به گزارش خبرنگار ایکنا؛ مصطفی قلیزاده علیار، شهریارپژوه و مدیر آفرینشهای ادبی حوزه هنری آذربایجان غربی است، وی چندی پیش نشان فرهنگی و جایزه بینالمللی استاد شهریار را به پاس انتشار 10 جلد کتاب در حوزههای شهریار پژوهی، دین، ادبیات و تاریخ ایران، جمهوری آذربایجان، قفقاز، ترکیه، عراق، لبنان و مسلمانان هند از سوی مؤسسه تحقیقاتی پژوهشی قفقاز، آناتولی و آسیای میانه دریافت کرده است. بهمناسبت بزرگداشت استاد شهریار و روز شعر و ادب فارسی با این شهریارپژوه گفتوگویی انجام دادهایم که مشروح آن را در زیر میخوانید.
-سابقه دوستی و آشنایی شما با استاد شهریار به چه زمانی برمیگردد، آیا شما از شاگردان استاد بودهاید؟
برخی خود را شاگرد شهریار مینامند که درست نیست، استاد شهریار، نه کلاسی داشت و نه انجمنی. برخی چند بار نزد استاد رفته و حال، خود را شاگرد او میدانند، صحیح نیست. اما آشنایی با شهریار به ویژه جامعه ادبی معاصر با وی به 70 – 80 سال قبل برمیگردد. کما اینکه مردم ایران و بلکه مردمان فارسیزبان و ترک زبان ایران، افغانستان، آذربایجان، ترکیه، تاجیکستان و قفقاز و ... با وی آشنا هستند. من نیز که علاقهمند به ادبیات و شخصیت استاد شهریار بودم، از سالهای جوانی در تبریز با وی آشنا بودم و زیارت وی در محافل و مجالس به ویژه در دوران جنگ تحمیلی برای ما خاطرهانگیز و خوشایند بود، به ویژه اینکه در مجالس و محافل شهدا حضور مییافتند و در سال 65 نیز در جمع بسیجیان شعر معروف «یا علی باز از خدا دستی به همراه بسیج/ جاودان کن در جهان این جلوه و جاه بسیج» را خواندند.
استاد شهریار، ظاهراً حوصله حضور در انجمنهای ادبی را نداشت و سن و سالش نیز گذشته بود، اما در مجالس شهدا حاضر میشد و یا مراکز تربیت معلم تبریز حضور مییافت. از این رو آشنایی من با وی نیز به صورت عمومی بود و چندین بار با دوستان به منزل وی رفتیم. که این جلسات به صورت منظم هفتگی و ماهانه نبود، بلکه در خانهشان همواره باز بود و هر کسی علاقهمند بود به دیدار وی میرفت.
-استاد شهریار از چه زمانی شهرت یافت، یعنی شهرت وی قبل وفاتشان نیز بود یا بعد در درگذشتش مشهور شد؟
وی مشهورترین و پرمخاطبترین شاعر از دهه 20 تا 30 بود و پس از آن نیز شاعر پرمخاطب و مشهور بوده است. البته متقدمین مانند حافظ و سعدی حسابش جداست، اما از دهه 20 و 30 به این سو، مشهورترین شاعر معاصر شیعی بوده است.
