قالخ آیاغا آذربایجان!
موج بیداری اسلامی، سواحل خزر را متلاطم ساخت
مجتبی قربانی
این شعار سالهاست که بر زبان مردم جمهوری آذربایجان جاری می شود: »قالخ آیاغا آذربایجان: به پا خیز آذربایجان!« اما مثل اینکه این بار این شعار به راستی تحقق پیدا می کند! ... بعد از فروپاشی شوروی، پیروان مکتب اهل بیت (ع) در این دیار اسلامی – شیعی به پاسداری از ارزشهای دینی و معنوی به پا خاستند، با الهام از انقلاب اسلامی و اندیشه های امام خمینی و به رهبری مجاهد نستوه مرحوم حاج علی اکرام علی یف مبارزه ای سخت علیه کژ راهه های غربی – صهیونیستی را شروع کردند... اتفاقاتی تلخ در این مسیر افتاد، هر چند غرب و حاکمیت غرب گرا و صهیونیست پرست این کشور، اسلامگرایان را به ظاهر سرکوب کرد و تعیین سرنوشت ملت مسلمان آذربایجان را به بیگانگان سپرد و مردم صبور آذربایجان هم که تازه از زیر یوغ روس غارتگر و جلاد درآمده بودند، در این دو دهه هر چه از خاندان غرب گرا و صهیونیست بنیاد علی یف ها دیدند، تحمل کردند... ولی از دو سال پیش با اعتراضات شدید »دکتر موسوم صمد اف«رهبر اسلامگرایان آذربایجان بر ضد قانون منع حجاب و دستگیری و زندانی شدن وی و دیگر مبارزان و شهادت مرحوم حاج واقف عبد الله اف زیر شکنجه عمال بی رحم حاکمیت در زندان باکو، مبارزات اسلامی و اعتراضات ملی آذربایجان وارد فصل نوینی شد و اینک مراحل جدیدی را طی می کند که اعتراضات اخیر مردم مسلمان شهر اسماعیللی (اسماعیلیه) در شمال آذربایجان به دفاع از شرافت ملی، اصالت اسلامی و ارزشهای دینی خود و به دنبال آن اعتراض مردم باکو در پارک ساحلی شهر، هر چند با زور و قلدری پلیس دولت الهام علی یف سرکوب و دهها نفر دستگیر گردید، ولی نوید فراگیری جنبش مردمی در آذربایجان و وزش نسیم بیداری در این کشور اسلامی را می دهد، اینک امواج بیداری اسلامی در ساحل دریای خزر هم متلاطم گشته و بنیان ستم را می لرزاند. شعار معترضان باکو این بود: » سلاحی اوستوموزدن چکین« : سلاح را از بالای سرمان بردارید! (سایت های خبری آذری)
این شعار عمق فاجعه حکومت پلیسی در آذربایجان را می نمایاند، به طوری که حتی طرفداران آبکی حقوق بشر در غرب و ممالک اروپایی هم حاکمیت علی یف را به نقض حقوق بشر و سرکوب مردم آذربایجان متهم می کنند. البته واقعیت فراتر و فاجعه آمیزتر از آن است که اینان می گویند.
باری، سالهاست که حقوق مادی و معنوی ملت آذربایجان توسط رژیم مستبد علی یف پایمال می شود و ثروتهای مادی و معنوی این مردم به دست حاکمان کشور و همدستان اسرائیلی و آمریکایی و اروپایی آنان به تاراج می رود، اما امواج بیداری و اعتراضات همگانی مردم، امیدبخش رهایی است و جنبش ملی – اسلامی آذربایجان روز به روز گسترش می یابد... و شاید تجربه مصر و لیبی و تونس این بار در ساحل خزر تکرار خواهد شد و الله غالب علی امره
منبع: دو هفته نامه دنیز، شماره 28 – مورخ 11/11/91
قالخ آیاغا آذربایجان!
