نقش هنر موسیقی در ارتقای سلامت جامعه
در گفتگوی اختصاصی دوهفته نامه «دنیز» با استاد عاشیق دهقان
منبع: نشریه «دنیز»، شماره 12، مورخ 16 فروردین 1391- ارومیه
اشاره : استاد محمد حسین دهقان ایگدیر مشهور به «عاشیق دهقان» در سال 1313 در روستای ایگدیر از توابع شهرستان ارومیه متولد شد. وی سالهای طولانی ست که از هنرمندان بنام عرصه موسیقی آذربایجان و از اساتید هنر عاشیقی «مکتب ارومیه» به شمارمی رود. دهقان به حق یک «عاشیق» به معنی حقیقی کلمه محسوب می شود، زیرا سه شرط اصلی عاشیق های آذربایجانی: اول صدا، دوم نوازنده ماهر ساز عاشیقی بودن و سوم سرودن اشعاری به سبک و سیاق عاشیقی (گرایلی، قوشما، دیوان، تجنیس و ..) را همواره یکجا داشته وبه چندین هنر آراسته است. البته برخورداری از استعداد ذاتی خدادادی در هر سه زمینه، شرط اصلی موفقیت دهقان در هنر عاشیقی است که در کسب شهرت ملی و بین المللی وی نقشی اساسی داشته است. امروز این هنرمند 78 ساله در کمال صحت و سلامت جسمی و روحی به سر می برد و با همان شور و شوق سالهای جوانی در عرصه هنر خود فعالیت می کند. او از حافظه کم نظیری برخوردار است، اغلب میراث ادبی و هنری عاشیق های متقدم و معاصر ( دهها هزار بیت شعر در قالبهای مرسوم سبک عاشیقی) و دهها داستان مفصل عاشیقی را با زیر و بم و جزئیات و اشعار و روایت های مختلف آن را از حفظ می داند و می خواند. هنوز هم جشنهای عروسی عموم مردم آذربایجان با حضور گرم و نوای ساز و صدای او رونق می گیرد، در جشنواره های موسیقی جزو داوران است، حضورش در کانون عاشیقهای حوزه هنری آذربایجان غربی در ارومیه هر هفته دوشنبه معمولاً محسوس و مشهود است و گاهی هم به اجرای برنامه می پردازد. گفتگوی کوتاه زیر را در آغاز سال جدید و به مناسبت هفته سلامت و سالمندی با استاد عاشیق دهقان انجام داده ایم که تقدیم خوانندگان گرامی دنیز می گردد:
*استاد دهقان، ضمن عرض تبریک فرارسیدن سال نو و آرزوی طول عمر برای شما، لطفاً بفرمایید عامل اصلی تمایل جنابعالی به هنر موسیقی عاشیقی در دوران کودکی و نوجوانی چه بود ؟
به نام خدای هنر و زیبایی، بنده نیز آغاز سال 1391 را به شما و همه ملت عزیز ایران تبریک می گویم، امیدوارم این سال همچنان که رهبر معظم انقلاب فرمودند، برای دولت و ملت عالی قدر ایران اسلامی، به ویژه هنرمندان و فرهیختگان کشورمان بیش از پیش سال تولید فرهنگ و فکر و هنر باشد. در پاسخ به سؤال شما باید عرض کنم که نخستین استاد من در عرصه عاشیقی و عامل اصلی گرایش بنده به عالم هنر موسیقی مرحومه مادرم بانو «ماه جبین» بود. خدا رحمت کند مادرم را که هم علاقمند به موسیقی عاشیقی بود، هم خیلی از داستانها و افسانه های شیرین و عبرت آمیز عاشیقی و نغمه های آهنگین را از حفظ می دانست و هم خودش در خانه برای ما و زنان و یا در تنهایی خویش به سبک عاشیقها می خواند و اشعاری ذوق انگیز و به یاد ماندنی را زمزمه می کرد. من سه داستان معروف ادبیات عاشیقی را از او یاد گرفته بودم که بعدها در نزد مرحوم استاد «عاشیق فرهاد» ایراداتش را برطرف کردم. آن سه داستان عبارت بود از: غلام حیدر، سیدی و احمد ابراهیم. من پنج – شش ساله بودم که مادرم دستم را می گرفت و به پشت قهوه خانه ای که عاشیقها درآن می خواندند، می برد و از پنجره ای که صدای عاشیقها بیرون می زد، گوش می کردیم. من از پنج سالگی با ساز آشنا بودم و انس و الفتی داشتم و از هشت سالگی ساز می زدم، زیرا پدرم مرحوم غلامحسین با عاشیقها دوست بود و دوستان عاشیق که می آمدند و در جشنهای عروسی و یا در قهوه خانه عاشیقها می خواندند، ساز خود را در خانه ما می گذاشتند تا فردا یا چند روز دیگر که باز می آمدند، بردارند و برنامه اجرا کنند. کودکی من با این سازها سپری شد و مملو از خاطراتی دل انگیز است. به این ترتیب زندگی من با ساز عاشیق ها و صدای دلنشین و اشعار حماسی و ماندگار این هنرمندان مردمی به واسطه مادرم و دوستان هنرمند پدرم گره خورد و مرا به این سمت و سو، سوق داد. این را هم بگویم که من کاست صدای مادرم را دارم و هنوز هم گوش می کنم و لذت می برم.
*اساتید تأثیرگذار شما در سلوک عاشیقی چه کسانی بودند؟
ابتدا این را بگویم که من تا کلاس ششم نظام قدیم در روستای امام زاده ارومیه که همسایه زادگاهم «ایگدیر» است، درس خوانده ام. اما در مکتب عاشیقی، از شانزده سالگی ساز برداشته به محضر هنرمند توانا و مشهورشادروان استاد عاشیق فرهاد رفتم و رسماً در مکتب عاشیقی وی تا آخر عمرش شاگردی کردم. من همه آهنگها و داستانها و اشعار و زیر و بم مهارت عاشیقی را از عاشیق فرهاد آموختم. او در قهوه خانه مرحوم کربلایی غلام در حد واسط خیابان شاهپور و ایالت سابق ارومیه همیشه صبح ها تا ساعت 10 – 11 برای مردم می خواند. من می رفتم و از او استفاده می کردم. او مرا به جشنهای عروسی می برد و حتی من به اذن او به رادیو ارومیه رفتم و برای مردم خواندم.
