نگاهی به مسلک پوچ بهائیت
نگارش و پژوهش: استاد بهمن بهرامپور
جریان شناسی تاریخ معاصر، با بررسی و تجزیه و تحلیل آنچه بر گذشته ی جامعه ی مسلمان ایران رفته است، می تواند ابزاری مؤثر برای شناخت نسل حاضر و نسلهای آینده، از تاریخ این مرز و بوم باشد. هر فرد علاقمند به تاریخ سرزمین ایران، میتواند به ریشه یابی حوادث بپردازد و تاریخ گذشتگان را آیینهی عبرتی بداند. اگر چه، حوادث تاریخی تکرار ناپذیرند اما، علم تاریخ قابل تعقل و تجربه است و ریشه و علل مشابه، حوادثی مشابه را خلق میکنند. اگر نگاهی اجمالی به تاریخ این سرزمین کهن بیندازیم متوجه میشویم که همواره این تجربهپذیری انجام شده و برخی از حکومت های مشابه روی کار آمدند و علل و زمینه ها فراهم شده و آنها از میان رفته اند. کتاب مقدس قرآن کریم، قرنها پیش این حقیقت را در ضمن آیهای پر محتوا بیان شده است.
« شَرَعَ لَکُم مِنَ الدِّینِ ما وَصَّی بِهِ نُوحاً وَ اَلَّذی أوحَینا إِلَیکَ وَ مـا وَصَّینا بِـهِ إِبراهیمَ وَ مُوسی وَ عیسی أن أقیمُوا الدِّینَ وَ لا تَتَفَرَّقُـوا فیهِ کَبُرَ عَلَی المُشرِکینَ ما تَدعُوهُم إِلَیهِ اللهُ یَجتَبی إِلَیهِ مَن یَشاءُ وَ یَهدی إِلَیهِ مَن یُنیبُ»
برای شما آیینی مقرر کرد، از همان گونه که به نوح توصیه کرده بود و از آنچه بر تو وحی کردهایم و به ابراهیم و موسی و عیسی توصیه کرده ایم که دین را بر پای نگه دارید و در آن فرقه فرقه مشوید. تحمل آنچه بدان دعوت میکنید بر مشکران دشوار است، خدا هر که را که خواهد برای رسالت خود برمیگزیند و هر که را بدو باز گردد به خود راه می نماید.
گلادستون نخست وزیر وقت انگلیس در قرن نوردهم با حضور در مجلس این کشور، در حالی که یک جلد قرآن را بر سر دست گرفته بود، به نمایندگان خطاب کرد و گفت، تا این کتاب در دست مسلمین است کاری از انگلستان بر نمیآید و نمیتوانیم بر آنها حکومت کنیم. ریشه یابی سیاستهای ضد اقتدار تشیع، پیرامون این که شیعه به تمام معنا از برقراری حکومت اسلامی دور نگاه داشته شود، یا اگر حکومت بر اساس مبانی حکومتی اسلام نیست، حکمرانی از تبار شیعیان در رأس کشوری مسلمان قرار نگیرد، به دوران بعد از رحلت رسول خدا (ص) بر میگردد که امثال کعب الاحبار یهودی در شکل گیری شورای تعیین خلیفه مؤثر بودند. هدف اصلی قدرت های استکباری به چالش کشیدن موقعیت رهبری تشیع در تعیین سرنوشت سیاست کشورهای اسلامی است. زیرا مقام ولایت امر مبارزه با هیولای استعمار در هرکجای دنیا را وظیفه حکومتی داسته، به هرنوع ممکن جنبش های ضـد استــکباری را حمایت یا دلالــت و هــدایت میکند. چنــان کــه ائمه طاهرین – علیهم السلام- نیز این روش را داشته اند.
