سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دانشمند می تواند هنگامی که از چیزی که نمی داند پرسیده شود، بگوید : «خدا داناتر است» و برای غیر دانشمند این حقّ نیست . [امام صادق علیه السلام]
لوگوی وبلاگ
 

دسته بندی موضوعی یادداشتها
 
شعر ، دنیز ، آذربایجان ، ارومیه ، علیار ، قلیزاده ، مصطفی ، غربی ، امام ، ترکی ، علی ، ترکی ، شاعر ، دنیزنیوز ، حوزه ، هنری ، حسین ، اسلامی ، حمیدی ، غزل ، محمد ، حاج ، ایران ، فارسی ، باکو ، قرآن ، کتاب ، نشریه ، اسلام ، تبریز ، طنز ، کتاب ، عاشیق ، شهریار ، اکبر ، انقلاب ، مصطفی قلیزاده علیار ، نخجوان ، شهید ، سایت ، سید ، باکو ، اهل بیت ، ابراهیم ، سفر ، دریاچه ، فخری ، ادبیات ، تصویر ، خمینی ، دفاع ، رضا ، پیغمبر ، جمعه ، اسرائیل ، مقدس ، نامه ، مهدی ، حوزه هنری ، حمید ، صادق ، فاطمه ، پیامبر ، بهرام ، اکبر ، اهر ، فاطمه زهرا ، نارداران ، مقاله ، عاشورا ، عکس ، زهرا ، ترکیه ، کربلا ، همایش ، واقف ، ترکیه ، بسیج ، بیت ، جمهوری ، اهل ، انتظار ، امام علی ، ادبی ، در ، عراق ، صابر ، شهر ، شامی ، خامنه ای ، خدا ، دوستی ، زن ، سعید ، اسدی ، آیت الله ، امام حسین ، هنرمندان ، ورزقان ، هفته ، مردم ، موسیقی ، نقد ، قم ، محمود ، کانون ، امام خمینی ، جنبش ، جشنواره ، خاطرات ، حافظ ، حجاب ، حسنی ، حسن ، تاریخ ، سال ، رستمی ، شیخ ، عکس ، فرهنگی ، فرهنگ ، فضولی ، عید ، عشق ، سیاسی ، رمضان ، زبان ، سلیمانپور ، شاعران ، سوریه ، ترجمه ، تهران ، به ، حاج علی اکرام ، ایرانی ، آمریکا ، وبلاگ ، واحدی ، نویسنده ، مدح ، محفل ، مجلس ، مجتبی ، میرزا ، مرثیه ، مصر ، آمریکا ، آراز ، احمد ، استاندار ، اکرام ، حیدر ، تبریزی ، پیامبر اسلام ، سلبی ناز ، روز ، زندگی ، زینب ، رضوانی ، دو ، داستان ، صراف ، عظیم ، علی یف ، علیزاده ، علمیه ، علمدار ، فتح الهی ، فرانسه ، فلسطین ، فیلم ، شاهرخ ، شجاع ، دو هفته نامه ، دیدار ، رسول ، رجبی ، زلزله ، پیام ، بهمن ، حزب ، جواد ، ادب ، اردوغان ، آذربایجان غربی ، آثار ، مطبوعات ، مشهد ، مهدی موعود ، محمداف ، کانون ، نویسندگان ، هفته نامه ، هنر ، وطن ، ولی ، یاد ، هادی ، نوروزی ، نماز ، قیام ، کرکوک ، محسن ، مثنوی ، ماه ، مایل ، ملی ، آذری ، آزادی ، ارشاد ، از ، اسماعیل زاده ، انگلیس ، اورمیه ، اکرام ، جاوید ، حدیث ، حسینی ، حضرت ، بهرامپور ، بعثت ، روزنامه ، رهبری ، سعدی ، رباعی ، رزم آرای ، دینی ، دانشگاه ، شب ، غدیر ، غفاری ، علامه ، عرب ، عرفان ، فارس ، فرزند ، صمداف ، صادقپور ، صدر ، طلعت ، طلاب ، خوی ، دوزال ، رهبر ، بزرگ ، بیداری ، تبلیغات ، حمایت ، حماسه ، حاجی زاده ، جعفری ، توهین ، امین ، انتخابات ، انجمن ، امام زمان ، الله ، استاد ، اخلاق ، آیت الله خامنه ای ، آران ، آغدام ، آقازاده ، منظومه ، مسلمان ، مراغه ای ، مسئولان ، موعود ، موسی ، ماهر ، محمدی ، هریس ، یادداشتهای ، وفات ، یحیی ، یک ، کردستان ، کربلا ، نوروز ، نمایندگان ، وحید ، مایل اوغلو ، گرمان ، مولانا ، میلاد ، نباتی ، مسجد ، مرگ ، مرسی ، مسئول ، معلم ، آغری ، آذربایجانی ، اسلامگرایان ، اسماعیل ، ارمنستان ، ارمنی ، ارزشها ، اشغال ، باکو 10 ،

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :766
بازدید دیروز :1160
کل بازدید :2876593
تعداد کل یاداشته ها : 881
103/2/7
7:19 ص
مشخصات مدیروبلاگ
 
قلیزاده علیار[263]

