سفارش تبلیغ
صبا ویژن
حکمت را بگیرید؛ حتی از مشرکان . [امام علی علیه السلام]
لوگوی وبلاگ
 

دسته بندی موضوعی یادداشتها
 
شعر ، دنیز ، آذربایجان ، ارومیه ، علیار ، قلیزاده ، مصطفی ، غربی ، امام ، ترکی ، علی ، ترکی ، شاعر ، دنیزنیوز ، حوزه ، هنری ، حسین ، اسلامی ، حمیدی ، غزل ، محمد ، حاج ، ایران ، فارسی ، باکو ، قرآن ، کتاب ، نشریه ، اسلام ، تبریز ، طنز ، کتاب ، عاشیق ، شهریار ، اکبر ، انقلاب ، مصطفی قلیزاده علیار ، نخجوان ، شهید ، سایت ، سید ، باکو ، اهل بیت ، ابراهیم ، سفر ، دریاچه ، فخری ، ادبیات ، تصویر ، خمینی ، دفاع ، رضا ، پیغمبر ، جمعه ، اسرائیل ، مقدس ، نامه ، مهدی ، حوزه هنری ، حمید ، صادق ، فاطمه ، پیامبر ، بهرام ، اکبر ، اهر ، فاطمه زهرا ، نارداران ، مقاله ، عاشورا ، عکس ، زهرا ، ترکیه ، کربلا ، همایش ، واقف ، ترکیه ، بسیج ، بیت ، جمهوری ، اهل ، انتظار ، امام علی ، ادبی ، در ، عراق ، صابر ، شهر ، شامی ، خامنه ای ، خدا ، دوستی ، زن ، سعید ، اسدی ، آیت الله ، امام حسین ، هنرمندان ، ورزقان ، هفته ، مردم ، موسیقی ، نقد ، قم ، محمود ، کانون ، امام خمینی ، جنبش ، جشنواره ، خاطرات ، حافظ ، حجاب ، حسنی ، حسن ، تاریخ ، سال ، رستمی ، شیخ ، عکس ، فرهنگی ، فرهنگ ، فضولی ، عید ، عشق ، سیاسی ، رمضان ، زبان ، سلیمانپور ، شاعران ، سوریه ، ترجمه ، تهران ، به ، حاج علی اکرام ، ایرانی ، آمریکا ، وبلاگ ، واحدی ، نویسنده ، مدح ، محفل ، مجلس ، مجتبی ، میرزا ، مرثیه ، مصر ، آمریکا ، آراز ، احمد ، استاندار ، اکرام ، حیدر ، تبریزی ، پیامبر اسلام ، سلبی ناز ، روز ، زندگی ، زینب ، رضوانی ، دو ، داستان ، صراف ، عظیم ، علی یف ، علیزاده ، علمیه ، علمدار ، فتح الهی ، فرانسه ، فلسطین ، فیلم ، شاهرخ ، شجاع ، دو هفته نامه ، دیدار ، رسول ، رجبی ، زلزله ، پیام ، بهمن ، حزب ، جواد ، ادب ، اردوغان ، آذربایجان غربی ، آثار ، مطبوعات ، مشهد ، مهدی موعود ، محمداف ، کانون ، نویسندگان ، هفته نامه ، هنر ، وطن ، ولی ، یاد ، هادی ، نوروزی ، نماز ، قیام ، کرکوک ، محسن ، مثنوی ، ماه ، مایل ، ملی ، آذری ، آزادی ، ارشاد ، از ، اسماعیل زاده ، انگلیس ، اورمیه ، اکرام ، جاوید ، حدیث ، حسینی ، حضرت ، بهرامپور ، بعثت ، روزنامه ، رهبری ، سعدی ، رباعی ، رزم آرای ، دینی ، دانشگاه ، شب ، غدیر ، غفاری ، علامه ، عرب ، عرفان ، فارس ، فرزند ، صمداف ، صادقپور ، صدر ، طلعت ، طلاب ، خوی ، دوزال ، رهبر ، بزرگ ، بیداری ، تبلیغات ، حمایت ، حماسه ، حاجی زاده ، جعفری ، توهین ، امین ، انتخابات ، انجمن ، امام زمان ، الله ، استاد ، اخلاق ، آیت الله خامنه ای ، آران ، آغدام ، آقازاده ، منظومه ، مسلمان ، مراغه ای ، مسئولان ، موعود ، موسی ، ماهر ، محمدی ، هریس ، یادداشتهای ، وفات ، یحیی ، یک ، کردستان ، کربلا ، نوروز ، نمایندگان ، وحید ، مایل اوغلو ، گرمان ، مولانا ، میلاد ، نباتی ، مسجد ، مرگ ، مرسی ، مسئول ، معلم ، آغری ، آذربایجانی ، اسلامگرایان ، اسماعیل ، ارمنستان ، ارمنی ، ارزشها ، اشغال ، باکو 10 ،

