انجمن ادبی آراز- 18
(منبع: پایگاه اطلاع رسانی حوزه هنری آذربایجان غربی و هفته نامه « آراز آذربایجان » مورخ شنبه23 بهمن 1389 و پایگاه اطلاع رسانی حوزه هنری آذربایجان غربی www.arturmia.ir)
بعد از ظهر چهار شنبه 20 بهمن 89 است. با شتاب خودم را به تالار صفی الدین اورموی حوزه هنری ارومیه می رسانم. شاعران یکی یکی می آیند. چهره هایی جدید را می بینم که تا حال ندیده بودم. مسؤول واحد آفرینشهای ادبی حوزه هنری و دبیر کانون شعر و ادب ابتدا با تبریک سی و دومین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی، به مسأله شعر انقلاب و تقش برجسته شاعر بلند آوازه معاصر ایران و جهان مرحوم استاد شهریار در این عرصه اشاراتی می کند و مثالهایی از وی می آورد: تو آن سروی که چون سر برکنی سرها بیارایی/ وگر سرور شدی آیین سرورها بیارایی... قوی بو انقلاب سئل کیمی آخسین/ گؤی گورولداسین، ایلدیریم شاخسین.. سلام ای جنگجویان دلاور/ نهنگانی به خاک و خون شناور...قلیزاده علیار افزود: شهریار به قدری بزرگ بود که در هر دو دوره حکومت پهلوی و جمهوری اسلامی حرمت و تجلیل دید، او یک شاعر مسلمان و مُحبّ اهل بیت (ع) بود و همین ویژگی شهریار را عاقبت به خیر کرد و او واپسین دهه عمر خود را صرف شعر انقلاب ، جبهه دفاع مقدس و نشر ارزشهای دینی نمود و دلداده امام خمینی و مقام معظم رهبری و نظام جمهوری اسلامی بود. قلیزاده علیار افزود: در طول تمام تاریخ چند هزار ساله ایران، فقط در این 32 سال اخیر مردم در صحنه تعیین سرنوشت خود و کشورشان دخیل بوده اند و این به برکت انقلاب اسلامی میسّر شده است و حتی تأثیر این انقلاب اسلامی و مردمی ایران در دنیا هم قابل مشاهده است که امروزه در کشور تونس و مصر به اوج رسیده و نظام طاغوتی در این دو کشور اسلامی ساقط می شود.
علی غنی زاده شاعر دفاع مقدس به دعوت قلیزاده علیار در جایگاه می نشیند به همراه خانم زهرا کریم زادگان ( مجری) برنامه شعر خوانی را شروع می کنند.شاعر پیش کسوت جناب استاد علی محمدیان (مسافر) غزل معروف امام خمینی را تضمین کرده بود که تقدیم حاضران می کند: تا که سرمست می معرفت یار شدم/ در بیابان طلب واقف اسرار شدم/ واله زلف خم اندر خم دلدار شدم/ « من به خال لب ای یار گرفتار شدم/ چشم بیمار تو را دیدم و بیمار شدم». تا شمیم نفس عشق تو مستی دهدم/ راز مستی به سراپرده جانان کشدم/ شیوه عشق چو شد چیره به عقل و خردم/ «فارغ از خود شدم و کوس اناالحق بزدم/ همچو منصور خریدار سر دار شدم» و... تضمین روانی بود. حسین غفاری نویسنده جانباز ارومیه ای را برای اولین بار در این محفل شاعرانه می بینم که شعر می خواند یکی فارسی و دیگری ترکی. معلوم شد شاعر هم هست او را با کتابهایی چون: شهید کشتکر، علمدار (شهید بابا ساعی)، مشک و بید مشک، عشق مُجاز و...می شناسیم که همه در عرصه دفاع مقدس است. حسین غفاری شعر فارسی اش را به ساحت امام زمان(ع) تقیم می کند: آسمان را پرده داری داده اند/ بر زمین جام صبوری داده اند/ می درخشد سرّ مکتوم سماء/ اختران مخمور جام باده اند/ فاش می گوید زبان غنچه راز/ بلبلان در حیرت او زاده اند/ بودِ پیدا از تو ناپیدا بود/ هستی اندر هستی ات بنهاده اند/ نورِ نورِ نور شمس الحق تویی/ مهر را آیینه داری داده اند/ رخ متابان، دور مستوری بس است، سالها این چشم ها باریده اند/ کعبه دلها، به امید ظهور/ تا طلوعت در تپش وامانده اند/ چشم ما را جرعه ای دیدار ریز/ درد را آخر دوایی داده اند.
