سفر هشتم (4)
یادداشتهای سفر به باکو
نوشته مصطفی قلیزاده علیار
در دفتر انتشارات قانون
روز 31 خرداد طبق قرار قبلی که اکبر حمیدی گذاشته بود، به دفتر «انتشارات قانون» رفتیم. «شهباز خودیاوغلو» مدیر این انتشارات، شخصی میانسال است و بسیار آرام، کمحرف، موقر و منطقی به نظر میرسید. اظهار علاقه میکرد که انتشارات قانون در برخی از شهرهای ایران از جمله تبریز شعبه داشته باشد. ما هم گفتیم که این کار لابد باید از کانالهای دولتی و رسمی مثل وزارت ارشاد و ... انجام پذیرد.
انتشارات قانون ساختمانی دو طبقهای و عریض و طویل دارد با انبوهی از همکاران از نویسندگان و مترجمان و ویراستاران و داوران و ارزیابیکنندگان آثار و تایپیست و مسئول فروشگاه کتاب و ... و از مراکز مهم نشر و ترجمه کتاب به زبانهای گوناگون و در موضوعات مختلف در باکوست. به نظر میرسد که حمایتهای رسمی پیدا و پنهان هم پشت سرش هست.
رمان تاریخی «حضرت علی» (چاپ ترکیه، به ترکی استانبولی- لاتینی) روی میز مدیر انتشارات بود. سؤال کردم میخواهید چاپش کنید؟ شهباز خودیاوغلو جواب داد: بله، اما اول به ترکی آذربایجانی درمیآوریم، بعد چاپش میکنیم، تا در کشور ما مورد استفاده عموم مردم باشد. گفتم: خدا خیرتان بدهد.
چند کتاب دیگر هم در موضوعات دینی چاپ کرده بودند از جمله: حجاب زن مسلمان، زندگی پیامبر اسلام (ص) و ... البته اغلب ترجمه بودند. مایلند از ترکینویسان ایرانی در هر زمینهای کتاب چاپ کنند غیر از شعر؛ که شعر از خودشان هم کمتر چاپ میکنند. شهباز معلم میگفت: شعر مشتری ندارد الا اشعار شاعران مشهور، که آن هم بیش از حد لازم چاپ شده؛ ما متون نثر چاپ میکنیم چراکه مردم بیشتر آثار منثور میخوانند در هر موضوعی که باشد به خصوص موضوعات اجتماعی. البته شعرکودک هم چاپ میکنیم. معلوم بود که مدیر انتشارات بیش از همه چیز به برگشت سرمایه و سود مادی خوب میاندیشد و این هم خیلی منطقی است چون یکی از عوامل دوام و قوام هر انتشاراتی برگشت هزینه همراه با سود آن است، وگر نه مفلس میشود البته حکم مراکز اداری و خیریه جداست.
دوستم اکبر حمیدی علیار یکی از آثار منظوم خود در ادبیات کودک (با الفبای لاتین) را تحویل مدیر انتشارات قانون داد. ظاهراً قرارشان این بود که بررسی شود و اگر پسندیدند، چاپش کنند.
ما که در دفتر مدیر انتشارات بود، خانم «گولر قاسماُوا» از پژوهشگران جوان هم آمد. شهباز معلم معرفیاش کرد این خانم جوان هم مثل شهباز خودیاوغلو و بلکه کمی بیشتر از او کمحرف و ساکت مینمود. شهباز معلم از او خواست کتابش را به ما مهمانان هدیه کند. او هم کتابش را امضا و اهدا کرد. کتاب کمحجم خانم گولر قاسماُوا با نام « Aç?q ?d?biyyat» (آچیق ادبیات: ادبیات باز) در موضوع سرکوب و ترور شخصیت نویسندگان و شاعران و عالمان دینی و روشنفکران برجسته و مبارز آذربایجان توسط عوامل حزب کمونیست در فاصله سالهای 1929 تا 1980 در مطبوعات آن دوره است که در دوره حاکمیت استالین خصوصاً سال 1937، مدافع منافع ملی، هویت و استقلال کشورشان بودهاند و به دست عوامل استالین، تبعید، قتل عام و قلع و قمع (: سرکوب، ترور خونین، سربهنیست) شدهاند کسانی مثل حسین جاوید، احمد جواد، جعفر جبارلی و... که از آن سالها در آذربایجان به «رپرِسیا» (روسی) تعبیر میکنند یعنی همان رپرِشین انگلیسی (Repression) به مفهوم سرکوب مخالفان و ترور و درهم شکستن و خرد کردن آنها.