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :366
بازدید دیروز :64
کل بازدید :2866208
تعداد کل یاداشته ها : 881
102/12/29
1:12 ع
مشخصات مدیروبلاگ
 
قلیزاده علیار[263]

خبر مایه
پیوند دوستان
 
سرچشمه ادب و عرفان : وب ویژه تفسیر ادبی عرفانی قرآن مجید شقایقهای کالپوش بچه مرشد! سکوت ابدی هم نفس ►▌ استان قدس ▌ ◄ نغمه ی عاشقی جریان شناسی سیاسی - محمد علی لیالی سرچشمه همه فضـایـل مهــدی(ع) است ساده دل ماییم ونوای بینوایی.....بسم الله اگرحریف مایی ....افسون زمانه طراوت باران تنهایی......!!!!!! جـــیرفـــت زیـبا سارا احمدی بیصدا ترازسکوت... .: شهر عشق :. پیامنمای جامع شهر صبح ماتاآخرایستاده ایم سایت روستای چشام (Chesham.ir) وبلاگ گروهیِ تَیسیر منطقه آزاد محمدمبین احسانی نیا رازهای موفقیت زندگی مرام و معرفت یامهدی Dark Future امام خمینی(ره)وجوان امروز عشق ارواحنا فداک یا زینب سیاه مشق های میم.صاد مهاجر مردود دهکده کوچک ما گروه اینترنتی جرقه داتکو بسیج دانشجویی دانشکده علوم و فنون قرآن تهران هفته نامه جوانان خسروشهر آتیه سازان اهواز بیخیال همه حتی زندگیم عمو همه چی دان پـنـجـره صل الله علی الباکین علی الحسین تینا شهید آوینی Chamran University Accounting Association پدر خاک فقط خدا از یک انسان ع ش ق:علاقه شدید قلبی تبریک می گوییم شما به ساحل رسیدید!!!!! گاهنامه زیست جوک و خنده دهاتی دکتر علی حاجی ستوده قلب خـــــــــــــــــــــــــــاکی کشکول sindrela شیدائی تنها عاشقانه سیب آریایی نیروی هوایی دلتا ( آشنایی با جنگنده های روز دنیا ) به یاد تو آخوند مالخر و تمام طرفدارانش در سیستم حکومتی فروشگاه من قاضی مالخر یا قاضی طمع کار کدامیک ؟؟؟؟ پایگاه خبری،قرآنی، فرهنگی آذربایجان غربی عاشقانه زنگ تفریح

گزارش میدانی؛

مساجد ایرانی در ارمنستان و قراباغ کوهستانی

کوهستان‌های قفقاز از دیرباز مورد توجه ایرانی­ها بوده­ است. این سرزمین رویایی جایگاه خاصی در حافظه تاریخی ما دارد و در جایجای آن می‌توان خاطرات مشترکی از زندگی و حیات فرهنگی ایران و مردمان بومی آنجا پیدا کرد. آنچه ایرانی‌ها به عنوان قفقاز می­شناسند عمدتاً جنوب این رشته کوههاست که از داغستان آغاز و به ایروان و نخجوان ختم می­شود. در گذشته شهر تاریخی «دربند» (شهری که بنای حصار آن با نام انوشیروان گره خورده) مرز تاریخی ایران با مهاجمان شمالی بود و نواحی شهری در همین ناحیه از کانونهای مهم تمدنی و زبان فارسی به شمار می‌رفت.

در این بین ارمنستان از نواحی تمدن­خیز ناحیه است که در سراسر آن می­توان بناهای تاریخی را دید. مساجد ایرانی در این منطقه نیز از ساختمان­های زیبای آن نواحی هستند.

این جمهوری کوچک خودمختار همزمان با فروپاشی شوروی و با استناد به قانون اساسی آن اعلام موجودیت کرد. قراباغی‌ها فلسفه استقلال خواهی خود را همانی می­دانستند که بقیه جماهیر به آن استناد کرده بود. اما بلافاصله درگیری های خونینی رخ داد که تا 1994 به درازا کشید.

عملا نزدیک به 140 کیلومتر از مرزهای شمالی ایران از روستای گورادیز تا ابتدای مرز ارمنستان به قراباغ کوهستانی اختصاص دارد.

در طول جنگ و پس از آن دستگاه تبلیغاتی باکو، پروپاگاندای زیادی در کشورهای اسلامی (به ویژه پاکستان، عربستان و ایران) مبنی بر تخریب مساجد اسلامی در قراباغ و حتی خود ایروان (که در قدیم دارای جمعیت مسلمان زیادی بود) مطرح کرد. این تبلیغات بیشتر در خصوص مساجد شوشی و شهر آغدام بود که بازدید میدانی از آنها موضوع این گزارش است.

