آذربایجان، ایران
همیشه پای ایران در میان است!!
نگاهی به حوادث تروریستی اخیر در شهر گنجه
حوادث خونین
«اِلمار ولی یف» فرماندار شهر گنجه دومین شهر بزرگ و مهم جمهوری آذربایجان روز سه شنبه 3 جولای 2018 (12 تیر ماه 1397) جلو یک سوپر مارکت عمومی به دست «یونس صفراف» که در اصل گنجه ای با تابعیت روسی است، ترور شد و خود و محافظش در این حادثه بشدت زخمی و به بیمارستانی در باکو منتقل شدند. اما دو روز بعد به اسرائیل انتقالش دادند. از مجموع اخبار ضد و نقیض معلوم میشود که مغز فرماندار بشدت آسیب دیده و ظاهرا یا مرده یا دیگر قابل تعمیر و علاج نیست. در ارتباط با این حادثه، علاوه بر یونس صفراف، 12نفر دیگر هم دستگیر شدند. (خبرگزاری «آپا»، 4 جولای 2018)
اوضاع اجتماعی آذربایجان و افکار عمومی بخصوص اهالی گنجه به این موضوع و علل و اسباب بروز آن درگیر بود و هر کس از پیش خود تحلیلها و تصوراتی میکرد و رسانههای وابسته به دولت و گاه غیر وابسته یا مشکوک علل و اسبابی برای ترور فرماندار میشمردند و در تحلیل شخصیت و تعیین هویت شخص تروریست یونس صفراف گمانه زنیها می کردند و حدود یک هفته افکار کل مملکت به این مساله مشغول و معطوف بود که ناگهان سه شنبه بعدی 10 جولای 2018 اوضاع گنجه بهم خورد و چند صد نفر جلو فرمانداری شهر به صورت تند و خشونتآمیز و با شعارهای دینی مخصوصا «الله اکبر» دست به تظاهرات زدند و با پلیس درگیر شدند و در این درگیری دو افسر پلیس («ایلقار بالاکیشی یف» معاون رییس شهربانی گنجه و «صمد عباس اف»معاون شهربانی بخش نظامی) توسط افراد تظاهرات کننده با سلاح سرد (خنجر و قمه) بشدت زخمی و کشته شدند!
در رسانههای رسمی، مدت تظاهرات 30 دقیقه اعلام شد، تعداد تظاهرات کنندگان حدود 200 نفر، دستگیرشدگان 40 نفر، علت اصلی این اقدام گروهی یا مردمی، رادیکال بودن و افراطی بودن افراد اقدام کننده و تظاهرات کنندگان. همچنین نام قاتلان مظنون و مشکوک دو پلیس مقتول، دو جوان به نامهای «رشاد بؤیوک کیشی یف» و «فرخ قاسم اف» اعلام شد که هر دو متولد سال 1988 هستند، دیندار و تندرو بوده و به زیارت کربلا رفته اند! و در ایران هم اماکن مقدسه را زیارت کردهاند!! ...
(منبع: سایت «آذویزیون.آذ» - AzVision.az مورخ 11 جولای 2018)
در برخی خبرها آمده که صمد عباس اف 9 روز قبل از کشته شدن، طی ابلاغ کتبی از سوی رییس جمهور الهام علی یف، موردتقدیر و تشویق قرار گرفته، ارتقاء درجه یافته بود (سایت: 101.az)
در یک نگاه عادی، حوادث خونین شهر گنجه در ماه جولای 2018 کاملا غیر عادی و «خلاف آمدِ عادت» بود، دو حرکت تروریستی غیر قابل پیشبینی در طول یک هفته و هر دو هم خونین و به قصد کشت، آن هم کشتن مسئولان طراز اول گنجه و معاونان پلیس یک شهر مهم بعد از پایتخت.