خبر مایه
پیوند دوستان
 
سرچشمه ادب و عرفان : وب ویژه تفسیر ادبی عرفانی قرآن مجید شقایقهای کالپوش بچه مرشد! سکوت ابدی هم نفس ►▌ استان قدس ▌ ◄ نغمه ی عاشقی جریان شناسی سیاسی - محمد علی لیالی سرچشمه همه فضـایـل مهــدی(ع) است ساده دل ماییم ونوای بینوایی.....بسم الله اگرحریف مایی ....افسون زمانه طراوت باران تنهایی......!!!!!! جـــیرفـــت زیـبا سارا احمدی بیصدا ترازسکوت... .: شهر عشق :. پیامنمای جامع شهر صبح ماتاآخرایستاده ایم سایت روستای چشام (Chesham.ir) وبلاگ گروهیِ تَیسیر منطقه آزاد محمدمبین احسانی نیا رازهای موفقیت زندگی مرام و معرفت یامهدی Dark Future امام خمینی(ره)وجوان امروز عشق ارواحنا فداک یا زینب سیاه مشق های میم.صاد مهاجر مردود دهکده کوچک ما گروه اینترنتی جرقه داتکو بسیج دانشجویی دانشکده علوم و فنون قرآن تهران هفته نامه جوانان خسروشهر آتیه سازان اهواز بیخیال همه حتی زندگیم عمو همه چی دان پـنـجـره صل الله علی الباکین علی الحسین تینا شهید آوینی Chamran University Accounting Association پدر خاک فقط خدا از یک انسان ع ش ق:علاقه شدید قلبی تبریک می گوییم شما به ساحل رسیدید!!!!! گاهنامه زیست جوک و خنده دهاتی دکتر علی حاجی ستوده قلب خـــــــــــــــــــــــــــاکی کشکول sindrela شیدائی تنها عاشقانه سیب آریایی نیروی هوایی دلتا ( آشنایی با جنگنده های روز دنیا ) به یاد تو آخوند مالخر و تمام طرفدارانش در سیستم حکومتی فروشگاه من قاضی مالخر یا قاضی طمع کار کدامیک ؟؟؟؟ پایگاه خبری،قرآنی، فرهنگی آذربایجان غربی عاشقانه زنگ تفریح

در بیان بی کرانگی شعر

شاهرخ رضوانی

مقدمه –در شماره های پیشین نشریه وزین دنیز، نوشتاری را با عنوان »وضعیت شاعرانگی« منتشر کردم و نظرگاه شاعران، محقّقان و پژوهشگران عرصه شعر و خلاقیت شاعرنه را در باب وضعیت شاعرانگی به اجمال از زبان ایشان نشان بیان داشتم. اینک در مقاله حاضر ادامه همان مقوله را به بیان دیگر از زبان بزرگان عالم سخن و اندیشه با دیدگاهی جدید پی می گیرم تا ماهیت شعر و چگونگی وضعیت شاعرانگی در بی کرانگی شعر بیشتر روشن تر شود.

نیما یوشیج شاعر نوپرداز و نو اندیش معاصر ایران در نشان دادن وضعیت شاعرانگی، سخنانی سرشار از ذوق و اندیشه دارد که می توان گفت حاکی از کشف و شهود شاعرانه خود اوست دارد وی می گوید: »شاعر جوهر هستی و هستی هر جوهری است. باید بتوانی برای بهبودی همسایه خود فکر کنی و احساساست مذهبی او درتو روشن بشود تا بتوانی یک مصری باشی، یک عرب بادیه نشین در حوالی نیزارها، و طراوت هنگام غروب های آن حوالی را به طور دلچسب درخود بیابی. در این صورت گذشته انسان، که عالم تاریخ باشد، باید بسیار زیبا درنظر تو جلوه کند و بکاوی در آن و با آن تخمیر شده احساسات خود را برانگیزی«.

نیما در جایی دیگر می گوید: »ماهیت اصلی شعر نیرویی است که ما را در ابراز اندیشه های خود قدرت می دهد. احساسات و عواطف مربوط به طرز زندگی هستند که کم و بیش، با شعر شاعر بعداً هم پا می شوند«.

 نیما در آخرین بند شعر «ماخ اولا» چنین می سراید:

فریاد من شکسته اگر در گلو، وگر/

فریاد من رسا/

من از برای راه خلاص خود و شما

فریاد می زنم/فریاد می زنم.

منوچهر آتشی شعر را درخت گلگون شعله ای می داند:

شعرم از جنس گیاه و آتش است /

سرو است/ که صدای بلند مغروری دارد.

و فرسوده که شود/ درخت گلگون شعله خواهد شد.

فروغ فرخزاد شعر را صدای ماندگاری می داند که پژواکش تا ابد در سینه ها طنین خواهد انداخت:

صدا، صدا، تنها صدا/

صدای خواهش شفاف آب به جاری شدن/

 صدای ریزش نور ستاره برجدار مادگی خاک/

 صدای انعقاد نطفه معنی /

 و بسط ذهن مشترک عشق

صدا، صدا، صدا،

 تنها صداست که می ماند.