در فرقه ضاله بهائیت که ساخته انگلیس در دوره قاجار است، مرجعیت و رهبری دینی جایگاهی ندارد. بهائیان با جشن و پایکوبی در روز دوم محرم به خاطر تولد علی محمد باب شیرازی، عاشورا را معدوم و نیست شده میدانند. بنابر این مبارزه با اسلام و عاشوراستیزی در رأس برنامه های آنها قرار گرفت و با توجه به این که هدفشان مبارزه با اسلام و مواجهه با دو گروه سنی و شیعه بود، برای رسیدن به توطئههای خود، همزمان با ایجاد فرقه ضاله بهائیت در میان شیعیان، سراغ اهل سنت رفته، فرقه وهابیت را توسط محمدبن عبدالوهاب در میان اهل سنت ساختند. با مطالعه کتب تاریخی میتوان به جهات و علل تأسیس فرقهها و مسلکه ای ضد دینی با نام دین، پی برد. محمدرضا آشتیانیزاده ، سیاستمدار آگاه و پر اطلاع عصر پهلوی در گزارش خود، به یک نکته مهم که بسیار حائز اهمیت می باشد اشاره کرده و می نویسد: «در سفارت انگلیس اگر میخواستند از ایرانیان استمداد کنند، حتما یهودی یا ارمنی یا بهائی یا زردشتی [انتخاب می کردند] و برای مشاغل نازلتر از قبیل فراشی یا نامه رسانی، باغبانی و غلامی از پیروان فرقه «علی اللهی» برمی گزیدند و به عبارت دیگر مستخدمین بومی سفارت انگلیس در تهران، از هر فرقهای بودند غیر از شیعه اثنی عشری.»
تشکیللژهای وابسته به استعمار خارجی و فریبکاران داخلی است که از همان آغاز پیدایش استعمار در جهان اسلام به صورت تقویت جرگههای سابقهدار صوفیانه و به وجود آوردن مسلک وهابیت، وبه شهرت رساندن امثال شیخ احمد احسائی (بنیانگذار فرقه شیخیه) ایجاد شده و به نحو مستمر تا امروز ادامه دارد. این اقدمات استعماری در کنار تحریف احکام، نظیر «خمس» به «عشیریه» موسوم در یهود، یا تجدید بتپرستی دوران قبل از اسلام به دستور «تجسم صورت» مخلوقی از مخلوقات در «ایاک نعبد و ایاک نستعین» و ادعای نیابت خاصه تحت عنوان قُطبیت صوفیه و رُکنیت شیخیه، چنان عمل کردند که نتیجهاش ایجاد ناسازگاری در بین دیانت و ملیت، ایران و اسلام، جدائی دین از سیاست و دینداران از سیاستمداران بود، در صورتی که به استناد نظر فیلسوف و متفکر بزرگ اسلامی ملاصدرا، سیاست هیچ راهی ندارد مگر این که در ظل شریعت قرار گیرد. زیرا اینها مانند روح و جسد در یک کالبد هستند
...ادامه دارد
از فرقه سازی در اسلام تا دشمنی با تشیّع
نویسنده: بهمن بهرامپور (پژوهشگر مسایل اجتماعی و تاریخی)
این حدیث را شیعه و سنی به تواتر از پیغمبر (ص) نقل کرده اند که فرمود: بعد از من هیچ پیمبری نخواهد آمد، بعد از قرآن هیچ کتاب آسمانی از سوی خدا نازل نخواهد شد و بعد از امت من امتی نیست، پس حلال و حرام خدا تا روز قیامت همان است که خداوند بر زبان من جاری نموده است.
این حدیث پشتیبانی صریح قرآنی هم دارد که پیامبر اسلام حضرت محمد (ص) را «خاتم النبیین» یعنی آخرین پیامبر الهی معرفی کرده است. اما برخلاف این اعتقاد قرآنی و دینی مسلمانان، گاه دستها و جریانهایی پلید با مقاصد سیاسی و با استفاده از ناآگاهی مسلمانان عوام، اقدام به فرقه سازی و راه انداختن دین های جعلی و پیغمبران دروغین کرده، مردم عوام را فریب داده، در بین مسلمانان شکافهای انحرافیِ اعتقادی و فکری ایجاد کرده اند که امروز شاید گروه تروریستی «داعش» (شاخه جدیدی از وهابیت) تازه ترینش باشد گرچه آخرینش نخواهد بود! همچنین «شیعه انگلیسی» و «سنی آمریکایی» روی دیگر این سکه نیرنگ شیطانی است که امروز دنیا شاهد آن است
جریان شناسی تاریخ معاصر، با بررسی و تجزیه و تحلیل آنچه بر گذشته جامعه مسلمانان ایران رفته است، می تواند ابزاری موثر برای شناخت نسل حاضر به ویژه نسلهای آینده، از تاریخ این مرز و بوم باشد. هر فرد علاقمند به تاریخ سرزمین ایران، می تواند به ریشه یابی تاریخ حوادث ایران بپردازد و تاریخ گذشتگان را آیینه عبرتی بداند. اگر چه حوادث تاریخی تکرار ناپذیرند اما علم تاریخ قابل تعقل و تجربه است و ریشه و علل مشابه، حوادثی مشابه را خلق میکنند. اگر نگاهی اجمالی به تاریخ این سرزمین کهن بیندازیم متوجه می شویم که همراه این تجربه ناپذیری انجام شده، برخی از حکومتهای مشابه روی کارآمدهاند و علل و زمینههای فراهم شده و آنها از میان رفته اند.
