مرسی همان حُسنی است – 3
بله، این هیچ کاره روزگار از حدود دو ماه قبل طی یادداشتی کوتاه (اندر حکایت رو دست خوردن اهل سیاست، همین وبلاگ در تاریخ 11/5/91) گفتم که جناب محمد مُرسی رئیس جمهور جدید مصر، یک فرد آمریکایی – صهیونیستی است و اهل سیاست ما باید مواظب باشند، او جلد دوم اردغان است و از او رو دست نخورند، او را آمریکا در پشت پرده برای روز مبادا آماده کرده و ... اما مدتی گذشت و مسئولان ما او را با سلام و صلوات و هارت و پورت به تهران آوردند و در اجلاس غیر متعهدها چنان لوس و ننرش کردند که انگار از آسمان افتاده و واقعاً انقلابی و اسلامی است و ایران تازه او را کشف کرده!... باز هم نوشتیم که بابا خیالاتی نشوید او همان انور سادات و حسنی مبارک است و شاید هم بدتر از آن دو فرعون، این قدر هیجان زده نشوید، فریب نخورید و الخ... نشان به آن نشان جناب محمد مُرسی دو هفته قبل از خانواده انور سادات تجلیل و بدین گونه آشکارا بر آرمان فلسطین خیانت کرد و فاتحه اش را خواند و دیروز نماینده ای به اسرائیل فرستاد و با اربابش شیمون پرز رئیس جمهور جنایتکار رژیم غاصب بیعتی دوباره کرد و آب پاکی رو دست مردم مصر و خوش باوران ما در ایران ریخت! چشم ما روشن... اکنون باید منتظر بود که همین امروز فردا، حسنی مبارک و پسرانش هم از زندان آزاد شوند! ... امیدواریم اهل سیاست ما کمی به خود بیایند و واقعیات های عالم سیاست را آنگونه که هست، بپذیرند و هر از راه رسیده ای را کسی نپندارند و نیز باید بپزیریم که در لیبی و یمن و تونس هم رئیس جمهورهایی آمریکایی و اسرائیلی در پشت پرده اسلامگرایی پنهان شده اند که با شعارهای مردم پسند و ایران فریب، سوار بر کار خواهند شد و همان ادا و اطوار محمد مرسی را در خواند آورد؛ می گویید نه؟ پس صبر کنید تا ببینید... در عراق هم وقتی اوضاع سیاسی – اقتصادی بسامان شد و دُم آمریکا از شان از لای در درآمد( مضمون ضرب المثل ترکی) یک محمد مُرسی دیگری در آن کشور ظهور خواهد کرد و ما را مات خواهد کرد! ... می فرمایید نه؟ حق دارید، باید به چشم ببینید تا باورتان شود، همچنان که محمد مُرسی را دیدید و حقیقت نهیب دردمندانه دو سه ماه پیش اهل فهم آشکار شد! ... پس باید صبر کنید تا این حقیقت را هم ببینید... و این چهارمین یادداشت و آخرین هشدار و تذکار این باب، والسلام علی من اتبع اهدی - گر نیاید به گوش رغبت کس/ بر رسولان پیام باشد و بس. والحمد لله اولاً و آخرا
یا علی!
اندر حکایت رو دست خوردن اهل سیاست (با ویرایش و افزایش جزئی)
باری به هر تقدیر...، ما امیدواریم که این بار کلاه آمریکایی جناب محمد مرسی بر سر اهل سیاست ما و مجلس ما و تحلیل گران سیاسی ما نرود و نیز مراقب باشند تا از هوگو چاووز - این مرد همه فصلها – و امثال او که به خاطر احتیاج رو به ما آورده اند و دل به آمریکا داده اند، رو دست نخورند چون به محض اینکه «دُم این جماعت از لای در احتیاج بیرون آمد» ( مفهوم یک ضرب المثل ترکی) شروع می کنند به جفتک انداختن...، اردوغان نمونه بارزش بود و چند تایی دیگر در همین دور و برمان.