بازدید از این مساجد نشان می­دهد که دولت قراباغ کوهستانی نه تنها آسیبی به این مساجد نرسانده است بلکه در مواردی و به هزینه بسیار به مرمت آن اقدام کرده است. از سوی دیگر به لحاظ حقوقی مساجدی مانند مسجد ایرانی آغدام و مساجد ایرانی شوشی کمترین ارتباط را با جمهوری آذربایجان دارند. این مساجد یادگار حضور ایرانی‌ها در قفقاز به ویژه در شوشی هستند. زبان و خط فارسی به همراه معماری کاملا ایرانی در سراسر مسجد نشان می­دهد که مساجد مزبور پیش از هر چیز بخشی از میراث فرهنگی ایران هستند و قراباغ کوهستانی نیز آنها را به عنوان میراث فرهنگی ایران شناسایی کرده است.

* مساجد شوشی

قراباغ از دیرباز منطقه­ای مرکب از جمعیت­های قومی مختلف بود. به طور کلی قفقاز از تنوع قومی و زبانی بالایی برخوردار است که ساختار فرهنگی آن را تو در تو و پیچیده کرده است. حضور خاندان­های ایرانی در این منطقه به ویژه شوشی، تا پیش از 1918 و حمله اردوی عثمانی به قفقاز (به فرماندهی نوری پاشا برادر انور پاشا) به نحو بارزی مشهود بود. در موزه تاریخ شهر شوشی مدارک زیادی هست که نشان می­دهد خاندانهای ایرانی به ویژه از طبقه اشراف در این شهر و اطراف آن زندگی می‌کردند. بخشی از آثار هنری و معماری شوشی نیز به حصور همین دسته از ایرانی در آنجا باز می‌گردد. قلعه و حصار شهر از جاذبه­های تاریخی و گردشگری آن است و بر زیبایی طبیعی آن افزوده است. این قلعه در 1756 میلاد توسط «پناه­خان جوانشیر» از سرداران نادرشاه بنا شد. پیش از 1918 و حمله نیروهای عثمانی به جنوب قفقاز خاندانهای  ایرانی در شهر زندگی می­کردند که تقریبا همگی یا توسط ارتش عثمانی قتل عام و یا مجبور به مهاجرت شدند.

 

 هنگامی که سخن از مسجد در شوشی می­رود، مسجد جامع شوشی موسوم به «مسجد ایرانی عُلیا» فرا یاد می‌آید. اما در این شهر مساجد دیگری نیز وجود دارند. مسجد ایرانی اولیا که به نام­های دیگری چون مسجد جامع شوشی یا مسجد «گوهرآغا» معروف شده، یکی از زیباترین بناهای تاریخی شهر شوشی است. این بنا در 1768 توسط ابراهیم خلیل جوانشیر فرزند پناه‌خان ساخته شد. بعدها دختر وی به نام گوهرآغا که از مادری گرجی متولد شده بود، به ادامه ساخت و مرمت آن کمک کرد. کتیبه­ای به زبان فارسی در سر در مسجد نصب شده که نشان می­دهد گوهرآغا بخشی از اموال خود را جهت تعمیرات وقف کرده است. این مسجد دارای یک حیاط پشتی است که گورستان بزرگان شهر بود. تمام سنگ قبرهای آن به زبان فارسی است.

در ضلع غربی مسجد، حجره­های کوچکی قرار دارد که احتمالا برای استراحت زائران و یا طلبه­ها بود، این قسمت نیز در حال بازسازی است.

این مسجد که دارای ویژگی­های هنری منحصر بفرد و نیز ارزش تاریخی و اجتماعی است، به موجب تابلو نصب شده، مورد حفاظت مسئولان قراباغ قرار دارد و هزینه های مرمت آن مشترکاً با بخش خصوصی ایران تامین می­شود. روند مرمت مسجد هم اکنون در جریان است و پیش­بینی می­شود تا چند سال آینده به اتمام برسد. بخش‌ خصوصی ایران که در حوزه هنر و معماری فعالیت دارد، بازسازی این بنا را بر عهده گرفته است.

 مسجد ایرانی اولیا که به نام­های دیگری چون مسجد جامع شوشی یا مسجد «گوهرآغا» معروف شده، یکی از زیباترین بناهای تاریخی شهر شوشی است. این بنا در 1768 توسط ابراهیم خلیل جوانشیر فرزند پناه‌خان ساخته شد. 

