تاتارها و فرهنگ ایرانی – اسلامی
مدخل - تاتارستان یکی از جمهوریهای خودمختار کشور روسیه است. پایتخت تاتارستان شهر قازان (غازان) است. جمهوری تاتارستان دولتی است در ترکیب فدراسیون روسیه . این جمهوری بر اساس قانون اساسی فدراسیون روسیه، قانون اساسی جمهوری تاتارستان و قرارداد واگذاری دو جانبه اختیارات و وظایف، با فدراسیون روسیه متحد شده است . تاتارستان توسط رئیس جمهور اداره میشود . این جمهوری مساحت 8/67هزار کیلومتر مربع مساحت دارد و جمعیت آن حدود 8/3 میلیون نفر است که متشکل از اقوام مختلفی چون تاتارها با 51 درصد و روس ها با 43 درصد و ارامنه – یهودیها و آذربایجانی ها و جواش ها و قومیتهای دیگراست . در تاتارستان بیش از 70 قوم حضور دارند. روسی و ترکی تاتاری زبانهای رسمی دولت شناخته میشود. مردم تاتار جایگاه ویژه ای در بین فرهنگ ایرانی اسلامی دارند . تاتارها به دلیل قرار گرفتن در تقاطع فرهنگ های گوناگون در آشنایی ، ارتباط ، تاثیر و تاثرات فرهنگ ها نقش عمده ای را داشته اند . تاتارها از طرفی حامل فرهنگ بومی تاتاری بوده و زبان تاتاری به دلیل برخورداری از فرهنگ و ادبیات غنی قوم تاتار در حفظ آداب و سنن قدیمی ترکان نقش مهمی داشته است و از طرف دیگر به دلیل تاثیرپذیری ادبیات تاتار از ادبیات غنی زبان و ادبیات فارسی و الهام گیری از ادبای ایران همچون حافظ ، سعدی ، مولوی ، نظامی ، سرتاسر ادبیات و فرهنگ قوم تاتار رنگ و بوی ایرانی را نیز در بر دارد . جالب آن که تاتارها در طول تاریخ نسبت به زبان و ادبیات فارسی بیگانه نبوده و همواره این زبان و ادبیات را بخشی از میراث فرهنگی خود تلقی می نمایند . دقیقا به همین دلیل است که آنان در گسترش و ترویج این زبان در میان اقوام ترک زبان و حتی روسی زبان ، پیشقدم و پیشرو بوده اند . بی دلیل نیست که نخستین دستور زبان فارسی توسط تاتارها به نگارش در آمده و نخستین مطالعات ایران شناسی و ترک شناسی را تاتارها آغاز کرده اند . در صدر مطالعات ایران شناسی نام کاظم بیگ جلوه گری می نماید . وی نخستین شخصی است که در تاتارستان از زیبایی های شعر فارسی سخن به میان آورده است و در حوزه ایران شناسی موضوعات زبان و ادبیات ایرانیان پیش از اسلام ، شعر حماسی ایران ، داستانهای حماسی ایرانیان را مورد مطالعه قرار داده است .
ارتباط با دنیای خارج
ارتباط همه جانبه و عمیق تاتارها با دنیای غرب ، روس ها و اروپایی در بالندگی فرهنگی ایشان بسیار مؤثر بوده است . تاتارها نخستین مردمانی هستند که ادبیات تجدد و مدرنیته را از غرب به شرق اسلامی ، قفقاز و ایران آورده اند . همچنین نخستین کسانی هستند که روس ها و اروپایی ها را با ادبیات قفقاز و ایران از طریق ترجمه آثار بزرگانی چون نظامی ، سعدی ، مولوی ، حافظ ، رودکی ، فضولی و امیرعلیشیر نوایی به زبان روسی آشنا کرده اند . بدین ترتیب تاتارها در یک چهار راه و تقاطع فرهنگ های ملل قرار گرفته و در این جایگاه نه تنها رسالت آشنا سازی فرهنگ های مختلف را با یکدیگر به انجام رسانده است . از این ارتباط دهی و ارتباط سازی ، خود نیز با فرهنگ های گوناگون آشنا و از آنها تاثیر پذیرفته و بر آنها تاثیر گذاشته است .
