اخراجیهای ادبیات انقلاب اسلامی
مصطفی قلیزاده علیار
دهها سال است خصوصا بعد از انقلاب اسلامی، که نهادهای رسمی و ارگانهای وابسته به نظام مثل دانشگاهها و مراکز پژوهشی و فرهنگستان علوم و حوزه هنری و کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان و آموزش و پرورش ایران، ادبیات ایران را منحصر و محدود به زبان فارسی میدانند و تمام توان ملی و امکانات دولتی و رسمی و تدریسی و تبلیغی را محدود به این زبان فاخر و رسمی ایرانی کردهاند و از این نکته آشکار غفلت داشتهاند و دارند و شاید هم تغافل میورزند که دیگر زبانهای ایرانی از جمله ترکی و کردی و عربی هم در این مملکت حق آب و گِل دارند و میلیونها نفر از ملت ایران به این زبانها تکلم میکنند و در این زبانها هم ادبیاتی غنی و شایسته جهانی شدن در همین دوران معاصر آفریده شده است.
و این غفلت و یا تغافل در عرصه ادبیات انقلاب اسلامی (شعر و داستان، نثر ادبی، نمایشنامه) البته به مراتب زیانبارتر و سنگینتر است و به همان اندازه نابخشودنی از داعیهداران نشر و گسترش ادبیات انقلاب اسلامی. زیرا همچنان که اقوام مختلف مردم ایران از فارسیزبان و ترکزبان و کردزبان و عربزبان و ... در مبارزات قبل از انقلاب و فعالیتهای بعد از انقلاب اسلامی و ایضاً در دوران دفاع مقدس و دوران بعد و در بدنه نظام مشارکتی جدی و برادرانه داشتهاند و دارند، در عرصه ادبیات انقلاب اسلامی هم همین رنگین کمان ملی ادبی و هنری وجود دارد، ولی متصدیان ادبیات انقلاب اسلامی و بزرگان ما متأسفانه از این واقعیت آشکار غافلند و یحتمل که تغافل میکنند! اما این غفلت و یا تغافل موجب ضرر و زیانهای عدیدهای بر ادبیات انقلاب اسلامی میشود. چرا که وقتی ادبیات انقلاب اسلامی را منحصر به زبان فارسی کردیم، به این معنی است که این ادبیات را در دیگر زبانهای ایرانی به رسمیت نمیشناسیم و به حاشیه میرانیم! آن وقت این ادبیات عظیم و گسترده و متنوع مبتنی بر اندیشههای امام خمینی و انقلاب اسلامی و رهبری نظام و معارف اسلامی و بیداری اسلامی و مکتب تشیع را ظالمانه و عامدانه و به زور از حوزه انقلاب اسلامی بیرون میکنیم که میتوان نامش را «اخراجیهای ادبیات انقلاب اسلامی» گذاشت و این ظلمی عظیم در حق انقلاب اسلامی است و خیانتی بزرگ بر آن.
راستی، مسئولان فرهنگی چه قدر به این موضوع توجه میکنند خصوصاً در دانشگاهها و تدوین پایاننامههای ادبیات انقلاب اسلامی و در سازمان سمت و کتب درسی؟ ... هیچ! آیا منتظریم تا این گوهر ادبیات انقلابی و ملی را هم مثل خیلی از میراث ناملموس ملی کشور، دیگران بیایند و به نام خود ثبت کنند؟ و یا به کلی نسیاً منسیاً گردد؟ آیا این غفلت و تغافل خیانت نیست؟ به نظر شما نسلهای آینده و همچنین فعلی در این باره چه خواهند گفت. البته آزادی زبان اقوام و نشریات و مطبوعات و رسانه در کشور ما به معنی واقعی هست، اما جز زبان فارسی، هیچ یک از زبانهای ایرانی متصدی رسمی ندارد و رها شده به امان خدا؛ برای همین هم گاهی مسائلی پیش میآید که خوشایند است و به نفع اتحاد ملی ما نیست و باعث آن هم بیشتر متصدیان فرهنگی و علمی و فرهنگستان ایران است که مدیریت نمیکنند و تنها کاندیداها هستند فقط در موقع انتخابات مجلس و غیره! به همه زبانها و فرهنگ اقوام ایرانی اظهار احترام میکنند.
باری به هر جهت، جان کلام بنده این است که ادبیات انقلاب اسلامی چه در داخل ایران و چه در خارج از ایران، منحصر به زبان فارسی نیست و هر کس در مقام بحث و تحقیق از انقلاب اسلامی تنها به زبان فارسی تکیه و استشهاد و تمثل کند یا غافل و بیخبر است و یا تغافل و خیانت میکند، چه مسئولان و کسان و نهادها و مراکز رسمی و حقوقی و دولتی باشند، چه کسان و مؤسسات و اشخاص حقیقی و غیر دولتی.
بدیهی است این قضیه در سایر مقولات هنری و فرهنگی از جمله موسیقی و فیلم و مطبوعات هم صادق است.
یادآوری: من مطلب فوق را اخیراً در نشست مسئولان ادبی حوزه های هنری استانهای کشور در دانشگاه سمنان گفتم که البته مسئولان و اساتید محترم زبان و ادب فارسی حاضر در آن نشست ادبی هم تأیید کردند و لااقل مخالفتی اظهار نشد. حرف من از هر گونه رنگ و روح ناسیونالیستی و دعواهای پان فلان و پان بهمان جدا و عاری است و تمام کسانی که بنده را میشناسند، میدانند که من از اینگونه رنگها و انگها جدایم (تو ز همهی رنگ جدا بودهای! ...) و ریگی به کفش ندارم بحمدالله. والسلام
منبع: سایت «دنیزنیوز» www.daniznews.ir
یا حسین!