کتاب از سوی همین انتشارات منتشر شده است. اما ظاهر قضیه این است که خانم گولر قاسماُوا آنگونه که بایسته و شایسته موضوع است در کتابش از عهده آن برنیامده و حتی نقض غرض کرده و در مواردی توپ را به دروازه خودی زده و بر مظلومیت آن قربانیان فلکزده کمی هم افزوده است!
جناب اکبر حمیدی علیار در باب این کتاب یادداشتی انتقادآمیز و کوتاه البته به ترکی نوشته که تتمه این یادداشت سفر میکنم فعلاً بدون ترجمه:
آچیق ادبیات کتابینا اؤرتولو بیر باخیش!
اکبر حمیدی علیار
نئچه آی اؤنجه مصطفی قلیزاده علیار جنابلاریایلا باکیدا سفرده اولدوغوموز گونلر، بیزه سونولان کتابلاردان بیری ده «قانون» نشریاتیندا چالیشان گنج یازیچی «گولر قاسماوا»نین ترتیب ائتدیگی «آچیق ادبیات» آدلی کتاب ایدی. 2013-جو ایل قانون نشریاتی طرفیندن نشر ائدیلمیش بو 88 صحیفهعبارت کیچیک حجملی کتاب، موضوع اعتباریایلا چوخ اؤنملیدیر، چونکی کتابین گیریشینده اوخویوروق: «کتابدا 1980-1929-جی ایللر آراسی «کمونیست» و «گنج ایشچی» قزئتلریندن توپلانمیش، همین دؤورده رئپرئسیایا اوغرامیش یازیچیلار بارهده مقالهلردن عبارتدیر. بورادا حسین جاوید، جعفر جبارلی، میکائیل مشفق و دیگرلری حاقیندا یازیلمیش مقالهلر وار کی، بیزه او واختین یازارلاری آراسینداکی مناسبتلردن، اونلارین طالعیندن چوخ شئی دانیشیر».
گؤروندویو کیمی کتابین موضوعسو اوخوجونون دقتینی چکیر و اوخوجو کتابدا رئپرئسیا (قیرمیزی ترور: ترور خونین) ایللری ایتکین دوشموش، آجیناجاقلی طالعلره دوچار اولموش محتشم یازیچیلار، شاعرلر، ادبیاتچیلار و مبارزلر بارهده شبههلی و قارانلیق مقاملارین آیدینلاشماغینی اومور، آنجاق تعجبلندیریجی اوراسیدیر کی، کتابدا ایرهلی گئتدیکجه یالنیز او شخصیتلرین علیهینه یازیلان مقالهلرین – هئچ بیر آراشدیرمادان- شاهدی اولوروق. البته بو دا اؤزلویونده دیهرلیدیر و بیز گؤروروک کی سؤزو گئدن، خصوص ایله 1940-1930- جی ایللرده آذربایجان ادبیاتیندا یارانمیش سیاسی اورتام او واختین مطبوعاتیندا نئجه و هانسی فکرلرله عکس ائتدیریلیر. طبیعی اولاراق روس سیاستچیلرینین یئرلی جانشینلری او دؤورده باشقا ساحهلر کیمی مطبوعاتا دا مطلق حاکم اولموشلار و اؤز چیرکین نیتلری و عمللرینی اساسلاندیرماقدان یانا بیر سیرا ساتقین و چؤرهیی دیزی اوستونده اولان یازارلارین ریاکار قلمیندن استفاده ائتمیشلر.
