سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خداوند به موسی علیه السلام وحی کرد که دو کفش و عصای آهنین برگیر و آنگاه درزمین سیاحت کن و آثار و عبرتها را بجوی؛ تا آنکه کفشها پاره و عصا شکسته شود . [ابن دینار]
لوگوی وبلاگ
 

دسته بندی موضوعی یادداشتها
 
شعر ، دنیز ، آذربایجان ، ارومیه ، علیار ، قلیزاده ، مصطفی ، غربی ، امام ، ترکی ، علی ، ترکی ، شاعر ، دنیزنیوز ، حوزه ، هنری ، حسین ، اسلامی ، حمیدی ، غزل ، محمد ، حاج ، ایران ، فارسی ، باکو ، قرآن ، کتاب ، نشریه ، اسلام ، تبریز ، طنز ، کتاب ، عاشیق ، شهریار ، اکبر ، انقلاب ، مصطفی قلیزاده علیار ، نخجوان ، شهید ، سایت ، سید ، باکو ، اهل بیت ، ابراهیم ، سفر ، دریاچه ، فخری ، ادبیات ، تصویر ، خمینی ، دفاع ، رضا ، پیغمبر ، جمعه ، اسرائیل ، مقدس ، نامه ، مهدی ، حوزه هنری ، حمید ، صادق ، فاطمه ، پیامبر ، بهرام ، اکبر ، اهر ، فاطمه زهرا ، نارداران ، مقاله ، عاشورا ، عکس ، زهرا ، ترکیه ، کربلا ، همایش ، واقف ، ترکیه ، بسیج ، بیت ، جمهوری ، اهل ، انتظار ، امام علی ، ادبی ، در ، عراق ، صابر ، شهر ، شامی ، خامنه ای ، خدا ، دوستی ، زن ، سعید ، اسدی ، آیت الله ، امام حسین ، هنرمندان ، ورزقان ، هفته ، مردم ، موسیقی ، نقد ، قم ، محمود ، کانون ، امام خمینی ، جنبش ، جشنواره ، خاطرات ، حافظ ، حجاب ، حسنی ، حسن ، تاریخ ، سال ، رستمی ، شیخ ، عکس ، فرهنگی ، فرهنگ ، فضولی ، عید ، عشق ، سیاسی ، رمضان ، زبان ، سلیمانپور ، شاعران ، سوریه ، ترجمه ، تهران ، به ، حاج علی اکرام ، ایرانی ، آمریکا ، وبلاگ ، واحدی ، نویسنده ، مدح ، محفل ، مجلس ، مجتبی ، میرزا ، مرثیه ، مصر ، آمریکا ، آراز ، احمد ، استاندار ، اکرام ، حیدر ، تبریزی ، پیامبر اسلام ، سلبی ناز ، روز ، زندگی ، زینب ، رضوانی ، دو ، داستان ، صراف ، عظیم ، علی یف ، علیزاده ، علمیه ، علمدار ، فتح الهی ، فرانسه ، فلسطین ، فیلم ، شاهرخ ، شجاع ، دو هفته نامه ، دیدار ، رسول ، رجبی ، زلزله ، پیام ، بهمن ، حزب ، جواد ، ادب ، اردوغان ، آذربایجان غربی ، آثار ، مطبوعات ، مشهد ، مهدی موعود ، محمداف ، کانون ، نویسندگان ، هفته نامه ، هنر ، وطن ، ولی ، یاد ، هادی ، نوروزی ، نماز ، قیام ، کرکوک ، محسن ، مثنوی ، ماه ، مایل ، ملی ، آذری ، آزادی ، ارشاد ، از ، اسماعیل زاده ، انگلیس ، اورمیه ، اکرام ، جاوید ، حدیث ، حسینی ، حضرت ، بهرامپور ، بعثت ، روزنامه ، رهبری ، سعدی ، رباعی ، رزم آرای ، دینی ، دانشگاه ، شب ، غدیر ، غفاری ، علامه ، عرب ، عرفان ، فارس ، فرزند ، صمداف ، صادقپور ، صدر ، طلعت ، طلاب ، خوی ، دوزال ، رهبر ، بزرگ ، بیداری ، تبلیغات ، حمایت ، حماسه ، حاجی زاده ، جعفری ، توهین ، امین ، انتخابات ، انجمن ، امام زمان ، الله ، استاد ، اخلاق ، آیت الله خامنه ای ، آران ، آغدام ، آقازاده ، منظومه ، مسلمان ، مراغه ای ، مسئولان ، موعود ، موسی ، ماهر ، محمدی ، هریس ، یادداشتهای ، وفات ، یحیی ، یک ، کردستان ، کربلا ، نوروز ، نمایندگان ، وحید ، مایل اوغلو ، گرمان ، مولانا ، میلاد ، نباتی ، مسجد ، مرگ ، مرسی ، مسئول ، معلم ، آغری ، آذربایجانی ، اسلامگرایان ، اسماعیل ، ارمنستان ، ارمنی ، ارزشها ، اشغال ، باکو 10 ،

