دنیز یک ساله شد - نقد ونظر (15)
یک سال هم از عمر ما گذشت
سرمقاله دو هفته نامه «دنیز» شماره 22- تاریخ نشر 30/6/91
دنیز با همه فراز و نشیب ها و مشکلات فرساینده بالاخره با انتشار 22 شماره یک_ساله شد. به عبارت دیگر یک سال هم از عمر ما رفت. اما شکر خدا که گردن دنیز پیش هیچ کس خم نشد و علی رغم اینکه از سفره یارانه کاغذ و حمایت های رنگ_وارنگ وزارت محترم ارشاد و اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان و مدیریت استان و... در این یک سال همواره محروم گشت و به عمد در محاق بی توجهی ماند و وعده های سر خرمن مسئولان فرهنگی و غیر فرهنگی و استانداری هرگز در حق دنیز تحقق نیافت و... بماند که در شماره_های سال دوم اگر توفیق و عمری باشد و دنیز به راه خود ادامه دهد به یاری حق تعالی در باره این بلبشوی فرهنگی صریح_تر و مستندتر سخن خواهیم گفت. با تمام این جور و جفا ها که از سوی مسئولان امر در حق دنیز و برخی نشریات ارزشی دیگر این استان اعمال شد، باز هم دل ما به عنایت حق تعالی و همت دوستان همدل و هم فکر خوش بود چرا که در طول این یک سال همان دوستان صاحب قلم و اندیشمند در داخل و از خارج ایران مطالب ارزشمندشان را کریمانه و بی هیچ توقع و تکلفی در اختیار دنیز و خوانندگان آن گذاشتند، از این جهت می_توان گفت بیش از 90 درصد مطالب دنیز تولیدی دست اول بوده است و این سرمایه بزرگی برای این حقیر است که در این یک سال صاحب آن شده_ام. ضمن تشکر صمیمانه از همه نویسندگان، شاعران و اندیشمندان بزرگوار و همه همکاران و دست_اندرکاران دنیز که در مدت یک سال گذشته لطف_ها نمودند، معروض می دارم که دنیز مثل گذشته مسیر فرهنگی، ادبی، تاریخی و اجتماعی خود را بر محورهای ملی و دینی و رسالت مطبوعاتی_اش ادامه خواهد داد . با تشکر ویژه از صاحب نظران فرزانه ای که در این شماره دنیز با اظهار نقطه نظرات کارشناسانه خود راه آینده را برای ما روشن تر کردند.
مصطفی قلیزاده علیار (مدیر مسئول دنیز)
دنیز یک ساله شد - نقد و نظر (6)
دنیزی قالدیریب آلمیش بئلینه ...
علی رزم آرای (نویسنده، روزنامه نگار)
دنیز یعنی جای خالی، وقتی تا سال پیش مطبوعات این دیار از همه چیز و همه کس می گفتند و می آراستند، از همه در می گذشتند و صدا اندر می دادند که ارومیه را و آذربایجان غربی را چنین شایسته نیست که ژورنالیسمش اسم باشد و نه رسم!
اسمش هرچه باشد رسمش از همه گونه اجتماعات و فرهنگ خالی بود. ادبیات و هنر که به خطه فراموشی مهاجرت کرده بود و اثری از آثار ادب و هنر جدا ً و رسما ً خالی بود در مطبوعات مدعی ارومیه و آذربایجان!
همین است که در پیشانی این نوشتار گفته آمد دنیز جای خالی است. جای خالی ادبیات و هنری که به نسیان، تبعید شده بود به حسرت و اینجا و این زمان است که به قامت انتشار به سیرت یک دوهفتگی یادآورمان می شود و مخلص کلام ادبیات و هنر در ارومیه صاحب منزل شد و سرای؛ که پیش از این نه ارجی بود و نه قربی ادبیات و هنر را ، فرهنگ و اجتماعیات را در ژورنالیسم این دیار!
دنیز به اهتزاز، یک سالمان را مرور کرد. از همسایه هم زبان گفت، مردمی اش دید و نامردمی اش هم! از اخلاق جمعی مان گفت و تخصص را فدای تعهد نکرد که بی تعهد تخصصی نیست و بی تخصص تعهد به کاری نمی آید.
دنیز یک سال ، یک گام به کمال نزدیکتر شد و به مصداق کلام شهریار:
دنیزی قالدیریب آلمیش بئلینه / سانکی سیمرغ خیالم اوجالیر
منبع: دو هفته نامه «دنیز» شماره 22 - مورخ 30/6/91
معاون سیاسی اجتماعی استانداری آذربایجان غربی:
ما نباید جامعه را سیاست زده بکنیم
ابراهیم فتح الهی در گفتگوی اختصاصی با دنیز، به بیان علل موفقیت چشگیر انتخابات مجلس نهم پرداخت. وی یکی از عوامل اصلی موفقیت انتخابات مجلس نهم در استان آذربایجان غربی و عدم بروز هر گونه تنش در میان کاندیداها و هواداران ایشان را نتیجه رویکرد فرهنگی انتخابات در این استان دانست و افزود: این برای اولین بار است که در استان آذربایجان غربی انتخاب نمایندگان مجلس در مرحله اول با مشارکت بالای 70 در صدی مردم، در فضایی کاملاً رقابتی و در عین حال در آرامش کامل انجام گرفت و تمام شد، در هیچ یک از حوزه های انتخابیه استان به دور نکشید و هیچ تنش امنیتی هم در پی نداشت.
معاون سیاسی اجتماعی استانداری آذربایجان غربی در توضیح این موفقیت سیاسی – اجتماعی استان و مشارکت و حضور حد اکثری مردم اظهار داشت: گاه در برخی مواقع از کاندیداها مچ گیری می شود اما ما در مقام مجریان و برگزار کنندگان انتخابات، مخالف این نوع اقدامات هستیم، چرا که کاندیداها برای جلب مشارکت مردم به میدان می آیند و این خیلی ارزش دارد. بنا بر این هم خود استاندار جناب آقای و هم بنده و همکاران محترم از اوایل سال 90 با کلیه مسئولان انتخاباتی و فرمانداران، دیدارها و جلسات متعددی داشتیم.
