القای غم و افسردگی در جامعه ایرانی
دکتر رضا حسین پور- استادیار روانشناسی دانشگاه تهران
تهیه و تنظیم از: مهدی اصغرزاده
غم را میتوان یک حالت عاطفی دانست که در آن فرد دچار رنج روانی است و نتیجتاً به فاز افسردگی وارد میشود. بر اساس نظریات شناختی، افسردگی بعنوان یک پاسخ عاطفی هیجانی، نتیجه انحراف شناختی محسوب میشود. برداشت و شناخت فرد از وقایع و پدیدهها پاسخ عاطفی و هیجانی او را نسبت به وقایع تعیین می کنند. به همین دلیل است که یک تجربه معین ، ممکن است روی دو فرد تأثیر متفاوتی را بر جای بگذارد. این تفاوت در حد قابل ملاحظهای نتیجه برداشت و ادراکی است که فرد از پدیده و تجربه دارد.
رسانههای جمعی برای القای غم از این قاعده روانی استفاده میکنند. برای آنکه غم را به عنوان افسردگی اجتماعی در سطح جامعه شیوع دهند، برداشت مخاطبان نسبت به وقایع و نیز میزان انتظار آنان را تغییر میدهند. به عبارت دیگر با بزرگ نمایی و مبالغه در مورد پدیدهای که همه در انتظار آن هستند، انتظارات وتوقعات افراد را بالا میبرند و هنگامی که آن پدیده اتفاق میافتد، در صورت عدم تطابق فرد و جامعه با شرایط به وجود آمده و ذهنیت ایجاد شده، هالهای ازغم مخاطبان را فرا میگیرد. به عبارت دیگر، درالقای غم، چون تحقق یک امر با سطح انتظار به وجود آمده یکسان نیست، پاسخ عاطفی نابهنجار ازجمله افسردگی به وجود می آید. این فرآیند، نوعی جنگ روانی خاموش دشمنان هر جبهه علیه جبهه دیگر محسوب می شود. جنگی که درگیری ظاهری ندارد، خونی ریخته نمیشود اما به راحتی سربازان زیادی را به دلیل ایجاد یأس از میدان خارج میسازد.
روش دیگر برای گسترش افسردگی، ساختن تصویری مبهم، تاریک و رعب انگیز از آینده است. این روش نیز در طول جنگهای سرد همواره به عنوان ابزاری در دست رسانههای جمعی مورد استفاده قرار گرفته است. این رسانهها عموماً خبرها را به شکلی بیان میکنند که آینده تاریک را برای مخاطبان ترسیم میسازد، علاوه بر آن برای القای این غم از کلماتی استفاده میکنند که بار عاطفی منفی داشته باشند.
نمونهها
به عنوان نمونه چند مورد را نقل می کنیم :
1ـ فرانس پرس در تفسیری در آستانه آغاز جشنهای سالگرد انقلاب اسلامی نوشت: " این مراسم در فضایی برگزار میشود که به علت بحران اقتصادی که از سه سال پیش همچنان رو به وخامت میرود، سنگین شده است. این بحران نارضایتی فزایندهای در قشرهای متوسط و فقیر که رکن سیاسی رژیم محسوب میشوند، به وجود آورده است " .
2ـ شبکه تلویزیونی سی- ان - ان به نقل از سخنگوی پنتاگون درباره تجهیز نظامی ایران میگوید: "ما واقعاً نمیدانیم هدف ایرانیها چیست؟ اما سیاستهای ما که همواره در گذشته آن را دنبال کرده و در آینده نیز بدان پایبند خواهیم بود این است که با حضور قدرتمند در منطقه با هرگونه نیروی نظامی در خلیج (فارس) مقابله کنیم " .
3ـ روزنامه الثوره، ارگان حزب بعث عراق طی نوشتههایی تأکید میکرد حکومت ایران بزودی توسط رئیس جمهوری ایران و مریم رجوی سرنگون خواهد شد. این روزنامه افزود: " ملایان باید بدانند که قطار مقاومت ملی توسط مریم رجوی هدایت میشود و مستقیم و به سرعت به سوی تهران پیش میرود. عاقبت کسانی که برای دخالت در امور داخلی عراق تلاش میکنند چنین است ".
4ـ یک آمار از تبلیغات رادیوهای بیگانه به ویژه رادیو آمریکا در یک ماه 50 مورد تبلیغات منفی درباره وضعیت اقتصادی آینده را مطرح کرده است.
5ـ در نمونه دیگری رادیو بیبیسی در تاریخ 74/11/4 عنوان کرد: " آقای رییس جمهورهنگام تسلیم بودجه از مردم خواست که به تحمل سختیها ادامه دهند تا بر مشکلات اقتصادی و تحریمهای امریکا فائق آیند. . . آنچه روشن است این است که سال آینده برای ایرانیان سال سخت دیگری خواهد بود".