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :2204
بازدید دیروز :330
کل بازدید :2948315
تعداد کل یاداشته ها : 881
103/9/2
5:38 ص
مشخصات مدیروبلاگ
 
قلیزاده علیار[263]

خبر مایه
پیوند دوستان
 
سرچشمه ادب و عرفان : وب ویژه تفسیر ادبی عرفانی قرآن مجید شقایقهای کالپوش بچه مرشد! سکوت ابدی هم نفس ►▌ استان قدس ▌ ◄ نغمه ی عاشقی جریان شناسی سیاسی - محمد علی لیالی سرچشمه همه فضـایـل مهــدی(ع) است ساده دل ماییم ونوای بینوایی.....بسم الله اگرحریف مایی ....افسون زمانه طراوت باران تنهایی......!!!!!! جـــیرفـــت زیـبا سارا احمدی بیصدا ترازسکوت... .: شهر عشق :. پیامنمای جامع شهر صبح ماتاآخرایستاده ایم سایت روستای چشام (Chesham.ir) وبلاگ گروهیِ تَیسیر منطقه آزاد محمدمبین احسانی نیا رازهای موفقیت زندگی مرام و معرفت یامهدی Dark Future امام خمینی(ره)وجوان امروز عشق ارواحنا فداک یا زینب سیاه مشق های میم.صاد مهاجر مردود دهکده کوچک ما گروه اینترنتی جرقه داتکو بسیج دانشجویی دانشکده علوم و فنون قرآن تهران هفته نامه جوانان خسروشهر آتیه سازان اهواز بیخیال همه حتی زندگیم عمو همه چی دان پـنـجـره صل الله علی الباکین علی الحسین تینا شهید آوینی Chamran University Accounting Association پدر خاک فقط خدا از یک انسان ع ش ق:علاقه شدید قلبی تبریک می گوییم شما به ساحل رسیدید!!!!! گاهنامه زیست جوک و خنده دهاتی دکتر علی حاجی ستوده قلب خـــــــــــــــــــــــــــاکی کشکول sindrela شیدائی تنها عاشقانه سیب آریایی نیروی هوایی دلتا ( آشنایی با جنگنده های روز دنیا ) به یاد تو آخوند مالخر و تمام طرفدارانش در سیستم حکومتی فروشگاه من قاضی مالخر یا قاضی طمع کار کدامیک ؟؟؟؟ پایگاه خبری،قرآنی، فرهنگی آذربایجان غربی عاشقانه زنگ تفریح

چکر-1 (غزل)

مرحوم حاج علمدار «ماهر»

سانما فرهاده هنردیر کی، یونار داشی چکر

او چکن صورتی هر سرسری، هر ناشی چکر

عشق بازارینی گنجینه قارون بزه­مز

اونو قیمتده منیم گؤزلریمین یاشی چکر

یئتدی رسوالیغیم اول غایته، رسام زمان

ایسته­سه چکمه­یه رسوا، من کول باشی چکر

دوزه رم ناله و فریادینا ای خسته کؤنول

چونکی بیمارلرین نازینی سرداشی چکر

وای او گوندن عملی، عدل ترازوسینده

صاحب کؤون عدالتله قویار داشی چکر

ماهرا، اهل غمین حالینا هئچ وقت گولمه

کیم کیمین پیس گونونو ایسته­سه، اؤز باشی چکر.

 


92/12/19::: 10:12 ع
نظر()
  

عزیز شهر اورمیه، عاشیق عزیز مراد خان

 

 نگاهی به زندگی و هنرعاشیق عزیز مرادخان

 

نویسنده: احمد اسدی

 

اشاره: از سالهای دور نام استاد فقید عاشیق عزیز مرادخان را شنیده بودم. از هرکسی در باره او سؤال می­کردم، همواره این جواب را می­شنیدم: عاشیق واقعی فقط عزیز بود، پنجه­های آن مرحوم خیلی قوی بود، نوازنده­ای همانند او ظهور نکرده است. سبک اصلی از آن عزیز بود.