این مقام مسئول در خصوص مراحل سه گانه اجرای انتخابات در استان اظهار داشت: فعالیت ما در سه محور متمرکز بود: اول- اداره کردن فضای امنیتی استان از طریق تأمین امنیت و حفظ آرامش، دوم - اداره کردن فضای اجتماعی با هدف جلب مشارکت حد اکثری مردم و کنترل رفتارهای انتخاباتی کاندیداها و مرحله سوم - اجرای انتخابات روز 12 اسفند در سطح استان که واقعاً کار بسیار سخت و سنگینی بود، ولی ما به یاری خدا و حضور هوشیارانه مردم و همکاری خوب کاندیداها و هوادارانشان، توانستیم به نحو احسن از عهده اش بر آییم.
فتح الهی تصریح کرد: ما با تمام کاندیداها ارتباط مستقیم داشتیم و با چهره های مهم آنان در باره مسائل مختلف انتخاباتی صحبت کرده بودیم و یک اتاق هم در فرمانداری های شهرستانها برای کاندیداها آماده کرده بودیم تا ایشان با فرمانداران در ارتباط مداوم باشند.علاوه بر آن همه شهرداریها به توصیه استانداری ، هم در ارومیه و هم در شهرستانها پنل های متعددی را به صورت رایگان به تبلیغات تک تک کاندیداها بی هیچ تبعیضی اختصاص دادند و یک روز بعد از انتخابات هم تبلیغات از شهرها برچیده شد و چهره شهرها خراب نشد.
معاون سیاسی اجتماعی استاندار تأکید کرد: تمام این اقدامات موفقیت آمیز در سایه رویکردی فرهنگی و به دور از سیاست زدگی و تکیه گاه امنیتی در انتخابات بود، چرا که ما معتقدیم سیاست باید در خدمت فرهنگ جامعه باشد، ارتقای سطح فرهنگی یک اصل اساسی در توسعه همه جانبه است و موفقیت جامعه زمانی رخ می دهد که دو مقوله سیاست و امنیت رویکرد فرهنگی داشته باشد. از این منظر سیاست در شاهراه فرهنگ دارای ارزش است و اگر فرهنگ نباشد، سیاست آزار دهنده می شود.
وی تأکید کرد: چون اقدامات موفقیت آمیز انتخابات مجلس نهم برای نخستین بار در ارومیه و استان اتفاق افتاد، سعی می کنیم مراحل آن را از طریق تدوین تجربه و به نام مردم فرهنگ دوست و شریف و تحمل پذیر ارومیه در سطح کشور به همه استانها منتقل نماییم، چرا که شایستگی مردم ارومیه و اهالی استان آذربایجان غربی در سطحی بسیار بالاست.
فتح الهی با اشاره به برگزاری همایش سراسری »شهر ایرانی، شهر ارومیه« در خرداد ماه سال 91 گفت: مسئولان در تلاشند تا شایستگی های عظیم فرهنگی، دینی، اجتماعی، علمی، هنری، تاریخی و سیاسی مردم عزیز و سربلند ارومیه و استان را از طریق اقدامات مختلف برای مردم دنیا معرفی نمایند و یکی از این اقدامات گسترده، برگزاری همایش عظیم سراسری »شهر ایرانی، شهر ارومیه« است که در اول خرداد 1391 در تهران و ارومیه انجام خواهد گرفت و تا هشتم خرداد هفته فرهنگی استان در شهرستانهای استان برپا می گردد.
وی خاطر نشان ساخت: 50 مقاله پژوهشی در ده محور تاریخی، معماری، شعر و ادب، فرهنگ، موسیقی، سیاسی و ... به دبیرخانه همایش رسیده که همگی در بازشناسی هویت فراموش شده شهر تاریخی – ایرانی ارومیه است. امیدواریم این اقدام به یک پدیده مستمر و با برکت تبدیل شود.
معاون سیاسی اجتماعی استانداری آذربایجان غربی که خود علاوه بر تألیف چندین کتاب پژوهشی، مدیر مسئول و سردبیر چند مجله پژوهشی از جمله »مجله تربیتی« در تهران است و با چند و چون عالم مطبوعات از نزدیک آشناست، با اشاره به نقش مطبوعات در گسترش فرهنگ و ارتقای سطح آگاهی جامعه، مراتب خوشحالی خود را از افزایش تعداد نشریات استان آذربایجان غربی در سال جاری اظهار نمود و افزود: ما امسال در استان صاحب روزنامه (آراز آذربایجان) شدیم که این خود حاکی از بالندگی وسعه فرهنگی در استان است و باید سعی کنیم تعداد روزنامه در استان افزایش یابد.
وی ضرورت حمایت جدی از مطبوعات استانی و عدم تحقق این امر حیاتی مطبوعات را یاد آور شد گفت: مطبوعات اولاً باید خود جذابیت جلب حمایت عمومی را در خود داشته باشند که خوانندگان همواره منتظر انتشار آن باشند. با این حال متصدیان فرهنگی استان بخصوص مسئولان اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی در این باره باید وقت بگذارند و با همکاری استانداری و سایر ادارات و نهادهای رسمی تدبیری جدی تر برای حمایت مادی و معنوی آنها بیندیشند که متأسفانه هنوز چنین تدبیر نهایی انجام نگرفته و هنوز حمایت واقعی از مطبوعات استانی نشده است که امیدواریم اتفاق بیفتد.
دکتر ابراهیم فتح الهی در پایان در خصوص دو هفته نامه دنیز اظهار داشت: دوهفته نامه دنیز یکی از نشریات جدید الانتشار استان ماست و به نظر بنده این نشریه در خصوص درج مطالب فرهنگی، اجتماعی، ادبی، تصاویر متناسب با مطالب، انتخاب تیترها، نشر آثار مفید صاحب قلمان فرهیخته در آن، مخصوصاً مدیر مسئول فرهنگی این نشریه، در این مدت کوتاه موفق و قابل توجه است؛ ولی بهتر است در سه محور بیشتر بکوشد: اول اینکه گرایش و مسیر خود را در یکی از عرصه های فرهنگی و اجتماعی و یا در هر دو گرایش بیشتر و به شکل بارزتری روشن نماید. دوم اینکه در غنا بخشیدن و جذابیت کیفی مطالب دقت وسواس بیشتری به خرج دهد و سوم اینکه به تدریج از مرحله دو هفته نامه بگذرد و به سوی »هفته نامه» شدن حرکت کند، چرا که استان ما به هفته نامه های پربار و سودمند و روزنامه های متعدد و پربار بیشتر نیاز دارد.
