مهمانان «سید محمد آقا» نوجهمهر
(یادداشتی کوتاه از یک سفر)
مصطفی قلیزاده علیار
امامزاده «سید محمد آقا» در روستای «نوجهمهر» از توابع شهرستان جلفا قرار دارد، واقع در ساحل رود ارس، نزدیک منطقه آزاد تجاری و صنعتی ارس و گمرک «نوردوز» در مرز ارمنستان به فاصله 65 کیلومتر از جلفا؛ که از بقاع متبرکه و معتبر منطقه ارسباران و بلکه کل ایران به شمار میرود و مردم منطقه از جان و دل به این مکان مقدس عشق میورزند و اعتبار و احترام معنوی و حتی کرامت قائلاند.
اهالی منطقه در هر کجای کشور که زندگی میکنند، معمولاً در ایام خاصی همچون ماههای محرم و صفر، ایام فاطمیه، نیمه شعبان، تعطیلات نوروزی و تابستانی به زیارت مقبره این امامزاده میشتابند و به تعبیر ظریف روحانی این زیارتگاه: «مهمان سید محمد آقا» میشوند و یا لااقل نذورات خود را به سید محمد آقا از دور هم که شده، فراموش نمیکنند و میفرستند و قربانی ذبح میکنند و... حتی مسافران سیاحتی و تجارتی هم که به منطقه میروند، به زیارت این امامزاده مشرف میشوند مگر مسافران غافل یا بی توفیق!
«سید محمد آقا» را از سادات اصیل قرن نهم هجری نوشتهاند و سلسله نسب شریفش بنا بر تعیین و تأیید آستان قدس رضوی، با هفت واسطه به امام دهم حضرت علی النقی (ع) میرسد: محمد بن، سالم بن صادق بن محمود بن شعیب بن مبرقع بن موسی بن ابوطالب بن علی (النقی - ع) بن محمد (تقی-ع) بن علی بن موسی الرضا (ع). البته در عرف عام میگویند از اولاد امام موسی بن جعفر(ع) است که این هم درست است.
امسال در ایام فاطمیه (س) که اتفاقاً مصادف بود با دومین دور تعطیلات اول سال – از سه شنبه 12 فروردین تا آخر هفته بود، تشرف و ازدحام مهمانان سید محمد آقا بسیار چشمگیر بود. ما از دو روز پیش به واسطه دوستان منزل گرفته بودیم و دو سه روزی مهمان سید محمد آقا شدیم. اما با وجود بیش از 260 واحد اقامتی، در آن دو سه شباروز باز هم بسیاری از زائران نتوانستند منزلی گیر بیاورند و حتی در واحدهای اقامتی خارج از محوطه امامزاده در داخل روستا هم جا به سختی پیدا میشد.
با تمام این قضایا، معمولاً مهمانان سید محمد آقا بالاخره شب را در مجموعه زائرسرای اقامتی امامزاده به صبح میرسانند، اگر نشد در داخل امامزاده بیتوته میکنند، یا بیرون از آن و حتی در چادرها وداخل ماشینهایشان میمانند، بی آنکه گلهای داشته باشند.
باری، شب شهادت حضرت فاطمه زهرا (س) جناب حجت الاسلام آقای حاج شیخ حسین علیزاده نوجهمهری روحانی و تولیت آستان امامزاده سید محمد آقا، منبر رفت و از فضایل آن بانوی دو عالم سخن گفت به ویژه فضیلت تسبیح بعد از نمازهای واجب که همه مسلمانان آن را انجام میدهند و یادگار حضرت فاطمه و سنت حسنه آن حضرت است که پدر بزرگوارش پیامبر اکرم (ص) به ایشان آموخت و سایر فضایل ایشان... در پایان روضه جانسوزی هم خواند.
آقای علیزاده بعد از نماز صبح روز شهادت فاطمه زهرا(س) – 14 فروردین 93- هم منبر رفت و خواب ماندهها را مذمت کرد و بعد در باب ولایت امیر مؤمنان علی (ع) و قضایای بعد از رحلت پیغمبر (ص) و فتنه سقیفه و موضوع خلافت و مظلومیت خاندان پاک رسالت دادِ سخن داد و به نقش فاطمه زهرا (س) در دفاع از حق علی (ع) پرداخت و اشارهای هم به کتاب عظیم «الغدیر» علامه امینی (ره) کرد... و بعد روضهخوانی شهادت دختر مظلومه پیغمبر.
ما تعجب میکردیم از آن همه تحرک خستگیناپذیر و جانانه این روحانی بسیار فعال که قبل از نماز صبح به امامزاده میآمد و تا ساعت 12 شب و گاه بعد از آن هم در آنجا بود و به امور زائران رسیدگی میکرد و به سؤالات شرعی پاسخ میداد و بر روند امور همکارانش در محوطه امامزاده نظارت می نمود و در عزاداری عمومی خودش شرکت فعال داشت و گاه صریحاً به برخی زائران انگشتشمار بیمبالات و بیتوجه، تذکر میداد و ... این همه فعالیت گسترده البته از یک نفر ممکن و ساخته نیست مگر در سایه احساس عمیق مسئولیت.
به هر حال، در نتیجه همین مدیریت کارآمد و حضور مستمر و فعالیت مسئولیتمحور حاج آقای علیزاده و برادران ارجمند و دیگر همکاران ایشان است که امامزاده سید محمد آقا امروزه از بقاع متبرکه فعال و جذاب و فرهنگی و تمیز و باصفای استان آذربایجان شرقی و منطقه ارسباران محسوب میشود. کتابفروشی کنار امامزاده هم برای زائران لطفی مضاعف دارد.
