جمهوری آذربایجان، ریشه در تاریخ ایران
نوشته: علی رزم آ رای
مردم جمهوری آذربایجان، دین مبین اسلام و مذهب تشیع را چون اذانی که در بدو تولد به گوش نوزاد زمزمه میکنند، با ترنم مداوم در گوش جان خود، پاس داشت و از این پاس داشتن خود هویت گرفت! شاید پایمردی بزرگانی چون، شهید شیخ عبد الغنی بادکوبه ای، حسین جاوید، شیخ عبد الغفار اردوبادی، حاج علی اکرام علی یف ناردارانی و دیگران در زندانهای جور سرخ و اعقاب معاصر آن و زندگی سراسر فضیلت و مجاهدت آنان، گواه این هویت یافتن و پاس داشتن باشد.
مذهب تشیع به هر زبان، به هر زمان و به هرمکان نشانهای بر پرچم خود دارد و این نشانه همچون رازی است که بقا و مقاومت این دژ مستحکم دین خدا را ضمانت کردهاست و آن قدرت بزرگ، نه گفتن! است. نه گفتن به ظلم و باطل. مردم جمهوری آذربایجان این درس و این راز را به دل و جان خوب فرا گرفتهاند که هم شبح کمونیسم و هم شبح صهیونسیم و اعقاب آن، پای تا زانو در برابر آنان کمر خم کردهاند.
باری با این پیشینه است که باید بخشی از تاریخ شیعه را لااقل به شکل معاصر در این کشور جسم، که روحش هر چه کنند ایرانی است و ایرانی، جستجو کرد.
خانم فاطمه صغری ( بی بی هیبت)
خانم فاطمه صغری (ع) مشهور به «بیبی هیبت» در مدخل شهر باکو پایتخت جمهوری آذربایجان مدفن دارد. او یکی از چهار دختر حضرت موسیبنجعفر (ع) و از خواهران امام غریب موسیالرضا (ع) است. خواهران دیگر او به ترتیب خانم فاطمه معصومه(ع) در قم، خانم فاطمه وسطی(ع) در اصفهان وفاطمه آخری(ع) در رشت مدفن دارند.
آستانه مبارکه بیبی هیبت در طول اعصار و قرون مورد توجه خاص شیعیان در داخل و خارج خاک جمهوری آذربایجان بوده و هست. پس از پیدایش کمونیسم حرم مطهر این خواهر بزرگوار امام رضا(ع) به دستور استالین در سپتامبر سال 1936 میلادی با دینامیت منفجر شد و روی قبر مطهر آسفالت گردید. عوامل مستبد استالینی با این عمل قصد داشتند که مردم مؤمن و شیعه جمهوری آذربایجان را مجبور کنند که از روی قبر مطهر جگر گوشه آقا موسیبنجعفر عبور کنند! اما مردم که یارای مقابله نداشتند فقط با رد شدن از کناره خیابان سعی میکردند که حرمت این قبر مطهر را نگه دارند و از روی آن عبور نکند. نظام استبدادی استالینی برای مجبور ساختن مردم به این کار از دو طرف محل حرم بی بی ، ستونهای قطور نصب کرده و بر فراز آن طاق نصرت زدند تا دیگر گریزی از عبور مردم ازروی قبر مطهر وجود نداشته باشد. اما مردم آگاه و مومن جمهوری آذربایجان در صفهایی طولانی با حوصله و تحمل بسیار میایستادند تا از گذرگاه باریکی که در دو طرف طاق نصرت برای عبور پیادهها منظور شده بود، عبور کنند....
ادامه (متن کامل) مقاله را در سایت دنیزنیوز (www.daniznews.ir) و نشریه «دنیز»، شماره 28- مورخ 11/11/91 بخوانید
حاج علی اکرام و جنبش اسلامی جمهوری آذربایجان
نوشته: مصطفی قلیزاده عَـلیـار
منبع: روزنامه «آراز آذربایجان» شماره 110 – مورخ 27 / 12/ 90- چاپ ارومیه
اشاره: حاج علی اکرام علی یــِف (1940 – 2011 م) رهبر جنبش اسلامی معاصر جمهوری آذربایجان که نقش بزرگی در احیای هویت اسلامی – شیعی کشورش داشت، پس از عمری جهاد و مبارزه با نظام کمونیستی شوروی سابق و کمونیستهای آمریکایی بعد از فروپاشی شوروی، در اوخر اسفند ماه 1389 وفات یافت. در زمان حیات این رهبر مجاهد و در سالهای آخر عمرش دو کتاب در موضوع زندگی و مبارزات وی برای نخستین بار و با مشارکت و نظارت خودش، به قلم مصطفی قلیزاده علیار از نویسندگان و محققان معاصر کشورمان در ایران نگارش و انتشار یافت: کتاب نخست «خاطرات حاج علی اکرام علی اف رهبر اسلامگرایان جمهوری آذربایجان» ( مرکز اسناد انقلاب اسلامی، تهران،1385) و کتاب دوم « نامه هایی از زندان» (ارومیه، انتشارات یاز با همکاری سازمان تبلیغات اسلامی آذربایجان غربی، 1389) بود.