منبع: دو هفته نامه «دنیز»، شماره 11- مورخ 22 اسفند 1390
جایگاه فرهنگ و هنر در استانی با مدل چند فرهنگی
در گفتگوی اختصاصی دو هفته نامه دنیز با مدیر کل فرهنگ و ارشاد آذربایجان غربی اسلامی
(منبع: دو هفنه نامه دنیز، شماره 9 مورخ 17 /11 /90 چاپ ارومیه)
اشاره: استان آذربایجان غربی استانی ویژه است، هم به لحاظ طول جغرافیایی و همسایگی با سه کشور خارجی با طول مرزی نزدیک به هزار کیلو متر و هم به لحاظ ترکیب جمعیتی خاص و سکونت اقوام مختلف و اصیل ایرانی و حضور پیروان ادیان و مذاهب متنوع و دیگر ویژگی های منحصر به فرد این استان. اینجا مسلمان و مسیحی؛ تـُرک، کـُرد، ارمنی و آشوری قرنهاست که در کنار یکدیگر زندگی مسالمت آمیز برادرانه ای داشته اند و دارند، وحدت ملی به معنی حقیقی کلمه در این استان ساری و جاری و متجلی است. خلاصه اینکه سیمای جذاب همه ایران بزرگ را در آینه این استان می توان دید. بنابر این پیچیدگی های بسیار ظریفی در مدیریت استان آذربایجان غربی مخصوصاً مدیریت فرهنگی آن - با عنایت به مدل چند فرهنگی استان - وجود دارد که مدیر فرهنگی استان باید آنها را نفیا یا اثباتاً رعایت کند و هوشیاری مضاعفی داشته باشد.
حجت الاسلام محمد باقر کریمی چهارمین مدیر کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان آذربایجان غربی، از آبان 1388 عهده دار مدیریت فرهنگی این شمال غربی ترین استان ویژه کشور است. وی متولد 1344 ارومیه است و در بیست و اند سال گذشته در مسئولیتهای خرد و کلان فرهنگی و تبلیغی شاغل بوده و تلاش کرده و بر خلاف شیوه مرسوم مدیران، مدیریت های سابق بر خود را تخطئه و احیاناً تکفیر نمی کند! و کاسه - کوزه های ضعف و نارسایی های موجود را فله ای به گردن گذشته ها نمی اندازد و حتی از آنان قدردانی هم می کند که این خود یک پدیده جالب و نادر در عرف مدیران ماست! و البته قایل به برخی ضعف ها و یا قصورها و تقصیرها در گذشته و فرقی بیّن در مقایسه حال و گذشته است.
بعد از این مقدمه نه چندان کوتاه و نه چندان بلند، نه چندان لازم و نه چندان غیر لازم و نه چندان تازه و تا حدی تکراری، متن گفتگوی اختصاصی دنیز با حجت الاسلام کریمی مدیر کل فرهنگ و ارشاد اسلامی آذربایجان غربی را که اخیراً انجام داده ایم، باهم می خوانیم، هر چند ما قبل از شما دو - سه بارخوانده ایم تا اغلاط تایپی نداشته باشد انشاءالله!
مدیر کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان آذربایجان غربی ابتدا به مناسبت فرارسیدن ایام دهه فجر، ایام تاریخی دهه فجر سال 1357 را بسیار با اهمیت خواند و افزود: ایام دهه فجر سال 1357 روزهای تعیین سرنوشت ملت بزرگ ایران به دست خود این ملت و به رهبری حکیمانه امام خمینی (ره) بود که مردم انقلابی ایران سمت و سوی تاریخ این کشور عزیز را تغییر داد و ما امروز ثمره آن را که استقلال واقعی و عظمت درخشان و پیشرفت همه جانبه ملت ما در سایه حاکمیت ارزشهای اسلامی است، می بینیم.
کریمی با اشاره به حماسه مردم ارومیه در روز دوم بهمن 1357 گفت: حماسه پرشکوه دوم بهمن 57 در ارومیه از افتخارات ماندگار تاریخ انقلاب اسلامی است که جایگاهی ملی و بسیار والا دارد هر چند مدیران و مسئولان و نویسندگان و هنرمندان و مستند سازان و دست اندرکاران فرهنگی و سیاسی و انقلابی این استان تا حال نتوانسته اند آن حماسه ملی- دینی و تاریخی بزرگ را به طور شایسته در سطح کشور و حتی استان معرفی نمایند و این مایه تأسف است.
مدیر کل فرهنگ و ارشاد استان در این رابطه افزود: خوشبختانه اخیراً توجه به معرفی این حماسه تاریخی مردم ارومیه بیشتر شده و یکی از دغدغه های مسئولان استان به ویژه خود استاندار محترم جناب آقای مهندس جلال زاده این است که در راستای معرفی قیام مردم ارومیه و مقابله مسلحانه به فرماندهی مجاهد نستوه و امام جمعه مجاهد ارومیه حاج آقا حسنی در دوم بهمن 57 با عمال مسلح رژیم شاه، اقداماتی هنرمندانه و ماندگار و تأثیرگذار انجام بگیرد.
وی در توضیح این حرف خود افزود: حماسه دوم بهمن 57 و حوادث آن روز تاریخی ارومیه را به صورت آثار هنری حجمی بازسازی می کنیم که امیدواریم در بهمن ماه سال آینده از آن رونمایی شود.