این حرفها و روایت های به ظاهر اغراق آمیز، دقت مرا بیشتر به سوی عاشیق عزیز جلب می کرد و تصمیم به شناخت بیشتر این استاد بزرگ موسیقی اورمیه گرفتم. شنیده بودم صدای زیبایی داشته بر همین اساس  ابتدا شروع به جستجوی صدای او کردم. بعد از گوش دادن به صدای عاشیق،حق را به مردم و تعریف کنندگان صدایش دادم و در برابر هنر و مهارت این هنرمند ماهر، سر تعظیم فرود آوردم و علاقه­مند به مطالعه بیوگرافی و سرگذشت وی شدم. اما با نهایت تأسف حتی یک خط نوشته نیز راجع به او پیدا نشد و این مایه سرافکندگی یک شهر است که نتوانسته است مشاهیر خود را بشناساند.(با توجه به اینکه می­توان او را به جرأت ماهرترین عاشیق مکتب اورمیه دانست). از همین روی، تصمیم به نوشتن بیوگرافی و شرح حال او گرفتم و با توجه به اینکه هر کسی خاطرات و داستانهای متفاوتی از وی می­گفت، دیدار با خانواده­اش را مناسب ترین راه برای نوشتن شرح حال عاشیق عزیز دانستم و بعد از 40 سال از در گذشت وی، با پرس و جو از این و آن و دانستن اینکه پسرش چندین سال پیش قاضی بوده است، موفق به پیدا کردن شماره تلفنی از وی شده و  با تماس با وی ملاقات با پسر ایشان را طرح ریزی کردم. متعاقباً رفته و در دفتر وکالت آقای مصطفی مرادخان با وی دیدار کرده و موفق به نگارش نوشته زیر شدم. باتوجه به اینکه ماجراهای عاشیق عزیز در بین مردم اورمیه هنوز هم در حال گردش است، از آوردن آن احوالات خودداری کرده و به نوشته­ی دیگری محول می­نمایم که خود مقوله­ای دراز است و شما مخاطبان عزیز را به خواندن نوشته زیر دعوت می­نمایم:

 

عاشیق عزیز مرادخان در سال 1301 هجری شمسی در روستای سامیرتی(ثمرتو) از توابع دهستان "دول" ( بر وزن گُل) اورمیه متولد شد. نام پدرش حسن و نام مادرش دلبر بوده است. منطقه دول از زمانهای طولانی مهد پرورش و تربیت عاشیقهای مشهور و بنام بوده است. از همین روی خصوصیت دول در عزیز نیز تأثیر گذاشته و وی را شخصی شیفته مکتب عاشیقی کرده بود. عاشیق عزیز از عنفوان نوجوانی به دلیل صدای دلنشین خود در مجالس عروسی به عنوان خواننده شرکت کرده و حاضران را به خاطر صدای جذاب خویش وادار به تشویق می­کرد.

وی در سالهای جوانی نیز همراه با کشاورزی در زادگاه خود به خوانندگی در مراسم عروسی و جشنهای دیار خود می­پرداخت و آن مجالس را با صدای زیبای خویش می­آراست. این کار(خوانندگی) تا روز آشنایی وی با عاشیق فرهاد، استاد معروف و ماهر سبک اورمیه ادامه داشت تا اینکه با عاشیق فرهاد آشنا گردیده و به خاطر استعداد زیاد و حافظه قوی و صدای دلکش، فرهاد او را به شاگردی قبول می­کند. از آن تاریخ عزیز در کنار عاشیق فرهاد به آموزش ساز و آواز و همچنین حفظ اشعار و نقل داستانهای فولکلوریک آذربایجان می­پردازد. در نواختن و خواندن شیوه و پنجه­ی عاشیق فرهاد را یاد می­گیرد، به طوری که بنا به گفته بعضی از علاقه­مندان مکتب عاشیقی صدای عاشیق عزیز و عاشیق فرهاد را بیشتر مواقع نمی­شد از هم تشخیص داد. بعد از آموزش ساز و داستانهای عاشقانه و عارفانه این خطه، عزیز به حرفه­ی عاشیقی می­پردازد و در مدت کمی به عنوان یک استاد کامل در سبک اورمیه مشهور گردیده و در مراسم جشن و عروسی به عنوان استاد عاشیق دعوت می­شود.

عاشیق عزیز علاوه بر حضور در مراسم شادی و جشنهای مختلف از طریق رادیو اورمیه نیز مهمان خانه­های مردم آذربایجان شده و مردم این منطقه را نیز با ساز خویش فیض­یاب می­کند.

عاشیق عزیز این تداعی­کننده استاد خویش، بنا به گفته­ی برخی، تنها شاگرد و یا تنها شاگرد ادامه دهنده مکتب و سبک استاد بزرگ عاشیق فرهاد بوده است. صدای زیبا و باملاحت همراه با تحریرهای زیر و زیبا در اجرای آهنگهای عاشیقی، او را به فردی ماندگار در اذهان دوستداران مکتب عاشیقی مبدل کرده است و هنوز هم شرح ماجراهایش شامل بر شخصیت والا و فروتنی منحصر به فرد او در بین مردمان این دیار به مثال افسانه­ای در حال گردش است و امید است اینچنین افسانه­هایی هیچگاه از اذهان مردم این دیار پاک نشود. هر وقت که از عاشیق عزیز بحثی به میان می­آید، ماجرای تازه­ای از او شنیده می­شود که قریب به اتفاق این ماجراها بلا استثنا بر شخصیت والا و روح بزرگوار این عزیز شهر اورمیه دلالت می­کند. هنوز هم مردمان این دیار او را با افسوسها و خاطره­های خوش یاد می­کنند.