بنابر این استقرار آنان در حوزه ی رود ولگا و در تقاطع فرهنگ های گوناگون سبب شده است که تاتارها نقش مهمی در گفتگوی فرهنگ و تمدن ها و خلقها داشته باشند .
تاتارها با پذیرش دین اسلام و به کارگیری الفبای عربی نقش برجسته ای هم در میان ترکان داشته اند . آنان از طرفی به کمک اندیشمندان ایرانی و عرب ، علوم مختلفی همچون الهیات ، طب ، فلسفه ، فقه ، اخلاق ، لغت را صاحب شدند و هم این که زبان و ادبیات ترکی ( تاتاری ) را از همه جهت غنی ساختند . این امر بیشتر از طریق ترجمه آثار سعدی ، حافظ ، رودکی ، جامی ، عطار ، نظامی ، خیام به زبان تاتاری و روسی در حوزه ی رود ولگا شکل می گرفت .
همچنین ارتباط گسترده با دیگر زبان های ترکی همچون عثمانی ، آذربایجانی ، جغتایی و فرهنگ و تمدن قفقاز و آسیای صغیر و تاثیر پذیری از بزرگان علم و ادب ترکان همچون ملا محمد فضولی ، خواجه احمد یسوی ، امیر علیشیر نوایی بر غنای ادبی و تنوع مفاهیم در زبان و ادبیات تاتاری افزوده است .
شایان ذکر است ، این روند در سایه ارتباط عمیق و گسترده با ایران و اسلام و ترکان از یک طرف و برخورداری از استقلال سیاسی و فرهنگی تا قبل از استیلای روسیه تزار از طرف دیگر شکل گرفته است .
آشنایی با ادبیات فارسی
به قول یکی از نویسندگان: « تأثیر ادبیات کلاسیک فارسی بر ادبیات تاتاری بسیار آشکار است». ارتباط ادبیات تاتاری با ادبیات عربی و فارسی بیشتر در امر تجربهاندوزی، اقتباس موضوعات و فراگیری سبکهای شعریبوده است. طی سدههای هشتم و نهم هجری ارتباط ادبیات تاتاری با فارسی جنبهی تنگاتنگ و فعالتری پیدا کرد. ادبیات تاتاری سدههای نهم و دهم هجری نیز در زادگاه خود محصور نماند و با رشتههای محکمی با جهان ادبی عرب و ایران پیوند داشت. ادبیات عربی و فارسی به زبانهای اصلی و یا به صورت ترجمه مورد مطالعه قرار میگرفت. ادبیات تاتاری با وجود چنین پیوندی غنای بیشتری پیدا کرد. در رابطه با مطالعات حامعه شناختی پیرامون سطح عمومی فرهنگ تاتاری طی سدههای یازدهم و دوازدهم هجری باید متذکر شد که بیشتر تاتارهای روسیه با سواد بودند و بسیاری از آنان به خوبی با عربی و فارسی نیز آشنا داشتند. آشنایی با عربی و فارسی در میان تاتارها نشانهی فرهیختگی به شمار میآمد. آثار برجستهی ادبیات فارسی، مانند: گلستان و بوستان سعدی، مثنوی مولوی و دیوان حافظ طی زمان متمادی بخشی از برنامهی آموزشی مدارس دینی را تشکیل میداد. همچنین دولت روسیه از برخی تاتارها به عنوان مترجم در روابط خارجی با کشورهای مسلمان استفاده میکرد.
در این دوره، تاریخ نگاری ایران در سدههای پیشین از سوی مؤلفان تاتار فعالانه مورد تحلیل و پردازش قرار گرفته است. اشعار عرفانی تاتاری بر مبنای سبک وسلوک غنی اشعار عارفانهی فارسی بارور شده است. آثار دیگر ملل مسلمان نیز در اثر ترجمه های آزاد و اقتباس و با اندکی تغییر و همگون سازی گردید به درون گنحینه ادبی تاتار راه یافت و رفته رفته به ثروت معنوی ملت تاتار مبدل شد. بدین گونه مبرهن است که روابط معنوی ملت تاتار با ایران امری پایدار بوده و ریشه در ژرفای سدههای دور دارد.
