عظمت اشعار شهریار
آبروی شعر کهن را حفظ کرد
(گفتگوی مصطفی قلیزاده علیار با دو هفته نامه «شهامت» چاپ ارومیه، شماره 27 (نیمه دوم شهریور 91)
گفتگو از : سولماز جلیلی
اشاره
روز 27 شهریور، سالروز وفات یکی از شاعران بزرگ استاد شهریار عرصه ادبیات ترکی آذربایجانی و فارسی (تسلط زیاد به هر دو زبان در سردون اشعار) به عنوان روز شعر و ادب فارسی نامیده شده که دلیل نامگذاری این مناسبت، به دلیل عظمت شهریار و تاثیرگذاری او در شعر فارسی بوده است. سید محمد حسین بهجت تبریزی در سال 1285 هجری شمسی در یکی از مناطق زیبای آذربایجان به نام خشکناب متولد شد. شهریار تنها شاعری است که در زمان خود قبل از مرگ و در زمان حیاتش در دو زبان ترکی و فارسی بسیار مشهور شد . بنابراین جا داشت که در ایران روزی به نام روز بزرگداشت شهریار نامگذاری می شد . به مناسبت روز بزرگداشت شعر و ادب فارسی و همچنین روز بزرگداشت مرحوم استاد شهریار به سراغ مصطفی قلی زاده علیار؛ مسئول کانون آفرینش های ادبی حوزه هنری آذربایجان غربی رفتیم و گفتگویی به بهانه همین مناسبت با وی انجام دادیم .
چرا روز 27 شهریور به نام روز بزرگداشت شعر و ادب فارسی و همچنین روز بزرگداشت استاد شهریار نامگذاری شده است؟
به دلیل تاثیرگذاری و نوآوری هایی که استاد شهریار در شعر فارسی دارد و جایگاه بلندی که این شاعر فرزانه و هنرمند ملی در شعر فارسی و ترکی دارد این روز به همین مناسبت نامگذاری شده است .
استاد شهریار را در مقایسه با دیگر شاعران بزرگ چگونه توصیف می کنید؟
در مقایسه غزلیات حافظ با اشعار استاد شهریار می توان گفت آن شور و حالی که در غزلیات حافظ موج می زند بعد از حافظ شهریار توانست آن شور و حال را دراشعارش در زمان خود احیا کند. یعنی در قرن بیستم، زمانی که شعر مدرن و شعر نو ، شعر نیمایی، شعر آزاد و شعر نثر در ایران رواج پیدا می کرد و شعر کلاسیک در قالب های کهن تحقیر می شد و شاعرانی که بیشتر کهن سرا بودند نمی توانستند در مقابل موج نوگرایی شعر مقاومت بکنند، شهریار ظهور کرد و با غزلهای شورانگیز و با مثنوی ها و شعرهایی که حتی در قالب نو می گفت، شوری و حالی حافظانه در شعر فارسی آفرید، که از جمله آن می توان به اشعار مکتب شهریار و افسانه شب اشاره کرد که از هر جهت دارای نوآوری بودند و محتوا و بینش و اندیشه ای که در این شعرها است نو است، هرچند در قالب کهن است .
شعرهای «هذیان دل» و «دو مرغ بهشتی» از شعرهای شاهکار شهریار است. شعرهای دیگر او، غزلهای عاشقانه اش، غزلهای مذهبی او از جمله غزل «علی ای همای رحمت»، همه نوآوری بود. بنابراین در مقابل موج شاعران نوگرا و پیروان نیما، شهریار خود عظمتی را در شعرفارسی آفرید که آبروی شعر فارسی و شعر کهن را حفظ کرد .