عاشیق عزیز در طول عمر خویش، تنها یک شاگرد به نام عاشیق عباسعلی تربیت نمود که او هم به مانند استاد خویش زود تسلیم اجل گردیده و رخت از این دنیا بر می­بندد و با مرگ وی سبک عاشیقی اصیل، زیبا و با احساس اورمیه که همان سبک دول می­باشد، به فراموشی سپرده شده و با خروارها خاک هم­آغوش می­گردد.

به سبک و سیاق امروزی، در گذشته نیز هر عاشیق در قهوه­خانه و یا چایخانه­ای رفته و در آنجا به هنرمندی می­پرداخته، از همین روی عاشیق عزیز نیز در دوران هنرنمایی خویش به مسافرخانه و قهوه­خانه­ی  "سید حسن" واقع در خیابان منتظری فعلی رفته و با ساز خویش علاقه­مندان به این موسیقی را سیراب می­کرده است.

درخشش عاشیق عزیز در آسمان هنر و موسیقی این دیار به طور مستمر ادامه داشت، تا اینکه ابتلای وی به بیماری آسم، مشکلاتی در صدای استاد به وجود می­آورد. بنا به گفته بعضی از دوستان عاشیق عزیز، وی مدتی به عنوان آسیابان مشغول کار بوده است و همین باعث ایجاد بیماری آسم در او شده بود. عزیز سالهای آخر عمر خویش را مصروف مبارزه با این بیماری کرده و نهایتاً به تاریخ 7/10/1351 چشم از دنیای فانی بسته و راهی سرای باقی می­گردد. این عاشیق دوست داشتنی و شهیر شهر اورمیه را در قبرستان روستای سامیرتی(ثمرتو) در کنار مزار پدرش به خاک می­سپارند.

 با اینکه 40 سال از وفات نابهنگام ایشان می­گذرد، اما اعتقادمان بر این است که هنوز هم روح عاشیق عزیز در فضای معنوی این شهر در حال سیر است و هنوز هم او نمرده است، زیرا که هنرمند اصیل هیچگاه نمی­میرد "مرده آن است که نامش به نکویی نبرند". هنوز هم روح وی منتظر اشخاصی است که در مکتب اصیل و معنوی عاشیقها پای در میدان گذاشته و راه این استاد گرامی و عزیز شهر اورمیه را ادامه داده و زنده نگه دارند. تا زمانی که شهر اورمیه پابرجاست، نام این عاشیق بزرگوار از جرگه­ی مشاهیر این شهر پاک نخواهد شد و به صورت ستاره­ی درخشانی در آسمان مفاخر آذربایجان خواهد درخشید.

عاشیق عزیز این عزیز شهر اورمیه، به واسطه نَقل پرشور داستانهای عاشقانه و اشعار عارفانه هنوز زبانزد عام و خاص می­باشد. بنا به گفته­ی دوستان و معاصرانش او شخصی متواضع و سر به زیر بوده و هیچگاه به دنبال شهرت نگشت و در دسته آنهایی قرار نداشته که خودشان را تبلیغ می­کردند و به واسطه همین خصوصیت، متأسفانه آثار خیلی کمی از او به دوران ما رسیده است که آن هم چند کاست ضبط صوت می­باشد. اما با غنیمت شمردن این چند کاست، توانسته­ایم نزدیک به 20 عدد از نواها و آهنگهای عاشیقی وی را به صورت مجموعه­ای درآورده و به شکل فایل mp3   در بیاوریم. از همین جا، از تمام علاقه­مندان فرهنگ، ادب و فولکلور آذربایجان تقاضا داریم، در صورت داشتن هرگونه صدا و یا تصویر و عکس از این عاشیق بزرگوار، ما را یاریگر باشند، تا در راه معرفی و شناخت هنرمند گرانقدر و زوایای پنهان هنری وی بهتر قدم برداریم و بتوانیم در آینده این صداها و آهنگها را به صورت مجموعه­ای منتشر کنیم. امیدواریم، جوانان دارالنشاط اورمیه، راه این استاد مسلم مکتب عاشیقی اورمیه را ادامه داده و دنباله رو راه هنرمندانی همچون دول لو مصطفی­، دول لو اباذر، میرزا جواد، فرهاد، عزیز و ... باشند. تا باشد که ایشان نیز عزیز شهر اورمیه گردند و با ساز و آواز خویش دوباره فضای این شهر را با نغمه­های حماسی و عرفانی خویش سرشار از احتشام و عظمت کنند. به امید احیای سبک عاشیقی دول و موازی با آن سبک عاشیق فرهاد و عاشیق عزیز.

