یارانه حقدار (طنز)
غلامعلی کریمی(دلسوخته)
آن مدبر که شــــــود خانهی او بــس آباد
کرد تدبیر و ز غـــــم نـــک بنــمودم آزاد
داد یارانه به حقدار کنون بی کم و کاست
کاش ایزد دل وی ز آتش غم بیمه کنـــاد
فیض روح القدسش داد مــــددهای مدید
که توانســــــــت به یارانه کند مارا شـــاد
و اگر بیشتر از این مــــــددش فرمـــــاید
میکند صخره به تدبیرحسن چون فرهــاد
منهدم کرد ز بن خانهی بی تدبیــــــران
رنجها برد در این راه نه کــــم، بلکه زیــاد
حسن تدبیر کلیدی است که دارد در دست
این همان است که وی گیرد ازآن هی امداد
هر که تدبیر ندارد به یقین خــــــانهی او
می شود بی در و پیکر و اســاســـاً بر بــــاد
تو اگر میطلبی این که شوی شاه جهان
باید آداب سیادت ز حسن گیـــری یـــــاد
هله «دلسوخته» خود نیز ز وی پند بگیــــر
و به تدبیر بکَن خانهی غــــــم از بنیـــــاد