شیخ عبدالغنی باد کوبه ای
پیشاهنگ جنبش اسلامی در جمهوری آذربایجان
(چکیده یک مقاله بلند تحقیقی)
مصطفی قلیزاده علیار
نقش تبلیغی، جهادی و تاریخی علمای اسلام در ممالک مسلمان شوروی سابق ، هنوز بطور شایسته و موشکافانه مورد پژوهش قرار نگرفته و حقایق پیدا و پنهان این برهه خطیر تاریخی ناشناخته مانده است. بی گمان در کشورهای مسلمان اتحاد جماهیر شوروی مثل آذربایجان، داغستان ، تاجیکستان، ترکمنستان، تاتارستان و ... عالمان دینی در برابر هجوم کمونیسم و لنینیسم و حاکمیت استبدادی استالین در دهه های 30-1920 بی تفاوت و ساکت ننشستند و به یقین آنان بنا به اقتضای وظیفه شرعی خود، نمی توانستند نظام ضد خدایی کمونیسم را بپذیرند و یا به سادگی موضعی انفعالی داشته باشند . در آن سالها علمای اسلام سه راه بیشتر در پیش رو نداشتند:
1- سکوت تلخ و انزوای غریبانه.
2- مهاجرت به ممالک اسلامی آزاد مثل ایران ،عراق و ...
3- ایستادگی در برابر نظام جدید ضد دینی و دفاع از هویت دینی و تاریخی مردم و کشورشان و تحمل زندان و شکنجه و زحمات طاقت فرسا ودر نهایت قبول شهادت و فداکاری .
برای هر کدام از موارد فوق، نمونه های تاریخی بسیاری در تاریخ شفاهی و مکتوب جمهوری های مسلمان شوروی سابق، در بین نواحی مختلف آن کشورها هنوز هم بر سر زبانهاست. اما متاسفانه رسیدند . این بندگان صالح و علمای ربانی ، در طول هشتاد – نود سال گذشته ، الگوی دینداری و فداکاری مردم آذربایجان بوده اند و هنوز هم نام و یادشان الهام بخش قیام برای خداست. مردم آن سوی ارس، بلکه آگاهان مسلمان در همه جای جهان اسلام از شیخ عبدالغنی باد کوبه ای، شیخ حنیفه باد کوبه ای، شیخ حسین رمانایی، شیخ باقر ناردارانی، شیخ رسول ناردارانی، شیخ عبدالغفار اردوبادی، حاج میرزا مهدی نهرمی نخجوانی و .... را به احترام و تعظیم نام می برند.
آیتالله شیخ عبدالغنی بادکوبهای از علمای مجاهد شیعی قرن چهاردهم هجری، پیشوا و پیشاهنگ جنبش اسلامی جمهوری آذربایجان در اوایل قرن بیستم میلادی بود که به عنوان نماد جهاد دینی در برابر هجوم بی امان کمونیزم روسی به دفاع از هویت اسلامی و شیعی کشورش به پا خاست، در این راه مقدس مقاومت کرد و به شهادت رسید.
شیخ از تحصیلکردگان نجف و کربلا و از شاگردان فاضل ایروانی و میرزا حبیبالله رشتی (دوتن از مراجع برجسته و فقهای بزرگ حوزه نجف) بود که بعد از احراز درجه اجتهاد، به زادگاهش باکو برگشت و به رتق و فتق امور امور شرعی مسلمانان و ارشاد مردم و تبلیغ دین مشغول گردید. این روحانی بزرگ دربین علمای بزرگ آذربایجان در نیمه اول سده چهاردهم هجری صاحب عالیترین مقام و موقعیت و مورد توجه عموم اهالی آذربایجان و قفقاز بود و درعین حال آخرین روحانی مجتهد و بزرگ شیعی منطقه در قرن 14 هجری محسوب میشود. او نمایندگی مراجع تقلید نجف اشرف از جمله آخوند خراسانی، میرزا محمدتقی شیرازی، سیدمحمد کاظم طباطبایی یزدی و آیت الله آقا سید ابوالحسن اصفهانی را نیز در منطقه قفقاز داشت.
