17 فروردین سالروز یک قیام ملی مظلوم در ایران
یادی از شیخ محمد خیابانی به مناسبت 17 فروردین سالروز قیام شیخ در تبریز
دو سال پیش در چنین روزی نوشتم: روحانی مجاهد، اندیشمند بزرگ و عقل بیدار انقلابی شیخ محمد خیابانی (1297- 1338 هـ. ق) روز 17 فروردین 1299 در تبریز بر ضد استداد داخلی و قرارداد استعماری 1919 وثوق الدوله قیام کرد و در 22 شهریور همان سال در همان شهر توسط قوای قزاق مهدیقلی خان هدایت (مخبر السلطنه) به شهادت رسید.
خیابانی نماد وحدت ملی همه ایران و فدایی راه آزادی کشور و ملتش از زیر یوغ استعمار روس و انگلیس و استبداد داخلی است ... صد حیف که با گذشت بیش از نود سال از قیام و شهادت شیخ محمد خیابانی این «مرد مبارز و روحانی آزاده» (تعبیر رهبر معظم انقلاب آیت الله خامنه ای)، هنوز هم کاری شایسته در باب معرفی شخصیت و زندگی و قیام وی در جمهوری اسلامی انجام نشده از قبیل کنگره و سریال و فیلم و انیمیشن و ... و خیابانی هنوز هم مظلوم است!
حق همسایه
امام سجاد علیه السلام: «اما حق همسایهات این است که در غیاب او آبرویش را حفظ کنى و در حضورش او را احترام کنى. اگر به او ظلمى شد یاریش رسانى، دنبال عیبهایش نباشى، اگر بدى از او دیدى بپوشانى، اگر بدانى نصیحت تو را مى پذیرد او را در خفا نصیحت کنى، در سختىها رهایش نکنى، از لغزش او درگذرى، گناهش را ببخشى و با او به خوبى و بزرگوارى معاشرت کنى.»
(رساله حقوق، خصال شیخ صدوق ج2 ، ص 569)
خیابانی هنوز هم مظلوم است!
یادی از شیخ محمد خیابانی به مناسبت 17 فروردین سالروز قیام شیخ در تبریز
روحانی مجاهد، اندیشمند بزرگ و عقل بیدار انقلابی شیخ محمد خیابانی (1297- 1338 هـ. ق) روز 17 فروردین 1299 در تبریز بر ضد استداد داخلی و قرارداد استعماری 1919 وثوق الدوله قیام کرد و در 22 شهریور همان سال در همان شهر توسط قوای قزاق مهدیقلی خان هدایت (مخبر السلطنه) به شهادت رسید.
خیابانی نماد وحدت ملی همه ایران و فدایی راه آزادی کشور و ملتش از زیر یوغ استعمار روس و انگلیس و استبداد داخلی است ... صد حیف که با گذشت بیش از نود سال از قیام و شهادت شیخ محمد خیابانی این «مرد مبارز و روحانی آزاده» (تعبیر رهبر معظم انقلاب آیت الله خامنه ای)، هنوز هم کاری شایسته در باب معرفی شخصیت و زندگی و قیام وی در جمهوری اسلامی انجام نشده از قبیل کنگره و سریال و فیلم و انیمیشن و ... و خیابانی هنوز هم مظلوم است!
نگاهی به نامه اندیشمندان ایرانی به رئیس جمهور مصر
مصطفی قلیزاده علیار
اشاره: در خبرها آمده که 17 اندیشمند و استاد ایرانی در نامه ای به رئیس جمهور مصر اعلام کردند، اندیشمندان مسلمان ایرانی آمادگی دارند تجربه و توان علمی خود را به دولت و ملت مصر انتقال دهند. با احترام به همه شخصیتهای عالی قدری که نامه به امضای ایشان منتشر شده، گفتنی است تجربه تاریخی حاکی از آن است که در اینگونه موارد که اندیشمندان علمی با اهداف سیاسی به یک شخص حاکم سیاسی – آن هم از یک کشور خارجی – نامه ای بنویسند، چندان نتیجه بخش نمی شود و حاکم سیاسی آن نصایح مشفقانه را پشت گوش می اندازد!... از طرفی در بین این اندیشمندان علمی ایران، اشخاص سیاسی هم مقدم هستند مثل آقایان ولایتی و حداد عادل؛ که ممکن است در بی توجهی آقای مرسی مزید بر علت باشد ... باری، رئیس جمهور مصر را هم باید در نظر گرفت که وی یک شخص متمایل به روابط حسنه با رژیم اسرائیل است و اولین اقدامش هم تجلیل از انور سادات و دومین اقدامش در این باره نوشتن نامه دوستانه به شیمون پرز رئیس دولت غاصب صهیونیستی بود که باعث شد اوضاع مصر آشفته گردد که هنوز هم آرامش نیافته است.
حال با علم به این واقعیتها، نامه دانشمندان ایرانی چه تأثیری در خط و مشی سیاسی و ملی جناب محمد مرسی و تحقق اهداف مورد نظر نامه خواهد داشت، باید منتظر بود. با این حال نامه اساتید ایرانی اقدام قابل تحسینی است. گر چه به نظر می رسد این نامه اگر خطاب به همه اندیشمندان مصر یا اساتید دانشگاه مصر و یا شیخ الازهر نوشته می شد، شاید نتیجه بخش تر می شد، ولی لابد آقایانی که این طرح را در انداخته و متن نامه را تنظیم کرده اند، صدر و ذیل مسأله را هم سنجیده اند!
