شعری از علی شجاع شاعر شهیر ارومیه ای:
غـــزل ســـبز
تقدیم به محضر مبارک حضرت ولی عصر(عج)
آرزوی دل ما چیست ؟ دل آرایی سبز
حسرت دیدة ما چیسـت تماشایی سبز
تا تجلّی کنی ای نور به جولانگه نار
سینه را کرده ام از یاد تو سینایی سبز
خبر از خاطر من گیر که در چاه فراق
همچو یوسف شده ام غرق به رویایی سبز
تا به کی ای افق شعله ور منتظران؟
چشم دوزیم در این بحر به غوغایی سبز؟
لوح مخدوش زمان خطّ خزانی دارد
نو بهـــــارا ! زتو داریم تمنّایی سبز
سپهی منتظر آمدن سرداری است
حیدری،حیله دری، بانی سودایی سبز
شب جنگ است برافراز سفیدا، علمی
تا درخشان کنی از صلح ثریّایی سبز
روزنی باید از این محبس تاریک گشود
ای که داری هوس دیدن دنیایی سبز
عزم میخانة سازش کنی و بزم ستم
کی نصیبت بشود نشئه ی صهبایی سبز؟
نردبان سحر از سلسلة شب بگشا
گر تو را عزم عروج است به فردایی سبز
جمعه ها چشم به راهیم که آفاق زمین
بنماید به زمان جلوة بالایی سبز
نازنینا ،بفشان عطر عنایت که جهان
آفریند ز نفسهای تو صحرایی سبز
حضور سبز شما
تقدیم به تمام شهیدان
· محمد عابدینی - ارومیه
اگرچه چشم زمین را عزایتان تر کرد
حماسه تان شب تردید را منور کرد
قسم به پاکی تان صبح صادق عشقید
که نورتان همه ی خاک را مسخر کرد
به بیکرانی دریای وصل پیوستید
نمی شود دگر این رود را مکدر کرد
حضور سبز شما در زمین خشکیده
تمام سال گل و غنچه را مکرر کرد
به احترام شما توتیاست هر خاکی
که خون سرخ شما دامنش معطر کرد
جهان چگونه نپا شد زهم در آن ساعت
که دید خون شما را و باز سر بر کرد
قساوتی که در این بادهاست، می گوید:
چه لاله ها که درین دشت باد پرپر کرد!
حقیقت است شما قلب سرخ تاریخید
چگونه می شود آیا که بی شما سر کرد؟!
و عشق نبض حیات است و تا ابد باشد
خدا برای همیشه چنین مقدر کرد.
این شعر را امروز چهارشنبه 6 مهر 1390 ‘ دوست شاعرم محمد عابدینی در کانون شعر و ادب حوزه هنری آذربایجان غربی در ارومیه برای حاضران قرائت کرد