 مسجد دیگر، که در نزدیکی ضلع شمالی مسجد گوهرآغا قرار گرفته‌، «مسجد ایرانی سُفلی» نام دارد که امروزه متروکه است. این مسجد نیز ارزش معماری و زیبایی خاص خود را دارد و از یک صحن بزرگ (احتمالا بزرگتر از مسجد بالادست/گوهریه) به اضافه دو مناره­ای که تقریبا سالم مانده تشکیل شده است. مناره­های آن از مسجد بالادست، بلندترند و نزدیک به 80 پله است به طوری که هنگامی که فرد بر فراز آن قرار می‌گیرد تسلط ذوق­انگیزی بر کل شهر پیدا می­کند. صحن این مسجد نسبتا بزرگ بوده و از شبستان­های زیبایی تشکیل شده که در صورت تعمیر زیبایی آن دو چندان خواهد شد. حیات اصلی مسجد بالادست محوطه­ای وسیع است که امروزه به دلیل متروکه ماندن، تبدیل به چمنزار شده. در اینجا بخش مهمی از طاق مسجد فرو ریخته است و کاشیکاری­های آن در گذر زمان تخریب شده­اند. برخلاف مسجد بالادست که در آستانه تعمیر و مرمت است، هنوز خبری از تعمیر این بخش از مسجد نیست. با توجه به اینکه مسجد ایرانی شوشی معروف به گوهریه مجموعه­ای از دو مسجد بالادست و پایین دست است، مشخص نیست که آیا مسجد پایین دست نیز شامل پروژه تعمیر و مرمت خواهد بود یا خیر؟!

 

 مسجد گوهریه، هم اکنون در حال بازسازی است و هیچ گاه نیز مورد بی احترامی ارمنیان قرار نگرفته است.

آخرین گزارش اساتید تاریخ و ایران‌شناسی از وضعیت این مسجد به 2009/1388 باز می‌گردد. دکتر حامد کاظم­زاده در گزارش میدانی خود از روند مطلوب بازسازی آن خبر داده بود که تا کنون ادامه دارد. وی در این گزارش اشاره می­کند که مسئولان قراباغ، با به وجود آوردن آرامش، از 2006م شروع به بازسازی آن کرده­اند. تعمیر سقف، خاکبرداری از صحن مسجد، تعمیر کتیبه­های آسیب دیده، صاف کردن سنگ قبرهای افتاده و نصب پله­های جدید از جمله اقداماتی بود که این مسجد مخروبه را به بنایی قابل قبول در شأن نام یک مسجد تبدیل کرده است. البته، بدون تردید این بنا همچنان نیاز به احیاء و بازسازی دارد که این موضوع نیز همت ایران و نهادهای متولی مساجد و امکان مذهبی را می­طلبد.

علاوه بر این مساجد دیگری نیز در شوشی وجود دارند که از بناهای تاریخی و ماندگار آن به شمار می­روند. از آن جمله می­توان به مسجد پناه‌علی­خان (ساتلی) اشاره کرد که به طور کامل مرمت و بازسازی شده است و تمام هزنیه­های آن بر عهده ارامنه است.

 مسجد کبود ایروان

آنچه در مرکز شهر ایروان خودنمایی می­کند مسجدی با گنبد نیلگون است که در 1765 میلادی توسط والی وقت ایروان احداث شده است. این مسجد دارای شبستانی به وسعت 446 مترمربع، گنبدی با ارتفاع 24 متر و 26 حجره است. در حیاط مسجد یک باغ کوچک ایرانی قرار دارد و معماری خود مسجد نیز، همتای بسیاری از مساجد ایران است.

 

 مسجد کبود ایروان یکی از زیباترین مساجد در نوع خود است. این مسجد به لحاظ معماری و ساختار از اهمیت زیادی برخوردار است و با گنبدی به رنگ کبود، یکی از زیبایی­های ایروان است و محل بازدید گردشگران است.

هزینه­های تعمیر و مرمت مسجد در سال 1996- 1999 از سوی بنیاد مستضعفان تامین شده و هم اکنون اداره آن بر عهده سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی است ولی هزینه­هایی چون پول آب و برق توسط دولت ارمنستان تامین می­شود. از جمله برنامه­های فرهنگی مسجد کبود پس از واگذاری 99 ساله به ایران در سال 1394 برگزاری کلاس های آموزش زبان فارسی است.

 * مسجد آغدام

شهر آغدام (آغنا) در شمال‌غربی قراباغ کوهستانی واقع شده است و مرکز میوه انار در قراباغ است. در منطقه تماس بین نیروهای متخاصم ارمنی و جمهوری‌آذربایجان، یک مسجد ایرانی دیده می­شود که طبق تابلوی دولتی نصب شده، این مکان را به عنوان میراث فرهنگی ایرانی مورد شناسایی قرار گرفته است.

 مسجد آغدام علاوه بر اهمیت تاریخی از اهمیت سیاسی برخوردار است و ممکن است در پروپاگاندای سیاسی از سوی باکو مورد استفاده قرار گیرد. از همین رو پیش از این، گروه مینسک (وابسته به سازمان امنیت و همکاری اروپا) با حضور در مسجد و نواحی اطراف بر حفاظت آن گواهی داده­اند.

مسجد ایرانی آغدام یا به قول ارامنه مسجد پارسی، مابین 1868- 1870 ساخته شد. طول مسجد 21 گام و عرض آن 23 گام بود. در حیات پشتی مسجد، منتهی به باغ های کشاورزی منطقه می­شد، دو حوض بزرگ واقع شده است.