جالب توجه اینکه در هر دو حرکت، نام ایران به صورت غیر رسمی و حتی غیر مرتبط به میان کشیده شد! زیارت اماکن متبرکه مذهبی ایران توسط تروریستهای مظنون!! آن هم با این عنوان که تروریستها به ایران هم سفر کرده و اماکن مقدسه را زیارت کرده اند! سندشان هم اینکه آن دو جوان در شبکههای عکسهای خود از زیارتگاههای مقدس در ایران و کربلا را منتشر کرده اند. (منبع: همان سایت)
در یک گزارش جداگانه شیطنتآمیز با تیتر درشت و رنگی «حرکت تخریباتی در گنجه و پرچم ایران در فروشگاه OBA» آمده که در فرورشگاههای زنجیرهای «سوپرمارکت آراز» و « OBA market» اسباب بازیهای نظامی و پلیسی برای پسر ها به فروش میرسیده با روبان سه رنگ پرچم ایران، مثل کلاهخود و ... که نشان میدهد پرورش روحیه ایرانی و دینی (تروریستی) در این اینجا تصادفی نیست و زمینهسازی شده و میشود!! ... اما از طرفی پرس و جو و بررسیهایی که از مسئولان و مدیران فروشگاهها شده، کاشف به عمل آمده که: واردات اسباببازی از کشورهای مختلف از جمله روسیه و اوکراین و ایران و ترکیه ... با مجوز رسمی گمرک و مراکز دولتی انجام میگیرد و رنگ پرچم این کشورها هم روی این قبیل اسباب بازیها هست و نهادهای گمرکی و دولتی و امنیتی این مسایل را دیدهاند و بلامانع اعلام کردهاند. (سایت: فِمیدا.آذ Femida.az مورخ 13 جولای 2018)
گر چه از این قبیل شانتاژها و حماقتهای رسانهای مشکوک در جمهوری آذربایجان چیزی علیه ایران ثابت نمیشود، اما بیشک با آن تیتر شیطنت آمیز، علیرغم خنده دار و احماقه بودنش، هدفدار است، یعنی «باری به هر جهت، ایران!» و «همیشه پای ایران در میان است!»
از آن طرف، مقامات و نهادهای رسمی هیچ گونه اظهار نظر قطعی نکردهاند، یکی از نمایندگان مجلس گفته است ممکن است این قیبل حرکات تکرار شود! موسی قلی یف با اعلام این هشدار، تاکید کرده که باید نیروهای دولتی و امنیتی و مردم نیز هوشیار باشند، دشمنان آذربایجان، کشور و دولت و ملت و رشد و توسعه فزاینده آذربایجان را هدف گرفتهاند و دستهایی پشت این قبیل صحنهها پنهان شده، که باید شناسایی و قطع شوند!
وی تصرح کرده که: «معلوم نیست سردسته و رهبر اصلی این حرکات تروریستی کیست!» (سایت «آذویزیون.آذ» - AzVision.az مورخ 11 جولای 2018)
این هم نمونهای دیگر از تناقض گویی های مسئولان آذربایجان در مورد حوادث گنجه است با اینکه به اعتراف خود از اول افرادی مختلف و متفرقه را دستگیر و بازرسی و تفتیش و بازجویی کردهاند، اما هنوز نمیدانند سر نخ ماجرا دست کیست؟! قطعا این ادعا قابل قبول نیست.
سر نخ ماجرا دست کیست؟
در این مورد نمیتوان نظر قطعی داد چون هنوز پشت پردههای حادثه افشا نشده، اما از چند منظر میتوان به ماجرا نگاه کرد:
اول – احتمالا کار خود دولت است و طی این عمیات، برخی مخالفان خود را که احتمال میدهد علیه دولت و به نفع دول خارجی ممکن است دست به کودتا بزنند، ضربه فنی میکند و قبلا هم از این اقدامات پیش گیرانه کرده است از جمله در ماجرای دستگیری «الدار محموداف» وزیر اطلاعات و امنیت» و معاونان او و مسئولان رده اول وزارتخانه، در سال 2017
دوم – احتمالا کار یک یا چند دولت خارجی مثلا آمریکا و عربستان و روسیه و ... باشد برای ایجاد اغتشاشات داخلی و گسترش آن و تحت فشار قرار دادن دولت آذربایجان با هدف تغییر دولت، یا باج گرفتن و امتیاز گرفتن، مثلا ائتلاف ضد ایرانی. در مقاله ای تحت عنوات «ترور با خنجر و سپر و حجاب علیه ما» در همان سایت تصریح شده که توطئهگران در آذربایجان با دو شعار فریبنده پا به میدان می گذارند: یکی وطن پرستی و دیگری تظاهر به دیانت و دینداری است. استفاده از نام دین برای ترور و توطئه را «ترور مُحجّبه» یا ترور در پوشش حجاب اسلامی و تظاهر به دینداری گذاشته.