خلاصه آقا جان! باید باور کنیم که در عالم سیاست همسویی و اخوت و برادری و صداقت واقعی مفهومی ندارد کما اینکه سیمرغ واقعی افسانه ای بیش نیست. تقریباً تمام اهل سیاست امروزی، تابع منافعشان هستند نه چیز دیگر. به عبارت دیگر تمام اهل سیاست دنیا، پیرو این اصل ماکیاولی هستند که گفت: « دشمنانت را بکش، اگر توانستی دوستانت را نیز!»
الغرض کمی مراقب این دوستان سیاسی خود – که دشمنان واقعی ما در اطرافمان هستند - باشیم و حواس مان جمع باشد تا چرب زبانی مصلحت آمیز و شعارهای فریبنده این دونان ما را نفریبد، چرا که اغلب اینان نوکر آمریکا و هم پیمان اسرائیل اند و دشمن ماوقتی مصالح سیاسی اقتضا و نیاز مادی شان وادار می کند با اجازه اربابشان آمریکا شعارهایی در دفاع از فلسطین و آزادگی و انتقاد از اسرائیل سر می دهند و از در دوستی با جمهوری اسلامی وارد می شوند و چون بارشان را بستند و نیازشان برطرف شد، به جایگاه نخستین خود بر می گردند و آشکارا بر ضد ما موضع گیری می کنند، باز هم اردوغان مثال گویا و رسایی بر این مدعاست. البته قبل از او هم برخی از رنود سیاسی وابسته به آمریکا از این بازی ها با ما کرده اند، امیدواریم ما از تجربه های گذشته و حال برای آینده بیشتر عبرت بگیریم و دیر باور باشیم و همیشه به همه رجال سیاسی و موضع گیری های سیاسی و مصلحتی ایشان با شک و تردید نگاه کنیم و نگذاریم هر از راه رسیده ای کلاه سیاسی دیگری سر ما بگذارد! چرا که در عالم سیاست اهل دنیا هیچ چیز ثابتی وجود ندارد و نخواهد داشت و همه چیز تابع منافع است، حتی ادعای خدا باوری این از خدا بی خبران هم به اقتضای منافع سیاسی شان است و دامی بیش نیست... پس اهل سیاست ما کمی بیشتر مراقب شیادانی چون اردوغان باشند که آمریکا هر روز تحویل ممالک اسلامی و غیر اسلامی در شرق و غرب عالم می دهد از آمریکای لاتین بگیر بیا تا همین کشورهای بیخ گوش خودمان ... یا علی!
آقای نماینده، شما برای اصالت آذربایجانی چه کرده اید؟
نظری در حاشیه مصاحبه یک نماینده با شعارهای ناسونالیستی
یکی از نمایندگان محترم ارویمه در مجلس شورای اسلامی اخیراً در مصاحبه ای فرموده است : « هر آذربایجانی که زبان مادری خود را فراموش کند، اصالت و ماهیت خود را از دست داده است!»
بله، این نظریه بی نظیر و بی سابقه و بی بدیل علمی! وبسیارمنطقی و جامع و مانع و تاریخی این نماینده محترم مجلس، که در یکی از نشریات محلی چاپ شده است، تمام محافل ملی و علمی و آذربایجان شناسی و بین المللی « و غیره!» را به تعجب و تحسین و تشویق واداشت و دهان اهل سیاست و تاریخ و تمدن از شگفتی باز ماند که چه کشف عجیبی؟! تاکنون اصلاً کسی به این موضوع بکر نیندیشیده بود! به به، آفرین به این نماینده اندیشمند و دلسوز و شجاع؛ صد آفرین و زهی و خهی و احسن و الی آخر!...