به نظر شما چرا استاد شهریار جایگاه منحصر بفردی دارد؟
هیچ شاعر کهن سرایی در بین معاصران به اندازه شهریار آثار فراگیر نداشته است، ما می بینیم در بین شاعران معاصر فارسی، بزرگانی همچون ملک الشعرای بهار که به حق شاعری بزرگ است همچنین استاد امیری فیروزکوهی و مرحوم رهی معیری که از شاعران کهن سرا بوده و از خود نام و نشانی در عرصه ادبیات و شعر فارسی به جا گذاشته اند، هیچ کدام به اندازه شهریار نه مشهورند، نه تاثیرگذار و نه شعرهایشان را به اندازه شعرهای شهریار عامه مردم می خوانند. امروز شاعران بزرگ فارسی اغلب در بین اهل ادب شناخته می شوند اما استاد شهریار هم در بین شاعران کهن سرا، هم نوگرا، هم پیروان نیما و هم قدیمی ها از جمله شاعرانی است که مشهور و شناخته شده است و عموم مردم از جمله دانش آموزان، دانشجویان، اساتید، اهل فلسفه، اهل سیاست، اهل ریاضیات، روستایی و شهری همه او را می شناسند و شعرهایش هر روز خوانده می شود و اشعارش در مجالس مذهبی، محافل عرفانی، در جامعه، صدا و سیما، رسانه، در ایران، در افغانستان، در تاجیکستان و اشعار ترکی او هم در آذربایجان، ترکیه و جاهای دیگر خوانده می شود .
از مهم ترین ویژگیهای شعر و سخن شهریار چه می باشد؟
یکی از رازهای موفقیت شهریار زبان ساده اوست. شهریار با اینکه شاعری بزرگ است اما زبانی ساده دارد همین سادگی زبانش باعث می شود اشعارش عامه گیر باشد و همه مردم شعر او را فهم کنند بخوانند و هر کس سهم خود را از اشعار او بردارد یک عالم دینی، فقیه، فیلسوف، ریاضیدان، سیاستمدار، عاشق، عارف همه از شعر شهریار سهم خود را بر می دارند و این خود خیلی مهم است و با توجه به اینکه جامعه ما جامعه مذهبی و شیعی است شعرهای مذهبی شهریار هم برخلاف همه نوحه ها و اشعار مذهبی دیگر، شعرهای موفقی است «علی ای همای رحمت»، «علی و شب» ، شعر «محمد»، شعر «امیرالمومنین»، یا «شیعیان دیگر هوای نینوا دارد حسین»، شعری است خیلی زیبا که هرسال محرم خوانده می شود .
یا شعر معروف شهریار :
آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا / بی وفا حالا که من افتاده ام از پا چرا
این شعر، سهل و ممتنع است و در عین حال بسیار عامه گیر است که هیچ کس نتوانسته است مثل آن را بسراید، تمامی جنبه های شعر شهریار، پرش خیال یا گستردگی خیال، رقت عاطفه، رقت قلب، رقت حال در شعر شهریار واقعاً منحصر بفرد است کمتر شاعری در طول ادبیات هزار ساله فارسی می توان یافت که مانند شهریار رقت قلب داشته باشد، شکستگی روحی و عاطفی در شعر شهریار موج می زند و هر کس شعر او را می شنود یا می خواند بلافاصله تارهای روحی و عاطفی دلش به صدا در می آید و با دلش همنوا می شود، «نالد به حال زار من امشب سه تار من ...» این شعر با این عظمت و با این سادگی دل همه می نوازد و همه را به سوی خود می کشد.
آیا قبول دارید که راز موفقیت شهریار اشعار فارسی اش بوده است؟
به نظر من شهریار هم در عرصه شعر فارسی و هم در عرصه شعر ترکی منحصر بفرد و موفق بوده، و همانطور که مقام معظم رهبری و سایر صاحب نظران هم گفته اند از عوامل موفقیت این شاعر بزرگ و جهانی شدنش اشعار ترکی او و منظومه بی سابقه «حیدر بابایه سلام» است. به هر تقدیر شهریار هم در شعر فارسی و هم در شعر ترکی شاعری صاحب سخن بوده و کم نظیر است و در برخی جاها بی نظیر، گرچه اغلب اشعار او فارسی است ، همچنین به جرات می توان گفت 30 درصد از آثار او شاهکار است .
