لبخندو رو لبات بخیه بزن
نقد فیلم "روزهای زندگی"
نوشته : یوسف کارگر
نویسنده و کارگردان: پرویز شیخ طادی، تهیه کننده: سعید سعدی، بازیگران: حمید فرخ نژاد، هنگامه قاضیانی، کریم اکبری مبارکه، کورش سلیمانی، حسین سالار، فیلمبردار: امیر کریمی محصول: سیما فیلم
حوادث داستان این فیلم در سال 1367 اتفاق می افتد و ماجرای زن و شوهری است که در جبهه جنوب و در بیمارستانی صحرایی به فعالیت مشغول هستند. امیرعلی و همسرش به دلیل سالها کار در آنجا به حال و هوای جبهه وابستگی شدیدی پیدا کردهاند، اما اعلام خبر آتشبس و بعد حمله نیروهای عراقی به بیمارستان، این زوج را در آزمایشی دشوار قرار میدهد .
در ابتدا باید این نکته را یادآوری کرد که پرویز شیخ طادی با فیلم "روزهای زندگی" نسبت به فیلمهای قبلی اش مثل "شکارچی شنبه"، از نظر فنی و تکنیکی پیشرفت بسیاری داشته است و این فیلم تا حدودی توانسته است جایی در میان فیلمهای حرفه ای سینما برای خود باز کند .
"روزهای زندگی" داستانی از آخرین روزهای جنگ تحمیلی و پس از پذیرفتن قطعنامه 598 شورای امنیت می باشد. دوره ای که رژیم بعث عراق بار دیگر نشان داد که تجاوزگری و غارت حتی در زمان صلح نیز در ذات صدام و نیروهایش هست و در همان حال ملت و رزمندگان ما نشان دادند که از همیشه در مقابل هر تجاوزی - ولو آنی و ناگهاانی و غافلگیرانه - مقاوم هستند. گرچه ممکن است برخی از علاقمندان سینما و خصوصاً سینمای دفاع مقدس، روزهای زندگی را فیلمی تلخ از کشته شدن و به محاصره افتادن تعدادی از نیروهای رزمنده تلقی کنند و به همین خاطر این فیلم را بر نتابند، اما تلخی این فیلم، ناشی از امید و پایداری و مقاومت رزمندگان و پزشکان و پرستارانی است که شاید در هیچ فیلمی به این اندازه نشان داده نشده اند. اما چیزی که در این فیلم بدیهی است آن است که بیش از حد از صحنه های خشن و خونریزی و تهوع آور استفاده شده است ( برای مثال سکانسی که در آن پزشک ، سینه رزمنده ای را شکافته و سعی در فعال کردن دوباره قلب وی دارد ) و این دقیقاً یکی از دلایلی است که باعث شده مخاطبان عام زیاد از این فیلم خوششان نیامده باشد و اعتراض فراوانی به این مقوله داشته باشند.
یکی دیگر از ضعف های فیلم تغییر سه باره رنگ فیلم در لوکیشنهای بیرونی است چیزی که معلوم نیست مسبب آن شیخ طادی بوده یا امیر کریمی یا موقع اصلاح رنگ صورت گرفته است. مضاف بر اینکه فیلمبرداری های زمان شب فیلم هم با استفاده از فیلتر و به سبک امریکایی در روز گرفته شده که بسیار توی ذوق بیننده می زند و بهتر بود همان شب فیلمبرداری انجام شود. سربازان عراقی هم کماکان مثل سایر فیلمهای ایرانی ، افرادی ابله و نادان نشان داده شده اند که از ضعف های فیلم هست. جلوه های ویژه کامپیوتری و میدانی هم در حد سایر فیلمهای ایرانی است اما عکس العمل و کنش شخصیتها در وسط انفجارها جالب از آب در آمده است و کمی تفاوت دارد. .
این فیلم از ضعف هایی بخصوص در فیلمنامه رنج می برد. یکی از ان ضعف ها ، این است که ما هیچ پیش زمینه و سابقه ای از این زوج پزشک نمی بینیم و دلیل اینکه این دو فرد که قاعدتاً باید زندگی خوبی داشته باشند، چرا اینقدر در ماندن اصرار دارند ( با توجه به شخصیت پزشک جوان دیگر که تازه به بیمارستان اعزام شده است ) برای مخاطب گنگ می ماند در حالی که این دو زوج قهرمانان فیلم هستند و حتما بایستی شخصیت پردازی بیشتری روی آنان صورت می گرفت. همین مساله باعث شده است تا باورپذیری شخصیت این دو زوج کمی سخت گردد و شیخ طادی بایستی بیشتر به این دو زوج می پرداخت تا من بیننده برایم باورپذیرتر شود.