 

 منبع: دو هفته نامه "دنیز" شماره 17 – مورخ 7 /4 /91

 


91/4/9::: 12:11 ص
نظر()
  

در میکده فرهاد

از : اکبر حمیدی علیار

یاران چه صمیمانه رفتند به میخانه

در میکده ی فرهاد گشتند چه مستانه

مقصود سفر گویا گلگشت بهاری بود

این حوزه و شعر و غیر باشد همه افسانه!

این دو بیت را آقای حمیدی علیار از تهران در همراهی با ما در سفر کرمانشاه سروده و ارسال فرموده اند. راستی این سفر کرمانشاه ما هم دارد کم کم سفر قندهار می شود! بهتر است همین جا نقطه پایان بگدارم. جای شما خالی دیروز بعد از ظهر به دیدن بیستون عظیم رفتیم به یاد فرهاد ناکام! و از این افسانه ها... و امروز (چهارشنبه 27 اردیبهشت 91)قبل از ظهر به اتفاق دوستانم دکتر ضیایی و جواد کریم نزاد به تماشای مجموعه دیدنی و هنرمندانه و جالب "تکیه معاون الملک" کرمانشاه رفتم. کریم نژاد کلی عکس یادگاری گرفت. عظمت هنر و فرهنگ ایرانی به دست هزاران هنرمند نام آور و گمنام این کشور در طاق بستان و بیستون و تکیه معاون الملک این شهر تجسم یافته و جاودانه گشته است. واقعاً دیدنی است شما هم بیایید حتماً... امروز نمایش "قتل امیر کبیر" از حوزه هنری استان مرکزی در همین تکیه معاون الملک به اجرا در می آید.

دیگر اینکه کتاب "سیر داغ" (مجموعه داستانهای کوتاه از نویسندگان حوزه هنری آذربایجان غربی) به همت آقای دکتر ضیایی جمع آوری شده بود و در جشنواره تولیدات حوزه هنری حائز مقام دوم شد که دیروز جائزه اش را هم دادند. "سیر داغ" نام داستانی از نویسنده جوان مهران محمودی در این کتاب است.

سفر کرمانشاه برای ما جالب بود الحمد لله. البته بچه های هنرمند گله ها داشتند از تبعیض و فرقی که بین هتل آزادگان (محل اقامت اغلب هنرمندان این جشنواه) و هتل پارسیان (محل اقامت رؤسا و مسئولان) بود...باری به هر جهت!

 

 


91/2/27::: 9:38 ص
نظر()
  

نقش هنر موسیقی در ارتقای سلامت جامعه

در گفتگوی اختصاصی دوهفته نامه «دنیز» با استاد عاشیق دهقان

منبع: نشریه «دنیز»، شماره 12، مورخ 16 فروردین 1391- ارومیه

اشاره : استاد محمد حسین دهقان ایگدیر مشهور به «عاشیق دهقان» در سال 1313 در روستای ایگدیر از توابع شهرستان ارومیه متولد شد. وی سالهای طولانی ست که از هنرمندان بنام عرصه موسیقی آذربایجان و از اساتید هنر عاشیقی «مکتب ارومیه» به شمارمی رود. دهقان به حق یک «عاشیق» به معنی حقیقی کلمه محسوب می شود، زیرا سه شرط اصلی عاشیق های آذربایجانی: اول صدا، دوم نوازنده ماهر ساز عاشیقی بودن و سوم سرودن اشعاری به سبک و سیاق عاشیقی (گرایلی، قوشما، دیوان، تجنیس و ..) را همواره یکجا داشته وبه چندین هنر آراسته است. البته برخورداری از استعداد ذاتی خدادادی در هر سه زمینه، شرط اصلی موفقیت دهقان در هنر عاشیقی است که در کسب شهرت ملی و بین المللی وی نقشی اساسی داشته است. امروز این هنرمند 78 ساله در کمال صحت و سلامت جسمی و روحی به سر می برد و با همان شور و شوق سالهای جوانی در عرصه هنر خود فعالیت می کند. او از حافظه کم نظیری برخوردار است، اغلب میراث ادبی و هنری عاشیق های متقدم و معاصر ( دهها هزار بیت شعر در قالبهای مرسوم سبک عاشیقی) و دهها داستان مفصل عاشیقی را با زیر و بم و جزئیات و اشعار و روایت های مختلف آن را از حفظ می داند و می خواند. هنوز هم جشنهای عروسی عموم مردم آذربایجان با حضور گرم و نوای ساز و صدای او رونق می گیرد، در جشنواره های موسیقی جزو داوران است، حضورش در کانون عاشیقهای حوزه هنری آذربایجان غربی در ارومیه هر هفته دوشنبه معمولاً محسوس و مشهود است و گاهی هم به اجرای برنامه می پردازد. گفتگوی کوتاه زیر را در آغاز سال جدید و به مناسبت هفته سلامت و سالمندی با استاد عاشیق دهقان انجام داده ایم که تقدیم خوانندگان گرامی دنیز می گردد:

