«دَنیـز» یک ساله شد
دنیز22
دوستان فرهیخته و عزیزی که نظر لطفی به وبلاگ بنده و یا نشریه دنیز دارند، آگاهند که دو هفته نامه دنیز به صاحب امتیازی و مدیر مسؤولی این جانب و همکاری بزرگوارانه و بی توقع جمعی ازصاحب قلمان و اندیشمندان و شعرا و ادبا و فرهنگ بانان متعهد ازروز پنجشنبه 31 شهریور 1390 در ارومیه چاپ و منتشر می شود و به یاری حق تعالی با همه فراز و نشیب ها و بی هیچ حمایتی از سوی متصدیان فرهنگی و ارشادی استان در این یک سال، تاکنون توانسته ایم 22 شماره از این نشریه را به زبان فارسی و ترکی منتشر نماییم و امروز پنجشنبه 30 شهریور 91 دنیز با انتشار شماره 22 یک ساله شد و قدم به دو سالگی اش گذاشت تا خدا چه خواهد.
بنده ضمن تشکر از همه همکاران عزیز، هم خودم در سرمقاله و هم تعدادی از صاحب نظران گرامی در یادداشت های کوتاه و ارزشمند خویش مطالبی را در این رابطه آروده ایم که عزیزان در این وبلاگ و از اوایل مهر در سایت دنیز مشاهده خواهند کرد . ارادتمند: مصطفی قلیزاده علیار - تلفن: 1475 115 0914
یادآوری:
دیشب عزیزی می گفت: «خیلی وقت است که مطلبی تازه به وبلاگت نمی گذاری، چرا؟ ...»
مطلب ذیل را امروز نوشتم تقدیم به ایشان می کنم:
کوراوغلو در کانون عاشیق های حوزه هنری آذربایجان غربی
امروز 20 شهریور 91 بعد از مدتها توفیق پیدا کردم در کانون هفتگی عاشیق های حوزه هنری آذربایجان غربی در ارومیه حضور داشته باشم. برنامه را مثل سابق با عاشیق علی کریمی قره آغاجی با هم اجرا کردیم. امروز کانون زنده و آرام و جذاب اجرا شد. عاشیق محمد حسین دهقان و عاشیق ایوب نوزادی هر کدام دو نوبت نواختند و خواندند. عاشیق نباتعلی علیزاده هم خواند. هنرمند 16 ساله ابراهیم جمالی نوازنده جوان ساز عاشیقی به سبک مکتب قره داغ نیز آهنگ «روحانی» نواخت و خوب تشویق شد. همچنین از شاعران موسی سلیم پور (گاللی موسی) و رشتبری و ایرج بهزادنیا و درگاهقلی عطارد و بابا علی جوانمرد شعر خواندند. دو شعر ترکی موسی سلیم پور (گاللی موسی) خوب و قابل توجه بود. اما استاد عاشیق دهقان داستانی از قهرمان افسانه ای ظلم ستیز فولکلور آذربایجان یعنی «کوراوغلو» با همراهی ساز و آواز خود برای حاضران نقل کرد و در ضمن آن مطلبی را گفت که برای من تازگی داشت. استاد گفت: « خداوند به کوراوغلو سه نعمت داده و مخصوص او کرده بود که عامل پیروزی او در مبارزاتش بود: اول رؤیای صادقه، دوم صدای بلند طنین انداز (نعره مردانه و قهرمانانه در میدان نبرد) و سوم اسبی بی نظیر به نام «قیرآت» که در همه شرایط سخت و آسان آب و هوایی و جغرافیایی (خاکی، سنگی، آبی، علفزار، جنگل، خارزار، خاک نرم، خاک سفت، شنزار، کویر و ...) یکسان راه می رفت و اسبی تیزرو، راهوار، هوشمند و قوی بود.»
راستی شما این مطلب را در جایی دیده یا شنیده بودید؟ اصلاً به این مطلب می اندیشید که چقدر جالب و شامل چه اسراری است و غنی بودن فولکلور آذربایجان و ادبیات عاشیقی را می رساند!
لنین خارج از موزه تاریخ
به این عکس خوب دقت کنید، در آن گوشه چه می بینید؟
حالا به تصویر دوم نگاه کنید:
بله این دومی حالت زوم شده و بسته همان تصویر اول است. آیا در این تصویر مجسمه نیم تنه جناب لنین را نمی بینید؟! بله درست است. خب، به نظر شما اینجا کجاست؟... اینجا حیات خلوت «موزه تاریخ حاج زین العابدین تقی یــِف» شهر باکو پایتخت آذربایجان است و زمان شهریور سال 1387 (2008م). با دوستانم به این موزه ارزشمند و دیدنی رفته بودم. اما مجسمه جناب لنین را از موزه بیرون گذاشته بودند کاملاً خارج از میدان دید بازدید کنندگان! در گوشه ای از حیات و زیر باد و باران و گرد و خاک... راستی تاریخ چه سریال بلند و پر از عبرتهاست!! نزدیک به هفتاد سال این مجسمه و امثال آن در جمهوری های شوروی سابق خدایی کرده است بی آنکه مردمان به آن دل ببندند. اکنون از میان آثار تاریخی موزه هم بیرونش گذاشته اند، شاید منتظر ند که رفتگران زحمتکش شهرداری بیایند و زحمت بیرون بردن از محوطه موزه را تقبل نمایند!..... سقوط فرعونها همیشه در تاریخ دیدنی و عبرت آموز بوده ، اما در عصر حاضر دیدنی تر است،لنین، استالین،هیتلر، صدام، پهلوی ها،زین العابدین بن علی،حسنی مبارک،... لابد زمان منتظر سقوط فراعنه دیگر است، معمر قذافی،آل سعود، آل خلیفه و ...! انّ فی ذالک لعبره لاولی الالباب!
فقط ترس از این است که مجسمه های فراعنه جدید آن هم از نوع غربی اش، در ممالک شوروی سابق و سرزمین های عربی و ... جای مجسمه های پیشین را بگیرد!
مصطفی قلیزاده علیار