی می بریم ،هسته ای که بیننده را به فکر واداشته او را دچار تاویل می کند ،هسته ای که در شعاع خود یک مجموعه را پدید می آورد و اگر مخاطب اثر،خود را با احساس درونی پالودنیو هماهنگ کندبه دیالوگ و گفتگویی دست می یابد که نوایی والا رامنعکس      می کند.حتی بیش از آن و در هیبتی رازگونه بیننده را به کشف خویشتن خویش کمک می کند. پلادینو به جرات هنرمندی است که توانایی آفرینش نشانه ها را در هر متنی دارد، او در جستجوی زبانی تازه و کنکاش در نشانه ها و اکتشافات در عمق اشکال و احجام است.

 6- ژیوسپه پنون (مجسمه سازایتالیایی)

اگر رسمیت یک کارگاه پیکر تراشی ،در ابعاد وسیع آن باشد،همچنین در میزهای کارگاهی طویل و دست وپاگیر،در تکه های بزرگ مرمرنتراشیده در مجموعه ای از ابزار آالت و جرثقیل سقفی متحرک که شرایط جابه جایی،بارها ی سنگین را به راحتی فراهم می کند،پس در کارگاه او هیچ شکی جایز نیست.کارگاهی به ارتفاع چهار طبقه که دو تنه درخت غول پیکر در میان آن خوابیده اند که بسیار حقیر به نظر می آیند.

شاعری که از بازدم سوزه، یک اثر ادبی را می سازد پنون پیکر تراش، نشانه های زمان را در تنه های درخت صد ساله سدر نمایان می کند.او معتقد است تمامی عناصری که ما می شناسیم سیال هستند.این عناصر و مواد ،این اشیا به اقتضای درجه حرارت سیال هستند نیروی ثقلی که به آهستگی لوح های مرمری پشت دیواررا خم می کند نیز به همین دلیل است و می توان در طی چند قرن قطعات شیشه ای را نیز تغییر شکل بدهد.جریان زمان هم باعث سیال بودن آنها می شودکه با فرسایش خود بر همه چیز نشان و نقش می گذارد.

 رشد درختان هم حرکت و جابجایی است آنها سیال هستند.مطمعناً این مطلب که ناگهان خود را به پیکر تراشان آویزان می کند جالب نیست .وی در مورد کارهایش می گوید: بارها می شد ایده ای در ذهن داشتم و طراحی به من فرصت می داد تا قابلیت و توان این ایده را بررسی کنم و با موشکافی آن را خلاصه و ساده کنم. من همچنین از همان ابتدا به طور منظم می نوشتم ،یک نوع گفتگو .من نوشتن و طراحی را برای کمک به ایده هایم به خدمت می گیرم بنابراین هرگز این احساس را نداشتم که یک کار نوشتاری جایگاه یک پیکرتراشی را داشته باشد.آثار من نتیجه مشارکت ایده هایی است که به بهترین وجهی فرم را مشخص        می کند. کار من بر اساس کنشی منطقی پایه ریزی شده ، در هر بار من بایستی منطق داخلی شیئی را در یابم و اگر آن را یافتم ، خودم را به مر حله اجرا می اندازم.        

 نتیجه گیری:

اگر یکی از وظایف هنر بازخوانی دائمی واقیت است. تغییر در ادراک و فهم زمان به ما امکان و توان باز بینی و باز آفرینی قراردادهای حقیقی را می دهد وبه ما اجازه می دهد تا فرم های جدیدی را باارزش های جدید در ذهن بیافرینیم و با اشیاء و متریالهای مختلف دست به خلق آثار هنری بزنیم.

