یادمان فرهنگی – ادبی «مجاهد نستوه» در ارومیه برگزار شد
ششمین محفل خاطره از سوی حوزه هنری انقلاب اسلامی آذربایجان غربی به یاد مجاهد بزرگ و انقلابی مرحوم حجت الاسلام والمسلمین شیخ غلامرضا حسنی امام جمعه سابق و فقید ارومیه برگزار شد.
در این یادمان فرهنگی و ادبی که به همت «دفتر فرهنگ و مطالعات پایداری» حوزه هنری آذربایجان غربی و با مشارکت اداره کل تبلیغات اسلامی استان، اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی، جبهه فعالان فرهنگی، سپاه شهدا، سپاه ارومیه، صدا و سیمای مرکز استان، کارگروه عصر خاطره، شورای شهر ارومیه، شهرداری، بسیج هنرمندان و بسیج رسانه برپا شده بود، جمعی از فرهیختگان، ادبا، شعرا، نویسندگان، اصحاب اندیشه و رسانه، تعدادی از مسئولان اجرائیی استان و بیت مرحوم حسنی حضور داشتند.
مسوول واحد آفرینش های ادبی حوزه هنری آذربایجان غربی که اجرای مراسم را برعهده داشت، در ابتدای سخنان خود ویژگی های بارز حجت الاسلام حسنی را تشریح کرد.
مصطفی قلیزاده علیار گفت: حجت الاسلام حسنی، روحانی مبارز، انقلابی و نستوه تاریخ آذربایجان غربی است که با ایثار و جانفشانی هایش صحنه های به یاد ماندنی خلق کرده است.
این نویسنده، شاعر و روزنامه نگار در ادامه سخنان خود مرحوم حسنی را یکی از روحانیان برجسته، شاخص و منحصر بفرد تاریخ ائمه جمعه ایران عنوان کرد و افزود: اشخاص نام آور و تاثیرگذاری همچون این روحانی مجاهد جزو نام آوران ارومیه و بلکه ایران اسلامی و به حق مردان آتش به اختیار بودند.
قلیزاده علیار گفت: یکی از ویژگی های بارز مرحوم حسنی ارتباطش با مسلمانان کشورهای همسایه مخصوصا مردم مسلمان آذربایجان و نخجوان بود.
وی خاطرنشان کرد: مرحوم حاج علی اکرام ناردارانی که رهبری طرفداران انقلاب اسلامی و مقلدان امام در باکو و قصبه نارداران را به عهده داشت از ارادتمندان مقام معظم رهبری و حجت الاسلام حسنی بود و دو بار برای دیدن وی به ارومیه آمد.
مسوول واحد آفرینش های ادبی حوزه هنری آذربایجان غربی ادامه داد: من کتاب خاطرات مرحوم حاج علی اکرام را تدوین کردم که در سال 1385 از سوی مرکز اسناد انقلاب اسلامی در تهران منتشر شد و پس از انتشار کتاب، مرحوم حاج علی اکرام، سفری به برخی شهرهای مهم ایران از جمله قم، تهران، تبریز، ارومیه، اردبیل، کاشان، مشهد مقدس داشت و در شهر ارومیه، در اجتماع علمای شهر ارومیه با حضور حجت الاسلام حسنی از مجاهدت های دینی وی تجلیل به عمل آمد و در نماز جمعه ارومیه به پیشنهاد مرحوم حسنی سخنرانی کرد.
امنیت آذربایجان مدیون مجاهدت های مرحوم حجت الاسلام حسنی است
رئیس حوزه هنری آذربایجان غربی دیگر سخنران این همایشفرهنگی - ادبی بود، احد هوشمند قرهباغ گفت: مردان و زنان آذربایجان برای همیشه امنیت و صیانت از جغرافیای استان را در بحرانی ترین روزهای انقلاب اسلامی مدیون مجاهدت های مرحوم حجت الاسلام حسنی هستند.
وی اظهار داشت: مرحوم حسنی ضمن اینکه یک عالم دینی و اولین امام جمعه استان بود جزو اولین رجال سیاسی استان نیز به شمار می آید که بخشی از هویت سیاسی استان در ایشان متجلی است.
هوشمند افزود: به اعتراف اهالی فرهنگ و سینما، خاطرات مجاهد نستوه آذربایجان مرحوم حسنی ظرفیت ساخت 10 فیلم بلند و کوتاه را دارد که امیدواریم بتوانیم در حق این مجاهد روشن بین و مردمی این دین را به سرانجام برسانیم.
وی ادامه داد: هر مورخی که گذرش به ارومیه بیفتد امکان ندارد بدون ذکر نام مرحوم حسنی از اینجا عبور کند و بنا به فرموده مقام معظم رهبری، ایشان جزو کسانی بود که امتحان خود را در دوران مبارزات قبل و بعد از انقلاب اسلامی و دوران هشت ساله جنگ تحمیلی خوب پس دادند.
هوشمند با اشاره به کتاب خاطرات مرحوم حسنی نوشته حجت الاسلام والمسلمین عبدالرحیم اباذری، تصریح کرد: این نویسنده متعهد با زبان و قلم رسا، نام و هنرشان را با خاطرات حسنی پیوند زدند، کتاب ارزشمندی به یادگار گذاشتند و یاد ایشان را در دل ها عزیز داشتند.
وی با بیان اینکه اهالی فرهنگ و هنر باید این میراث را به نسل های بعد انتقال دهند اظهار امیدواری کرد هنرمندان و کارشناسان هنری استان بتوانند ظرفیت خاطره گویی و به یاد ماندن رشادت های جان برکفان انقلاب اسلامی را در چهلمین سال پیروزی انقلاب اسلامی در استان بالا ببرند.
هوشمند تصریح کرد: نقش مرحوم حسنی در سنگر امامت جمعه و حضورش در بین اقشار و قومیتهای مختلف در آذربایجان به حدی مهم و تاثیرگذار است که هیچ پژوهش تاریخی و فرهنگی از آذربایجان غربی بدون ذکر نام و فعالیت های ایشان ارزش نخواهد داشت و موثر نخواهد بود.
مرحوم حسنی به عنوان یک اسطوره آذربایجان مطرح هستند
سپس مدیرکل تبلیغات اسلامی آذربایجان غربی پشت تریبون رفت و در سخنانی گفت: حجت الاسلام حسنی به عنوان یک عالم دینی سهم بسزایی در انقلاب اسلامی دارند و به عنوان یک اسطوره آذربایجان مطرح هستند.
حجت الاسلام داداش زاده اظهار داشت: مرحوم حسنی علاوه بر این که یک عالم دینی بودند در حوزه امنیت استان نیز نقش اساسی ایفا می کردند .
وی ولایت مداری حجت الاسلام والمسلمین حسنی را یکی از ویژگی های شخصیتی این عالم بزرگوار دانست و افزود: مرحوم حسنی کاملا مطیع ولایت بود.
مدیرکل تبلیغات اسلامی استان تصریح کرد: شجاعت مجاهد نستوه آذربایجان نیز دیگر ویژگی بارز ایشان بود که زبان زد خاص و عام بود.
وی با بیان اینکه مرحوم حسنی یک مجاهد واقعی است که رهبر معظم انقلاب نیز بر مجاهدت های ایشان قبل و بعد از پیروزی انقلاب اشاره داشتند، ادامه داد: مجاهد نستوه مجاهدی است که هم علم دارد و از لحاظ عالمی خدمت کرده و هم در ردیف مجاهدان قرار دارد و مجاهدان نیز ایشان را الگوی خود قرار می دهند.
مدیرکل تبلیغات اسلامی استان ادامه داد: نبی مکرم اسلام فرموده اند شرکت در مجلس عالم از هزار صدقه، هزار حج، هزار بار نماز شب خواندن با ارزش تر است و مرحوم حسنی عالم دینی و روحانی بزرگی بودند که شرکت در مراسمات ایشان ثمرات فراوانی دارد.
داداش زاده تصریح کرد: علمای دین در طول تاریخ در مقابل طاغوت و شیطنت های دشمنان جان خود را فدا کرده اند و مرحوم حسنی نیز از جمله روحانیانی است که شخصیت و عمر خود را فدای نظام و انقلاب کرد لذا امنیت امروز آذربایجان را مدیون ایثارگری، جهاد شهدا و مجاهدت های خستگی ناپذیر مرحوم حسنی هستیم.
بنیاد فرهنگی مجاهد نستوه آذربایجان در ارومیه تاسیس می شود
رئیس شورای اسلامی شهر ارومیه هم گفت: تاسیس بنیاد فرهنگی مجاهد نستوه آذربایجان حجت الاسلام حسنی و آیت الله قره باغی در شورای اسلامی شهر ارومیه به تصویب رسید.