(سایت «آذویزیون.آذ» - AzVision.az مورخ 11 جولای 2018)
این که دولت آذربایجان هنوز نظر قطعی در باره مسببان پشت صحنه گنجه اعلام نکرده، این احتمال را تقویت میکند که خود میداند کار کدام دولت است، اما فعلا به مصلحت خود نمیداند که افشا کند.
سوم – احتمال اینکه حوادث گنجه حرکت مردمی باشد، که اگر چنین باشد سقوط دولت آذربایجان شروع شده و مردم مستقیما با سلاح سرد و گرم رو در روی دولت ایستاده و در این راه حتی از جان خود هم می گذرند. البته این احتمال گر چه منتفی نیست، اما امکان وقوع آن فعلا خیلی بعید به نظر میرسد زیرا، هنوز در مردم آذربایجان آن بصیرت و آمادگی برای قیام مردمی وجود ندارد که بدون رهبری مقتدر و محبوب و نافذ، قیام کنند و مطالبه گر باشد. بنا بر این، حرکت گنجه لابد از یک رهبری پشت پرده آب ی خورد یا دول خارجی و یا خود دولت الهام علی یف.
منبع: هفته نامه «دنیز» شماره 117 مورخ 97/4/23
جریان تحقیر و تمسخر زبان ترکی در ایران
مصطفی قلیزاده علیار
منظر نخست
جریان تحقیر کننده زبان ترکی با تحقیر الفبای آن که در نیمه دوم قرن 19 میلادی با میرزا فتحعلی آخوندف شروع شده بود، بعدها در دوره جمهوریت در ترکیه معاصر و همزمان در جمهوری تازه تاسیس آذربایجان در ترکیب شوروی، این تحقیر در قالب تغییر الفبا و جایگزین کردن الفبای لاتین (1925) و منقطع کردن رابطه مستقیم نسل نو با گذشته اش، تحقق یافت، گر چه بنا به عللی در ایران موفق نشدند این خیانت را عملی سازند و الفبا را تغییر دهند.
آفرینندگان این جریان ضد زبان و فرهنگ و ادبیات ترکی، ادعا می کردند که الفبای زبان ترکی همان الفبای عربی و فارسی است نه مستقل و مخصوص خود. این ادعای دروغین و توهین آمیز توسط افراد خودباخته و ضد فرهنگ مردمان مسلمان و ترک زبان در ایران و ترکیه و آذربایجان و برخی ممالک دیگر مطرح می شد و نوعی سامری گری و عوام فریبی بود و هدف هم آن بود که ملتهای مسلمان را ابتدا با تحقیر الفبا و سپس با تغییر الفبایشان و جایگزین کردن الفبای لاتین یا الفبای دیگر، از فرهنگ و معارف اسلامی و قرآنی و از ادبیات غنی فارسی و عربی که سرشار از معارف و ترببت و اخلاق انسانی و فرهنگ اسلامی است بیگانه کنند که تا حدی هم متاسفانه موفق شدند. این جماعت که بیشتر انگیزه های قومی داشتند و دارند، ادعا می کردند و الان هم فریب خوردگان از آنها از روی جهل ادعا می کنند که این الفبای تاریخی زبان ترکی با سابقه هزار ساله اش، مناسب این زبان و رسا و گویا نیست! (اویغون دِئییل!)
اینان با آوردن مثالهایی بی ربط و عوام فریب، سعی می کنند مخاطب بی خبر و بیسواد و عوام و یا جوان و نوجوان بی خبر و احساساتی را گول بزنند و قانع کنند که الفبای فعلی و هزار ساله زبان ترکی مال این زبان نیست، مال زبان عربی و فارسی و تحمیلی و نارسا در تلفظ واژههای ترکی است. اما الفبای لاتین رساست! با این حقه بازی و عوام فریبی، جوانان را فریب می دهند. در پاسخ به این مغالطه غیر علمی و خر رنگ کن، باید گفت:
اولا- الفبای اصیل و تاریخی زبان ترکی در طول و توالی قرون گذشته هزار ساله همین الفبای مرکب از الفبای فارسی و عربی بوده است.