 به دلیل متروکه بودن شهر درهای ورودی مسجد کاملا بسته هستند زیرا در طول روز ممکن است احشام و حیوانات وارد مسجد شده و باعث بی­حرمتی به آن شوند. در اطراف مسجد فقط سربازان هنگ مرزی به اضافه چند کشاورز در داخل شهر حضور دارند.

چند ده کیلومتر پس از این ناحیه، قوای نظامی باکو مسقر هستند و روشنایی چراغ­های شهر میربشیر شب هنگام از این سوی مرز مشهود است. قرار گرفتن این بنا در فاصله نزدیکی از خط آتش باعث شده است که امکانی برای تعمیر و مرمت مسجد وجود نداشته باشد زیرا نیروهای مرزبانی باکو قادر به هدف­گیری در این سوی مرز هستند و بخش مهمی از تبادل آتش در خطوط تماس در همین نقطه اتفاق می­افتد.

 * گفتگوی درون تمدنی و تعامل دینی

نحوه تعامل و همکاری بین ایران و ارمنستان نمونه­ای خوب از گفتگوی درون تمدنی و همچنین گفتگوی دینی است. کلیساها در ایران مورد حمایت دولت قرار دارند و ایران از فعالیت اجتماعی ارامنه حمایت می­کند. از سوی دیگر مساجد ایرانی در ارمنستان و قراباغ از احترام و ارزش خاصی برخوردارند و طرف ارمنی اجازه دخل و تصرف و مرمت در این آثار را داده و در برخی مواقع خود پیشگام بازسازی شده است.

 ارمنستان تنها همسایه مسیحی ایران است و نحوه تعامل فرهنگی دو کشور می­تواند به عنوان الگو مطرح باشد. دور نگه داشتن اماکن تاریخی و فرهنگی به ویژه مساجد و کلیساها از منازعات سیاسی و منطقه­ای برای حفظ و ادامه تمدن­ها اهمیت زیادی دارد.

)منبع: دو هفته نامه «دنیز»شماره 114 - موزخ 16 دی ماه 96)


  

به یاد 29 بهمن 1356 تبریز - 35 سال بعد

یادش به خیر باد آن روز، درست در همین ساعات (11) بود که در میدان جمهوری اسلامی امروز - بازار آغزی آن روز - شاهد تظاهرات جوانان تبریز و لااله الاالله و الله اکبر گفتن شان بودم من 15 ساله. من گرچه از سیاست - میاست چیزی نمی دانستم، فقط همین قدر می دانستم که دیروز عصر در محله می گفتند فردا برای کشته شدگان قم مراسم چهلم در مسجد قیزیللی (حاج یوسف) برگزار می شود... امروز صبح حدود ساعت 10 در تقاطع خیابان فلسطین (ملل متحد آن روز) و جمهوری اسلامی امروز اتوبوس خیابان ما (کوی شاه آباد آن روز : مفتح امروز) متوقف شد و راننده گفت من دیگر بیشتر از این نمی توانم بروم!...همه پیاده شدیم. دو نفر جوان سیب زمینی داغ گرفتند و یکی به دیگری گفت: بیا بخوریم لا اقل اگر مردیم، گرسنه نمیریم!... من 15 ساله در اول بازار مفهوم حرف آن دو جوان را فهمیدم... بانک صادرات را دیدم که در هم ریخته بودندش و برای اولین بار دیدم که عکس شاه زیر پای مردم لگدمال می شود و هیبتش در هم ریخته!... چه حالی داشتم خدا می داند با خود می گفتم این همان شاه است؟! ... از آن طرف دود غلیظی از آتش زدن سینما آسیا در چهار راه شهناز آن روز و شریعتی امروز آسمان تبریز را تیره کرده بود.. یک نفر را هم جلو چشم ما در مقابل مسجد انگجی با تیر زدند... مادرم خدا بیامرز و اهل خانه عجیب نگرانم بودند، از همسایه مان آقای محمد خالقی پرسیده بودند که فلانی را ندیده ای؟ گفته بود من در خیابان شمس تبریزی دیدمش، سلامت بود، نگران نباشید، پیدایش می شود... و ساعت 5/3 - 4 بعد از ظهر به خانه برگشتم ... حالیا همین قدر. تا وقت دیگر

یا علی - 29 بهمن 1391 - ارومیه

مصطفی قلیزاده علیار


91/11/29::: 11:28 ص
نظر()
  

ای تیر غمت را دل عشاق نشانه

جمعی به تو مشغول و تو غایب ز میانه

گه معتکف دیرم و گه ساکن مسجد

یعنی که تو را می طلبم خانه به خانه! - خیالی بخارائی

من تا حال هیچ وقت توفیق شرکت در مراسم معنوی اعتکاف را نداشته ام... از این جهت متأسفم؛ این ایام بر اهل توفیق به ویژه جوانان مؤمن معتکف  مبارک باد، خدا قبول فرماید، التماس دعا. یا علی!