عاشیق فرهاد واقعاً انسانی لایق و متدین و درستکار و پاک ضمیر و سالک حقیقی طریق حقیقت و طریقت و شریعت بود. او از شاگردان بزرگ عاشیق محمد علی به شمار می رفت و عاشیق محمد علی هم شاگرد عاشیق جواد بود. عاشیق فرهاد اهل تسنن بود و سواد هم نداشت اما به قول ما عاشیق ها همه چیز را «سینه دفتر» (از دفتر سینه) می دانست و می خواند و حافظه اش خیلی قوی بود و آن همه شعر و افسانه و تمثیل و داستان و ضرب المثل و بایاتی را در موضوعات بی شمار در گنجینه خاطر داشت و از حفظ می خواند و صدای دل نشین اش همه را مجذوب می کرد.
علاوه بر مهارتهای عاشیقی، آداب زندگی و سلوک با مردم و طرز رفتار عاشیقی را از او و دیگر اساتیدم آموختم. استاد دوم من مرحوم عاشیق موسی بود که شبها در قهوه خانه ای در خیابان بازار باش معروف ارومیه می خواند و استاد سوم بنده مرحوم عاشیق علی قرمیزی باش از اهالی روستای شورا شور بود که بعد از ظهرها در قهوه خانه همان روستا می خواند و من خدمت هر دو می رفتم و استفاده می کردم. البته مقداری هم از مرحوم عاشیق عباد بهره مند شده ام که مدتش کم بود. من از یک استاد مطالب و موضوعاتی را می آموختم، از استاد دیگر مطالبی و هنری دیگر و ... خداوند همه اساتیدم را رحمت کند.
*به نظر شما بزرگان متقدم هنر عاشیقی آذربایجان چه نقشی در زندگی فردی و اجتماعی جامعه گذشته وحال ما داشته اند و دارند؟
شما اگر در سرگذشت و اندیشه و هنر عاشیقهای تاریخی آذربایجان مثل عاشیق قربانی، عاشیق علسگر، خسته قاسم، دول لو مصطفی، عاشیق مسکین، عباس توفارقانلی و ... مطالعه و اندیشه کنید، آنان را واقعاً عاشیق حق و حقیقت می بینید.آنان خود را «حق عاشیقی» (عاشق حق تعالی) می نامیدند. هر چه از ایشان مانده، در راستای اصلاح زندگی مردمان و ترویج توحید و نبوت و معاد و امامت و دینداری و آزادگی و اخلاق انسانی و اوصاف مردانگی و پاکی و حقیقت و شریعت و طریقت عرفانی و وارستگی و وطن دوستی و انسان دوستی، داشتن زندگی سالم، احترام به بزرگان و انس با طبیعت زیباست. هیچ نقطه منفی یا کوری یا حرف سخیفی در سخن و هنر عاشیق های اصیل آذربایجان دیده نمی شود، اصلاً هنر و آرمان عاشیق ها همیشه در جهت اصلاح مردم و جامعه، ترویج حقایق ناب الهی و معنوی، حراست از ارزشهای انسانی، گسترش شادی و نشاط درونی و دوری از زشتی و پلشتی ها با هدف فراهم آمدن یک زندگی سالم برای همگان بوده است. شما اگر ادبیات و آثار مکتوب و شفاهی عاشیقهای گذشته را ببینید و به آهنگهای مرسوم این جماعت گوش کنید، جز اینکه گفتم، نمی یابید، تماماً ارزش و انسانیت و حکمت و فرهنگ والای انسانی است.
*لطفاً کمی هم از هنر و فعالیت خودتان برای ما و خوانندگان نشریه بگویید.
عاشیقهای آذربایجان هنرمندان و نغمه پردازان مردمی هستند و در کنار غم وشادی، پیروزی و شکست و سختی ها و راحتی های مردمشان همیشه حضوری حماسی و شادی آور داشته اند و دارند. به عنوان مثال زنده، عاشیق های ما در سی و چند سال اخیر و در جلو چشم این نسل فعلی همواره در کنار حوادث تلخ و شیرین انقلاب اسلامی، هشت سال دفاع مقدس و در تمام صحنه های حماسه آفرین ملت بزرگ ایران بوده اند و موسیقی اصیل عاشیقی آذربایجان را که به حق موسیقی ملی ایران عزیز است، تقدیم حماسه ها و افتخارات ملت خود کرده اند و برای شهیدان والا مقام این خاک پر گهر نغمه پردازی کرده اند و دشمنان این انقلاب و کشور و ملت را مورد تحقیر هنرمندانه قرار داده اند. مکتب عاشیق های ما اینگونه بوده و اینگونه است و من افتخار می کنم که خودم را شاگرد مکتب عاشیقی آذربایجان می دانم. بنده قابل آن نیستم که از هنر خودم حرف بزنم. اما برای اینکه سؤال شما بی جواب نماند، باید عرض کنم که بنده الان بیش از شصت سال است که در کنار غم و شادی مردم بوده ام و سعی کرده ام به سبک اساتید گذشته، همیشه برای مردم و کشورم شادی به ارمغان آورم. مردم برای من بسیار محبت و لطف دارند و هنوز هم مرا به جشنهای خود دعوت می_کنند و من سالمند 78 ساله در جشن عروسی جوانان کشورم محور توجه و شادی آنان قرار می گیرم. برای همین است که معتقدم پیری و سالمندی برای هیچکس به ویژه برای اهل هنر مانع فعالیت نیست، بلکه بر عکس، نسل دیروزی و امروزی می توانند در کنار یکدیگر زندگی را شادتر و زیباتر نمایند، این تجربه من و سرمایه بزرگی برای من است که نثار مردم عزیزمان می کنم. بنده در بیش از بیست کشور دنیا و در همایش ها و کنگره های بزرگ داخلی و خارجی بر اساس دعوتنامه شرکت داشته ام، در آذربایجان، آلمان، فرانسه، چین، ترکیه، سوئد، دبی، کشورهای آمریکای لاتین و ...علاوه بر کاستها و آلبوم های موسیقی، اشعار زیادی هم سروده ام که موجود است. به لطف خدا بیش از بیست شاگرد عاشیق تربیت کرده ام که امروز از عاشیق های سرشناس آذربایجان محسوب می شوند و در ترویج مکتب عاشیقی ارومیه یعنی مکتب حماسی و انسانی آذربایجان نقش عمده ای دارند. همچنین من سعی کرده ام در اجرای آهنگهای عاشیقی مکتب ارومیه تغییراتی روبه کمال ایجاد کنم که آن هم بر اساس قدرت صدای خدادادی بنده بوده است. خدا را برای این همه نعمت شکر می گویم. داستانهای عاشیقی، تمثیلات و اشعار شفاهی بسیاری را از مادرم و اساتیدم شنیده و نوشته ام که به صورت مکتوب نگهداری می کنم و ظاهراً نزد کسی پیدا نمی شود و منحصر به فرد است.