از نقاط برجسته فیلم بازیهای آن می باشد. بازی عالی حمید فرخ نژاد که مورد کم لطفی داوران جشنواره فجر قرار گرفت، اصلی ترین نکته بازی هاست. هنگامه قاضیانی بازی متوسطی ارائه می دهد و به نظر می رسد، داوران جشنواره با دادن سیمرغ بلورین به وی ، ظلم بزرگی در حق خود بازیگر کرده اند .
قابل تقدیر آن است که تلاش شیخ طادی در پرداختن به موضوعی متفاوت و کمتر پرداخت شده در سینمای دفاع مقدس است. او در این فیلم سعی کرده از زاویهای متفاوت به جنگ ایران و عراق و حاشیه های آن در زمان قبول قطعنامه نگاه کند؛ نگاهی بی غرض و بیرحم و گاهی سست و سرسری که بیننده را در هوا نگه می دارد. این اتفاقات در این زمان بسیار جسورانه است چرا که می تواند افشا کننده واقعیات تلخی درباره جنگ بخصوص روزهای پایانی آن باشد که این مساله نوعی غافلگیری را در بر خواهد داشت. ..
یکی از زیباترین صحنه های فیلم در پایان آن شکل می گیرد که دکتر سعی در چیدن بلوکها دارد تا دیوار را دوباره بنا کند و نوری کوچک بر روی دوربین می تابد که حس دراماتیک زیبایی بر فیلم خلق می کند . .
«روزهای زندگی» یقیناً بهترین فیلم شیخ طادی است؛ او پیشتر نیز به سینمای دفاع مقدس علاقه نشان میداد اما فیلمهایش کمتر دراماتیک یا متناسب با اقتضائات سینما بود .
پرویز شیخطادی در فیلم سینمایی «روزهای زندگی» ترکیبی نسبتاً قابل درک و از لحاظ مضمونی زیبا از واقعیات دفاع مقدس و در میان روابط یک زوج خوشبخت پزشک بروز می دهد ، مساله ای که گرچه در «شکارچی شنبه» یا «دفتری از آسمان» هم سعی در پرداختن به آن داشته، اما موفق نشده بود . او در این فیلم بیشتر سعی کرده به فرم و تکنیک بپردازد اما می توان گفت موفق نشده است هرچند به نسبت فیلمهای قبلی اش بهتر است با این حال در مقایسه با کل سینما توفیق چندانی نداشته است .
در مجموع "روزهای زندگی" فیلم خوبی در زمینه دفاع مقدس است و باید منتظر پخش آن در سیما باشیم که قطعاً آنجا با استقبال فراوانی روبرو خواهد شد. .
منبع : دو هفته نامه "دنیز" شماره 17 مورخ 7/4/91
چه کسی از اهانت به زن آذربایجانی ناراحت نیست؟
بزرگواری که ظاهراً متوجه مطلب "چرا نگاه ترکیه به زن آذربایجانی منفی است" نشده به من نوشته است:
"این استقرای ناقص است استاد - عنوانش با موضوع نمی خورد/ نگاه یک فیلم را به کل ترکیه تعمیم داده اید؟
شما می خواهید چه بگویید... اختلاف ترکیه و آذربایجان؟
کور خواندید....می خواهید بگویید آذربایجانها دوست و دشمن را نمی شناسند؟
دوست عزیز ما آذربایجانهای جنوب دوست و دشمن خود را نمی شناسیم
برای ارامنه گاز می دهیم برای فارسها نوکری می کنیم"
این بزرگوار به نوکری خود احتمالاً اعتراف کرده، بنده که نه نوکر فارس هستم و نه نوکر ترک مخصوصاً برادران ترکیه! نوکر عقاید دینی و ملی خود هستم. البته ایشان ظاهراً در کار صدور گاز به ارمنستان هم هستند! موفق باشند. ولی حرف یک مسلمان و یک آذربایجانی غیرتمند امروز در ایران و جمهوری آذربایجان و همه جای دنیا این است که چرا کانال رسمی تلویزیونی ترکیه زن آذربایجانی را فاحشه معرفی کرده و دولت ترکیه یا آن کانال حتی عذر خواهی نکرده و سفارت ترکیه در باکو فقط متأسف شده! لابد به زحمت افتاده! چرا این دوست ما و امثال ایشان لا اقل در حد اهالی محترم نخجوان و باکو از آن توهین ناراحت نیستند و خوشحالند و علت توهین ترکیه به زن آذری را در لوله گاز ایران به ارمنستان می جویند؟! چرا لا اقل در وبلاگ خود هم یک اعتراضی به برادران ترک خود نمی کنند؟ ایشان واقعاً آذربایجانچی هستند؟ پس توهین به زن آذری را قبول می کنند؟ و دم بر نمی آورند و به آن کار زشت راضی اند؟ البته احتمالاً ایشان حرمتی و تعصبی به زن جمهوری آذربایجان قایل نیستند مثل برادران ترکیه ای که برای رسیدن کمال ترک به نامزد سابق ترکیه ای خود، زن آذری را قربانی و فاحشه کردند، راستی ...
