دو شعر از
«آیدا مجید آبادی»
(شاعره روشندل ارومیه ای)
1 ) اتفاقی نیفتاده است!
بگذار سیگارت لب پنجره بماند
و عروسک ها روی تخت
و گل های خشک شده روی میز
خودم را به هم ریختی
با اتاقم کاری نداشته باش!
زیاد جدی نگیر!
اتفاقی که نیفتاده
اگر می افتاد
صدایش را می شنیدیم
داریم جدا می شویم
فقط همین!
سعی کن که دست هایت
لای زیپ چمدانت گیر نکند!
و من هم سعی می کنم
وقتی که رفتی
هیچ اتفاقی نیفتد
که صدایش برت گرداند
دستگیره را که بچرخانی
همه چیز پشت سرت می ماند
همه چیز
حتی من
و این در چوبی زرد رنگ
می شود دیروز تو
و همیشه ی ...
2) به پای تو
بگذار کمی به پای تو
زیر باران قدم بزنم
شاید دیگر هیچ وقت
باران نبارید
و یا من
پای رفتن تو را نداشتم!
کاش می شد فقط یک بار
فقط یک بار دیگر بیایی!
سکوت در سکوت هم بدهیم
و زندگی را
با یک فنجان قهوه
یک فنجان قهوه ی تلخ
سر بکشیم
شاید آن موقع
اگر هم رفتی
دیگر بتوانم
بدون اینکه زنده باشم
زندگی کنم!
دو سال و یکصد وسی و دو هزار و چهار صد و چهل و سه نفر!
بله شکر خدا، ساعتی قبل دو سال تمام از ایجاد و راه اندازی این وبلاگ گذشت، 26 مهر ماه 1389 بود که اولین مطلب (خوش آمد گویی) را در وبلاگم گذاشتم و بعدش حدیثی زیبا از اهل بیت علیهم السلام و ... تا یک سال گذشت با هیجده هزار و چند صد بازدید؛ و امروز دو سالگی را به یاری حق تعالی پشت سر گذاشت با مجموع صد وسی و دو هزار و چهار صد (132443) بازدید. یعنی تعداد 114000 هزار بازدید کننده در سال دوم داشته که پنج برابر سال نخست عمر وبلاگ بود. بالاترین بازدید روزانه در سال دوم یک بار به 5003 مورد رسید بقیه در نوسان بود از 25 الی 3500 نفر و ... و اغلب روزانه به طور مانگین 312 نفر بازدید کننده داشته است. البته تعداد بازدید روزانه برای من مهم نیست، برای من مطلب و اندیشه ارائه شده مهم بوده و خواهد بود کما اینکه به زور وبلاگ را بروز کردن هم هیچ لطفی ندارد. در این مدت 500 مطلب بر وبلاگ قرار گرفته و مطالب به دو زبان ترکی و فارسی بوده و گاه آیه ای و حدیثی و شعری به عربی. از شهریور سال 1390 که دو هفته نامه «دنیز» را در ارومیه منتشر ساختیم میزان و تعداد مطالب وبلاگ هم بیشتر شد و در مدت دو سال 39 نوشته (یادداشت) از این وبلاگ توسط داوران کارشناس و فرهیخته انتخاب شده، به مجله پارسی نامه راه یافته است. از دوستان فرهیخته بازدید کننده و بیننده و مدیریت سایت پارسی بلاگ و نیز از جناب مهندس هادی مختاری که زحمت راه اندازی این وبلاگ را کشید و فنون آن را به من هم آموخت تا خودم راه افتادم، تشکر می کنم خدا یارشان باد.
تا سال دیگر، خدا چه خواهد، در خدمت فرهنگ و دانش و اندیشه انسانی خواهیم بود به یاری و توفیق حق تعالی. یا علی!
مصطفی قلیزاده علیار - ارومیه
ساعت 45 دقیقه بامداد پنج شنبه 27/7/1391
«دَنیـز» یک ساله شد
دنیز22
دوستان فرهیخته و عزیزی که نظر لطفی به وبلاگ بنده و یا نشریه دنیز دارند، آگاهند که دو هفته نامه دنیز به صاحب امتیازی و مدیر مسؤولی این جانب و همکاری بزرگوارانه و بی توقع جمعی ازصاحب قلمان و اندیشمندان و شعرا و ادبا و فرهنگ بانان متعهد ازروز پنجشنبه 31 شهریور 1390 در ارومیه چاپ و منتشر می شود و به یاری حق تعالی با همه فراز و نشیب ها و بی هیچ حمایتی از سوی متصدیان فرهنگی و ارشادی استان در این یک سال، تاکنون توانسته ایم 22 شماره از این نشریه را به زبان فارسی و ترکی منتشر نماییم و امروز پنجشنبه 30 شهریور 91 دنیز با انتشار شماره 22 یک ساله شد و قدم به دو سالگی اش گذاشت تا خدا چه خواهد.
بنده ضمن تشکر از همه همکاران عزیز، هم خودم در سرمقاله و هم تعدادی از صاحب نظران گرامی در یادداشت های کوتاه و ارزشمند خویش مطالبی را در این رابطه آروده ایم که عزیزان در این وبلاگ و از اوایل مهر در سایت دنیز مشاهده خواهند کرد . ارادتمند: مصطفی قلیزاده علیار - تلفن: 1475 115 0914
یک غزل از دو شاعر
زخمی که در جان تو گل کرده ست،زخم تمام جان انسان هاست
دنیا محل جنگ و خون ریزیست،شمشیر در دستان انسان هاست
از دست آدم ها گریزی نیست،ناپاکی دنیا غریزی نیست
جز خار های نوک تیزی نیست،چیزی که در گلدان انسان هاست
در گیر و دارد جنگ با دشمن،گویی ملائک یاری ات کردند
حالا از آن ها دل بِکن دیگر،فرصت بده، میدان انسان هاست
هر آن گواه عشق تو هستیم، ما از سپاه عشق تو هستیم
مؤمن به راه عشق تو هستیم، راه تو چون ایمان انسان هاست
بر نیزه ها سرهای بی تن بود، صحرا پر از انبوه دشمن بود
آن سر که چون خورشید روشن بود، یک آیه از قرآن انسان هاست
یا عاشقت خواهند شد آنها، یا بی تو خیلی زود می میرند
تصویری از یک دار انگاری، عمری است در فنجان انسان هاست
فروانروا! من خوب می دانم، جان همه بر جان تو بسته ست
تو نیستی و آه می بینم، دیگر فقط پایان انسان هاست!
محمد شکری فرد وَ زهرا غفاری _23 اردیبهشت ماه 1391