رسول اصغرزاده اظهار داشت: شورای اسلامی شهر ارومیه با خانواده آنها وارد مذاکره می شود که در صورت توافق نهایی، منازل حجت الاسلام حسنی و آیت الله قره باغی به بنیاد فرهنگی تبدیل می شوند تا بتوانیم بخشی از دین خود را ادا کنیم.
وی در ادامه به تشریح ابعاد شخصیتی حجت الاسلام مرحوم حسنی پرداخت و افزود: مرحوم حسنی یک چهره ملی و تاریخی برای ایران اسلامی بود که زحمات بسیاری در قبل از انقلاب، حین انقلاب و فاصله پیروزی انقلاب تا جنگ و حین جنگ و بعد از پایان آن برای نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران انجام دادند.
رئیس شورای اسلامی شهر ارومیه با اشاره به آیه 54 سوره مائده، تصریح کرد: در این آیه به مومنانی اشاره شده است که تقدیرات خداوند برایشان مقدر می شود تا وظیفه بندگی را ادا کنند، در راه خدا مجاهدت کرده و از کسانی که آنان را در این راه ملامت می کنند واهمه و نگرانی از شماتت اجتماعی نداشته باشند که مجاهد نستوه آذربایجان نیز در تکالیف امنیتی و سیاسی صراحت کلام داشت و از اینکه افکار عمومی و رسانه هایی که ماموریت خاصی داشتند چگونه برداشت خواهند کرد، ابایی نداشت.
اصغرزاده در عین حال ادامه داد: مرحوم حسنی در برخی ابعاد مظلوم واقع شده و شخصیت ایشان آنطور که باید تبیین نشده است.
وی با بیان اینکه مبارز نستوه آذربایجان دو بار در معرض ترور مجاهدان خلق قرار گرفتند اما مشیت الهی این بود که جان سالم به در بردند، اذعان کرد: پس از شکست دشمنان انقلاب اسلامی ایران، ترور شخصیت مرحوم حسنی مدنظر یک تعداد افکار آلوده ای قرار گرفت که شاید در بخشی موفق شدند اما در بخشی حقانیت و مظلومیت ایشان بروز و ظهور یافت.
به گفته اصغرزاده، بعد از سال 76 خطبه های نماز جمعه ارومیه برای اینکه شخصیت والای حسنی مورد خدشه واقع شود، در رصد کامل بود چه بسا همان افراد امروز پشیمان هستند و امروز باید جرات داشته باشند تا مظلومیت و حقانیت مرحوم حسنی را که مورد اهانت قرار گرفته بود با قلم رسای خویش جبران کنند.
رئیس شورای اسلامی شهر ارومیه با بیان اینکه نظریات امنیتی و انتظامی از طبقه بندی خاصی برخوردار هستند که بعد از مدت زمان طولانی به عنوان خاطرات و اسناد منتشر می شوند، اظهار امیدواری کرد نظرات و راهبردهای مرحوم حسنی در خصوص امنیت استان که با هدایت خود استان را از غائله ها نجات می داد، به زودی منتشر شوند.
وی در ادامه سخنان خود با اشاره بر نقش سازنده و موثر مرحوم حجت الاسلام والمسلمین غلامرضا حسنی در تحولات منطقه آذربایجان بر تکمیل پروژه خاطرات امام جمعه سابق ارومیه تاکید کرد و از محققان و پژوهشگران خواست ابعاد مختلف شخصیتی و زوایای پیدا و پنهان زندگی مرحوم حسنی را مورد تحقیق و پژوهش قرار گیرد چرا که ابعاد شخصیتی مرحوم غلامرضا حسنی بسیار گسترده است عبدارحیم اباذری تنها بخشی از این ابعاد را در کتاب خاطرات منتشر شده از مرحوم حسنی پوشش داده است.
حجت الاسلام حسنی از سرمایه های پایان ناپذیر فرهنگی و انسانی است
مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی آذربایجان غربی نی در ادامه این مراسم در سخنانی گفت: مرحوم حسنی از سرمایه های پایان ناپذیر فرهنگی و انسانی است که قطع یقین پس از مرگش نمی پوسد، از یادها نمی رود، در تاریخ محو نمی شود چرا که در عمق و ژرفای وجود مردم آذربایجان و تاریخ ما عجین شده است.
حجت الاسلام والمسلمین ناصر خدایاری اظهار داشت: حجت الاسلام مرحوم حسنی نماد واقعی وحدت و انسجام ملی است.
وی افزود: جایگاه رفیع و منزلت عظیم مرحوم حسنی و نقش ایشان در حفظ تمامیت ارضی، یکپارچگی ملی و مبارزه با همه انحرافات در استان بر کسی پوشیده نیست و باید الگویی برای نسل های بعدی باشد.
خدایاری با تاکید به اینکه فرهنگ آذربایجان، حسنی و باکری پرور است، خاطرنشان کرد: فرهنگ حسنی پرور باید موشکافی، مطالعه و بررسی شود و در جامعه به ویژه در میان نسل جوان رواج یابد.
مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان تصریح کرد: مردم آذربایجان غربی با مرحوم حسنی زیست فرهنگی، اجتماعی و سیاسی را تجربه کرده اند لذا برای شناخت کامل حجت الاسلام والمسلمین حسنی ابعاد شخصیتی ایشان باید در مقاطع و موضوعات مختلف مورد بررسی قرار بگیرد.
خدایاری خاطرنشان کرد: جای مجاهد نستوه آذربایجان در قلب ها بود و ظرفیت مطبوعات حتی رادیو و تلویزیون برای بازتاب شخصیت ایشان بسیار کوچک بود به طوری که در مواقعی حرف های این عالم را برنتابیده و آن را سانسور کرده و یا به سخره می گرفتند.
به گفته مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان، تنها راه رشد و تعالی انسان رعایت تقوای الهی و ترس از خداوند است که مرحوم حسنی با رعایت تقوا، عظمت الهی را بزرگ دانستند و بعد از 90 سال بندگی به سوی خدا شتافتند.
به گفته وی، مرحوم حسنی قرائتی قابل تامل از شخصیت امام خمینی است، قرائتی که مبارزه، سیاست، تلاش برای معیشت و اقتصاد، تقویت مناسبات اجتماعی، وحدت مداری و ولایت محوری وجود دارد و از نتایج آنها می توانیم بهره ببریم.
مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان با بیان اینکه هیچ احدی نمی تواند منکر شخصیت و تاثیرگذاری مرحوم حسنی در استان باشد، اذعان کرد: از جمله امتیازات مرحوم حسنی این بود که مطبوعات و رسانه ها را به دنبال خود کشاند و به تعبیری خود خبرساز شد که این نشان می دهد شخصیت ایشان بسیار والا و بزرگ تر از ظرفیت استان ما بود.
خدایاری با تاکید به اینکه نباید از راهی که مرحوم حسنی رفته است غافل نشویم، گفت: حجت الاسلام حسنی متعلق به همه آحاد ملت ایران است لذا نباید شخصیت آن مجاهد بزرگ را به نفع گروه و جناحی مصادره کنیم، بلکه این شخصیت وارسته را باید فارع از جناح و گروه معرفی کرده و الگوسازی کنیم.
وی اظهار امیدواری کرد بتوانیم از این سرمایه فرهنگی حداکثر استفاده را ببریم.
مرحوم حسنی از شخصیت های مردمی به معنای واقعی کلمه بود
دیگر سخنران این مراسم نویسنده کتاب «خاطرات حسنی» بود که در سخنانی گفت: مرحوم حسنی از شخصیت های مردمی به معنای واقعی کلمه بود که حضور انبوه مردم اعم از قومیت ها و ادیان مختلف در مراسم تشییع بهترین شاهد براین مدعاست، چنانکه تعداد زیادی از حاضران را برادران اهل سنت، مسیحیت و کرد تشکیل می داد.
حجت الاسلام عبدالرحیم اباذری اظهار داشت: اقتدار، صلابت، ابهت، در عین حال تواضع، عطوفت، لطافت و صداقت از جمله خصایص مجاهد نستوه بود.
وی افزود: مردم ارومیه و استان اعم از شیعه، سنی و مسیحی از ته دل حجت الاسلام حسنی را دوست داشتند چراکه عزت، عظمت، آرامش و آسایس خود را مدیون مجاهدت های وی می دانستند و این یک واقعیت و حقیقت انکار ناپذیر است.