انگار همین دیروز بود، یادش به خیر اول بهمن ماه 1385 که آن پیر مرد مؤمن و مجاهد با روحیه ای پر نشاط عصا به دست، به دفتر هفته نامه امانت و آراز آذربایجان در ارومیه آمده بود و ساعتی در محضرش بودیم و گفتگویی داشتیم که همان ایام در امانت و آراز آذربایجان و خبرگزاری فارس چاپ و منتشرش کردیم. متن کتاب خاطرات او در طول یکسال در هفتنه نامه امانت و مقدار زیادی از کتاب نامه هایی از زندان در هفته نامه آراز آذربایجان چاپ و تقدیم خوانندگان عزیز شده است. اینک در اولین سالگرد وفات او که به حق مردی به رنگ اباذر بود، نوشتار ذیل (حاج علی اکرام و جنبش اسلامی جمهوری آذربایجان) را که به قلم مصطفی قلیزاده علیار - همان دوست صمیمی حاج علی اکرام و نخستین نویسندة زندگی وی تدوین یافته تقدیم خوانندگان نشریه می کنیم.
نگاهی به زندگی
مجاهد شجاع و رهبر فقید جنبش اسلامی معاصر جمهوری آذربایجان، حاج علی اکرام علییِف فرزند اسماعیل، در پنجم آوریل1940(16 فروردین 1319) در شهرک «نارداران» -25 کیلومتری باکو- به دنیا آمد و در خانواد ه ای مذهبی و ملتزم به آداب و رسوم سنّتی تربیت یافت.
فرزند بزرگ این خانواده مرحوم «حاج مایل علییف» (1935- 1999) شاعر برجست? اهل بیت(ع) و ادیب مشهور آذربایجان بود. حاج علیاکرام سوّمین برادر از شش پسر اسماعیل ، تحصیلات خود را در رشتة تربیت بدنی در باکو به اتمام رساند، امّا وارد شغل دولتی نشد و به کار زراعت و پرورش گل پرداخت.
حاج علی اکرام از حدود سال 1975م (1354ش) از زبان یک دانشجوی شیعی مذهب و ترک زبان یمنی که در باکو تحصیل میکرد، نام امام خمینی(ره) را شنید و به اجمال با مبارزات ایشان و تبعید شدنش به نجف، آشنا گردید. در ایام اوجگیری مبارزات مردمی در ایران و پیروزی انقلاب اسلامی به رهبری امام در سال 1357، حاج علی اکرام، از طریق رادیو تبریز تمام حوادث و وقایع و اخبار انقلاب را پیگیری میکرد و گاه از رسانه های مسکو مسائلی را میشنید. جذابیت شخصیت امام خمینی و شور انقلاب اسلامی، او را سخت تحت تأثیر قرار داد و مثل هزاران مسلمان آزاده و غیور جهان، او نیز دل به عشق امام داد و به طرفداران انقلاب اسلامی در خارج از ایران پیوست. وی در داخل قلمرو حاکمیت شوروی و در زادگاهش نارداران، هست? طرفداران انقلاب اسلامی و حلق? مقلدان امام خمینی را تشکیل داد و رهبری کرد و فعالیت خود را در آشنا کردن مردم آذربایجان با انقلاب اسلامی ایران و امام خمینی، بازگشت به هویت اصیل اسلامی- شیعی کشور و ملت جمهوری آذربایجان، نشر معارف دینی و قرآنی، برپایی مخفیان? مجالسی در بزرگداشت شهدای انقلاب اسلامی ایران و جنگ تحمیلی و ... گسترش داد. همین فعّالیتهای او با انگیز? دینی و اعتقادی، روز به روز دامن گستر شد و مردم را در مناطق مختلف آذربایجان و جمهوری خودمختار نخجوان مجذوب خود ساخت. بدین گونه در هر کنار و گوشه ای بویژه نارداران و باکو، جماعتی انبوه همگام با علی اکرام، حرکتی برای بازیابی هویت خویش آغاز کردند. در این میان سازمان امنیت شوروی (ک.گ.ب) نیز که متوجه قضایا شده بود، حاج علیاکرام را به دقت تحت نظارت و کنترل گرفت و از ترس اینکه مبادا به ایران بگریزد، او را از نزدیک شدن به مناطق جنوبی آذربایجان(مرز شمالی ایران) منع میکرد.
