روزهایی که در پیش داریم
(سرمقاله دنیز ، شماره 9 – مورخ 17 /11 /90 )
اول - دهه فجر هر سال همانند دهه اول محرم و سالگرد ارتحال امام خمینی و دیگر ایام الله انقلاب اسلامی، نظام جمهوری اسلامی را نسبت به سالهای قبل پایدار تر می کند، منافذ نفوذ بیگانگان از خارج و داخل را می بندد، اتحاد و انسجام ملت را هر سال در مقایسه با سالهای پیشین بیشتر و پرشکوه تر می کند و در نتیجه دگراندیشان و بیماردلان و خود باختگان همه ساله خجل تر از پیش می شوند.
دوم - روزهای انتخابات مجلس در پیش است، بگذریم از اینکه مجلس هشتم چه خدماتی کرد و چه نقاط قوت و ضعفی داشت... اما در خصوص نمایندگان محترم استان می توان چند و چونی داشت و حرفهایی زد مثلاً چه فعالیتی در راستای تامین رفاه و آبادانی و پیشرفت استان در خانه ملت انجام داده اند و به سرانجام رسانده اند یا حرفها زده اند و.... باید البته خودشان گزارش بدهند، اما بی شک تکلیف مردم است که در انتخابات مثل گذشته حضور داشته باشند و نمایندگانی صالح و اصلح و خدوم و صادق انتخاب کنند، بدون در نظر گرفتن اینکه مثلاً نمایندگان مجلس پیش چه گلی به سر مردم استان و دریاچه در حال مرگ آن زده اند و چه مقدار فقط حرف زدند و وعده ها دادند! بله حضور مردم ضامن بقای هویت و حیثیت کشور است. همچنین رعایت اخلاق و انضباط انتخاباتی و حفظ آبروی افراد هم البته یک واجب شرعی است و مسئولیت قیامتی هم دارد. سفارش مقام معظم رهبری چراغ راه مردم است.
سوم - امیدواریم از هفته وحدت اسلامی که مقارن با دهه مبارک فجر است، بتوانیم بیش از پیش بهره مند شویم چرا که امت محمدی (ص) و پیروان امام صادق (ع) امروز در کشاش امواج بیداری مسلمانان به وحدت واقعی بیشتر از شعار و تعارف و همایش های فرمایشی و تشریفاتی نیازمندترند. تهدیدات و توطئه های دشمنان را هم در این عرصه باید به مراتب جدی تر از قبل گرفت.
مدیر مسئول (مصطفی قلیزاده علیار)
مرثیه های دریاچه ارومیه - 8
دنیز بایاتیلاری
حمید واحدی
بو دنیز شانلی دنیز
اوره گی قانلی دنیز
کاش منیم تک اولایدی
کؤنلو طوفانلی دنیز.
بو دنیز دورو دنیز
گؤزومون نورو دنیز
گؤزلریم آغلاماقدان
اولوبدور قورو دنیز.
بو دنیز قارا دنیز
اوره گی یارا دنیز
یاراسی ده رین لشیب
تاپانمیر چارا دنیز.
بو دنیز غملی دنیز
هاواسی سملی دنیز
کاش منیم تک اولایدی
گؤزلری نملی دنیز.
دریاچه ارومیه رفته رفته خشکیده تر می شود و شاعران همچنان در مرگ این عزیز مرثیه ها می سرایند چون غیر از کلام هیچ امکانی در اختیار این جماعت نیست. لا اقل نسلهای آتی بدانند که شاعران ساکت نبودند و فریاد می کردند هر چند آنچه البته به جایی نرسد فریاد است. این هم از شاعر معاصر حمید واحدی:
قوروسا اورموگولو...
چوخ چتین دیر باغی سولموشلارا بارسیز یاشاماق
نئجه کی وصله دادانمیشلارا یارسیز یاشاماق
او قده رکی باهاری گوزله یه ر ک قیش گؤردوک
عادت اؤلدو بیزه ایللردی باهارسیز یاشاماق
داغلارین باشینا کول اولدو نئجه من اینانیم
یاراماز ذیروه لره هئچ وعده قارسیز یاشاماق
داملانین غیرتی ده اولمادی بیزده، نه دئییم؟!
بیچیلیب اگنیمیزه سانکی بوخارسیز یاشاماق
قویولار آچدیلار آغزین گؤیه، گؤی قیرجاندی
دالمیشام حیرته مومکوندو دامارسیز یاشاماق؟!
یاغیشین قالدی آدی ساده جه سؤزلوک لرده
گؤی قیزیرقاندی، نه دیر بئیله چیخارسیز یاشاماق
قورویار وارلیغیمیز گر قوروسا اورموگؤلو
اوندا گَل گؤر نئجه دیر اورمودا وارسیز یاشاماق!
حمید واحدی
دَنیز منتشر شد
نخستین شماره دو هفته نامه فرهنگی، سیاسی، اجتماعی « دنیز» به دو زبان فارسی و ترکی روز پنجشنبه 31 شهریور 1390، با مدیر مسئولی و صاحب امتیازی مصطفی قلیزاده علیار در ارومیه منتشر گردید. این نشریه در 8 صفحه و در قطع روزنامه ای، دارای مطالب متنوع اجتماعی و سیاسی و ادبی و تاریخی و دینی و فرهنگی است و در اولین شماره به موضوع فاجعه ملی خشک شدن دریاچه ارومیه بیشر پرداخت شده و تیتر اول آن این عبارت است: « دنیز با پیام دریا آمد». در صفحه 7 این شماره اشعاری به زبان ترکی از شاعران ایران، آذربایجان، ترکیه و کرکوک عراق چاپ شده است.« دَنیز» واژه ای ترکی به معنای دریاست.
مرثیه های دریاچه ارومیه
امید که مسؤلان کشورمان در باب احیای دریاچه ارومیه کاری اساسی و سریع و
مؤثر انجام دهند، کاری فراتراز تبلیغات انتخاباتی. شعر زیر (کبودی های یک دریا) را دکتر محمد علی ضیایی سروده است که در ردیف مرثیه ها می آورم:
کبودی های یک دریا
( در اندوه دریاچه ی ارومیه)
محمد علی ضیائی
روزگارانی که هر رودی
حسرت آغوش دریا داشت
یا که هر دریا
حرص اقیانوس گشتن را
او به یک دریاچه بودن هم قناعت کرد
آن زمان هائی که هر دریا
فخر ماهی یا صدف های خودش را داشت
او به لبخند ملیح خویش
قند شور کودکی مان شد
بارها گفتند:
زاد جای پاک زرتشتی! *
صحنه ی پیکار گُردان حکیم طوس
مرگزارآن یل و پور پشنگ
افراسیاب پیر*
و نهانگاه زر قارون*
بی غرور اما
در کنار ما
راه می پیمود
صد کبودی یادگار از ما به تن دارد
سهمگین هر یک کبودانی
رگ زدیم او را و بر بستیم رگ هایش
و نمک پاشِِِِِ ،زخم او گشتیم
با صبوری ، شیره ی جانش
نوش داروئی که ما با لج ، لجن خواندیم
صد هزاران درد ما را برد
تشنه و بیمار اما پاک
سر نوشتش گر چه با شوری عجین بوده است
شور بختی کاش همواره
دور از او باشد
* - باور عامه بر این است و در کتاب ها مکتوب، که کرانه های دریاچه ارومیه محل تولد زردشت ، مرگزار افراسیاب و نهانگاه گنج قارون است