* شما که امروز استاد برجسته مکتب ارومیه در هنر عاشیقی هستید، مختصات این مکتب موسیقی را در چه می بینید؟
عاشیق های مکتب ارومیه اولاً با ساز و صدا و شعر حضور پیدا می کنند و ساز «بالابان» در این مکتب اصلاً حضور ندارد. ثانیاً آهنگهای این مکتب مخصوص خود آن است و جنبه های عرفانی و حماسی اش بیشتر است. ثالثاً از بین بیش از صد آهنگ عاشیقی، 48 آهنگ مخصوص مکتب ارومیه است.
*استاد، چه پیشنهادی به هنرمندان جوان دارید؟
به نظر من مهم ترین رکن هنر اعتقاد معنوی، دلبستگی به خدا، پاکی، صداقت و وارستگی از تمام وابستگی های مادی است. مادیت برای گذران زندگی لازم است و ما باید از نعمتهای مادی خدا نهایت استفاده درست را ببریم، اما نباید وابسته به مادیات باشیم، اگر هنرمندی به مادیات پابسته شد، نمی تواند پرواز هنری و معنوی داشته باشد. هنرمندان جوان باید به این مسائل بیشتر دقت کنند. بقیه با کمی تلاش حل و حاصل می شود. من از خدایم خیلی راضی ام که به من همه چیز داده، شکر خدا. اما اگر موفقیتی در کارم بوده، از همان مسائلی می دانم که عرض کردم. دیگر اینکه عموم جوانان را سفارش می کنم به استفاده از تجربه افراد مسن و سالمند، چراکه ایشان دارای تجربه های ارزشمندی در عرصه زندگی و هرکدام از این پیران دنیا دیده گنجینه ای گرانقدر هستند.
*استاد دهقان، از منظر شما تأثیر موسیقی در حفظ سلامت انسان چیست؟
ببینید، شما به زندگی هر هنرمند بزرگی به ویژه در عرصه موسیقی نگاه کنید، می بینید که علاوه بر سلامت روحی و نشاط درونی، از سلامت جسمی و رفتاری هم برخوردار بوده اند و هستند. تأثیر مثبت موسیقی و یا به تعبیر دیگر، اعجاز شگفت انگیز موسیقی اصیل ما در سلامت روح و فکر هنرمندان موسیقی و علاقمندان به هنر موسیقی غیر قابل انکار است. اما تأکید می کنم که هنرمند موسیقی باید مراقب درون و برون خود باشد و خود را به بت ثروت و شهوت و شهرت و دیگر آلودگی ها و وابستگی های ظاهری و مادی مبتلا نسازد و تمیز و پاک بماند و با هنرش زندگی کند و به آن عشق بورزد. آن وقت تأثیر موسیقی در سلامت روح و جسمش تا آخر عمر مستدام خواهد بود، حتی جامعه را هم تحت این تأثیر سلامت گستر خواهد گرفت. اغلب عاشیق های معروف و اهالی موسیقی اینگونه زیسته اند، عمر طولانی داشته اند و تا پایان عمر طولانی خود هم از نعمت سلامت تن و روان هر دو یکسان بهره مند بوده اند و هنوز هم نمونه هایی از اینگونه هنرمندان هستند.
*استاد خیلی ممنون از اینکه وقتتان را در اختیار ما گذاشتید.
خواهش می کنم. بنده برای شما و خوانندگان عزیز و هنر دوست نشریه دنیز، از خداوند متعال آرزوی موفقیت و صحت و سلامت دارم.
معاون سیاسی اجتماعی استانداری آذربایجان غربی:
ما نباید جامعه را سیاست زده بکنیم
ابراهیم فتح الهی در گفتگوی اختصاصی با دنیز، به بیان علل موفقیت چشگیر انتخابات مجلس نهم پرداخت. وی یکی از عوامل اصلی موفقیت انتخابات مجلس نهم در استان آذربایجان غربی و عدم بروز هر گونه تنش در میان کاندیداها و هواداران ایشان را نتیجه رویکرد فرهنگی انتخابات در این استان دانست و افزود: این برای اولین بار است که در استان آذربایجان غربی انتخاب نمایندگان مجلس در مرحله اول با مشارکت بالای 70 در صدی مردم، در فضایی کاملاً رقابتی و در عین حال در آرامش کامل انجام گرفت و تمام شد، در هیچ یک از حوزه های انتخابیه استان به دور نکشید و هیچ تنش امنیتی هم در پی نداشت.
معاون سیاسی اجتماعی استانداری آذربایجان غربی در توضیح این موفقیت سیاسی – اجتماعی استان و مشارکت و حضور حد اکثری مردم اظهار داشت: گاه در برخی مواقع از کاندیداها مچ گیری می شود اما ما در مقام مجریان و برگزار کنندگان انتخابات، مخالف این نوع اقدامات هستیم، چرا که کاندیداها برای جلب مشارکت مردم به میدان می آیند و این خیلی ارزش دارد. بنا بر این هم خود استاندار جناب آقای و هم بنده و همکاران محترم از اوایل سال 90 با کلیه مسئولان انتخاباتی و فرمانداران، دیدارها و جلسات متعددی داشتیم.