91/3/15::: 12:13 ص
نظر()
  

ماجرای دوم بهمن 57 در ارومیه

در خاطرات حاج حمید فاسونیه چی

اشاره

حاج حمید فاسونیه چی از مبارزان متدین قبل از انقلاب اسلامی و خود پدر شهید، برادر شهید و پدر بزرگ شهید و از شخصیت های سرشناس ارومیه است. خاطرات این مجاهد مسلمان مشتمل بر نکاتی بکر از تاریخ شفاهی معاصر ارومیه است که قرار است در آینده ای نزدیک به صورت کتابی منتشر گردد. بخشی از آن را که مربوط به حادثه دوم بهمن 57 در ارومیه است در اینجا می خوانیم

        روز دوم بهمن 1357 در ارومیه، از روزهای تاریخی این شهر به شمار می رود چرا که وقایع خونینی بین مردم و عوامل سفاک رژیم شاه درگرفت. حوادث روزهای گذشته در ایران و شهر ارومیه نشان داده بود که عناصر وابسته به شاه در ارتش و ساواک و شهربانی فقط به حفظ شاه و تاج و تخت و سلطنت او  می اندیشید و در این راه به هیچ احدی رحم نمی کنند و بی رحمانه مردم را در راهپیمایی ها به گلوله می بندند.

        ما در جلسه تصمیم گیری مدرسه محمدیه (الزهراء فعلی) با حضور حاج آقای حسنی، به این نتیجه رسیدیم که فردا دوم بهمن که تمام مردم ارومیه برای راهپیمایی سراسری به خیابان ها می آیند، احتمال سرکوبی راهپیمایان از سوی عوامل شهربانی بیشتر است. بنابراین ما مجاهدان مسلح انقلاب به فرماندهی آقای حسنی، باید برای مقابله با عوامل مسلح رژیم و حفظ امنیت و آرامش مردم، آمادگی کامل داشته باشیم.

        در پی این تصمیم، هشت گروه هفت- هشت نفره مسلح از مجاهدان را آماده و همان شب قبل از اذان صبح در هشت نقطه حساس شهر مستقر کردیم. حاج آقای حسنی فرمانده گروه مستقر در پشت بام مسجد اعظم بود، من فرمانده گروه مستقر در پشت بام بازار بزرگ شهر، و ... در خیابان امام خمینی (پهلوی سابق)، در خیابان باکری فعلی و ... این گروه ها بر پشت بام ساختمان ها و مغازه ها استقرار یافتند. البته با صاحب ساختمان ها و مغازه ها صحبت کرده بودیم. یک گروه هم در پشت بام «بانک شهریار» واقع در چهارراه امام خمینی و عطایی فعلی قرار گرفته بودند که یکی از حساس ترین نقاط بود. گروهی در پشت بام «مسجد آقا علی اشرف» و ... بعضی از مجاهدان از جمله خود بنده آن شب نیت کردند و فردا روزه گرفتند تا اگر به فیض شهادت نایل آمدند، با دهان روزه باشند.

        تصمیم ما درست و به جا بود. زیرا فردا دوم بهمن که آفتاب دمید و کم کم همه جا روشن شد و مردم حدود ساعت 9 صبح از هر طرف به سوی خیابان امام خمینی سرازیر شدند، به ما خبر رسید که سرهنگ مهپور فرمانده جنایتکار شهربانی ارومیه، دستور حمله به مردم را صادر کرده و دسته ای از عوامل مسلح شهربانی از شهربانی مرکز در میدان ایالت (انقلاب) به سوی میدان مرکز (ولایت فقیه) حرکت کرده اند و قصد دارند با مردم مقابله و راهپیمایی را با سلاح گرم سرکوب کنند. البته ما افرادی در داخل شهربانی و ارتش داشتیم که به نوعی خبرها را به گوش حاج آقا حسنی و مجاهدان می رساندند.

        عوامل مسلح شهربانی به وسط های خیابان امام خمینی رسیده بودند که از طرف مجاهدان مسلح انقلاب در آن حوالی به طرفشان تیراندازی شد. تعدادی از مأموران مسلح شهربانی مجروح و دو نفرشان هم کشته شدند ... عقب نشستند و به طرف شهربانی برگشتند. وقتی سرهنگ مهپور رئیس شهربانی با شنیدن این خبر، با رئیس ساواک و فرمانده لشکر 64 ارومیه و سایر مراکز و مقامات وابسته به رژیم تماس گرفته، به این نتیجه رسیده بود که برای مقابله با مردم و مجاهدان و سرکوبی راهپیمایی آن روز، از تانک های ارتش استفاده کنند.

