جایگاه «طنز خلاق» در ارومیه مورد بررسی قرار گرفت
کارگاه ادبی «طنز خلاق» بیستم تیر ماه سال جاری با حضور «عبدالله مقدمی» از طنز پردازان مطرح کشور در حوزه هنری آذربایجان غربی و با مشارکت بنیاد شعر و ادبیات داستانی ایرانیان در ارومیه برگزار شد.
در این کارگاه یکروزه که در دو نوبت صبح و عصر برگزار گردید، تعریف طنز از نگاه زرگان ادبی ایران و جهان، خلاقیت در طنز نویسی، شوخ طبعی و شاخههای آن، هزل، هجو و طنز و تفاوتهای آن با فکاههنویسی مورد بررسی و بحث و گفتگو قرار گرفت.
عبدالله مقدمی در این کارگاه با اشاره بر آثار بزرگان طنزنویس ایران از جمله «عبید زاکانی» بر مهملگویی و کنایهنویسی و روشها و تکنیکهای استفاده شده در آثار این ادیب برجسته ایرانی را همطراز هنر طنز نویسی در زمان حاضر بیان کرد.
مقدمی در بخش دیگری از صحبتهای خود با تاکید بر اهمیت و رشد و توسعه ادبیات طنز در دوران قاجار و بخصوص دوران مشروطه افزود: در دوران قاجار و ناصرالدین شاه آثار ادبی در حوزه ادبیات طنز خلق شدهاند که نقش بسیار موثری را در تحولات سیاسی و اجتماعی آن دوره داشته و بر هدف اصلی طنز نویسی که «انتقاد با هدف اصلاح» است صحه گذاشته است.
این هنرمند برجسته عرصه ادبیات کشور در پایان ضمن معرفی برخی از آثار هنری در حوزه ادبیات طنز از جمله «عقایدالنساء»، «معایبالرجال» و «سیاحت نامه ابراهیم بیگ» بر مطالعه این آثار هنری ارزشمند تاکید کرد.
وی خاطرنشان ساخت: در ادبیات، طنز به نوع خاصی از آثار منظوم یا منثور ادبی گفته میشود که اشتباهات یا جنبههای نامطلوب رفتار بشری، فسادهای اجتماعی و سیاسی یا حتی تفکرات فلسفی را به شیوهای خنده دار به چالش میکشد. به کار بردن کلمه طنز برای انتقادی که به صورت خندهآور و مضحک بیان شود در فارسی معاصر سابقه زیاد طولانی ندارد. هرچند که طنز در تاریخ بیهقی و دیگر دیگر آثار قدیم زبان فارسی به کار رفته، ولی استعمال وسیعی به معنای satire اروپایی نداشتهاست.
مقدمی گفت: در فارسی، عربی و ترکی کلمه واحدی که دقیقاً این معنی را در هر سه زبان برساند وجود نداشتهاست. سابقاً در فارسی هجو به کار میرفت که بیشتر جنبه انتقاد مستقیم و شخصی دارد و جنبه غیر مستقیم ساتیر را ندارد و اغلب آموزنده و اجتماعی هم نیست. در فارسی واژه «هزل» را نیز بزرگان ادبیات به کار بردهاند که ضد جِدّ است و بیشتر جنبه مزاح و مطایبه دارد.
وی افزود: در ادبیات کلاسیک ایران، طنز در میان آثار نویسندگان دورههای مختلف به اشکال گوناگون وجود داشت که در صدر این افراد، عبید زاکانی پدر هنر طنز در ادبیات فارسی است. اما نثر و طنز معاصر با مقالات علی اکبرخان دهخدا آغاز شد. مقالاتی که در روزنامه صور اسرافیل با مدیریت جهانگیرخان صوراسرافیل با عنوان «چرند و پرند» منتشر شد.
وی با اشاره به طنزپردازان معاصر ایران گفت: همزمان با دهخدا در نثر، ایرج میرزا و سید اشرفالدین قزوینی در طنز منظوم راههای جدیدی گشودند. از طنزنویسان متاخرتر میتوان به کیومرث صابری فومنی (گل آقا)، ابوالفضل زرویی نصرآباد ، ابوالقاسم حالت، منوچهر احترامی، سید ابراهیم نبوی، پوریا عالمی، اسماعیل امینی، ناصر فیض، امید مهدینژاد، علیرضا لبش، سعید سلیمانپور و سعید بیابانکی اشاره کرد.
بر پایه این گزارش، سعید سلیمانپور دبیر اجرایی این کارگاه در بخشی از برنامه در باره فعالیتهای محفل طنز و در معرفی شاعران طنزپرداز توضیحاتی ارائه کرد و اجرای برنامه های مهمی از جمله کنگره ملی بزرگداشت استاد کریمی مراغه ای و دو دوره جشنواره طنز «چولپا» را از موفقیتهای دفتر طنز حوزه هنری نامید.
همچنین در فوافصل کارگاه طنز خلاق، تعدادی از شاعران و نویسندگان طنزپرداز ارومیه اشعار خود را قرائت کردند و مورد ارزیابی گرفت از جمله: غلامعلی کریمی، رویا جهانی، امین گنج پرور، فاطمه جمالی، فرزانه ولیزاده، باباعلی جوانمرد، فضه جوادی، خانم بالاوند، حسین سنجیده، مریم اژدری، محمود عالمی، علی صلاحلو، علی شجاع، قنبر حاجیوند، محمدتقی آقازاده، سید تیمور جامعی و ...
منبع: هفته نامه «دنیز» شماره 117؛ مورخ 97/4/23
یادی از حاج واقف عبدالله یف
در ساعات پایانی پنج شنبه 22 تیر ماه 1391 (12/7/2012) خبر در گذشت حاج واقف عبدالله یف را شنیدم که مظلومانه در زندان حکومت باکو وفات کرده است. چند روز پیش خبر شدت یافتن بیماری اش در زندان را روی صفحات اینترنت دیده بودم. خدایش بیامرزد که مظلومانه و شهید گونه وفات یافته است. من در شهریور ماه سال 1387 (2008) او را برای اولین بار در نارداران از نزدیک دیدم، در کنار دکتر موسم صمداف و مرحوم حاج علی اکرام یف ناردارانی و ... در منزل حاج فیاض که مراسم افطار اعضای حزب اسلامی بود و چند صد نفر حضور داشتند و این مراسم افطار به رسم هر ساله در شب میلاد حضرت امام حسن مجتبی (ع) برگزار می شد. مرحوم حاج علی اکرام علی یف رهبر جنبش اسلامی و مؤسس حزب اسلامی جمهوری آذربایجان بنده و همراهانم آقایان جواد پورصمد و قاسم مهدی زاده را به آن مراسم دعوت کرده بود. در آن مراسم قبل از افطار، حاج موسم و حاج علی اکرام و حاج واقف برای حاضران صحبتها کردند و از بنده هم خواستند که کلامی برای آن جماعت مؤمن بگویم. من هم حدیثی از امام حسن (ع) خواندم و ترجمه کردم و مختصر مطالبی در پیرامون همان سخن معصوم عرضه نمودم. چون در کنار مرحوم حاج وقف نشسته بودم، سر سفره با هم حرف زدیم و بیشتر آشنا شدیم. رحمه الله علیه.