پس از استیلای روسها
پس از استیلای کامل روسیه تزاری بر سرزمین تاتارها و اجرای سیاست آسیمیلاسیون از طرف روسها علیه قوم تاتار و استیلای جهل و خرافه گرایی مردم تاتار ، بی تفاوتی اندیشمندان نسبت به سرنوشت مردم و عقب ماندگی مفرط و از همه مهمتر بیگانه بودن دینداران و متدینین از افکار مدرنیته و عناصر پیشرفت جامعه و عدم اهتمام آنان نسبت به تحولات و پیشرفت های سایر ملل ، برخی از اندیشمندان تاتارستان را بر آن داشت که جریان های عظیم فرهنگی را در راستای آگاهی بخشی جامعه در رابطه با عوامل و موانع پیشرفت ، مبارزه با جهل و بی سوادی و جلب اعتماد و اهتمام دینداران جامعه به تحولات اساسی در جامعه ایجاد نمایند .
بدین وسیله تاتارها در حالی از قرن نوزدهم میلادی به قرن بیستم میلادی قدم می گذاشتند که اندیشمندان آن با درد جامعه آشنا شده و درمان آن را نیز یافته بودند .
نگاهی کوتاه به سیر تحولات فرهنگی و ادبی تاتارها هرچند مختصر ما را با جریان ها و سعی و تلاش اندیشمندان تاتار در راه ترقی و تعالی فرهنگی آشنا می سازد .
نقش مطبوعات و نویسندگان در پاسداری از فرهنگ بومی
در مطالعه سیر تحولات فرهنگی و ادبی در تاتارستان نام عشاقی با اثر تاریخی خود ( انقراض بعد از دو قرن ) نقطه آغازین تحولات به شمار می آید . وی در این اثر خود ، رکود حاکم بر جامعه تاتار را تقبیح نموده و پیش بینی می کند ، در صورتی که جامعه تاتار به خود نیاید و در مقابل تحولات جهانی جایگاه خود را روشن نسازد و حرکت خود را آغاز ننماید ، جامعه تاتار محکوم به انقراض و فنا است . وی مهمترین عامل عقب ماندگی و رکود ملت تاتار را در قرن نوزدهم در بی توجهی عالمان دینی و عدم حمایت از افکار ترقی خواهانه ، محروم ماندن مدارس از پیشرفت های مادی ، بی تفاوتی ثروتمندان و روشنفکران در خصوص منافع جامعه می دید . وی با تبیین ابعاد مختلف این رکود هشدار می دهد که در صورت تداوم آن، در سال 2100 چیزی از فرهنگ تاتار – بلغار باقی نخواهد ماند . وی با این شیوه و به تصویر کشیدن ابعاد فاجعه ، روشنفکران و اندیشمندان جامعه را برای چاره اندیشی دعوت نموده و به کالبد یخ زده جامعه شعاع حرارت بخشیده و به حرکت وا می دارد .
ادبا و شعرا نخستین قشر جامعه بودند که به این فریاد پاسخ گفته و رگه های ترقی و نونگری در میان آنان رویت گردید . افکار و آراء جدیدی در قرن بیستم در بین ادبا حرکت ایجاد کرد . کانون ترویج و تبلیغ این افکار و آرا ، رکن چهارم یعنی ، مطبوعات خلق تاتار بود . در مطبوعات تاتار قلب تزار توسط صاحبان قلم نشانه گیری شد و با درج مقالات مختلف ثابت گردید که سیستم کهنه اندیش تزار گنجایش نیروی فکری جدید را در خود ندارد .
بدین طریق مطبوعات شکل گرفت و موقعیت خود را استحکام بخشید و جایگاه ویژه ای را در انعکاس افکار جدید باز کرد . هرچند از قرن نوزدهم میلادی شخصیتهایی چون آ . الیاس و ک . دویه نگی در آرزوی تاسیس و انتشار نشریه به زبان ترکی تاتاری بودند ،ولی آرزوی آنان در قرن بیستم به منصه ظهور رسید . لذا در این دوره امواج جنبش استقلال ملی و نسیم عصیان ها و قیام ها مجددا شروع به خودنمایی کرد و انتشار نشریات به زبان ترکی تاتاری و ورود مطبوعات به متن جامعه بزرگترین نوآوری در جامعه تاتار بود .