این مقام مسئول در خصوص مراحل سه گانه اجرای انتخابات در استان اظهار داشت: فعالیت ما در سه محور متمرکز بود: اول- اداره کردن فضای امنیتی استان از طریق تأمین امنیت و حفظ آرامش، دوم - اداره کردن فضای اجتماعی با هدف جلب مشارکت حد اکثری مردم و کنترل رفتارهای انتخاباتی کاندیداها و مرحله سوم - اجرای انتخابات روز 12 اسفند در سطح استان که واقعاً کار بسیار سخت و سنگینی بود، ولی ما به یاری خدا و حضور هوشیارانه مردم و همکاری خوب کاندیداها و هوادارانشان، توانستیم به نحو احسن از عهده اش بر آییم.
فتح الهی تصریح کرد: ما با تمام کاندیداها ارتباط مستقیم داشتیم و با چهره های مهم آنان در باره مسائل مختلف انتخاباتی صحبت کرده بودیم و یک اتاق هم در فرمانداری های شهرستانها برای کاندیداها آماده کرده بودیم تا ایشان با فرمانداران در ارتباط مداوم باشند.علاوه بر آن همه شهرداریها به توصیه استانداری ، هم در ارومیه و هم در شهرستانها پنل های متعددی را به صورت رایگان به تبلیغات تک تک کاندیداها بی هیچ تبعیضی اختصاص دادند و یک روز بعد از انتخابات هم تبلیغات از شهرها برچیده شد و چهره شهرها خراب نشد.
معاون سیاسی اجتماعی استاندار تأکید کرد: تمام این اقدامات موفقیت آمیز در سایه رویکردی فرهنگی و به دور از سیاست زدگی و تکیه گاه امنیتی در انتخابات بود، چرا که ما معتقدیم سیاست باید در خدمت فرهنگ جامعه باشد، ارتقای سطح فرهنگی یک اصل اساسی در توسعه همه جانبه است و موفقیت جامعه زمانی رخ می دهد که دو مقوله سیاست و امنیت رویکرد فرهنگی داشته باشد. از این منظر سیاست در شاهراه فرهنگ دارای ارزش است و اگر فرهنگ نباشد، سیاست آزار دهنده می شود.
وی تأکید کرد: چون اقدامات موفقیت آمیز انتخابات مجلس نهم برای نخستین بار در ارومیه و استان اتفاق افتاد، سعی می کنیم مراحل آن را از طریق تدوین تجربه و به نام مردم فرهنگ دوست و شریف و تحمل پذیر ارومیه در سطح کشور به همه استانها منتقل نماییم، چرا که شایستگی مردم ارومیه و اهالی استان آذربایجان غربی در سطحی بسیار بالاست.
فتح الهی با اشاره به برگزاری همایش سراسری »شهر ایرانی، شهر ارومیه« در خرداد ماه سال 91 گفت: مسئولان در تلاشند تا شایستگی های عظیم فرهنگی، دینی، اجتماعی، علمی، هنری، تاریخی و سیاسی مردم عزیز و سربلند ارومیه و استان را از طریق اقدامات مختلف برای مردم دنیا معرفی نمایند و یکی از این اقدامات گسترده، برگزاری همایش عظیم سراسری »شهر ایرانی، شهر ارومیه« است که در اول خرداد 1391 در تهران و ارومیه انجام خواهد گرفت و تا هشتم خرداد هفته فرهنگی استان در شهرستانهای استان برپا می گردد.
وی خاطر نشان ساخت: 50 مقاله پژوهشی در ده محور تاریخی، معماری، شعر و ادب، فرهنگ، موسیقی، سیاسی و ... به دبیرخانه همایش رسیده که همگی در بازشناسی هویت فراموش شده شهر تاریخی – ایرانی ارومیه است. امیدواریم این اقدام به یک پدیده مستمر و با برکت تبدیل شود.
معاون سیاسی اجتماعی استانداری آذربایجان غربی که خود علاوه بر تألیف چندین کتاب پژوهشی، مدیر مسئول و سردبیر چند مجله پژوهشی از جمله »مجله تربیتی« در تهران است و با چند و چون عالم مطبوعات از نزدیک آشناست، با اشاره به نقش مطبوعات در گسترش فرهنگ و ارتقای سطح آگاهی جامعه، مراتب خوشحالی خود را از افزایش تعداد نشریات استان آذربایجان غربی در سال جاری اظهار نمود و افزود: ما امسال در استان صاحب روزنامه (آراز آذربایجان) شدیم که این خود حاکی از بالندگی وسعه فرهنگی در استان است و باید سعی کنیم تعداد روزنامه در استان افزایش یابد.
وی ضرورت حمایت جدی از مطبوعات استانی و عدم تحقق این امر حیاتی مطبوعات را یاد آور شد گفت: مطبوعات اولاً باید خود جذابیت جلب حمایت عمومی را در خود داشته باشند که خوانندگان همواره منتظر انتشار آن باشند. با این حال متصدیان فرهنگی استان بخصوص مسئولان اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی در این باره باید وقت بگذارند و با همکاری استانداری و سایر ادارات و نهادهای رسمی تدبیری جدی تر برای حمایت مادی و معنوی آنها بیندیشند که متأسفانه هنوز چنین تدبیر نهایی انجام نگرفته و هنوز حمایت واقعی از مطبوعات استانی نشده است که امیدواریم اتفاق بیفتد.
