محفل عاشقان -7
در کانون عاشیق های حوزه هنری آذربایجان غربی مطرح شد:
عشق به پیامبر اسلام (ص) و اهل بیت آن حضرت، مثل خوشید بر هنر اسلامی تابیده، نور معنویت و نیروی ایمان به آن بخشیده و عامل بالندگی و تعالی این هنر شده است و هنر پاک و حماسی و ملی و عرفانی و انسانی موسیقی عاشیقهای آذربایجان از این عشق ازلی بیشتر تأثیر پذیرفته است.
دوشنبه 6 تیر ماه 90 کانون عاشیقها طبق هفته های پیشین در حوزه هنری آذربایجان غربی تشکیل گردید. ابتدا مصطفی قلیزاده علیار فرا رسیدن عید مبعث را به عاشیقها و حضار تبریک گفت و افزود: عشق به پیامبر اسلام (ص) و اهل بیت آن حضرت، مثل خوشید بر هنر اسلامی تابیده، نور معنویت و نیروی ایمان به آن بخشیده و عامل بالندگی و تعالی این هنر شده است و هنر پاک و حماسی و ملی و عرفانی و انسانی موسیقی عاشیقهای آذربایجان از این عشق ازلی بیشتر تأثیر پذیرفته است.
عاشیق علی کریمی قره آغاجی هم ضمن تبریک این ایام، اعلام کرد: که امروز از اجرای دو عاشیق پیشکسوت و معروف ارومیه استفاده می کنیم: عاشیق محمد حسین دهقان و عاشیق یوسف اوهانیس.
عاشیق یوسف اوهانیس، با ساز قدیمی خود که تاریخ 1232 قمری بر روی آن نوشته شده، پشت تریبون قرار گرفت و توضیح داد که پدر و پدر بزرگم نیز عاشیق بوده اند و این ساز هم یادگار آنها و از 158سال پیش در خانواده ماست! عاشیق یوسف به شیوه مرسوم عاشیق ها مجلس را با دیوان شروع کرد و در آهنگ «شاه ختایی»، دیوان حروفات از خسته قاسم خواند:
ازلی الف اوخورام/ «ب» بیاندی والسلام
«ت» تانری نین مین بیر آدی/ «سین» سبحاندی والسلام.
این هنرمند مسیحی آسوری چنان از حقایق اسلام می خواند که اگرنمی شناختی می گفتی قطعاً او عاشیقی متدین به دین اسلام است:
معرفت بحرینده قواصام دئین/
شاهد آیه ی « انّما» گره ک.
داماد مصطفی، زوج فاطمه
بنت خدیجه کبریا گره ک.
همچنین از عاشیق مصطفی بالوی هم یک بندچاشنی کلامش می کند:
حسن، حسین پیغمبرین چیراغی/
خزان اولدو فاطمه نین روناغی(رونقی)
قلم قوللار ایله توتدو بایراغی/
عباسین دا حسین وفاسی گره ک.
گفتنی است شعر عاشیقی کلاسیک آذربایجان شیوه خاص و عامه پسند خود را دارد که باید در این جایگاه آن را دید و سنجید، نه به شیوه شعر رسمی شاعران بزرگی مثل فضولی و شهریار و ملا پناه واقف و بختیار و ...
شاعر صمیمی و متواضع ارومیه حسین سنجیده «نجات» که خیلی وقت بود به محفل عاشقان و کانون شعر حوزه نیامده بود و به قول خودش گرفتاری هایی در باب خانه و شهرداری داشت، امروز شعری برای عاشیق ها خواند:
بوراخیب داها بو غملی دوستاغی/
دومانلی شهردن چیخماق ایسته رم/
چؤللرین قوینوندا قوناق اولماغی/
طبیعت الینی سیخماق ایسته رم....
حسن حاتم اینانلو نیز غزل خواند و مرثیه ای در مرگ دریاچه ارومیه:
شور گؤلونون شپه لری/
اولدو منه هوس اورومو.
داشا ده ین شاپبالاری
اولدو منه نفس اورمو.
وارلیغیمیز گؤزه گلدی/
نه بلا وار بیزه گلدی/
نه او سویا، دوزا گلدی
اولدو منه قفس اورمو.
یواش – یواش پیشیر آشین!
سینه ن اوستن کئچیر ماشین
قورویوبدور «کاظم داشین»
یاردیمینا تلس اورمو!
عاشیق دهقان هم در این فاصله وارد محفل شده بود که پشت تریبون آمد و شعری از «قول هارتون» سلماسی خواند:
عاشیق لیغین چوخدور یولو/
سئودیگیم سیردن بیر خبر.
حقیقت دن،معرفتدن/
آدی مین بیردن بیر خبر...
و با بیان داستانی از سفر عربستان کو اوغلو، در آهنگ حماسی و شو انگیز «محترمی» (مصری، جنگی) خواند:
عربستان چؤلونده سیران ائدیردیم/
قاباغیما چیخان بئش ایگید ایدی/
بیری عرب، بیری عجم، بیری ترک،
بیرینی ده خبر آلدیم کُرد ایدی.....
و در آهنگ «کسمه دیوانی» فقیل بند می خواند از بابا علی جوانمرد:
سؤال: نئچه پیغمبر جهاندا شاه دوران اولدولار؟
نئچه دریا بیر بیرینه ده ییب عمان اولدولار؟
آدم نه گونده یاراندی؟ نه گونده گلدی یئره؟
ملک لر نئچه دسته دی؟ نئجه خلقان اولدولار؟
جواب: دؤرد پیغمبر جهاندا شاه دوران اولدولار/
ایکی دریا بیر بیرینه ده ییب عمان اولدولار.
آدم جمعه ده یاراندی، جمعه ده گلدی یئره/
ملائکه لر اوچ دسته دیر، اوچ جور خلقان اولدولار.
عاشیق دهقان در آخر می گوید: عاشیق های آذربایجان همواره در طول تاریخ حافظ فرهنگ دین اسلام و مروج اخلاق انسانی و مدافع ارزشهای ملی و وطنی خود بوده اند.
سیاوش جمال زاده،محسن منصوری، درگاهقلی عطارد و ... از شاعرانی بودند که اشعار خود را برای حاضران خواندند و عاشیق خدمت حاجی زاده مرندی هم به عنوان مهمان به اجرای یک آهنگ پرداخت.
قلیزاده علیار نام برگزیدگان سومین جشنواره نسلی از آفتاب را در موضوع موسیقی عاشیقی اعلام می کند به ترتیب: عاشیق نباتعلی علیزاده، عاشیق عبد الله اشرفی و عاشیق اسمعلی لطفی. جماعت حاضر در محفل با کف زدنهای پر شور خود این سه هنرمند را تشویق کردند.
و عاشیق نباتعلی علیزاده با هم آوایی عاشیق علی کریمی قره آغاجی با آهنگ شاد « دستان» محفل را به پایان برد:
آلدین عقـلیمی سریمدن/
اولدوم ده لی، دیوانه قیز...