شاعر واقف محمداف
حیاتی و شعری
واقف محمداف 1948-جی ایلده آذربایجانین نخجوان مختار جمهوریتینین «صدرک» کندینده آنادان اولوب. آذر بایجان ژورنالیستلر بیرلیگینین عضوو (1992)، آذربایجان یازیچیلار بیرلیگینین عضوو (1995)، آوراسیا یازارلار بیرلی گینین عضوو، تاریخ علملری دوکتورو، و 1998-جی ایلدن نخجوان دولت دانشگاهینین «غیرت نشریاتی» مدیریدیر. 30 جلده یاخین کتابین نشر اولوب. شعرلری آذربایجانداندان علاوه خارجی اؤلکهلرده او جملهدن ایران، تورکیه، روسیه، اوکراین، اوزبکستان، آلمان، آمریکا، پاکستاندا و ... چاپ و نشر ائدیلیب. اؤزبکستاندا کئچیریلن «داشکند ترانهسی» بینالخلق شعر مسابقهسینین غالبی اولموش(1983)، یونسکو خطی ایله بغداددا کئچیریلن فضولی گونلرینده (1994)، تورکیهده کئچیریلن دهده قورقود کولتور صنعت شؤلهنینده (2001)، تهران و تبریزده کئچیریلن شهریار گونلرینده و دونیانین بیر چوخ بین الخلق بدیعی ادبیات تدبیرلرینده بیر شاعر و ادبیاتشناس کیمی فعال اشتراکی اولموشدور. بو فعالیتلر و اثرلرین صاحبی، بوتون آذربایجاندا و بیر چوخ اؤلکهلرده شاعر سیماسیندا تانینان واقف محمداف، چوخ مهربان، انسانسئور، خیرخواه و حقیقی بیر انساندیر.
پاییز نغمهسی
سن منیم عؤمرومون پاییز نغمهسی
منیم پاییزیمدا آچان چیچکسن.
سن منیم دونیامین بایاتی سسی،
کؤورهکسن، ظریفسن، تنهاسان، تکسن.
سن ائله یاغیشسان بیر دفعه یاغسان
قورویان بولاغین بوتاسی چیخار.
سن ائله گؤزهلسن بیر دفعه باخسان
سنین باخیشینین خاطاسی چیخار!
سن ائله گولسن کی، تیکانلارین وار
هر گؤرهن عطرینی اییلهیه بیلمز.
سن ائله چایسان کی، قوپسا توفانلار
سنی اؤز مجراندان ائیلهیه بیلمز.
سن ائله باغچاسان بَهَـر، باریندا
طعنهلی بیر سؤزدن سارالار، سولار
سن ائله اوجاقسان، قیشین قاریندا
قلبینین اودونا ایسینمک اولار.
سن ائله سماسان، اوفوقلرینده
گونشین، اولدوزون، آیین وار سنین.
سن ائله دونیاسان سرّین درینده
باهارین، پاییزین، یایین وار سنین.
تخت جمشید
حیرتلندیم حضوروندا دوراندا
تخت جمشید، داشا دؤنموش معجزه
داش یادداشین چؤزهلهدی بیر آندا
مین ایللردن صحبت آچدی او بیزه.
تخت جمشید تختی- تاجی دئوریلن
جمشید شاهین امضاسیمی؟ ایزیمی؟
تخت جمشید اولیایا چئوریلن
انسالارین بیزه چاتان سؤزومو؟
اونودولوب ریا، پیسلیک، خیانت،
تخت جمشید تاریخین داش حیرتی.
تخت جمشید، وقار، دؤزوم، دیانت
کئچمیشلرین بیزه چاتان غیرتی!
شیراز/ 2011
منبع: «دنیز» نشریهسی، شماره 42
جایی که سوراخ دعا گم می شود!
