خودشناسی چه فایده ای دارد؟
(آموزه های فیلسوف شهید اسلامی، استاد مرتضی مطهری- 1)
خودشناسی دارای دو فایده و دو نتیجه مهم است: یکی نظری و فکری، دیگری رفتاری و عملی.
فیلسوف اندیشمند و اسلام شناس بزرگ معاصر شهید مرتضی مطهری در این باره می گوید: اگر خود را بشناسی، به مهم ترین مسئله ای که برای بشر مطرح است و راز اصلی جهان می باشد، یعنی خدا، پی می بری ( امام علی (ع): مَن عـَرَفَ نَفسَهُ عـَرَفَ رَبَّه).
دوم اینکه خود را بشناس تا بدانی در زندگی، در جهان چه باید بکنی و چگونه باید رفتار کنی، یعنی اخلاق و رفتار. اگر خود را نشاسی نخواهی دانست که رفتار و اخلاقت در جهان چگونه باید باشد...پس برای پی بردن به بزرگ ترین رازهای جهان و مهم ترین مسئله ای که در فکر بشر مطرح است یعنی خدا، خود را بشناس؛ و برای مهم ترین مسئله از نظر ابتلای عملی بشر که من چگونه باید باشم و چگونه باید رفتار کنم یعنی اخلاق نیز خودت را بشناس.
( نگاه کنید به: شهید مطری، فلسفه اخلاق، ص 196، چاپ هفتم، تابستان 1368، انتشارات صدرا)
نفرت( تمثیل)
معلم کودکستان به بچه های کلاس گفت که میخواهد با آنها بازی کند . او به آنها گفت که فردا هر کدام یک کیسه پلاستیکی بردارند و درون آن به تعداد آدمهایی که از آنها بدشان میآید ، سیب زمینی بریزند و با خود به کودکستان بیاورند. فردا بچه ها با کیسه های پلاستیکی به کودکستان آمدند . در کیسهء بعضی ها 2 بعضی ها 3 ، و بعضی ها 5 سیب زمینی بود.
معلم به بچه ها گفت : تا یک هفته هر کجا که می روند کیسه پلاستیکی را با خود ببرند . روزها به همین ترتیب گذشت و کم کم بچه ها شروع کردند به شکایت از بوی سیب زمینی های گندیده . به علاوه ، آن هایی که سیب زمینی بیشتری داشتند از حمل آن بار سنگین خسته شده بودند . پس از گذشت یک هفته بازی بالاخره تمام شد و بچه ها راحت شدند.
معلم از بچه ها پرسید : از اینکه یک هفته سیب زمینی ها را با خود حمل می کردید چه احساسی داشتید ؟
بچه ها از اینکه مجبور بودند ، سیب زمینی های بد بو و سنگین را همه جا با خود حمل کنند شکایت داشتند.
آنگاه معلم منظور اصلی خود را از این بازی ، این چنین توضیح داد :
این درست شبیه وضعیتی است که شما کینه آدم هایی که دوستشان ندارید را در دل خود نگه می دارید و همه جا با خود می برید . بوی بد کینه و نفرت قلب شما را فاسد می کند و شما آن را همه جا همراه خود حمل می کنید . حالا که شما بوی بد سیب زمینی ها را فقط برای یک هفته نتوانستید تحمل کنید پس چطور می خواهید بوی بد نفرت را برای تمام عمر در دل خود تحمل کنید ؟
( منبع: از نوشته دوستم حسین غفاری)
با مُـرده ها نَـنـشـینـید!
کتاب «بحرالفوائد» از متون ارزشمند فارسی تألیف شده در نیمه نخستین سده ی ششم هجری و مؤلف آن نامعلوم است که به اهتمام مرحوم محمد تقی دانش پژوه در سال 1345 از سوی بنگاه ترجمه و نشر کتاب در تهران چاپ شده (متون 28) و بسیار مفید و خواندنی است. حدیثی از پیامبر (ص) را که سراسر حکمت و اندیشه و نمونه ای عالی از اخلاق انسانی است، از این کتاب برای نمونه می آورم:
« پیغامبر (ص) عایشه را وصیت کرد ، گفت: زنهار، با مردگان مَـنِـشین! گفت: آن مردگان کیستند؟ گفت: توانگرانی که همه ی عمر در حدیث دنیا بسر برند و دلهای ایشان مرده بُـوَد.» - بحرالفوائد، ص 317
وصیت نامه علامه حلی
علامه حِلّی (حسن بن یوسف) از نامدار ترین دانشمندان و نوابغ تاریخ بشر، از بزرگ ترین فقیهان شیعه و از عالمان کم نظیر اسلامی است که به ندرت می توان شخصیتی با استعداد سرشار و نبوغی شگفت چون او را در تاریخ نشان داد. به سبب همین نبوغ شگفت انگیز علامه بود که به او لقب « آیت الله» (نشانه خدا) داده بودند. وی متولد ماه رمضان است که در این ماه خدا و در سال 648 هـ. در شهر حِلّه عراق و در خانواده ای کاملاً علمی و مذهبی به دنیا آمد. پدرش شیخ یوسف و دائی اش محقق حلی هم از فقهای برجسته زمان بودند. علامه در محضر آنان و دیگر عالمان معروف زمان از جمله خواجه نصیر الدین طوسی درس خواند. علامه آثار قلمی فراوانی در زمینه های علمی و فقهی و اصولی و حدیثی و اعتقادی دارد. پسرش شیخ محمد معروف به «فخر المحققین» هم از فقها و علمای بزرگ بود. علامه حلی در سال 726 هـ. در 78 سالگی وفات کرد