تا هستم ای رفیق ندانی که چیستم /روزی سراغ وقت من آیی که نیستم
پیداست از گلاب سِرشکم که من چو گل / یک روز خنده کردم و عمری گریستم
شعری با این تاثیرگذاری روحی کمتر شاعری در این حد گفته است.
در مورد عقاید و اندیشه های این شاعر بزرگ بفرمایید.
انس و الفت شهریار با قرآن کریم و اهل بیت نشاندهنده آراستگی او به کمالات و فضایل اخلاقی بود، این شاعر بیشتر اشعار مذهبی خود را در دهه 20 و 30 گفته است و این نشان می دهد که شهریار یک مسلمان انقلابی نیست که بعداز انقلاب اظهار اسلام و یا اظهار دین بکند و تمامی شعرهایی که با الهام از قرآن کریم گفته، همه را در دهه های 20 و یا 30 سروده است.
این نشان می دهد که شهریار در طول زندگی به حق به قرآن ایمان داشته و از کتاب خدا الهام گرفته است.
سخن آخرتان ...
ما از نزدیک دیدیم که مرحوم شهریار ده سال آخر عمرش را وقف امام، رهبری، رزمندگان و انقلاب اسلامی کرد که اینها برای نسل امروز سند زنده ای است .
27 شهریور ماه سال 1376 شمسی سالروز وفات آن شاعر عاشق و عارف بزرگ است و در آن روز پیکرش بر دوش ده ها هزار تن از دوستدارانش تا مقبره الشعرای تبریز حمل شد و در جوار بزرگان ادب و هنر به خاک سپرده شد. اینکه روز وفات شهریار را روز شعر و ادب فارسی نامگذاری کردند سبب پاره ای اختلافات شد چراکه اگر روز وفات شهریار روز شعر و ادب فارسی باشد پس جای شاعران بزرگ دیگر از قبیل حافظ، فردوسی، سعدی و.... کجاست؟
لذا بهتر بود که روزی به عنوان روز بزرگداشت استاد شهریار نامگذاری می شد تا سبب برخی اختلافات و عوامل جاذبه و دافعه نمی شد چراکه شهریار خود عامل وحدت اقوام ایرانی بود.
شهریار و آیین نوروز در آذربایجان
(چکیده یک مقاله پژوهشی)
هیچ شاعری در ادبیات آذربایجان به اندازه استاد شهریار درموضوع عید نوروز و آداب و رسوم ملی و محلی آن به شکل زنده و پوینده و تأثیر گذار شعر نگفته است نه در آذربایجان ایران و نه در جمهوری های آذربایجان و داغستان و گرجستان که همگی مال ایران بود و هنوز هم مال ایران است اما هنوز هم جدا از پیکر مام وطن، ایران بزرگ مانده اند. به هر حال، سخن بر سر نوروز است، نه اراضی اشغالی و از دست رفته ایران در نتیجه خیانت و زورگویی همسایه همیشه خاین ما دولت روس. بلی شهریار بیشتر و بهتر از اسلاف خود در این باره سخن گفته به ویژه در منظومه جاودانه «حیدر بابایه سلام». سابقه موضوع نوروز در شعر آذربایجان به سید عماد الدین نسیمی (قرن هشتم) می رسد و شاید به قبل از آن هم. اما شهریار ملک سخن نوروز ایرانی را با رنگ و روح آذربایجانی آن جهانی کرد و باعث شد که شاعران بسیاری در این موضوع شعرها بگویند هم در این سوی ارس و هم در آن سوی ارس. هرچند هیچکدام به عظمت شعر شهریار نرسیده و ظاهر این است که از این پس نیز نخواهد رسید. شهریار در «حیدر بابا» از چشمه و آب و آیینه و کوه و ترانه و عاشیق های آذربایجان و هندوانه و پونه و تخم مرغ رنگ کردن و قاب بازی و آیین شال و گلهای نوروزی و جشن عروسی داماد و مهمانی ها و نیت کردن و ...و دیگر آداب مرسوم نوروزی در بین مردم آذربایجان به زبان مؤثر شعر داد سخن داده است و ....