ثانیا - دانشمندان و شاعران و نویسندگان بزرگ و برجسته ای مثل سید عمادالدین نسیمی، شیخ محمود کاشغری، قاضی برهان الدین ضریر، حکیم ملامحمد فضولی، حاجی سید عظیم شروانی، مختومقلی فراقی، ملاپناه واقف، سید ابوالقاسم نباتی، صراف تبریزی، راجی، میرزا علی اکبر صابر، حسین جاوید، محمد عاکف، توفیق فکرت، یحیی کمال، شهریار، کریمی مراغهای و ... همه آثار ماندگار، بی نظیر و جهانگیرشان را به زبان ترکی در همین الفبای تاریخی و اصیل ترکی (مرکب از فارسی و عربی) آفریده اند نه لاتین و دیگر الفباها. اگر این الفبا نارساست، چگونه این بزرگان و نوابغ فرهنگ و علم و اندیشه و ادب و هنر، آثارشان را در این الفبا و با الهام از زبان غنی فارسی و عربی آفریده و نوشته اند؟
ثالثا - بعد از تغییر این الفبای اصیل و تاریخی زبان ترکی در ممالک مسلمانی مثل ترکیه و آذربایجان و تاجیکستان و ترکمنستان و داغستان و ... و جایگزین کردن الفبای لاتین و سرلیک و کریل، نسل جدید در قریب به یک قرن اخیر از فرهنگ و ادبیات غنی گذشته خود بریده و بیگانه شد و آن درخشش پرحرارت و تاثیرگذار ادبیات غنی ترکی در آن ممالک به سردی گرایید افول کرد و دیگر نابغه و نخبه ای همپای نخبگان و فرزانگان متقدم مثل فضولی و نباتی در عرصه اندیشه و عرفان و ادب ظهور نکرد.
رابعا - اگر در دوران معاصر و کنار گذاشتن الفبای اصیل ترکی در آن ممالک، در ایران شاعران ترک زبان برجسته و بی نظیری مثل استاد شهریار و استاد کریمی مراغه ای داریم که آثار ترکی شان شهره آفاق شده، مخصوصا «حیدربابا»ی شهریار و مجموعه اشعار طنز «رنگارنگ» از استاد کریمی مراغه ای؛ به برکت همان الفبای اصیل ترکی (فارسی، عربی) بوده؛ زیرا ذوق و استعداد سرشار و خدادادی این دو استاد نابغه، مستقیما از آبشخور زلال و غنی و بی نظیر ادبیات فارسی و ترکی و عربی در قالب همان الفبا سیراب و شکوفا شده است.
منظر دوم، تحقیر از نوعی دیگر
فریبکاری دیگری که در سالهای اخیر در ایران در تحقیر زبان ترکی توسط افرادی خاص و ویژه! انجام میگیرد تغییر الفبا از نوعی دیگر و از جنس خود همین الفبای تاریخی اصیل است و آن جایگزین کردن برخی حروف اصیل زبان ترکی با برخی حروف دیگر آن. مثلا به جای حرف «ذال» در کلمه آذربایجان، حرف «زاء» مینویسند (آزربایجان)؛ با این ادعای بیسوادانه که حرف «ذ» مخصوص زبان عربی است نه ترکی؛ در حالی که این مدعیان میان تهی و بیسواد خبر ندارند که شیخ محمود کاشغری هزار سال پیش در کتاب معروف «دیوان لغاتالترک»، بسیاری از لغات اصیلِ ترکی را با حرف ذال نوشته است مثلا: آذُغ: خرس، اَذَت: رییس، یَذلادی: عطر را بو کرد، یِذیدی: بد بو شد، و ... این مدعیان طبل غازی لااقل وقت نمی کنند آن کتاب را یک بار باز کنند و نگاهی به متنش بیندازند.