«آچیق ادبیات» کتابینا اساساً او دؤورون مطبوعاتیندا یازیلان مقالهلرین باشلیقلاریندان بیر نئچهسینه دقت ائدک: «ساتقین احمد جواد»، «مساواتچیلارین ال تولاسی اولان مشفق»، «پانتورکیست، صنفی دوشمن، ایکی اوزلو ادبیات یازیچیسی علی ناظم»، «حسین جاویدی جعفر جبارلی دا ووروردو»، «بیجلیگی اولدو عیان اؤلکهده احمد جوادین»، «احمد جوادین قویروقلارینا مبارزه آچیلمالیدیر»، «ایکی اوزلو تقی شاهبازی پارتیا سیرالاریندان قووولدو» و ... بو و دیگر مقالهلرین هامیسیندا تأسفله رئپرئسیا قوربانی اولان ضیالیلاری خلق دوشمنلری آدلاندیراراق آذربایجانین غدار و اصیل دوشمنلرینه حق قازاندیریلمیشدیر.
یوخاریدا قید ائدتیگیمیز کیمی بو معلوماتین دیهری بوندادیر کی بوگونون اوخوجوسو او دؤورون زهرلنمیش اورتامیندا ضیالیلار حاقدا خلقین فکرینی جایدیرماغا چالیشانلارین نه شکلیده و هانسی بیر ادبیاتدان استفاده ائدهرک چاپا گؤسترمهلرینی آیدینجاسینا گؤرور.
تأسفلندیریجی مقام بوردادیر کی کتابین حؤرمتلی مؤلفی، اؤزو دئمیشکن زامان ماشینیایلا دالا قاییدیب، بو قزئتلرده آختاریب تاپدیغی فاکتلاری اونلاری یازانلارین و یازدیرانلارین ایستهیی کیمی آلقیلاییر، یعنی هله ده بو سؤزلره اینانیر و آلدانیر! گنج یازیچی گولر خانیم هئچ بیر دقت ائتمهدن، آراشدیرمادان، تحلیل ائتمهدن بو تاپینتیلاردان آلدیغی ائتگینی بئله گؤستریر: «بوگون او دؤورون شاعرلری حاقدا چوخ دانیشیلیر. جعفر جبارلی، میکائیل مشفق، حسین جاوید و داها کیملر... اونلارین بیر چوخلاری حتی بوتلهشیبدیر، اونلاری تنقید تابولاشیب آرتیق. بوگون جاوید دئیهرکن گؤزوموزون قاباغیندا یئیهن، ایچن نورمال شاعر گلمیر. بیز فاجعهلی حیات تصور ائدیریک، جاویدین کدرلی اوزونو گؤروروک. جعفر جبارلی دئیهنده هئچ کیم معاصرلریایله اینتریقالار (فتنهلر) یاشایان بیر یازیچی، دراماتورق تصور ائتمیر. هر کس «داهی صنعتکار» تصور ائدیر. حالبوکی من او «زامان ماشینیمدا» نهلری گؤرمهدیم. او سارالمیش و اونودولموش قزئت صحیفهلرینده نه مقالهلر، نه یازیلار واردی. بعضاً گؤزلریم دولوردو، بعضاً دهشته گلیردیم. چوخ واخت اورهییم چیرپینیردی تاپدیغیم هانسیسا بیر مقالهنی اوخویاندا. اومید ائدیرم ایلبهایل، آیباآی، گونبهگون صحیفهلری گزهرک توپلادیغیم بو قیمتسیز آرخیولر، مقالهلر سیزه ده او دؤورده یاشامیش شاعر و یازارلارین حیاتینا بیر منظره آچاجاق».
هر حالدا ماراقلانانلار اوچون بو کتابین اوخوماغینی نیسگیل ائدیرم.
