یارانه حقدار (طنز)
غلامعلی کریمی(دلسوخته)
آن مدبر که شــــــود خانهی او بــس آباد
کرد تدبیر و ز غـــــم نـــک بنــمودم آزاد
داد یارانه به حقدار کنون بی کم و کاست
کاش ایزد دل وی ز آتش غم بیمه کنـــاد
فیض روح القدسش داد مــــددهای مدید
که توانســــــــت به یارانه کند مارا شـــاد
و اگر بیشتر از این مــــــددش فرمـــــاید
میکند صخره به تدبیرحسن چون فرهــاد
منهدم کرد ز بن خانهی بی تدبیــــــران
رنجها برد در این راه نه کــــم، بلکه زیــاد
حسن تدبیر کلیدی است که دارد در دست
این همان است که وی گیرد ازآن هی امداد
هر که تدبیر ندارد به یقین خــــــانهی او
می شود بی در و پیکر و اســاســـاً بر بــــاد
تو اگر میطلبی این که شوی شاه جهان
باید آداب سیادت ز حسن گیـــری یـــــاد
هله «دلسوخته» خود نیز ز وی پند بگیــــر
و به تدبیر بکَن خانهی غــــــم از بنیـــــاد
روزت خجسته مادر!
معصومه یعقوبی (دانش آموز)
به نام آفریننده مادر که بهشت سهم اوست، مادر شیرینیها و تلخیها ، مادر شکیباییها، بردبار در برابر غمهای طاقت فرسا، نشانه همه خوبیها، مادر.
چه بیتاب بودی تو مادرم، آنگاه که لحظهها را می شمردی و ساعتها و روزها و ماهها را، ... تا اینکه اولین گریهام را شنیدی و تپش قلبت مرا آرام کرد. چه خوب مرا نوازش می کردی، لباسهایم را خیلی وقت پیش آماده کرده بودی که بپوشم تا مبادا سردی را احساس کنم...
آه ای مادر! هنوز هم بعد از سالها، وقتی تو در کنارم هستی، جز گرمی و امید هیچ احساسی ندارم. چه شبهایی که تو دعایم میکردی که حالم خوب شود، تا راحت بخوابم، ولی من گریه میکردم و خواب از چشم تو و پدر میگرفتم.
مادرجان، یادم هست اولین روز مدرسهام، که تو با چه شور و شوقی از سپیده دم بیدار بودی و وسایلم را آماده میکردی، قرآن را در دستت می دیدم که چگونه مرا از زیر آن میگدراندی تا بسلامت بروم... یادم نمیرود آن لحظهای که از هم جدا شدیم و من کلی گریه کردم و تو دلداریام میدادی و آرزوی موفقیتم در چشمانت موج میزد و اشکهایی که در چشمت حلقه زده بود آه، آه سالها گذشت و چه زود گدشت! انگار همین دیروز بود! ... حال که بزرگ شده ام و بعد از سالها رنج و عذاب تو، سایه پیری را بر سر و رویت میبینم، دلم می گیرد مادر، تو جوانیات را برای من هدیه کردهی، تو برای من موهایت را سفید کردهای ...
بعضی وقتها میگویم کاش بچه بودم؛ ولی نه ، چرا که تو باز هم عذاب میکشیدی که مبادا من رنج بکشم و بعضی وقتها هم میگویم کاش زودتر بزرگ میشدم، ولی میاندشم که چه فرق میکرد به حال مادری که برای فرزندش فدارکاری میکند
سایه تو بالای سر من سایه خداست ای شاهکار آفرینش، مادر!... مرا ببخش برای همه لحظههای نا خوشایندم که تو را دلآرزده ساختهام، آرزو میکنم همیشه و هر روز شاد باشی، میخواهم همه روزها از آن تو باشد مادر، روزت خجسته باد، روزت مبارک. راستی روز مادر، روز بهشتیان است، این روز برای تو فرخنده باد مادر، مادر خوب و مهربانم.
منبع: دو هفته نامه «دنیز» - شماره 50- مورخ 93/01/31
معرفی کتاب
کتاب «برگی از بوستان ادب ورزقان» منتشر شد
کتاب «برگی از بوستان ادب ورزقان» منتشر شد. این کتاب در موضوع تاریخ ادبیات و تذکره شاعران شهرستان ورزقان به قلم سارا قلیپور تألیف شده است. برگی از بوستان ادب ورزقان در 428 صفحه وزیری به شرح احوال و نقل آثار مفاخر ادبی منطقه ورزقان پرداخته که اغلب آنان معاصر و در قید حیاتند. این کتاب با شمارگان هزار نسخه توسط انتشارات آوای منجی قم به قیمت 13500 تومان انتشار یافته است. برای این اثر ادبی مقدمهای نیز به قلم شاعر و نویسنده معاصر «اکبر حمیدی علیار» نگارش یافته است.