گلادستون نخست وزیر وقت انگلستان با حضور در مجلس این کشور در حالی که یک جلد قرآن را بر سر دست گرفته بود به نمایندگان خطاب کرد و گفت: تا این کتاب در دست مسلمین است کاری از انگلستان بر نمیآید و نمی توانیم بر آنها حکومت کنیم.
البته کسان دیگری قبل از گلادستون هم به این تیجه رسیده بودند.
هر دین الهی سه نشانه دارد:
1- ادیان قبلی بشارت در به وجود آمدن آن دین بدهند: یعنی پیامبران گذشته یا حداقل یک دین گذشته تصدیق کند که بعد از من چنین پیغمبری یا چنین دینی و چنین کتابی خواهد آمد که همه ادیان چنین بودند.
2- معجزه داشتن، بدین معنی چون صاحب وحی و امام هستند باید چیزی از خود نشان دهند که دعوی آنها را ثابت کند. اکثر پیامبران چون صاحب اعجاز و کرامت بودند، از این رو چیزی خارقالعاده و حرکتی نشان دادند که دیگران از آن عاجز بودند.
3- اثبات گفتار ادعا کننده آن دین: بدین معنی که بتواند صدق گفتارش را برای همه ثابت کند البته ممکن است در اثر ریاضت مانند هندیان و جوکیان هندی کار خارقالعاده ای کنند اما فقط همانطور که در باره اشخاص و صلاحیتشان تحقیق میکند دین چنین است. بنابراین «علیمحمد باب شیرازی» بانی فرقه بابیت و بهائیت را در حضور ناصرالدین شاه و علماء وقت امتحان کردند، معلوم شد که دروغ میگوید و ادعایش باطل است.
ریشه یابی سیاستهای ضد اقتدار تشیع، پیرامون این که شیعه به تمام معنا از برقراری حکومت اسلامی دور نگاه داشته شود، یا اگر حکومت بر اساس مبانی حکومت اسلامی نیست، حکمرانی از تبار شیعیان در راس کشوری مسلمان قرار نگیرد، به دوران های بعد از رحلت رسول (ص) خدا بر می گردد که امثال کعب الاحبار یهودی در شکل گیری شورای تعیین خلیفه موثر بودند. در کنار بنی امیه و بنی العباس که به ظاهر مسلمانی میکردند، امثال کعب الاحبار یهودی را قراردادند و به این نیز اکتفا نکرده برای حسن بصری و سفیان ثوری کرامت سازی کردند تا سخنان آنان که در راستای منافع غیر مسلمانان است تاثیر بخشی داشته باشد و با داستان ساختگی دربانی معروف بن فیروزان کرخی و جنید بغدادی سنی تصوف را شکل دادند و مشکل دیگری بر مشکلات این چنانی افزود و درست همین ایام مثل ابوهریره، ابن ابی العوجا و ... را برای جعل حدیث استخدام نمودند.
چنان که به استناد گزارش دقیق تاریخ، ابوذر غفاری صحابی وفادار رسول خدا (ص) و حامی وصی او علی مرتضی (ع)، چوب دستی اش را در حالی که کعب الاحبار یهودی نسبت به مسائل مسلمانان اظهار نظر می کرد بر فرق او فرود آورد و فریاد کشید کار اسلام و مسلمانان به جایی کشیده که تو یهودی درباره اسلام و مسلمانان اظهار نظر میکنی؟!
