سفیر ایران در باکو:
فضای دوستانه روابط بین ایران و آذربایجان در حال گسترش است
سفیر ایران در باکو گفت: فضای دوستانه روابط بین ایران و آذربایجان جریان دارد و در حال گسترش است.
به گزارش سایت دنیزنیوز از ارومیه، محسن پاکآیین اخیراً در دیدار با نماینده ولی فقیه در استان آذربایجان غربی و امام جمعه ارومیه تصریح کرد: در شرایط فعلی زمینههای همکاری بین دو کشور دوست و همسایه بسیار مناسب است و مسئولان ایران و آذربایجان سعی میکنند همکاریها را در تمام زمینه ها به ویژه در استانهای همجوار با آذربایجان (گیلان، اردبیل، آذربایجان شرقی و آذربایجان غربی) تحکیم بخشند.
وی با اشاره به سفر اخیر رئیس جمهوری آذربایجان به ایران در اوایل سال جاری افزود: سفر آقای الهام علی یف رئیس جمهوری آذربایجان به ایران در فروردین ماه سال جاری با استقبال خوب و صمیمی مقامات ایرانی مواجه شد و روابط دوستانه ایران و آذربایجان را بیش از پیش تثبیت کرد.
سفیر کشورمان در آذربایجان، همکاریهای فرهنگی را در روابط ایران و آذربایجان مهم دانست و افزود: فعالیت فرهنگی در آذربایجان با توجه به اشتراکات فرهنگی دو کشور ماندگار است.
محسن پاک آیین خاطرنشان ساخت: مردم شریف و مسلمان آذربایجان علاقمند به ایران و دوستدار مردم ایران هستند و حتی کسانی که به ظاهر متدین نیستند، نیز ایران و مردم ایران را دوست دارند و برای ارزشهای اسلامی و شیعی اهمیت و قداست خاصی قائلند.
پاکآیین با اشاره به وجود اماکن مقدسه و جایگاه والای امامزادگان در آذربایجان گفت: مردم مسلمان آذربایجان از هر طبقه و قشری که باشند، به مساجد و امامزادگان به ویژه امامزاده «حکیمه خاتون» (مشهور به «بیبی هیبت» در باکو) اعتقاد دارند و به زیارت آنها میروند و نذورات میدهند.
وی افزود: سادات هم که منسوب به سلاله پاک اهل بیت (ع) هستند، در قلوب مردم جایگاهی معنوی و حرمت والایی دارند و هر چند دینداری در این کشور بیشتر رنگ و روح سطحی و آیینی دارد، اما دلبستگی مردم نسبت به شعائر دینی و مذهبی، نشان میدهد که بسیاری از مردم آذربایجان از دل و جان به ارزشهای اسلامی پایبند و وفادارند.
سفیر ایران در آذربایجان تصریح کرد: اغلب مردم مسلمان آذربایجان به دین و مذهب خود افتخار میکنند و تشنه معارف اسلامی هستند که باید فعالان فرهنگی و دینی به نیازهای معنوی و فکری این مردم پاسخ بدهند.
بر پایه همین گزارش، حجتالاسلام والمسلمین سید مهدی قریشی امام جمعه ارومیه هم در این دیدار ضمن تقدیر و تشکر از فعالیتهای سفیر ایران و همکاران وی، برای ایشان آرزوی موفقیت کرد.
منبع: سایت دنیزنیوز www.Daniznews.ir
آیت الله علیاکبر قُرَشی:
آیا دیدن امام زمان (عج)ممکن است؟
به گزارش سایت دنیزنیوز (www.Daniznews.ir)آیت الله علی اکبر قرشی نماینده مردم استان آذربایجان غربی در مجلس خبرگان رهبری امروز در جلسه اعتقادی طلاب حوزه علمیه امام خمینی (ره) ارومیه گفت:
دیدن امام زمان ممکن است و حدیث «من ادعی المشاهده» فقط نیابت خاص امام (ع) را نفی میکند، نه مطلق دیده شدن را.
وی افزود: امام زمان( ع) چهار نائب خاص داشت که یکی بعد از دیگری برای نیابت منصوب می شد و امام علیه السلام برای هر یک توقیع و نامهای نوشت و به شیعیان معرفی فرمود که ایشان نائب من هستند و به آنها اعتماد کنید و هرچه اینها میگویند از طرف من میگویند .
قرشی ادامه داد: مردم به این چهار نفر مراجعه میکردند وجوهات خود را به آنها تحویل میدادند و سؤالات خودشان را ازآنها میپرسیدند و آنان برای مردم جواب میآوردند.
