جلوههای موسیقی در شعر شهریار - قسمت دوم
نوشته جواد کریم نژاد(پژوهشگر موسیقی و فعال فرهنگی)
در باب موسیقی دانی شهریار، جای هیچ شبهه ای نیست. در شعر و زبان شهریار و در لابلای اشعار پرنغز و دلنشین او، ریزه کاریهای موسیقائی یافت می شود که گویای علاقه او به موسیقی و آگاهی او از الحان و نغمه ها و ساختمان آلات موسیقی است. جای جای دیوان اشعار وی مملو از واژه ها و اصطلاحات تخصصی موسیقی است و همه اینها از نغمه آگاهی شهریار به موسیقی سخن می گویند.....
...استاد شهریار، شعر و موسیقی را که بهترین محرک عواطف و احساسات بشری و ملموس ترین و مهمترین ابزار برای بیان احساسات است با هم دارد و صدای ساز و آواز و طنین موسیقی و گلبانگ روح لطیفش از اشعارش به گوش می رسد ، گلبانگی که از اعماق جان مشتاقش بیرون آمده و بردل عاشقانش می نشیند و این همان غمزه های موسیقائی اوست که به شعری مناسب استوار می گرددو اینجاست که شعر ، شاعر را در یاد و خاطر دوستداران موسیقی اثر پذیر نموده است.
وی موسیقی را ودیعه ای الهی دانسته و به آن ارزش والایی قائل بود. موسیقی چنان با روح و روان او عجین بود که هر صدایی را صدای توحید شنیده و آفرینش و جهان هستی را با تمام موجوداتش در مرتبه ای می بیند که با موسیقی و اصوات دل انگیز به حمد و ثنای خداوند مشغولند و این همان مهر تائیدی است بر آسمانی بودن هنرموسیقی:
ثریا پایکوب از ارغنون و زهره چنگی
به پیشاپیش این علوی عروس آسمان آسا
دل ذرات هستی را همه ساز و نوا دیدم / به حمد و شاهد توحید هم دستان و هم آوا
یا:
بشنو از ذرات هستی صبحدم با گوش جان / نغمه توحید حی لایزال لم یزل
هم سفیر طیر کالارواح بین فیها نزول / هم نفیر وحش کالانعام بین بل هم اضل
و زمانی که به نوای دل انگیز نغمه های توحیدی با بانگ خوش قاری کتاب آسمانی قرآن گوش جان می سپارد نوای قاری که همان آوای نغز و روان پرور گلبانگ معنویت و درس یکتاپرستی است در اعماق دلش طنین انداز شده و طنین این آوا را چون زبان مرغان نغمه پرداز می داند که اسرار طبیعت و جهان هستی را بازگو می کند:
قاریان ، طوطی شکر شکن قرآنند / بلبلانی که به گلزار خدا می خوانند
ارغنون ساز الستند و به هر ساز غزل / سیم واخوان همان نغمه جاویدانند
حتی در شعر مناجات « علی ای همای رحمت »که در منقبت مولای متقیان علی (ع) سروده از به کارگیری واژه های موسیقی دریغ نکرده است :
چه زنم چو نای هر دم ز نوای عشق او دم
که لسان غیب خوشتر بنوازد این نوا را
همین شیفتگی و تسلط شهریار به موسیقی ایرانی، باعث شده که او در مجموعه فضاسازی شعر و موسیقی و ادعای کلام بسیار موفق عمل کند و استقبال اکثر آهنگ سازان معاصر از اشعار ایشان، شاید به همین قدرت موسیقی دانی وی برمی گردد، چرا که شاعر آشنا به موسیقی منظور آهنگ ساز را از هر ملودی بهتر می تواند درک کند .
خوانندگان و آواز خوانان بسیاری از اشعار این استاد استفاده کرده اند که اغلب ایشان هنرمندان «برنامه گلها» بودند که موارد ذیل از جمله آنهاست :
« بی همزبان » در دستگاه شور با آواز محمودی خوانساری و با مطلع :
از زندگانیم گله دارد جوانیم / شرمنده جوانی از این زندگانیم
« شب زنده دار» در آواز دشتی با صدای استاد شجریان و با مطلع :
تا کی در انتظار گذاری به زاریم / بازآی بعد از این همه چشم انتظاریم
و « حالا چرا » در بیات اصفهان و با آواز زنده یاد استاد بنان که با صدای جاودانی خود این اثر را به یادماندنی تر کرده است.
انصاف باید داد که در یک مقاله هیچ بلکه در چندین مقاله بحث شهریار و موسیقی نمی گنجد ، اما مأخذی هست که می توان به آن مراجعه نمود : « دیوان اشعار استاد شهریار».
سخن گفتن از شعر و موسیقی که هر دو هنر ناب است و گفتن و شنیدن در باره آنها انجامی ندارد پس این مقاله را با ابیاتی از قصیده زیبا و دلنشین 208 بیتی « غروب نیشابور» که حاصل اقامت استاد در این شهر است ( حدود سال 1310ش) به پایان می بریم، این شعر بلند به همراه ابیات موسیقایی تصویرگر حس غریب و جامه غم پوشیده وی در این سالها می باشد :
دی به هنگام غروب خورشید / که جهان جامه غم می پوشید
فلک از محمدت یزدانی / خواند آوازه جاویدانی
که بدان زمزمه سحر انگیز / خواندی افسانه ای اسرار آمیز
تعبیه کرده به الحان سرود/ شرح کیفیت اسرار وجود
به سر چنگ نوا آخته چنگ / به نوا تاخته بنواخته چنگ
کرده قانون عبودیت ساز / به الوهیت او نغمه طراز
زده بر زخمه تار دل چنگ / زخم از این زخمه دل بر بط و چنگ
نغمه ای همچو صلای مستان/ با سماع فلکی هم دستان
رقت انگیزتر از ناله سیم / فرح افزاتر از انفاس نسیم
کرده با نبض طبیعت پیوند/ نغمه روح از این پرده بلند
پایان مقاله