پنج توصیه اخلاقی:
حاج محمدحسن شرکت نقل میکند:
آیت الله بیدآبادی 5 سفارش مهم داشتند و همیشه می فرمودند که افراد ملتزم به آن باشند:
(1) همیشه با طهارت (وضوء) باشید.
(2) نماز اول وقت اقامه شود.
(3) بیداری سحر از دست نرود.
(4) غسل جمعه فراموش نشود.
(5) مهمتر از همه: همیشه خود را در حضور حضرت ولی عصر ارواحنا فداه ببینید(دائم الحضور بودن)
فیض حضور، صفحه 129
وبلاگ شبستان
شعری از: محمد عابدینی
جمعه ها فـاصله ام با تو فـقط یک قدم است
نـبـض شـیــدایـی مـن در نـوسـانِ قلم است
غـــزلــم بــــیــت نـــدارد غــزلـــم آواره است
غـزلم نـقطـه ی گـنگی ز وجود و عـدم است
بــر لــبـم آمـــده جــانـم گــلِ نـرگـس بـرگـرد
شاید این نـوحـه ی جاویدِ لـسانِ عجم است
و اگــر جــانِ مـــرا خــواســتـه بــاشـیـد آقـــا
بـا زبـانِ خـودتـان پـاسـخ مـن صـد نعم است
دلِ احــساس مـرا عــطرِ حـضورت بـُرده ست
عـددِ عـاشـقـیــم بــیـشـتـر از هر رقم است
عـشـقـت از ابــرِ غـزل بـر سـرِ قـلـبـم بـاریـد
شـاهـراهِ سـفــرِ قـرمـزِ عـشقت رگـم است
چهارده قرن جـهان بی تو به خود می پـیچد
چهارده ساعت اگر مانده بیایی نه کم است
حـــالِ دلـــدادگــی ام رو بــه وخـــامــت دارد
قـرصِ خـورشـیـدِ جـمـالِ تـو دوای دلم است
هیـچکـس چون تو سزاوارِ غزل گفتن نیست
شاعرِ عشق تو هستم غزلت بر لـبم است
روی خورشید تو گر پشتِ زمان پنهان است
نـائـبـت خـامـنـه ای مـاهِ تـمـامِ شبم است
حضور سبز شما
تقدیم به تمام شهیدان
· محمد عابدینی - ارومیه
اگرچه چشم زمین را عزایتان تر کرد
حماسه تان شب تردید را منور کرد
قسم به پاکی تان صبح صادق عشقید
که نورتان همه ی خاک را مسخر کرد
به بیکرانی دریای وصل پیوستید
نمی شود دگر این رود را مکدر کرد
حضور سبز شما در زمین خشکیده
تمام سال گل و غنچه را مکرر کرد
به احترام شما توتیاست هر خاکی
که خون سرخ شما دامنش معطر کرد
جهان چگونه نپا شد زهم در آن ساعت
که دید خون شما را و باز سر بر کرد
قساوتی که در این بادهاست، می گوید:
چه لاله ها که درین دشت باد پرپر کرد!
حقیقت است شما قلب سرخ تاریخید
چگونه می شود آیا که بی شما سر کرد؟!
و عشق نبض حیات است و تا ابد باشد
خدا برای همیشه چنین مقدر کرد.
این شعر را امروز چهارشنبه 6 مهر 1390 ‘ دوست شاعرم محمد عابدینی در کانون شعر و ادب حوزه هنری آذربایجان غربی در ارومیه برای حاضران قرائت کرد
ترانه های شوق دیدار
مقدم خورشید
شبها در خلوت خاموش خویش
به تومی اندیشند،
به آمدنت؛
و سپیده دم ها
به آواز روشن نور
بر مأذنه های بلند آفاق
مقدمت را گرامی میدارند ای خورشید.
بی حضور تو
حنجره صبح جمعه های ساکت بی تو
سرشار است از ندبه حیات
و نگاه نگران عصر جمعه ها
گم می شود در زمزمه سمات؛
آنک چرخ ایام
بی حضور تو
در بازی مهره های سرگردانش
حیران است
و در توالی گردش بی سرانجامش مات.
مصطفی قلیزاده علیار