نگاهی به فاجعه خونین نسل کشی قرن 20 در خوجالی
نویسنده: رابیل کتانُف
فاجعه نسلکشی در شهر «خوجالی» آذربایجان که توسط ارامنه در اواخر قرن بیستم اتفاق افتاد، یکی از فجیعترین جنایتهایی است که علیه بشریت رخ داده است؛ فاجعهای که هرگز از حافظه تاریخ محو نخواهد شد و در ردیف قتلعامهای وحشیانه و فاجعهبار تاریخ معاصر جهان ــ همچون سربرنیتسا و ...ــ قرار دارد. این قبیل حوادث دهشتبار بشری علیه اهالی بیدفاع و شهروندان عادی و غیر نظامی اعمال شده و واکنشهای تند و گسترده انسانها را در پی داشته است.
نسلکشی اهالی مسلمان شهر خوجالی توسط ارامنه با نقشه قبلی و با هدف محو این دیار دیرین و مسکونی آذربایجان از صفحه جغرافیا صورت بود، زیرا شهر خوجالی از اماکن قدیمی و دارای آثار فرهنگی و تاریخی کهن در سرزمین آذربایجان است. خوجالی در زمان نسلکشی توسط ارامنه، با بیش از 7 هزار نفر جمعیت آذری، از هر طرف با روستاهای ارمنینشین احاطه شده بود. در اطراف این شهر آثار تاریخی و بناهای مربوط به قرن 16 و 17 وجود دارد.
در ماه فوریه 1992 قوای مسلح ارامنه وارد خوجالی شده، اهالی را وحشیانه قتل عام کردند، سپس بلافاصله برای تخریب آثار و بناهای باستانی و از بین بردن میراث تاریخی و فرهنگی این دیار عزیز دست به کار شدند.
گفتنی است موقعیت استراتژی شهر خوجالی در منطقه قرهباغ کوهستانی موجب ناخوشنودی ارامنه میشد. زیرا خوجالی در 10 کیلومتری جنوب شرقی شهر خانکندی، و شاهراه شهرستانهای آغدام – شوشا و عسگران – خانکندی واقع شده است.
یکی دیگر از امتیارهای شهر خوجالی وجود یگانه فرودگاه مناطق قرهباغ کوهستانی در این شهر است. بنابر این یکی از اهداف ارمنستان در حمله به خوجالی، این بود که راههای مواصلاتی عسگران – خانکندی را تحت نظر بگیرد و فرودگاه خوجالی را در اختیار خود داشته باشد. شاهد این مدعا حوادثی است که قبل از نسلکشی در خوجالی، گاهی از سوی نیروهای ارمنستان اتفاق میافتاد. از جمله اینکه چهار ماه قبل از فاجعه خوجالی، یعنی از اواخر ماه اکتبر 1991 تمام جادههای اتومبیلرو را مسدود و محاصره خوجالی را شروع کرده بودند. دیگر اینکه برق شهر خوجالی هم از روز دوم ژانویه 1992 قطع شده بود. تنها وسیله ارتباط با خوجالی هلیکوپتر بود که آن هم چند ماه بعد قطع شد.
از اوایل سال 1992 ارمنیها جنایتهای دهشتانگیز بسیاری را در مناطق قرهباغ مرتکب شدند و روزهای 10 و 11 فوریه روستاهای «مالبیگی» و «قوشچولار» را به تصرف خود درآوردند و روزهای 13 الی 17 به روستای «قاراداغلی» در شهرستان «خواجهوند» هجوم برده، 92 نفر محافظ و 54 نفر از ساکنان روستا را کشته و به چاه انداختند و 118 نفر از زنان و کودکان و سالمندان را به اسارت گرفتند سپس 77 نفرشان را با قساوت قلب و وحشیانه به قتل رساندند. قبل از آن هم در 28 جولای 1991 ارامنه در یک کارگاه همین روستای «قاراداغلی» 6 نفر را زنده زنده در آتش سوزاندند.
در شب 26 فوریه سال 1992 قوای مسلح ارمنستان در شهرستان خانکندی وارد پایگاه چهارم ارتش شوروی شده، با استفاده از 10 دستگاه تانک، 16 نفربر زرهی، 9 دستگاه خودرو جنگی پیاده نظام، 180 نفر کارشناس نظامی و نیروهای آمادهباش بسیاری، خوجالی را به محاصره انداختند. آنان با سلاحها و عدوات جنگی جدید به ویران ساختن شهر خوجالی پرداختند و شهر زیر تسلیحات سنگین جنگی ارامنه، با خاک یکسان شد.