به هر حال وقایعی نظیر آنچه اردشیرجی – راپورتچی انگلیس – خواستهاند، یا آشتیانی سیاستمدار ایرانی عصر پهلوی اشاره کرده است، نشان دهنده حقیقتی غیر قابل انکار است که هدف اصلی قدرت های استکباری به چالش کشیدن، موقعیت رهبری تشیع در تعیین سرنوشت سیاست کشور های اسلامی است. زیرا مقام ولایت امر مبارزه با هیولای استعمار در هر کجای دنیا را وظیفه حکومتی دانسته، به هر نوع ممکن جنبشهای ضد استکباری را حمایت یا دلالت و هدایت میکند. چنان که ائمه طاهرین – علیهم السلام – نیز این روش را داشته اند .
کسانی که در خدمت هوای نفس نغمهای را آغاز کرده اند مورد توجه استعمار قرار گرفته، تحریک به ادعا شدهاند. در کتاب «فتنه گران سیاست سیاه» نوشته سید ملک محمد مرعشی چنین آمده که مانند صوفی اسلام با لباس زهد و صورتی آراسته سوار بر هودجی با 360 نفر فدائی که اطراف هودج بودند و 50 هزار شمشیرزن به عنوان امام زمان از افغانستان به سوی خراسان حرکت کرد، یا «خواجه یوسف کاشغری» که با هزار جنگجو از میان ترکمنها به نام امام زمان برای تسخیر ایران به سمت گرگان حرکت داده شد ولی هیچکدام از این امام زمانهای انگلیسی موفقیی حاصل نکردند.
عاشورا و حماسه پرشکوه آن پدیده ای است که همواره رمز و راز نیروی پنهان و آشکار شیعیان و آزادی خواهان بوده است. قدرت این رمز و راز آن چنان است که دشمنان اسلام را همیشه در حیرت و شگفتی و سر درگمی فرو برده است. از این رو دشمنان به ویژه صهیونیسم جهانی بر آنند تا با شبیه سازی و بهره گیری از این واقعه برای دنیای پوشالی و خیالی خود جلوه های جعلی مقدس و آسمانی بدهند. برای مثال در سه کنفرانس جهانی تورنتو، واشنگتن و اورشلیم (بیت المقدس)، «فرانیس فوکویاما» پژوهشگر و تاریخ نگار ژاپنی الاصل تبعه آمریکا کتاب «پایان تاریخ» خود را در برابر کتاب «برخورد تمدنها» اثر ساموئل هانتینگون ارائه کرد. فرانسیس فوکویاما شخصیتی نیمه سیاسی و نیمه فلسفی دارای کار در اداره امنیت آمریکا و نیز تحلیلگر نظامی شرکت «رند» از شرکتهای وابسته به پنتاگون است. او اظهار نظر نموده که: «بازشناسی هویت شیعه» یعنی، شیعه پرنده ای است که افق پروازش بالاتر از تیرهای ماست. پرنده ای که دو بال دارد: یک بال سبز و یک بال سرخ.
او بال سبز این پرنده را مهدویت و عدالتخواهی و بال سرخ را شهادت طلبی معرفی کرده که ریشه در کربلا دارد و شیعه را فناناپذیر کرده است. بقاء و پیشرفت تشیع از دو چیز نشات گرفته است: عاشورای حسینی و انتظار فرج به همین دلیل فرانسیس فوکویاما تشیع را به پرندهای تشبیه میداند که دارای دو بال است.