همچنین این جماعت تحریفگرِ سنگر گرفته در شهرداری ارومیه و سازمان فرهنگی - هنری شهرداری تبریز و جماعت جولان دهنده در ولایت خودمختار کرج – تهران! که خارج از شمول قوانین مملکت جمهوری اسلامی ایران است! در راستای تحریف و تحقیر زبان تاریخی ترکی و وضع واژههای جعلی خررنگ کن، واژه عرفانی «عاشیق» (هنرمندان نوازنده و خواننده مردمی آذربایجان که در طول قرون متمادی گذشته خود را عاشق حق، عاشق خدا و عاشق اهل بیت (ع) خصوصاً مولا علی (ع) و عاشق همه زیباییهای مخلوق خدا معرفی میکنند) را به شکل جعلی و تحریفی و توهین آمیز «آشیق» می نویسند؛ «آشیق» در زبان ترکی اسم است به معنی استخوانی در پای گوسفند! جماعت تحقیر کننده زبان ترکی، از روی حقه بازی و یا به دلیل بی سوادی ادعا میکنند: این هنرمندان که در طول تاریخ – مخصوصاً از دوره صفویه - خود را «عاشیق» نامیدهاند اشتباه کردهاند، اینها عاشیق نیستند، بلکه «آشیق» هستند و خودشان نمیدانستند! واژه آشیق از ریشه «ایشیق» (روشنی) است! اینان عاشق حق نیستند، بلکه روشنگر هستند و خودشان خبر نداشتند!
البته این ادعا از نظر ادبی و دستور زبان ترکی کاملا نادرست و جهت فریب عوام است. اینان به خیال خود به قصد پاک کردن زبان ترکی از واژه های عربی و فارسی مستعمل در این زبان، دست به هر کاری می زنند و چون برای کلمه عاشیق، واژه ای مناسب ترکی پیدا نکردند، آمدند واژه آشیق (استخوان پای گوسفند) را آن جایگرین کرده و معنی جدیدی بر آن بار می کنند. شاید هم عمدا و به فصد توهین، این واژه بر عاشیقهای آذربایجان اطلاق میشود. هدف از این جعل قومیتگرایانه آن است که واژه عرفانی - عربی «عاشق» را حذف و واژه جعلی و نادرست «آشیق» را جایگزین کنند چون ترکی است!
نوع دیگر تحقیر و تحریف زبان ترکی در خود الفبای اصیل و تاریخی ترکی، فناتیک کردن و تلفظی نوشتن کلمات عربی و فارسی دخیل در زبان ترکی در ایران است مثلا لفظ جلاله «الله» را «آللاه»، کتاب را کیتاب، امام حسین را «ایمام حوسین»، و همچنین ایمام زامان، علیکوم سالام! و .... و از این مسخره بازیها و تمسخر زبان و فرهنگ یک ملت بزرگ و تاریخی ایرانی.
با عنایت به اینکه زبان ترکی در ایران ناظر و متصدی رسمی و فرهنگستان و آموزش ندارد و رها شده است، تحریف و تحقیر زبان در چاپ آثار بزرگان گذشته، سرسام آور است و برخی راهزنان در کمین نشسته، خودسرانه، دواوین و آثار ترکی شاعران و نویسندگان متقدم و گذشته را با تغییر و شکستن و فناتیک کردن کلمات، چاپ و منتشر می کنند،وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی هم بی خیال این خیانت است و مجوز صادر می کند!
متاسفانه زبان غنی ترکی که زبان مادری میلیونها نفر در ایران است و می تواند فرصتی بسیار طلایی برای تعامل ملی و بین المللی باشد، سازمان و مرکز و متصدی رسمی در کشور ندارد و مسئولان فرهنگی و علمی در دانشگاهها و وزارت آموزش و پرورش و علوم و وزارت ارشاد و ادارات کل و تشکیلات تابعه در استانهای آذربایجان شرقی و غربی و اردبیل و زنجان و تهران و قم و .... اصلا نه دغدغه دارند و نه در باغند؛ گاه نیز برخوردها شکننده است. لذا هر کس از راه می رسد یا با عمه و خاله و همسایه و همکار و همولایتی خود دعوایش شده، می آید و خود را متصدی و کارشناس «آنا دیلی» و زبان مادری خود جا می زند و با هزار ادا و اطوار خاص جولان می دهند و اغلب ملعبده بازیگران پشت پرده قومیتگرایی و ناسیونالیستی ضد ایرانی واقع می شوند و شروع می کنند به شخم زدن این زبان بی صاحب مانده!