یک رباعی از مصطفی قلیزاده علیار توسط مجری خوانده می شود ظاهراً تقدیم به رهبر کبیر و فقید انقلاب بود: ای چهره روشن تو آیینه صبح/ وی سینه تو صاف تر از سینه صبح/ از روشنی کلام تو فجر دمید/ در سینه تو نهفته گنجینه صبح.
حمید اکبری علی بیگلو همیشه شعر نوحه خوانده، همه به نوحه خوانی او عادت کرده اند، اما از خلاف آمد عادت این بار شعری در مایه های لیریک و تغزل آمیز می خواند و همگان تعجب می کنند: اله گتیرمگه کؤنول قوشونو / دولاندیم دالینجا گر سنه سینه/ چؤللری سیر ائتدیم هر یئره گئتدیم/ سئوردیم یئتیشم بیر سینه سینه/ قارا یئللر اسدی توفانه دوشوم/ دورنالار چالخاندی عمانه دوشوم/ عین پری یانان پروانه، دوشوم/ آغلادیم سیزلادیم هر سینه سینه/ یئل ووردو زندانین قاپیسین آچدی/ گؤزوم بره لندی هوش باشدان اوچدو/ بدنیم تیتره دی لرزه یه دوشدو/ گؤز یاشیم الدیم هر سینه سینه/ اکبری نین آدی دیللرده قالار/ یوواسیز قوشلارتک چؤللرده قالار/ غریب دورنا قورو گؤللرده قالار/ اؤلنده قالانار پر سینه سینه.
همه به به و آفرین می گویند و من به حرف سعدی می اندیشم که: هر بیشه گمان مبر که خالی است/ شاید که پلنگ خفته باشد!
شاعران دیگر هم شعر می خوانند از جمله:بابا علی جوانمرد،محمد رنجبری، مهناز صابونی، مسعود هرای، افتخارزاده، علی شجاع، علی حبیبی، نصوحی، جوانبخت و ...
مصطفی قلی زاده علیار یادآور می شود که امروز و در همین ساعت در اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی ارومیه برنامه ای ادبی و هنری در حال اجراست و برای اولین بار در ارومیه برنامه مشاعره به همت حمید واحدی و شرکت شاعران جوان اجرا می شود که یک حرکت ادبی خوبی است.
چهار شنبه 15 دی ماه 89 برابر با 30 محرم 1432 و 5 ژانویه 2011 ، از ساعت 4 تا 30/ 6بعد از ظهر طبق هفته های پیشین ، بیش از 60 نفر از شاعران و علاقمندان شعر و شاعری در تالار صفی الدین اورموی حوزه هنری آذربایجان غربی گرد هم آمده بودند تا در تنها محفل ادبی هفتگی شهر ارومیه پای قرائت و نقد شعر بنشینند. ابتدا مسئول واحد آفرینشهای ادبی حوزه هنری و دبیر کانون شعر وادب طی سخنانی خبر می دهد که بعد از ظهر یکشنبه ها سلسله نشست های نقد ادبیات معاصربا بررسی شاخصه های شعر انقلاب اسلامی و با حضور شاعر و منتقد ارجمند حمید واحدی در حوزه هنری استان شروع شده که برای شاعران جوان بسیار ضروری است از این مباحث و فرصت بهره متد شوند.
قلیزاده علیار با یادآوری چهارمین همایش شعر دفاع مقدس که هفته گذشته و روز 9 دی ماه از سوی اداره کل بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس آذربایجان غربی در ارومیه برگزار شد، افزود: این قبیل برنامه های فرهنگی – ادبی پیامگستر و ارزشی هرچه بیشتر باشد، موجب تلطیف فضای روحی جامعه و گسترش فرهنگ پایداری و دینی و ملی می گردد.