این محقق تصریح کرد: ما همه مردم، مسئولان، محققان و پژوهشگران مدیون مجاهدت های شخصیت های مبارزی مانند مرحوم حسنی هستیم، اگر امروز امنیتی وجود دارد در پرتو همین مجاهدت هاست؛ البته این حقیقت تازگی ندارد از زمان صدر اسلام نیز بوده است، به طوری که در سایه زبان گویای ابوذرها و شمشیر برنده مالک اشترها بزرگانی مانند سلمان فارسی ها و کمیل بن زیاد ها تربیت شدند و مشغول تعلیم و تربیت و تدریس معارف الهی و عبادت خدای سبحان می شدند.
نویسنده کتاب «خاطرات حسنی» اضافه کرد: یادمان نرفته است اگر مقاومت حسنی ها در جنگ نقده و غائله کردستان نبود، ایادی حزب کومله و دمکرات تا استان زنجان پیشروی کرده بودند؛ اگر اقدام به موقع و حماسی آن عالم ربانی نبود در ماجرای حزب خلق مسلمان سه استان آذربایجان غربی، شرقی و اردبیل بلکه کل کشور به چه سرنوشت شومی گرفتار می شد؟!
اباذری خاطرنشان کرد: علاوه دوران رژیم ستمشاهی، همین مبارزان در راه خدا بودند که مظلومانه سینه سپر کردند و آن طلسم 2500 ساله را از پای درآوردند وقتی که طلسمها شکسته شد دیگران آمدند ملحق شدند و سر سفره نشستند. امروز هر گونه تولید علمی، تحقیقی و هر کشو و اختراعی در مراکز پژوهشی حوزه و دانشگاه سر می زند و رخ می کند در راستای امنیتی است که مجاهدت های مجاهدان برای این ملت و کشود به ارمغان آوردند.
وی با بیان اینکه انتشار کتاب خاطرات مرحوم حسنی فضای مسموم و تند آن روزها نسبت به این عالم مجاهد را تغییر داد، گفت: مرحوم حسنی را باید از نو شناخت و هم اکنون یکی از بهترین و راحت ترین راه شناخت وی مطالعه کتاب خاطرات ایشان است، امیدواریم مسئولان در تجدید چاپ این اثر ماندگار اقدام کنند و زمینه شناخت بیشتر وی را برای علاقمندان فراهم آورند.
وی در سخنانی گفت: در سال 1382 که فضای عجیبی علیه مرحوم حسنی بود، برای تدوین کتاب خاطرات حجت الاسلام والمسلمین حسنی از مرکز اسناد انقلاب اسلامی تاییدیه صادر شد.
اباذری افزود: کتاب خاطرات حجت الاسلام والمسلمین حسنی حاصل 33 ساعت در قالب 26 جلسه است که به صورت فشرده و جدی انجام گرفت، البته پیاده کردن مصاحبه ها و بازخوانی مطالب یکسال زمان برد.
به گفته وی، کتاب خاطرات حجت الاسلام والمسلمین حسنی نخستین کتاب مرکز اسناد انقلاب اسلامی است که به علت استقبال در نخستین سال، تجدید چاپ شده است.
این محقق اظهار داشت: کتاب خاطرات حسنی ماحصل 33 ساعت مصاحبه در قالب 26 جلسه است، که نشستهایی در منزل شخصی امام جمعه ارومیه تشکیل شده و با کمک حجت الاسلام فخری این مصاحبهها انجام گرفت.
حسنی با فرقه های انحرافی مبارزه می کرد
بهمن بهرام پور نویسنده و پژوهشگر معاصر ارومیه نیز در این مراسم به نقل خاطراتی از دوران جوانی و مبارزاتش با فرقه ضاله بهائیت در ارومیه به امر مرحوم حسنی پرداخت و گفت: من در ماه مبارک رمضان سال 1352 کتب تبلیغی فرقه ضاله بهائیت را به اشاره مرحوم حسنی جمع آوری کردم و در مقابل مسجد «دادخواه» محله «دره چایی»، ارومیه جلو چشم مردم آتش زدم!
وی ادامه داد: به همین سبب ساواک مرا تعقیب و دستگیر کرد و دو ماه در ارومیه و چهار ماه در تهران نگه داشت و شکنجه کرد؛ در تمام این مدت مرحوم حسنی حامی خانواده ام بوده، بعدها نیز من با او در مبارزاتش همکاری داشتم و او به من عنایتها داشت، من مرحوم حسنی را یک عالم مجاهد واقعی و ولایتمدار و غیرتمند دیدم.
مجاهدت های حجت الاسلام حسنی از ذهن ها فراموش نمی شود
آخرین سخنران این همایش فرهنگی - ادبی مدیرکل وقت تبلیغات اسلامی آذربایجان غربی و داماد حجت الاسلام حسنی بود.
حجت الاسلام سید محمد فخری گفت: یاد، خاطره، تلاش ها و مجاهدت های حجت الاسلام حسنی هیچگاه از ذهن ها فراموش نمی شود.
وی اظهار داشت: مرحوم حاج آقا حسنی عاشق مردم بود و در طول عمر بابرکت خود همواره به فکر رفع مشکلات مردم بود.
فخری با اشاره به ویژگی های حجت الاسلام حسنی اظهار کرد: برای مردم استان آشکار و روشن است که ایشان با صداقت، ظرافت روحی و غیرت دینی که دارند برای امنیت منطقه تلاش های بسیاری را انجام داده اند.
مدیرکل وقت تبلیغات اسلامی آذربایجان غربی با بیان اینکه روحیه انسان در نتیجه اخلاص، تلاش و فعالیت روحی و فکری است که وسعت پیدا می کند، تصریح کرد: حسنی یک روحانی بابصیرت، آگاه به مقتضیات زمان و روشنضمیر بود که در یک برهه زمانی خاص تشخیص داد همه دوستداران اهل بیت، عصمت و طهارت (ع) باید مسلح شوند تا اینکه بتوانند در مقابل طاغوت زمان ایستادگی کنند.
فخری با بیان اینکه در همه این سالها با وجودی که کهولت سن بر وی چیره شده بود ولی در همه محافل و اماکن و اجتماعات مردمی از حجت الاسلام غلامرضا حسنی به نیکی یاد میشد، اضافه کرد: رهبر معظم انقلاب نیز با عنوان «مجاهد نستوه» به معنای واقعی کلمه حق مطلب را ادا کردند.
به گفته وی، مرحوم حسنی در طول زندگی خود تلاش داشت در خط ولایت فقیه بوده و مردم را به دفاع از حریم ولایت و انقلاب دعوت می کرد.
در این همایش فرهنگی - ادبی چند تن از شاعران از جمله علی محمدیان، محمد میلانی، سید مجتبی نعیم موسوی، باباعلی جوانمرد، سید تیمور جامعی و سید حیدرعلی آران در وصف دلاوریها، شجاعتها و چهره مردمی امام جمعه سابق ارومیه، سروده های خود را قرائت کردند.
و پایان این مراسم فرهنگی - ادبی، توسط رییس حوزه هنری آذربایجان غربی، مدیر کل تبلیغات اسلامی استان، مدیر کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان، فرمانده سپاه پاسداران ناحیه ارومیه (سرهنگ علی نژاد) و همچنین عبدالناصر حسنی فرزند مرحوم حسنی به نمایندگی از طرف بیت ایشان، از حجت الاسلام اباذری نویسنده کتاب «خاطرات حسنی» تجلیل به عمل آمد.
همچنین در این مراسم، حوزه هنری انقلاب اسلامی آذربایجان غربی از بهمن بهرام پور محقق و نویسنده عرصه مسایل فرهنگی و اجتماعی و از مصطفی قلیزاده علیار به خاطر نقل خاطراتی از مرحوم حسنی، تقدیر کرد.
گفتنی است همایش فرهنگی – ادبی «مجاهد نستوه» ویژه یادمان مرحوم حسنی در آستانه فرا رسین اربعین آن روحانی مبارز و بزرگ، قبل از ظهر یکشنبه چهارم تیر ماه سال جاری در مهدیه ارومیه برگزار شد و یاور باقری دبیر اجرایی همایش بود.
منبع: هفته نامه «دنیز» شماره 117؛ مورخ 97/4/23
آذربایجان، ایران
همیشه پای ایران در میان است!!