-میتوان این ادعا را مطرح کرد که شهرت شهریار به دلیل اشعار ترکی وی بوده و نه اشعار فارسی؟
عمده شهرت شهریار به دلیل شعرهای ترکی بود، به ویژه منظومه بدیع «حیدر بابا» که مقام معظم رهبری نیز در دیداری که با استاد شهریار داشتند، به این نکته اشاره کردند. البته شهریار هم در شعر آئینی و مذهبی مانند «علی ای همای رحمت» و هم شعرهای عاطفی، عاشقانه، تغزلی، هم اجتماعی و نوعدوستانه و هم میهنی سرآمد بود و به نوعی شاعر چند وجهی بود. برخی عنوان میکنند با وجود بزرگانی مانند فردوسی، حافظ و مولانا و سعدی چرا روز شعر و ادب فارسی به نام شهریار نامگذاری شده است، این حرف منطقی است، اما باید گفت که شهریار شاعری چند وجهی بوده است، اگر بخواهیم ایرانی بودن را مطرح کنیم با شاعران دیگر مشترک است، از سوی دیگر نبوغ فروسی و تغزل حافظ در شهر شهریار وجود دارد و اخلاق و نوعدوستی سعدی نیز در اشعار وی وجود دارد؛ از این رو عناصر مهم شاعرانه را دارد و از همه مهمتر معاصر است و با وجود اینکه کهنسرایان دیگر چندان استقبالی از شعر نیمایی نداشتهاند اما شهریار در این قالب نیز شعر سروده است و یا در میان شاعران ترکزبان مانند ملامحمد فضولی، حاج سیدعظیم شیروانی و شاعران و نوحهسرایان ترکزبان ... نیز سرآمد است. همچنین پیام به انیشتین و یا شعرهای نیمایی، نشان از روح معاصر شهریار دارد و فاجعه بشری در شعر پیام به انیشتین انعکاس یافته و پژواک آن به گوش این دانشمند نیز میرسد. درست است که عمده شهرت شهریار به دلیل شعرهای ترکی بود، اما این همه قضیه نیست، چرا که شعرهایی مانند «دو مرغ بهشتی» که برای نیما سروده و یا «هذیان دل» واقعاً بینظیر است و «مشرب شهریار»، «افسانه شب» که یک منظومه بلند بیش از هزار بیت است و شعر «شب و علی» همه شاهکارند و شهرت شهریار مرهون همه این شعرهاست. شهرت وی در افغانستان و هندوستان به دلیل شعرهای فارسی وی بوده است.
-برخی پس از شعر «علی ای همای رحمت» عنوان کردند که این شعر برگرفته از دیوان شاعران متقدمی مانند مفتون همدانی و ... است، نظر شما چیست؟
مشابهت یک شعر با شعر شاعران دیگر به معنی تقلید نیست؛ چرا که اولاً دیوان این شاعر پس از سرودن این شعر منتشر شده است و از سوی دیگر شاید از نظر ظاهری شبیه شعر شاعران دیگر باشد، اما قوت شعر شهریار بسیار بالاتر است و این شعر به نام شهریار و نه شاعران دیگر مشهور شده است و کسی از آنها مطلع نبود و یک محقق آن را انتشار داده است. این شعر امتیازاتی دارد که در آن شعرها نیست. در رابطه با این شعر، یک عامل معنوی هم مؤثر است، به عنوان مثال شعر «شب و علی» شهریار از نظر ادبی و فصاحت و بلاغت بالاتر از شعر «علی ای همای رحمت» است، اما چندان مشهور نشده است، با وجود اینکه بسیار شاعرانهتر است؛ از این رو این بستگی به همین عامل معنوی و غیبی دارد؛ هر چند قابل اثبات نیست، جز اهلش. همچنین گرچه مشهور شدن چندان ملاک نیست، اما این شعر به قول حافظ «آن»ی دارد که در دیگر شعرها نیست.
-به نظرتان اگر بخواهیم درباره سبک شعری استاد شهریار صحبت کنیم، وی مستقلاً صاحب سبک بود یا آمیختهای ازسبک هندی و عراقی میگفت؟
بیشتر غزلهای شهریار به سبک عراقی است، اما سبک هندی و نازک خیالی در وی کمتر است، اما این شاعر از همه سبکهای شعری مانند خراسانی، هندی، نیمایی و ... تأثیر پذیرفته است و نمیتوان گفت به یک سبک اشاره کرد. حتی میتوان عنوان کرد که با توجه به آشنایی وی با زبان فرانسه، سبب شده بود با اشعار شاعران اروپایی آشنا شود و آثار آنها را به زبان اصلی بخواند و پسرش هادی نیز بر این موضوع تأکید داشت که اشعار برخی از شاعران فرانسوی را به زبان اصلی میخواند و گاهی اوقات نیز گریه میکرد. از این رو با بهرهگیری و تأثیرپذیری از سبکهای مختلف خود نیز افاضات و نوآوریهایی داشت.