در حالی که بیش از 22 سال است بین جمهوری آذربایجان و ارمنستان جنگ برپاست و بیش از 20 در صد اراضی آذربایجان در اشغال ارتش ارمنستان مانده، اتفاقات عجیبی در منطقه رخ می دهد، از یک سو دولت آذربایجان یک طرفه بر طبل صلح با ارمنستان اشغالگر می کوبد و از آن طرف رئیس جمهور ارمنستان اعلام برگزاری مانور نظامی در سرزمین اشغالی قره باغ می کند! .. این از این؛ اما شگفت تر اینکه در این حیص و بیص، سایت های آذری خبر می دهند دو نفر تبعه آذربایجان که در صف تفنگ به دستان مخالف سوریه بر ضد دولت بشار اسد می جنگیدند، کشته شده اند( سایت مدیا فروم 31 اکتبر 2012 و ...)
خب، لابد شما اگر تعجب هم نکنید، به عنوان یک انسان سؤال می کنید که آخر وقتی بخشی از خاک آذربایجان در اشغال دشمن است، این اتباع آذری به جای جنگ در قره باغ با طرف اشغالگر ارمنی، در سوریه چه کار می کنند؟ آیا جنگ بر ضد دولت سوریه برای آذربایجانی ها مهم است یا جنگ با اشغالگران قره باغ؟! راستی برای شما این سؤال مطرح نیست؟ هان؟
حالا سؤال دیگر این است که چه کسانی این آذری های غیرتمند و وطن پرست! را به جای قره باغ، به سوریه اعزام می کنند و حتی چنان شارژشان می سازند که در راه آزادی سوریه – مثلاً - از شرّ دولت رسمی بشار اسد، جانشان را هم می دهند اما در راه آزادی سرزمین خودشان از اشغال ارمنی، ککشان هم نمی گزیده و بی خیال بوده اند؟! راستی چه غیرت ملی آتشینی داشته اند این جانبازان آذری جنگجو در صف آشوبگران سوریه و قبلاً در عراق و افغانستان!! و ... آفرین، زهی، خهی، احسن و چیزهای دیگر!
واقعاً وقتی سوراخ دعا گم می شود، دست انسان به چه جاهای باریک و تاریکی می رسد!
پناه بر خدا!
البته معلوم است که وقتی راهزنان سیاسی آمریکا و صهیونیست از طریق دولتهای ترکیه و عربستان و قطر و بحرین و مصرِ مُرسی و ... تمام توانشان را برای اسقاط دولت بشار اسد، بسیج کرده اند، بی شک چنین سربازانی را هم از اینجا و از آنجا دست و پا می کنند و در راه آرمان های شیطانی خود فدا می سازند.
وقتی خواسته های صهیونیستها و غربی ها در مملکت نفت خیزی مثل آذربایجان حاکمیت دارد، سرمایه های مادی آن مملکت اشغال شده در راه اجرای برنامه های فرهنگی غیرت افزایی مثل یورو ویژن هدر می رود! و سرمایه های انسانی اش هم در صف تروریست های سوریه و عراق و افغانستان پامال می گردد و آزادی قره باغ هم به راحتی در شعار بی خاصیت صلح یک طرفه فراموش می شود و ... زیاده عرضی نیست!
امشب به حال دریاچه ارومیه خون گریه کنید! خون ....
