اینجا ترکیه است، صدای جمهوری اسلامی ایران!
یادداشت های سفر به ترکیه - 3
مصطفی قلیزاده علیار
شنبه 27 آبان 91
نمازخانه مهمانسرای پلیس آغری در وقت نماز صبح به طور نسبی مشتری خوبی داشت، هم اغلب همسفران ما در آن دوگانه ای به درگاه یگانه گذاردند با سر و صدای مألوف مشتری جلب کنی! و هم خود نفرات مهمانسرا که تک و توکی می آمدند، دست بسته و آرام نمازشان را می خواندند و دستی به آسمان برداشته ... و می رفتند.
سر میز مقامات
قرار صبحانه ساعت 8 به وقت ترکیه - 30/9 به وقت ایران بود در رستوران طبقه همکف مهمانسرا. قبل از آن من و ابراهیم آقازاده در محیط مهمانسرا قدم زدیم. آفتاب همه جا را روشن کرده و کاملا بالا آمده بود ولی هنوز هوای سرد پوست آدم را می کند. نفس ها در هوا پیدا بود و دهها پلیس با بیش از ده دوازده خودرو در جلو مهمانسرا همینطوری می پلکیدند و نشان می داد که انگار کاری مهمی در شرف انجام است!... بعد معلوم شد که استاندار آغری می آید تا با مقامات ایرانی ما صبحانه کاری بخورند!
ما همانطور که قدم می زدیم مقام تشریفات گفت: بفرمایید حاج آقا، بفرمایید برای صرف صبحانه، همه چیز آماده است، لطفاً بفرمایید... خلاصه ما دو نفر هم بی هیچ تعارفی تپیدیم تو و با رعایت آداب و ارکان نشستیم سر میز بزرگ بیضی شکل در وسط رستوران، که آماده و پربود از انواع اغذیه، نان و تخم مرغ و شکر و نان روغنی و پنیر و کره ... اما من مشکوک شدم که آیا این میز واقعاً برای ما چیده شده؟! .... لطفاً متن کامل یادداشت های سفر به ترکیه - قسمت سوم را در دو هفته نامه «دنیز» شماره 27 مورخ 18/10/91 و یا در سایت « دنیزنیوز» ( www.daniznews.ir ) بخوانید