کریمی در موضوع تدوین تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی و دوران دفاع مقدس در استان گفت: تدوین تاریخ و ثبت اسناد مکتوب و تصاویر انقلاب اسلامی و دوران دفاع مقدس در ارومیه و استان هنوز به شکل جدی مورد توجه پژوهشگران و مسئولان و مستند سازان قرار نگرفته است، اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان در صدد است تا با همکاری ادارات و نهادهای ذیربط از جمله حوزه هنری استان و مرکز و بنیاد شهید و بنیاد حفظ آثار، این بار مسئولیت بر زمین مانده را بردارد تا تاریخ پر افتخار این خطه پیشگام در کشاکش انقلاب و جبهه های دفاع از کشور تدوین و اسناد و تصاویر آن جمع آوری و عرضه گردد.
وی تأکید کرد: البته کارهایی هم شروع کرده ایم و استاندار محترم با حمایت دولت خدمتگزار اعتبارات بالاتری را به این امر اختصاص داده اند.
کریمی با اشاره به انجام اقدامات هنری استان با درونمایه های تاریخی و حماسی در سطح ملی اظهار داشت: سعی داریم وقایع انقلاب اسلامی و دفاع مقدس در استان را به صورت فاخر و در لباس هنر به تصویر بکشیم تا ماندگارتر و تأثیرگذارتر باشد از آن جمله ساخت سریال شهید مهدی باکری در ارومیه را می توانم نام ببرم.
مدیر کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان تنوع در برنامه های ملی و فرهنگی را یک اصل اساسی دانست و افزود: در گذشته کارهای مختلفی در عرصه فرهنگی در استان انجام گرفته که نمی توان منکر شد و ما از مدیران و دست اندر کاران سابق تقدیر می کنیم، ولی در یکی دو سال اخیر بنده با همکاری همکاران پرتلاش در اداره کل و ادارات تابعه در شهرستانها سعی کرده ایم تنوع بیشتری و سرعت افزونتری به برنامه های فرهنگی در استان بدهیم و به یاری خدا موفق هم بوده ایم گر چه معتقدم باید بیشتر از اینها هم باشد.
حجت الاسلام کریمی داشتن بیش از پنجاه نشریه فعال متنوع و مختلف در سطوح گوناگون علمی و فرهنگی و اجتماعی و سیاسی و ادبی استان را از شاخص های رشد فرهنگی ارزیابی کرد و گفت: تنها در سال 90 به طور بی سابقه ای به 32 نشریه در استان آذربایجان غربی مجوز نشر صادر شده که اغلب کار انتشار را در شهرهای مختلف استان شروع کرده اند و اولین روزنامه استانی ما به نام »آراز آذربایجان« امسال در ارومیه انتشار یافت، این اقدام نشان می دهد که اداره کل فرهنگ و ارشاد استان به امور فرهنگی به ویژه مطبوعات توجه کافی داشته و کار صدور مجوز را با جدیت کامل پیگیری نموده است و دولت دهم هم به ظرفیتهای فرهنگی استان عنایت ویژه داشته و دارد.
مدیر کل فرهنگ و ارساد اسلامی استان در پاسخ به این سؤال که حمایت های اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی آذربایجان غربی از عموم نشریات استانی تا چه حد است، گفت: حمایتها دو نوع است، یکی حمایت معنوی و علمی که با برگزاری دوره های رایگان آموزش فنون و شیوه های تخصصی روزنامه نگاری و کمیته های فنی با حضور متخصصان این عرصه انجام می گیرد و مدیران مسئول و سردبیران و طراحان نشریات، ظرایف روزنامه نگاری جدید را در این دوره ها یاد می گیرند؛ دیگری حمایتهای مادی است مثل توزیع آگهی و یارانه کاغذ و بیمه خبرنگاری و ... که البته به نظر من این گونه حمایت از مطبوعات هنوز به صورت شایسته و در خور شأن نشریات در استان ما تحقق نیافته که آن هم عللی دارد از جمله نبود آگهی های ادارات و عدم توجه ادارات به این امر است.
کریمی در توضیح این مشکل افزود: طبق مقررات قانونی آگهی های دولتی باید در اختیار اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان قرار بگیرند تا اداره کل به تناسب نوبت نشر هر نشریه به صورت عادلانه در بین آنها توزیع نماید، ولی متأسفانه ادارات دولتی به این وظیفه خود عمل نمی کنند و آگهی ها را به هر نشریه ای که خود دوست دارند می سپارند، این مسأله باعث شده که اکثر نشریات استانی ما از حمایت جدی برخوردار نباشند.
مدیر کل فرهنگ وارشاد اسلامی استان در این رابطه افزود: البته ما با استاندار محترم و معاونان ایشان، هم برای حل این مشکل و هم برای مساعدتهای دیگر به نشریات به ویژه نشریات جدید الانتشار صحبت کرده ایم و تدبیرها اندیشیده ایم که ان شاءالله در آینده نزدیک نتیجه خواهد داد.
کریمی در بیان توسعه فرهنگی و اجتماعی استان در برگزاری جشنواره های بزرگ و بین المللی به میزبانی ارومیه و برخی دیگر از شهرهای استان در بازیهای آسیایی، جشنواره های نشریات، جشنواره نویسندگان نو قلم (گام اول)، جشنواره شعر رضوی و شعر مقاومت بین الملل اسلامی ، جشنواره قرآنی - بین المللی » ترنم وحی« ، جشنواره قصه گویی 14 کشور ، جشنواره خوشنویسی وحدت ( در هفته وحدت اسلامی) و ... اشاره کرد و افزود: علاوه بر اینها که از شاخص های رشد فرهنگی استان ما در گستره بین المللی در یکی دو سال اخیر است، از سال 1391 نماشگاه کتاب برای اولین بار به صورت بین المللی در ارومیه برگزار خواهد شد که اتفاق فرهنگی بسیار مبارکی برای استان آذربایجان غربی در راستای توسعه بین المللی آن است
مدیر کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان تمرکز زدایی در برنامه های فرهنگی خرد و کلان استانی را مورد توجه قرار داد و اظهار داشت: ما دیدگاه تمرکز زدایی داریم و تمرکز زدایی از ارومیه به عنوان یک وظیفه راهبردی مد نظر جدی ماست و بر این سعی می کنیم در میزبانی و اجرای برنامه های فرهنگی خرد و کلان داخلی و بین المللی همه شهرهای استان را با لحاظ موقعیت و ظرفیتهای آنها شرکت دهیم از جمله مهاباد، سردشت، بوکان، نقده، پیرانشهر، میاندوآب، ماکو، خوی، سلماس و ... تاکنون هم در حد وسع و امکان چنین کرده ایم تا ان شاءالله عدالت را رعایت کرده باشیم.