از بدو ورود ارتش سرخ به آذربایجان و برقراری حاکمیت بلشویکها و تأسیس حزب کمونیست شوروی در این کشور، شیخ به دفاع از اسلام و مقاومت در برابر کمونیستها برخاست و مردم را هم به پایداری در قبال تهاجم سیاسی، فرهنگی و اعتقادی کمونیستی دعوت کرد و با تأسیس «جمعیت دعوت الهی» توانست مبازره تشکیلاتی و منسجم تری را در مقابل مهاجمان ضد دین سر و سامان دهد. فعالیت دینی، سیاسی و فرهنگی شیخ عبد الغنی و پیروانش نزدیک به ده سال طول کشید که میتوان این دهه را نخستین سالهای شکل گیری جنبش اسلامی - شیعی تاریخ آذربایجان نامید. در این دوران علاوه بر تهدیدات خشونتآمیزی که از سوی حزب کمونیست آذربایجان به رهبری میرجعفر باقراف (دبیر کل حزب کمونیست آذربایجان و نماینده تامالاختیار استالین) متوجه شیخ و جمعیت دعوت الهی او شد، برخی از روشنفکران، نویسندگان و شاعران کمونیست آذری نیز در مطبوعات باکو، از درج هرگونه مطلب تمسخرآمیز باهدف تحقیر و استهزاء شیخ عبدالغنی مجاهد و ارادتمندان او، ابا نمیکردند. ولی شیخ همچنان مقاومت می کرد و مردم را هم به مقاومت و عدم قبول عقاید ضدخدایی کمونیستها فرامی خواند. تااینکه حاکمان کمونیست، شیخ عبد الغنی و چند نفر از روحانیون سرشناس دیگر را دستگیر و مدتی در باکو زندانی کردند و چون نتیجهای را که می خوستند،نگرفتند، بالاخره این عالمان مجاهد و مقاوم را اعدام کرده و به شهادت رساندند. عمال استالین شیخ عبدالغنی بادکوبهای را در سحرگاه یکی از روزهای سال 1350 هـ.ق (1310 ش/1931 م) در کنار دریای خزر و جایی دور از شهر باکو، تیرباران کرده، جنازهاش را به دریا افکندند. خبر شهادت مظلومانه شیخ در جهان اسلام به ویژه در عراق و ایران و نخجوان و در حوزه های علمیه شیعه تأثیر حزنانگیزی داشت.
کتابخانه و آثار و تألیفات شیخ از جمله دیوان اشعار ترکی و فارسیاش در حمله مأموران دولتی غارت شد و احتمالاً از بین رفت. برخی اشعارش در کتب معاجم و تذکرهها و تواریخ نجف و آذربایجان به چاپ رسیده است.
منزل مسکونی شیخ عبدالغنی در باکو هرچند تغییر یافته، ولی هنوز هم باقی است. همچنین برخی از نوادگانش زندهاند.
منابع مورد استفاده: شهداء الفضیله، علامه امینی؛ خاطرات حاج علی اکرام علی اف رهبر اسلامگرایان جمهوری آذربایجان، عبد الحسین شهیدی ارسباران، نقباءالبشر، شیخ آقابزرگ تهرانی
عاشورای رضوی
به مناسبت صدمین سال حمله قشون روس به حرم امام رضا (ع)
پِژوهش و نگارش: احمد رنجبری حیدر باغی
اشاره: جریان به توپ بستن گنبد مطهر حرم امام رضا (ع) توسط نظامیان جنایتکار دولت روسیه تزاری در سال 1291 شمسی از وقابع فاجعه آمیز تاریخ ایران و عالم اسلام است. این واقعه تأسف بار و جنایت روسها در شعر شاعران نیز انعکاس یافته و شعر ترکی سید موسی صاحب الزمانی یکی از اشعار مهم آن زمان است که فقط یک بار به سبک چاپ سنگی در زمان شاعر منتشر شده است. اخیراً از سوی محقق ارجمند جناب "احمد رنجبری حیدر باغی" با توضیحاتی تازه در اختیار نشریه دنیز قرار گرفت و بعد از صد سال برای اولین بار چاپ می شود:
قال الرضا (ع):
»و قبرٍ بطوس یا لها من مصیبةٍ /اَلَحَّتْ علی الاْحشاء بالزفراتِ
الی الحشرِ حتّی یبعثُ الله قائماً /یُفَرَّجُ عنّا الهَمَّ و الکرباتِ« (1)
ای فاطمه! و قبر یکی از فرزندانت در طوس است وای از این مصیبت! غصهها و غمها فشار آورده است به احشاء و اعضای صاحب آن قبر، تا آن زمان که خداوند قائم آل محمد (ع) را برانگیزد و او غصههای ما را از میان ببرد.حرم مطهر امام رضا (ع) در طول زمان، رخدادهاى تلخ و شیرین فراوانى را شاهد بوده است. این بناى بزرگ مذهبى، رنجها و گوارایىهاى بسیارى را چشیده تا به وضعیت کنونى خود رسیده است. یکى از زشت ترین حوادثى که حرم مطهر رضوی، شاهد آن بوده، واقعه معروف به «توپبندى گنبد مطهر» توسط روسها بوده است. این جریان در روز نهم فروردین 1291ش (نهم ربیعالثانی 1330ق برابر با 29 مارس 1912م) اتفاق افتاد. از آن روز تا روز نهم فروردین امسال، صد سال شمسی از این واقعه دهشتناک میگذرد. شایسته بود در این باره مقالات و کتب مختلف و گوناگونی به چاپ برسد و اطلاعرسانی شایسته و به هنگام صورت بگیرد.
