زخم ها
چند شعر از رویا شاه حسین زاده
(از کتاب آخرین مکتوب عاشقانه من)
9-
بیا به شانه های زخمی هم تکیه کنیم
زخم ها
تنها کسانی هستند
که می توانی یقین داشته باشی
دشنه نیستند.
11-
مرهم ها
زخم از آب درآمدند
انداختیم شان
توی تنگ
تا ماهی شوند
اما
دریا شدند
و غرق مان کردند.
15-
جنگ تمام شد
آرامش دوباره به منطقه برگشت
هیچ یک از سربازهای جوان
برنگشتند اما
که پای پنجره های دهکده
آواز بخوانند
جنگ تمام شد!
19-
زخم هایم را
در نمک خوابانده ام
که تازه بماند
چشم هایم را
در آب نمک،
شاید
یک روز برگشتی
با دست هایت
- باروت های جوان-
برای کشف معدنی از درد
که منم.