        یادم هست یک وقت دیدم از گروه مجاهدان مستقر در پشت بام بانک شهریار به ما صدا می زنند که سه دستگاه تانک از طرف میدان ایالت می آیند! ... من هم به طرف مسجد اعظم و گروه حاج آقا حسنی فریاد زدم و گفتم تانک ها می آیند... بدین ترتیب ما آماده جنگی تمام عیار و جانانه با عوامل رژیم شدیم، چون وقتی تانک ها می آمدند به میدان، دیگر کار سخت تر می شد و بایستی با تانک سوارها می جنگیدیم.

        همه آماده جنگ سخت بودیم، حاج آقا حسنی هم عمامه اش را برداشته و به زمین گذاشته بود که زیاد جلب توجه نکند. انبوه مردم هم رفته رفته بیشتر می شد، در خیابان امام، خیابان عطایی، باکری، اطراف مسجد اعظم و ... و چون متوجه می شدند که مجاهدان مسلح در پشت بام ها محافظ آن ها هستند، از خیابان فریاد می زدند که :

الله کُومکیز اولسون قارداشلار (خدا یارتان باد برادران!) خدا قوّت و ...

        بعدها ما فهمیدیم که سرهنگ هوشنگی فرمانده گروه تانک لشکر 64 بدون هماهنگی با مسولان بالا دست، خودسرانه دستور حرکت تانک ها را داده بود تا مردم را سرکوب کنند و زیر بگیرند. تانک اول که جلوتر از دو تانک دیگر می آمد، افراد مسلح پیاده نظام دور تانک در حرکت بودند. مردم هم مجبور بودند از جلو تانک فرار کنند تا زیر آن نمانند و له نشوند! شخصی هم روی تانک پشت تیربار نشسته بود و آماده شلیک به طرف مردم بود... وقتی تانک نزدیک چهاراه امام و عطایی رسید، تیراندازی از طرف گروه های مجاهدان شروع شد و اولین گلوله به سر همان نظامی پشت تیربار نشسته بر روی تانک خورد و او افتاد و کشته شد. ما دیگر مجال ندادیم و اطراف تانک را گلوله باران کردیم. تانک درست در وسط چهارراه متوقف شد. تانک ناگهان پیچید تا برگردد. مجاهدان از پشت بام بانک شهریار به طرف بانک کوکتل مولوتوف انداختند که نزدیک زنجیر چرخ تانک افتاد و منفجر شد و در حرکت تانک اختلال ایجاد کرد. زنجیر سمت چپ تانک آسیب دید. در این حال لوله تانک به طرف گنبد مسجد اعظم بلند شد و لحظه ای بعد، گلوله توپ شلیک شد و به گنبد مسجد اصابت کرد! گنبد سوراخ شد و گلوله توپ از آن طرف گنبد در رفت! ... اگر به ستون مسجد یا مهره های گنبد اصابت می کرد، بی شک سقف مسجد بزرگ اعظم فرو می ریخت و صدها نفر زیر آوار می ماندند و تلف می شدند. مردم در خیابان های اطراف و داخل مسجد خیلی ترسیدند و صحنه ای وحشت آور پیش آمد.

        تانک از چهارراه عطایی به طرف خیابان باکری پیچید و از آنجا فرار کرد و رفت به داخل لشکر 64. از دو تانک دیگر هم البته خبری نشد، یعنی آن دو زود برگشته بودند.

        برخی از عوامل مسلح مثل افسران و سربازان به صورت هوایی به طرف مردم شلیک می کردند تا مردم را متفرق نمایند. یکی از آنان با تیر مجاهدان کشته شد و تفنگش حدود 20 متر آن طرف تر از جنازه اش پرت شد. یک نظامی دیگر به دنبال تفنگ دوید که تفنگ را بردارد و نگذارد به دست مردم یا مجاهدان بیفتد، اما پسرم »بهمن« او را هم از پشت زد و او هم کشته شد! یکی از انقلابیون از داخل تیمچه صدریه بازار به خیابان دوید و تفنگ را برداشت و برگشت و فردای آن روز البته تفنگ را آورد و در مدرسه محمدیه تحویل حاج آقای حسنی داد. نامش «مصطفی ثمین» بود.

        دوم بهمن 57 در ارومیه، روزی خونین بود و نیروهای مسلح رژیم شاه شکست سختی از مجاهدان انقلاب و مردم انقلابی خوردند به طوری که از آن پس تا روز پیروزی انقلاب در 22 بهمن، عوامل وابسته به رژیم شاه، هرگز جرأت نکردند با مردم مقابله کنند.

        البته تعدادی از مردم هم در آن روز به شهادت رسیدند، ازجمله شهید نادر زردویی، حسین اخشانی که معلم و بیمار بود که در حال تهیه دارو از داروخانه، مورد اصابت گلوله عوامل شهربانی قرار گرفت و شهید شد؛ محمدباقر لاله دوست و ...