*استاد دهقان، ضمن عرض تبریک فرارسیدن سال نو و آرزوی طول عمر برای شما، لطفاً بفرمایید عامل اصلی تمایل جنابعالی به هنر موسیقی عاشیقی در دوران کودکی و نوجوانی چه بود ؟

به نام خدای هنر و زیبایی، بنده نیز آغاز سال 1391 را به شما و همه ملت عزیز ایران تبریک می گویم، امیدوارم این سال همچنان که رهبر معظم انقلاب فرمودند، برای دولت و ملت عالی قدر ایران اسلامی، به ویژه هنرمندان و فرهیختگان کشورمان بیش از پیش سال تولید فرهنگ و فکر و هنر باشد. در پاسخ به سؤال شما باید عرض کنم که نخستین استاد من در عرصه عاشیقی و عامل اصلی گرایش بنده به عالم هنر موسیقی مرحومه مادرم بانو «ماه جبین» بود. خدا رحمت کند مادرم را که هم علاقمند به موسیقی عاشیقی بود، هم خیلی از داستانها و افسانه های شیرین و عبرت آمیز عاشیقی و نغمه های آهنگین را از حفظ می دانست و هم خودش در خانه برای ما و زنان و یا در تنهایی خویش به سبک عاشیقها می خواند و اشعاری ذوق انگیز و به یاد ماندنی را زمزمه می کرد. من سه داستان معروف ادبیات عاشیقی را از او یاد گرفته بودم که بعدها در نزد مرحوم استاد «عاشیق فرهاد» ایراداتش را برطرف کردم. آن سه داستان عبارت بود از: غلام حیدر، سیدی و احمد ابراهیم. من پنج – شش ساله بودم که مادرم دستم را می گرفت و به پشت قهوه خانه ای که عاشیقها درآن می خواندند، می برد و از پنجره ای که صدای عاشیقها بیرون می زد، گوش می کردیم. من از پنج سالگی با ساز آشنا بودم و انس و الفتی داشتم و از هشت سالگی ساز می زدم، زیرا پدرم مرحوم غلامحسین با عاشیقها دوست بود و دوستان عاشیق که می آمدند و در جشنهای عروسی و یا در قهوه خانه عاشیقها می خواندند، ساز خود را در خانه ما می گذاشتند تا فردا یا چند روز دیگر که باز می آمدند، بردارند و برنامه اجرا کنند. کودکی من با این سازها سپری شد و مملو از خاطراتی دل انگیز است. به این ترتیب زندگی من با ساز عاشیق ها و صدای دلنشین و اشعار حماسی و ماندگار این هنرمندان مردمی به واسطه مادرم و دوستان هنرمند پدرم گره خورد و مرا به این سمت و سو، سوق داد. این را هم بگویم که من کاست صدای مادرم را دارم و هنوز هم گوش می کنم و لذت می برم.

*اساتید تأثیرگذار شما در سلوک عاشیقی چه کسانی بودند؟

ابتدا این را بگویم که من تا کلاس ششم نظام قدیم در روستای امام زاده ارومیه که همسایه زادگاهم «ایگدیر» است، درس خوانده ام. اما در مکتب عاشیقی، از شانزده سالگی ساز برداشته به محضر هنرمند توانا و مشهورشادروان استاد عاشیق فرهاد رفتم و رسماً در مکتب عاشیقی وی تا آخر عمرش شاگردی کردم. من همه آهنگها و داستانها و اشعار و زیر و بم مهارت عاشیقی را از عاشیق فرهاد آموختم. او در قهوه خانه مرحوم کربلایی غلام در حد واسط خیابان شاهپور و ایالت سابق ارومیه همیشه صبح ها تا ساعت 10 – 11 برای مردم می خواند. من می رفتم و از او استفاده می کردم. او مرا به جشنهای عروسی می برد و حتی من به اذن او به رادیو ارومیه رفتم و برای مردم خواندم.

عاشیق فرهاد واقعاً انسانی لایق و متدین و درستکار و پاک ضمیر و سالک حقیقی طریق حقیقت و طریقت و شریعت بود. او از شاگردان بزرگ عاشیق محمد علی به شمار می رفت و عاشیق محمد علی هم شاگرد عاشیق جواد بود. عاشیق فرهاد اهل تسنن بود و سواد هم نداشت اما به قول ما عاشیق ها همه چیز را «سینه دفتر» (از دفتر سینه) می دانست و می خواند و حافظه اش خیلی قوی بود و آن همه شعر و افسانه و تمثیل و داستان و ضرب المثل و بایاتی را در موضوعات بی شمار در گنجینه خاطر داشت و از حفظ می خواند و صدای دل نشین اش همه را مجذوب می کرد.