برپایی نمایشگاه های فرهنگی و هنری و حضور هنرمندان و گروه های موسیقی استان در کشورهای همسایه مثل ترکیه، اربیل عراق و دهوک و نخجوان و آذربایجان از دیگر فعالیتهای فرهنگی استان بود که کریمی از آنها نام برد و تأکید کرد: اینها همه نشانگر توسعه فرهنگی استان ماست و ما البته سعی می کنیم روز به روز بر آن بیفزاییم.
حجت الاسلام کریمی در جواب این سؤال که حمایت از اهل قلم و نویسندگان استانی از سوی اداره کل فرهنگ و ارشاد تا چه حد است؟ گفت: ما حد اکثر حمایت های دولتی را برای اهل قلم و پدید آورندگان آثار مکتوب و فاخر استانی جلب کرده ایم برای مثال، راه اندازی بیمه هنرمندان، فعال سازی صندوق حمایت از نویسندگان، هنرمندان و خبرنگاران، خرید آثار فاخر از مؤلفان و هنرمندان، تجلیل از نویسندگان و ناشران برتر استانی، حمایت از کتابهای منتشره استانی در سال 90 ، اعطای وام خود اشتغالی اهل فرهنگ و هنر برای اولین بار در استان در سال جاری و اشتغال زایی فرهنگی برای 95 نفر، اخذ سهام عدالت برای دهها نفر، برقراری بیمه فعالان قرآنی، بیمه خبرنگاران، برداشتن مقررات دست وپا گیر حوزه صنعت چاپ و آسان گیری صدور مجوز چاپ و نشر کتاب و نشریات و تبلیغات و ... حمایتهایی است که انجام گرفته و یا در حال انجام است و سعی می کنیم بیش از اینها هم باشد.
وی با ارائه برخی آمارهای رشد فعالیتهای فرهنگی استان آذربایجان غربی در دو سال اخیر تصریح کرد: امسال 1400 برنامه فرهنگی داریم که 114 عنوان آن مختص ایام دهه فجر همزمان در شهرها و روستاهای استان است و این حجم انبوه برنامه فرهنگی امسال نسبت به سالهای پیش رشد 300 در صدی را نشان می دهد چرا که در یک سال به اندازه 30 سال رشد داشته ایم؛ 574 مورد صدورمجوز فرهنگی در موضوعات مختلف در سال 89 داشتیم که در شش ماه اول امسال به 586 مجوز ارتقا یافته است و این رشد چشمگیر نشان از پویایی عرصه فرهنگی در استان ما دارد.
مدیر فرهنگی استان آذربایجان غربی فعالیت دانشگاه علمی کاربردی ارومیه در رشته های فرهنگی و توسعه آن تا رشته کارشناسی ارشد را خاطر نشان ساخت و افزود: دانشگاه علمی کاربردی ارومیه در سالهای اخیر به مرحله پویایی و تحرک گسترده ای رسیده است.
مدیر کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان در پایان این گفتگو ضمن آرزوی موفقیت برای همه نشریات جدید الانتشار استانی، گفت: دو هفته نامه متعهد »دنیز« در این مدت اندک به طور مرتب با موفقیت انتشار یافته، که به مدیر مسئول آن و همکاران ایشان تبریک می گویم و امیدوارم همچنان منتشر گردد، روز به روز موفق تر باشد و بر غنای محتوا و تکنیک روزنامه نگاری اش بیفزاید.
تاتارها و فرهنگ ایرانی – اسلامی
مدخل - تاتارستان یکی از جمهوریهای خودمختار کشور روسیه است. پایتخت تاتارستان شهر قازان (غازان) است. جمهوری تاتارستان دولتی است در ترکیب فدراسیون روسیه . این جمهوری بر اساس قانون اساسی فدراسیون روسیه، قانون اساسی جمهوری تاتارستان و قرارداد واگذاری دو جانبه اختیارات و وظایف، با فدراسیون روسیه متحد شده است . تاتارستان توسط رئیس جمهور اداره میشود . این جمهوری مساحت 8/67هزار کیلومتر مربع مساحت دارد و جمعیت آن حدود 8/3 میلیون نفر است که متشکل از اقوام مختلفی چون تاتارها با 51 درصد و روس ها با 43 درصد و ارامنه – یهودیها و آذربایجانی ها و جواش ها و قومیتهای دیگراست . در تاتارستان بیش از 70 قوم حضور دارند. روسی و ترکی تاتاری زبانهای رسمی دولت شناخته میشود. مردم تاتار جایگاه ویژه ای در بین فرهنگ ایرانی اسلامی دارند . تاتارها به دلیل قرار گرفتن در تقاطع فرهنگ های گوناگون در آشنایی ، ارتباط ، تاثیر و تاثرات فرهنگ ها نقش عمده ای را داشته اند . تاتارها از طرفی حامل فرهنگ بومی تاتاری بوده و زبان تاتاری به دلیل برخورداری از فرهنگ و ادبیات غنی قوم تاتار در حفظ آداب و سنن قدیمی ترکان نقش مهمی داشته است و از طرف دیگر به دلیل تاثیرپذیری ادبیات تاتار از ادبیات غنی زبان و ادبیات فارسی و الهام گیری از ادبای ایران همچون حافظ ، سعدی ، مولوی ، نظامی ، سرتاسر ادبیات و فرهنگ قوم تاتار رنگ و بوی ایرانی را نیز در بر دارد . جالب آن که تاتارها در طول تاریخ نسبت به زبان و ادبیات فارسی بیگانه نبوده و همواره این زبان و ادبیات را بخشی از میراث فرهنگی خود تلقی می نمایند . دقیقا به همین دلیل است که آنان در گسترش و ترویج این زبان در میان اقوام ترک زبان و حتی روسی زبان ، پیشقدم و پیشرو بوده اند . بی دلیل نیست که نخستین دستور زبان فارسی توسط تاتارها به نگارش در آمده و نخستین مطالعات ایران شناسی و ترک شناسی را تاتارها آغاز کرده اند . در صدر مطالعات ایران شناسی نام کاظم بیگ جلوه گری می نماید . وی نخستین شخصی است که در تاتارستان از زیبایی های شعر فارسی سخن به میان آورده است و در حوزه ایران شناسی موضوعات زبان و ادبیات ایرانیان پیش از اسلام ، شعر حماسی ایران ، داستانهای حماسی ایرانیان را مورد مطالعه قرار داده است .