دکتر ابراهیم فتح الهی در پایان در خصوص دو هفته نامه دنیز اظهار داشت: دوهفته نامه دنیز یکی از نشریات جدید الانتشار استان ماست و به نظر بنده این نشریه در خصوص درج مطالب فرهنگی، اجتماعی، ادبی، تصاویر متناسب با مطالب، انتخاب تیترها، نشر آثار مفید صاحب قلمان فرهیخته در آن، مخصوصاً مدیر مسئول فرهنگی این نشریه، در این مدت کوتاه موفق و قابل توجه است؛ ولی بهتر است در سه محور بیشتر بکوشد: اول اینکه گرایش و مسیر خود را در یکی از عرصه های فرهنگی و اجتماعی و یا در هر دو گرایش بیشتر و به شکل بارزتری روشن نماید. دوم اینکه در غنا بخشیدن و جذابیت کیفی مطالب دقت وسواس بیشتری به خرج دهد و سوم اینکه به تدریج از مرحله دو هفته نامه بگذرد و به سوی »هفته نامه» شدن حرکت کند، چرا که استان ما به هفته نامه های پربار و سودمند و روزنامه های متعدد و پربار بیشتر نیاز دارد.
منبع: دو هفته نامه «دنیز»، شماره 11- مورخ 22 اسفند 1390
دنیای عکاسی، متفاوت از دنیای دیگر هنرها
در گفت و گو با عکاس برجسته ایرانی، استاد رومین محتشم
گفتگو از حمید بهجت
اشاره: رومین محتشم متولد 1340ارومیه و فراغ التحصیل عکاسی از دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران و دارای نشان درجه 2هنری از ارزیابی هنرمندان کشور می باشد.عکسهای رومین محتشم تاکنون در نمایشگاههای متعددی در ایران،ژاپن، فرانسه، ایتالیا،ترکیه، عراق، اتریش، مجارستان، بلژیک، قبرس، سنگاپور و ... به نمایش در آمده است. او یکی از چهرهای شناخته شده هنر عکاسی ایران پس از انقلاب است، کسب نشانها و جوایز متعدد ملی و جهانی از جمله پنجاه و ششمین جشنواره بین المللی آساهی شیمبون ژاپن در سال 1995، نمایشگاه بین المللی اتریش در سال2002، نمایشگاه بین المللی سنگاپور در سال2004، دهمین و یازدهمین دو سالانه عکس ایران، تدریس در دانشگاه، داوری در جشنوارههای ملی و منطقه ای عکاسی و گالرداری بخشی از کارنامه وی محسوب می شود. کسب مقام نخست و دریافت لنز طلائی فستیوال جهانی کنونه هایس بلژیک در سال 2012فرصتی شد برای گفتگوی کوتاهی با هنرمند برجسته.
جناب محتشم، لطفاً از اولین جرقه هایی که شما را به هنر و عکاسی علاقمند کرد، بگویید؟
- اولین تصویری که همیشه در ذهنم باقی خواهد ماند، برمی گردد به زمان بسیار کودکی ام که در بغل پدرم در کنار کرسی می نشستم و او همیشه طرح نیم رخ یک سرباز را که تپانچه ای در دست داشت، می کشید و من از این طرح یکنواخت لذت می بردم. بعدها فهمیدم که داستان زندگی پدرم نیز شبیه طرح آن سرباز تپانچه به دستی بود که مدام در تعریفش از ماجراهای جنگ های دوران رضا خان پهلوی به آن اشاره می کرد و فهمیدم که می شود آدم گفته هایش را نیز رسم کند. در دوران مدرسه تا دبیرستان همیشه در نقاشی کردن چیره دست بودم و حس می کردم همیشه طرح آن سرباز تپانچه به دست مرا وادار می کند که به نحوی آنچه را که می خواهم بکشم. این حس شروعی شد برای ورودم به دنیای هنر. اتمام دوران دبیرستان همزمان شد با تعطیلی دانشگاهها به خاطر انقلاب فرهنگی و من ناچار راه خدمت به وطن را در پیش گرفتم . در دوران سربازی با کسی آشنا شدم که خوب نقاشی می کرد او با دیدن توانایی من تشویقم کرد که به هر نحو بیشتر بیاموزم. بعد از این دوران در کنکور هنر به قصد ادامه تحصیل در رشته نقاشی امتحان دادم و سر از عکاسی در آوردم و عکاسی دنیای دیگری را به من هدیه کرد، چیزی متفاوت تر از نقاشی . هرچند هنوز عاشق نقاشی کردن هستم و تاثیرات آن در یافتن نگاهی خاص خودم در عکاسی بسیار کمکم کرده است.ادبیات را خیلی دوست دارم و از موسیقی لذت می برم و همه اینها در ساختن ذهن من برای عکاسی یاری ام می دهند.
مراحل کارتان از ایده اولیه تا عکاسی کردن را برایمان شرح دهید ،بیشتر به چه سبک و سیاقی کار می کنید؟
- پروسه عکاسی کردن تا اندازه ای با دیگر هنرها مثل نقاشی، مجسمه، گرافیک و...متفاوت است. در تقسیم بندی گرایشهای مختلف عکاسی، اشکال کاربردی عکس، مقیاس، تفکیک گونه های آن است. اگر عکاسی را در ژانرهای کلی تر تقیسم کنیم باید به عکاسی عینی گرا و عکاسی ذهنی گرا اشاره کرد. تجربه های من در عکاسی با گرایش به عینیت شروع شد. چرا که این نگاه برای تجربه دنیای بیرونی مسیری اجتناب ناپذیر است و برای شناخت انسان و محیط آن، رابطه ا ی عینی و سپس رابطه ای درونی در این نوع عکاسی (عینی گرا) کشف می شود. این برخورد شاید یکی از تواناییهای عکاسی نسبت به دیگر هنرها ست.
در قدم دوم به خاطر گرایشم به هنرهای تجسمی تلاش می کردم که خصوصیات تجسمی و زیبایی شناسی را نیز وارد دنیای عکسهایم نمایم و این نیز اتفاق افتاد که باعث شد بتوانم رابطه ای بین دنیای عینی بیرونم و دنیای درونی ذهنم را به وجود آورم. چرا که دلالتهای معنایی موضوعات عکسهایم به گونه ای به دلالتهای ذهنی تبدیل شدند و نگاه خاص من را به وجود آوردند. زیر ساخت عکسهایم موضوعات مستندی است که به واسطه ذهنم، تبدیل به عکسهایی با رویکرد ذهنی می شوند. امروز عکاسی به یمن پیشرفت تکنولوژی مرز خود را با دیگر هنرها بسیار باریک کرده است. گاهی شانه به شانه فیلم، گاهی در کنار نقاشی و گاهی در همسایگی دیگر هنرهای تصویری می نشیند تا روشهای عرضه متفاوت را نیز بیازماید.