(نوحه - حضرت زینبین زبانحالی)
کامل سربندی – باکو
بو نه ستمدیر، نه جفا؟ یا حسین!
قانه باتیب کرب و بلا، با حسین!
حدّتایله نعره چکیر شمر دون،
قصدیوه دورموشدور اوتوز مین قشون،
قانایله صحرالر اولوب لالهگون،
حقی دانیب قوم دغا، یا حسین.
اولدو شهید تازه جوان اکبرین،
تشنهلب اوخلاندی علیاصغرین،
گؤرمهدی توی قاسم مهپیکرین،
اولدو قیزیل قانی حنا، یا حسین.
سالدیلار آتدان یئره عباسیوی
قیردیلار اول خنجیر الماسیوی
ایندی یزید بایرام ائدیر یاسیوی
شامدا قوروب بزم صفا، یا حسین.
ظلمی نمایان ائلهدی اهل کین،
اولمادی ال توتماغا یار و معین،
کسدی سنین باشیوی شمر لعین،
ائتمهدی بیر ذره حیا، یا حسین.
نوک جدایه باشیوی تاخدیلار،
زینب نالانی اودا یاخدیلار،
ظلم ایله دینین ائوینی ییخدیلار،
یوخمو مگر روز جزا، یا حسین!
تا نه قدر عؤمرومه بئل باغلارام،
شام و سحر ناله چکیب آغلارام.
«کامل»م هجرینله اورک داغلارام،
راهینه جانیمدی فدا، یا حسین.
منبع: دو هفته نامه «دنیز» شماره 42 مورخ 16 آذر ماه 1392
در کانون داستان حوزه هنری آذربایجان غربی مطرح شد
سنت و مدرنیته در داستان قابل جمع است
دنیزنیوز: به گزارش روابط عمومی حوزه هنری آذربایجان غربی، در جلسه سه شنبه 12 آذر کانون داستان حوزه هنری استان کتاب ترکی داستانی «آرزیلارین یئنی گولشان باغی» مورد بررسی و نقد قرار گرفت .
مسئول کانون داستان با نگاهی بهکتاب ترکی داستانی «آرزیلارین گولشان باغی» نوشته مشترک اکبر حمیدی علیار و خانمسوسن نواده رضی که داستانی عاطفی – انسانی است، گفت: کتاب ترکی داستانی «آرزیلارینیئنی گولشان باغی» کتابی جذاب با نثری روان و شاعرانه است که به شیوه داستانهایشفاهی آذربایجان نوشته شده است.
دکتر محمدعلی ضیائی افزود: این کتاب و شیوه نگارشآن – نثر و نظم – نشان می¬دهد که سنت و مدرنیته هیچ تقابلی با هم ندارد بلکه میتوان با تلفیق آن دو، اثری تأثیرگذار و ماندگار آفرید.
وی تصریح کرد: یکی از شگردهای جالب کتاب «آرزیلارین یئنی گولشان باغی» استفاده از قوالب مختلف شعری است که مؤلفان توانمندکتاب مراعات کرده اند.
ضیائی اظهار داشت: شیوه مناظره ائلیار و پری (دوشخصیت اصلی و دلداده داستان) هم از بخشهای هنرمندانه کتاب است که نویسندگان محترمبه رعایت آن ملزم بوده و خوب از عهده برآمده اند.
مسئول کانون داستان حوزه هنری آذربایجان غربیافزود: کتاب «آرزیلارین یئنی گولشان باغی» توانسته بخوبی از منبع غنی فلکلورآذربایجان بهره مند شود که جا دارد نویسندگان ما به این نکته ظریف توجه بیشتریکنند.
ضیائی در پایان گفت: البته کتاب برخی نقاط ضعف همدارد که شایسته بود نویسندگان محترم دقت بیشتری می کردند، از جمله استفاده از برخیلغات نامأنوس، نداشتن لغت – معنا در آخر کتاب.
گفتنی است کتاب داستانی «آرزیلارین یئنی گولشانباغی» به زبان ترکی در قطع رقعی 204 صفحه و در پاییز 1392 در تهران منتشر شده و یکداستان بلند 8 بخشی است که با استفاده از شیوه های داستان پردازی شفاهی وفلکولوریک نوشته شده است.
امامزاده علیار
( در روستای تاریخی عَلیار در شهرسان ورزقان - آذربایجان شرقی)
مقبره امام زاده روستای علیار باز سازی می شود
جبرئیل قهرمانی گفت : امام زاده علیار با کمک اهالی این روستا در ارومیه و کمک سازمان اوقاف ورزقان باسازی می شود
مسئول طرح ساخت مقبره امام زاده روستای علیار ادامه داد :در 29آذر جلسه ای به این مناسبت در مسجد علیاران در خیابان علامه مجلسی ارومیه با حضور علیاری های مقیم ارومیه برگزار می شود ودر باره چگونه گی ساخت این مقبره تصمیم گیری می شود
گفتنی است مقبره امام زاده در روستای علیار بیش از هزار سال قدمت دارد و بنای ساخته شده آن به بیش از 300 سال بر می گردد/
منبع: وبلاگ مهدی شاهی زاده (مذهبی و فرهنگی)