منبع: نشریه «دنیز» شماره 39 – مورخ دوشنبه 22 مهر 1392؛ چاپ ارومیه
قطع چنارهای کهنسال تهران - گزارش گاردین+ عکش
هرچند ماجرای قطع درختان تهران پس از آخرین نشست خبری احمدینژاد با خبرنگاران از سطح مناقشه میان شهردار سابق و شهردار مسقر پایتخت تا رقابت انتخاباتی رئیس جمهوری که گزینه انتخاباتی داشت با شهرداری که رقیب قدرتمندی بود، اوج گرفت، به ظاهر هیچ تأثیری به حال درختانی که تهران را بدرود میگویند، نداشت!
به گزارش «تابناک»، گاردین در گزارشی مصور به مقوله قطع درختان طولانیترین خیابان کشور و حتی خاورمیانه، خیابان ولیعصر (عج) تهران پرداخته که گاه بابت پروژههای عمرانی قطع و گاه توسط کسبه برای دید بهتر مغازههایشان قربانی میشوند.
در دو سوی خیابان، کانالی از ابتدا تا انتها به طول یازده مایل (بیش از هفده کیلومتر) برای آبیاری درختان ایجاد شده است. این خیابان فارغ از طول و درازی آن، ارزش نمادینی در میان ایرانیان داشته و حکایات بسیاری را یادآوری میکند؛ همین اهمیت موجب شد اتفاق روی داده به سرعت به صدر اخبار راه بیابد.
مجتبی عبداللهی، معاون خدمات شهری شهرداری تهران در توضیح اتفاق روی داده، برخی از درختان چنار این خیابان را مرده و یا دچار پوسیدگی و قطع آنها را برای رفع خطری که عابران را تهدید میکرد، دانسته بود!
علی محمد مختاری، رئیس سازمان پارکها و فضای سبز تهران نیز در این باره به یک روزنامه گفته بود: تنها شش اصله درخت با نظر کارشناسان در محدوده مرکزی شهر قطع شد که به علت فرسودگی برای رهگذران خطرساز بودند؛ چه آن که در صورت سقوط شاخهها یا تنه این درختان روی خودروها و عابران تلفات سنگینی ایجاد میشد.
هرچند مختاری اعلام کرد که کمتر از ده چنار در امتداد ولیعصر قطع شده، ولی شواهد نشان میداد شمار واقعی این درختان بیش از سی اصله بوده است.
از نزدیک پانزده هزار درخت این خیابان، اکنون حدود هفت هزار اصله باقی مانده که برخی از آنها در وضع بدی هستند. [بر پایه سرشماری سازمان پارکها و فضای سبز تهران در سال 1382، چنارهای این خیابان، نزدیک 8900 اصله شمارش شده است].
اقدامات صورت گرفته توسط شهرداری، یکی از علل اصلی خشک شدن این درختان است، چراکه چند سال پیش و با اجرای طرح پیادهروسازی در این خیابان، کف کانالهای آب بتن شد تا راه نفوذ آب در زمین و رسیدن به ریشه این درختان بسته شده و خشک شدن درختان آغاز شود!
مرگ شمار بسیاری از درختان چنار خیابان ولی عصر(عج) با توجه به پروژههای نوسازی پیادهرو، اعتراضات زیادی به همراه آورد تا سرانجام برخی قسمتهای بستر بتنی با قلوه سنگها جایگزین شوند؛ هرچند این جایگزینی به صورت کامل انجام نشد تا زمینه خشک شدن درختان کماکان وجود داشته باشد.
عکاس گاردین در توضیح این عکس مینویسد: هنگامی که از تنه بریده یک چنار عکس میگرفتم، شاهد واکنشهای متفاوت برخی عابران بودم؛ برخی بی تفاوت به راه خود ادامه میدادند، برخی به با تأسف و ناراحتی سر خود را تکان میدادند و تعدادی از من میپرسیدند که چرا این درختان بریده شدهاند؟
برخی از صاحبان مغازهها هم از قطع این درختان نگران بودند و ابراز میداشتند که گاه قطع این درختان شبانه روی میدهد. یکی از ایشان در پاسخ به من درباره درخت بریده شده در مقابل مغازهاش گفت: این درختی که کارگران شهرداری بریدند، سبز بود و هنگامی که میخواستند قطعش کنند، تنها توانستم به ایشان بگویم که آبیاری روزانه این درخت را من انجام میدهم.