آیتالله قرشی افزود : نخستین از آن نواب اربعه، عثمان بن سعید عَمروی بود که وکیل امام هادی و امام حسن عسکری - علیهما السلام - بود و بعد ازایشان وکیل و نائب امام عصر (ع) شد و این شخص بود که جنازه امام حسن عسکری را غسل داد و کفن کرد و در قبر گذاشت .
نائب دوم «محمد بن عثمان بن سعید» بود که حدود 50 سال نائب امام عصر علیه السلام بوده است ودر نامهای که امام (ع) به شیعیان نوشت، مرقوم فرمود: محمد بن عثمان مورد اعتماد من است، همان طور که پدرش مورد اعتماد من بود .
«حسین بن روح نوبختی» سومین نائب بود که بعد از محمد بن عثمان نائب امام عصر (ع) شد و همه به او مراجعه میکردند .
و چهارمین آنها «علی بن محمد سَمُری» بود، که بعد از حسین بن نوح نوبختی نائب امام (ع) بود و در آخر عمر مریض شد، مردم در موقع عیادت از او از نائب بعد از او سؤال میکردند که وی میگفت : من به کسی وصیت نمیکنم، چون امام فرموده دوران غیبت صغری با من تمام می شود.
آیت الله قرشی در ادامه ضمن اشاره به نامه امام (عج) به علی بن محمد سمری تاکید کرد: از امام زمان (ره) توقیعی برای او آمد که امام در آن نوشته بود: ای علی بن محمد سمری، خداوند اجر برادرانت را درباره تو زیاد فرماید، تو در عرض 6 روز از دنیا خواهی رفت، کسی را در جای خود جانشین مگذار دوران غیبت کبری به پایان میرسد ، بعضی از شیعیان من، از این پس ادعای مشاهده خواهند کرد که مرا میبینند، آگاه باش هر کس قبل از خروج سفیانی و شنیده شدن صیحه آسمانی ادعا کند که مرا دیده است، دروغگو و اهل افترا میباشد .
وی ادامه داد : با فوت علی بن محمد دوران غیبت صغری تمام شد، غیبت صغری از سال 260 شروع شد که امام حسن عسکری از دنیا رفته و امام عصر (ع) به امامت رسیده و علی بن محمد سمری در سال 329 یا 328 هجری از دنیا رفته است و بین این دو مدت 69 سال میشود ، پس دوران غیبت صغری همان 69 سال است بعضیها آن را از ولادت امام زمان (ع) حساب می کنند که از سال 255 شروع میشود و این درست نیست آنها 74 یا 75سال گفته اند که صحت ندارد
این مفسر قرآن در ادامه به دیده شدن امام (ع) توسط عدهای از علما اشاره کرد و افزود : عدهی زیادی از بزرگان اهل علم و ایمان، امام عصر (عج) را در زمان غیبت کبری دیدهاند ومرحوم حاجی نوری در کتاب نجم الثاقب عدد آنها را به 100 نفر رسانده است که در میان آنها کسانی مثل مقدس اردبیلی و سید مهدی بحرالعلوم وجود دارد .
وی در پایان در باره تناقض روایت و ادعای دیده شدن گفت: یا باید بگوییم اینها دروغ میگویند، که نمی شود آنها را دروغگو نامید، ویا این که قائل به قولی باشیم که مرحوم مجلسی و دیگران گفتهاند : معنای توقیع امام زمان آن است که اگر کسی در غیبت کبری ادعا کند که مرا میبیند و مانند آن چهار نفر نائب خاص من است ، این شخص دروغ گو است ؛ ولی امام مطلق دیده شدن خود را نفی نکرده است.
منبع: سایت دنیوز www.Daniznews.ir
ای مشهد تو شهود مطلق
به خاک پای امام رضا(ع)
سعید سلیمانپور- ارومیه
ای ماه منیر ذوالجلالی
ای شمس سپهر لا یزالی
ای گوهر نام تو خجسته
بر سلسله الذهب نشسته
ای که به رضای حق رضایی
آیینه ی نور مر تضایی
ای جان جهان که جمله جانی
مولا و امام انس وجانی
بر گنبد زر نشانت ای جان!
شد زرگر چرخ گوهرافشان
ای مدفن تو دفینه ی حق
ای مشهد تو شهود مطلق
خورشید چو ذرّه در هوایت
بالیده به سایه ی سخایت
شب سلسله بند گیسوانت
شب سرمه ی چشم آهوانت
در بارگه منیرت ای ماه
شب گشته سیه غلام درگاه
شد عرش دخیل بارگاهت
تا بر شود از در نگاهت
دریای کرم نمی ز جودت
خورشید شعاعی از وجودت
مستیم به جرعه ای ز جامت
ساغر نکشیم جز به نامت
ما دُرد کشان اهل دَردیم
زین میکده هیچ برنگردیم
ای ساغر وصل حق به دستت
ای باده خمار چشم مستت
ای مامن و ملجاء غریبان
ای مرهم جان ناشکیبان
ای خاک در تو توتیایم
از نور تو نور دیده هایم
گر بر لب من ترانه ی توست
از غربت عاشقانه ی توست
دریاب مر ا که درد مندم
غم شعله کشد ز بند بندم
افتاده ز پا شکسته بالم
مپسند چنین شکسته حالم
ای مظهر رحم حیّ داور
بر این دل خسته رحمت آور...