نویسنده معتقد است شیعه بعد سومی هم دارد که اهمتیش بسیار بالاست و او می گوید این پرنده، زرهی به نام ولایت پذیری به تن دارد و قدرتش با شهادت دو چندان می شود . شیعه عنصری است که هر چه او را از بین می برند بیشتر می شود. فوکویاما مهندسی معکوس را برای شیعه و مهندسی صحیحی را برای خودشان تعریف می کند و می گوید: مهندسی معکوس شیعیان این است که ابتدا ولایت فقیه را خط بزنید! تا این را خط نزیند نمی توانید به ساحت قدسی کربلا و مهدویت تجاوز کنید. برای پیروزی بر یک ملت باید مردم را تغییر داد. ابتدا ولایت فقیه را خط بزنید در گام بعدی شهادت طلبی به رفاه طلبی تغییر میکند. موضع فرهنگ عاشورا و شهادت طلبی موضوعی است که در هر ساله شیعیان با برگزاری مراسم این فرهنگ را زنده نگه میدارند و ما تصمیم گرفتیم با حمایتهای مالی از برخی از سخنرانان و مداحان برگزار کننده اصلی این مراسم و عقاید و بنیانهای شیعه و فرهنگ شهادت طلبی را سست و متزلزل کنیم. مسائل انحرافی در آن به وجود آوریم به گونه ای که شیعه یک جاهل خرافاتی در نظر آید.
اگر این دو را خط زدید خود بخود اندیشه های امام زمانی را از جامعه شیعه رخت برمی بندد. همچنین باید تبلیغات گسترده ای را بر ضد جوامع و رهبران دینی شیعه صورت دهید تا آنها مقبولیت خود را در میان مردم از دست بدهند!
اما با اطمینان باید گفت شیعه حقیقی و آگاه و بلکه همه مسلمانان در دنیا با پیروی از قرآن و اسلام و مکتب اهل بیت (ع) و با بهره مندی از روشنگری های رهبران دلسوز و آزاده دینی بخصوص رهبر معظم انقلاب اسلامی آیت الله خامنه ای، این توطئه های شیطانی، صهیونیستی و ضد اسلام را خنثی خواهند کرد.
منبع: دوهفته نامه «دنیز» شماره 102 - مورخ 28 دی ماه 95؛ ارومیه
بهمن بهرام پور، مرد عرصه های زندگی
جدم «بهرامبیگ» یکی از سرداران بزرگ ایل قاراپاپاق سولدوز در اواخر دوره قاجاریه بود که در جنگهای قدیمی شهر سلماس در فتنه هجوم قوای مسلح «مارشیمون» و خواهرش سورمه و برادرش ایشا؛ با نفرات خود به منطقه عزیمت کرد و در دفاع از شهر سلماس نقش به سزایی داست. پدرم «بخشعلی» نیز از قهرمانان ایل قره پاپاق نقده بود و سواد قدیمی هم داشت؛ زمانی که رضا شاه پهلوی به ارومیه آمد و ارومیه به «رضائیه» تغییر نام یافت، پدرم خدابیامرز به خاطر اعتراض به وضع اسفبار و نامناسب سربازان در سربازخانهها، موجب خشم رضا شاه شد و به امر رضا شاه زندانی گردید! ...»
این جملات آغازین مردی فزرانه و متواضع بود که در دفتر نشریه دنیز در باره پیشینه خاندان پرافتخار خویش، برزبان آورد؛ او «بهمن بهرامپور» مرد عرصه اقتصاد و پژوهشگر مسایل اجتماعی و فرهنگی ایران است، همچنین صاحب ذوقی لطیف و قریحهای شاعرانه است و از فرزانگان فرهنگی و از فعالان پرتلاش اقتصادی استان آذربایجان غربی به شمار میرود.
تولد و تحصیل
بهمن بهرامپور در سال 1329 در روستای طالقان – دهستان حسنلو در بخش «محمدیار» شهرستان نقده چشم به جهان گشود. دروس ابتدائی را تا کلاس ششم در دهستان حسنلو خواند که شش کیلومتر راه پیاده از زادگاهش فاصله داشت و متوسط رشته ادبیات را در شهرستان نقده به پایان برد. در ارومیه دوره کاردانی را در هنرستان کشاورزی (انیستیتو تکنولوژی سابق) گذراند و فوق دیپلم ادبیات و زبان انگلیسی را به عنوان شاگرد ممتاز و به صورت غیابی و مکاتبهای از کالج لندن انگلستان اخذ نمود.