در شهر غازان ، نشریات " ستاره سحری ، آزادی ، مخبر غازان ، ستاره ، الاصلاح ، خورشید ، فجر " و در شهر اوتنبورگ ، نشریات"زمان ، چکش ، شورا ، ملخ" و در شهر اورال نشریات "فکر ، آثار جدیده ، تیرها" و در شهر پطرزبورگ نشریات " نور ، خلق " انتشار یافت . حتی در شهرهای مسکو ، اوفا و آستاراخان نشریاتی به زبان ترکی تاتار انتشار یافت .
علیرغم سانسور مطبوعات از طرف تزار برخی از نشریات مذکور به صورت مستمر انتشار یافت و اساس مطبوعات تاتارستان را تشکیل داد . مطبوعات از طرفی ، اندیشمندان جوان را در اطراف خود جمع می کرد و از طرف دیگر به مثابه یک مکتب و مدرسه در تعلیمات و جهت دهی سیاسی آنان مهمترین عامل محسوب می شد .
مطبوعات غازان واقعا از جایگاه ویژه ای برخوردار بود . زیرا علاوه بر نویسندگان غازان سایر نویسندگان تاتار مقیم در امپراتوری روسیه را پوشش می داد و به عنوان یک کانون گرم برای صاحبان قلم بود . در این کانون بیش از 800 نویسنده و اندیشمند تاتاری جمع شده بودند . بزرگترین این جمع عبارت بودند از عشاقی ، آ . کمال ، ر. فخرالدین ، ف . امیرخان ، ع . توغای ، دردمند ، محمد اوف ، ابراهیم اوف ، غفوری . آنان ترجمان درد ملت تاتار و چراغ راه جامعه بودند و با قلم فرسایی آنان مطبوعات تاتار زمینه ای برای پیشرفت ادبیات ، سرعت بخشیدن به حرکات فرهنگی جامعه ، سازماندهی ، غنی سازی و احیا کننده جریانهای فرهنگی – ادبی بود .
در آغاز قرن بیستم عمده ترین موضوع مولفان استقلال ملی و بالا بردن شعور ملی در جامعه بود . ادبا و نویسندگان از فرصت استفاده نموده .در مطبوعات افکار سیاسی ، اجتماعی خود را در قالب های ادبی تبلیغ کردند . این جریانات بیشتر توسط دو دسته از اصحاب قلم رهبری می شد . دسته اول به رهبری عبدالله توغای به همراه ف. امیرخان و دسته دوم ح. تکتاش به همراه م . جلیل ، ح . توفان .
ترجمه شاهکارهای جهانی
یکی دیگر از محورهای فعالیت ادبای جامعه ، ترجمه آثار دیگران به زبان تاتاری بود که در غنی سازی ادبیات تاتاری و جهت دهی و گسترش جهان بینی فکر تاتاری بسیار موثر بود . گرده های ترجمه در دو عرصه به ترجمه پرداختند .
1 . ترجمه آثار متفکران غربی و روسی از قبیل : اییان گوس ، دکارت ،ا سپانسئر، کاممونسکی ، نیچه .
2 . ترجمه آثار متفکران شرق ( جهان اسلام ) از قبیل : آثار مغازی ، رودکی ، فردوسی ، خاقانی ، نظامی ، خیام نیشابوری ، سعدی ، امیر علیشیر نوایی ، ملا محمد فضولی .
ادبا و مترجمانی اندیشمندی همچون عبدالله توغای دردمندانه و با ولع و احساس خاصی نسبت به ترجمه آثار متفکران ایرانی همت گماشتند و آنان بدین طریق سنت احترام به فرهنگ ایران و شرق را که از سنت های دیرین جامعه ادبی و شعری ، قوم تاتار بود احیاء نموده و استمرار بخشیدند . لذا اهمیت و ویژگی مهم عبداله توغای نه تنها در خلق آثار ادبی به زبان ترکی تاتاری و جهت دهی به جریانات ادبی تاتار در قرون نوزدهم و بیستم میلادی بود ، اهمیت این شاعر پرآوازه ، همچنین در ایجاد ارتباطات فرهنگی و ادبی ملت تاتار با سایر اقوام به ویژه با شرق و جهان اسلام می باشد .