موج بیداری اسلامی، سواحل خزر را متلاطم ساخت
مجتبی قربانی
این شعار سالهاست که بر زبان مردم جمهوری آذربایجان جاری می شود: »قالخ آیاغا آذربایجان: به پا خیز آذربایجان!« اما مثل اینکه این بار این شعار به راستی تحقق پیدا می کند! ... بعد از فروپاشی شوروی، پیروان مکتب اهل بیت (ع) در این دیار اسلامی – شیعی به پاسداری از ارزشهای دینی و معنوی به پا خاستند، با الهام از انقلاب اسلامی و اندیشه های امام خمینی و به رهبری مجاهد نستوه مرحوم حاج علی اکرام علی یف مبارزه ای سخت علیه کژ راهه های غربی – صهیونیستی را شروع کردند... اتفاقاتی تلخ در این مسیر افتاد، هر چند غرب و حاکمیت غرب گرا و صهیونیست پرست این کشور، اسلامگرایان را به ظاهر سرکوب کرد و تعیین سرنوشت ملت مسلمان آذربایجان را به بیگانگان سپرد و مردم صبور آذربایجان هم که تازه از زیر یوغ روس غارتگر و جلاد درآمده بودند، در این دو دهه هر چه از خاندان غرب گرا و صهیونیست بنیاد علی یف ها دیدند، تحمل کردند... ولی از دو سال پیش با اعتراضات شدید »دکتر موسوم صمد اف«رهبر اسلامگرایان آذربایجان بر ضد قانون منع حجاب و دستگیری و زندانی شدن وی و دیگر مبارزان و شهادت مرحوم حاج واقف عبد الله اف زیر شکنجه عمال بی رحم حاکمیت در زندان باکو، مبارزات اسلامی و اعتراضات ملی آذربایجان وارد فصل نوینی شد و اینک مراحل جدیدی را طی می کند که اعتراضات اخیر مردم مسلمان شهر اسماعیللی (اسماعیلیه) در شمال آذربایجان به دفاع از شرافت ملی، اصالت اسلامی و ارزشهای دینی خود و به دنبال آن اعتراض مردم باکو در پارک ساحلی شهر، هر چند با زور و قلدری پلیس دولت الهام علی یف سرکوب و دهها نفر دستگیر گردید، ولی نوید فراگیری جنبش مردمی در آذربایجان و وزش نسیم بیداری در این کشور اسلامی را می دهد، اینک امواج بیداری اسلامی در ساحل دریای خزر هم متلاطم گشته و بنیان ستم را می لرزاند. شعار معترضان باکو این بود: » سلاحی اوستوموزدن چکین« : سلاح را از بالای سرمان بردارید! (سایت های خبری آذری)
این شعار عمق فاجعه حکومت پلیسی در آذربایجان را می نمایاند، به طوری که حتی طرفداران آبکی حقوق بشر در غرب و ممالک اروپایی هم حاکمیت علی یف را به نقض حقوق بشر و سرکوب مردم آذربایجان متهم می کنند. البته واقعیت فراتر و فاجعه آمیزتر از آن است که اینان می گویند.
باری، سالهاست که حقوق مادی و معنوی ملت آذربایجان توسط رژیم مستبد علی یف پایمال می شود و ثروتهای مادی و معنوی این مردم به دست حاکمان کشور و همدستان اسرائیلی و آمریکایی و اروپایی آنان به تاراج می رود، اما امواج بیداری و اعتراضات همگانی مردم، امیدبخش رهایی است و جنبش ملی – اسلامی آذربایجان روز به روز گسترش می یابد... و شاید تجربه مصر و لیبی و تونس این بار در ساحل خزر تکرار خواهد شد و الله غالب علی امره
منبع: دو هفته نامه دنیز، شماره 28 – مورخ 11/11/91
سخت گیری شدید بر رهبر اسلامگرایان آذربایجان در زندان
دکتر موسم صمداف از سال 2003 دبیر کل حزب اسلامی جمهوری آذربایجان و بعد از وفات مرحوم حاج علی اکرام علی یف، رهبری حرکت اسلامی این کشور را بر عهده دارد و الان دو سال است که در اعتراض به اقدامات ضد اسلامی دولت آذربایجان و ممنوعیت حجاب در مدارس، دستگیر شده ودر حبس بسر می برد.
اخیراً در خبرها آمده که »آنار قاسملی« وکیل دکتر موسم صمداف، به خبرگزاری های آذربایجان گفته: در آخرین دیدارم با دکتر حاج موسم صمداف در داخل زندان، او را بیش از پیش تحت نظارت و فشارهای روحی دیدم. دیدار با او شرایط بسیار سختی دارد تا حدی غیر ممکن می نماید، وی را از مطالعه مطبوعات دلخواه خود منع می کنند، من که وکیل قانونی صمد اف هستم، بعد از طی شرایط و مراحلی بسیار سخت و طاقت فرسا توانستم با موکل خود دیدار نمایم.