گزارش مختصری این جریان اسفناک
پس از تشکیل ژاندارمری مخصوص خزانهداری کل ایران توسط مورگان شوستر آمریکایی، دولت روسیه که این اقدام را مخالفت مطامع خود در ایران میدانست، طی اولتیماتومی به دولت ایران، خواستار اخراج شوستر از ایران و نیز استخدام اتباع خارجی با اجازه دُوَل روس و انگلیس شد. در پی ردّ این اولتیماتوم دخالتآمیز توسط مجلس شورای ملی، قوای روسی مستقر در تبریز وارد قزوین شدند. همچنین یکی از دستنشاندگان دولت روس در مشهد به نام یوسف هراتی به تحریک روسها، شورشی مصنوعی در مشهد به پا کرد. قوای روس نیز به بهانه این که جانِ اتباع آنها در خطر است به شهر مقدس مشهد وارد شدند و سپس برای تهدید دولت ایران و نیز بیاحترامی به عقاید و احساسات مذهبی مردم، حرم مطهر امام رضا (ع) را در روز نهم فروردین 1291ش به توپ بستند. در اثر شلیک توپخانه، به سَردَرها، گلدستهها و گنبد حرم رضوی، خسارات فراوانی وارد آمد. هم چنین روسها خزانه حضرتی را به بانک روس منتقل کرده و اشیای قیمتی حرم را به غارت بُردند. پس از آن، مقداری از اموال را برگرداندند و متولّی حرم را با تهدید به مرگ وادار کردند که تصدیق کند تمام خزانه را تحویل گرفته است. علاوه بر این، عده بسیاری از زائران ، مجاوران و مردم مشهد در این تهاجم وحشیانه کشته و مجروح شدند.در مورد احصاء دقیق گلولهها و خسارات وارده به آستان مقدس حریم رضوی در کتاب انقلاب طوس (واکاوی جسارت ارتش تزار به حرم مطهر رضوی)، ص 132 اطلاعات درخور توجهی آمده است.در اینجا فقط به گوشهای از این جنایت بر اساس نوشته ادیب هروی اشاره میشود: «تعداد گلولههاى توپ بولمطر و گرناد که به گنبد مطهر و دیگر مواضع مقدسه زده شد: گنبد مطهر آنچه تشخیص داده شد غیر از گلولههاى بولمطر گلوله و گرناد هفده عدد؛ ایوان طلاى مسجد جامع گلوله گرناد نه عدد؛ ایوان مقصوره مسجد جامع گلوله گرناد یازده عدد؛ سردر ایوان صحن جدید گلوله گرناد سه عدد؛ سردر کارخانه خدام یازده عدد؛ گنبد مسجد جامع گلوله گرناد یازده عدد؛ به صحن جدید و عتیق و همچنین ایوان عباسى و صحن کهنه نیز چند تیر خالى شده بود که خرابى فاحشى وارد آورد. عدد گلولههاى توپ بولمطر که به اطراف مسجد و صحنین خالى شده بود از تحت احصاء خارج بوده است.» (2)نکته جالب اینجاست که روسها پس از به توپ بستن حرم تلاش میکردند این موضوع را به شدت سانسور کنند و از رسیدن اخبار به گوش جهانیان جلوگیری کنند. (3) علی رغم تمام تلاشهای آنان، این جریان آن قدر مشهور گشت که افزون بر نوشتههای ایرانیان و مسلمانان، دیگران نیز در کتب و نوشتههای