در حادث? زلزل? گیلان به سال1369، حاج علی اکرام جزو نمایندگان کمک رسانی شوروی بود که به ایران آمد و در این سفر، یک رحل بزرگ چوبی رمزدار و زیبای قرآن را که چند قرن قدمت دارد، با خود آورد و به حرم امام خمینی اهداء کرد که هنوز هم این اثر هنری ارزشمند بر روی قبر امام قرار دارد.
با فروپاشی شوروی، جمهوری آذربایجان در سال1991 اعلام استقلال کرد. حاج علی اکرام با تأسیس رسمی «حزب اسلامی آذربایجان»(A.I.P ) فعالیت دینی- اجتماعی خود را در نقاط مختلف آذربایجان گسترش داد. از بُعد فعالیتهای سیاسی و اجتماعی حزب اسلامی، می توان به طرفداری آشکار آن از انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی ایران، توجه به حوزه علمیه قم به عنوان پایگاه نشر معارف شیعه، و مخالفت با نفوذ غرب زدگی و اشاع? فرهنگ اروپایی و حضور تدریجی دولت های استکباری غرب به سرکردگی آمریکا و دلّالی اسرائیل در آذربایجان اشاره کرد. در پی آن، هیئت حاکمه غرب گرای باکو به رهبری حیدر علییف، فعالیت حزب اسلامی ممنوع کرد. حاج علی اکرام به عنوان دبیرکل حزب و دو تن دیگر از اعضای شورای مرکزی آن( حاج آقا نوری و مرحوم حاج واقف) در سال 1996 دستگیر، محاکمه و به حبس محکوم شدند، حاج علیاکرام به یازده سال و دو نفر دیگر هرکدام به ده سال. امّا سه سال بعد یعنی در سال 1999 آزاد گشتند در حالی که سلامت جسمی حاج علیاکرام بر اثر شکنجه و فشارهای شدید جسمی و روحی، دچار آسیب و بیماریهای غیر قابل علاج شده بود که تا پایان عمرش با این بیماری و ضعف و ناراحتی سوخت و ساخت. او بارها با رهبر معظم انقلاب آیت الله خامنه ای دیدار کرده بود. تأثیر این دیدارها در روحیه ی او بسیار مثبت و مغتنم بود.
در سال 2002 مردم نارداران دست به قیام بر ضد سیاستهای نادرست و استبدادی حیدر علی یف زدند. حاج علی اکرام که هنوز آثار آسیب و شکنج? زندان را بعد از گذشت دوسال بر روح و جسم خود داشت و به سختی تحمل می کرد، باز هم به اتهام تحریک مردم به قیام، در ژوئن 2002 دستگیر شد و حدود هیجده ماه در حبس ماند. در این حبس روشنایی چشمهایش را تا حدّ زیادی از دست داد. زیرا در زندان مانع معالجه و مداوای بیماری قند او شدند و نگذاشتند مورد معالجه قرار گیرد. در نتیجه، بیماری قند در جسمش افزایش یافت و به چشمهایش آسیب اساسی رساند به طوری که دیگر حتی پس از عمل جراحی نیز بهبود نیافت.
ناگفته نماند که در بین جنبش های اسلامی معاصر جهان، دو حرکت انقلابی با انگیزه و هدف دینی و شیعی در قرن بیستم میلادی در جمهوری آذربایجان اتفاق افتاده: نخست جنبش اسلامی ده? 20 (از 1920 تا 1931) به رهبری عالم مجاهد و مجتهد شهید آیتالله شیخ عبدالغنی بادکوبهای و با تأسیس «جمعیت دعوت الهی» توسط او بود که با شهادت شیخ به دست عوامل استالین در سال 1931(1310 ش.)، این جنبش فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و اسلامی نیز سرکوب شد.