تحقیر در منظر سوم
این از یک طرف؛ اما از منظر دیگر، به نظر می رسد شورای عالی انقلاب فرهنگی، وزارت علوم، تحقیقات و فناوری، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، مجلس شورای اسلامی، وزارت آموزش و پرورش، سازمان صدا و سیما، رسانه ها، روحانیت، ائمه جمعه و جماعات، تریبونداران و برخی تشکیلات رسمی دیگر باید با زبان ترکی در ایران، به مثابه یک زبان فراگیر و غنی و فرهنگی و عامل ارتباط ملی و بین المللی تعامل کنند نه یک زبان بومی و محلی در حد یک لهجه قومی برای یک قوم و قبیله محدود؛ این دستگاهها شایسته است تمهیداتی جدی تر در این باره بیندیشند و نگذارند که بدخواهان، این فرصت مهم ملی را به تهدید امنیتی و تحقیر یک ملت و فرهنگ تبدیل کنند. نگاه به زبان ترکی در ایران به مثابه یک زبان قومی و محلی، با توجه به غنای فرهنگی آن و کثرت مردمی که به آن زبان تکلم، یک نگاه تحقیرآمیز است که ریشه در دوره حاکمیت پهلوی دارد هنوز هم گاه برخی مسئولان متصدی و سازمانها همان نگاه تحقیرآمیز را دارند و دستهای خان پشت پرده و پشت صحنه هم مترصد فرصت نشسته اند که با سوء استفاده از برخی زمینه های خواسته یا ناخواسته، مقدمه برخی مسایل نامطلوب را فراهم آورند و هر از گاهی معمولا سوژه ای علیه امنیت ملی و در جهت ایجاد اغتشاش در داخل درست می کنند و اغلب از کاه کوهی می سازند که موجب اصلی بروز این ناملائمات در درجه اول مسئولان فرهنگی و گاه سیاسی و امنیتی و نمایندگان مجلس شورای اسلامی و شوراهای اسلامی شهرهای کشورند و همگی مسئولیت دارند.
هشدار
مطالبی که در این نوشتار عرضه شد، نه تازه است، نه کشف و نکته ظریفی در آن هست، و نه نویسنده ادعایی دارد، بلکه فریادی تکراری از دردی ساری و جاری در زیر پوست جامعه است، گسل هایی عمیق و خوفناک است که اغلب به علت بی توجهی مسئولان فرهنگی و اجرایی و رسانه ای و علمی و دانشگاهی، به شکل زلزله جامعه را برهم می زند و به دردی غیر قابل علاج تبدیل می شود. این یک هشدار دیگر است از یک تماشاگر که از نزدیک با این مسایل و افراد مدعی و غیر مدعی و علاقمندان به زبان مادری ارتباط دارد، صاحب نظران مسایل فرهنگی و اجتماعی و مسئولان و دلسوزان ملت و فرهنگ این کشور بهوش باشند و از آتشهای زیر خاکستر غافل نباشند! اتفاقاتی عجیب پشت پرده زبان و فرهنگ مخصوصا از این رنگ که گفتیم، رخ می دهد، هوشیار باشید و راهکاری منطقی و تعاملی معقول با این زبان اتخاذ نمایید.
بحث و دغدغه نویسنده از نوع اهانت سطحی در حد «فتیله» و «سوسک» و .... نیست که زعمای قوم تذکر بدهند و دیگران هم حواس شان باشد که مبادا به اقوام توهین و یا تمسخر بشود، مبادا با تحریک احساسات مردم، اختلاف بیندازید و ...؛ بلکه تذکار تکراری یک درد عریق و زخم عمیق است که باید درمان اساسی بشود، نه اوژانسی! اگر آتشی افروخته شود، تر و خشک باهم می سوزد و دودش به چشم همه خواهد رفت! ... والسلام علی من اتبع الهدی
همایش بزرگداشت استاد شهریار در باکو برگزار شد
دنیزنیوز: همایش بزرگداشت استاد سید محمدحسین شهریار که امروز دوشنبه 30 شهریور ماه با همکاری انستیتوی ادبیات فرهنگستان علوم ملی آذربایجان و رایزنی فرهنگی سفارت جمهوری اسلامی ایران در باکو برپا گردید.
به گزارش سایت سفارت جمهوری اسلامی ایران، جمعی از نمایندگان محافل فرهنگی، علمی و هنری دو کشور ایران و جمهوری آذربایجان در این مراسم حضور داشتند.
محسن پاکآیین سفیر جمهوری اسلامی ایران در این همایش با اشاره به جایگاه خاص استاد شهریار در ادبیات معاصر ایران گفت: نام و آثار شاخص شهریار در حال حاضر نه تنها در ایران و جمهوری آذربایجان، بلکه در اغلب کشورهای جهان شناخته شده است.
