گرگها در پیراهن یوسف
سلبی ناز رستمی
1
نمی تواند این باد
بوی یوسف را آورده باشد
گرگ ها ،
دیر هنگامی ست که زوزه می کشند
در پیراهنت!
2
پای هیچ پنجره ای ،
به ماه نمی رسد
این شکم برآمده
نمی تواند تو را زاییده باشد
پلنگ!
3
عشقی ،
در چشمانم پیله می کند
تا وقت رها شدن
پروا نه ،
پروانه ام باش؟!
از نظر پاک بین
دو روز پیش مطلبی با عنوان «چشم چرانی ...» در پاسخ به کامنتی نوشتم. ولی عزیزی فرزانه و فرهیخته و مؤدب و گرانمایه ضمن اظهار لطف بیدریغشان، نوشت:
«اصلن محل نگذارید، آنها فقط حسودند، حسودان که فقط خودشان را میسوزانند ... لطفن پاکش کنید»
و من هم آن مطلب را به خواست این عزیز پاکدلِ پاک نفسِ پاک اندیشه ی پاک بین، پاک کردم. ولی از آن رفیق آسیب دیده شاکی که مرا متهم کرده بود به چشم چرانی، اصلا خبری نشد، قول داده بودم موارد آسیب دیده را هر چه باشد. به نحو مقتضی جبران کنم، ولی ایشان هنوز مدارک و اشخاص آسیب دیده شان را معرفی نکرده اند تا اقدام کنم! احتمالاً... بگذریم. با عرض معذرت از محضر فرهیختگان.
چهار سالگی وبلاگ با 482 هزار بازدید
26 مهر ماه 1389 این وبلاگ بنده در سایت پارسی بلاگ ایجاد شد به همت دوست فرهیخته و جوان جناب مهندس هادی مختاری پَر. امروز بعد از گذشت چهار سال فعالیت، با بیش از 482 هزار بازدید همچنان فعال است با همه تنبلی و کم کاری بنده (با 785 مورد تعداد کل یادداشته ها و مطالب). با تشکر از همه عزیزان فرهیخته ای که تاکنون همراه این وبلاگ بوده اند. بنده سعی کرده ام وبلاگم را پایگاه اندیشه کنم نه سرگرمی و وقت گذرانی. شکر خدا
مصطفی قلیزاده علیار
26 مهر 1393
چه کسی زمین و زمینیان را نجات خواهد داد؟
این سؤال مهمی است که در طول تاریخ مورد توجه عموم بشر به ویژه اندیشمندان و نخبگان قرار گرفته است. حسین جاوید شاعر آذربایجانی و متفکر بزرگ مسلمان (1881- 1941) در اثر معروف خود «منظومه پیغمبر» میگوید:
کسسه هر کیم تؤکولن قان ایزینی
قورتوران داهی اودور یئر اوزینی
- هر کس آثار خونریزی را از بین ببرد
بی گمان همین شخص بزرگ، نجاتدهنده کره زمین است.
(مراجعه کنید به «منظومه پیغمبر»، حسین جاوید، با ترجمه اکبر حمیدی علیار، انتشارات آوای منجی، قم؛ 1392، بخش چهارم- ص 155 و 289)
میدانیم که یکی از حکمتهای ظهور منجی عالم حضرت صاحبالزمان مهدی موعود (عج) برقرار ساختن صلح جهانی و قطع خونریزی و ظلم و ستم از روی زمین است (مضامین دعای ندبه)
اخبار
رویا شاهحسینزاده
***
تو اخبار گوش می دهی
من ظرف می شویم
*
گلوله ای از خبرها ناگهان
به سینه ام می خورد
گلوله ای به شانه ام
می ترکد
بغضم
می افتد
لیوانی از دستم
و کاشی های آشپزخانه هزار تکه می شوند
تلوزیون را خاموش کن
جنگ تا آشپزخانه ی ما هم رسیده
به ایوان می دوم
جنگ گلدان های حسن یوسفم را فتح کرده
دلم میخواهد سر دنیا جیغ بکشم
پناه می برم به اتاق
بالشم هم اما خیس است
از گریه ی زنانی در سرزمینی دور .
***
2شیشه ی شیرت را می شویم
بغض میکنم
از مقابل چشمانم کنار نمی رود
چشمهای نوزادی که توی خبرها بود
لباسهای کوچکت را می شویم
با آستین های کوچک
جیبهای کوچک
دگمه های کوچک
بغضم می ترکد
و زار زار گریه می کنم
برای اندوه بزرگی که توی چشمهای مادرش بود .
***
3نمی گویم نجنگید
می دانم بی فایده است
شما را به خدا اما
گلوله های تازه ای بسازید
که کودکان را بشناسند
و بوی شیرتازه را
وقتی به سینه ی زنی می رسند.