کمی پایینتر در خیابان با دو خانم میانسال روبهرو شدم که با ناراحتی و عصبانیت به من نزدیک شدند و مدعی بودند دولت این درختان را برای فروش چوبشان قطع میکند.
این در حالی است که با تداوم روند بیمار شدن این درختان چنار باید انتظار داشته باشیم درختان بیشتری هرس و در نهایت قطع شده و به فهرست درختان گم شده تهران افزوده شوند!
منبع: تابناک
محمد حسین جعفریان !
ناصر فیض
hafeyz@gmail.com
گر محمد حسین جعفریان
در محمد حسین جعفریان
بشود ضرب، هیچ لطفى نیست
بر محمد حسین جعفریان
بس که هست از لحاظ جسمى لا
غر محمد حسین جعفریان
گر چه شیرى که خورده است از ما
در محمد حسین جعفریان
کرده تاثیر مثل هر آدم
در محمد حسین جعفریان
شده از فرط لاغرى انگار
پر محمد حسین جعفریان
مثل او نیست این قَدَر لاغر
هر محمد حسین جعفریان
کر اگر بود نام او مىشد
کر محمد حسین جعفریان
مرکبش بود اگر به جاى پژو
خر، محمد حسین جعفریان
بود از هر پژو برایش به
تر محمد حسین جعفریان
چون ز گرما نمىشد آن داخل
تر محمد حسین جعفریان
تا کنون هیچ جا نکرده به پا
شر محمد حسین جعفریان
خوانده «دا» را و بعد از آن شده دا
ور محمد حسین جعفریان
ور نه کى مىرود به شعر کسى
ور محمد حسین جعفریان
مىزند غالبا به اقوامش
سر محمد حسین جعفریان
با همان سر که تا کنون نشده
گر، محمد حسین جعفریان
مىکند گاه بر سر هر بحث
جر محمد حسین جعفریان
مىکشد گاهى از سر تفریح
زر محمد حسین جعفریان
کاشکى داشت خمره ى کَرَمش
در محمد حسین جعفریان
تا مرا مرحمت کند گرمى
زر محمد حسین جعفریان.
اتفاقی خجالتآور برای ورزش کشور+عکس
سالیانه بودجه زیادی در کشور صرف می شود تا جوانان به ورزش روی آورند و به سمت سیگار نروند اما جالب است بدانید یکی از قهرمانان ورزشی که در المپیک ناشنوایان به مدال نقره رسید، به خاطر امرار معاش مجبور است سیگار بفروشد.
سجاد پیرآقا یارچمن جوان 21 ساله اهل تبریز چندی پیش در المپیک ناشنوایان 2013 بلغارستان توانست مدال نقره پرتاب دیسک رشته دومیدانی را برای تیم ملی کشورمان کسب کند اما به خاطر مشکلات مالی و نداشتن شغل مجبور است در یکی از میادین شهر تبریز سیگار فروشی کند.
وی تاکید کرده از سوی بهزیستی حمایت نمی شود و به خاطر کسب مدال در المپیک ناشنوایان نیز پاداشی دریافت نکرده است.
این ورزشکار که دل پردردی دارد می گوید: هیچ مسئولی چه در سطح ملی و چه در سطح استانی تقدیری از من نکرده است، حتی هزینه های جاری تمرینات را هم نمی دهند، فدراسیون هیچ توجهی به ما نمی کند، افراد سالم میلیون ها تومان جایزه می گیرند ولی انگار ما ناشنوایان آدم نیستیم که کسی بخواهد از ما تقدیری کند، من پرچم ایران را در المپیک به اهتزاز در آوردم و افتخاری برای این مملکت کسب کردم ولی کسی از من تشکر و تقدیر نکرد.