عبداله توغای از یک طرف مفاهیم عالی ادبی و موضوعات اصیل را از بزرگانی چون فردوسی ، رودکی ، نظامی ، خاقانی ، خیام ، نوایی و فضولی که هر کدام در زمینه خاصی از ژانرهای ادبی و حکمت و عرفان و اخلاق و حماسه یک ادبیات کامل و منبع جامع می باشند ، الهام گرفته در مکتب چنین ادبای بزرگ ایرانی تربیت شده است و از طرف دیگر با تزریق اندوخته های خود به زبان ادبی و شعری به کالبد ادب ، شعر و ادب ، زبان و ادبیات تاتاری را غنی و غنی تر ساخت . با این توضیح می توان گفت که عبداله توغای نه تنها شایستگی دارد به عنوان شاعر ملی تاتارستان باشد ، حتی شایستگی دارد که وی به عنوان یک شاعر بین المللی معرفی شود .
هرچند در دوره ای بلشویکها توانستند بر ملت تاتار حکم رانده و تا حدودی جریان ادبی را که ریشه در اندیشه عالی شرق اسلامی داشت ، از مسیر طبیعی خود خارج کنند و ادبای تاتار در مقابل این استیلای شوم برخی این حاکمان را همراهی کرده ، برخی سکوت و برخی مهاجرت را بر ماندن ترجیح داده ، جلای وطن شدند ولی نهایتا با الهام گیری از آثار کلاسیک ادبای تاتار دوباره پیوند خود با اصالت و هویت اصلی خویش را محکم نمودند و با تصاحب بر میراث گذشته خود دوباره در جهان ادبیات درخشیدند و از سال 1990 با یک ولع و جاذبه خاصی شعر می سرایند .
تاتارها بر این درخشندگی شایستگی دارند زیرا زبان تاتاری به عنوان یکی از زیباترین شاخه های زبان ترکی دارای ادبای بزرگ و ادبیات غنی است . زیرا آنان دارای میراثی هشتصد ساله هستند و نخستین قوم ترک زبانی هستند که پس از پذیرش دین اسلام به ترویج آن در سایر ملل پرداخته اند و نخستین ملتی هستند که با متفکران روشن بین و اندیشمندان روشنفکر جریانات نوآوری را به وجود آورده و هدایت کرده اند و همچنین ملتی هستند که نخستین رودررویی معاصر مسلمانان با غربیان را داشته و با روشن بخشی شخصیتهایی همچون اسماعیل قاسپرینسکی با تکیه بر فرهنگ دینی و پیشینه مذهبی و تعالیم اسلامی هویت و ملیت خود را در مقابل هجمات بیگانگان و کفار حفظ کرده اند . ملتی که در تاریخ مبارزات خود افتخار تشکیل آلتون اردو ( اردوی زریند) و خانات غازان را داشته و مفتخر به تربیت شخصیت هایی چون قول علی ، سیف سرایی ، محمد یار ، شمس الدین ذکی ، عبداله توغای ، موسی جلیل ، حسن توفان ، اسماعیل قاسپیرینسکی ، کاظم بیگ می باشد ، شایسته بالندگی است .
یکی از محورهای این بالندگی عبداله توغای شاعر ملی تاتارستان است . وی در مدت عمر خود آثار گرانبهایی را خلق نموده است . در لابلای آثار وی می توان بوی ادبای ایران را حس کرد . وی علاوه بر ترجمه برخی از آثار و اشعار شعرای ایرانی در ایجاد ارتباط ادبی و فرهنگی بین ملت تاتار و ملت ایران نقش عمده ای را ایفا نموده است . همچنین با الهام گیری از آثار کلاسیک ایرانی ترنم آثار ادبی ایرانیان نیز بوده است . گفتنی است در باره زندگی و آثارعبدالله توغای باید بیشتر و در مجالی جداگانه سخن گفت.