نگاهی به حوادث تروریستی اخیر در شهر گنجه
حوادث خونین
«اِلمار ولی یف» فرماندار شهر گنجه دومین شهر بزرگ و مهم جمهوری آذربایجان روز سه شنبه 3 جولای 2018 (12 تیر ماه 1397) جلو یک سوپر مارکت عمومی به دست «یونس صفراف» که در اصل گنجه ای با تابعیت روسی است، ترور شد و خود و محافظش در این حادثه بشدت زخمی و به بیمارستانی در باکو منتقل شدند. اما دو روز بعد به اسرائیل انتقالش دادند. از مجموع اخبار ضد و نقیض معلوم میشود که مغز فرماندار بشدت آسیب دیده و ظاهرا یا مرده یا دیگر قابل تعمیر و علاج نیست. در ارتباط با این حادثه، علاوه بر یونس صفراف، 12نفر دیگر هم دستگیر شدند. (خبرگزاری «آپا»، 4 جولای 2018)
اوضاع اجتماعی آذربایجان و افکار عمومی بخصوص اهالی گنجه به این موضوع و علل و اسباب بروز آن درگیر بود و هر کس از پیش خود تحلیلها و تصوراتی میکرد و رسانههای وابسته به دولت و گاه غیر وابسته یا مشکوک علل و اسبابی برای ترور فرماندار میشمردند و در تحلیل شخصیت و تعیین هویت شخص تروریست یونس صفراف گمانه زنیها می کردند و حدود یک هفته افکار کل مملکت به این مساله مشغول و معطوف بود که ناگهان سه شنبه بعدی 10 جولای 2018 اوضاع گنجه بهم خورد و چند صد نفر جلو فرمانداری شهر به صورت تند و خشونتآمیز و با شعارهای دینی مخصوصا «الله اکبر» دست به تظاهرات زدند و با پلیس درگیر شدند و در این درگیری دو افسر پلیس («ایلقار بالاکیشی یف» معاون رییس شهربانی گنجه و «صمد عباس اف»معاون شهربانی بخش نظامی) توسط افراد تظاهرات کننده با سلاح سرد (خنجر و قمه) بشدت زخمی و کشته شدند!
در رسانههای رسمی، مدت تظاهرات 30 دقیقه اعلام شد، تعداد تظاهرات کنندگان حدود 200 نفر، دستگیرشدگان 40 نفر، علت اصلی این اقدام گروهی یا مردمی، رادیکال بودن و افراطی بودن افراد اقدام کننده و تظاهرات کنندگان. همچنین نام قاتلان مظنون و مشکوک دو پلیس مقتول، دو جوان به نامهای «رشاد بؤیوک کیشی یف» و «فرخ قاسم اف» اعلام شد که هر دو متولد سال 1988 هستند، دیندار و تندرو بوده و به زیارت کربلا رفته اند! و در ایران هم اماکن مقدسه را زیارت کردهاند!! ...
(منبع: سایت «آذویزیون.آذ» - AzVision.az مورخ 11 جولای 2018)
در برخی خبرها آمده که صمد عباس اف 9 روز قبل از کشته شدن، طی ابلاغ کتبی از سوی رییس جمهور الهام علی یف، موردتقدیر و تشویق قرار گرفته، ارتقاء درجه یافته بود (سایت: 101.az)
در یک نگاه عادی، حوادث خونین شهر گنجه در ماه جولای 2018 کاملا غیر عادی و «خلاف آمدِ عادت» بود، دو حرکت تروریستی غیر قابل پیشبینی در طول یک هفته و هر دو هم خونین و به قصد کشت، آن هم کشتن مسئولان طراز اول گنجه و معاونان پلیس یک شهر مهم بعد از پایتخت.
جالب توجه اینکه در هر دو حرکت، نام ایران به صورت غیر رسمی و حتی غیر مرتبط به میان کشیده شد! زیارت اماکن متبرکه مذهبی ایران توسط تروریستهای مظنون!! آن هم با این عنوان که تروریستها به ایران هم سفر کرده و اماکن مقدسه را زیارت کرده اند! سندشان هم اینکه آن دو جوان در شبکههای عکسهای خود از زیارتگاههای مقدس در ایران و کربلا را منتشر کرده اند. (منبع: همان سایت)
در یک گزارش جداگانه شیطنتآمیز با تیتر درشت و رنگی «حرکت تخریباتی در گنجه و پرچم ایران در فروشگاه OBA» آمده که در فرورشگاههای زنجیرهای «سوپرمارکت آراز» و « OBA market» اسباب بازیهای نظامی و پلیسی برای پسر ها به فروش میرسیده با روبان سه رنگ پرچم ایران، مثل کلاهخود و ... که نشان میدهد پرورش روحیه ایرانی و دینی (تروریستی) در این اینجا تصادفی نیست و زمینهسازی شده و میشود!! ... اما از طرفی پرس و جو و بررسیهایی که از مسئولان و مدیران فروشگاهها شده، کاشف به عمل آمده که: واردات اسباببازی از کشورهای مختلف از جمله روسیه و اوکراین و ایران و ترکیه ... با مجوز رسمی گمرک و مراکز دولتی انجام میگیرد و رنگ پرچم این کشورها هم روی این قبیل اسباب بازیها هست و نهادهای گمرکی و دولتی و امنیتی این مسایل را دیدهاند و بلامانع اعلام کردهاند. (سایت: فِمیدا.آذ Femida.az مورخ 13 جولای 2018)
گر چه از این قبیل شانتاژها و حماقتهای رسانهای مشکوک در جمهوری آذربایجان چیزی علیه ایران ثابت نمیشود، اما بیشک با آن تیتر شیطنت آمیز، علیرغم خنده دار و احماقه بودنش، هدفدار است، یعنی «باری به هر جهت، ایران!» و «همیشه پای ایران در میان است!»
از آن طرف، مقامات و نهادهای رسمی هیچ گونه اظهار نظر قطعی نکردهاند، یکی از نمایندگان مجلس گفته است ممکن است این قیبل حرکات تکرار شود! موسی قلی یف با اعلام این هشدار، تاکید کرده که باید نیروهای دولتی و امنیتی و مردم نیز هوشیار باشند، دشمنان آذربایجان، کشور و دولت و ملت و رشد و توسعه فزاینده آذربایجان را هدف گرفتهاند و دستهایی پشت این قبیل صحنهها پنهان شده، که باید شناسایی و قطع شوند!
وی تصرح کرده که: «معلوم نیست سردسته و رهبر اصلی این حرکات تروریستی کیست!» (سایت «آذویزیون.آذ» - AzVision.az مورخ 11 جولای 2018)
این هم نمونهای دیگر از تناقض گویی های مسئولان آذربایجان در مورد حوادث گنجه است با اینکه به اعتراف خود از اول افرادی مختلف و متفرقه را دستگیر و بازرسی و تفتیش و بازجویی کردهاند، اما هنوز نمیدانند سر نخ ماجرا دست کیست؟! قطعا این ادعا قابل قبول نیست.
سر نخ ماجرا دست کیست؟
در این مورد نمیتوان نظر قطعی داد چون هنوز پشت پردههای حادثه افشا نشده، اما از چند منظر میتوان به ماجرا نگاه کرد:
اول – احتمالا کار خود دولت است و طی این عمیات، برخی مخالفان خود را که احتمال میدهد علیه دولت و به نفع دول خارجی ممکن است دست به کودتا بزنند، ضربه فنی میکند و قبلا هم از این اقدامات پیش گیرانه کرده است از جمله در ماجرای دستگیری «الدار محموداف» وزیر اطلاعات و امنیت» و معاونان او و مسئولان رده اول وزارتخانه، در سال 2017
دوم – احتمالا کار یک یا چند دولت خارجی مثلا آمریکا و عربستان و روسیه و ... باشد برای ایجاد اغتشاشات داخلی و گسترش آن و تحت فشار قرار دادن دولت آذربایجان با هدف تغییر دولت، یا باج گرفتن و امتیاز گرفتن، مثلا ائتلاف ضد ایرانی. در مقاله ای تحت عنوات «ترور با خنجر و سپر و حجاب علیه ما» در همان سایت تصریح شده که توطئهگران در آذربایجان با دو شعار فریبنده پا به میدان می گذارند: یکی وطن پرستی و دیگری تظاهر به دیانت و دینداری است. استفاده از نام دین برای ترور و توطئه را «ترور مُحجّبه» یا ترور در پوشش حجاب اسلامی و تظاهر به دینداری گذاشته.
(سایت «آذویزیون.آذ» - AzVision.az مورخ 11 جولای 2018)
این که دولت آذربایجان هنوز نظر قطعی در باره مسببان پشت صحنه گنجه اعلام نکرده، این احتمال را تقویت میکند که خود میداند کار کدام دولت است، اما فعلا به مصلحت خود نمیداند که افشا کند.