امیدواریم مسئولان ورزش صدای مظلومیت این ورزشکار را بشنوند و کمی هم به سجادها توجه کنند.
آرزوی سجاد این است که حداقل یک دکه برای سیگارفروشی داشته باشند تا در سرما و زیر برف و باران به همراه پدرش اذیت نشوند. می گوید هزینه تمریناتش را نیز از راه سیگارفروشی تامین می کند.
به نقل از وبلاگ: «سرزمین من» ابراهیم حیات زاده
آتیلمیشلار
یازانی: زهرا بادره
پاییزین اول گونوایدی. قیزیمی مدرسهیه ساری آپاردیم. قاییداندا بولوارین ایچیندن کئچیردیم ، یاواشیاواش یئلین اسمهسی و گونون طبیعی ایستیسی و گؤزللیگی مدرسهلرین آچیلیشیایلا برابر پاییز فصلینین سئویملی هاواسین وطراوتین سایا گله گؤزللیکله دادیردیم و روحوملا جانیملا حس ائدیردیم وبیریانداندا اوشاقلار، چیچکلر تکین عطیر دولو قوخویلا و گؤزل آچیلیشیلا بایاتی و اوشاق شعرلرینی زومزومه ائدهائده مدرسهیه ساری گئدیردیلر.
آغاجلارین هله یاشیل پالتارلاری ایینلریندن سویولمامیشدیر. آمما یارپاقلارین سیزیلتیلاری آندیریردیلارکی عؤمورلرینین قورتاران واختیدیر.
درین نفس چکه چکه اؤز خیالیمدا و اؤز زامانیمیزداکی اوشاقلیق دؤورانیندا، دولانیردیم کی، لاپدان گویرتیلرین آراسیندا بیر جاوانا گؤزوم ساتاشدی . چؤخ گنجایدی، تقریبا اون سککیز یاشیندا.
اوگؤیرتیلرین و تورپاغین اوستونده بوزوشوب یاتمیشدی. ال - آیاغی قاپ قارا ایدی. هله معصومیت، اوشاقلیق اونون نئچه گون بلکهده نئچه آی یویولمامیش اوزونده گؤرونوردو.
او اوجا آغاجلارین یانیندا بیر کیچیک نهال آغاجینا بنزرایدی کی، سوسوزوندان قولبوداقی پارچالانیب و سولموشایدی...
دایاندیم دویوخدوم
هئی... اونون اوشاغلیغینی ،بویا - یاشا دولماغینی ،قارا ،یویولمامیش یاناقلاریندا یئر سالمیش آرزولارینی اونون آتیهسینی گؤزومون قاباغینا گتیردیم
گئنهده اونون آتا آناسینین، گؤزلریندن دوشمهسینی و اونلارین دردین چکمه سینی، بیرده اونون سفیل سرگردان اولماسینی گؤزومون قاباغینا گتیردیم !
هامی دئیر :
ائل آرا دئییلن سؤزلر ،دانیشیقلار، فیکرلر، نظرلر باشیمدان بئینیمدن سوروشدی!
بوشلایین گئتسین....!
داها او آدام اولماز......!
و یولدان کئچنلرین اونا تفاوتسیز و لاقید باخمالاری و بعضنده بعضیلرینین نفرتله باخیب تئزلیکله اوزاقلاشمالاری منی بئله دوشوندوروردو کی بو جاوانلار آتیلمیشلار جرگهسینه قوشولوبلار.
و بیر سؤال منده یارانیلیردی، محکوم ائدنلر هانسی محکمهده بو حکمی صادر ائدیبلر؟
یولومو، تاسفلهنرک، توتوب گئتدیم .
بوندان باشقا نئچه سینیده گؤردوم ، او بوجاق بو بوجاقدا قاتباقات یاتمیشدیلار ....
اؤزومدن سوروشدوم :
گؤره سن اونلارین تقدیری بویوموش یا بیزلرین لاقید قالماغیمیز بو تقدیری اونلارا یازمیشدی؟
منبع: سایت «دنیزنیوز» www.daniznews.ir