ناگفته نگذارم که در همسایگی نوجهمهر، امامزاده دیگری هم هست که مردم منطقه از قدیم و ندیم - که من به یاد دارم - «شعیب آقا» میگویند اما در سالهای اخیر ارگانهای ذیربط «سید شعیب» مینویسند! این زیارتگاه، بقعه بلند تاریخی شش ضلعی و آجرنمای زیبایی دارد با عمری چند صد ساله در روستای «دوزال» که در دو سه کیلومتری نوجهمهر و لب رود ارس قرار گرفته است. رفتیم و زیارتش کردیم.
البته علاوه بر مقبره «شعیب آقا» و این اثر معماری و معنوی و تاریخی روستای دوزال؛ دوست دانشمندم، شاعر خوش ذوق، نویسنده محقق و مترجم فاضل جناب «رسول اسماعیلزاده» هم برآمده از همین روستاست و هم اکنون رایزن فرهنگی ایران در کشور ترکمنستان است که بی شک وی با خدمات فراوان علمی و فرهنگی و ملی و با نگارش و ترجمه دهها جلد کتاب ارزشمند و مفید، از افتخارات این منطقه و بلکه کشور است و خواهد بود. سراغ ایشان را از اهالی دوزال گرفتم، گفتند: بله، بله حاجی اینجاست!... بعد خانه پدریاش را نشان دادند،... معلوم شد حاج رسول رفته جلفا؛ خلاصه تماس تلفنی توسط برادر بزرگوارش «عادل» حاصل شد و او بعد از ظهر به سراغ من در نوجهمهر آمد و دیداری کوتاه میسر شد و برای سور به خانه پدریاش دعوتمان کرد که البته برای من مقدور نشد اجابتش کنم، عذر خواستم و گفتم بماند به وقتی دیگر....
منبع: هفته نامه «دنیز» شماره 49 – مورخ سهشنبه 26 فروردین 1393
شعری از: محمد عابدینی
جمعه ها فـاصله ام با تو فـقط یک قدم است
نـبـض شـیــدایـی مـن در نـوسـانِ قلم است
غـــزلــم بــــیــت نـــدارد غــزلـــم آواره است
غـزلم نـقطـه ی گـنگی ز وجود و عـدم است
بــر لــبـم آمـــده جــانـم گــلِ نـرگـس بـرگـرد
شاید این نـوحـه ی جاویدِ لـسانِ عجم است
و اگــر جــانِ مـــرا خــواســتـه بــاشـیـد آقـــا
بـا زبـانِ خـودتـان پـاسـخ مـن صـد نعم است
دلِ احــساس مـرا عــطرِ حـضورت بـُرده ست
عـددِ عـاشـقـیــم بــیـشـتـر از هر رقم است
عـشـقـت از ابــرِ غـزل بـر سـرِ قـلـبـم بـاریـد
شـاهـراهِ سـفــرِ قـرمـزِ عـشقت رگـم است
چهارده قرن جـهان بی تو به خود می پـیچد
چهارده ساعت اگر مانده بیایی نه کم است
حـــالِ دلـــدادگــی ام رو بــه وخـــامــت دارد
قـرصِ خـورشـیـدِ جـمـالِ تـو دوای دلم است
هیـچکـس چون تو سزاوارِ غزل گفتن نیست
شاعرِ عشق تو هستم غزلت بر لـبم است
روی خورشید تو گر پشتِ زمان پنهان است
نـائـبـت خـامـنـه ای مـاهِ تـمـامِ شبم است
ملا پناه واقف که بود؟
ملا پناه واقف یکی از بزرگ ترین و تأثیرگذارترین شاعران مردمی و شیعی مذهب آذربایجان (قرن 12 هجری، 18 میلادی) است. وی سالهای متمادی معلمی کرده و نخست وزیر ابراهیم خان جوانشیر در قاراباغ و مورد او در تمام امور حکومتی بود و در جریان حمله آقا محمد خان قاجار به مناطق قفقاز که منجر به مرگ وی گردید، ملا پناه واقف در پست وزارت شهر شوشا بود و ماجراهای شنیدنی در آن ایام اتفاق افتاده که در تاریخ ثبت شده است. ملا پناه واقف علاوه بر مقام والای شعر و شاعری مردی بسیار دانشمند و باهوش بود. برای همین گاهی به او «آخوند پناه» هم می گفتند چرا که دو واژه «ملا» و «آخوند» در آن دوران نشانه بزرگ ترین مقام علمی و فرهنگی به شمار می رفت و به شخصیتهای نخبه و فرهیخته برجسته علمی و دینی اطلاق می شد. جالب اینکه از زمان خود ملا پناه واقف، مردم آذربایجان این ضرب المثل معروف شده که: " هر اوخویان ملا پناه اولماز" ( هر دانش آموخته ای ملا پناه نمی شود!) ملا پناه واقف در سال 1798 به دست محمد خان برادر زاده ابراهیم خان به بهانه های واهی اعدام شد. ولی گفته می شود این خان قدرت طلب ملاپناه را مانعی در راه قدرت طلبی خود می دانست. باری به هر تقدیر، ملاه پناه از در ادبیات آذربایجان نخسین شاعری است که شعر را به زبان ساده و مردمی نوشت. گفته می شود خانه و کتابها و اغلب اشعار آخوند ملا پناه در این حادثه غارت و معدوم گردید. اشعار باقی مانده از وی در آذربایجان و ایران بارها چاپ و منتشر شده است. «ملا ولی ودادی» از شاعران توانمند و معروف و معاصر ملا پناه و دوست صمیمی وی و سنی مذهب بود و مکاتباتی شاعرانه با هم داشته اند.