سوم – احتمال اینکه حوادث گنجه حرکت مردمی باشد، که اگر چنین باشد سقوط دولت آذربایجان شروع شده و مردم مستقیما با سلاح سرد و گرم رو در روی دولت ایستاده و در این راه حتی از جان خود هم می گذرند. البته این احتمال گر چه منتفی نیست، اما امکان وقوع آن فعلا خیلی بعید به نظر میرسد زیرا، هنوز در مردم آذربایجان آن بصیرت و آمادگی برای قیام مردمی وجود ندارد که بدون رهبری مقتدر و محبوب و نافذ، قیام کنند و مطالبه گر باشد. بنا بر این، حرکت گنجه لابد از یک رهبری پشت پرده آب ی خورد یا دول خارجی و یا خود دولت الهام علی یف.
منبع: هفته نامه «دنیز» شماره 117 مورخ 97/4/23
جایگاه «طنز خلاق» در ارومیه مورد بررسی قرار گرفت
کارگاه ادبی «طنز خلاق» بیستم تیر ماه سال جاری با حضور «عبدالله مقدمی» از طنز پردازان مطرح کشور در حوزه هنری آذربایجان غربی و با مشارکت بنیاد شعر و ادبیات داستانی ایرانیان در ارومیه برگزار شد.
در این کارگاه یکروزه که در دو نوبت صبح و عصر برگزار گردید، تعریف طنز از نگاه زرگان ادبی ایران و جهان، خلاقیت در طنز نویسی، شوخ طبعی و شاخههای آن، هزل، هجو و طنز و تفاوتهای آن با فکاههنویسی مورد بررسی و بحث و گفتگو قرار گرفت.
عبدالله مقدمی در این کارگاه با اشاره بر آثار بزرگان طنزنویس ایران از جمله «عبید زاکانی» بر مهملگویی و کنایهنویسی و روشها و تکنیکهای استفاده شده در آثار این ادیب برجسته ایرانی را همطراز هنر طنز نویسی در زمان حاضر بیان کرد.
مقدمی در بخش دیگری از صحبتهای خود با تاکید بر اهمیت و رشد و توسعه ادبیات طنز در دوران قاجار و بخصوص دوران مشروطه افزود: در دوران قاجار و ناصرالدین شاه آثار ادبی در حوزه ادبیات طنز خلق شدهاند که نقش بسیار موثری را در تحولات سیاسی و اجتماعی آن دوره داشته و بر هدف اصلی طنز نویسی که «انتقاد با هدف اصلاح» است صحه گذاشته است.
این هنرمند برجسته عرصه ادبیات کشور در پایان ضمن معرفی برخی از آثار هنری در حوزه ادبیات طنز از جمله «عقایدالنساء»، «معایبالرجال» و «سیاحت نامه ابراهیم بیگ» بر مطالعه این آثار هنری ارزشمند تاکید کرد.
وی خاطرنشان ساخت: در ادبیات، طنز به نوع خاصی از آثار منظوم یا منثور ادبی گفته میشود که اشتباهات یا جنبههای نامطلوب رفتار بشری، فسادهای اجتماعی و سیاسی یا حتی تفکرات فلسفی را به شیوهای خنده دار به چالش میکشد. به کار بردن کلمه طنز برای انتقادی که به صورت خندهآور و مضحک بیان شود در فارسی معاصر سابقه زیاد طولانی ندارد. هرچند که طنز در تاریخ بیهقی و دیگر دیگر آثار قدیم زبان فارسی به کار رفته، ولی استعمال وسیعی به معنای satire اروپایی نداشتهاست.
مقدمی گفت: در فارسی، عربی و ترکی کلمه واحدی که دقیقاً این معنی را در هر سه زبان برساند وجود نداشتهاست. سابقاً در فارسی هجو به کار میرفت که بیشتر جنبه انتقاد مستقیم و شخصی دارد و جنبه غیر مستقیم ساتیر را ندارد و اغلب آموزنده و اجتماعی هم نیست. در فارسی واژه «هزل» را نیز بزرگان ادبیات به کار بردهاند که ضد جِدّ است و بیشتر جنبه مزاح و مطایبه دارد.
وی افزود: در ادبیات کلاسیک ایران، طنز در میان آثار نویسندگان دورههای مختلف به اشکال گوناگون وجود داشت که در صدر این افراد، عبید زاکانی پدر هنر طنز در ادبیات فارسی است. اما نثر و طنز معاصر با مقالات علی اکبرخان دهخدا آغاز شد. مقالاتی که در روزنامه صور اسرافیل با مدیریت جهانگیرخان صوراسرافیل با عنوان «چرند و پرند» منتشر شد.
وی با اشاره به طنزپردازان معاصر ایران گفت: همزمان با دهخدا در نثر، ایرج میرزا و سید اشرفالدین قزوینی در طنز منظوم راههای جدیدی گشودند. از طنزنویسان متاخرتر میتوان به کیومرث صابری فومنی (گل آقا)، ابوالفضل زرویی نصرآباد ، ابوالقاسم حالت، منوچهر احترامی، سید ابراهیم نبوی، پوریا عالمی، اسماعیل امینی، ناصر فیض، امید مهدینژاد، علیرضا لبش، سعید سلیمانپور و سعید بیابانکی اشاره کرد.
بر پایه این گزارش، سعید سلیمانپور دبیر اجرایی این کارگاه در بخشی از برنامه در باره فعالیتهای محفل طنز و در معرفی شاعران طنزپرداز توضیحاتی ارائه کرد و اجرای برنامه های مهمی از جمله کنگره ملی بزرگداشت استاد کریمی مراغه ای و دو دوره جشنواره طنز «چولپا» را از موفقیتهای دفتر طنز حوزه هنری نامید.
همچنین در فوافصل کارگاه طنز خلاق، تعدادی از شاعران و نویسندگان طنزپرداز ارومیه اشعار خود را قرائت کردند و مورد ارزیابی گرفت از جمله: غلامعلی کریمی، رویا جهانی، امین گنج پرور، فاطمه جمالی، فرزانه ولیزاده، باباعلی جوانمرد، فضه جوادی، خانم بالاوند، حسین سنجیده، مریم اژدری، محمود عالمی، علی صلاحلو، علی شجاع، قنبر حاجیوند، محمدتقی آقازاده، سید تیمور جامعی و ...
منبع: هفته نامه «دنیز» شماره 117؛ مورخ 97/4/23
نقش عثمانی در حمایت از عشایر یاغی ارومیه
حجت یحیی پور
اشاره:
هفته نامه «فریاد» از ابتدای اسفند 1285 تا اوایل آذر 1286 خورشیدی به مدت 9 ماه روزهای شنبه در ارومیه منتشر میگردید و به عنوان نخستین و یگانه نشریه ارومیه در آن دوران معروف به «روزنامه فریاد» بود که اخبار و مقالاتی در موضوعات مختلف اجتماعی و دینی و سیاسی و تاریخی را منعکس می ساخت، جمعا 23 شماره منتشر شده و در بیداری مردم ایران به ویژه غرب کشور، بسیار موثر بود و حتی به ممالک اروپایی و ترکیه و روسیه هم می رفت و خوانده می شد. سردبیری این نشریه را مرحوم محمود غنی زاده بر عهده داشت و به همت روشنفکران و نویسندگان متعهد ملی، از جمله مرحوم میرزا حبیب الله آقازاده سلماسی در ارومیه منتشر می شد. حوادث منطقه نیز در این نشریه هفتگی «روزنامه فریاد» انعکاس می یافت که آن روز جنبه اطلاع رسانی داشت و امروزه جنبه تاریخی و سندیت پیدا کرده است. روزنامه فریاد، غارتگری، حملات و شرارت اشرار مرزی منطقه آذربایجان غربی و حوالی شهر ارمیه و پشتیبانی دولت عثمانی از این اشرار محلی غرب کشور با اهداف نامقدس و شرارت بار در اوایل قرن بیستم، از جمله اخباری است که روزنامه فریاد به خوبی انعکاس داده و با انتشار مجموعه اسناد و گزارشها پرده از حمایت دولت خبیث عثمانی از اشرار داخلی ایران برداشته است، همچنین حاوی اخبار و گزارشهای ارزشمندی از تلاش امرای ارومیه جهت سرکوب اشرار است.
نوشتار حاضر به بیان موضوع حمایت دولت عثمانی از اشرار محلی، ورود ارتش عثمانی به ایران به نفع این اشرار و اشغال نواحی غربی آذربایجان و نیز جنایات آنان در اطراف ارومیه پرداخته و مجموعه اخبار، گزارشها و تحلیلهای 23 شمارهی روزنامه فریاد به عنوان اساس، مبنا و منبع این پژوهش در نظر گرفته شده است.