ارتباط با دنیای خارج
ارتباط همه جانبه و عمیق تاتارها با دنیای غرب ، روس ها و اروپایی در بالندگی فرهنگی ایشان بسیار مؤثر بوده است . تاتارها نخستین مردمانی هستند که ادبیات تجدد و مدرنیته را از غرب به شرق اسلامی ، قفقاز و ایران آورده اند . همچنین نخستین کسانی هستند که روس ها و اروپایی ها را با ادبیات قفقاز و ایران از طریق ترجمه آثار بزرگانی چون نظامی ، سعدی ، مولوی ، حافظ ، رودکی ، فضولی و امیرعلیشیر نوایی به زبان روسی آشنا کرده اند . بدین ترتیب تاتارها در یک چهار راه و تقاطع فرهنگ های ملل قرار گرفته و در این جایگاه نه تنها رسالت آشنا سازی فرهنگ های مختلف را با یکدیگر به انجام رسانده است . از این ارتباط دهی و ارتباط سازی ، خود نیز با فرهنگ های گوناگون آشنا و از آنها تاثیر پذیرفته و بر آنها تاثیر گذاشته است .
بنابر این استقرار آنان در حوزه ی رود ولگا و در تقاطع فرهنگ های گوناگون سبب شده است که تاتارها نقش مهمی در گفتگوی فرهنگ و تمدن ها و خلقها داشته باشند .
تاتارها با پذیرش دین اسلام و به کارگیری الفبای عربی نقش برجسته ای هم در میان ترکان داشته اند . آنان از طرفی به کمک اندیشمندان ایرانی و عرب ، علوم مختلفی همچون الهیات ، طب ، فلسفه ، فقه ، اخلاق ، لغت را صاحب شدند و هم این که زبان و ادبیات ترکی ( تاتاری ) را از همه جهت غنی ساختند . این امر بیشتر از طریق ترجمه آثار سعدی ، حافظ ، رودکی ، جامی ، عطار ، نظامی ، خیام به زبان تاتاری و روسی در حوزه ی رود ولگا شکل می گرفت .
همچنین ارتباط گسترده با دیگر زبان های ترکی همچون عثمانی ، آذربایجانی ، جغتایی و فرهنگ و تمدن قفقاز و آسیای صغیر و تاثیر پذیری از بزرگان علم و ادب ترکان همچون ملا محمد فضولی ، خواجه احمد یسوی ، امیر علیشیر نوایی بر غنای ادبی و تنوع مفاهیم در زبان و ادبیات تاتاری افزوده است .
شایان ذکر است ، این روند در سایه ارتباط عمیق و گسترده با ایران و اسلام و ترکان از یک طرف و برخورداری از استقلال سیاسی و فرهنگی تا قبل از استیلای روسیه تزار از طرف دیگر شکل گرفته است .
آشنایی با ادبیات فارسی
به قول یکی از نویسندگان: « تأثیر ادبیات کلاسیک فارسی بر ادبیات تاتاری بسیار آشکار است». ارتباط ادبیات تاتاری با ادبیات عربی و فارسی بیشتر در امر تجربهاندوزی، اقتباس موضوعات و فراگیری سبکهای شعریبوده است. طی سدههای هشتم و نهم هجری ارتباط ادبیات تاتاری با فارسی جنبهی تنگاتنگ و فعالتری پیدا کرد. ادبیات تاتاری سدههای نهم و دهم هجری نیز در زادگاه خود محصور نماند و با رشتههای محکمی با جهان ادبی عرب و ایران پیوند داشت. ادبیات عربی و فارسی به زبانهای اصلی و یا به صورت ترجمه مورد مطالعه قرار میگرفت. ادبیات تاتاری با وجود چنین پیوندی غنای بیشتری پیدا کرد. در رابطه با مطالعات حامعه شناختی پیرامون سطح عمومی فرهنگ تاتاری طی سدههای یازدهم و دوازدهم هجری باید متذکر شد که بیشتر تاتارهای روسیه با سواد بودند و بسیاری از آنان به خوبی با عربی و فارسی نیز آشنا داشتند. آشنایی با عربی و فارسی در میان تاتارها نشانهی فرهیختگی به شمار میآمد. آثار برجستهی ادبیات فارسی، مانند: گلستان و بوستان سعدی، مثنوی مولوی و دیوان حافظ طی زمان متمادی بخشی از برنامهی آموزشی مدارس دینی را تشکیل میداد. همچنین دولت روسیه از برخی تاتارها به عنوان مترجم در روابط خارجی با کشورهای مسلمان استفاده میکرد.
در این دوره، تاریخ نگاری ایران در سدههای پیشین از سوی مؤلفان تاتار فعالانه مورد تحلیل و پردازش قرار گرفته است. اشعار عرفانی تاتاری بر مبنای سبک وسلوک غنی اشعار عارفانهی فارسی بارور شده است. آثار دیگر ملل مسلمان نیز در اثر ترجمه های آزاد و اقتباس و با اندکی تغییر و همگون سازی گردید به درون گنحینه ادبی تاتار راه یافت و رفته رفته به ثروت معنوی ملت تاتار مبدل شد. بدین گونه مبرهن است که روابط معنوی ملت تاتار با ایران امری پایدار بوده و ریشه در ژرفای سدههای دور دارد.
