از امتحانات چه خبر؟... یک خاطره شیرین
خرداد ماه وقت امتحانات است و این روزها واپسین ایام آن. یاد یک امتحان از سالهای تحصیل خودم افتادم که همیشه در خاطرم مانده است. یادش بخیر! سالهای جوانی ما در تبریز و تحصیل درمدارس دینی قدیمی حوزه علمیه آن شهر به روش سنتی. اساتیدی فرزانه و مدرسانی دانشمند و روحانی، حضوری سازنده و معنوی داشتند که علاوه بر عالم بودن، مربی نفوس و تربیت کننده جانهای مستعد هم بودند... خلاصه اینکه هر کدام از آن برزگان برای خود «شمسی» بودند در تبریز اگر استعدادهایی از جنس «مولانا» پیدا می شد که البته من یکی که اهلش نبودم بی تعارف؛ حیف!... فرهیختگانی چون مرحوم سید ابوالحسن مولانا، مرحوم آقا میرزا علی اکبر محدث، مرحوم آقا میرزا عمران علیزاده، مرحوم میرزا احمد مدرس وحید (باغمیشه ای)، مرحوم میرزا علی الهی قزلجه ای، جناب شیخ علیرضا خوش زبان مرندی، آقا میرزا ابراهیم وثوقی، آقا میرزا طه رضایی و ... هر کدام هم با داشتن فضل و کمال علمی و معنوی، تأثیر و کارآیی خاص خود را در آن محیط داشت
تقریباً سال تحصیلی 65 -1364 بود، در «مدرسه دینی حاج صفرعلی» واقع در بازار قدیمی تبریز، از کتاب «مختصر المعانی» فنون معانی و بیان و بدیع و فصاحت و بلاغت ادبی را در محضر استاد آقا میرزا طه رضایی می خواندیم، من بودم و جمع کثیری از طلاب جوان. البته همه جوان بودیم. جناب استاد – که خدایش بسلامت دارد – هر ماه یک امتحان می گرفت و در تدریس هم روش خاص خود را داشت و استعداد و توان درسی یا سایر توانی های اجتماعی و تبلیغی تک تک محصلان را می شناخت و روی تربیت آنها نظر داشت... یادم هست در خرداد 65 که امتحان دادیم، استاد بی اطلاع دیگر هم شاگردهایم، اوراق را در اختیار من گذاشت و فرمود: «تو جزو دو – سه نفر هستی که این درس را بهتر درک می کردند، ورقه ها را ببر، اصلاح کن و بیاور، هر نمره ای که بدهی قبول است و من می دانم که به دقت نمره خواهی داد!...»
القصه، ورقه ها را با دقت عجیبی اصلاح کردم و نمره دادم که دوستم « جواد فاضل بخشایشی» نمره اش از نمره خودم هم در آن درس بیشتر بود حدود نیم نمره البته!
راستی امروز رابطه معلم ها و اساتید با شاگردها و طلاب چگونه است؟!... این خاطره به تعبیر استاد شهریار در «حیدر بابا»یش: « قالیب شیرین یوخو کیمی یادیمدا...»( مثل یک رؤیای شیرین در خاطرم مانده است) یادش بخیر.
از چادر به مانتو؛ مسأله این نیست مردم! اما...
راستی از مسأله حجاب خیلی حرف زده شده است. در مطبوعات، سایتها، رسانه ملی، مساجد و منابر و ... باز هم جا دارد البته. اما مسأله این نیست که من بخواهم به عنوان یک مسلمان آگاه از ابعاد فقهی و اجتماعی و اخلاقی این موضوع، باز هم تکرار مکررات بکنم. خلاصه بی هیچ مقدمه چینی می روم سر اصل مطلب، و آن اینکه ایها الناس! یعنی که ای مردم مسلمان، خواهران و برادران؛ به کجا می روید؟ ( فاین تذهبون – قرآن) امروز شما وقتی در خیابانهای تهران و مشهد و قم و تبریز و اصفهان و شیراز و همدان و ارومیه و سنندج و اراک و کرج و زنجان و قزوین و اهواز و کرمان و کرمانشاه و ...- بس نیست؟!- بله در خیابانهای این شهرها و همه شهرهای کشورمان حرکت می کنید و با انبوه مردان و زنان و دختران جوان مواجه می شوید، به نظرتان چند در صد از زنان و دختران را چادری می بینید؟! هیچ دقت کرده اید؟ به نظر این حقیر شاید 20 در صدشان را. 80 در صد مانتویی هستند. اما مسأله این نیست. بالاخره ماتو هم پوشش است. اما امروزه آنچه به صورت چندش آوری مسأله ای نگران کننده شده، این است که مانتوی آن 80 درصد از شکل منطبق با حجاب اسلامی مورد قبول، به شکل زننده ای در می آید یعنی بیشتر مانتو پوشها به اصطلاح «مانتو اندامی»!! به تن می کنند؛ یعنی مانتویی تنگ که اندام زنان را از مقابل و پشت سر بیشتر نمایان می کند و حرکت هیجان انگیز باسن و سینه این جماعت مانتو پوش را بیشتر نشان می دهد و جامعه و جوانان را بیشتر در معرض تباهی قرار می دهد!!... همه ما می دانیم که این فاجعه را هیچ نهاد رسمی و دولتی و دینی نه تنها تجویز نمی کند، بلکه تقبیح و نهی هم می کند. پس چه کسانی یا چه دستهایی در ترویج این پدیده خانمانسوز و آبرو بر باد ده و خلاف اخلاق و دین، مؤثر و فعالند؟!
حرف من این است که مردم در این میان چه کاره اند؟! بالاخره غیرت دینی و ایمان مردم ما جای شک نیست، اما چرا جامعه به این سو می رود؟ بالاخره مردم مسؤلیتی دارند هم در قبال خدا و هم در برابر جامعه و نسل خود. باید به مردم عزیز گفت که شما در حفظ خانواده و سلامت جامعه از هر نهادی بیشتر مسؤلیت شرعی و اجتماعی دارید. پس به کجا می روید؟ ( فاین تذهبون – قرآن)
بنده نه جانماز آب می کشم، نه مردم را متهم یا نصیحت می کنم. اما این سؤال به ذهنم می رسد که بالاخره مردم در این عرصه مسؤلیت دارند و یکی باید این مسؤلیت را فرا یاد آورد. شما چه؟ این سؤال به فکرتان نمی رسد؟ یا اصلاً چنین سؤالی از مردم بی مورد است؟...هان؟
همین و بس. یا علی!