تشکیل اردوی ملی مدافع وطن در ارومیه
برخی از عشایر غرب آذربایجان که مدتها سر به شورش گذاشته و امنیت منطقه را به خطر انداخته بودند از حوالی سال 1284 خورشیدی به حملات خود شدت بخشیده و نواحی تحت سکونت خود را از سلطه قوای دولتی خارج ساختند.
افزایش توان مالی و نظامی این اشرار، همزمان با خلاء حاکمیت کارآمد، سبب شد تا دشتها و روستاهای زیادی به تصرف آنان در آمده و خوانین بیشتری به آنان ملحق گردند. به این ترتیب خودباوری اشرار روز به روز افزایش یافت تا جایی که حوزه عملیاتی خود را تا روستاهای اطراف ارومیه و سلماس گسترش دادند.
اوج این شرارتها در سال 1286 خورشیدی بود و هیچ یک از اقوام آذری و کُرد و ارمنی و آشوری از حملات اشرار در امان نبودند. در جریان این شرارتها حدود 1500 نفر از اهالی منطقه به طور مستقیم توسط اشرار به قتل رسیدند و مقدار بیحسابی از اموال و اثاثیه اهالی روستاهای دور و نزدیک توسط آنان به تاراج رفت.
در خرداد 1286 خورشیدی و به منظور سرکوب اشرار، به همت اهالی ارومیه قوای چهار هزار نفری متشکل از همه گروههای ساکن در شهر ارومیه و شهرهای اطراف اعم از آذری و کرد و ارمنی و آشوری تشکیل شد و «جمشید خان مجدالسلطنه» به عنوان فرمانده این نیرو انتخاب گردید. بسیاری از خوانین کُرد از جمله تیمور آقا، پرو بیک، عمر خان و ... با قوای خود به این قوا پیوستند و تفنگداران مسیحی نیز به اردو ملحق شدند، همچنین مسیحیان ارومیه با هزینه خود تعداد هزار فشنگ تهیه کرده و به اردو اهدا نمودند. به این ترتیب اردوی ملی ایرانیان در شهر ارومیه و با همت اهالی این شهر متشکل از همه اقوام و ادیان تشکیل گردید و جهت سرکوب اشرار به حرکت در آمد.
عشایر یاغی که نواحی غربی ارومیه را تحت تسلط خود داشتند و در مرز با عثمانی در رفت و آمد بودند خیلی زود توانستند با عشایر مسلح و اتباع عثمانی ارتباط برقرار کنند به طوری که حداقل دویست نفر از اشرار مسلحِ تحت تابعیت عثمانی در میان آنان به کشتار و غارت در شهرها و روستاهای اطراف ارومیه میپرداختند. دولت عثمانی نیز روابط تنگاتنگ و حسنهای با این عشایر یاغی برقرار کرده بود و این اشرار در قبال کمکهای مادی و معنوی که از عثمانیان دریافت میکردند، در جهت پیشبرد سیاستهای عثمانیان در نواحی غربی ایالت آذربایجان از هیچ فرومایگی فروگذار نکردند تا جایی که حتی مالیات مناطق تحت تصرف خود را با نام دولت عثمانی دریاف میکردند!
سربازان و امرای نظامی عثمانی، ماهها پیش از تشکیل اردوی ملی به طور غیر قانونی از مرز عبور کرده و ضمن اشغال بخشهای کوچکی از اطراف ارومیه اقدام به آموزش، تربیت و تجهیز اشرار میکردند. در اوایل فرودین 1286 خورشیدی میرزا جوادآقا ناطق در جریان سفر خود به ارومیه و سخنرانی در میان اهالی ارومیه در مسجد جامع این شهر، ضمن اشاره به این موضوع بیان میدارد دولت عثمانی که خود از جانب دول اروپایی مورد تهدید است، سودای اشغال بخشهایی از «ملک شش هزار ساله ایران» را در سر میپرواند!
عثمانیان که با واکنشی از سوی دولت و قوای نظامی ایران مواجه نبودند رفته رفته پیشروی کرده و نواحی بیشتری را به اشغال خود در آوردند، به طوری که کمی پیش از حرکت اردوی ملی در اوایل خرداد 1286 خورشیدی مجدالسطنه در مجموعه نامنگاریهای خود با انجمن ایالتی تبریز، به پیشروی قوای عثمانی در نواحی تحت تسلط اشرار اشاره کرده و از تصرف «گمرکخانه دولتی برادوست» به دست قوای عثمانی صحبت به میان آورده است!
گسترش عملیات نظامی اشرار مسلح در جغرافیای وسیعتر و استقرار قوای عثمانی در مناطق تحت تسلط آنان سبب شد تا نیاز به تشکیل یک اردوی نظامی جهت برقراری نظم و امنیت، بیش از پیش احساس گردد. به این ترتیب در خرداد 1286 خورشیدی اردوی ملی با فرماندهی جمشید مجدالسلطنه و با حضور داوطلبانه همه اقوام ارومیه تشکیل شد و با وجود نبود امکانات و تجهیزات مناسب، در حالی که حتی چادر برای اسکان سربازان وجود نداشت، اردو با بدرقه باشکوه مردم ارومیه جهت سرکوب اشرار به حرکت در آمد.
شخصی به نام «منتظم السلطان» که به عنوان «معلم کل» در اردو به خدمت مشغول بود به طور منظم گزارشهای کامل و ارزشمندی از حرکت اردو و اخبار جبههها به روزنامه فریاد ارسال میکرد. به این ترتیب در حدود نیمی از شمارههای روزنامه فریاد به اخبار و گزارشات مهم و ارزشمند اردو پرداخته شده است. بر اساس این گزارشها در آغاز حرکت اردو، پیشقراولان در نزدیکی رودخانه باراندوز با 18 نفر پیاده نظام عثمانی و دو نفر ضابط و یک راهنمای کُرد مواجه میشوند! سربازان عثمانی سریعاً حالت جنگی به خود میگیرند ولی قوای ایران بدون درگیری از کنار آنان عبور میکنند!
مجدالسلطنه در تلگرافهای ارسالی به رجال سیاسی کشور بارها به روابط حسنه عثمانیان با اشرار و نیز به تعدی عثمانیان به مرزهای ایران اشاره کرده است. از جمله در جریان یکی از نخستین عملیاتهای نظامی علیه اشرار در تلگرافی به اتابک اعظم بر این حقیقت صحه گذاشته و به صدر اعظم اطلاع میدهد که اشرار پس از شکستهای پیاپی، اموال و اهل و عیال خود را به خاک عثمانی منتقل میکنند و با خیالی آسودی پس از تجدید قوا به کوهستانهای مرزی بازگشته و به شرارت ادامه میدهند! روابط عثمانی با عشایر شورشی و اشرار مسلح به همین جا ختم نشد و این اشرار به زودی در قالب قوای نظامی عثمانی ظاهر شدند و سرکوب آنان از نظر دولتمردان عثمانی به عنوان جنگ علنی ایران با دولت عثمانی تلقی گردید! مجدالسلطنه پس از موفقیتهای اولیه در میدان جنگ در تلگرافی دیگر به اتابک اعظم، یکی از شروط مورد نظر جهت بخشش اشرار را خودداری از رفت و آمد آنان به عثمانی اعلام میکند و ابراز امیدواری مینماید که بتواند حدود مرزی ایران را از اشرار و عساکر عثمانی پاکسازی نموده و به شهر بازگردد.
سربازان ایرانی با وجود کمبود امکانات، با رشادت و حس میهندوستی در جنگ مقابل اشرار به پیروزهای ارزشمندی دست یافتند اما اردوی ایران در برابر اشرار (که توسط عثمانیان به بهترین نحو تجهیز شده بودند) همچنان از کمبود تجهیزات نظامی و تدارکات رنج میبُرد و با وجود درخواستهای مکرر مجدالسلطنه از تبریز، این تدارکات هنوز به ارومیه ارسال نشده بود. مجدالسلطنه در تلگرافی به انجمن ایالتی تبریز ضمن اعلام نارضایتی از اینکه سرنوشت مردم ارومیه اهمیتی برای اهالی تبریز ندارد، بار دیگر به عبور غیر قانونی سربازان عثمانی از مرز اشاره کرده و این نکته را یادآور گردید که مردم ارومیه به عنوان مرزبانان ایران سپر بلای دیگر هموطنان از جمله اهالی تبریز شدهاند، در حالیکه مردم تبریز از رسیدن تجهیزات کمکی به دست ما جلوگیری به عمل میآورند!