دکتر رضا براهنی در تحلیل این شعر فروغ، و چگونگی این صدا در کتاب کیمیا و خاک، برداشت ها و کشف های قابل توجهی دارد که خوانندگان این مطالب را حوالت می دهم به رجوع این مکاشفه ها. براهنی در جایی از این بررسی می گوید: »مکانیسم بیان این صدا استعاره است (تنها صداست که می ماند) چرا؟ به دلیل اینکه حیات نوع بشر طولانی تر از حیات حکومت ها، تاریخ ها، رسانه های جمعی، نهضت های سیاسی و اجتماعی و انقلاب ها و ضد انقلاب هاست. حیات هنر به طول حیات نوع بشر است همه می گذرند و آن صدا می ماند. هنر نسبت به تاریخ فراروی می کند به دلیل اینکه ریشه هایش قوی تر از آن است. هنرمند از سلال? درختان و از تبار گلها، حتی تاریخ مصنوعی است. وظیفه شعر تذکّر طبیعت قدیمی، ازلی و ابدی و دائماً متحول انسان است«

در این تحلیل براهنی، صدایی که در این جا استعاره می نماید، ناگهان معنای تحت اللفظی پیدا می کند. صدا اساس زبان است. کسی که حرف می زند، نخواهد ماند، صدایش خواهد ماند. گویند? حرف، خوانند? آواز و سرایند? شعر خواهند گذشت، حرف و آواز در شعر یعنی صدا، خواهد ماند. صدا آن کیمیاست.

محمد رحیم اخوّت با نگاهی به بی کرانگی شعر و با یادآوری باورهای هایدگر نسبت به وضعیت شاعرانگی می نویسد:«شعر به عقیده هایدگر دارای خاصیتی است که از خواست و اراده ما بیرون است. شاعر نمی تواند اراده کند که شعر بگوید، شعر خودش می آید و ما هم که خوانندگان شعر او هستیم نمی توانیم به خواست و اراده خودمان در برابر آن واکنش ابراز کنیم. باید به شعر تسلیم بشویم و بگذاریم روی ما کار کند«.

از دیدگاه برخی از صاحب نظران، شعر سیالیتی است که لحظه های ما راغنی می سازد و آن شکوه مخیل را با وارد کردن بازی گوناگون از دسترس دور در دسترس نزدیک ما قرار می دهد. شعر تمام آن چیزهایی را که ما به حکم عادت گرچه در هر لحظه در کنار ما هستند اما از ما بسیار دورند به ما برمی گرداند و به همین دلیل هم چیزی فراتر از تعریف و نظریه است. شعر در عین حال که در بستر زمان رشد می کند، زبان را از قید آگاهی صرف و تاریخیت خود نیز رها می سازد. بنابراین نوشتن در مورد شعر و صدور تعریف و در نظر گرفتن نظریات هنگام تحلیل و بررسی آن نمی تواند تنها تداوم آگاهی باشد بلکه یک مبادله است. یک بازی است بازی ای که با طرح سلیقه ردّ یا تایید دیگر بسیار متفاوت است. و تفاوت آن ناشی از خلاقیتی است که آگاهی و شعور نویسنده و منتقد، وقتی درگیر بازی بودن و انتقال در رابطه با یک اثر می شود به آن دست می یابد و آن را پرورش می دهد».(داریوش معمار، فصلنامه شماره 11 و 12 گوهران)

عبداله صمدیان از شاعران معاصر اهل ارومیه و ساکن تهران است. این شاعر با نثر زیبا و شاعرانه اش چشم اندازی متفاوت درخصوص جایگاه شاعری و وضعیت شاعرانگی دارد فرازهائی از نظرات او را با هم می خوانیم:

»شعر جز عشوه پرشکوه جانی کنشمند نیست و جز این اگر باشد، بازی است، موج بازی است، هر چند به ظاهر تحسین برانگیز باشد. شاعر، اندیشمند نستوهی است که هراز گاهی، از بیکرانگی اندیشه، به ستوه می آید، ستوهش را در شعر می ریزد و ردّی درخشان بر جادّه می نشاند و ردّ می شود جان های بی شکوه طفیلی شعرند، هر چند شهره شهر باشند، چرا که شیّادانند و نادانند و شعر با نادانی نمی خواند، شعر اعتراف نامه نادانی دانایان است، شعر دانش رقصان است«.

از نظر محمدرضا خسروی شاعر معاصر خراسانی، شاعر هشدار دهنده است. شاعر با درک و فهم و شعوری که باید دارا باشد، برحذر دارنده است، شاعر پیشرو است. شاعر در کاروان گذار بشر از وادی زندگی در زمره سالاران و سروران قافله است. او باید واژه ها را از طریق کارگاه و پالایشگاه شعر، در خدمت هدفی از هزاران هدف زندگی بگیرد. شور آفرین باشد، تسّلی بخش باشد، دمساز باشد، حکیم باشد، روایت کند، حکایت کند، شاکی باشد، شاکر باشد، معترض باشد، امیدها را برانگیزد، هیجان ها را مهار کند، شوق ها را و شادی ها را رسم کند، تنهائی را پر کند، دل ها را خالی کند، جان را و جهان را و پیر را و جوان را به مدد شعر متحول و منقلب و دیگرگونه سازد و هیچ کاری که نکند شاعر باید همچون کیمیای باده و عشق بتواند آنچنان را آنچنان تر کند و نمونه را در همین روزگار خودمان نگاه کنید به دفترهای شعر سیمین بهبهانی که با درکی ژرف از تحوّل عصری، همه این انتظارها را برآورده است بی که حتی بر نظام مشروع شعر بشورد.

این سخنان شیوای خسروی این شعر مولوی را در ذهنم تداعی می کند:

نور یابد مستعد تیز گوش

کو نباشد عاشق ظلمت چو موش

دکتر مریم مشرّف در کتاب مرغ بهشتی که دربار? زندگی و شعر استاد شهریار به تقریر درآورده است در جایی می نویسد « ملاک شعر بودن یک شعر از نظر او (شهریار) در وهله اوّل قدرت تاثیر در خواننده است نه تازگی و غرابت مضمون و کلمات شعر از نظر او در وهله اول باید اثرگذار باشد تازه در آن وقت است که می شود دربار? تازگی آن بحث کرد و چیزی گفت. حتی اگر شعری وزن نداشته باشد ولی گیرا باشد باز شعر است».