علاوه بر مهارتهای عاشیقی، آداب زندگی و سلوک با مردم و طرز رفتار عاشیقی را از او و دیگر اساتیدم آموختم. استاد دوم من مرحوم عاشیق موسی بود که شبها در قهوه خانه ای در خیابان بازار باش معروف ارومیه می خواند و استاد سوم بنده مرحوم عاشیق علی قرمیزی باش از اهالی روستای شورا شور بود که بعد از ظهرها در قهوه خانه همان روستا می خواند و من خدمت هر دو می رفتم و استفاده می کردم. البته مقداری هم از مرحوم عاشیق عباد بهره مند شده ام که مدتش کم بود. من از یک استاد مطالب و موضوعاتی را می آموختم، از استاد دیگر مطالبی و هنری دیگر و ... خداوند همه اساتیدم را رحمت کند.

*به نظر شما بزرگان متقدم هنر عاشیقی آذربایجان چه نقشی در زندگی فردی و اجتماعی جامعه گذشته وحال ما داشته اند و دارند؟

شما اگر در سرگذشت و اندیشه و هنر عاشیقهای تاریخی آذربایجان مثل عاشیق قربانی، عاشیق علسگر، خسته قاسم، دول لو مصطفی، عاشیق مسکین، عباس توفارقانلی و ... مطالعه و اندیشه کنید، آنان را واقعاً عاشیق حق و حقیقت می بینید.آنان خود را «حق عاشیقی» (عاشق حق تعالی) می نامیدند. هر چه از ایشان مانده، در راستای اصلاح زندگی مردمان و ترویج توحید و نبوت و معاد و امامت و دینداری و آزادگی و اخلاق انسانی و اوصاف مردانگی و پاکی و حقیقت و شریعت و طریقت عرفانی و وارستگی و وطن دوستی و انسان دوستی، داشتن زندگی سالم، احترام به بزرگان و انس با طبیعت زیباست. هیچ نقطه منفی یا کوری یا حرف سخیفی در سخن و هنر عاشیق های اصیل آذربایجان دیده نمی شود، اصلاً هنر و آرمان عاشیق ها همیشه در جهت اصلاح مردم و جامعه، ترویج حقایق ناب الهی و معنوی، حراست از ارزشهای انسانی، گسترش شادی و نشاط درونی و دوری از زشتی و پلشتی ها با هدف فراهم آمدن یک زندگی سالم برای همگان بوده است. شما اگر ادبیات و آثار مکتوب و شفاهی عاشیقهای گذشته را ببینید و به آهنگهای مرسوم این جماعت گوش کنید، جز اینکه گفتم، نمی یابید، تماماً ارزش و انسانیت و حکمت و فرهنگ والای انسانی است.

*لطفاً کمی هم از هنر و فعالیت خودتان برای ما و خوانندگان نشریه بگویید.

 عاشیقهای آذربایجان هنرمندان و نغمه پردازان مردمی هستند و در کنار غم وشادی، پیروزی و شکست و سختی ها و راحتی های مردمشان همیشه حضوری حماسی و شادی آور داشته اند و دارند. به عنوان مثال زنده، عاشیق های ما در سی و چند سال اخیر و در جلو چشم این نسل فعلی همواره در کنار حوادث تلخ و شیرین انقلاب اسلامی، هشت سال دفاع مقدس و در تمام صحنه های حماسه آفرین ملت بزرگ ایران بوده اند و موسیقی اصیل عاشیقی آذربایجان را که به حق موسیقی ملی ایران عزیز است، تقدیم حماسه ها و افتخارات ملت خود کرده اند و برای شهیدان والا مقام این خاک پر گهر نغمه پردازی کرده اند و دشمنان این انقلاب و کشور و ملت را مورد تحقیر هنرمندانه قرار داده اند. مکتب عاشیق های ما اینگونه بوده و اینگونه است و من افتخار می کنم که خودم را شاگرد مکتب عاشیقی آذربایجان می دانم. بنده قابل آن نیستم که از هنر خودم حرف بزنم. اما برای اینکه سؤال شما بی جواب نماند، باید عرض کنم که بنده الان بیش از شصت سال است که در کنار غم و شادی مردم بوده ام و سعی کرده ام به سبک اساتید گذشته، همیشه برای مردم و کشورم شادی به ارمغان آورم. مردم برای من بسیار محبت و لطف دارند و هنوز هم مرا به جشنهای خود دعوت می_کنند و من سالمند 78 ساله در جشن عروسی جوانان کشورم محور توجه و شادی آنان قرار می گیرم. برای همین است که معتقدم پیری و سالمندی برای هیچکس به ویژه برای اهل هنر مانع فعالیت نیست، بلکه بر عکس، نسل دیروزی و امروزی می توانند در کنار یکدیگر زندگی را شادتر و زیباتر نمایند، این تجربه من و سرمایه بزرگی برای من است که نثار مردم عزیزمان می کنم. بنده در بیش از بیست کشور دنیا و در همایش ها و کنگره های بزرگ داخلی و خارجی بر اساس دعوتنامه شرکت داشته ام، در آذربایجان، آلمان، فرانسه، چین، ترکیه، سوئد، دبی، کشورهای آمریکای لاتین و ...علاوه بر کاستها و آلبوم های موسیقی، اشعار زیادی هم سروده ام که موجود است. به لطف خدا بیش از بیست شاگرد عاشیق تربیت کرده ام که امروز از عاشیق های سرشناس آذربایجان محسوب می شوند و در ترویج مکتب عاشیقی ارومیه یعنی مکتب حماسی و انسانی آذربایجان نقش عمده ای دارند. همچنین من سعی کرده ام در اجرای آهنگهای عاشیقی مکتب ارومیه تغییراتی روبه کمال ایجاد کنم که آن هم بر اساس قدرت صدای خدادادی بنده بوده است. خدا را برای این همه نعمت شکر می گویم. داستانهای عاشیقی، تمثیلات و اشعار شفاهی بسیاری را از مادرم و اساتیدم شنیده و نوشته ام که به صورت مکتوب نگهداری می کنم و ظاهراً نزد کسی پیدا نمی شود و منحصر به فرد است.