در ایامی که نبردها به اوج خود رسیده بود، به کریمخان هرکی و عبدالله بیگ (دو تن از سرداران کُرد اردوی ملی) دستور داده شد تا حهت سرکوب اشرار به سمت جرمی و بیدکار حرکت کنند. کریمخان اخبار مبنی بر افزایش روز افزون قوای عثمانی در منطقه جهت حمایت از این اشرار را مانع از حرکت به سمت اهداف مورد نظر میداند، اما مجدالسطلان با قاطعیت به او جواب میدهد که دولت عثمانی هرگز نمیتواند بطور رسمی وارد خاک ایران شده و با قوای نظامی خود از اشرار حمایت کند. البته مدت زیادی طول نکشید تا خلاف این امر بر مجدالسلطنه ثابت شد! عملیات اردوی ملی ایران در نواحی غربی ارومیه جهت سرکوب اشرار و برقراری امنیت در منطقه، کارساز واقع شد و در مدت کوتاهی بخشهای بزرگی از منطقه توسط اردوی ملی فتح گردید و پرچم ایران پس از دو سال بار دیگر در این نواحی به اهتزاز در آمد. خوانین شورشی یکی پس از دیگری تسلیم گشته و ضمن قبول همه شروط، از دولت مرکزی اعلام اطاعت میکردند. مهمترین شروط از این قرار بود که مالیاتهای به تاخیر افتاده با احتساب بهره آنها تا دینار آخر پرداخته شوند و هر طایفه شورشی جهت ضمانت یک گروگان در ارومیه داشته باشد و اینکه هرگونه رابطه با دولت و اتباع عثمانی کاملا قطع گردد. با وجود اینکه اکثر خوانین شورشی تسلیم قوای دولتی شده بودند، برخی از آنان همچنان مقاومت میکردند و در این میان امیدشان به وعدهها و حمایتهای دولت عثمانی بود!
اقدام غیر انسانی قوای عثمانی
دولت عثمانی در اقدامی خبیثانه، وعدههای فریبندهای به خوانین شورشی داده و با تطمیع و ایجاد انگیزه مانع از تسلیم شدن آنان میشد. عثمانیان در پیامهایی به خوانین وعده میدادند که اگر بتوانند به بهانه مذاکره با امرای ایرانی مدتی فوت وقت کنند، ارتش عثمانی در حمایت از آنان وارد عمل شده و با ورود رسمی به خاک ایران به قلع و قمع سربازان ایرانی خواهد پرداخت به طوری که حتی یک نظامی ایرانی در منطقه یافت نشود!
سه فقره از مکتوبات بسیار مهم عثمانیان که توسط امرالله (از ضابطان ارکان حرب عثمانی)، شیخ محمد طه و رستم بیک به خوانین شورشی و عشایر یاغی منطقه ارسال گردیده بود با همت ماموران اردوی ایران کشف گردید و پرده از نیات شوم عثمانی در ارتباط با نواحی غرب آذربایجان برداشته شد. همزمان با تکاپوی دولت عثمانی جهت تغییر اوضاع به نفع اشرار و تلاشها برای زمینهسازی جهت ورود به خاک ایران، آنگونه که مجدالسلطنه درخواست کرده بود مهمات لازم از جمله 207 قبضه اسلحه ورندال به همراه بند و سرنیزه، 31000 فشنگ، 150 باب چادر، کرناد هفت سانتی متری 64 تیر، کرناد هشت سانتیمتری 130 تیر و ... از تبریز به ارومیه رسید و از آنجا به جبهههای جنگ ارسال شد.
در میدان نبرد، همانطور که امرای عثمانی سفارش کرده بودند گروهی از اشرار از در حیله با اردوی ملی ایران وارد شده و اقدام به فوت وقت کردند، در این مدت گروهی دیگر از اشرار به خاک عثمانی رفته، در آنجا تجدید قوا نموده و آماده حمله همه جانبه به ارومیه شدند. عثمانیان سرانجام به وعدههای داده شده به خوانین یاغی عمل کرده و با 1600 نفر در قالب چهار فوج پیاده به همراه شش توپ به نفع اشرار وارد عمل شدند و پس از عبور از مرز و ورود به منطقه، در جنگ مستقیم با اردوی ملی تلفات سنگینی به قوای ایرانی وارد کردند.
قوای ایرانی که به جنگ با اشرار مشغول بودند، صفوف نظامی عثمانیان را از راه دور ملاحظه میکردند ولی هرگز باور نداشتند که قوای عثمانی تا این میزان و در این وسعت جرأت تعدی به خاک ایران را داشته باشند. به زودی توپخانه عثمانی به سوی قوای ایرانی آتش گشود و جمعی از سربازان ایرانی و جوانان رشید آذری و کرد و ارمنی و آشوری را به خاک و خون کشید. مجدالسلطنه که نمیخواست خودسرانه وارد جنگ با کشور همسایه شود فرستادهای به اردوی عثمانی اعزام کرد و از آنان علت تجاوز به خاک ایران و حمله به اردوی ملی ایران را جویا شد و به فرمانده عثمانی خاطر نشان کرد که در صورت صدور فرمان جنگ از جانب دولت مرکزی او نیز در مقابل قوای عثمانی به جنگ خواهد پرداخت. فرستاده پس از بازگشت از اردوی عثمانی پاسخ فرمانده عثمانی را اینگونه بیان کرد: «به مجدالسلطنه بگویید که من از طرف دولت متبوعه خودم امر شدید دارم که اردوی جناب مجدالسلطنه را ازین نقطه بکوچانم اگر تا سه ساعت حرکت ننمایند ناچارم اقدامات علیحده شدیده نمایم!»
مجدالسلطنه که نه اجازه ورود به جنگ با دولت همسایه را داشت و نه توان مقابله همزمان با اشرار و چهار فوج تا بن دندان مسلح عثمانی را در خود میدید تصمیم به عقب نشینی از منطقه گرفت. اما در حین عقب نشینی، توپخانه عثمانی در اقدامی غیر انسانی و ناجوانمردانه به سوی سپاهیان ایران آتش گشود و از طرفی عشایر یاغی با حمله به قوای ایرانی همه اساس و تجهیزات را به غارت بردند. قریب به سیصد نفر از جوانان وطن در راه دفاع از سرزمینشان شهید شدند و خون پاکشان دشتها و کوههای نواحی غرب ارومیه را رنگین کرد. همه تجهیزات و تسیلحات توسط اشرار به یغما رفت و دویست هزار تومان مهمات دولتی به دست دشمن افتاد.
اشغال نواحی ارومیه
قوای عثمانی در روزهای آتی تا منطقه پل قویون (که امروزه بخشی از شهر ارومیه است) پیشروی کرده و به آزار و اذیت اهالی میپرداختند. به گفته نویسنده روزنامه فریاد: «سربازان تُرک هر روز به ارومیه نزدیکتر شده و روستاهای بیشتری را به اشغال خود در میآورند. حقوق چندین هزار ساله با ناموس ایرانیت پایمال هوسات مشتی رذالت پروران و حشرات بیوجدان خیانت پیشه عومه [نوعی کرم سیاه] عبدالحمید شد...» با این وجود اهالی ارومیه اتحاد و همبستگی ملی خود را حفظ کرده و با آغوش باز برادران و خواهران کرد و ارمنی و آشوری را که از روستاها و دشتهای مورد هجوم عثمانی به شهر پناه آورده بودند در خانههای خود اسکان دادند اما خانههای اهالی برای این تعداد از آوارگان کفاف نمیکرد و به این ترتیب آوارگان در مساجد شهر اسکان داده شدند. ارومیه در بهت و ناباوری به سر میبرد. دشتها و کوههای غرب ارومیه توسط قوای عثمانی و اشرار به خاک و خون کشیده شدند. بهترین جوانان شهر به شهادت رسیدند. مجروحان و جانبازان غرق در خون بودند و امکانات مناسبی برای درمانشان وجود نداشت. موسم برداشت محصول فرا رسیده بود و کشاورزان و زارعان محل زندگی خود را ترک کرده به شهر پناه آورده بودند. محصولات کشاورزی از بین رفتند و این علاوه بر وارد کردن زیان مالی سنگین به اهالی، خطر جدی بروز قحطی را نیز تشدید میکرد.