آنار قاسملی هشدار داده: صحت و سلامت رهبر حرکت اسلامی آذربایجان در زندان در خطر است، از کوچک ترین امکانات تامین سلامت روحی و جسمی وی هم، اثری در آن محیط بسته دیده نمی شود و دولت آذربایجان هیچ اهمیتی به سلامت وی نمی دهد، همچنانکه مدتی قبل، با مرحوم حاج واقف عبد الله اف نیز چنین کردند تا اینکه آن رفتارهای نامناسب منجر به وفات وی در زندان گردید.
وی افزود: حتی زندانیان عادی دیگر نسبت به دکتر صمد اف از شرایط بهتری برخوردارند.
قاسملی در بیان علت این سخت گیری دولت آذربایجان به صمد اف در زندان می گوید: علت این سخت گیری اخیر بر رهبر اسلامی آذربایجان، اعتراض و پیام اعتراض آمیز وی نسبت به برنامه ی یورو ویژن2012 است که در خرداد ماه سال جاری در باکو به اجرا درآمد و حیثیت ملی و دینی اهالی مسلمان آذربایجان را به تمسخر گرفت.
وی همچنین خبر داد: دکتر صمد اف به مدت 14 روز در سلول انفرادی و در شرایط بسیار نا مناسب و سختی نگهداری شده است.
وکیل دکتر موسم صمداف گفته: عوامل زندان هر روز علیه دکتر موسم صمد اف پرونده سازی جدیدی مبنی بر شورش در زندان، تحریک زندانیان و عدم رعایت مقررات داخلی زندان، انجام می دهند و سعی می کنند پرونده وی را سنگین تر نمایند.
گفتنی است بعد از شهادت معاون حزب اسلامی آذربایجان مرحوم حاج واقف عبدالله اف در زندان رژیم الهام علی یف، نگرانی اسلامگرایان و توجه ناظران سیاسی و بین المللی نسبت به سلامت و تامین امنیت رهبر حزب اسلامی در زندان بیشتر شده و بعضی از تحلیل گران پیش بینی می کنند که رژیم باکو قصد دارد دکتر موسم صمد اف را هم به سرنوشت مرحوم واقف عبدالله اف دچار نماید و او زنده از زندان بیرون نیاید. این موضوع در دو هفته اخیر عموم اهالی مسلمان بویژه فعالان جنبش اسلامی آذربایجان را خیلی نگران کرده است.
منبع: دو هفته نامه « دنیز» شماره 19 مورخ 3/4/91
مردی به رنگ اباذر - قسمت دوم
هدیهای به حرم امام خمینی
الأن خاطره دیگری یادم آمد که برایتان بازگو میکنم. من دوستی داشتم به نام «علی ایمیشلی»؛ مردی غیور، مؤمن و باسواد بود. خدا رحمتش کند، در جریان جنگ آذربایجان و ارمنستان و تجاوز ارمنیها به خاک ما، به دست دشمنان متجاوز شهید شد. یک روز به خانه ما آمد و از من تفسیر قرآن خواست من هم یک مجلد بزرگ تفسیر قرآن به زبان ترکی داشتم که به او هدیه کردم. او هم در مقابل، یک «رحل» بزرگ به من هدیه داد. ظاهراً از کسی خریده بود. من نگاهی به آن رحل انداختم، خیلی عجیب و جالب به نظرم رسید. دیدم این رحل، بسیار هنرمندانه و با مهارت تمام از یک قطعه تخته ساخته شده و رمزدار است و نمونهای است از هنر مسلمانان و مربوط به چند قرن پیش. چندین لایه و شکل داشت که هر کدام با رمز مخصوصی باز میشد! واقعاً عجیب به نظرم آمد. خلاصه، آن را برداشتم و نذر کردم که اگر به ایران بروم و امام خمینی را ببینم و زیارت کنم، این رحل را به ایشان هدیه خواهم داد! آن زمان هنوز امام زنده بود.
مدتی گذشت و امام وفات کرد... من در جریان کمک به زلزله زدگان گیلان ـ یک سال بعد از وفات امام ـ به ایران آمدم. آن رحل را هم آورده بودم. دیدار با آقا (مقام معظم رهبری) هم میسر نشد. وقتی به زیارت حرم امام رفتیم، همان رحل را به حرم و ضریح امام اهدا کردم. هنوز هم روی قبر شریف امام خمینی موجود است. الحمدلله.