دومین جنبش اسلامی – شیعی جمهوری آذربایجان در سده بیستم میلادی با حرکت اسلامگرایان این کشور به رهبری حاج علی اکرام علییف در شهرک نارداران و شهر تاریخی باکو، پس از پیروزی انقلاب اسلامی و تحت تأثیر آن پدید آمد و با تأسیس و آغاز به فعالیت حزب اسلامی که دبیرکل آن خود حاج علی اکرام بود، به اوج خود رسید. امروز هم پرورش یافتگان مکتب انقلابی – شیعی شیخ عبد الغنی و حاج علی اکرام راه آن دو مبارز مکتبی را به رهبری مجاهد اندیشمند و مؤمن جناب « دکترمـوسِـم صمد اف» در مقابله با کژیهای حاکمیت و حضور غربیها در آذربایجان ادامه می دهند.
مرگی به رنگ شهادت
حاج علی اکرام سلسله جنبان خیزش اسلامی معاصر آذربایجان، ساعت 5 بعد از ظهر روز پنجشنبه 26 اسفند 1389 برابر با 17 مارس 2011، در منزل شخصی خود در نارداران ِ باکو بر اثر بیماری قند و کلیه پس از 30 سال جهاد در راه ترویج اسلام در 71 سالگی دار فانی را وداع گفت و روز جمعه در کنار تربت «امام زاده رحیمه خاتون» در نارداران به خاک سپرده شد. رحمه الله علیه. اما نکته ای را نباید از نظر دور داشت و آن اینکه مرگ حاج علی اکرام نوعی شهادت تدریجی در اثر شکنجه های دشمنان اسلام بود. با این توضیح که حاج علی اکرام حدود شش سال در زندانهای مخوف حیدر علی یف متحمل سخت ترین شکنجه ها شد و جسم و جانش صدمات غیر قابل جبرانی برداشت و تا آخر عمرش نیز مدام از این بیماری های ناشی از زندان حیدر علی یف رنج می برد و می نالید، گرچه خم به ابرو هم نمی آورد و با روحیه ای شاداب که از علایم ایمان قوی او بود، زیست، ولی بیماری های ناشی از شکنجه های وحشیانه عوامل شکنجه گر علی یف، جسم این مجاهد نستوه را آزار داد و آزار داد و آزار داد ... تا اینکه در اثر این دردهای فرساینده، جان سپرد. به نظر من زندگی او لا اقل در سی سال آخر عمرش سرتاسر جهاد و خدا محوری بود و مصداقی از آیه شریفه 112 از سوره توبه ( در توصیف منش و شیوه زندگی دنیوی مجاهدان شهید راه خدا : التـّائبون العابدون الحامدون ... الی آخر )
از حاج علی اکرام پنج فرزند به یادگار مانده است یک پسر به نام حاج حسین و چهار دختر.
نشر مکتب تشیع و ارزشهای انقلاب اسلامی
حاج علی اکرام، پاسداست ارزشهای انقلاب اسلامی و نشر آنها را همسان با ترویج و حفظ مکتب اهل بیت (ع)، هم مقدس می شمرد و هم در این راه از هیچ کوششی دریغ نمی کرد؛ زیرا آن را انجام وظیفه در مقابل خداوند می دانست. او همچنان که برای تبلیغ معارف دینی، قرآنی و مکتب اهل بیت (ع) و دعوت مردم به اسلام و عمل به احکام شرعی از تمام وسائط و نیروها بهره می جست و این قبیل فعالیتها را عبادت و انجام وظیفه دینی خود و همگان می دانست، برای گسترش فرهنگ انقلاب اسلامی و ترویج اندیشه های الهی امام خمینی و مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنه ای – حتی در زندان هم –از تمام امکانات مادی و معنوی، سیاسی و اجتماعی با تمام جدیت بهره می برد و هیچ گاه انفعالی عمل نمی کرد. حاج علی اکرام در اعتقاد وعمل، اندیشه و رفتار به حق شیعه ای دوستدار اهل بیت پیامبر(ص) و عاشق صادق آل علی (ع) بود. این شیعه خالص و مجاهد اسلامی، نشر ارزشهای انقلاب اسلامی در جهان به ویژه در کشورش جمهوری آذربایجان را مصداق عینی و زنده ی تبلیغ معارف مکتب تشیع و پاسداری از آن می دانست و به آن افتخار می کرد.