قوای عثمانی که از اتحاد اقوام در ارومیه خشمگین بودند و این همبستگی را مانعی در برابر رسیدن به اهدافشان میدانستند ضمن تلاش برای ایجاد تفرقه قومی به کشتار هدفمند اقوام مختلف دست زدند. تنها در یک مورد در هجوم به روستای موانه هشتاد نفر از جوانان را به شهادت رساندندو تعدادی از زنان را نیز به اسارت بردند و این روستا را به محل استقرار و مقر فرماندهی خود تبدیل کردند. دهات نواحی غربی ارومیه تا نزدیکی شهر تماما توسط اشرار و قوای عثمانی تخریب و خالی از سکنه شد. چنانچه گفته شد، عثمانیان که از اتحاد و همبستگی همه اقوام اعم از آذری و کرد و ارمنی و آشوری در مقابل خود خشمگین بودند، تلاشهای زیادی انجام دادند تا اقوام ارومیه را در مقابل هم قرار داده و در منطقه نفاق قومی ایجاد کنند. ارومیه در طول تاریخ سکونتگاه اقوام مختلف با ادیان و مذاهب و زبانهای گوناگون بوده است و امروز نیز این شهر با عنوان «دیار همزیستی اقوام و ادیان» شناخته میشود. اقوام ساکن در ارومیه از دیرباز به عنوان یک ملت واحد با اتحاد و برادری در کنار یکدیگر زیستهاند و این همبستگی همواره موجب ناکامی دشمنان از جمله عثمانیان در ایجاد اختلافات قومی شده است.
تلاش برای ایجاد تفرقه قومی
همزمان با جنایات عثمانیان و اشرار در منطقه و تلاشهای قوای عثمانی جهت ایجاد نزاع قومی میان اقوام، نمایندگی وزارت خارجه در ارومیه در اقدامی هوشمندانه و در پیامی به کنسولگریها، میسیونرها و روحانیون خارجی ساکن در ارومیه نظر آنها را در مورد رفتار و رابطه اقوام ساکن در ارومیه با یکدیگر جویا میشود. وتس (سر کنسول روس مقیم ارومیه)، رئیس روحانی آمریکا، رئیس روحانی انگلیس، آرخماندرهت (خلیفه روس)، مارالیه (خلیفه ارتودوکس) و نیس فریدمن (مدیر دارالایتام آلمانی در ارومیه) همگی در پیامهای خود ضمن اذعان به روابط حسنه و برادرانه اقوام ساکن در ارومیه، تایید کردهاند که حرکت اردوی ایران صرفا جهت سرکوب اشرار و در داخل جغرافیای سیاسی ایران بوده و دولت عثمانی در حمایت از این اشرار به خاک ایران تجاوز کرده است.
در اینجا لازم است یادی بکنیم از قهرمانان ناشناخته وطن، کسانی مانند صمصام الدوله و جلالخان و فرزندش نعمتالله سلطان که با دست خالی و با شهامت و شجاعت مثال زدنی آمیخته با حس میهندوستی در برابر دو هزار نفر از اشرار تا بن دندان مسلح یک روز تمام مقاومت کردند، اما پس از مجروحیت به اسارت در آمده و به طرز فجیعی مثله شده و به قتل رسیدند. آوازه میهن دوستی و شجاعت و شرافت صمصام الدوله و جلالخان و نعمتالله سلطان در ارومیه و نواحی اطراف پیچید اما آنان هرگز به مانند دیگر قهرمانان ملی جایگاه تاریخی شایسته خود را به دست نیاوردند.
در حالی که بیش از دو ماه از اشغال نواحی غربی ارومیه سپری شده بود شایعاتی مبنی بر ادامه حرکت عثمانیان جهت اشغال سرتاسر ارومیه تا سواحل غربی دریاچه ارومیه به گوش میرسید. نظامیان جنایتکار و بیاخلاق عثمانی در مدت اشغال نواحی غربی آذربایجان از هیچ گونه وحشیگری و بیاخلاقی فروگذار نکردند. از جمله اقدامات وحشیانه عثمانیان که بر اساس همه قوانین جهانی ممنوع بود میتوان به قتل مجروحان جنگی، کشتار غیر نظامیان و حمله به اماکن مذهبی و مقدس اشاره کرد که نظامیان عثمانی مرتکب هر سه این جنایتها شدند!
چنانچه گفته شد لشگر متجاوز عثمانی روستای موانه را به مقر خود تبدیل کرده بودند و از آنجا به قتل و غارت و کشتار پرداخته و به پیر و جوان رحم نمیکردند. عثمانیان که در طول تاریخ بارها به مرزهای غربی ایران یورش آورده و سابقه طولانی در تجاوز و کشتار و جنایت در شهرهای مختلف آذربایجان داشتند این بار نیز از هیچگونه جنایت و خشونت فروگذار نکردند، از بی عصمت کردن زنان و دختران هیچ ابائی نداشتند و حتی به جنازهها نیز رحم نکرده و آنان را میسوزاندند. عمق فجایع، جنایات، تجاوزات و وحشیگری عثمانیان به اندازهای بود که نویسنده روزنامه فریاد بیان میدارد که از شرح ابعاد مختلف آن شرمگین و خجالت زده است!
هرچند عثمانیان مدت زیادی در نواحی غربی آذربایجان دوام نیاوردند و نهایتا با رایزنیهای سیاسی و اعمال نفوذ قدرتهای جهانی مجبور به عقب نشینی از مناطق تحت اشغال خود شدند، اما در این مدت خشم و نفرت اهالی ارومیه از جنایات و اقدامات رذیلانه و خبیثانه عثمانیان به اشکال گوناگون ادامه داشت. بازتاب احساسات میهن دوستانه و ضد عثمانی اهالی آذربایجان را در ادبیات نویسندگان روزنامه فریاد و در اشعار شاعران محلی ارومیه و سلماس و تبریز میتوان دید که اوج آن شعر ملمع فارسی- آذری سعید سلماسی مشروطه خواه پرآوازه آذربایجانی است. این شعر که حقیقتا میتوان آن را عاشقانهای حزن آلود در وصف ایران دانست به شرح زیر است:
بازم توئـــی؟ فـــدای نگــاه ملـول تو
گل ای مــدام گریــه و افغــان ایدن وطـن
بـــازم چـــرا غریـــق خیـــال و تاثّری
هر شب آقـــان سرشـک تاثّر نه در نه دن؟
بی خواب و بی حضوری چشمان حسرتت
ایلر لیـــــال عشقمــی بر بــاد ای وطـن
ای خسته طبیــب جـو ای بـاغ خـاطرات
ای سبزه زار شوقی سوسزدان صولان چمن
آهـــی کـه از درون مــن آید معـانیش
مقصودمــز خلاص وطنـدر وطـن، وطـن
ایـــام دی گذشت صبــاح بهــار ماست
اوغرنده حاضریـز که ایدک بذل جان و تن!
(منبع: هفته نامه «دنیز» شماره 117، مورخ 97/4/23)
مغالطه در باب حجاب اختیاری و اجباری
برخی افراد با هدف خاص خود یعنی گسترش بیبند و باری، این روزها همه جا به ویژه در شبکههای اجتماعی مدام صبح و مساء جار میزنند که حجاب اسلامی زن خیلی خوب است اما یک امر شخصی و اختیاری است؛ اگر اختیاری باشد ارزشمند خواهد بود و گرنه، با زور و آییننامه و اعمال قانون، هیچ ارزشی ندارد و چون امروز در جامعه اسلامی ایران زنان مجبورند در ملأ عام و بیرون از خانه، با حجاب ظاهر شوند، این حجاب زورکی است و هیچ ارزشی ندارد!
این افراد تکلیف شان روشن است و طرفدار نشر فساد و شهوت در جامعه هستند. اما جای تعجب آنجاست که برخی افراد متدین و مسلمان هم این حرف بی منطق و مغالطه را طوطی وار نشخوار می کنند. این جماعت ساده دل متدین نمی دانند که حجاب اختیاری یعنی بی حجابی اجباری! ... نمی فهمند که وقتی حجاب با قید اختیاری در جامعه برافتاد بی حجابی اجباری جایگرین می شود و این معادله خیلی روشن است!
گر چه علل و اسباب دیگری هم امروزه در جامعه ایران، به آتش بد حجابی و شل حجاب دامن می زنند اما تبلیغات افراد کلاش هم در تضعیف و تمسخر حجاب به عنوان یک ارزش اسلامی – انسانی، مؤثر است.
امروز دشمنان اسلام و طرفداران شیوع فسق و فجور، همه ارزشهای مسلمانی از جمله حجاب را هدف قرار دادهاند. لذا هوشیاری بیشتری می طلبد تا از ارزشهای معنوی مان حراست کنیم. (منبع: هفته نامه «دنیز»، شماره 117 مورخ 97/423)