بی تو
(غزلی در استقبال از «ماه» شعبان، با احترام به مقام معظم رهبری آیت الله خامنه ای و با سپاس ازسید بشیر حسینی)
بهار عشق شکوفا نمی شود بی تو
بیا که غنچه دل وا نمی شود بی تو
بر آی از افق ای آفتاب صبح امید
که شب رسیده و فردا نمی شود بی تو
چو لاله در دل ما داغ نامرادی هاست
جهان به کام دل ما نمی شود بی تو
هزار رود خروشان به دشتها جاریست
یکی روانه دریا نمی شود بی تو
به لطف خود گره از کار عاشقان بگشای
که عشق و عاطفه معنا نمی شود بی تو
ز سرد مهری شبهای هجر دلتنگم
بیا که عقده دل وا نمی شود بی تو.
مصطفی قلیزاده عَـلیار
اشاره - درست دو ماه پیش در 26 اسفند 89 حاج علی اکرام علی یِف مرد مومن و مجاهد دار فانی را وداع گفت. من پنجشنبه 19/1/90 توانستم در مجلس یادبود هفتگی آن مرحوم در زادگاهش نارداران - باکو شرکت نمایم و سر مزارش حاضر شوم.... غزل ترکی ذیل (سَنسیز : بی تو) حاصل تأثراتی است که آن روز بی او گریبان روحم را گرفته بود و زمزمه ای است که شاید برای خودم باشد.
سَنسیز
حاج علی اکرام ماتمینده
اوجالیر گؤیلره افغان و هارایلار سنسیز
اود وورور جانیمیزا شعله لی وایلار سنسیز
لحظه لر هر بیری بیر گون کیمی، هر گون بیر ایل
چوخ آغیر کئچمه ده دیر، هفته لر، آیلار سنسیز
بو کدردن خزرین ده اوره یی دالغالانیر
کوکره ییر هم آراز، هم کـُر، ... هامی چایلار سنسیز
نه بیلر کیمسه سنین تک بیزیم احوالیمیزی
نه ده بیر کس بیزه اؤز عشقینی پایلار سنسیز
سن گئدر کن، دئ گؤروم کیم قالاجاق حقه دایاق
داها بوندان سورا کیم حقّی هارایلار سنسیز
گئتدین اما قالاجاقدیر ابدی آمالین
کئچسه ده مین بئله یازلار، یا کی، یایلار سنسیز.
مصطفی قلیزاده علیار
19/ 01/90 باکو - نارداران
بی تو
(غزلی فارسی در انتظار خورشید عالمتاب عشق)
غزل ذیل را در سالهای دور و در اشتیاق رؤیت حضرت خورشید عالمتاب عشق گفته بودم، در اینجا ابیاتی از آن هدیه ناقابل را تقدیم منتظرانش می کنم :
بهار عشق شکوفا نمی شود بی تو
بیا که غنچه دل وا نمی شود بی تو
بر آی از افق ای آفتاب صبح امید
که شب رسیده و فردا نمی شود بی تو
هزار چشمه جوشان به دشتها جاری است
یکی روانه دریا نمی شود بی تو
چو لاله در دل ما داغ نامرادی هاست
جهان به کام دل ما نمی شود بی تو
ز سردمهری شبهای هجر دلتنگم
بیا که عقده دل وا نمی شود بی تو.