و در جوار امیر المؤمنین (ع) در نجف اشرف به خاک سپرده شد. این عالم بزرگ وصیت نامه ی جالبی دارد خطاب به پسرش محمد فخر المحققین که البته همیشه و برای همگان – به ویژه جوانان دانشجو و طلبه و هنرمند و شاعر و نویسنده و فعال در دیگر حوزه انسانی و اجنماعی - خواندنی و آموزنده است و روح دین و آموزه های دینی و مکتب اهل بیت (ع) در این وصیت نامه ی ارزشمند جریان دارد. بنده در آینده – ان شاءالله - ترجمه تمام آن را ارائه خواهم کرد. فعلاً در اینجا به ترجمه خلاصه و جملات مهم تر آن که مناسب این ایام معنوی ماه مبارک رمضان است، برای تیمن و تبرک اکتفا می کنم:
« فرزند عزیزم، امیدورارم خداوند تو را به اطاعت خود و انجام کارهای نیک موفق فرماید... تو را وصیت می کنم به داشتن تقوا، چرا که تقوا شیوه پایدار اولیا، امری واجب، سپری در برابر آتش دوزخ و توشه ای ماندگار در نزد خدا برای آخرت انسان است و بهترین اندوخته ای است که انسان برای روز قیامت آماده می کند... تو را وصیت می کنم به صرف عمر خود در راه تحصیل کمالات و فراگیری دانش و ارتقا از حضیض نقص به قله کمال و از حضیض جهل به اوج عرفان...فرزندم، کمک به برادران دینی را فراموش نکن. بدی افراد را با نیکی پاسخ ده ... از معاشرت با اراذل و افراد پست و نادان دوری کن که معاشرت با آنان اخلاق تو را فاسد می کند . با عالمان و دانشمندان انس و الفت داشته باش، چرا که معاشرت با اهل علم تو را برای تحصیل کمالات آماده تر می کند. همواره توکل به خدا داشته باش. در راه خدا صبور باش و راضی به رضای او. هر روز و هر شب به اعمالی که انجام داده ای و انجام می دهی، رسیدگی ( محاسبه نفس) کن. بیشتر استغفار کن. از نفرین مظلومان به ویژه یتیمان و پیره زنان برحذر باش... نماز شب را حتماً بخوان، چرا که پیامبر (ص) به آن تأکید داشت. فرزندم، صله رحِـم را از یاد مبر و با اقوام و خویشان ارتباط مستمر داشته باش، چون این کار عمر انسان را زیاد می کند. خوش اخلاق باش؛ پیامبر فرموده است:« شما که نمی توانید از اموالتان به همه ی مردم بدهید، پس با اخلاقتان به همه ی مردم احسان کنید!». فرزندم، به فرزندان پیامبر و سادات علوی نیکی کن، چرا خداوند [در قرآن] مودت و نیکی در باره ایشان را مورد تأکید قرار داده و محبت و نیکی به ذریّه ی رسول الله را پادش رسالت او قرار داده است ... در راه کسب علوم و معارف دینی بیشتر کوشش کن... بدان که خداوند خود سرپرست و نگهدارتوست.»
انسان بر چه استوار است؟
امروزه مد شده که همگان معمولاً برای اینکه خود را روشنفکر و رند و آزاده نشان دهند، در گفتگوها نسبت به نصیحت و اخلاق و پند و اندرز، اظهار بیزاری و حتی نفرت می کنند. و مسائل اخلاقی را تحقیر می کنند به ویژه در فیلمها و سریالهای سیمای ما نصیحت و اخلاق را مترادف با مزخرف بودن می دانند و می نامند!... البته این مسأله عواملی دارد مثلاً اینکه « توبه فرمایان چرا خود توبه کمتر می کنند؟! ...» و از این حرفها. من با دو مطلب، حرفم را کوتاه می کنم:
یک – پیامبر ما در بیان فلسفه ی بعثت خود، فرموده:«بُعـِثـتُ لاُتمّم مَـکارمَ الاخلاق»(من مبعوث شده ام تا اخلاق نیک را به کمال برسانم). پس اخلاق خیلی مؤثر است در تربیت انسان و کمال انسانی انسان.
دو – همه انسانهای پست و مشکل دار همواره در عمل و زبان، اخلاق را مورد هجوم و تحقیر قرار داده اند و انسانهای والاتبار و اندیشمند و فرهیخته و پاک نفس همواره طرفدار اخلاق و ترویج منشهای اخلاقی بوده اند و رعایت اخلاق انسانی را پایه همه علوم و فنون و هنر و فرهنگ و تمدن وانسانیت دانسته اند. ببینید یکی از اندیشمندان فرهیخته روزگار ما جناب استاد دکتر محمد علی اسلامی ندوشن در کتاب نفیس « سخن ها را بشنویم» چه کلام والایی در این مورد دارد: « یک جامعه بر چه استوار است؟ بر انسان وانسان بر اخلاق که مجموع آن در اصطلاح امروز فرهنگ خوانده می شود.» - ص 214
پس بیایید اخلاق را همان انسانیت بنامیم و با جلوگیری از تزلزل اخلاقی در جامعه، انسانیت و فرهنگ و اعتقاد و معنویت و ناموس و اولاد و نسل پاک خود را پاس بداریم. البته حرف من از جنس کلاسهای فرمایشی و ملال آور اخلاق نیست که معمولاً به ضد اخلاق در مراکز علمی تبدیل شده است!...
مصطفی قلیزاده علیار