مدح امام رضا (ع)
استاد عسگر شاهی اردبیلی
گؤگده آدین تا گلیر تیترهیر عرش برین
یئرده نه دن بیربئله منزلین اولموش درین
سن ملکوت اهلیسن ای بشرجان من
یئرده سنی حبس ائدن نفس دیر ای نازنین
نفسی کی ائتدین اسیر عالمه اولدون امیر
مین صفتین اولدو بیر، بیر ثمرین اولدو مین
نفسی مسیح و خلیل، عشق ایله ائتمیش ذلیل
بخش ائلهییب جبرئیل عاشقه حق الیقین
روح وضو عشق دیر، سرِّمگو عشق دیر
«واعتصموا» عشق دیر، عشق دی حبل المتین
سینهده عشق اولماسا، قلبین اولار بوش کاسا
اوندا دوشرسن یاسا، اولسادا فکرین درین
اولماسا عشق ای فلان، حاصلی یوخدوراینان
یوز کره ائتسن بیان «نعبدوا» یا «نستعین»
کیم گؤره دلبر قاشین، اگمه یه باش آت داشین
اگمهدی شیطان باشین اولدو او نادان لعین
باش دئییر آت آدیمی، سالما یادا یادیمی
روحوون اول خادمی تا اولا روح الامین
حسن مکملدی روح، احمد مرسلدی روح
یاد ائله اول حضرتی کئچ ملکوت عالمین
ای سنه «شاهی» فدا ایستهسن عیش و صفا
بسدی فقط مصطفی (ع) بسدی او نور مبین
عرش وجودوندا غرق، رام رکابینده برق
وصفین ائدر غرب و شرق، مدحین ائدر روم و چین
هردم اوزوندن نقاب آچدی او عالیجناب
آی دئدی یوز مرحبا، گون دئدی مین آفرین
لشکر اونا «کاف» و «نون»، منبر اونا «حا» و «میم»
شوکت اونا «طا» و «ها»، دولت اونا «یا» و «سین»
سؤز دانیشیب دلربا، وحی ائشیدیب دلپسند
مکتب آچیب دلگشا، دین گتیریب دلنشین
جلوهسی رضواندادیر، وارثی ایران دا دیر
ملک خراساندادیر، عالمه سالمیش طنین
قدرینه حیران قضا مدحین ائدر مرتضی
شهرتی «موسی الرضا» تربتی مهر جبین
گوزگوسو آهو گؤزو، ضامن آهو اؤزو
قرآنا قارداش سؤزو، دینه دایاق همچنین
یئددی گؤیون سالکی، آلتی مین این مالکی
بئش گؤزه له دین و جان، دؤرد ملکه جان و دین
عشقی وورار قلبه داغ، داغی ائدر قلبی باغ
هم سویو ائیلر چراغ، هم اودو ائیلر سرین
امرینه باغلارمیان «والشجر یسجدان»
قهرینه سؤیلر دومان یا «مطرالمنظرین»
باغدا آدین دوتسا باد، باغ اوخویار «و ان یکاد»
کیم اونو دوز ائتسه یاد، اولدو «من المکرمین»
قلبده اود گؤزده یاش، سجده یه کی قویدو باش
باشلادی ذکرین یاواش کئچدی سمادن یئیین
درگهووه ای امام، تا دوزه شمع و غلام
هر گئجه اولدوزلارین چرخ ائیلهیردست چین
ای عربین ارشدی، ای عجمین مرشدی
سؤیله دایانسین زامان، سسله دانیشسین زمین
وصفووه عاجزدی دیل، مطلب آغیرمن خجل
مفتعلن مفتعل عهده لیک ائتسین چتین
قلبیمه ای بخش ائده ن نور و ضیا عرش ده ن
سال باشیما حشره جن کؤلگه سین اول دلبرین.
در تفسیری نادرست از تاریخ،
امیرکبیر یک بار دیگر به قتل رسید!
آیا امیرکبیر سکولار بود؟!
نخبه کشی در ایران همچنان به گونه های مختلف خود را نشان می دهد، مخصوصاً وقتی که بعضی ها با عینک معاصر به تاریخ گدشته نگاه می کنند، این سنت سیئه بیشتر تکرار می شود و بر همین اساس، امیرکبیر صدر اعظم شهید و مصلح ایرانی بزرگ ضد غرب، چند روز پیش در فین همایش وحدت حوزه و دانشگاه یک بار دیگر با چاقوی تیز سکولار رگ زده شد!