منابع و ماخذ:

مجموعه مجله دو هفته نامه تندیس

سرگذشت وآثار هنری مور انتشارات فرهنگان

سرگذشت وآثار بارباراهپورث انتشارات فرهنگان

سایت هنری ایران مجسمه


  

دنیای عکاسی، متفاوت از دنیای دیگر هنرها

در گفت و گو با عکاس برجسته ایرانی، استاد رومین محتشم

گفتگو از حمید بهجت

اشاره: رومین محتشم متولد 1340ارومیه و فراغ التحصیل عکاسی از دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران و دارای نشان درجه 2هنری از ارزیابی هنرمندان کشور می باشد.عکسهای رومین محتشم تاکنون در نمایشگاههای متعددی در ایران،ژاپن، فرانسه، ایتالیا،ترکیه، عراق، اتریش، مجارستان، بلژیک، قبرس، سنگاپور و ... به نمایش در آمده است. او یکی از چهرهای شناخته شده هنر عکاسی ایران پس از انقلاب است، کسب نشانها و جوایز متعدد ملی و جهانی از جمله پنجاه و ششمین جشنواره بین المللی آساهی شیمبون ژاپن در سال 1995، نمایشگاه بین المللی اتریش در سال2002، نمایشگاه بین المللی سنگاپور در سال2004، دهمین و یازدهمین دو سالانه عکس ایران، تدریس در دانشگاه، داوری در جشنوارههای ملی و منطقه ای عکاسی و گالرداری بخشی از کارنامه وی محسوب می شود. کسب مقام نخست و دریافت لنز طلائی فستیوال جهانی کنونه هایس بلژیک در سال 2012فرصتی شد برای گفتگوی کوتاهی با هنرمند برجسته.

جناب محتشم، لطفاً از اولین جرقه هایی که شما را به هنر و عکاسی علاقمند کرد، بگویید؟

  - اولین تصویری که همیشه در ذهنم باقی خواهد ماند، برمی گردد به زمان بسیار کودکی ام که در بغل پدرم در کنار کرسی می نشستم و او همیشه طرح نیم رخ یک سرباز را که تپانچه ای در دست داشت، می کشید و من از این طرح یکنواخت لذت می بردم. بعدها فهمیدم که داستان زندگی پدرم نیز شبیه طرح آن سرباز تپانچه به دستی بود که مدام در تعریفش از ماجراهای جنگ های دوران رضا خان پهلوی به آن اشاره می کرد و فهمیدم که می شود آدم گفته هایش را نیز رسم کند. در دوران مدرسه تا دبیرستان همیشه در نقاشی کردن چیره دست بودم و حس می کردم همیشه طرح آن سرباز تپانچه به دست مرا وادار می کند که به نحوی آنچه را که می خواهم بکشم. این حس شروعی شد برای ورودم به دنیای هنر. اتمام دوران دبیرستان همزمان شد با تعطیلی دانشگاهها به خاطر انقلاب فرهنگی و من ناچار راه خدمت به وطن را در پیش گرفتم . در دوران سربازی با کسی آشنا شدم که خوب نقاشی می کرد او با دیدن توانایی من تشویقم کرد که به هر نحو بیشتر بیاموزم. بعد از این دوران در کنکور هنر به قصد ادامه تحصیل در رشته نقاشی امتحان دادم و سر از عکاسی در آوردم و عکاسی دنیای دیگری را به من هدیه کرد، چیزی متفاوت تر از نقاشی . هرچند هنوز عاشق نقاشی کردن هستم و تاثیرات آن در یافتن نگاهی خاص خودم در عکاسی بسیار کمکم کرده است.ادبیات را خیلی دوست دارم و از موسیقی لذت می برم و همه اینها در ساختن ذهن من برای عکاسی یاری ام می دهند.

مراحل کارتان از ایده اولیه تا عکاسی کردن را برایمان شرح دهید ،بیشتر به چه سبک و سیاقی کار می کنید؟

- پروسه عکاسی کردن تا اندازه ای با دیگر هنرها مثل نقاشی، مجسمه، گرافیک و...متفاوت است. در تقسیم بندی گرایشهای مختلف عکاسی، اشکال کاربردی عکس، مقیاس، تفکیک گونه های آن است. اگر عکاسی را در ژانرهای کلی تر تقیسم کنیم باید به عکاسی عینی گرا و عکاسی ذهنی گرا اشاره کرد. تجربه های من در عکاسی با گرایش به عینیت شروع شد. چرا که این نگاه برای تجربه دنیای بیرونی مسیری اجتناب ناپذیر است و برای شناخت انسان و محیط آن، رابطه ا ی عینی و سپس رابطه ای درونی در این نوع عکاسی (عینی گرا) کشف می شود. این برخورد شاید یکی از تواناییهای عکاسی نسبت به دیگر هنرها ست.