امشب « لیلة القدر» است، شب 23 رمضان المبارک 1432 و فردا دوم شهریور 1390، مؤمنان خلوتی دارند با رب العالمین. لطفاً به حال وخیم و ناگوار و وضع رقت بار دریاچه ارومیه هم گریه کنید، خون گریه کنید و دست به دعا بردارید، تا شاید فرشتگان رحمت به این دریاچه مظلوم واقع شده نیز در این شب رحمت نازل شوند، چون از انسانها به ویژه افراد مسؤول کاری ساخته نیست! ... این نعمت عظمای الهی در برابر چشمان بی تفاوت و وجدانهای سنگواره مسؤلان خشک می شود و چیزی نمانده که به یکباره بمیرد و به بزرگ ترین دریاچه نمک و کویر لایزرع تبدیل شود و صدها هزار هکتار زمین زراعی و جنگل و باغ و کوهستانهای با صفا از بین برود و به صورت شوره زاری وحشتناک درآید و زندگی و سلامت دهها میلیون انسان ایرانی تباه گردد. می گویم ای دریاچه ی عزیز ارومیه، کاش تو هم شانسی داشتی مثل شانس مردم قحطی زده سومالی! یا مردم آواره شده فلسطین، یا افغان و ... که ما از صغیر و کبیر برای نجات تو هم حسابهای ویژه باز می کردیم! ما می خواهیم هر طور شده آن انسانهای محروم و بلا زده را از مرگ حتمی نجات دهیم و این وظیفه انسانی ماست البته. اما چرا کسی از بزرگان ما پیدا نمی شود که برای نجات تو هم ای دریاچه عزیز، حسابی باز کند و از مردم استمداد نماید تا مردم خود آستین غیرت بالا زنند و همت به خرج دهند و تو را ای دریاچه زیبای بلا زده، از مرگ نجات دهد؟؟!.. هان؟! بگذار بعضی از نمایندگان به طرح دو فوریتی آب رسانی به دریاچه ی ارومیه رأی ندهند، اینان همانها هستند که در کلام شهید این شب قدر – امیر عدالت علی مرتضی - به صفت «اشباه الرجال» توصیف شده اند. اما مگر مردم غیرتمند ایران اسلامی که همیشه به بدبخت ترین مردمان دنیا کمک می کنند و نمونه اش در همین روزها کمک به مردم قحطی زده سومالی است، از کمک به نجات دریاچه ارومیه که متعلق یه همه ایرانی هاست، باز می مانند! اصلاً. اما کسی و کسانی از میان خود مردم باید به پا خیزند و از مردم شرافتمند کمک بخواهند. چون مسؤلان وقت ندارند که در این مورد از مردم بزرگ ایران یاری طلبند، شاید هم نجات دریاچه ارومیه این دریاچه همه مردم ایران عزیز، هیچ اهمیتی برای حضرات ندارد، حتی در حد کمک به مردم سومالی که همه دنیا به کمکشان شتافته اند و حتی برخی از سیاستمداران دغل با سؤ استفاده از این آشفته بازار با خانواده هاشان به سومالی شتافته و با آن قحطی زدگان نگون بخت عکس یادگاری گرفته اند تا از نمد این فلک زده ها هم برای خود کلاهی تبلیغاتی در دنیا بدوزند!! و .... راستی ما چرا از کمکهای نقدی مردم ایران غافلیم؟ همان مردم بزرگی که با کمکهای کلانشان به جبهه ها، کشور را در مقابل دشمنان متجاوز نگه داشتند...هان؟ آری، به کوری چشم برخی از نمایندگان نابخرد که به طرح دو فوریتی آب رسانی به دریاچه مردم ایران مخالفت کردند، مردم ایران بی شک حاضرند بیشترین کمکهای نقدی و غیرنقدی را برای نجات دریاچه ارومیه این دریاچه همه ایران ارائه نمایند.فقط یک سازمان دهی و متصدی مورد اعتماد و ملی و غیرتمند می خواهد تا مردم با اعتماد به او به صحنه کمک رسانی بیایند و باران بی امان کمکهای نقدی و غیر نقدی خود را نثار کنند، بی منت دولت و ناز مجلس . خب این هم یک پیشنهاد از یک شهروند ایرانی. به نظر شما بد می گویم؟
فعلاً خون گریه کنید به حال آن عزیز به ستم کشته شده، به ستم کسانی که در خانه مردم به نجات دریاچه مردم ایران رأی ندادند!... شب قدر است و دعا مستجاب می شود، دعا کنید و خون بگریید! ... یا علی!