عباس بارز هم رفت
استاد «عباس اسلامی» متخلص به «بارز» شاعر شهیر شهرستان اهر در ناحیه شمالی استان آذربایجان شرقی روز 24 آبان 1390 (عید غدیر 1432) در 91 سالگی، دنیای فانی را وداع گفت. خبرش را دوست شاعرم اکبر حمیدی علیار به من داد. خدایش رحمت کند مردی خوب و شاعری با احساس بود و به دو زبان آذربایجانی و فارسی شعر می سرود و عضو انجمن ادبی استاد شهریار در سالهای قبل از انقلاب بود و اشعارش در نشریه ویژه آن انجمن در دهه چهل تا جایی که به خاطر می آورم، چاپ شده است البته من آن وقتها یک بچه دهاتی 5 – 6 ساله بوده ام، این نشریه را در آرشیو کتابخانه تربیت تبریز در دهه شصت به جناب منصور خانلو دیده ام و تورقی کرده ام، یادش بخیر. عباس بارز را هم نخستین بار در سال 1365 در دفتر روزنانه «فروغ آزادی» در تبریز و در محضر مرحوم استاد یحیی شیدا دیدم. او یک عمر صمیمیت و صداقت و سادگی شاعرانه و روستایی را یکجا در شعر و هنر زندگی اش داشت و جذابیتش هم درآن بود. کتاب «ائل دایاقینا سلام» او به شیوه « حیدر بابایه سلام» شادروان استاد شهریار بود که در سال 1346 در تبریز چاپ شده است با مقدمه محمد مصری و خود شاعر. بعدها هم گویا کتاب کوچکی از اشعارش را منتشر کرده بود و مجموعه شعر « یاسلی ساوالان» (سبلان عزادار) ظاهراً آخرین کتابش است. او در ادبیات آذربایجان جایگاه خاص خود را دارد.
امروز چهارشنبه 25 آبان 1390 در کانون شعر و ادب حوزه هنری آذربایجان غربی در ارومیه، یاد و خاطره مرحوم بارز را گرامی داشتیم و من در باره ویژگی های شعری و منش آن فقید حرفهایی زدم و جناب استاد محمود شامی شاعر مشهور ارومیه هم خاطره سفر مرحوم بارز به ارومیه و روستای زادگاه شامی را بازگو کرد... از یکی از دوستان هم تلفنی شنیدم که مسئولان فرهنگی استان در باب محل دفن مرحوم بارز مثل اینکه اهمیت لازم را نداده اند!...
در اینجا مطلع و مقطع یکی از غزلهای ترکی عباس بارز را می آورم:
سوزگون باخیشلار آلدی الیمدن توانیمی
کیپریک اوخ اولدو، دگدی دله، تؤکدو قانیمی...
عاشق قوجالسا سئوگیسی گؤزدن سالار اونو
یا رب قوجالتما «بارز» شیرین زبانیمی!
و ترجمه اش به فارسی برای عزیزانی که ترکی نمی دانند:
نگاه مست تو جانا تاب و توانم را از کف برد
مژگانت مثل تیری به دلم نشست و خونم را ریخت....
عاشق چون پیر شود، از چشم محبوبش می افتد،
یا رب «بارز» شیرین زبان را پیر مگردان.
تسلیت میگویم به خانواده و فرزندانش به خصوص فرزند شاعرش بابک اسلامی. یادش گرامی باد.
مصطفی قلیزاده علیار