انتظارت شیرین بود
دو شعر از سلبیناز رستمی
1
حرف آخر رفتن را تو گفتی
پیش از آنکه دلم،
زیر پایت خالی شود
رفتی!
و این شعر،
سریع و شتابان
از کنارت گذشت
با چمدانی که رنگ روزهایش را
در هولِ قدمهای تو
تلف کرد.
2
شعرهایم که دیر میکنند،
نگران تو میشوم.
حالا که برگشتهای
شعری برای گفتن ندارم.
به جا
یا
نابجا
انتظارت شیرین بود
وگرنه،
این همه شعر
از کجا می آمد!