(منبع: دو هفته نامه «دنیز» - شماره 5 – مورخ 6/ 9/ 90 – چاپ ارومیه)
تحلیل
ایران بهترین مسیر برای صادرات گاز به شرق و غرب است
اخیراً برخی از کشورهای اروپایی با دولت ترکمنشتان توافق کرده اند که گاز این کشور حوزه خزر را از طریق جمهوری آذربایجان با کشیدن خط لوله ای به طول دو هزار کیلو متر – معروف به خط ترانس خزر- به ممالک اروپایی انتقال دهند. این طرح با صرف نظر از دلایل سیاسی فراوان، متضمن هزینه های سرسام آوری است که نهایتاً از جیب مردم ترکمن هزینه خواهد شد و از نظر امنیتی هم مطمئن نیست.
ایران و روسیه مخالفت خود را احداث این خط لوله گاز از طریق دریای خزر، اعلام داشته، آن را به دلیل تعیین نشدن رژیم حقوقی این دریا در میان پنج کشور ساحلی خزر، غیرممکن دانسته اند.
به گزارش خبرگزاری اقتصادی ایران(econews.ir )؛ از آنجائی که کشورهای واقع در شرق از جمله هند، پاکستان، افغانستان و چین در آینده نیاز بیشتری به واردات گاز خواهند داشت و از سوی دیگر اروپا بدنبال خروج از انحصار واردات انرژی است و با توجه به سابقه قطع گاز در گذشته از سوی روسیه به منابع گاز کشورهای واقع در ساحل دریای خزر و آسیای مرکزی توجه دارد.
برهمین اساس مسیرهای فعلی انتقال انرژی پاسخگوی نیازهای جدید نیستند و همانگونه که اروپا بدنبال احداث خطوط لوله جدید است کشورهای واقع در شرق نیز در پی راههایی برای دریافت منابع انرژی بویژه سوخت پاک و کم هزینه "گاز" هستند.
در این میان موقعیت استراتژیک و بینظیر ایران، دارا بودن ذخایر عظیم گازی تثبیت شده حدود 30 تریلیون مترمکعبی و داشتن زیرساخت های عظیم انتقال، این امکان را فراهم می کند که صادرات گاز به شکل بلندمدت و با اطمینان بیشتری صورت گیرد و این موضوع از نظر اقتصادی مورد توجه همه کشورهای واردکننده بوده و هست.
از سوی دیگر به جز توان صادرات گاز تولیدی در ایران، کشور ما قادر است گاز کشورهای منطقه از جمله ترکمنستان را به بازارهای جهانی و مشتریان این کشورها انتقال دهد که نمونه آن بهره برداری از خط دوم انتقال گاز ترکمنستان به ایران است.
برای ترکمنستان نیز که به فکر انتقال گاز به ترکیه و هند است هیچ مسیری اقتصادی تر و مطمئن تر از مسیر ایران مطرح نخواهد بود زیرا در غیر این صورت ترکمن ها باید توافق جمهوری های آذریایجان و ارمنستان و کشور ترکیه در سمت شمال و شرق ازبکستان و از جنوب شرق افغانستان را بدست آورند و این موضوع نیازمند صرف وقت، سرمایه گذاری و هزینه های هنگفت است.
در زمان حاضر شبکه فشار قوی سراسری گاز ایران از شش نقطه به کشور ترکیه، جمهوری های آذربایجان، ترکمنستان و نخجوان متصل بوده و صادرات گاز طبیعی به ترکیه و ارمنستان و واردات از ترکمنستان و سواپ گازی از جمهوری آذربایجان به نخجوان با آن انجام می شود.
این خط لوله می تواند گاز ایران و یا کشورهای واقع در شمال کشورمان را به پاکستان، عراق، کویت، امارات متحده عربی و دیگر نقاط قابل دسترس برساند.
از سوی دیگر احداث خطوط لوله انتقال گاز از شرق به غرب از طریق دریای خزر – ترانس خزر- بسیار هزینه بر بوده و خطرات زیست محیطی دارد زیرا این مسیر زلزلهخیز است و در صورت وقوع هر نوع حادثه طبیعی در مسیر این خط، آلودگی های زیست محیطی فراوانی موجودات دریایی و اکوسیستم و حاشیه نشینان بزرگ ترین دریاچه جهان را تهدید خواهد کرد.