از حاج علی اکرام خواستم از فعالیتهای «حزب اسلامی آذربایجان» و علت تعطیلی و لغو فعالیت آن بگوید، گفت:
فعالیتهای دینی و اجتماعی ما تحت تأثیر انقلاب اسلامی و امام خمینی، از سال 1979م. همزمان با پیروزی انقلاب اسلامی ایران شروع شده بود. بعد از فروپاشی شوروی، من سه سال عضو حزب جبهه خلق بودم. بعد که دیدم راه آنها با راه و روش اسلامی ما تفاوت دارد و آنها اصلاً معتقد به اسلام، که برنامه حیات انسان در دنیاست، نیستند، جدا شدم و در سال 1992م. حزب اسلامی را تأسیس کردم و به رسمیت هم رساندم و فعالیتهای گستردهای طی این سالها، در جهت معرفی اسلام در جمهوری آذربایجان، ارتباط با ایران، ارتباط با ممالک اسلامی دیگر، دفاع از هویت دینی مردم آذربایجان و مقابله با غرب گرایی انجام دادیم. آن فعالیتها بالأخره، هم در تاریخ خواهد ماند و هم انشاءالله در نزد پروردگار متعال. باید در مجالی دیگر به طور گسترده در آن مورد صحبت کنم. اما درباره علت تعطیلی حزب اسلامی؛ باید بگویم کسی در جمهوری آذربایجان با حزب اسلامی مخالف نبود و آن را در جهت تخریب وحدت ملی، یا اقدام علیه دولت حیدر علی یف نمیدید. هدف ما بیدار کردن مردم جمهوری آذربایجان و بازگرداندن آنها به اصالت خویش و هویت تاریخیشان یعنی اسلام و تشیع بود تا زمینههای حاکمیت ارزشهای دینی و مذهبی در جامعه فراهم شود.
در این مسیر البته کسی جز مردم همراه ما نبود. تمام احزاب و گروهها و اکثر روشنفکران و نخبگان سیاسی و اجتماعی در آذربایجان معمولاً وابسته به روس یا غرب و آمریکا بودند. رسماً از آنها پول و یاری میگرفتند و کسی هم به آنها معترض نمیشد و الآن هم نمیشود؛ با اینکه آشکارا از خارج پول و امکانات میگیرند. اما اینکه در آن میان تنها حزب اسلامی را با هزار و یک تهمت و افترا و پروندهسازی از فعالیت مستقل و سالم دینی بازداشتند و از دور خارج ساختند و مرا به عنوان دبیر کل حزب به همراه چند نفر از معاونان و همکارانم محکوم و زندانی کردند و چهها که نگفتند و چه جفاها و ظلمها که در حق ما نکردند!... علت اصلی، آمریکا بود. قضیه از این قرار است که یک گروه از آمریکا آمده بودند به باکو و ادعا داشتند که میخواهیم به شما دموکراسی یاد بدهیم! حدود سال 1995م. بود. این گروه که جاسوسان آمریکا بودند، در باکو به دیدن تمام احزاب رفتند و با رهبرانشان گفتگو کردند و همه را مطابق میل خود یافتند. به حزب اسلامی ما هم آمدند و با من و شورای مرکزی و برخی از اعضای حزب به گفتگو نشستند. در دفتر من جز عکس حضرت امام خمینی و ایت الله خامنهای عکس و زینت دیگری ندیدند. ما به صراحت گفتیم که حزب ما بر اساس اندیشههای دینی فعالیت دارد و ایدئولوژی اسلامی را تبلیغ میکند و ما به اسلام ناب محمدی که امام خمینی در عصر حاضر منادی آن و ایت الله خامنهای مدافع آن است، اعتقاد داریم. دموکراسی غربی برای ما اهمیتی ندارد. ما مسلمانیم و میخواهیم قوانین اجتماعی و سیاسی اسلام را در مملکت خود حاکم گردانیم.
آن گروه جاسوسان آمریکایی، پا شدند رفتند و به سفارت خودشان و به دولت حیدر علییف و آمریکا گزارش دادند که تمام احزاب آذربایجان مطابق میل و مذاق آمریکا و تابع دموکراسی غربی و سینه چاک آناناند، جز حزب اسلامی، که موی دماغ آمریکا و منافع آن در جمهوری آذربایجان خواهد شد. باید هر چه زودتر بساط این حزب را برچید. این حزب پیرو اندیشههای ضد آمریکایی خمینی و رهبری ایران است.
به هر حال ما، شنیدیم که حتی هنگام مراجعت به آمریکا، در فرودگاه باکو به حیدر علییف پیام داده بودند که اگر میخواهی از مساعدتها و کمکهای ما بهرهمند شوی، باید هر چه زودتر قال قضیه حزب اسلامی را بکنی!