در قدم دوم به خاطر گرایشم به هنرهای تجسمی تلاش می کردم که خصوصیات تجسمی و زیبایی شناسی را نیز وارد دنیای عکسهایم نمایم و این نیز اتفاق افتاد که باعث شد بتوانم رابطه ای بین دنیای عینی بیرونم و دنیای درونی ذهنم را به وجود آورم. چرا که دلالتهای معنایی موضوعات عکسهایم به گونه ای به دلالتهای ذهنی تبدیل شدند و نگاه خاص من را به وجود آوردند. زیر ساخت عکسهایم موضوعات مستندی است که به واسطه ذهنم، تبدیل به عکسهایی با رویکرد ذهنی می شوند. امروز عکاسی به یمن پیشرفت تکنولوژی مرز خود را با دیگر هنرها بسیار باریک کرده است. گاهی شانه به شانه فیلم، گاهی در کنار نقاشی و گاهی در همسایگی دیگر هنرهای تصویری می نشیند تا روشهای عرضه متفاوت را نیز بیازماید.

امروز در گونه ای ازعکاسی قبل ازتولید باید اندیشید که چه باید کرد و بعد روشهای تولید و عرضه را بررسی نمود. این روش پروسه تصویر تا تصویر در من به شکل مواجهه با دنیای بیرونی است. تجربه های من، مطالعاتم، احساسهایم و دیگر چیزها منجر به ساخت فرمولهایی مختص خودم در ذهنم شده اند که آنها در مواجهه با دنیای بیرونی روش کار و انتخابم را تعیین می کنند. یعنی برداشتهایی تکه تکه از جهان و نهایتاً وصل تکه های برداشته شده با هم و رسیدن به یک احساس و تفکری پیوسته. من وقتی عکاسی می کنم که احساس دریافت را دارم و وقتی دروبین را به طرف موضوع می گیرم احساسم با یک فرآیند ناخود آگاه ذهنی ترکیب می شود و عکسی را به وجود می آورد و در این فرآیند منطق های من نیز جاری است.

با توجه به فعالیت بیش از 30 ساله شما در عرصه عکاسی، بفرمایید حضور در نمایشگاهها و جشنواره ها چه فایده ای برای هنرمندان و هنرجویان می تواند داشته باشد؟  

- رابطه مشخص و در عین حال پیچیده بین هنرمند، اثر هنری و مخاطب اگر شکل نگیرد نه هنرمندی وجود دارد و نه مخاطب می اندیشد. نمایش دادن اثر تولید شده رابط بین هنرمند و مخاطب است که خود نیز یک ارتباط قابل مطالعه ای را در دو بعد شکل می دهد. اما در مورد هنرمند باید اذعان کرد در هر دوره سنی و موقعیت، هنرمند مشتاق دیدن بازخودهایی است که اثر هنری در مخاطب به وجود می آورد. چیزهایی از جنس احساس لذت از تشویق شدن، اعتبار یافتنی، فردیت پیدا کردن و نخبگی و... پس حضور در نمایشگاهها و عرضه آثار توسط هنرمند در جشنواره ها به گونه ای احساس انگیزه وتواماً توانایی را در هنرمند به وجود می آورد و مضافاً هر نمایشگاه میدانی است برای مطالعه تجربه های دیگران و دقیقاً مسیرهای رشد و فوام یافتنی از همین به نمایش در آمدنها به وجود می آید. برای شرکت در یک نمایشگاه یک نفر، اول در مورد کارهای خود بازنگری می کند، دوم، انتخاب می کند، سوم، مسیرهای کیفی عرضه را می پیماید و چهارم از حضور خود لذت می برد، سپس تجربه ای جدی برای شرکت در یک جشنواره انجام می پذیرد که به نوبه خود یک عملکرد آموزشی است.

