به یاد دکتر علی شریعتی به بهانه سالروز خاموشی او - 1
مهدی اصغرزاده (دانشجو)- ارومیه
29خرداد سالروز درگذشت دکتر علی شریعتی است . به همین مناسبت هر ساله به پاس خدمات ارزنده او به نسل جوان این کشور آثار و اندیشه های او همچون استاد شهید مرتضی مطهری مورد نقد و بازخوانی مستمر قرار می گیرد. بی شک او و استاد مطهری دو اندیشمند و دو متفکر تأثیرگذار در جامعه ایرانی بوده و هستند که اندیشه های آنان مقدمات نظری انقلاب اسلامی ایران را فراهم کرد. مجموعه آثار شریعتی که تاکنون بالغ بر 37 اثر رسیده است شامل آثار مختلفی چون، تاریخ، دین، جامعه شناسی، سیاست، عرفان، هنر و … است. در این میان او اهتمام ویژه ای به معرفی الگوهای خاص دینی دارد. شخصیتهایی چون ابوذر، علی(ع)، حسین(ع)، اقبال لاهوری و… کسانی هستند که در تاریخ اندیشه او به تدریج مشاهده می شوند. از منظر او معرفی الگوهای بزرگ در واقع نشان دادن توانمندیها و بستر مساعد تمدنی است که توانسته است آنان را در خود پرورش دهد .
او می گوید :
"این یک افتخار بزرگی است که هنوز علی رغم همه علل و عوامل سیاسی و استعماری و ارتجاعی و مادی که مانع رشد و پیشرفت شخصیتها و نبوغ ها در جامعه اسلامی هست، اسلام چون گذشته، قدرت سازندگی انسان و پرورش دهندگی نبوغ را در خود حفظ کرده است"
سال های کودکی و نوجوانی
علی شریعتی در دوم آذر سال 1312 در روستای کاهک از کویر مزینان در نزدیکی سبزوار زاده شد. پدر پدربزرگش، ملا قربانعلی معروف به آخوند حکیم، مردی فیلسوف و فقیه بود که در مدارس قدیم بخارا و مشهد و سبزوار تحصیل کرده و از شاگردان برگزیده حاج ملا هادی سبزواری محسوب میشد. ملاقربانعلی چهار فرزند به نامهای محمود، احمد، حسن و حسین داشت. محمود که به هنگام مرگ پدر، به تحصیل علوم قدیمه مشغول بود، با اصرار مردم مزینان به آنجا آمد تا پیشنماز مسجد و مدرس حوزه علمیه باشد. او تا پایان عمر خود در مزینان ماند و چهار فرزند به نامهای معصومه، قربانعلی، محمدتقی و آقامیرزا محمد از خود به یادگار گذاشت. محمد تقی شریعتی در سال 1311 با دختری روستایی از اهالی کاهک به نام زهرا امینی ازدواج کرد و اولین فرزند آنها، علی مزینانی بود. علی مزینانی، مشهور به دکتر علی شریعتی یا علی شریعتی مزینانی. مادرش زنی روستایی و پدرش مردی اهل قلم و مذهبی بود. سال های کودکی را در کاهک گذراند. افراد خاصی در این دوران بر او تاثیر داشتند، از جمله:
مادر، پدر، مادر بزرگ مادری و پدری و ملا زهرا (مکتبدار روستای کاهک) علی شریعتی در سال 1319 که هفت ساله بود، در دبستان ابنیمین شهرمشهد، ثبت نام کرد اما به دلیل اوضاع سیاسی و تبعید رضاخان و اشغال کشور توسط متفقین، استاد (پدر دکتر)، خانواده را بار دیگر به کاهک فرستاد. دکتر پس از برقراری صلح نسبی در مشهد به ابنیمین برمیگردد. در اواخر دوره دبستان و اوائل دوره دبیرستان رفت و آمد او و خانواده به ده به دلیل مشغولیتهای استاد کم میشود. در این دوران تمام سرگرمی علی مطالعه و گذراندن اوقات خود در کتابخانه پدر بود. در 16 سالگی سیکل اول دبیرستان (کلاس نهم نظام قدیم) را به پایان رساند و وارد دانشسرای مقدماتی شد. او قصد داشت تحصیلاتش را ادامه دهد.