وی با اشاره به ترجمه بسیاری از آثار این استاد بزرگ شعر معاصر ایران در کشورهای مختلف از جمله آمریکا، انگلیس، فرانسه، ایتالیا و برخی کشورهای منطقه، مطالعات صورت گرفته از سوی محققان ایرانی و آذربایجانی در باره خلاقیت این شاعر شهیر را قابل تقدیر خواند.
پاکآیین همایش بزرگداشت استاد شهریار در باکو را نشان دهنده همکاریهای فرهنگی خوب میان ایران و جمهوری آذربایجان عنوان کرد و گفت: ما علاقمند به توسعه هر چه بیشتر روابط دو کشور هستیم و تقویت روابط برای تعاملات محافل فرهنگی، علمی و هنری و نیز برگزاری همایش های مشابه فرصت خوبی ایجاد میکند.
دکتر ابراهیم ابراهیمی رایزن فرهنگی سفارت جمهوری اسلامی ایران نیز در این همایش طی سخنانی به ابعاد مختلف شعر شهریار پرداخت و گفت: ارزشهای اسلامی و عشق به اهل بیت (ع) در اوج اشعار شهریار قرار دارد.
«عیسی حبیب بیگلی» معاون اول فرهنگستان علوم ملی آذربایجان نیز طی سخنانی شهریار را یکی از شعرای شهیر دوران معاصر جهان عنوان کرد.
وی با اشاره به برگزاری همه ساله همایش و نشستهای فرهنگی مربوط به این استاد بزرگ با مشارکت شعرای ایرانی و آذربایجانی، این محافل را برای تقویت تعاملات فرهنگی دو کشور همسایه و دوست مهم ارزیابی کرد. لینک:
http://www.daniznews.ir/index.php/europe/item/435-iran-azerbaijan
گروه رسانه ای جمهوری آذربایجان از حوزه هنری آذربایحان غربی دیدار کردند
4 آبان 93
یک گروه اصحاب رسانه ای جمهوری آذربایجان که از روز جمعه 30 آبان در استان آذربایجان غربی به سر می برند، بعد از ظهر دوشنبه 3 آبان با حضور در حوزه هنری استان از بخشهای مختلف فعالیت های هنری و ادبی آن در شهر ارومیه بازدید کردند.
به گزارش دنیزنیوز از ارومیه، مهمانان در ابتدای این بازدید در نشست صمیمانه با رییس حوزه هنری با فعالیتهتای هنری حوزه آشنا شدند. رییس حوزه هنری استان در این دیدار با اشاره به عرصه فعالیت های هنری و فرهنگی در حوزه هنری گفت: موضوعاتی مانند شعر و ادب، موسیقی، گرافیک، هنرهای تجسمی، نمایشی و ... عرصه فعالیتی حوزه هنری آذربایجان غربی تشکیل را می دهند.
علیرضا نوروزی تأکید کرد: حوزه هنری آذربایجان غربی با کشورهای همجوار از جمله آذربایجان، نخجوان، ترکیه و عراق همکاری فرهنگی و هنری دارد و در این راستا، من اخیراً در سفر نخجوان بودم و از اتحادیه نویسندگان و موزه حسین جاوید و دانشگاه دولتی نخجوان دیدار و با مسئولان و بعضی شعرا و نویسندگان گفتگوهایی داشتم.
رییس حوزه هنری استان تصریح کرد: ما در حوزه هنری آثار برخی از ادبا و شعرای آذربایجان را چاپ و منتشر کرده ایم از جمله مشارکت در چاپ ترجمه فارسی «منظومه پیغمبر» حسین جاوید، ترجمه کتاب « دوستلوق چلنگی» و ...
گفتنی است مهمانان رسانه ای آذربایجان از کانون عاشیقهای آذربایجان در نزد حوزه هنری و شیوه اجرای عاشیقها دیدار کردند و با علیزاده داریوش مسئول کانون عاشیقها و مصطفی قلیزاده علیار مسئول واحد ادبیات حوزه هنری به گفتگو پرداختند. در پایان از کارگاه مجسمه سازی و گالری ارومیه نیز بازدید نمودند و با مسئولان و هنرمندان این بخشها آشنا شدند.