جناب استاد، شما درکنار فعالیتهای هنری تان اقدام به گالری داری وافتتاح نخستین گالری خصوصی در شهرارومیه  کرده اید، نظرتان در مورد وجود فضاهای مناسب نمایشگاهی چیست؟

زیبایی یک شهر در اصل به رنگ و جلدی ریاکارانه فضاهای شهری نیست، این کار شاید بتواند در نظم و هماهنگی بصری یک شهر تاثیراتی داشته باشد ولی در جهان امروز شعور فرهنگی یک ملت به خروجی های فرهنگی آن است. ابنیه تاریخی هر دوره تاریخی حتی به شکل ساده اش خروجی ترکیب فرهنگ و هنر انسانهای آن دوره را بازنمایی می کند. از این دیدگاه به آثار هنری فاخر بها داده می شود و تلاش می کنیم آنها را بیشتر در معرض دید همگان قرار دهیم. بازدید از یک بنا صرفاً نمایش شگفت زدگی از گل و آجر نیست، بلکه روح انسانهای آن دوران تجسم می بخشد. زیبایی واقعی شهر تعداد محل هایی است که فرهنگ دیرین و یا معاصر آن را به نمایش بگذارد. ساز و کار عرضه فرهنگ معاصر گالری هاست که متاسفانه بخش دولتی در ایجاد این محلها به شدت ضعیف عمل کرده و گالری دولتی استانداردی در شهر ما وجود ندارد،علیرغم اینکه به اندازه کافی هنرمند شاخص و به اندازه کافی مخاطب علاقمند وجود دارد. بسط و گسترش فعالیتهای هنری بدون حاشیه همیشه جزء آرزوهایم بوده و با خرید فضایی امکانی به وجود آمد که قسمتی از آن را به عنوان یک گالری خصوصی در آورم و لذت حضور هنرمندان و مخاطبانی را درآن تجربه کنم. هرچند گالری داری در شهرستان از فرمولهای رایج تبعیت نمی کند و همین امر باعث ایجاد هزینه ای برای شخص خودم است، ولی یه هر طریق یکی از آرزوهایم انجام پذیرفت و امیدوارهستم که مخاطبان بیشتری را در اینجا شاهد باشیم. در اصل گالری فضایی است که انسانها برای ارتباط با آثار هنری و به واسطه آن دور شدن از اضطرابها و فشارهای روزانه و نهایتاً آرامش روح خود به آنجا مراجعه می کنند و «گالری محتشم»نیز فضای یک گالری استاندارد را دارد.

سال 90یکی از سالهای پرکاری برایتان بوده،داوری در چند جشنواره منطقه ای و کشوری،داوری دوازدهمین دوسالانه عکس ایران در بخش فاین آرت، درمورد آخرین افتخارتان یعنی کسب مقام نخست فستیوال جهانی کنونه بلژیک بگویید؟

من ذاتاً آدم پرکاری هستم و طی حدود سی سال فعالیت هنری خود کارنامه رنگینی دارم. آخرین موفقیتم همین دو هفته پیش اتفاق افتاد که باخبر شدم عکس من جایزه نخست جهانی را در بلژیک از آن خود کرده است. فستیوال KNOKKE - HIEST   یکی از معتبرترین فستیوالهای جهانی در اروپاست که امسال مسابقه عکس با موضوع آزاد را برگزار کرد. بیش از هفت هزار قطعه عکس به این مسابقه ارسال شده بود که خبر خوش آن را تلفنی از دبیر فستیوال دقایقی بعد از داوری مسابقه دریافت کردم و خوشحال بودم که باز برای شهر و کشورم افتخاری را کسب کرده ام.

منبع: دو هفته نامه فرهنگی اجتماعی «دنیز»، شماره 11- مورخ 22/ 12/ 90