من گرچه در هفده سال آخر عمر حاج علی اکرام، او را از دور می شناختم و همواره با احترام و تکریم نگاهش می کردم، اما در تمام هشت سال آخر عمرش یعنی در پخته ترین سالهای حیات 71 ساله اش با او حشر و نشری دوستانه و ارتباطی مستمر داشتم و حوادث زندگی و خاطرات به یاد ماندنی و اندیشه های والایش را ثبت و ضبط و منتشر می کردم، او نیز دوستانه به من عنایت داشت و از ارائه هیچ مطلب و سند و عکس و نوشته ای و حتی برخی اسرار مگویش دریغ نمی کرد. من در این مدت حاج علی اکرام را به معنی واقعی کلمه یک مسلمان وارسته و مؤمنی مجاهد و پاک دل دیدم؛ بی آنکه دغدغه های سیاسی مرسوم اهل سیاست یا اهداف سیاسی صرف و حزبی داشته باشد. اصلاً او اهل سیاست به مفهوم متداول آن نبود، او درد دین داشت و در آرزوی تحقق تعالیم دینی می سوخت. از این رهگذر البته در فضای سیاسی معاصر تنفس می کرد، انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی ایران را برای تحقق آرمانهای دینی خود زمینه ای مناسب می دید، امام خمینی را تجسم عینی دین و دینداری می شناخت و با سیاست پیشگانی که مانع گسترش دین و دینداری در کشورش می شدند، درگیر می شد و با مستکبران جهانخوار و صهیونیست غاصب و عوامل آنان دشمنی می ورزید. اندیشه ای روشن و ایمانی خالص و شناختی دقیق و توکلی محکم داشت. من حاج علی اکرام را اینگونه دیدم و اینگونه شناختم؛ یک مسلمان واقعی ، غیرتمند، آزاده با احساساتی پاک و رقیق و پایبند به عقایدش که همه چیز را بر معیار بینش دینی ارزیابی، رد یا قبول می کرد و تخطی از آن را گناه و ناروا می دانست. بر اساس همین شناخت من از شخصیت وی بود که او را ابوذر گونه مردی دیدم و در نخستین مصاحبه ای که سالها پیش با او داشتم، وی را « مردی به رنگ اباذر» خواندم.
بزرگداشت شعائر دینی و آیین های مذهبی؛ حاج علی اکرام در سه دهه آخر عمرش با همکاری دوستان و طرفدارانش مراسم ویژه درایام خاص دینی و مذهبی مثل دهه ی عاشورا، نیمه شعبان، اعیاد رحب و شعبان، ایام فاطمیه و ... را در حدّ بسیار بالا و پرشکوهی در نارداران و باکو و اغلب شهرهای آذربایجان از جمله گنجه، نخجوان، سلیان، جلیل آباد و ... برگزار می کرد که از این مراسم و یادکردها،جز تبلیغ مکتب اهل بیت (ع) و اشاعه فرهنگ اسلام، هدف دیگری نداشت.
اعتقاد خالص به رهبری انقلاب و نظام اسلامی ایران؛ او به اسلامی بودن انقلاب ایران، اسلامیت نظام جمهوری اسلا می، اصل ولایت فقیه، رهبری شخص امام خمینی و آیت الله خامنه ای هم اعتقادی راسخ و آگاهانه داشت و هم آن را با قوت تمام تبلیغ و با افتخار تمام از آن دفاع می کرد. جالب اینکه حاج علی اکرام در آخرین نامه خود که از زندان دوره دوم به تاریخ 2003 م ( محرم1424) به زبان آذری و با الفبای کریل نوشته، با صراحت تمام آن جمله مشهور و شعار فارسی معروف در بین معتقدان ولایت را نوشته است: « اطاعت از خامنه ای اطاعت از امام است!»
بزرگداشت ایام تأثیر گذار در تاریخ انقلاب اسلامی؛ مثل سالروز پیروزی انقلاب اسلامی، ایام دهه فجر، هفته دفاع مقدس، روز قدس، هفته وحدت، سالروز ارتحال امام خمینی، سالروز صدور فتوای امام خمینی برقتل سلمان رشدی مرتد، نویسنده شیطنت نامه آیات شیطانی، و ... مردم باکو و نارداران هنوز هم فریادهای او را در مراسم آن ایام تاریخی به یاد دارند از اوایل پیروزی انقلاب اسلامی در دوره شوروی تا آخر عمرش.
