بسیج از دیروز تا امروز (سر مقاله)
(سرمقاله دو هفته نامه «دَنیز» - شماره 5 – مورخ 6/ 9/ 90 – چاپ ارومیه)
بی مقدمه، ماجرا از این قرار بود که وقتی نهاد انقلابی - مردمی «بسیج مستضعفین» بر اساس آرمانهای مقدس انقلاب اسلامی و به دستور رهبر کبیر و فقید انقلاب حضرت امام خمینی در پنجم آذر ماه 58 تشکیل گردید و با شعار «تشکیل ارتش 20 میلیونی» متشکل از تمام اقشار جامعه، آغاز به فعالیت کرد، از همه اقشار و اصناف جامعه انقلابی آن روز ایران جذب این نهاد شورآفرین شدند. جاذبه بسیج در مدت کمی به حالت مجذوبیت – و به تعبیر مولانا: « گداخته شدن از غایت محبت» رسید و این جاذبه در قلوب متلاطم قشر جوان و نوجوان البته بیشتر شعله ور شد که اوج آن را در دوره هشت سال دفاع مقدس مردم ایران در مقابل تجاوز استکبار عالمی به پشتیبانی آمریکا و شوروی و به لوطی بازی صدام بخت برگشته ی افتاده در صد دام، دیدیم و جهانیان دیدند... و بعد از جنگ تحمیلی، بسیج به تدبیر رهبری تبدیل شد به نیروی عظیم ملی و علمی و فرهنگی و تخصصی در تمام ابعاد خدمت به مردم و کشور تحت عنوان « بسیج سازندگی».
خب ، لابد می فرمایید «جناب سر مقاله نویس! این که حکایت تکراری است. امروز و خاصه در این هفته بسیج، بالاخره هر کس به زبانی صفت مدح بسیج می گوید و مقصد خود می پوید و مقصود خویش می جوید! و سلام تو هم لاجرم بی طمع نیست جناب مدیر مسئول! دست بردار از سر ما، سخنی تازه گرت هست بگو گوش کنیم!»
بله، ظاهراً حق با شماست. اما من بنا دارم با نگاهی متفاوت به این موضوع بنگرم، اصلاً نمی خواهم در باب مدح و تعریف این نهاد حرفهای کلیشه ای را ردیف کنم. می خواهم اشاره و تصریحاتی بکنم به برخی منفی بازیها در ارتباط با موضوع بسیج. بی تعارف باید گفت که بسیج از دیروز تا امروز راه درازی را طی کرده و تحولاتی عظیم و حیرت انگیز یافته و از لشکری فداکار نظامی به نیرویی مترقی و قوی و نهادی کاملاً حیاتی و متناسب با نیازهای جامعه تبددیل شده است که نبض زمان را گرفته و نقشی سرنوشت ساز برای کشور و مردم رقم می زند و به هیچ گروه سیاسی و غیر سیاسی باج نمی دهد. با این حال، گاهی برخی تریبونهای وابسته و وابستگان قلم به مزد در تلاش همه جانبه برای مخدوش کردن چهره نظام جمهوری اسلامی ایران، در باره بسیج هم تبلیغاتی خصمانه و سفسطه آمیزی را از سالهای جنگ تحمیلی در بوق و کرنا می گذاشتند از این قماش: «مسئولان نظام جمهوری اسلامی ایران از بین جوانان و نوجوانان کم سن و سال و زیر 18 سال برای بسیج یارگیری می کنند و با سوء استفاده از روحیه هیجان طلب و جنجال پسند دوره جوانی آنان، باعث مرگ و نقص عضو و عقب ماندگی تحصیلی و علمی این قشر بی گناه هم می شوند و اگر در آینده این بسیجیان صاحب شغل و کار و درآمد و موقعیت هم شوند، دارای روحیه ای خشن و نظامی گر و پرخاش جو خواهند بود و بدینگونه حقوق طبیعی و انسانی این جوانان و نو جوانان از سوی نظام جمهوری اسلامی پایمال می گردد و ...» و از این قبیل. اما نه بسیجیان آگاه ما به این قبیل تبلیغات خائنانه وقعی نهادند و نه مردم و مسئولان نظام. امروز نیروی بسیج در ایران اسلامی از ارکان محکم علمی، فرهنگی، اجتماعی و مردمی نظام به شمار می آید. اگر دیروز نیروی بسیج فداکارترین نیروی عرصه دفاع مقدس بود، امروز از کاری ترین نیروهای فداکار در صحنه سازندگی و جنبش نرم افزاری و فکری و دفاعی و تولید دانش و فرهنگ و ارتقای مراتب تخصصی در کشور ماست. امید که این «شجره طیبه» – به تعبیر بنیانگذار بسیج- رفته رفته شاخ و برگ پر بارتری برای ایران به بار آورد. سخن را با جمله ای از مقام معظم رهبری به پایان می برم که می تواند نتیجه و مؤید سخن من باشد: «بسیاری از پیشرفتهای کشور مرهون تفکر بسیجی است.»