-نکتهای در رابطه با این شاعر و شخصیت وی دارید؟
شهریار، شاعر مسلمان متعهد بود که 10 سال آخر عمرش را وقف انقلاب و دفاع مقدس کرد و این بسیار مهم است، شعرهای حماسی که وی در هشتاد سالگی برای شهدا، امام خمینی(ره) و رهبر معظم انقلاب سروده بود و با صراحت و روشنی و بدون ادای روشنفکری، عقاید و مواضع خود را مطرح میکرد و شعر و هنر خود را در اختیار انقلاب قرار داد و همه در دهه 60، همدیگر را برادر خطاب میکردند، حتی برای رئیس جمهور نیز برادر عنوان میکردند، اما شهریار در شعری که برای رهبر معظم انقلاب سروده، عنوان کرده «تقدیم به آیت الله خامنهای» که این نشان از بصیرت وی است. از این رو شعرهای شهریار درباره دفاع مقدس و انقلاب، خود یک دیوان است.
-در پایان خاطراتی از دیدار با استاد شهریار دارید که برایمان تعریف کنید؟
به همراه جلال محمدی، شاعر تبریزی به منزل استاد شهریار رفتیم و اتفاقاً مرحوم بهلول خراسانی، عالم و روحانی مجاهد و مبارز نیز که اوایل دهه هفتاد رحلت کرده است، نیز در منزل وی حضور دارد و به حسب دعوتی که از وی برای سخنرانی در تبریز کرده بودند، به دیدار شهریار آمده بود و دکتر میرتاج الدینی که آن زمان طلبه کم سن و سالی بود، این روحانی را همراهی میکرد. وقتی آنها رفتند، شهریار درباره بزرگی این روحانی که شاعر هم بود، صحبت کرد و گفت که بیش از 2 هزار شعر دارد که همه آنها را از حفظ است و همچنین از مبارزات وی سخن گفت و عنوان کرد که علاوه بر دائم الوضو بود، دائم الصوم(روزهدار) بود و از این رو وقتی ما در منزل شهریار شیرینی خوردیم، وی از خوردن شیرینی امتناع کرد. در همان دیدار یک یادگاری برای من نوشت.
گفتوگو از سمیه قربانی
انتهای پیام
لینک خبرگزاری ایکنا، مورخ 97/6/27
ای قوم در این عزا بگریید
سیف فرغانی (قرن هفتم هـ.ق)
ای قوم درین عزا بگریید
بر کشته? کربلا بگریید
با این دل مرده خنده تا چند
امروز در این عزا بگریید
فرزند رسول را بکشتند
از بهر خدای را بگریید
از خون جگر سرشک سازید
بهر دل مصطفی بگریید
وز معدن دل به اشک چون دُر
بر گوهر مرتضی بگریید
با نعمت عافیت به صد چشم
بر اهل چنین بلا بگریید
دلخسته ی ماتم حسینید
ای خسته دلان، هلا! بگریید
در ماتم او خَـمُش مباشید
یا نعره زنید، یا بگریید
تا روح که متصل به جسم است
از تن نشود جدا بگریید
در گریه سخن نکو نیاید
من می گویم شما بگریید
بر دنیی کم بقا بخندید
بر عالم پر عنا بگریید
بسیار درو نمیتوان بود
بر اندکی بقا بگریید
بر جور و جفای آن جماعت
یک دم ز سر صفا بگریید
اشک از پی چیست تا بریزید
چشم از پی چیست تا بگریید
در گریه به صد زبان بنالید
در پرده به صد نوا بگریید
تا شسته شود کدورت از دل
یک دم ز سر صفا بگریید
نسیان گنه صواب نبود
کردید بسی خطا، بگریید
وز بهر نزول غیث رحمت
چون ابر گَه دعا بگریید.