در این کتاب دکتر مشرّف به نقل سخن شیوائی از خود شهریار می پردازد که بدین شرح است:

»سالهاست در کشور ما صحبت از شعر تازه و کهنه است. غالباً از من می پرسند که عقید? شما درباره اشعار جدید چیست؟ چیزی که مسلم است تنها تازگی کافی نیست که چیزی را مقبول خاطر همه بسازد. یک قطع? ادبی فرض کنید مال عهد دقیانوس، اما هم مطلبی دارد سودمند و هم شعر است یعنی نفوذ و تاثیر دارد. قطعه دیگری فرض کنید از حیث سبک "آخرین سیستم" ولی نه شعر واقعی است و نه مطلب مفیدی دارد. شما این دو قطعه را در محلّه کوران هم ببرید قطعاً اولی مقبول است و دوّمی مردود. فرض کنید بنده قطعه ای ساخته ام که مدعی است من هم شعر هستم و هم تازه شروع می کنیم به خواندن. اگر هیچ تاثیری در ما نکرد که اصولاً شعر نیست و موضوع منتفی است اما اگر ثابت شد که شعر است، از نظر تازگی تجزیه و تشریح می کنیم«.

دکتر مشرّف در شرح این سخن شهریار و نگاه او به وضعیت شاعرانگی در همان کتاب می نویسد: »از نظر او (شهریار) دو نوع تازگی داریم یکی تازگی موضوع اثر و دیگر تازگی روح اثر. تشخیص اولی، عقلی و استدلالی ولی تشخیص دوّمی ذوقی و استنباطی است. این تازگی دوّم همان طراوت خاص و نکت? "یدرک و لا یوصف" است که "آن" می نامیم و شهریار آن را روح تازه نامیده و از تعریف آن خودداری کرده است. او "تازگی روحیه و تازگی موضوع و مطلب" را دو شرط اساسی تازگی شعر می داند و سادگی و رمانتیسم را از شرایط فرعی و تکمیلی چنین آثاری می شمارد«.

در سطور بعدی این کتاب دکتر مشرف نگاه شهریار را نسبت به وضعیت شاعرانگی چنین توصیف می کند:

«از مجموع سخنانی که شهریار در مقدمه های خود بر چاپ های مختلف دیوانش گفته است           می توان چنین نتیجه گیری کرد که شهریار از چهار ویژگی شعر سخن گفته است:

1- قدرت نفوذ و تاثیر 2- تابلو سازی رمانتیک 3- نزدیکی شعر به زبان مردم 4- تازگی روح و موضوع»

برخی از اندشمندان برآنند که شعر مثل هر چیز دیگر، صورتی دارد و ماده ای. صورت آن وزن کلام است و این وزن ما به الاختلاف آن است از داستان و موسیقی. شعر سخنی است موزون داستان سخنی است بی وزن، موسیقی وزنی است بی سخن. امّا شعر به سبب ماده یا محتوای خود چیزی است بیش از سخن موزون. شعر سخن موزونی است که ادراکات و عواطفی دربر دارد. به عبارت دیگر، شعر مانند هنرهای دیگر، گذشته از نظام های صوری خود شامل تصویرهای پرمعنی و عواطفی شدید است. پس شعر از سه عنصر آفریده می شود:

1- وزن 2- تصاویر جزئی حسی 3- عواطف شدید

زبان به منزله دنیای صغیری است که دنیای کبیر جامعه انسانی را به صورتی فشرده منعکس       می کند هر لفظی از آن سبب که وابسته اشیاء و امور است، ادراک یا تصویر ذهنی نسبتاً مشخصی در ذهن انسان بیدار می کند و این تصویر، موافق ما بازاء خود، عاطفه ای بر می انگیزد. گوینده ادراک و عاطفه ای را که خود آزموده است با بیان کلمه، به دیگری انتقال می دهد. برای آن که گوینده بتواند ادراک وعاطفه جدید به شنونده برساند یا ادراکات وعواطف موجود او را دگرگون سازد، باید بین او و شنونده، دنیای ادراکی مشترک و نیز عوامل دلالت مشترک وجود داشته باشد. این دنیای ادراکی مشترک انسان ها همانا واقعیت است». (دکتر امیرحسین آریان پور، تحقیق درباره جامعه شناسی هنر درباره خاصیت و موجودیت شعر)