خود به این جریان اشاره کردهاند. یکی از آنها ژنرال سایکس (مأمور رسمی انگلیس در مشهد) مینویسد: «نحوست و مشئومیتی که نصیب دولت روسیه شد در هیچ مورد زیادتر از موقع بمباران حرم مطهر حضرت رضا (ع) در مشهد مقدس نبود.» (4) علاوه بر این، گزارشهایی نیز در برخی از مطبوعات (5) به چاپ رسید. بازتاب این خبر تا بدان پایه بود که حتی به نقل برخی از روزنامهها، مانند حبل المتین (چاپ کلکته) مسلمانان در شهرهای مختلف از جمله لکهنو، بنارس، پانیپت و کلکته با تجمع و صدور بیانیههایی اقدامات وقیحانه روس را محکوم کردند. (6)
تألیفات مرتبط با این قضیه
نویسندگان بسیاری درباره این موضوع، از آن روز تا کنون به خلق آثاری به نثر و نظم در شکلهای مختلف کتاب (مشتمل و مستقل)، رساله و مقاله پرداختهاند. در ذیل به برخی کتب و نوشتههای مستقل در این زمینه اشاره میشود:
1.عاشورای رضوی، فضل الله آل داود ملقب به بدایع نگار (متوفای 1304 ش) . (7)
2. آشوب آخر الزمان، شیخ حسین اولیا بافقی؛ این اثر به صورت نسخه خطی در قالب یک نامه در 13 برگ در بخش مخطوطات کتابخانه آستان قدس رضوی نگهداری می شود. (8)
3. انقلاب طوس ، (9) محمد حسن ادیب هروی خراسانی (10)(متوفای 1347 ش)؛
4. حدیقة الرضویة، محمد حسن ادیب هروی خراسانی (متوفای 1347 ش)؛
5. الفوادح الجلیة فی هتک حرم الرضویة، شیخ ابوالحسن مرندی (م 1349ق). (11)
6. تاریخ انقلاب خراسان، میرزا رجبعلی تجلی (12) (ایشان از نزدیک شاهد ماجرای حمله بوده است).
7. بازتاب این واقعه در اشعار شاعران
شاعران نیز در اشعار خود به این جریان تاریخی اسف بار اشاره داشتهاند. از جمله آنها میرزا رجبعلی تجلی، ملک الشعرای بهار و ادیب الممالک فراهانی است. (13) در الکشکول آقا بزرگ تهرانی نیز از چند شاعر مرد و زن شعرهایی در این باره نقل شده است. (14) این واقعه در شعر شاعران آذریزبان نیز بازتاب داشته است. به عنوان نمونه میتوان از نادم نخجوانی (15) و سید موسی موسوی صاحب الزمانی نام برد. در این قسمت مقاله به درج شعر ترکی سید موسی موسوی صاحب الزمانی متخلص به «سید» میپردازیم. سید موسی موسوی صاحب الزمانی متخلص به »سید« در سده چهارده هجری میزیسته و به دو زبان ترکی و فارسی شعر میسروده است. (16) سید در شعر ترکی خود پس از اشاره به فضائل امام رضا (ع) و حرم مطهر به واقعه توپبندی و کشتار مردم به دست روسهاست و در مصرع « شاها! نه وقت اولور امام زمان گلور» تمنای ظهور حضرت صاحب الامر (عج) دارد. وی در ادامه به مصائب امام حسین (ع) و غارت خیام و آتشافروزی به خیام آل الله گریز میزند.