پس از استیلای روسها
پس از استیلای کامل روسیه تزاری بر سرزمین تاتارها و اجرای سیاست آسیمیلاسیون از طرف روسها علیه قوم تاتار و استیلای جهل و خرافه گرایی مردم تاتار ، بی تفاوتی اندیشمندان نسبت به سرنوشت مردم و عقب ماندگی مفرط و از همه مهمتر بیگانه بودن دینداران و متدینین از افکار مدرنیته و عناصر پیشرفت جامعه و عدم اهتمام آنان نسبت به تحولات و پیشرفت های سایر ملل ، برخی از اندیشمندان تاتارستان را بر آن داشت که جریان های عظیم فرهنگی را در راستای آگاهی بخشی جامعه در رابطه با عوامل و موانع پیشرفت ، مبارزه با جهل و بی سوادی و جلب اعتماد و اهتمام دینداران جامعه به تحولات اساسی در جامعه ایجاد نمایند .
بدین وسیله تاتارها در حالی از قرن نوزدهم میلادی به قرن بیستم میلادی قدم می گذاشتند که اندیشمندان آن با درد جامعه آشنا شده و درمان آن را نیز یافته بودند .
نگاهی کوتاه به سیر تحولات فرهنگی و ادبی تاتارها هرچند مختصر ما را با جریان ها و سعی و تلاش اندیشمندان تاتار در راه ترقی و تعالی فرهنگی آشنا می سازد .
نقش مطبوعات و نویسندگان در پاسداری از فرهنگ بومی
در مطالعه سیر تحولات فرهنگی و ادبی در تاتارستان نام عشاقی با اثر تاریخی خود ( انقراض بعد از دو قرن ) نقطه آغازین تحولات به شمار می آید . وی در این اثر خود ، رکود حاکم بر جامعه تاتار را تقبیح نموده و پیش بینی می کند ، در صورتی که جامعه تاتار به خود نیاید و در مقابل تحولات جهانی جایگاه خود را روشن نسازد و حرکت خود را آغاز ننماید ، جامعه تاتار محکوم به انقراض و فنا است . وی مهمترین عامل عقب ماندگی و رکود ملت تاتار را در قرن نوزدهم در بی توجهی عالمان دینی و عدم حمایت از افکار ترقی خواهانه ، محروم ماندن مدارس از پیشرفت های مادی ، بی تفاوتی ثروتمندان و روشنفکران در خصوص منافع جامعه می دید . وی با تبیین ابعاد مختلف این رکود هشدار می دهد که در صورت تداوم آن، در سال 2100 چیزی از فرهنگ تاتار – بلغار باقی نخواهد ماند . وی با این شیوه و به تصویر کشیدن ابعاد فاجعه ، روشنفکران و اندیشمندان جامعه را برای چاره اندیشی دعوت نموده و به کالبد یخ زده جامعه شعاع حرارت بخشیده و به حرکت وا می دارد .
ادبا و شعرا نخستین قشر جامعه بودند که به این فریاد پاسخ گفته و رگه های ترقی و نونگری در میان آنان رویت گردید . افکار و آراء جدیدی در قرن بیستم در بین ادبا حرکت ایجاد کرد . کانون ترویج و تبلیغ این افکار و آرا ، رکن چهارم یعنی ، مطبوعات خلق تاتار بود . در مطبوعات تاتار قلب تزار توسط صاحبان قلم نشانه گیری شد و با درج مقالات مختلف ثابت گردید که سیستم کهنه اندیش تزار گنجایش نیروی فکری جدید را در خود ندارد .
بدین طریق مطبوعات شکل گرفت و موقعیت خود را استحکام بخشید و جایگاه ویژه ای را در انعکاس افکار جدید باز کرد . هرچند از قرن نوزدهم میلادی شخصیتهایی چون آ . الیاس و ک . دویه نگی در آرزوی تاسیس و انتشار نشریه به زبان ترکی تاتاری بودند ،ولی آرزوی آنان در قرن بیستم به منصه ظهور رسید . لذا در این دوره امواج جنبش استقلال ملی و نسیم عصیان ها و قیام ها مجددا شروع به خودنمایی کرد و انتشار نشریات به زبان ترکی تاتاری و ورود مطبوعات به متن جامعه بزرگترین نوآوری در جامعه تاتار بود .
در شهر غازان ، نشریات " ستاره سحری ، آزادی ، مخبر غازان ، ستاره ، الاصلاح ، خورشید ، فجر " و در شهر اوتنبورگ ، نشریات"زمان ، چکش ، شورا ، ملخ" و در شهر اورال نشریات "فکر ، آثار جدیده ، تیرها" و در شهر پطرزبورگ نشریات " نور ، خلق " انتشار یافت . حتی در شهرهای مسکو ، اوفا و آستاراخان نشریاتی به زبان ترکی تاتار انتشار یافت .
علیرغم سانسور مطبوعات از طرف تزار برخی از نشریات مذکور به صورت مستمر انتشار یافت و اساس مطبوعات تاتارستان را تشکیل داد . مطبوعات از طرفی ، اندیشمندان جوان را در اطراف خود جمع می کرد و از طرف دیگر به مثابه یک مکتب و مدرسه در تعلیمات و جهت دهی سیاسی آنان مهمترین عامل محسوب می شد .
مطبوعات غازان واقعا از جایگاه ویژه ای برخوردار بود . زیرا علاوه بر نویسندگان غازان سایر نویسندگان تاتار مقیم در امپراتوری روسیه را پوشش می داد و به عنوان یک کانون گرم برای صاحبان قلم بود . در این کانون بیش از 800 نویسنده و اندیشمند تاتاری جمع شده بودند . بزرگترین این جمع عبارت بودند از عشاقی ، آ . کمال ، ر. فخرالدین ، ف . امیرخان ، ع . توغای ، دردمند ، محمد اوف ، ابراهیم اوف ، غفوری . آنان ترجمان درد ملت تاتار و چراغ راه جامعه بودند و با قلم فرسایی آنان مطبوعات تاتار زمینه ای برای پیشرفت ادبیات ، سرعت بخشیدن به حرکات فرهنگی جامعه ، سازماندهی ، غنی سازی و احیا کننده جریانهای فرهنگی – ادبی بود .