دیگر اینکه مخاطب این نامه یک ساستمدار مصری و غیر ایرانی است، اما لحن نامه طوری است که انگار آقای مرسی در ایران بزرگ شده و به همه فرازهای سیاسی و تاریخی که در متن نامه به اشاره و تلمیح مد نظر قرار گرفته، آگاهی دارد.
سه دیگر آنکه در مواردی مرسی را از خطر کردن و استقامت در راه احراز استقلال مصر کمی ترسانده اند! مثلا در بند 10 ضمن تعریف از دستاوردهای جمهوری اسلامی، آمده است: «بدین خاطر غرامت سنگینی را پرداخت کرده که از جمله آنها جنگ و تحریم فراگیر و فشار های سیاسی بین المللی است»
خب، آقای مرسی و حتی ملت مصر که نمی خواهند سری را که درد نمی کند، دستمال ببندند و به استقبال جنگ و درگیری بروند.
در کل باید گفت موارد متعددی در این نامه وجود دارد می توانست طور دیگر باشد اما فعلاً به همین مختصر بسنده می شود.
منع: دنیزنیوز www.daniznews.ir
جمهوری آذربایجان، ریشه در تاریخ ایران
نوشته: علی رزم آ رای
مردم جمهوری آذربایجان، دین مبین اسلام و مذهب تشیع را چون اذانی که در بدو تولد به گوش نوزاد زمزمه میکنند، با ترنم مداوم در گوش جان خود، پاس داشت و از این پاس داشتن خود هویت گرفت! شاید پایمردی بزرگانی چون، شهید شیخ عبد الغنی بادکوبه ای، حسین جاوید، شیخ عبد الغفار اردوبادی، حاج علی اکرام علی یف ناردارانی و دیگران در زندانهای جور سرخ و اعقاب معاصر آن و زندگی سراسر فضیلت و مجاهدت آنان، گواه این هویت یافتن و پاس داشتن باشد.
مذهب تشیع به هر زبان، به هر زمان و به هرمکان نشانهای بر پرچم خود دارد و این نشانه همچون رازی است که بقا و مقاومت این دژ مستحکم دین خدا را ضمانت کردهاست و آن قدرت بزرگ، نه گفتن! است. نه گفتن به ظلم و باطل. مردم جمهوری آذربایجان این درس و این راز را به دل و جان خوب فرا گرفتهاند که هم شبح کمونیسم و هم شبح صهیونسیم و اعقاب آن، پای تا زانو در برابر آنان کمر خم کردهاند.
باری با این پیشینه است که باید بخشی از تاریخ شیعه را لااقل به شکل معاصر در این کشور جسم، که روحش هر چه کنند ایرانی است و ایرانی، جستجو کرد.
خانم فاطمه صغری ( بی بی هیبت)
خانم فاطمه صغری (ع) مشهور به «بیبی هیبت» در مدخل شهر باکو پایتخت جمهوری آذربایجان مدفن دارد. او یکی از چهار دختر حضرت موسیبنجعفر (ع) و از خواهران امام غریب موسیالرضا (ع) است. خواهران دیگر او به ترتیب خانم فاطمه معصومه(ع) در قم، خانم فاطمه وسطی(ع) در اصفهان وفاطمه آخری(ع) در رشت مدفن دارند.
آستانه مبارکه بیبی هیبت در طول اعصار و قرون مورد توجه خاص شیعیان در داخل و خارج خاک جمهوری آذربایجان بوده و هست. پس از پیدایش کمونیسم حرم مطهر این خواهر بزرگوار امام رضا(ع) به دستور استالین در سپتامبر سال 1936 میلادی با دینامیت منفجر شد و روی قبر مطهر آسفالت گردید. عوامل مستبد استالینی با این عمل قصد داشتند که مردم مؤمن و شیعه جمهوری آذربایجان را مجبور کنند که از روی قبر مطهر جگر گوشه آقا موسیبنجعفر عبور کنند! اما مردم که یارای مقابله نداشتند فقط با رد شدن از کناره خیابان سعی میکردند که حرمت این قبر مطهر را نگه دارند و از روی آن عبور نکند. نظام استبدادی استالینی برای مجبور ساختن مردم به این کار از دو طرف محل حرم بی بی ، ستونهای قطور نصب کرده و بر فراز آن طاق نصرت زدند تا دیگر گریزی از عبور مردم ازروی قبر مطهر وجود نداشته باشد. اما مردم آگاه و مومن جمهوری آذربایجان در صفهایی طولانی با حوصله و تحمل بسیار میایستادند تا از گذرگاه باریکی که در دو طرف طاق نصرت برای عبور پیادهها منظور شده بود، عبور کنند....
ادامه (متن کامل) مقاله را در سایت دنیزنیوز (www.daniznews.ir) و نشریه «دنیز»، شماره 28- مورخ 11/11/91 بخوانید