اهالی بیدفاع و مظلوم با غداری کامل مهاجمان ارمنی به خاک و خون کشیده شدند. در بین این مقتولان مسلمان و مظلوم، افراد مُثله شده زیادی به چشم میخورد، برخی را سر بریده بودند، چشم بعضیها را از حدقه درآورده، پوست از سر بعضیها کنده، تعدادی را زنده زنده به آتش انداخته بودند و ...
بر اساس آمارهای رسمی حدود 613 نفر در این نسلکشی سَبُـعانه، کشته شده که 63 نفرشان کودک، 106 نفر زن، 70 نفر هم پیرمردها بودند. در این جنایت هولناک ارامنه تمام اعضای 8 خانواده به کلی کشته شده و از بین رفتند! 487 نفر معلول شدند که 76 نفرشان کودکان هستند. علاوه بر این جنایتها، 1275 نفر از اهالی خوجالی را هم به اسارت بردند و 150 نفر هم به سرنوشت نامعلومی گرفتار شدند که تاکنون هیچ اطلاعی از ایشان به دست نیامده است.
ماهیت اصلی این جنایت ارامنه، از سال 1993 و بعد از آنکه حیدر علییف بار دیگر به حاکمیت سیاسی آذربایجان بازگشت، روشن شد و از فوریه 1994 مجلس شورای ملی آذربایجان موضوع نسلکشی خوجالی را بررسی و آن را به عنوان یک مسأله سیاسی و حقوقی ارزشگذاری کرد. علاوه بر آن بعدها در 26 ماه مارس سال 1998 حیدر علییف با صدور فرمانی، روز 31 مارس را روز نسلکشی آذربایجانیها اعلام کرد و در روز 25 فوریه 2002 به مناسبت دهمین سالروز قتل عام خوجالی، طی پیامی خطاب به ملت آذربایجان گفت:« فاجعه خوجالی در مدت نزدیک به 200 سال اخیر، صفحهای خونین از تاریخ جنایات شوونیستهای قومگرای تندرو ارامنه است که در مقابله با ملت آذربایجان با برنامهریزی دقیق و بر اساس سیاست نسلکشی انجام گرفت.»
در حال حاضر رسیدگی به این مسأله یکی از اصول اساسی سیاست خارجی آذربایجان را تشکیل میدهد. در نتیجه سیاستهای موفقیتآمیز الهام علییف رئیس جمهوری آذربایجان، ارمنستان در برخی از تشکیلاتهای بینالمللی، به عنوان یک دولت اشغالگر معرفی شده و گامهای بلندی در معرفی حقایق رقتانگیز خوجالی و جنایتهای ارامنه و قتل عام اهالی در آنجا برداشته شده است.
اهتمام بنیاد فرهنگی حیدر علییف به ریاست خانم مهربان علییوا نیز در عرصه مطالعات فرهنگی و انتشار اسناد تاریخی مرتبط با جنایتهای واقع شده در خوجالی قابل توجه است و این بنیاد اقداماتی مهم و دنبالهدار در دنیا انجام داده، از جمله مسابقه نقاشی «خوجالی از چشم کودکان» و نمایشگاه عکس در ممالک بزرگ دنیا، از آن فاجعه دلخراش قرن 20 تصویری نیرومند و تأثیرگذار در دل و دیده ملتهای مختلف ترسیم کرده است.
ترجمه: زهرا قربانی
منبع: سایت دنیزنیوز www.Daniznews,ir - لینک مقاله در سایت:
http://www.daniznews.ir/index.php?option=com_content&view=article&id=2207:azerbaijan-khojali&catid=13:team
در تفسیری نادرست از تاریخ،
امیرکبیر یک بار دیگر به قتل رسید!
آیا امیرکبیر سکولار بود؟!
نخبه کشی در ایران همچنان به گونه های مختلف خود را نشان می دهد، مخصوصاً وقتی که بعضی ها با عینک معاصر به تاریخ گدشته نگاه می کنند، این سنت سیئه بیشتر تکرار می شود و بر همین اساس، امیرکبیر صدر اعظم شهید و مصلح ایرانی بزرگ ضد غرب، چند روز پیش در فین همایش وحدت حوزه و دانشگاه یک بار دیگر با چاقوی تیز سکولار رگ زده شد!