        نکته ای را هم یادآورری کنم که از نظر تاریخی حائز اهمیت است و آن این است که فرمانده لشکر 64 ارومیه سرلشکر هومان آدم بدی نبود، خود اهل ارومیه بود و هرگز به کشتن مردم فرمان نداد. خیالمان از طرف او راحت بود. بعدها گفتند همسرش هم وقتی دیده بود تانک ها به طرف راهپیمایی حرکت می کنند، خود را جلو تانک ها انداخته و التماس می کرده که مبادا مردم را بترسانید و یا بکشید! ولی سرهنگ هوشنگی جنایتکار اعتنایی به او نکرده، دستور داده بود با تانک به جنگ مردم بروید.

 منبع: دو هفته نامه « دنیز» شماره 8 مورخ 28 دیماه 1390 - چاپ ارومیه

       

 


  

پیام کتبی حجت الاسلام حسنی در آستانه سالروز حماسه دوم بهمن 57 در ارومیه :

 بسم الله الرحمن الرحیم

 

امروز با گذشت بیش از سه دهه از تاریخ پر شکوه انقلاب اسلامی ایران به رهبری بزرگ مرد علم و ایمان و جهاد حضرت آیت الله العظمی امام خمینی (ره) هنوز هم بحمدالله عنایات خداوند متعال و توجهات حضرت ولی عصر (عج) شامل حال ملت بزرگ ایران است و لحظه به لحظه مسیر این تاریخ با عنایات غیبی همراه بوده است، بخصوص سالهای 1356 – 1357 که ایران اسلامی و امت محمدی (ص) یکپارچه و یکصدا فریاد کوبنده علیه رژیم ستمشاهی پهلوی، استبداد داخلی و استعمار خارجی بود و سرنوشت کشور و ملت ایران در بهمن 57 از نو رقم خورد و مسیری دیگر و شکوهمند تری را پیمود که امروزه نتایج درخشان و ره آورد طی این مسیر الهی به رهبری ولایت فقیه، خود را در ایران و جهان به ویژه بیداری اسلامی نمایان ساخته است خدا را بر این نعمت بزرگ شکر گزاریم.

 به یقین نقش تاریخی مردم شریف آذربایجان و اهالی غیرتمند ارومیه در این مسیر افتخار آمیز هرگز فراموش نخواهد شد. اهالی متدین و  بیدار این خطه، هم در دوره قبل از پیروزی انقلاب اسلامی، هم در دوره دفاع مقدس هشت ساله و هم  بعد از آن تابع ولی فقیه بوده، در صراط مستقیم اسلام و طریق اهل بیت (ع) حرکت کرده، به تکلیف الهی و دینی و ملی خود عمل کرده اند و با تقدیم شهیدانی والامقام و جانبازانی فداکار، از امتحانات سرنوشت ساز تاریخی سربلند بیرون آمده اند و هنوز هم به اهداف انقلاب اسلامی و آرمانهای امام راحل (ره) و ولایت ولیّ امر مسلمین جهان حضرت آیت الله العظمی امام خامنه ای – دامت برکاته – وفادارند و در عرصه هایی علمی و عمرانی و فرهنگی و نظامی و سازندگی کشور مشارکت جدی دارند و خواهند داشت.

البته حماسه شکوهمند مردم غیور ارومیه در روز دوم بهمن 1357 که مصداق روشنی از »ایام الله« بود، برای همیشه در تاریخ انقلاب اسلامی و تاریخ ستم ستیزی این کشور خواهد ماند. عوامل جنایتکار رژیم شاه در آن روز برای سرکوبی حماسه حضور و راهپیمایی مردم ارومیه، دست به کشتار زده، مسجد اعظم را که پایگاه انقلابیون و مجاهدان مسلمان و پناهگاه مردم بود، به توپ بستند و مردم بی دفاع را زیر گلوله گرفتند. اما این مردم غیرتمند و دیندار هرگز از راه خویش برنگشتند و برای تحقق اهداف انقلاب روز به روز بیشتر در صحنه حاضر شدند.

اینجانب به نمایندگی از طرف همه اهالی استان، ضمن گرامیداشت یاد و خاطره حماسه دوم بهمن 57 و شهیدان و جانبازان و علمای مبارز و پیشگام ارومیه و آذربایجان، بار دیگر با خط امام خمینی و ولایت ولی امر زمان حضرت آیت الله العظمی امام خامنه ای تجدید بیعت می کنم. بی شک اهالی و علمای این استان و همچنین خانواده های معظم شهدا و جانبازان عزیز این دیار، همچنان در خط ولایت فقیه و اسلام ناب محمدی (ص) پایدار خواهند ماند.

 به امید پیروزی اسلام و مسلمین بر استکبار جهانی و شکوفایی هر چه بیشتر موج بیداری اسلامی در جهان.

 

غلامرضا حسنی

نماینده ولی فقیه در استان آذربایجان غربی و امام جمعه ارومیه

منبع: دو هفته نامه «دنیز» شماره 8 - مورخ 28/10/90 - چاپ ارومیه.