اما اهل تأمل هنوز مانده اند که چطور شده این نماینده محترم به این کشف ابتکاری دست یافته؟ ... آیا نبوغ ایشان زمینه ساز چنین کشفی شده است؟ یا خدای ناکرده شتاب برای تبلیغات انتخاباتی حضرت ایشان را واداشته که چنینی کلمات گهرباری را به خورد یک نشریه مدعی العموم حقوق آذربایجان بدهند و یا ... بگذریم!
اما هر چه باشد، باید از این نماینده محترم پرسید که: اولاً - منظور حضرتعالی از اصالت و ماهیت آذربایجانی چیست؟ آیا اصالت آذربایجانی از دیدگاه تبلیغاتی شما، غیر از اصالت ایرانی است؟!
ثانیا! مگر تا حال غیر از خود مردم، این زبان و اصالت آذربایجانی را کسانی دیگر حفظ کرده اند که شما الان برای مردم تعیین تکلیف می کنید که مردم اصالت خود را فراموش نکنند...؟
ثالثاً - حضرتعالی و همصندلی های محترم شما در مجلس در چهار سال گذشته، چه گلی بر سر آذربایجان و به قول خودتان « اصالت آذربایجانی» زدید؟ در زمینه زبان ترکی، دریاچه ارومیه، بیکاری جوانان، عوارض سنگین پل میانگذر و ... ؟! هان؟
رابعاً – اصلاً کدام آذربایجانی زبان مادری را فراموش کرده که شما را اینقدر ناراحت نموده است؟ آیا منظورتان کسانی است که در خانه با اهل و عیال و فرزندانشان مثلاً فارسی بلغور می فرمایند؟ ... می توانید مثال هم بزنید؟!! یا از نزدیک می شناسید کسانی را که در مطبوعات و مجامع در حفظ اصالت و زبان آذربایجانی داد سخن می دهند اما در خانه و خلوت با نزدیکان خود فارسی حرف می زنند تا فرزندانشان فردا بدون لهجه فارسی صحبت کنند؟! ... ما می توانیم مثالها بزنیم، شما چه؟!!
خامساً – آقای نماینده! شما این مردم را چه حساب کرده اید؟ مردم از شما انتظار خدمت و احترام دارند نه شعارهای تو خالی و تعیین تکلیف، آن هم با شعارهایی که ظاهراً خودتان هم به آن ملتزم نیستید. پس حتم بدانید که مردم خوب می فهمند که منظور شما از این فرمایشات چیست؟ پس برای جلب مشتری و جذب آرا در آستانه انتخابات، شاید مصلحت آن باشد که شعارهای دیگری انتخاب فرمایید که هنوز تجربه نشده است! چون مردم آنقدرها هم که شما پنداشته اید، خام نیستند و خوب می دانند که کدام نماینده برای مردم چه کرده و برای خودش چه ها بار زده یا در فلان ده و شهر و جای امن این مملکت برای خود ویلا و استراحتگاه و کارخانه و...ساخته. البته مردم قدرشناسند و خدمات واقعی نمایندگان را هم می بینند و می دانند. والسلام علی من اتبع الهدی.
شناختن راسپوتین های جدید!
راستی می دانید « راسپوتین» کی بود و چی بود؟! روی سخن البته با جوانترهاست. کاش بدانید که این « مارمولک روسی» چه نقشی شیطانی در دربار روس تزاری بازی می کرد، چگونه با هزار دوز و کلک و مقدس نمایی و مارمولک بازی و فریب کاری، از طریق بانوی اول دربار، در فکر و تصمیم های اساسی امپراتور بزرگ روس نفوذ داشت و پشت پرده، در واقع حکومت را اداره می کرد و چه خیانتها که نکرد !... بهتر است جوانها کتابهایی را که در باره زندگی مرموز این شیطان انسان نما نوشته شده و به زبان فارسی هم ترجمه شده، در فرصت تابستانی مورد مطالعه قرار دهند. خیلی مفید خواهد بود، به ویژه در شناختن راسپوتین های جدید در زمانه ما.