بر اثر بستگی ادراک به عاطفه هر کلمه علاوه بر ادراکی که در شنونده پدید می آورد عاطفه ای نیز به او می دهد. بطور کلی هیچ کلمه ای نیست که در روابط انسانی و نه فی حد ذاته، متضمن دو جنب? ادراکی و عاطفی که البته از یکدیگر جدایی ندارند، باشد. اما شاعر برخلاف عالم معمولاً کلماتی را برمی گزیند که بار عاطفی سنگین تری دارند چون جنب? عاطفی کلمات ناشی از اشیاء و اموری است که در طی زندگی اجتماعی با آن کلمات همراه بوده اند پس جنبه عاطفی کلمات برای اعضاء یک گروه اجتماعی کمابیش همانند است. در این صورت عواطف و نیز ادراکاتی که گوینده به شنونده می دهد، با آن که فردی و خصوصی به نظر آیند باز خصلت جمعی دارند متعلق به جامعه ای هستند و در خارج از آن جامعه دقیقاً دریافت نمی شود. از این جاست اگر به تفسیر شعر بپردازند و یا آن را به زبان دیگری ترجمه کنند شور عاطفی اصیل آن از میان می رود. کلمات چه به صورت مجزّا و چه بصورت مرکب به ما تصاویر ذهنی می دهند. تصویر ذهنی شاعر عین ادراکات حسی او نیست بلکه تراکیبی است از ادراکات حسی که بوسیله شاعر تنظیم شده است. شاعر موافق حال خود از میان تصاویر زبانی، برخی را عیناً برمی گیرد و برخی را دگرگون می کند و از این گذشته، دست به ساختن بعضی تصاویر می زند. به این معنی که پس از ادراک حسی، به تامل و تعمّق می پردازد و به نیروی بینش خود، به کلمات و اوزان، نظام و مایه و توانائی عظیمی می بخشد. از این رو تصاویر شاعرانه نمودار شخصیت شاعر و متضمن فلسفه حیات اوست.چگونگی رفتار شاعر در زمینه انتخاب سنن هنری و قبول و ردّ و تغییر تصاویر لفظی موجود و رایج کاری بس دشوار و ملاک توانائی شاعر است.(همان)

بعضی ها  شعر را چنین تعریف کرده اند: بیان واقعیت به صورت تصاویر لفظی . یعنی بازنمائی عینی و حسّی و جزئی واقعیت به وسیله تصاویر لفظی جزئی. شعر با تصاویر جزئی خود، عواطف وابسته اشیاء و امور زندگی را منعکس می کند و تاثیر عمیق آن از اینجاست. شاعر با شعر گویی، عملاً پراکندگی اندیشه خود را از میان می برد و شنونده به وساطت دنیای مشترک واقعیت و تصاویر و اوزان زبانی، در این آزمایش شریک می شود. شعر به مدد وزن و تصاویر عینی، عواطف شدیدی در فرد پدید می آورد. او را از واقعیت ادراکی حال غافل می کند، به دنیای موزون و دلنشین می برد و از ناسازگاری های موجود آزادش می سازد ولی کار شعر تنها همین نیست. این نیمی از وظیفه شعر است، نیمه منفی، نیم دیگر نیمه مهم و مثبت است، سیر دنیای بسامان آرزوها تغییری بر انسان عارض می کند، به طوری که چون به ندای واقعیت از خیال بیرون آمد، خود را دیگرگون می یابد. او دیگرگون شده است. وحدت عاطفی و ادراکی تازه ای به دست آورده است، اما واقعیت ظاهراً تغییری نکرده است، همان است که بوده است. پس موافق، انتظام پرشور تازه ای که در وجود خود احساس می کند برای تغییر واقعیت به مقابله آن می شتابد. انسان به نیروی شعر، از واقع به خیال، و از ممکن به محال می رود. در آنجا سرمست می شود و این سرمستی او را دگرگون می سازد. پس با حال تازه ای به عالم واقع و حوز? ممکنات بازمی گردد و برای نزدیک کردن واقع به خیال و ممکن به محال، تلاش می ورزد. (دکتر امیرحسین آریان پور)

از این بیانات می توان نتیجه گرفت که دنیای شعر، دینای ظاهراً ثابت "وجود" یا "بود" نیست، دنیای متغیّر "کـَون" یا "صیرورت" است. کار شعر دگرگون ساختن هستی بالفعل و تحقق هستی بالقوّه است.

 منبع: هفته نامه دنیز، شماره 11- مورخ 22/ 12/ 90


  

انجمن ادبی آراز-23

چهارشنبه 14 اردیبهشت 90، بعد از ظهر، سالن آمفی تئاتر صفی الدین اورموی حوزه هنری آذربایجان غربی در ارومیه کمابیش شاهد حضور شاعرانی است که هر هفته می آیند و به نتاوب اشعار خود را در کانون ادبی حوزه قرائت می کنند و به نقد عموم می گذارند. امروز نیز چهرهای نا آشنا و جدیدی را می بینم مثل هر چهارشنبه. در ابتدای جلسه، مجری کانون خانم کریم زادگان ضمن عرض خیر مقدم مناسبتها را اعلام می کند. این هفته چند مناسبت وجود دارد: هفته گرامیداشت مقام معلم، روز کارگر و ایام فاطمیه که در پیش است.

مصطفی قلیزاده علیار دبیر کانون و مسؤول واحد آفرینشهای ادبی حوزه هنری استان، در باره روز معلم مطالبی می گوید و اینکه خداوند خود نخستین معلم انسان است. وی اشاره ای به نقش شهید مطهری در تبیین معارف اسلامی می کند. همچنین در باره شخصیت بی نظیر و الهی حضرت فاطمه زهرا (س) سخنانی می گوید و تأکید می کند که فاطمه زهرا به حق بهترین سرمشق انسانهای خداجو و حق طلب در تمام زمانها و مکانهاست و در ادبیات عموم مسلمانان تأثیری شگرف گذاشته است. آنگاه قلیزاده علیار غزلی عرفانی و سراسر شور و حال از دیوان ملا محمد فضولی بغدادی، چاپ بهرام اسدی می خواند.