میگوید: قبل از انقلاب که در ارومیه درس می خواندم، در منزل عمویم مرحوم حبیب بهرامپور اقامت داشتم و از دوستان دوره تحصیل با «حمید صداقت پیشه» بسیار صمیمی بودم، در اوقات نماز باهم به مسجد سردار و مسجد مناره میرفتیم، مخصوصا در ماه مبارک رمضان که شبهای قدر هم احیا میداشتیم و از طریق مسجد با علما مرتبط شدیم از جمله با حاج اقا حسنی امام جمعه مجاهد ارومیه، که در بیداری ما و همه نسل جوان قبل از انقلاب در ارومیه ایشان بسیار موثر بود و ما او را خیلی دوست داشتیم
مبارزه با بهائیت
حمایت رژیم شاه از فرقه ضاله بهائیت و صاحب منصب بودن برخی از پیروان متنفذ این گروه وابسته به اسرائیل در دربار شاه، وزارتخانهها، ادارات، سازمانها و ساواک، واقعیتی انکارناپذیر است و احتیاجی به ارائه سند و مدرک ندارد. بنابر این فعالیت این فرقه ضد اسلام در جامعه اسلامی ایران آن روز به مثابه یک آیین رسمی، از نظر سران رژیم شاه امری قانونی و رسمی بود گرچه مردم و رهبران دینی ایران و علما و روحانیون، این فرقه را دشمن اسلام می دانستند. بهرامپور میگوید: در سال 1351 عالم برجسته و پژوشگر معروف مرحوم شیخ عبدالرحیم عقیقی بخشایشی از قم به ارومیه آمده، در مسجد دادخواه محله «درهچایی» این شهر منبر میرفت. ایشان یک روز در افشای ماهیت گمراه کننده گروه بهائیت، سخنرانی روشنگرانهای ایراد کرد. بعد از این سخنرانی، من در حضور مردم بیاناتی در مورد لزوم محدودسازی فعالیت این گروه ضد اسلام ایراد کردم و یکی از کتابهای بهائیت را که از دوستی گرفته بودم و گاه نگاه می کردم، جلو چشم مردم آتش زدم! ... این اقدام من منجر به دستگیریم از سوی سواک گردید که دو ماه در ساواک ارومیه و سه ماه هم در ساواک تهران نگه داشتند. رییس ساواک در تهرانشخصی بود به نام «زند کریمی» که مرا به اهانت به مذاهب و ادیان متهم می کرد! من می گفتم: من به هیچ مذهبی توهین نکرده ام، بهائیت که نه مذهب است و دین. خلاصه بعد از سه ماه بازداشت و شکنجه آزاد شدم و به ارومیه برگشتم و هنوز هم با گذشت بیش از چهل سال از آن ایام، آثار شکنجه ساواک در سر و رویم و میان ابروهایم باقی است!
در میدان اقتصاد
بهمن بهرامپور بعد از انقلاب اسلامی به امور اقتصادی و تولیدات کشاورزی و پرورش ماهی و ماکیان مشغول شده و به موفقیتهایی درخشان دست یافته، بارها به عنوان کارآفرین ممتاز انتخاب شده، تقدیرنامه گرفته (نزدیک 80 مورد) و علاوه بر داخل، از سوی کشور ترکیه هم به خاطر پرورش ماهی مورد تقدیر قرار گرفته است. مشوق اصلی او در تولیدات اقتصادی و خدمت به کشور در این عرصه، دوست همولایتیاش روحانی شهید شیخ «علی علمی نیک» بوده است.
او خود میگوید: «بعد از انقلاب میخواستم به کارهای دولتی بپردازم که هم سابقه انقلابی خوبی داشتم، هم مدرک تحصیلی و هم در صف یاران انقلاب بسیار فعال بودم، اما به پیشنهاد روحانی نیکنام و دوست شهیدم «شیخ علی علمی نیک» به کارهای اقتصادی و تولیدی روی آوردم، من از دوران نوجوانی و مدرسه با شهید علمی نیک دوست و آشنا بودم،
او میگوید: در سال 1342 که امام خمینی قیام کرد و دستگیر شد، ما بچه بودیم من و شهید علمی نیک؛ اما میدیدیم که پدرانمان هر شب در خانه یکی از روستایان منطقه جمع میشدند و در باره حوادث قم و تهران و ورامین، صحبت میکردند ... ما هم در حواشی این ماجراها، در فضایی صمیمی و دوستانه بزرگ میشدیم و مسایل اجتماعی و سیاسی را کمابیش میفهمیدیم.»