والله اعلم
عاشیقلار بوغازدان یوخاری!
(سر مقاله دو هفته نامه "دنیز" شماره 16 – مورخ 22/3/91)
یازان: میرزا سرگردان
بلی، عرض ائلی ییم آغامین قوللوغونا کی، بو دا تزه بیر مسخره دیر بیزیم جامعه ده. البته چوخدا تزه دئییل. آنجاق بئش – اون ایلدن ده چوخ اولابیلمز کی بیزیم بو یازیق فلک زده عاشیقلاری، بیزیم بو "سیما"ده یعنی همان تلویزیوندا بوغازدان یوخاری گؤستریرلر. بونو هامی گؤرور، بیلیر؛ اما من بو ایکی – اوچ گونون عرضینده صنایع دستی و میراث فرهنگی گونلری مناسبت ایله عاشیقلاری بو جور مسخره ائتمه یی سیمای مرکز استاندان بو اورمیه شهرینده داها آرتیق گؤردوم و بو عاشیق دوستلاریمیزا چوخ اوره ییم یاندی؛ آخی بو یازیقلاری نیه بیر بئله سیماده لاغا قویورلار، مسخره ائدیرلر؟! دوغروداندا، اگر عاشیقلاری – مثلاً کمردن یوخاری ساز ایله باهم تلویزیوندان نشان وئرسه لر، خلق آراسیندا یا مقدس دین و شریعـتده هانسی بیر بؤیوک مفسده اوز وئرر؟ هان؟... اگر سازی تلویزیوندان گؤسترمک حرامدیر، یا صهیونیستی بیر صحنه دیر، یا مسلمانلارین دین و ایمانینا خلل یئتیریر، نیه بس جامعه ده و جمعیت ایچینده چوخ آزادجاسینا ترویج ائدیلیر، جماعت تویلارینی عاشیق و ساز ایله، حتی بالابان – قاوال و سائره آلات لار ایله کئچیریرلر و بیر نفر ده مانع اولمور؟ حتی رسمی اداره لرده مثلاً انقلاب اسلامی نین ایل دؤنومونده، هفته دفاع مقدس ده عاشیقلاری یا دیگر موسیقی هنر صاحب لرینی موسیقی آلت لری ایله گتیریب کنسرت اجرا ائدیرلر ... آخی بو تضادلار نه دیر سیز آللاه؟... یک بام دو هوا دارد؟
هر حالدا، بو چوخ غریبه بیر حادثه دیر ( عجیب حادثه ای و غریب واقعه ای است ... – حافظ) یعنی موسیقی آلاتی نین فقط و فقط تلویزیوندان گؤستریلمه سی قاداغان ائدیلیر، مخصوصاً بیزیم بو استاندا و خصوصاً بو اورمیه ده! اما جمعیتده چالماغی، آلیش وئریشی، توکانلاردا تماشایا قویولماسی، اؤیره نیلمه سی (آموزش موسیقی) و ... هئچ بیری قاداغان دئییل، گناه دئییل، حرام دئییل، فسادی یوخدور، ... دئییرم شاید بئله بیر حال لاردا رحمتلیک آتا- بابالار دئییبلر: "آ کیشی، گؤر هاردان سینیب، هاردان سسی گلیر!"
بلی، بو دا بیزیم روزگارین غریبه ابتکارلاریندان بیری دیر کی بعضی شئیلر تلویزیوندا حلال دیر، بعضی سی حرام؛ اما جامعه ده عکسینه دیر؛ مثلاً آچیق ساچیق – بی حجاب خارجی آروادلارین فیلمینه باخماغین هئچ بیر عیبی یوخدور، اما جامعه ده قاداغاندیر چون مفسده سی وار. ساز و موسیقی آلت لری بونون عکسینه دیر، جامعه ده آلیش وئریشی، قیزلارین ساز چیگنینده خیابانلاردا گلیب گئتمه سی، چالماسی، اؤیرنمه سی و ... هئچ بیری نین عیب - ایرادی یوخدور، فقط تلویزیوندا گؤستریلمه سی و اونلارین فیلمینه باخماق چوخ آغیر و چوخ بؤیوک و چوخ - چوخ کبیره بیر گناهدیر! و هئچ بیر زمان باغیشلانابیلمز و ائله اونا گؤره ده فقط و فقط – یالنیز و یالنیز- آنجاق و آنجاق تلویزیوندان گؤستریلمه سی قاداغاندیر!!... سیز بونو باشا دوشدوز؟! ... و الله من کی چاش - باش قالمیشام. الله آخیر عاقبتینی خئیر ائله سین بو ایشلرین. سیز ساغ، من سلامت؛ اما یازیق عاشیقلار، بوغازدان یوخاری صحنه لر ایله! ...