حیدر علییف گر چه از حزب اسلامی چندان خوشش نمیآمد، اما بهانهای هم برای لغو فعالیت آن نداشت. بعد از قضیه گروه آمریکایی، حیدر علییف مصمم شد که حزب اسلامی را تعطیل نماید. اما بهانهای نداشت. بالأخره خامی و ناشیگری و اشتباهات برخی از همکاران ما بهانهای به دست دولت آذربایجان داد و البته برخی هم خیانت کردند و ظاهراً از جاسوسان دولت هم در میان ما بودند... به هر تقدیر، در سال 1996م. به اتهام جاسوسی، برهم زدن نظم، اقدام علیه کشور، دشمنی با خلق! و ... من و سه نفر دیگر از اعضای حزب را دستگیر و محاکمه و زندانی کردند. یکی از اعضای فعال حزب اسلامی به نام «کربلایی آقا» در بازداشتگاه سازمان امنیت دولت حیدر علییف، زیر شکنجه در چهل سالگی شهید شد و فعالیت حزب لغو و ممنوع گردید.
من در تمام بازجوییها و بازپرسیها، از مأمورین و بازپرسها سؤال میکردم که آخر گناه ما چیست؟ شما که میدانید این اتهامات واهی و بیاساس است، چرا ما را اذیت و زندانی میکنید؟ میگفتند: دستور جناب پرزدنت حیدر علییف است! البته راست میگفتند. در واقع دستور آمریکا بود و حیدر علییف مجری منویات و اوامر آمریکا بود.
این بود که حزب اسلامی را متوقف ساختند و ما سه سال در زندان بودیم و من چون مرض قند داشتم، به دستور رئیس جمهور حیدر علییف، نگذاشتند به پزشک مراجعه کنم و اجازه معالجه ندادند. قند من شدت یافت و به چشمانم آسیب رساند ... البته همه اینها در راه اسلام بود، امیدوارم خداوند قبول فرماید. ما راضی به رضای حقّیم و سربلندی اسلام و مسلمانان در دنیا آرزوی ماست.
در اینجا دامن صحبت با حاج علی اکرام را برمیچینیم، امیدواریم در جایی دیگر بتوانیم حق مطلب را بهتر ادا کنیم و این صفحه درخشان تاریخ انقلاب اسلامی در خارج از ایران را بازخوانی نماییم. (پایان مصاحبه)
مصطفی قلیزاده علیار
اشتباه برخی افراد در باره حاج علی اکرام!
از یکی دو سال پیش گاه برخی افراد ناآگاه یا گوش به فرمان در برخی اخبار و گزارشها در باره حاج علی اکرام علی یف (1940 – 2011) رهبر فقید جنبش اسلامی معاصر جمهوری آذربایجان از تعبیر «رهبر سابق اسلامگرایان آذربایجان»، « رهبر پیشین اسلامگرایان» و امثال آن استفاده می کنند که البته اشتباه محض، بی ادبانه و احتمالاً مغرضانه و دیکته شده از طرف افراد خاص و مخصوص است و لابد عللی هم دارد! البته حاج علی اکرام دبیر کل سابق حزب اسلامی آذربایجان(AIP ) بود که از سال 2003 از این مسؤلیت کنار رفت و دلایلش را هم در کتاب خاطراتش گفته است. اما رهبری و لیدر بودن وی و طرفداری اش از انقلاب اسلامی ایران و پایبندی اش به ارزشهای نظام اسلامی، آرمانهای امام خمینی و مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنه ای تا دم مرگ همچنان در اوج و مبارزات اسلامی و ضد آمریکایی و ضد اسرائیلی اش برای مردم آذربایجان تا آخر عمرش سرمشق بود و همه در آن کشور او را تا آخر عمرش رهبر اسلامگرایان می شناختند و حتی خود اسلامگرایان نیز به این موضوع تصریح می کنند. البته اکنون پس از مرگ شهادت گونه آن مرد مؤمن و مجاهد می توان او را « رهبر فقید اسلامگرایان آذربایجان» خواند و این تعبیری احترام آمیز، مؤدبانه و منطقی است. از این پس نیز البته مبارزات و مجاهدات آن مرد بزرگ الهام بخش نسل فعلی و آینده کشورش و شعاع ایمانش روشنگر راه جهاد اسلامی در میهنش و بلکه در تمام دنیا خواهد بود و آن فقید مجاهد و مؤمن همچنان در دل و دیده مردم مسلمان آذربایجان و دنیا زنده است. پس بهتر است هم افراد بی خبر و هم اشخاص خاص و مخصوص این واقعیت زنده را درک نمایند و این اشتباه عمدی یا غیر عمدی را نشخوار وتکرار نکنند. والسلام علی من اتبع الهدی