در آغاز قرن بیستم عمده ترین موضوع مولفان استقلال ملی و بالا بردن شعور ملی در جامعه بود . ادبا و نویسندگان از فرصت استفاده نموده .در مطبوعات افکار سیاسی ، اجتماعی خود را در قالب های ادبی تبلیغ کردند . این جریانات بیشتر توسط دو دسته از اصحاب قلم رهبری می شد . دسته اول به رهبری عبدالله توغای به همراه ف. امیرخان و دسته دوم ح. تکتاش به همراه م . جلیل ، ح . توفان .
ترجمه شاهکارهای جهانی
یکی دیگر از محورهای فعالیت ادبای جامعه ، ترجمه آثار دیگران به زبان تاتاری بود که در غنی سازی ادبیات تاتاری و جهت دهی و گسترش جهان بینی فکر تاتاری بسیار موثر بود . گرده های ترجمه در دو عرصه به ترجمه پرداختند .
1 . ترجمه آثار متفکران غربی و روسی از قبیل : اییان گوس ، دکارت ،ا سپانسئر، کاممونسکی ، نیچه .
2 . ترجمه آثار متفکران شرق ( جهان اسلام ) از قبیل : آثار مغازی ، رودکی ، فردوسی ، خاقانی ، نظامی ، خیام نیشابوری ، سعدی ، امیر علیشیر نوایی ، ملا محمد فضولی .
ادبا و مترجمانی اندیشمندی همچون عبدالله توغای دردمندانه و با ولع و احساس خاصی نسبت به ترجمه آثار متفکران ایرانی همت گماشتند و آنان بدین طریق سنت احترام به فرهنگ ایران و شرق را که از سنت های دیرین جامعه ادبی و شعری ، قوم تاتار بود احیاء نموده و استمرار بخشیدند . لذا اهمیت و ویژگی مهم عبداله توغای نه تنها در خلق آثار ادبی به زبان ترکی تاتاری و جهت دهی به جریانات ادبی تاتار در قرون نوزدهم و بیستم میلادی بود ، اهمیت این شاعر پرآوازه ، همچنین در ایجاد ارتباطات فرهنگی و ادبی ملت تاتار با سایر اقوام به ویژه با شرق و جهان اسلام می باشد .
عبداله توغای از یک طرف مفاهیم عالی ادبی و موضوعات اصیل را از بزرگانی چون فردوسی ، رودکی ، نظامی ، خاقانی ، خیام ، نوایی و فضولی که هر کدام در زمینه خاصی از ژانرهای ادبی و حکمت و عرفان و اخلاق و حماسه یک ادبیات کامل و منبع جامع می باشند ، الهام گرفته در مکتب چنین ادبای بزرگ ایرانی تربیت شده است و از طرف دیگر با تزریق اندوخته های خود به زبان ادبی و شعری به کالبد ادب ، شعر و ادب ، زبان و ادبیات تاتاری را غنی و غنی تر ساخت . با این توضیح می توان گفت که عبداله توغای نه تنها شایستگی دارد به عنوان شاعر ملی تاتارستان باشد ، حتی شایستگی دارد که وی به عنوان یک شاعر بین المللی معرفی شود .
هرچند در دوره ای بلشویکها توانستند بر ملت تاتار حکم رانده و تا حدودی جریان ادبی را که ریشه در اندیشه عالی شرق اسلامی داشت ، از مسیر طبیعی خود خارج کنند و ادبای تاتار در مقابل این استیلای شوم برخی این حاکمان را همراهی کرده ، برخی سکوت و برخی مهاجرت را بر ماندن ترجیح داده ، جلای وطن شدند ولی نهایتا با الهام گیری از آثار کلاسیک ادبای تاتار دوباره پیوند خود با اصالت و هویت اصلی خویش را محکم نمودند و با تصاحب بر میراث گذشته خود دوباره در جهان ادبیات درخشیدند و از سال 1990 با یک ولع و جاذبه خاصی شعر می سرایند .
تاتارها بر این درخشندگی شایستگی دارند زیرا زبان تاتاری به عنوان یکی از زیباترین شاخه های زبان ترکی دارای ادبای بزرگ و ادبیات غنی است . زیرا آنان دارای میراثی هشتصد ساله هستند و نخستین قوم ترک زبانی هستند که پس از پذیرش دین اسلام به ترویج آن در سایر ملل پرداخته اند و نخستین ملتی هستند که با متفکران روشن بین و اندیشمندان روشنفکر جریانات نوآوری را به وجود آورده و هدایت کرده اند و همچنین ملتی هستند که نخستین رودررویی معاصر مسلمانان با غربیان را داشته و با روشن بخشی شخصیتهایی همچون اسماعیل قاسپرینسکی با تکیه بر فرهنگ دینی و پیشینه مذهبی و تعالیم اسلامی هویت و ملیت خود را در مقابل هجمات بیگانگان و کفار حفظ کرده اند . ملتی که در تاریخ مبارزات خود افتخار تشکیل آلتون اردو ( اردوی زریند) و خانات غازان را داشته و مفتخر به تربیت شخصیت هایی چون قول علی ، سیف سرایی ، محمد یار ، شمس الدین ذکی ، عبداله توغای ، موسی جلیل ، حسن توفان ، اسماعیل قاسپیرینسکی ، کاظم بیگ می باشد ، شایسته بالندگی است .
یکی از محورهای این بالندگی عبداله توغای شاعر ملی تاتارستان است . وی در مدت عمر خود آثار گرانبهایی را خلق نموده است . در لابلای آثار وی می توان بوی ادبای ایران را حس کرد . وی علاوه بر ترجمه برخی از آثار و اشعار شعرای ایرانی در ایجاد ارتباط ادبی و فرهنگی بین ملت تاتار و ملت ایران نقش عمده ای را ایفا نموده است . همچنین با الهام گیری از آثار کلاسیک ایرانی ترنم آثار ادبی ایرانیان نیز بوده است . گفتنی است در باره زندگی و آثارعبدالله توغای باید بیشتر و در مجالی جداگانه سخن گفت.
(منبع: دو هفته نامه «دنیز» - شماره 5 – مورخ 6/ 9/ 90 – چاپ ارومیه)