به جز مسایل زیست محیطی احداث چنین خط لولهای در زمان حاضر که تدوین رژیم حقوقی دریای خزر به پایان نرسیده، مستلزم توافق هر پنج کشور ساحلی آن است که چنین توافقی نیز وجود ندارد.
براساس اعلام مقام های رسمی، کشورمان به دلایل زیست محیطی، حقوقی و دیگر ملاحظات با احداث این خطوط بشدت مخالف بوده و روسیه نیز موضع مشابهی دارد.
اکنون قراردادهایی توسط شرکت ملی صادرات گاز برای افزایش واردات گاز از ترکمنستان تا سقف 14 میلیارد مترمکعب، واردات گاز از جمهوری آذربایجان، سوآپ گاز به جمهوری نخجوان، صادرات گاز به ترکیه، سوئیس، ارمنستان و پاکستان نهایی شده و کشورمان آماده صدور گاز طبیعی به سوئیس است و مذاکراتی نیز بین این کشور و ترکیه برای انتقال گاز ایران در حال انجام است.
ایران قرار است تا سال 2012 در مرحله اول سالانه یک میلیارد و 500 میلیون مترمکعب و در مرحله دوم چهار میلیارد مترمکعب گاز به سوئیس صادر کند.
در همین زمینه مذاکراتی نیز با کشورهای مختلف اروپایی و آسیایی برای صادرات گاز در حال انجام است.
در همین پیوند باید اشاره کرد کارشناسان انرژی معتقدند با اجرای طرح هدفمند کردن یارانه ها، طرح های جمع آوری گازهای همراه نفت و جلوگیری از سوختن آنها، اصلاح الگوهای مصرف، روزآمد کردن تجهیزات و فناوری ها در صنایع و نیروگاهها و فعال شدن در انتقال گاز دیگر کشور ها به بازاهای مصرف و سوآپ (مبادله پایاپای) سهم جهانی صادراتی گاز ایران از مقدار فعلی تا 10 درصد افزایش خواهد یافت.
براساس اعلام مسوولان شرکت ملی گاز ایران در مجموع با اکتشافات جدید حجم ذخایر گاز طبیعی ایران در زمان حاضر به نزدیک 30 تریلیون مترمکعب رسیده که حدود 50 درصد از این ذخایر در میادین پارس جنوبی است.
توسعه طرحهای صادرات گاز از طریق خط لوله و پروژه های ال.ان.جی حدود 70 میلیارد دلار سرمایه گذاری نیاز دارد.
توان تولید انواع گاز ترش و شیرین ایران در زمان حاضر به 630 میلیون مترمکعب در روز رسیده
و روزانه حدود 540 میلیون مترمکعب گاز طبیعی در 13 پالایشگاه گاز کشور فرآورش می شود.
وزارت نفت در برنامه پنجم توسعه دسترسی به افزایش تولید گاز از 600 میلیون مترمکعب به یک میلیارد و 111 میلیون مترمکعب را هدف گذاری کرده است.
در یک نگاه کلی می توان گفت سهم گاز در سبد انرژی کشورمان به حدود 63 درصد رسیده است، مجموع خطوط انتقال فشار قوی گاز موجود و احداث شده در کشور نیز از آغاز فعالیت شرکت ملی گاز ایران تا سال 57، معادل دو هزار و 900 کیلومتر بود که این میزان هماکنون بالغ بر 30 هزار کیلومتر شده که نشانگر بیش از 10 برابر شدن ظرفیت انتقال گاز در سراسر کشور است.
در برنامه پنجم توسعه کشور، احداث پنج تا شش هزار کیلومتر خط انتقال گاز فشار قوی و 20 تا 22 ایستگاه تقویت فشار گاز پیش بینی شده است که این طرح ها با اعتباری نزدیک به 9هزار میلیارد تومان انجام خواهد شد و می تواند بر توان صادراتی کشور بیافزاید.
منبع: دو هفته نامه «دنیز» شماره 4