سید حیدرعلی آران نخسین شاعری است که برای شعر خوانی دعوت می شود و او در شعری منثور و احساسی در عرض ادب به حضرت زهرا می خواند:

 ایستاده ام در کنار این دیوار فولادی مشبک/ و می نگرم بهشتی را / که ظاهراً خالی است....بانوی خوب قبیله گلهای احمدی/ تو رمز ماندگاری دین محمدی (ص).

رحیم حامدنیا شعر ترکی خوب ده هجایی می خواند:

 یار فکری عقلیم، هوشومو آلمیش/ خسته لیک منی آیاقدان سالمیش/ دئدیم اوتوروم آغلار ایچینده/ درمان آراییم ساغلار ایچینده ...

صیاد گلی پور شعر خوبی برای معلمها تقدیم می کند:

 عؤمور بویو ظلمت ایله چالیشان/ آخر قارانلیغی یوران معلم/ خیردا کلاسلاردا بؤیوک عالمده/ عدالت میزینی قوران معلم. دوزگون یول اؤیره دن اؤز اولادینا / اودلو قلم ایله یئتن دادینا/ شرف دفترینی یازان آدینا/ وجدان میدانینی آلان معلم....

علی غنی زاده شاعر آیینی و ارزشی ابتدا به ساحت حضرت زهرا اظهار ادب می کند:

 بانوی برگزیده راز و نیازها/ در نام تو نهفته بسی رمز و رازها/ پاکی مثال شبنم و معصوم مثل گل/ عطر تو می دهند تمام نمازها.

بعد برای معلمان:

به برگ دفتر خلقت نوشته است/ معلم خوش نهاد و خوش سرشت است/ یقین او ریشه در فردوس دارد/ که در پیراهنش بوی بهشت است.

خانم زهرا کریم زادگان ( مجری) غزلی از خود تقدیم حضرت فاطمه (س) می کند به مطلع:

 هرچه دریاست ندارد گهری بهتر از این/ گهری ناب و درخشنده تری بهتر از این....

جناب شاهرخ رضوانی ضمن تبریک روز معلم و روز کارگر، بر روز کارگر بیشتر تأکید می کند چرا که خود بازنشسته اداره کار استان است. البته شعرش فقط برای معلمان است نه کارگران! به مطلع:

 ای فروغ تابناک آتشین/ ای معلم، ای کلام آتشین/ ای صدای پرشکوه زندگی/ ای نهاد روشن تابندگی... که من گزارشگر در بیت نخست قافیه را نیافتم چرا که آتشین ردیف بود نه قافیه ظاهراً.

استاد شامی هم با شعری هفت هجایی روان و زیبا و پرمحتوا از زبان کودکان خطاب به معلمان ادای احترام می کند:

سلام سنه معلم/ دانیش یئنه معلم/ علمین چراغی سان سن/ گونش سایاغی سان سن ...

علی حبیبی شاعر جوان با حال و هوای هیئتی شعری فارسی نثار آستان حضرت فاطمه زهرا می نماید:

 تو معنی شب قدری و قدر نشناسان/ به قدر ذره ندانند قدر این گهرت...

اتابک تیموری شعرترکی کوتاه در مایه های لیریکا می خواند که حرفها در نقد آن ابراز می شود.

استاد علی محمدیان هم به به تهنیت آموزگاران می آید به مطلع:

 معلم پرتو اندیشه پیران باتقواست/ معلم در گلستان ادب پیری چمن آراست...

حسن حاتم اینانلو شعری انتقادی معنی دار و منسجم می خواند کمی هم ناصر خسروانه و تند و گزنده خطاب به افرادی که خودشیفته و از خود متشکرند!

علی شجاع شاعر طنز پرداز معروف این هفته شعری جدی می خواند البته با رگه هایی از طنز:

ساز بدون سوز حلاوت نمیدهد/ چون نی، نوای ارگ که لذت نمیدهد....ساقی پیاله ای غزل شمس عرضه کن/ کاین مثنوی جواب شکایت نمی دهد.

حاج علی صلاحلو عرض ادب می کند نسبت به حضرت زهرا (س):

خورشید چرخ اَلوَلا، مصداق کوثرفاطمه/ فخریه آل کسا، هم کفو حیدر فاطمه.... در پیرامون شعر صلاحلو نقطه نظراتی ابراز می شود و البته دبیر کانون خیلی حرف می زند و کمی منبر می رود بخواهی- نخواهی! باری به هر جهت!

بهرام اسدی دو شعر می خواند:

 آرزولاردیم من سنی گوندوز- گئجه/ چوخ بولاردیم من سنی گوندوز- گئجه.... و شعر دوم: کسیلدی عالمین آرخینداکی سو/ بهار گلسین ائله گلسین تا کی سو ...

شاعران دیگر نیز شعرها خواندند سعید جلیل زاده، محمودی،علی رحمانی، صابر علیزاده و ... امین عزتی با جان و دل مشغول عکسبرداری و فیلمبرداری از شاعران کانون است. من تا آخر منتظر ماندم که شعری هم برای بندگان خدا کارگران خوانده شود، ولی دریغ!