مصطفی قلیزاده علیار(مدیر مسئول: 09141151475)
وصیت نامه علامه حلی
علامه حِلّی (حسن بن یوسف) از نامدار ترین دانشمندان و نوابغ تاریخ بشر، از بزرگ ترین فقیهان شیعه و از عالمان کم نظیر اسلامی است که به ندرت می توان شخصیتی با استعداد سرشار و نبوغی شگفت چون او را در تاریخ نشان داد. به سبب همین نبوغ شگفت انگیز علامه بود که به او لقب « آیت الله» (نشانه خدا) داده بودند. وی متولد ماه رمضان است که در این ماه خدا و در سال 648 هـ. در شهر حِلّه عراق و در خانواده ای کاملاً علمی و مذهبی به دنیا آمد. پدرش شیخ یوسف و دائی اش محقق حلی هم از فقهای برجسته زمان بودند. علامه در محضر آنان و دیگر عالمان معروف زمان از جمله خواجه نصیر الدین طوسی درس خواند. علامه آثار قلمی فراوانی در زمینه های علمی و فقهی و اصولی و حدیثی و اعتقادی دارد. پسرش شیخ محمد معروف به «فخر المحققین» هم از فقها و علمای بزرگ بود. علامه حلی در سال 726 هـ. در 78 سالگی وفات کرد و در جوار امیر المؤمنین (ع) در نجف اشرف به خاک سپرده شد. این عالم بزرگ وصیت نامه ی جالبی دارد خطاب به پسرش محمد فخر المحققین که البته همیشه و برای همگان – به ویژه جوانان دانشجو و طلبه و هنرمند و شاعر و نویسنده و فعال در دیگر حوزه انسانی و اجنماعی - خواندنی و آموزنده است و روح دین و آموزه های دینی و مکتب اهل بیت (ع) در این وصیت نامه ی ارزشمند جریان دارد. بنده در آینده – ان شاءالله - ترجمه تمام آن را ارائه خواهم کرد. فعلاً در اینجا به ترجمه خلاصه و جملات مهم تر آن که مناسب این ایام معنوی ماه مبارک رمضان است، برای تیمن و تبرک اکتفا می کنم:
« فرزند عزیزم، امیدورارم خداوند تو را به اطاعت خود و انجام کارهای نیک موفق فرماید... تو را وصیت می کنم به داشتن تقوا، چرا که تقوا شیوه پایدار اولیا، امری واجب، سپری در برابر آتش دوزخ و توشه ای ماندگار در نزد خدا برای آخرت انسان است و بهترین اندوخته ای است که انسان برای روز قیامت آماده می کند... تو را وصیت می کنم به صرف عمر خود در راه تحصیل کمالات و فراگیری دانش و ارتقا از حضیض نقص به قله کمال و از حضیض جهل به اوج عرفان...فرزندم، کمک به برادران دینی را فراموش نکن. بدی افراد را با نیکی پاسخ ده ... از معاشرت با اراذل و افراد پست و نادان دوری کن که معاشرت با آنان اخلاق تو را فاسد می کند . با عالمان و دانشمندان انس و الفت داشته باش، چرا که معاشرت با اهل علم تو را برای تحصیل کمالات آماده تر می کند. همواره توکل به خدا داشته باش. در راه خدا صبور باش و راضی به رضای او. هر روز و هر شب به اعمالی که انجام داده ای و انجام می دهی، رسیدگی ( محاسبه نفس) کن. بیشتر استغفار کن. از نفرین مظلومان به ویژه یتیمان و پیره زنان برحذر باش... نماز شب را حتماً بخوان، چرا که پیامبر (ص) به آن تأکید داشت. فرزندم، صله رحِـم را از یاد مبر و با اقوام و خویشان ارتباط مستمر داشته باش، چون این کار عمر انسان را زیاد می کند. خوش اخلاق باش؛ پیامبر فرموده است:« شما که نمی توانید از اموالتان به همه ی مردم بدهید، پس با اخلاقتان به همه ی مردم احسان کنید!». فرزندم، به فرزندان پیامبر و سادات علوی نیکی کن، چرا خداوند [در قرآن] مودت و نیکی در باره ایشان را مورد تأکید قرار داده و محبت و نیکی به ذریّه ی رسول الله را پادش رسالت او قرار داده است ... در راه کسب علوم و معارف دینی بیشتر کوشش کن... بدان که خداوند خود سرپرست و نگهدارتوست.»