امروز در گونه ای ازعکاسی قبل ازتولید باید اندیشید که چه باید کرد و بعد روشهای تولید و عرضه را بررسی نمود. این روش پروسه تصویر تا تصویر در من به شکل مواجهه با دنیای بیرونی است. تجربه های من، مطالعاتم، احساسهایم و دیگر چیزها منجر به ساخت فرمولهایی مختص خودم در ذهنم شده اند که آنها در مواجهه با دنیای بیرونی روش کار و انتخابم را تعیین می کنند. یعنی برداشتهایی تکه تکه از جهان و نهایتاً وصل تکه های برداشته شده با هم و رسیدن به یک احساس و تفکری پیوسته. من وقتی عکاسی می کنم که احساس دریافت را دارم و وقتی دروبین را به طرف موضوع می گیرم احساسم با یک فرآیند ناخود آگاه ذهنی ترکیب می شود و عکسی را به وجود می آورد و در این فرآیند منطق های من نیز جاری است.
با توجه به فعالیت بیش از 30 ساله شما در عرصه عکاسی، بفرمایید حضور در نمایشگاهها و جشنواره ها چه فایده ای برای هنرمندان و هنرجویان می تواند داشته باشد؟
- رابطه مشخص و در عین حال پیچیده بین هنرمند، اثر هنری و مخاطب اگر شکل نگیرد نه هنرمندی وجود دارد و نه مخاطب می اندیشد. نمایش دادن اثر تولید شده رابط بین هنرمند و مخاطب است که خود نیز یک ارتباط قابل مطالعه ای را در دو بعد شکل می دهد. اما در مورد هنرمند باید اذعان کرد در هر دوره سنی و موقعیت، هنرمند مشتاق دیدن بازخودهایی است که اثر هنری در مخاطب به وجود می آورد. چیزهایی از جنس احساس لذت از تشویق شدن، اعتبار یافتنی، فردیت پیدا کردن و نخبگی و... پس حضور در نمایشگاهها و عرضه آثار توسط هنرمند در جشنواره ها به گونه ای احساس انگیزه وتواماً توانایی را در هنرمند به وجود می آورد و مضافاً هر نمایشگاه میدانی است برای مطالعه تجربه های دیگران و دقیقاً مسیرهای رشد و فوام یافتنی از همین به نمایش در آمدنها به وجود می آید. برای شرکت در یک نمایشگاه یک نفر، اول در مورد کارهای خود بازنگری می کند، دوم، انتخاب می کند، سوم، مسیرهای کیفی عرضه را می پیماید و چهارم از حضور خود لذت می برد، سپس تجربه ای جدی برای شرکت در یک جشنواره انجام می پذیرد که به نوبه خود یک عملکرد آموزشی است.
جناب استاد، شما درکنار فعالیتهای هنری تان اقدام به گالری داری وافتتاح نخستین گالری خصوصی در شهرارومیه کرده اید، نظرتان در مورد وجود فضاهای مناسب نمایشگاهی چیست؟
زیبایی یک شهر در اصل به رنگ و جلدی ریاکارانه فضاهای شهری نیست، این کار شاید بتواند در نظم و هماهنگی بصری یک شهر تاثیراتی داشته باشد ولی در جهان امروز شعور فرهنگی یک ملت به خروجی های فرهنگی آن است. ابنیه تاریخی هر دوره تاریخی حتی به شکل ساده اش خروجی ترکیب فرهنگ و هنر انسانهای آن دوره را بازنمایی می کند. از این دیدگاه به آثار هنری فاخر بها داده می شود و تلاش می کنیم آنها را بیشتر در معرض دید همگان قرار دهیم. بازدید از یک بنا صرفاً نمایش شگفت زدگی از گل و آجر نیست، بلکه روح انسانهای آن دوران تجسم می بخشد. زیبایی واقعی شهر تعداد محل هایی است که فرهنگ دیرین و یا معاصر آن را به نمایش بگذارد. ساز و کار عرضه فرهنگ معاصر گالری هاست که متاسفانه بخش دولتی در ایجاد این محلها به شدت ضعیف عمل کرده و گالری دولتی استانداردی در شهر ما وجود ندارد،علیرغم اینکه به اندازه کافی هنرمند شاخص و به اندازه کافی مخاطب علاقمند وجود دارد. بسط و گسترش فعالیتهای هنری بدون حاشیه همیشه جزء آرزوهایم بوده و با خرید فضایی امکانی به وجود آمد که قسمتی از آن را به عنوان یک گالری خصوصی در آورم و لذت حضور هنرمندان و مخاطبانی را درآن تجربه کنم. هرچند گالری داری در شهرستان از فرمولهای رایج تبعیت نمی کند و همین امر باعث ایجاد هزینه ای برای شخص خودم است، ولی یه هر طریق یکی از آرزوهایم انجام پذیرفت و امیدوارهستم که مخاطبان بیشتری را در اینجا شاهد باشیم. در اصل گالری فضایی است که انسانها برای ارتباط با آثار هنری و به واسطه آن دور شدن از اضطرابها و فشارهای روزانه و نهایتاً آرامش روح خود به آنجا مراجعه می کنند و «گالری محتشم»نیز فضای یک گالری استاندارد را دارد.