(منبع: هفته نامه«آراز آذربایجان»، شماره 208 مورخ 18/2/90  و پایگاه اطلاع رسانی حوزه هنری آذربایجان غربی www.arturmia.ir )

 

 

 


  

انجمن ادبی آراز - 22

( منبع گزارش: هفته نامه آراز آذربایجان ، شماره 206 مورخ 3/2 90 ؛ و پایگاه اطلاع رسانی حوزه هنری آذربایجان غربی www.arturmia.ir)

چهار شنبه 31 فروردین 1390، بعد از ظهر، ساعت 5، سالن صفی  الدین اورموی حوزه هنری آذربایجان غربی، واقع در ارومیه، خیابان شهید امینی، کوچه امین فرزانه. این هم آدرس!!... باری ، کانون شعر و ادب شروع می شود با سلام مجری، بی هیچ تعارفی.

حامدنیا اولین شاعر است که دعوت به شعر خوانی می شود و او شعری ترکی می خواند با مایه های اجتماعی و تمثیل گونه. مصطفی قلیزاده علیار نقد گونه ای بر محتوای شعر می زند و کریم کل اندام نیز نظری می دهد. حامد نیا نجیبانه و پرحوصله، حرفها را می شنود و با تواضع پاسخ گونه ای می دهد با تشکر از اظهار نظر کننده ها. دبیر کانون از نجابت و حوصله شاعر تقدیر می کند آن را درسی برای شاعران کم حوصله و نقدناپذیر می نامد.

گل اندام شعری سپید می خواتد و چون به لحاظ الفاظ کمی چپ اندر قیچی بود و گرفتنش برای عموم حوصله فرسا، خود شاعر توضیحاتی ارائه می کند. خانم رقیه جعفرنژاد شعر خوب و کوتاه ترکی می خواند و مورد تحسین قرار می گیرد. دبیر کانون ضمن تقدیر از زحمات تدوینگران مجموعه سه جلدی غزل آذربایجانی » قویما منی قان آپاریر» ( سید صالح سجادی و سعید مغانلی)آن را کتابی مفید خواند و برخی ایرادات آن را متذکر شد و گفت: برخی اغلاط تایپی، داشتن تاریخ میلادی میلاد و مرگ شاعران، عدم گزینش برخی غزلهای قوی از شاعران و عدم دقت در گزینش برخی غزلها از مسائلی است که شایسته بود توجه می شد، گزینش کنندگان محترم، اکثرمتن تهیه شده و شعر گزینش شده در جمهوری آذربایجان را بر همان معیار برداشته، الفبایش را برگردانده اند به ویژه در جلد دوم؛ در حالی که خود ایشان از شاعران توانمند معاصرند و می توانستند مسقلاً به گزینش غزل آذربایجان بر معیار حال و هوای محیط ادبی ایران دست بزنند.

قلیزاده علیار آنگاه غزلی از ملا ولی ودادی را از این کتاب برای حاضران می خواند با ردیف « سلام ائیله». شاعره توانا و جوان خانم فکریه سلامت غزلی نو با بیانی بدیع و زیبا می خواند تقدیم به حضرت امام حسین(ع)، که مطلع و مقطعش ایناست:
من آمدم که راه شما را عوض کنم
 
یعنی که مرز کفر و خدا را عوض کنم....
 
ای شعرها، برای رسیدن به شهر عشق
 
من مانده ام چگونه شما را عوض کنم

 
علی رحمانی غزل ترکی عاشقانه ای می خواند با مصراع هایی جناس آمیز. بابک تیموری شعری سپید ترکی می خواند که نقد باران می شود! بابا علی جوانمرد بعد از چند مقدمه چند بیتی، شعر« وطن»  خود را با صدایی رسا ارائه می دهد در مایه های حماسی:
 
ای قوچاقلار یاتاغی ای گؤزل ایران وطنیم
 
ای شجاعت دنیزی مولکَ شهیدان وطنیم
 
سنین حیثیّتیوه باغلیدی پیمانلاریمیز
 
سنه خاین باخانی پارچالار اصلانلاریمیز
 
بیل، یولوندا اؤلومه مشتریدی جانلاریمیز
 
تا کی وار باکری تک قهرمان اوغلانلاریمیز
 
تا قیامت باتا بیلمز سنه شیطان، وطنیم
 
بیزه فرمانده اولوب ناطق قرآن وطنیم ...

جوانمرد یک شعرگونه ای هم جهت انبساط خاطر حاضران می خواند( دلبر ننه و فاطی خالا و قاطی و از این حرفها و کلی خنده(
شاهرخ رضوانی که این روزها مشغول منظوم کردن نام و برخی آثار شاعران ارومیه و استان به زبان فارسی و ترکی است، این هفته قسمتی از منظومه ترکی اش را برای حاضران می خواند و اظهار نظر های مشابه هفته پیش را می شنود و خانم مجری زهرا کریم زادگان سؤال می کند که شما فقط نام آقایان شاعر را به نظم کشیدید، پس شاعره ها چی؟! رضوانی می گوید عجله نکنید، نام خانم ها هم می آید... آنگاه نام خانم ها به نظم می آید.

رستمی شاعر جوان تهرانی غزل خوبی را تقدیم حضرت فاطمه و حضرت علی (ع) می کند با ادب و تواضع و نجابت تمام. ستاره قاسمی و فاطمه نعمت زاده اشعار خود را می خوانند. شعر فارسی نعمت زاده بیشتر مورد توجه قرار می گیرد. هنرمند قدیمی و شناخته شده مشهدی اُروج محمد پور با آن صدای دلنشین سروده های خود را حسن ختام جلسه قرار می دهد با دعای خیر همیشگی اش:« الله سیزین هامیزا صحت بدن وئرسین بحق پروردگار .»