ای قبر طوس، عالمه سندن امان گلور / سنده نه وار که عطر بهشت هر زمان گلور
شخص عزیزه ائیلهدی مدفن خدا سنی/ اولدون سعید ائتدی نشیمن رضا سنی
چوخ رتبهیه یئتوردی او نور هدا سنی/ باعث اودور زیارتیوه شیعیان گلور
هر کیمسه ناخوش اولسا اگر، سنده وار شفا/ سنده اولان وجود، ائدر عالمه عطا
فیّاض فیضینه نئجه مانع اولار خطا؟! / یا رب سبب ندور او حرمدن فغان گلور؟
عورت اوشاق تمامیسی پیر و جوانلارون / قطع اولدی چارهسی، حرمه جمع اولانلارون
تؤکدیله قانلارین نئجه بیوهزنانلارین؟!! / روس دولتی گئدوب ائلهدی امتحان گلور
انصافدور که دارالامانه قوناق گله / دشمن سالا امان ائوینه شور و ولوله
بئش یوز قوناقی اؤلدوره مین نسل حرمله / شاها! نه وقت اولور امام زمان گلور
بیر سیّدی، بالاسی یانیندا نماز قیلا / بالای سرده اؤلدورهلر بیکفن قالا
بیر کس تاپولمیا بو زمان انتقام آلا / صحن امامه باغلانا آتلار، کمان گلور
دوشدی خیالیمه گئنه بیر غملی ماجرا / ذبح ائیلدی حسینی سوسوز شمر بیحیا
توپراقلار اوسته قالدی شهیدان کربلا / لشکر تؤکولدی خیمهیه غارتکنان گلور
زینب خانم دئیردی او بیماره چاره وار / سعد اوغلی قصد ائدوب که وورا خیمهگاهه نار
فرمایش ائتدی عمه! »علیکنّ بالفرار«/ تاراج و غارته ال آچوب شامیان گلور
یوز قویدی چؤللره او زمان آل مصطفی / وئردیله سس سسه دئدیلر وا محمدا
قالدی یانان چادردا او بیمار کربلا / ضعف ائیلدی، آییلدی گؤروب کوفیان گلور
نیمخیز اولوب ییخلدی ایاقه دورانمادی / یاندی تالاندی خیمه او ناخوش قاچانمادی / سجّاده نار برد سلام اولدی یانمادی
گؤز آچدی گؤردی زینب بیخانمان گلور / «سید» بس ائت بو نوحهنی، پیغمبر آغلادی
بیلمم نه گؤردی غارت ائدن لشکر آغلادی / زینب اود ایچره ووردی اؤزون مضطر آغلادی
اوددان چیخاندا گؤردیله بیر ناتوان گلور (17)
منابع و پاورقی ها در نشریه دنیز چاپ شده است و در قسمت دوم این مقاله تحقیقی(منابع و پاورقی ها) در این وبلاگ آمده که بخاطر حجم مقاله در اینجا نگنجید. لطفاً در قسمت دوم مشاهده فرمایید
منبع: دو هفته نامه "دنیز" شماره 12 – مورخ 16/ 1/ 91 – چاپ ارومیه
یادی از استاد عابد تبریزی
امروز 14 آذر – مطابق با تاسوعای حسینی 1433- سالروز وفات شاعر برجسته ی معاصر و ستایشگر دلسوخته و فاضل آل محمد (ص) شادروان استاد محمد عابد تبریزی است که پنج سال پیش در تهران و در منزل دوست ارجمندش حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ جواد علامی وفات کرد و بنا به وصیت خودش در وادی رحمت تبریز به خاک سپرده شد. رحمت واسعه خدا بر روح پر فتوحش باد. گاهی من خودم که برای شرکت در مراسم شعر حوزه هنری مختص به اهل بیت (ع) دعوتش می کردم، می گفت: «حوصله ندارم اما استشفائاً به نام حضرات اهل بیت (ع) می آیم و می نشینم». اینگونه هم می کرد. و این درس بزرگی بود و ترویج برکت اسامی اهل بیت (ع) که از اسماء الحسنی خداست. خدا رحمتش کند. در جریان برگزاری همایش بزرگداشت صدمین سال وفات مرحوم حاج رضا صراف تبریزی شاعر اهل بیت (ع) در تبریز و باکو در اسفند 1383 او و مرحومین استاد یحیی شیدا و استاد عزیز دولت آبادی خیلی تشویقم کردند. رحمه الله علیهم اجمعین. در باره استاد عابد درهمان ایام وفاتش مقاله ای نوشتم تحت عنوان: « استاد عابد رفت» که در ارومیه در هفته نامه های «دعوت» و «امانت» و در تبریز در هفته نامه «آذرپیام» چاپ گردید. و چون برخی یادنامه ها اغلب مختص به نوشته های بی نظیر برخی «استادهای نوظهور»! بود، مقاله های من و امثال من اجازه ورود به آنها را نیافته بود، باری به جهت... رحمت خدا به روان استاد عابد باد. یادش گرامی.