گفتنی است؛ خانم سارا قلیپور متولد سال 1361 است و این کتاب در اصل پایاننامه سطح کارشناسی ارشد وی بوده که به صورت کتاب منشر ساخته است و ظاهراً این نخستین کتاب ادبی در موضوع تذکره ادبا و شعرای ایرانی به شیوه قدماست که توسط یک بانوی ایرانی تألیف شده و قبل از آن تمام تذکرههای ادبی در ایران توسط مردان ادیب نوشته شده است.
مؤلف در مقدمه خود می نویسد:
«موضوع این مجموعه که بررسی شرح احوال و نقد آثار مشاهیر و مفاخر ادبی ورزقان میباشد، بنا به علاقهی خود و تشویق دوستان و راهنمایی اساتید بزرگوار زبان و ادبیات فارسی انتخاب گردید و هدف، گردآوری اطلاعات مستند و مفید در مورد شاعران و نویسندگان منطقه و زنده کردن نام و آوازهی آنان بود که زیر گرد و غبار گذر زمان فرو رفته بودند. در این راستا شرح حال و معرفی آثار شاعران قدیمی که در تذکرهها و تاریخ ادبیات آمده است از لابهلای کتابها جمعآوری شده و در مورد شاعرانی که در قید حیات میباشند به روش مشاوره، تحقیق و تفحص زنده، اطلاعاتی از زبان خود آنان و یا سر شناسان شعر و ادب در منطقه جمعآوری شده و شرح حال همه مشاهیر و مفاخر ادبی بر مبنای حروف الفبایی تنظیم گردید.
به اعتقاد بنده در بیان تاریخ ادبیات منطقه، استان و یا کشور باید قلمرو فرهنگی زبان فارسی و ماورای مرزهای جغرافیایی آن که روزگارانی تمام فلات ایران تا آسیای صغیر و روسیهی شرقی و شبه قارهی هند را فرا گرفته بود، مورد بررسی قرار گیرد که در این مجموعه مورد بررسی قرار گرفته است.»
اکبر حمیدی علیار هم در مقدمه خود کتاب را اینگونه معرفی می کند: «این کتاب در موضوع و محدودهی جغرافیایی انتخاب شده، جامعترین و کاملترین اثر تا به امروز میباشد که قطعاً منبع باارزشی برای آیندگان خواهد بود... اما از نگاه ادبی و هنری نیز به جرأت میتوان گفت اثر حاضر علیرغم منحصر بفرد بودنش، آینهی تمامنمای این خطهی هنرپرور، علمپرور، دینپرور و وطنپرور نمیباشد. باز تأکید مینمایم که این، نه به معنی کمرنگ جلوه دادن اثر حاضر، بلکه بمعنی عظمت والای غیرقابل گنجایش منطقهی ورزقان در یک کتاب و مجموعه میباشد و امید است این اقدام مبارک مؤلف گرامی، شروعی برای شناساندن و ماندگار نمودن چهرههای گوناگون علمی، ادبی، هنری، اجتماعی و سیاسی این منطقه، همچنین الگوی موفقی برای خلق آثار مشابه برای مناطق و شهرستانهای دیگر آذربایجان عزیز و ایران سربلند باشد.»
منبع: دوهفته نامه «دنیز»، شماره 50- مورخ 93/01/31
میلاد فاطمه زهرا (س)
شاعر: مرحوم استاد حاج علمدار ماهر (باکو 1950 - 2014)
السلام، ای هر ایکی دونیایه زینت فاطمه
السلام، ای گؤوهر دریای عصمت فاطمه
السلام، ای مصطفینین جسمینین بیر پارهسی
السلام، ای حیدر کراره نسبت فاطمه
حق یولوندا صادق اولدون، صبر ائدیب هر محنته
ای آلان مین شؤوق ایله جامشهادت فاطمه
وئرمهمیشدی کیمسه اسرار وجودوندان خبر
ای وجود پاکی باشدان باشه حکمت فاطمه
سن لیاقت، سن نزاکت، سن صداقت رمزیسن
ای نهال بوستان عزّ و غیرت فاطمه
کیم سنین تک اولدو اونبیر اولیانین مادری
هانسی مادردیر قویان نسل امامت فاطمه
عید مولودون سعادت بخش ائدر، بیر لطف قیل
تا تاپاق بیز ده بو بایرامدا سعادت فاطمه
ای گلیب مولود زهرایه، عبادتدن قاچان
سؤیله ائتمیشدیر هاچان دینه خیانت فاطمه؟
اجنبینین قویدوغو یولدان اوزاقلاش، ای باجیم
سیز قادینلارچون قویوبدور راه عفت قاطمه
دختر کبری حجابین الده محکم ساخلایین
اؤز حجابین سیزلره وئرمیش امانت فاطمه
زینب و کلثوم تک مردانه اول اسلامده
بلکه ائتسین آخرت گونده شفاعت فاطمه
بیعمللردن کنیز اولماز خانیملار شاهینه
یاددا ساخلا ائیلهمیش حقه عبادت فاطمه
ماهرم، چوخدور گناهیم، گر شفاعت ائتمهسن
بیلمیرم حالیم نولور روز قیامت، فاطمه
منبع: «دنیز» نشریه سی، شماره 50 - تاریخ 31 فروردین 1393