سال 90یکی از سالهای پرکاری برایتان بوده،داوری در چند جشنواره منطقه ای و کشوری،داوری دوازدهمین دوسالانه عکس ایران در بخش فاین آرت، درمورد آخرین افتخارتان یعنی کسب مقام نخست فستیوال جهانی کنونه بلژیک بگویید؟
من ذاتاً آدم پرکاری هستم و طی حدود سی سال فعالیت هنری خود کارنامه رنگینی دارم. آخرین موفقیتم همین دو هفته پیش اتفاق افتاد که باخبر شدم عکس من جایزه نخست جهانی را در بلژیک از آن خود کرده است. فستیوال KNOKKE - HIEST یکی از معتبرترین فستیوالهای جهانی در اروپاست که امسال مسابقه عکس با موضوع آزاد را برگزار کرد. بیش از هفت هزار قطعه عکس به این مسابقه ارسال شده بود که خبر خوش آن را تلفنی از دبیر فستیوال دقایقی بعد از داوری مسابقه دریافت کردم و خوشحال بودم که باز برای شهر و کشورم افتخاری را کسب کرده ام.
منبع: دو هفته نامه فرهنگی اجتماعی «دنیز»، شماره 11- مورخ 22/ 12/ 90
نقد رمان «درهای آسمان روز زمین باز می شوند» در حوزه هنری آذربایجان غربی
«رمان درهای آسمان روی زمین باز می شوند» با حضور سیاوش رحیمی نویسنده کتاب و جمعی از صاحب نظران عرصه ادبیات استانهای آذربایجان غربی و شرقی روز گذشته در حوزه هنری آذربایجان غربی مورد نقد قرار گرفت.
در این جلسه که با حضور بیش از 30 نفر از منتقدان ادبی استانهای آذربایجان غربی، آذربایجان شرقی و کرمانشاه از جمله توحید اصغرزاده، حسین غفاری، محمد علی ضیایی، محمد رمضانی ( نویسنده و منتقد تبریزی)، زهرا کریم زادگان، مصطفی قلیزاده علیار، حسین ولی زاده، حمید واحدی، دکتر باقی نژاد، علی رزم آرای، سیاوش جمال زاده، ارشد محمدی، مهرداد طاهری برگزار شد. کتاب درهای آسمان روی زمین باز می شوند از نظر محتوای تارخی، ساختار ادبی و فرم داستانی مورد بحث و گفتگو قرار گرفت.
این کتاب در بیش از 700 صفحه، زندگی، مبارزات و شهادت شهید مهدی باکری در آن نوشته شده و طی سال 1389 توسط بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس در تهران چاپ و منتشر شده است.
این نشست نقد ادبی{روز دوشنبه 22 اسفند 90} به همت حوزه هنری آذربایجان غربی، بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس آذربایجان شرقی و سازمان بسیج هنرمندان استان در محل حوزه هنری ارومیه برگزار شد. گفتنی است این رمان نخستین اثر ادبی در میان بیش از 25 جلد کتاب در خصوص زندگی، مبارزات و شهادت شهید مهندس مهدی باکری (فرمانده شهید لشکر 31 عاشورا) است که زبانی فاخر داستانی دارد. کتاب توسط منتقدان ادبی و تاریخی از نظر فرم و ساختار زبانی و حوادث تاریخی مورد نقد و بررسی قرار گرفت و نقاط ضعف و قوت کتاب از دیدگاه منتقدان بازگویی شد. جالب اینکه این نشست ادبی چهار ساعت تمام طول کشید و با قطع نظر از یکی دو نظر احساسی( شیفتگان کتاب یا مخالفان قطرحجیم کتاب) بیش از بیست نفر در باره کتاب اظهار نظر دقیق کردند نظرات توحید اصغر زاده، محمد رمضانی، حسین غفاری، حمید واحدی، محمد علی ضیایی، ارشد محمدی و علی رزم آرای – هر کدام از زاویه دید ادبی یا تاریخی - بیشتر قابل دقت بود. به گفته حاضران در نشست ادبی چنین جلسه نقد کتاب در ارومیه با این جدیت و کیفیت یا اتفاق نیفتاده بود یا کمتر دیده شده بود. در آخر سیاوش رحیمی نکاتی را در باره کتاب خود و نظر منتقدان بیان کرد.
گزارش تصویری جلسه را در پایگاه اطلاع رسانی حوزه هنری آذربایجان غربی مشاهده کنید
آیا انتخابات تمام شد و رفت؟!
مصطفی قلیزاده علیار (مدیر مسئول دو هفته نامه دنیز)
بله، در بسیاری از شهرهای کوچک و برخی شهرهای بزرگ با حومه ها و اطراف آنها فعالیت انتخاباتی تمام شد و رفت پی کارش تا چهار سال دیگر. اما موضوع انتخابات مجلس از این پس تازه داغ تر هم خواهد شد و مردم منتظر خواهند ماند تا ببینند این نمایندگان جدید الانتخاب چه گلی به سر مملکت و حوزه انتخابیه شان می زنند. از این نظر یاد آوری چند موضوع اساسی از زبان این قلم، برای کاندیداهای منتخب و کاندیداهای نیمه تمام و کاندیداهای چهار سال دیگر و برخی نویسندگان و تحلیل گران سیاسی و مدیران رسانه های بی غرض، لازم و بلکه ضروری است:
الف- به گفته رهبر معظم انقلاب » رأی مردم به نمایندگان مجلس، رأی اعتماد آنان به نظام است«، پس هم کاندیداهایی که انتخاب شده اند و از پل اعتماد مردم گذشته اند، هم آنان که در صف نوبت دوم زنبیل گذاشته اند! و امیدها بسته اند تا رقبا را پس بزنند و از صندوقهای دور بعدی بدرآیند و هم کسانی که رأی نیاوردند و تا چهار سال دیگر باید منتظر بمانند و تا آن زمان باید یا بخت و یا اقبال بخوانند... همه باید حواسشان جمع باشد که مردم به کسانی رأی داده اند و رأی می دهند که مورد اعتماد نظام اسلامی و در خط نظام یعنی خدمتگزار حقیقی مردم و وفادار به آرمانهای نظام باشند.
