طنزیدن
خانم فاطمه جمالی از شاعران جدّی است و بنا به گزارشهای رسیده از دفتر حافظ منافع شعرای طنز پرداز اورمیه معروف به « دفتر طنز ارومیه» مستقر در حوزه هنری استان، این شاعره جدی، تازگی ها جدّی تر هم شده است و در نتیجه طنز هم می سراید (ان شاءالله که جدی تر هم باقی بماند که از معدود بانوان طنزپرداز در آذربایجان غربی و شاید موفق ترین آنهاست. کذا قال الشیخ بوالفضول طنّازان!) این بانوی هنرمند، متولد سال .... (شرمنده؛ به گفته مدیر روابط خصوصی اتحادیه فمنیستها: ذکر دقیق سال تولد خانمها جز در مورد تعیین تعداد سکه بر سر سفره عقد مسلمانان معاصر، ممنوع است و این شگفت پدیده ای است از جنس بدعت در روش مسلمانان بی خبر از اسلام و بی اعتنا به سنت نبوی –ص- و مذهب ائمه اطهار –ع- که در سنوات اخیره این مسلمانان شیفته اشرافیت اموی در کشور ما آن را مایه مباهات خود می دانند) بله، ایشان صادره از شهر " گرمی" در آذربایجان شرقی هستند به «خوی» و سپس به «ارومیه» در ولایت آذربایجان غربی و دبیر آموزش و پرورش هستند در این خطه. ماجرای ماشین تازه همسایه این شاعره را از زبان ایشان به روش طنزیدن الشعرآء – با الف ممدوده!- می خوانیم بر اساس روایت و قرائت و کتابت جناب مولانا بول الفضول الشعرآء، ایضاً با الف ممدوده :
ماشین نو
همسایهمون ماشین نوخریده
نگاش بکن تازه از را رسیده
بذاربگم یواشکی یه حرفی
دور از جونت خیلی ندید بدیده
ازوقتی که این ماشینوخریده
خواب خوش از چشمای ما پریده
بگم چرا؟ بابوق میگه حرفاشو
انگاریکی زبونشو بریده
یه بوق یعنی آهای سلام همسایه
دوتا یعنی:خداحافظ فریده!
نصف شبی تازه میاد به خونه
تا بخوابه دیگه آفتاب دمیده
هف هش تابوق یعنی درو واکنین
که خستهم و رنگ رخم پریده
خدا نیاره اون روزو که شاده
یا وقتی که چیزمیزایی خریده
صدای بوق قط نمیشه یه لحظه
ای خدا جونمون به لب رسیده
کاشکی گرفتاری فقط همین بود
تازگیا یه دزدگیرم خریده
بوق که تموم شد صدای سوت میاد
اینم یه جور تمدن جدیده !
ظهرا دیگه نوبت بچه هاشه
خونه خرابه اونیکه خوابیده
هی صدای آژیرو در میارن
این یکی ازصد تا بوقم شدیده!
میپرم از خوابو با فریاد میگم:
انگاری اسرافیل تو صور دمیده!
(منبع: دو هفته نامه دنیز، شماره 5، مورخ 6/9/90)