در سال 31، اولین بازداشت او رخ داد و این اولین رویارویی او و نظام حکومتی بود. این بازداشت طولانی نبود ولی تاثیرات زیادی در زندگی آینده او گذاشت. در این زمان فصلی نو در زندگی او آغاز شد، فصلی که به تدریج از او روشنفکری مسئول و حساس نسبت به سرنوشت ملتش ساخت.
آغاز کار آموزی
با گرفتن دیپلم از دانشسرای مقدماتی، علی شریعتی در ادارهی فرهنگ استخدام شد. ضمن کار، در دبستان کاتبپور در کلاس های شبانه به تحصیل ادامه داد و دیپلم کامل ادبی گرفت. در همان ایام در کنکور حقوق نیز شرکت کرد. او به تحصیل در رشته فیزیک هم ابراز علاقه میکرد، اما مخالفت پدر، او را از پرداختن بدان بازداشت. علی در این مدت به نوشتن چهار جلد کتاب دوره ابتدایی پرداخت. این کتابها در سال 35، توسط انتشارات و کتابفروشی باستان مشهد منتشر و چند بار تجدید چاپ و تا چند سال در مقطع ابتدایی آن زمان تدریس شد. در سال 34، با باز شدن دانشگاه علوم و ادبیاتانسانی در مشهد، دکتر و چند نفر از دوستانشان برای ثبت نام در این دانشگاه اقدام کردند. ولی به دلیل شاغل بودن و کمبود جا تقاضای آنان رد شد. دکتر و دوستانشان همچنان به شرکت در این کلاسها به صورت آزاد ادامه دادند. تا در آخر با ثبت نام آنان موافقت شد و توانستند در امتحانات آخر ترم شرکت کنند. در این دوران دکتر به جز تدریس در دانشگاه طبع شعر نوی خود را میآزمود. هفته ای یک بار نیز در رادیو برنامه ادبی داشت و گهگاه مقالاتی نیز در روزنامه خراسان چاپ میکرد. در این دوران فعالیتهای او همچنان در نهضت مقاومت ادامه داشت ولی شکل ایدئولوژیک به خود نگرفته بود.
بقیه در قسمت دوم منبع: دوهفنه نامه "دنیز" شماره16 – مورخ 22خرداد 91
کتاب، فرزند فکری نویسنده است
دانشمند مجاهد و اندیشمند بزرگ علامه سید عبد الحسین شرف الدین عاملی، در جریان مبارزه با فرانسویان اشغالگر لبنان، رنجها کشید و سختیها دید. اما هیچ یک از آن رنجها و سختیها که در راه آزادی کشور وملتش از سلطه بیگانه، متحمل شد، همچون به آتش کشیده شدن خانه و کتابخانه شخصی اش از سوی فرانسویهای اشغالگر، سخت تر و تلخ تر نبود. در آن اقدام ضد فرهنگی و ضد انسانی فرانسویها، علاوه بر همه کتابهای موجود، نوزده جلد از کتابهای خطی و دستنوشت علامه شرف الدین عاملی که هنوز چاپ نشده بود، طعمه حریق شد و از بین رفت. این عالم بزرگ و مبارز به قدری از این جنایت فرانسوی ها رنجیده خاطر گردید، که تا آخر عمر همواره از آن حادثه ی ناگوار به تلخی یاد می کرد و می گفت: اگر فرانسویها نوزده فرزندم را می کشتند، این قدر ناراحت نمی شدم، زیرا فرزندان انسان ثمره مادی و جسمی هستند، اما کتابهایی که نویسنده نوشته، فرزندان فکری و معنوی اوست و کشته شدن فکر و معنویت به مراتب سخت تر و تلخ تر است.
ارزش زندگی
یک نویسنده - ظاهراً «مالرو» فرانسوی- می گوید:
«زندگی ارزشی ندارد، اما هیچ چیز هم ارزش زندگی را ندارد! »
خب، به نظر می رسد حرف منطقی است.ظاهراً هیچ نیازی هم به توضیح و تشریح و استادبازی و تفسیر ندارد، خیلی ساده و در عین حال خیلی مرکب است البته شایسته تفکر و تأمل بیشتر.