موضوع فلسطین اشغالی و قره باغ اشغالی
حاج علی اکرام فاجعه فلسطین اشغالی را به عنوان نماد سرزمین های اشغال شده مسلمانان در جهان معاصر و موجودیت جعلی اسرائیل غاصب به عنوان نماینده صهیونیزم جهانی می دانست و به تأسی از رهبری انقلاب اسلامی، پرداختن به موضوع فلسطین و دفاع از آرمان آزادی قدس شریف را همواره وظیفه هر مسلمانی می شمرد. او هر ساله در روز قدس کفن می پوشید و در راهپیمایی باکو و نارداران شرکت و پیشاپیش مردم مسلمان و متعهد حرکت می کرد. در سال 1389 او به همراه همسر و فرزندانش برای پیوستن به کاروان آزادی و شکستن محاصره غزه اسم نویسی کرد. البته گفتنی است حاج علی اکرام، اشغال بخشی از اراضی کشورش آذربایجان توسط همسایه غربی آن ارمنستان را هم داخل در این موضوع می دانست و همواره از این حادثه ناراحت بود و قبل از دستگیری و حبس توسط حکومت علی یف، کمکهای فراوانی به رزمندگان آذری در جبهه ها می کرد. او کمک به آزادسازی اراضی اشغالی آذربایجان را وظیفه همه مسلمانان و در عین حال حکومت علی یف را در تداوم این اشغال مقصر می دانست! چرا که معتقد بود حیدر علی یف برای تحکیم و تثبیت پایه های حکومت خود و خاندانش در آذربایجان، از خیر حل مناقشه ارمنستان – آذربایجان گذشته، و موضوع را حواله به تدبیر « گروه مینسک» کرده، خود و دولتش را از درد سرهای سیاسی راحت ساخته، مشغول حکمرانی است و برای آرام کردن مردم و فریب افکار عمومی، شعار «آزادسازی قره باغ از طریق صلح» را در بوق و کرنا گذاشته و به هیچ کس اجازه چون و چرا نمی دهد. بنا بر این، حکومت علی یف ها (پدر و پسر) نیز درست به اندازه اشغالگران ارمنی در موضوع قره باغ و اراضی اشغالی آذربایجان گناهکار و مقصر است.
مخالفت با استکبار جهانی؛ این موضوع کمابیش برای آگاهان معلوم و مسلم است که مرحوم حاج علی اکرام تا آخر عمرش اندیشه دشمنی با اسکتبار عالمی به سرکردگی آمریکا را با الهام از رهبری انقلاب اسلامی تبلیغ می کرد و در عمل نیز آن را به عنوان یک ارزش نشان داد. در اینجا به نقل خاطره ای از زبان یک ایرانی اکتفا می کنم که در دوره شوروی به سال84 – 1983 (63 – 1362) در نارداران حاج علی را دیده بود. او به نگارنده این حروف گفت:
- حاج علی اکرام در همان سالها (84– 1983)می رفت پشت بام و اذان می گفت و به سبک ایرانیها، بعد از اذان با صدای بلندی و به زبان فارسی شعار می داد: مرگ بر آمریکا، مرگ بر شوروی، مرگ بر اسرائیل، ... این ایمان محکم و شجاعت او مایه تعجب دیگران می شد و این درست زمانی بود که حاج علی اکرام در حاکمیت شوروری و در اوج قدرت آن ابر قدرت زندگی می کرد، اما او پایبند ایمان و اعتقادش بود و در تبلیغ آن اعتنایی به احدی نمی کرد و هیچ ترسی از هیچ قدرتی نداشت.
امر به معروف و نهی از منکر ؛ اندیشه امام خمینی در بحث امر بمعروف و نهی از منکر و موضوع دفاع، بسیار فراتر از امور جاری و پیش پا افتاده در جوامع اسلامی است. ایشان اصلاً تشکیل حکومت اسلامی و اصلاح حکومتهای جوامع اسلامی و دفع شرّ اجانب از جان و مال و ناموس و خاک مسلمانان را در گرو اجرای اصل امر به معروف و نهی از منکر و عمل به دفاع اسلامی ممکن می دانست. اندیشه و فعالیت حاج علی اکرام از این دیدگاه حایز اهمیت است، آن بزرگوار نمونه عینی یک مسلمان آمر به معروف و ناهی از منکر و مدافع حیثیت دینی و ملی مردمش بود و در سه دهه آخر عمرش بی هیچ ملاحظه ای و بی هیچ ترس و واهمه ای به این فریضه دینی عمل کرد. جالب اینکه او با شجاعت و در عین حال خیلی منطقی، اغلب افراد قدرتمند و حاکمان جور را از ظلم و ستم و کردار زشت نهی و به اصلاح اعمال و کردارشان و خدمت به مردم و عمل به احکام دین اسلام، امر می کرد قربه الی الله.