شایان ذکر است که نماینده های خبرگزاری های آذرتاج، آپا، ترند، نووستی آذربایجان، اینترفکس، مجله ورلد کامیونیتی، روزنامه 525، اوچ نقطه و هفته ایچی در گروه رسانه ای جمهوری آذربایجان حضور دارن که به همت سفارت جمهوری اسلامی ایران به استان آذربایجان غربی اعزام شده اند.
پخش فیلمهای ضد اسلامی از سیمای جمهوری اسلامی ایران!
مصطفی قلیزاده علیار
شاید حرف تازهای نباشد اینکه تلویزیون جمهوری اسلامی ایران به نام اسلام، به حرکات ضد اسلامی هم دست میزند مخصوصا در پخش فیلمها و سریالهای خارجی. بالاخص سریالهای کشور ترکیه که عامداً بر اساس تفکر ضد اسلامی عوامل وابسته به صهیونیستها در ترکیه به نام اسلام و مسلمانان و در موضوعات خانوادگی یا اجتماعی مسلمانان ساخته میشود و اسلام آمریکایی و اسرائیلی یعنی «اسلام اردوغانی» که همان «اسلام داعش» است، تبلیغ میگردد و بیننده این قبیل فیلمها از هر چه اسلام و منسوب به مسلمانان است متنفر میشود چرا که پیام صریح این فیملها دو تاست: یکی خرافاتی و غیر منطقی نشان دادن مسلمانان؛ دیگری بیفرهنگ و بداخلاق بودن ایشان. نمونههایش را در چند سال اخیر خیلی از سیمای مثلاً جمهوری اسلامی ایران دیدهاید و دیدهایم که مثلاً کسی که گنهکار بوده و میمیرد، هنگام دفن، ماری در قبرش پیدا میشود! و از این صحنههای اسلام انحرافی و آمریکایی و اسرائیلی و اردوغانی و لائیکی.
نمونه اخیر از این فیلمهای ضد اسلامی که سیمای جمهوری اسلامی ایران تحت مدیریت جناب عزتاللهخان ضرخامی از شبکه تماشا به تماشا گذاشته، سریالی به نام «قطرهای عبرت» است که دعواها و اختلافات خانوادگی مسلمان ترک را به تصویر کشیده که خانوادهای عروس خود را مورد انواع آزارها و اذیتهای اهانتبار قرار میدهد و حتی شوهر این عروس مظلوم او را به کارگاه سفالگری میبرد و به یک ارباب هوسران و چشمچران میسپارد و مجبورش میکند که کار کند و برای شوهرش از هر راهی که شده پول دربیاورد و مادر شوهر هم بنا بر کینهای که از خانواده عروس به دل دارد، بیشتر از شوهر آن عروس بدبخت را اذیت میکند... جالب آنجاست که بر در و دیوار این خانواده بیفرهنگ و سمتکار، آیات و احادیث اخلاقی آن هم با الفبای عربی و خط خوش – که در این کار هم تعمدی سیاسی نهفته - نصب شده و در زنندهترین صحنهها، این تابلوآیات و تابلو حدیثها آشکارا و عامداً نشان داده میشود تا به تماشاگر آشکارا القا شود که رفتار مسلمانی یعنی این!
و جالبتر از آن اینکه شبکه تماشای سیمای جمهوری اسلامی ایران این فیلم پیرو خط هالیوودی را این روزها به مناسبت ماه مبارک رمضان است نشان میدهد. فکر کنم اگر نیروهای داعش به این شبکه دسترسی داشته باشند، با شوق و ذوق تماشایش کنند! یعنی یکی از فیلم های ضد بیداری اسلامی این سریال میتواند باشد.
حالا سؤال این است که این سیمای جمهوری اسلامی ایران چرا این فیلمهای ضد اسلامی را نشان میدهد؟ آیا تعمدی در کار است یا واقعاً کارشناسان محترم مذهبی در سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران این قدر سواد سیاسی و آگاهی اجتماعی و شناخت مذهبی ندارند که دوغ را از دوشاب تشخیص دهند؟! تا کی باید نطام لائیک ترکیه که فرهنگش عموماً در خدمت صهیونیستهاست، مسلمانان و اسلام را مورد اهانت قرار دهد و خرافاتی معرفی کند و سیمای جمهوری اسلامی ایران هم آن را تبلیغ کند و آب در آسیاب دشمن بریزد؟
منبع: سایت «دنیزنیوز» www.Daniznews.ir