ب- استفاده از تحریک احساسات عامه مردم برای جلب نظر و اخذ رأی آنان تا حدی ممکن است جواب بدهد، اما صد در صد نمی توان بر آن تکیه کرد، چرا که تحریک احساسات اگر چه ممکن است در مواردی دل انگیز و دلگشا باشد و شاید لحظاتی کام تحریک کننده را شیرین کند، اما گذراست همچون باد صبا! و به گفته شاعر: »تکیه بر عهد تو و باد صبا نتوان کرد!« بنا بر این «عاقل آن است که اندیشه کند فردا را«. کاندیداهایی که در انتخابات اخیر و نیز انتخابات دوره های پیشین، سعی کردند از تحریک رگ احساسات سیاسی و قومی و مذهبی مردم بهره مند شوند و اسب مراد را چهار نعل به سوی چمنستان سر سبز و ته سبز بهارستان بتازند، کُـمیتِ شان در وسط میدان انتخابات لنگ زد و سوارش را بر زمین نامرادی کوبید. به یقین از این پس نیز باید حواس شان جمع باشد و در چهارسال دیگر و یا در انتخابات میان دوره ای ، راه به خطا رفته را از نو نروند و شعارهایی معقول بدهند. به عنوان مثال، ما همه دیدیم که در همین شهر ارومیه و برخی شهرستانهای استان آذربایجان غربی و ایضاً در برخی استانهای مجاور، از چند ماه مانده به انتخابات، کسانی از نمایندگان و داوطلبان نمایندگی، شعارهایی چپ اندر قیچی در باب دفاع از مسائل قومی می دادند و در محافل و مطبوعات و رسانه های کوچه علی چپ منتشر می فرمودند و خیال می کردند با این شگردها می توانند از صندوق های انتخاباتی سر فراز بیرون بجهند، اما معلوم شد خواب پریشان دیده بودند! احتمالاً از پرخوری و یا چیزی تو این مایه ها بوده است، باری به هر جهت...
ج – «مردودی های مردمی» یعنی نماینده های فعلی مجلس که در انتخابات اخیر رأی نیاوردند و تا سه ماه دیگر باید خانه ملت را ترک کنند، بهتر است کمی بیندیشند و عبرت بگیرند. چرا که به هر دلیلی نتوانستند برای بار دوم یا برای چندمین بار رأی اعتماد مردم آگاه ایران را جلب و اخذ نمایند و مردم این بار به آنان رأی اعتماد کافی ندادند. به هر حال باید در همه حال هم به رأی اعتماد و هم به عدم رأی اعتماد مردم احترام گذاشت و راه صلاح و فلاح این مردودی های محترم آن است که بی هیچ ادا و اطواری، در ریشه یابی عدم موفقیت خود تفکر نمایند و اینکه چرا این بار مردم به آنان رأی ندادند با اینکه در انتخابات گذشته منتخب اول یا دوم مردم بودند، انّ فی ذالک لعبره لاولی الابصار (قرآن)
د – از موارد فوق تکلیف نمایندگان مجلس نهم هم روشن می شود و بهتر است آنان هم ضمن داشتن ظرفیت تحمل رأی اعتماد مردم، در مجلس شورای اسلامی از روز نخست آغاز فعالیت مجلس تا آخر، حقیقتاً نماینده مردم و مدافع خواسته های مادی و معنوی مردم باشند، نه اینکه بعد از چهار سال و در آستانه انتخابات جدید، از نو به تکاپو بیفتند و فیلم بازی کنند و دست به ادا و اصول نامعقولی بزنند. مردم به ویژه جوانان هم مطالبات مشروع و قانونی، آرزوها و آرمانها یی دارند و هم واقعاً معضلات و مشکلاتی فرساینده در پیش رو می بینند که مهم ترین آنها فقر و بی کاری و عدم احراز موقعیت اجتماعی متناسب است. فقر از درون انسانها را می سوزاند و بی کاری و نداشتن جایگاه اجتماعی، انسانها را سرخورده و افسرده می سازد و گاه در مواردی منجر به بد اخلاقی ها و فسق و فساد و بزهکاری های غیر قابل جبرانی می شود . این هر دو درد جانسوز و فرساینده ( فقر و بی کاری) گریبان طیف گسترده ای از جوانان این استان و بلکه کشور را گرفته، که بی شک مسئولیت حل آن بیش از همه بر اساس قانون و با تکیه بر رأی اعتماد مردم، بر دوش مجلس و دولت است و نمایندگان مجلس هم در مقابل مردم، هم در برابر وجدان خویش، هم در تاریخ و هم در پیشگاه خداوند متعال مسئول رفع مشکلات مردم هستند که خدا نکرده در صورت قصور و تقصیر در هر چهار محکمه مورد محاکمه واقع می شوند و خسر الدنیا و الآخره. امیدواریم نمایندگان منتخب مردم بتوانند از عهده مسئولیتی که بر دوش دارند، برآیند و شرمنده خلق و خالق نشوند. نمایندگان منتخب باید همواره به استحکام پل اعتماد مردم بیندیشند، در حفظ آن بکوشند و ضمناً از هم قطاران مردودی خویش هم عبرت بگیرند؛ چرا که در صورت نداشتن لیاقت اعتماد مردمی، چنین سرنوشتی در انتظار ایشان هم هست. همچنین منتخبان مردم شریف ایران برای خدمت در خانه ملت باید به شدت آن رفتارهای چندش آور و ریاکارانه ایام تبلیغات را کنار بگذراند و صادقانه کمر خدمت به مردم را ببندند، مردم خود سره را از ناسره، صادق را از کاذب و خادم را از خائن تشخیص می دهند و نمره شایسته هر نماینده ای را هم می دهند. پس نگران دیدن یا ندیدن مردم نباشند. و حرف آخر در باب این پریشان گویی ها آنکه نمایندگان این مردم شایسته در خدمت به مردم، خدا را بیش از همه و در همه حال ناظر اعمال خود بدانند که اگر کسی هم فعالیت صادقانه آنان را ندید، خدا حتماً می بیند و خدا پاداش هیچ کار نیکی را از هیچ کسی ضایع نمی کند. مطلب دیگری هم از نظرگاهی دیگر هست که اگر صاحب این خودکار تا سه ماه دیگر زنده بماند، در آستانه گشایش مجلس نهم در همین نشریه «دنیز» به سمع و نظر نمایندگان منتخب مردم خواهد رساند، ان شاء الله تعالی.