بهرامپور در تاریخ 20 خرداد 1358 از سوی عوامل راهزن حزب منحله دمکرات در جاده پیرانشهر – جلدیان دستگیر شد و بیش از دو ماه در زندان دولوتوی سردشت محبوس ماند و مورد شکنجه و آزار از سوی عوامل حزبی قرار گرفت.
وی از سال 1359 با توصیه شهید والامقام حجتالاسلام علی علمی نیک، به فعالیت در عرصه زراعت و تولیدات کشاورزی و خوراکی، همت گماشت و با احداث گاوداری اصیل و پرورش ماهی سردابی (قزل آلا) در محل سکونتش در این زمینه توانست خدمات شایان توجه و تحسینی به کشور و ملتش به سامان برساند و حتتی کارآفرین نمونه جهانی، کشوری و استانی شناخته شد و مورد توجه تمامی کارشناسان و مسئولان کشوری و استانی گردید.
در عرصه فرهنگ و پژوهش
بهمن بهرامپور که از سالهای جوانی اهل مطالعه و تحقیق و نوشتن بود، فعالیتهای گسترده اقتصادی و تولید محصولات زراعی و گوشتی، هرگز وی را از تلاشهای علمی، پژوهشی و تولید آثار فکری و قلمی باز نداشت، او در این عرصه نیز به موقعیتهای چشمگیر پژوهشی در موضوعات فرهنگی و اجتماعی دست یافت. تاکنون آثار متعدد قلمی از وی منتشر شده از جمله:
آتش در خرمن، مخدر در جهان امروز، بررسی و روانکاوی جوانان امروز، روانکاوی و علل ازدواجهای ناشناخته،، شخصیت و تربیت کودکان، زنان عاشق و ...
آثار در دست انتشار :
مجموعه اشعار ترکی و فارسی، طلاق، دلیرمردان آذربایجان غربی (ایل قره پاپاق سولدوز)، حجاب، روانکاوی و علل ازدواجهای جوانان کجاست؟ به حق و حقوق زنان احترام بگذاریم، بهائیت دستنشانده انگلیس و اسرائیل؛ آیندهنگری تحلیلی پسران و دختران امروزی.
او همچنین مدیر انتشارات «سولدوزبایجان» است در شهر نقده است و تاکنون کتب چندی را منتشر کرده است. بهرامپور مرد زندگی است و قدردان همسر و فرزندانش؛ میگوید: همسرم خانم دلآرا برزگر» در کارها و فعالیت هایم پشتیبان و کمککار من بوده، همسری مهربان است و فرزندانمان را خوب تربیت کرده است. فرزندانم همگی متدین و تحصیل کردهاند و دخترم «یاسمن» اهل تحقیق و نویسنده است.
مبارزه با اعتیاد در کشور جدی نیست!
بهرامپور به عنوان کسی که نزدیک به بیست سال در موضوع علل و انگیزههای اعتیاد به مواد مخدر، تحقیق و پژوهش میدانی میکند، معتقد است که امروزه مبارزه دستگاههای دولتی و رسمی با بلای خانمانسوز اعتیاد جدی نیست و این مبارزات اغلب روی کاغذ است! و در محدوده تبلیغات پر سر و صدا و برپایی نمایشگاههای پرزرق و برق و برگزاری همایشهای پرهزینه و ارائه گزارشهای تبلیغاتی و چاپ بنرهای تبلیغاتی خلاصه میشود و جدی نیست؛ برای همین است که هر چه دامنه این به اصطلاح مبارزه با اعتیاد بیشتر میشود، آمار اعتیاد هم هر سال به همان مقدار بیشتر بالا میرود! ... پس نتیجه این میشود که یا در اصل مبارزهای با اعتیاد صورت نمیگیرد یا الکی و غیر جدی است، این واقعیت تلخ را به خود مسئولان هم گفتهام.
منبع:دوهفته نامه «دنیز» شماره 96