رضا سلیمان نوری روزنامه نگار و کارشناس ارشد ایرانشناسی به دفاع از امیر مظلوم ایرانی برخاست و در مطلبی برای روزنامه قانون (یکشنبه اول دی ماه 92)، به این اتهام پاسخ داد. وی در این باره نوشته: سخنان اخیر امام جمعه مشهد در همایش وحدت حوزه و دانشگاه درباره چهارچوب کنونی این وحدت و همچنین شخصیت امیرکبیر به عنوان معمار نخستین مرکز علمی غیر حوزوی ایران بازتاب وسیعی در جامعه خبری داشت و رسانههای گوناگون هر کدام به نحوی آن را پوشش دادند. آن بخش از سخنان ایشان که مرتبط با حصول یا عدم حصول وحدت حوزه و دانشگاه در شرایط کنونی بوده و همچنین نقش دانشگاه در دینزدایی و سکولار کردن جامعه بیشک نه در توان این قلم است و نه جایگاه صاحب آن به گونهای است که بتواند در یادداشتی کوتاه بدان بپردازد و لازم است که بزرگان حوزه و دانشگاه جلسات متعددی برای کنکاش درباره واقعیات این دو مسأله برگزار کنند و به صورت علمی و نه مغالطهای بدانها بپردازند.
آنچه من در این مختصر بدان خواهم پرداخت تنها بخشی از سخنان جناب علم الهدی است که نسبتی نادرست به صدراعظم شهید عصر ناصری داده و عنوان کردند: «میرزا تقی خان امیر کبیر یکی از افرادی بود که باعث ایجاد تفکر سکولاریسم در کشور ما شد و با ایجاد و تاسیس مدرسه دارالفنون و به کار گماشتن آخوندزاده و میرزا ملکم خان بیدین و سکولار سعی کرد اجازه ندهند دین به دارالفنون نفوذ کند». و بدینگونه ظلمی عظیم درباره این مرد که در ذهن ما ایرانیان جایگاه بالایی را به خود اختصاص داده روا داشتند.
دلیل این مدعا برداشت اشتباه آن جناب از تاریخ است زیرا هرچند که امیرکبیر معمار ایجاد دارالفنون در ایران زمین بود اما این مجموعه درست سیزده روز پیش از کشته شدن بانی آن در پنجم ربیع الاول 1268هجری قمری افتتاح شد و به عبارت دیگر او در دوران فعالیت این نخستین رقیب قوی حوزههای علمیه در ایران زنده نبود تا چه رسد به اینکه در عزل و نصب اساتید و تعیین خطمشی آن دخالتی داشته باشد. البته این یگانه اشتباه تاریخی موجود در این سخن نیست. دیگر اشتباهی که از سوی امام جمعه مشهد به هنگام بیان این سخن رخ داده و البته با توجه به اشتباه نخست که از پایه استدلال ارائه شده از سوی ایشان را زیر سوال میبرد مربوط به حضور تقیزاده در دارالفنون تهران به عنوان استاد است.
اگر کمی در تاریخ مطالعه داشته باشیم و زندگی رجال عهد مشروطه را دنبال کرده باشیم به راحتی درمی یابیم که این اشتباه ناشی از یکی دانستن دو دارالفنون تهران و تبریز است زیرا که تقیزاده در سالهای جوانی حدود سال 1320قمری یعنی آن هنگام که هنوز در کسوت روحانیت بوده در دارالفنون مظفری تبریز به عنوان استاد فعالیت میکرده است و این بدان معنی است که او حدود 50 سال پس از امیرکبیر پا در دارالفنون آن هم شعبهای که در تبریز ایجاد شده و نه دارالفنون امیرکبیر گذاشته است.
در مورد ملکم خان نیز همان عدم حیات امیرکبیر در هنگام آغاز فعالیت دارالفنون کافی است تا روشن کند استدلال ارائه شده از سوی امام جمعه مشهد درباره نقش امیرکبیر در ایجاد تفکرات سکولار در ایران زمین تاچه اندازه غیر واقعی است. امری که حقیقتی سخت دردناک را در دل خود مخفی دارد. حقیقتی که باید از آن با عنوان عدم اطلاع نخبگان سخنور جامعه و کسانی که بسیاری از مردم حرف آنان را حق دانسته و براساس آن برنامه زندگی خود را هماهنگ میکنند از جزئیات برجستهترین تاریخ معاصر کشور یاد کرد.
منبع: سایت «دنیزنیوز» www.Daniznews.ir