در اینجا یک از شعرای پیش کسوت گفت: بله این برنامه خوب بود ولی به شاعران پیش کسوت که دعوت شده بودند و اکثرشان هم دوره هشت ساله دفاع مقدس را دیده اند، هیچ اعتنائی حتی در حد تعارف هم نشد! انگار که ما را برای زینت مجلس دعوت کرده بودند ...دیگری گفت: آخر وقتی یکی از مسئولان مدعو بیش از نیم ساعت به ایراد سخنان با ربط و بی ربط در چنین محفل شاعرانه می پردازد و بعد از آن افاضات عریض و طویل پا می شود و دنبال دیگر کارهایش یا استراحتش می رود ، معلوم است که به خود شاعران کمتر نوبت شعرخوانی می رسد!...سومی گفت: یکی از شاعران هم در حد سه – چهار شاعر شعر خواند و ...مسئول واحد آفرینشهای ادبی حوزه هنری که مشاهده کرد مثل اینکه درد دل شاعران کم کم شروع شده و احتمالاً ادامه یابد و چندان هم به این محفل هفتگی مربوط نمی شود، دامنه سخن را جمع کرد و گفت: البته این گله گذاری ها بجا و تا حدی شاید وارد باشد، ولی قصد برگزار کنندگان همایش شعر دفاع مقدس قطعاً این نیست که به کسی بی اعتنائی شود، بلکه گاهی این مسائل ناخوسته پیش می آید و انشاءالله در برنامه های آتی جبران می شود به ویژه حرمت به شاعران پیش کسوت که تقریباً واجب است هم شرعاً و هم عقلاً. وی با قرائت یک رباعی عاشورایی از غلامرضا دانش فروز به سخنانش پایان می دهد:
از خون گلویت اسم اعظم جاری است/ اسرار تو در بغض دو عالم جاری است/ در سوگ تو ای ستاره سرخ زمین/ از چشم ملک اشک دمادم جاری است
شاعر نام آشنا و پیش کسوت کریم گل اندام به دعوت دبیر کانون شعر و ادب در جایگاه مجری قرار می گیرد، و با زهرا کریم زادگان ( منشی و مجری ثابت کانون) به اجرای برنامه این هفته می پردازند. کریم زادگان با شعری زیبا از عمران صلاحی آغاز می کند. درگاهقلی عطارد شعری به شیوه عاشیقها و با عنوان « دیوانی» می خواند که گل اندام خرده گیری های می کند و دیگران هم. علی آزاد قوشچی با صدایی بلند یک چهارپاره با عنوان « آهنگ رهایی» می خواند:
بیا ای دوست تا همت نماییم/ که وقت همت ما هم سرآید/ همانا هرکسی را مهلتی هست/ زمانی مهلت ما هم سرآید....شعر آزاد کمی طولانی بود که با آن صدای بالا بلند یکریزش کمی مانده امان حوصله از حاضران بگیرد! و به خیر گذشت! نقدی حاشیه گونه هم بعضی ها به شعرش زدند.
معصومه قاسمی شعری متفاوت در موضوع انتظار موعود می خواند که قابل توجه است و به گفته گل اندام: دکتر شریعتی را با کتاب « انتظار، مکتب اعتراض» اش به یاد می آورد. صیاد گلی پور(آغجا اوغلان) چند شعر ترکی کوتاه می خواند در مرثیه فاجعه خشک شدن دریاچه ارومیه و بی اعتنائی کسانی که می توانستند کاری بکنند:
یارپاقلار اووجوندا آغاجلاریمیز/ قاناد آچیب گؤیدن اوچان قوشلاردان/ گئجه – گوندوز بولودلاری سورورلار/ بیر بئله آه چکیب یول گؤزله مه یین/ یاغمورلار تانری نین الیندن چیخیب/ یاراسالار گؤیده آت چاپدیراندا/ گؤی بولودلار اؤلکه میزه آغلامیر/ بیر مسلمان تاپین دورسون قورتارسین/ فلاکتدن نئچه میلیون انسانی!
خدیجه حسن پور یک مثنوی در عرض ارادت به حضرت زینب می خواند. شاهرخ رضوانی، معارفی، وحید آقایی، حجت عابدینی، بهرام اسدی، علی رحمانی، بابا علی جوانمرد و حمید واحدی دیگر شاعران کانون بودند که اشعارشان را خوندند.