90/2/15::: 11:18 ع
نظر()
  

انجمن ادبی آراز  21

دومین محفل شعر کانون ادبی حوزه هنری آذربایجان غربی در سال 1390، ساعت 5 بعد از ظهر چهارشنبه 24 فروردین در سالن صفی الدین اورموی ارومیه برگزار گردید. ابتدا دبیر کانون ضمن آرزوی سالی پر از موفقیت و سلامت برای شاعران، یادی از رهبر فقید جنبش اسلامی معاصر جمهوری آذربایجان مرحوم حاج علی اکرام ناردارانی کرد و مجاهدتهای وی در راه ترویج اسلام و انقلاب اسلامی ایران را مورد تجلیل قرار داد و شخصیت ایمانی او را در جهان اسلام بسیار تأثیرگذار خواند.

آنگاه شاعرپیش کسوت استاد غلامرضا دانش فروز بهاریه ای با ردیف «بهار» و با جانمایه ای عرفانی و سرشار از توصیفات و ترکیبات لطیف شاعرانه، از خود و از روی جلد 10 کتاب « سخنوران نامی معاصر ایران» ( تألیف: برقعی) خواند:

هله بر گوش دل آمد سحر آوای بهار/ شد به پا زمزمه ای نرم ز نجوای بهار/ گشت جاری نفس سبز بهاران به چمن/ گل به جان آمد از انفاس مسیحای بهار/ ساقی دلکش خورشید ز میخانه صبح/ نرم نرمک به قدح ریخت ز مینای بهار/ افق از باده گلرنگ تنی در خون شست/ رنگ گلفام فلق سرخ زسیمای بهار....

شاعر پیش کسوت حکمتی فر با عنایت به شعر طنز « اونداکی اولاد وطن خام ایدی/ آخ نئجه کیف چکمه لی ایام ایدی» میرزا علی اکبر صابر، شعر طنز ترکی با درونمایه اجتماعی و انتقادی برای حاضران خواند که مورد توجه قرار گرفت و مجلس را سر ذوق آورد. همچنین علی شجاع شاعر طنزپرداز ارومی شعری در باب یارانه ها و بیان طنزآمیز مشکلات اقتصادی مردم خواند و لبخندی بر سیمای شاعران نقش زد. کریم گل اندام ، اکبر حمیدی و علی صلاحلو اشعار خود را ارائه کردند. فرشید فرشیدفر شعری ترکی مرثیه گونه بر دریاچه ارومیه خواند که کوتاه و منسجم بود. مهناز صابونی، فریده سلیمانی و خدیجه حسن پور از بانوان شاعره عضو کانون اشعاری قابل توجه و تأملی خواندند. صابونی سه شعر تازه ارائه نمود که نشان می دهد سال نو برای ایشان سال فراوانی شعر و ذوق است. ابیات نخستین یکی از دو شعر فارسی وی این بود:

 تو از پرنده بگو، پرکشیدنش با من/ و از درخت بگو، سیب چیدنش با من/ از آن مترسک نادان بگو به گوش کلاغ / که میوه کال بچیند، رسیدنش با من/ به نقطه چین نگاه زمین عبور بکش/ و تخته کن در دل را، بریدنش با من.

شعر ترکی بهاریه خانم صابونی هم خالی از تازگی نبود:

مشتولوقلار قطار، قطار/ سئوینجکلر قونشولار/ بیری موتلوق، بیری اوغور/ بیری سئوگی، بیرده بهار.

مجری کانون شعر و ادب حوزه هنری خانم زهرا کریم زادگان هم برای عقب نماندن از قافله شاعره های حاضر در کانون، غزلی خوب از خود برای محفلیان قرائت کرد:

 چشمان خود را باز کن باران بگیرد / تا آسمان از چشم تو فرمان بگیرد / چنگی بزن بر تار و پود باغ گلها / تا نقش بلبل صوت خوش الحان بگیرد....

شاعران جوان محمد رنجبری و سعید جلیل زاده هم شعرهای خود قرائت کردند.البته اساتید حاضر در جلسه در باره اکثر اشعار قرائت شده نظر اصلاحی و نقادانه خود را اظهار می کردند. شاهرخ رضوانی یک مثنوی دنباله دار خواند که اسامی شعرای معاصر ارومیه را در آن ذکر کرده بود. مصطفی قلیزاده علیار در این باره گفت: این قبیل اشعار هرچند به نظم نزدیکتر از جوهره شعر باشد، به دلیل اهمیت تاریخی و بیان محیط ادبی، در تاریخ ادبیات می ماند، از این لحاظ مثنوی استاد رضوانی ارزشمند است.

دو شاعر استاد نیز در این جلسه از دو شاعر دیگری یاد کردند: اول جناب استاد محمود شامی بود که یادی از شاعر فقید ارومی مرحوم یوسف کـُرد نژاد کرد و منظومه دلکش ترکی وی را در موضوع تفرجگاه «بند» خواند. در آخر نیز آقای دکتر محمد علی ضیایی در خصوص سبک و ساختار زبانی شاعر انقلاب احمد عزیزی به ایراد سخن پرداخت و احمد عزیزی را از شاعران موفق و تأثیر گذار در عرصه شعر معاصر فارسی معرفی کرد. 

منبع:هفته نامه آراز اذربایجان، شماره 205، شنبله 27/1/90 - پایگاه اطلاع رسانی حوزه هنری آذربایجان غربی: www.arturmia.ir  

 


90/2/4::: 11:41 ع
نظر()
  
<      1   2