6ـ خوب است نمونه آخر را از سالهای جنگ تحمیلی ذکر کنیم: " جرالد سایب خبرنگار آمریکائی و زیگفرید تیل خبرنگار آلمانی در مورد وضع داخلی ایران و عراق در سال 65 نوشتههایی داشتهاند که حاکی از وخامت اوضاع در ایران و امید و روحیه عالی و نیز اقتصاد شکوفا در عراق میباشد . جرالد سایب در روزنامه وال استریت ژورنال 65/11/7 مینویسد:
" اگر چه تهران روی هم رفته دور از جنگ ایران و عراق به نظر میرسد اما محلی وجود دارد که نمیتوان از وحشت و خوف ناشی از آن چشم پوشید . . . در وسط گورستان یک چشمه بزرگ با آبی جاری به رنگ قرمز شفاف قرار دارد که سمبل خونهای ریخته شده است . . . در حول و حوش گورستان یک بولدوزر همچنان که تشییع جنازهها در جریان است زمین را آماده میکند. تابوتهای خالی در اطراف پراکندهاند و در انتظار لحظهای بسر میبرند که مورد استفاده قرار گیرند " همانطور که در نمونههای بالا ملاحظه شد، رسانه ها برای القای غم و افسردگی در جامعه ایرانی، آیندهای تاریک و وضعیتی نابهنجار و وحشتآور توصیف و در این گزارشها از کلماتی استفاده میکنند که دارای بار عاطفی منفی است. هدف پنهان این رسانه ها از این گونه تبلیغات، القای غم و ناامیدی در مخاطبان خود بوده است.
در مورد روش اول القای غم اشاره شد که رسانههای ارتباطی با ایجاد نیاز کاذب و القای پیروزی قریبالوقوع ، مخاطبان را به صورت غیرمنطقی، آماده یک پیروزی و رخداد عظیم میکنند و هنگامی که آن رخداد با ذهنیت ایجاد شده منطبق نباشد، موجی از غم و افسردگی در جامعه شیوع مییابد. به عبارت دیگر ناکامی ناشی از تعارض واقعیت و ذهنیت، موجب سرد شدن آتش امید و شیوع غم میشود. در حقیقت با سرد شدنهای پیدرپی، خستگی روانی و سرخوردگی بر مخاطبان رسانهها سایه میافکند، دقیقاً همان چیزی که در جنگهای روانی و جنگهای سرد تبلیغاتی مورد توجه برخی رسانهها میباشد.
در جریان جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، رسانههای غربی در دو مرحله به این روش دست زدند. در مرحله اول، مسأله عملیات قریبالوقوع ایران را بزرگ جلوه دادند و در مرحله دوم با تکرار و تأکید بر ناتوانی ایران در مسایل اقتصادی و سیاسی و اجتماعی، به گسترش اضطراب و نگرانی کاذب ایجاد شده دست زدند. مثلاً در مرحله عملیات جنگ روانی در فروردین و اردیبهشت سال 1365، خبرگزاریها از یک عملیات قریبالوقوعی که کار دشمن را یکسره خواهد کرد خبر داده اند .
مرحله اول:
- خبرگزاری آلمان غربی میگوید: "رئیس مجلس ایران پیشبینی کرد این جنگ بزودی با پیروزی قریبالوقوع ایران پایان خواهد یافت ". (1365/1/15)
- خبرگزاری آلمان غربی: "هرگز در طول هفت سال گذشته موقعیت، همچون امروز برای پایان دادن به عمر رژیم عراق مساعد نبوده است". (1365/3/9)
- آسوشیتدپرس: " مناسبترین زمان برای رفتن به جبههها همین الان است، زمانی که سرنوشت جنگ باید برای همیشه رقم خورده شود ". (1356/6/3)
- رادیو صهیونیستم : "حکومت اسلامی میتواند با اعزام هزاران نفر نیروهای تازهنفس کار جنگ را یکسره کند " . (1365/1/21)
مرحله دوم
اما در مرحله دوم بعد از انجام عملیات نظامی، در همان سال موج تبلیغات آن رسانهها تغییر کرد و همگی بر ناتوانی ایران تأکید کردند :
- " عراق با بمباران تأسیسات حیاتی صادرات نفت ایران به امید بازداشتن این کشور از اقدام به یک تهاجم گسترده، تلاشهای خود را جهت نابودکردن اقتصاد ایران شدت بخشیده است ". (1365/6/9)
- نشریه کریسچین مانیتور مینویسد: " برای ایرانیان، نوروز همواره مظهر شادی و سرور بوده است. اما نوروز امسال بیشتر یادآور حقایق تلخ ناشی از ادامه جنگ فرسوده کننده خواهد بود که تلفات سنگینی داشته و امید به پیروزی در زمستان جاری تحقق پیدا نکرده است" . (1365/12/28)
همانطور که در نمونهها ملاحظه شد، رسانههای بیگانه برای القای غم در جامعه ابتدا با طرح یک پیروزی قریبالوقوع ، انتظار و سطح آرزوی مردم را بالا میبرند و بعد از انجام عملیات، آینده آنها را تاریک جلوه میدهند و آنان را نسبت به حرکتهای بعدی سست و خسته میکنند. و به این دلیل است که گفته میشود ارتباطات امروز میتواند اندیشهها را تسخیر کند و احساسات را تغییر دهد و بدون خونریزی جبههای با سربازگیری تبلیغاتی تشکیل دهد. ارتباطات امروز از قوانین حاکم بر حیات روانی انسان در جهت شکل دهی رفتارها و اندیشههای مخاطبان خود سود میجوید و آن را به نفع اهداف خود سامان میدهد.
اگر هدفهای ارتباطی برای خدمت به بشر طراحی شوند، این یافتهها میتوانند حامل اطلاعات ضروری و سازنده باشند. اما اگر هدفهای ارتباطاتی آنطور که رسانههای امپریالیستی طراحی میکنند برای مسخ اندیشهها و ایجاد جنگ روانی باشد ، نه تنها در خدمت بشر نیست بلکه به حسب واقع حقوق آنها را تضییع و اندیشهها و رفتار مخاطبان را از واقعیتها تحریف میکنند تا به اهداف پنهان خود برسند.
منبع: دو هفته نامه دنیز، شماره 20 مورخ 26/ 5/91