* شما که امروز استاد برجسته مکتب ارومیه در هنر عاشیقی هستید، مختصات این مکتب موسیقی را در چه می بینید؟

عاشیق های مکتب ارومیه اولاً با ساز و صدا و شعر حضور پیدا می کنند و ساز «بالابان» در این مکتب اصلاً حضور ندارد. ثانیاً آهنگهای این مکتب مخصوص خود آن است و جنبه های عرفانی و حماسی اش بیشتر است. ثالثاً از بین بیش از صد آهنگ عاشیقی، 48 آهنگ مخصوص مکتب ارومیه است.

*استاد، چه پیشنهادی به هنرمندان جوان دارید؟

 به نظر من مهم ترین رکن هنر اعتقاد معنوی، دلبستگی به خدا، پاکی، صداقت و وارستگی از تمام وابستگی های مادی است. مادیت برای گذران زندگی لازم است و ما باید از نعمتهای مادی خدا نهایت استفاده درست را ببریم، اما نباید وابسته به مادیات باشیم، اگر هنرمندی به مادیات پابسته شد، نمی تواند پرواز هنری و معنوی داشته باشد. هنرمندان جوان باید به این مسائل بیشتر دقت کنند. بقیه با کمی تلاش حل و حاصل می شود. من از خدایم خیلی راضی ام که به من همه چیز داده، شکر خدا. اما اگر موفقیتی در کارم بوده، از همان مسائلی می دانم که عرض کردم. دیگر اینکه عموم جوانان را سفارش می کنم به استفاده از تجربه افراد مسن و سالمند، چراکه ایشان دارای تجربه های ارزشمندی در عرصه زندگی و هرکدام از این پیران دنیا دیده گنجینه ای گرانقدر هستند.

*استاد دهقان، از منظر شما تأثیر موسیقی در حفظ سلامت انسان چیست؟

ببینید، شما به زندگی هر هنرمند بزرگی به ویژه در عرصه موسیقی نگاه کنید، می بینید که علاوه بر سلامت روحی و نشاط درونی، از سلامت جسمی و رفتاری هم برخوردار بوده اند و هستند. تأثیر مثبت موسیقی و یا به تعبیر دیگر، اعجاز شگفت انگیز موسیقی اصیل ما در سلامت روح و فکر هنرمندان موسیقی و علاقمندان به هنر موسیقی غیر قابل انکار است. اما تأکید می کنم که هنرمند موسیقی باید مراقب درون و برون خود باشد و خود را به بت ثروت و شهوت و شهرت و دیگر آلودگی ها و وابستگی های ظاهری و مادی مبتلا نسازد و تمیز و پاک بماند و با هنرش زندگی کند و به آن عشق بورزد. آن وقت تأثیر موسیقی در سلامت روح و جسمش تا آخر عمر مستدام خواهد بود، حتی جامعه را هم تحت این تأثیر سلامت گستر خواهد گرفت. اغلب عاشیق های معروف و اهالی موسیقی اینگونه زیسته اند، عمر طولانی داشته اند و تا پایان عمر طولانی خود هم از نعمت سلامت تن و روان هر دو یکسان بهره مند بوده اند و هنوز هم نمونه هایی از اینگونه هنرمندان هستند.

*استاد خیلی ممنون از اینکه وقتتان را در اختیار ما گذاشتید.

خواهش می کنم. بنده برای شما و خوانندگان عزیز و هنر دوست نشریه دنیز، از خداوند متعال آرزوی موفقیت و صحت و سلامت دارم.