رضا سلیمان نوری روزنامه نگار و کارشناس ارشد ایرانشناسی به دفاع از امیر مظلوم ایرانی برخاست و در مطلبی برای روزنامه قانون (یکشنبه اول دی ماه 92)، به این اتهام پاسخ داد. وی در این باره نوشته: سخنان اخیر امام جمعه مشهد در همایش وحدت حوزه و دانشگاه درباره چهارچوب کنونی این وحدت و همچنین شخصیت امیرکبیر به عنوان معمار نخستین مرکز علمی غیر حوزوی ایران بازتاب وسیعی در جامعه خبری داشت و رسانههای گوناگون هر کدام به نحوی آن را پوشش دادند. آن بخش از سخنان ایشان که مرتبط با حصول یا عدم حصول وحدت حوزه و دانشگاه در شرایط کنونی بوده و همچنین نقش دانشگاه در دینزدایی و سکولار کردن جامعه بیشک نه در توان این قلم است و نه جایگاه صاحب آن به گونهای است که بتواند در یادداشتی کوتاه بدان بپردازد و لازم است که بزرگان حوزه و دانشگاه جلسات متعددی برای کنکاش درباره واقعیات این دو مسأله برگزار کنند و به صورت علمی و نه مغالطهای بدانها بپردازند.
آنچه من در این مختصر بدان خواهم پرداخت تنها بخشی از سخنان جناب علم الهدی است که نسبتی نادرست به صدراعظم شهید عصر ناصری داده و عنوان کردند: «میرزا تقی خان امیر کبیر یکی از افرادی بود که باعث ایجاد تفکر سکولاریسم در کشور ما شد و با ایجاد و تاسیس مدرسه دارالفنون و به کار گماشتن آخوندزاده و میرزا ملکم خان بیدین و سکولار سعی کرد اجازه ندهند دین به دارالفنون نفوذ کند». و بدینگونه ظلمی عظیم درباره این مرد که در ذهن ما ایرانیان جایگاه بالایی را به خود اختصاص داده روا داشتند.
دلیل این مدعا برداشت اشتباه آن جناب از تاریخ است زیرا هرچند که امیرکبیر معمار ایجاد دارالفنون در ایران زمین بود اما این مجموعه درست سیزده روز پیش از کشته شدن بانی آن در پنجم ربیع الاول 1268هجری قمری افتتاح شد و به عبارت دیگر او در دوران فعالیت این نخستین رقیب قوی حوزههای علمیه در ایران زنده نبود تا چه رسد به اینکه در عزل و نصب اساتید و تعیین خطمشی آن دخالتی داشته باشد. البته این یگانه اشتباه تاریخی موجود در این سخن نیست. دیگر اشتباهی که از سوی امام جمعه مشهد به هنگام بیان این سخن رخ داده و البته با توجه به اشتباه نخست که از پایه استدلال ارائه شده از سوی ایشان را زیر سوال میبرد مربوط به حضور تقیزاده در دارالفنون تهران به عنوان استاد است.
اگر کمی در تاریخ مطالعه داشته باشیم و زندگی رجال عهد مشروطه را دنبال کرده باشیم به راحتی درمی یابیم که این اشتباه ناشی از یکی دانستن دو دارالفنون تهران و تبریز است زیرا که تقیزاده در سالهای جوانی حدود سال 1320قمری یعنی آن هنگام که هنوز در کسوت روحانیت بوده در دارالفنون مظفری تبریز به عنوان استاد فعالیت میکرده است و این بدان معنی است که او حدود 50 سال پس از امیرکبیر پا در دارالفنون آن هم شعبهای که در تبریز ایجاد شده و نه دارالفنون امیرکبیر گذاشته است.
در مورد ملکم خان نیز همان عدم حیات امیرکبیر در هنگام آغاز فعالیت دارالفنون کافی است تا روشن کند استدلال ارائه شده از سوی امام جمعه مشهد درباره نقش امیرکبیر در ایجاد تفکرات سکولار در ایران زمین تاچه اندازه غیر واقعی است. امری که حقیقتی سخت دردناک را در دل خود مخفی دارد. حقیقتی که باید از آن با عنوان عدم اطلاع نخبگان سخنور جامعه و کسانی که بسیاری از مردم حرف آنان را حق دانسته و براساس آن برنامه زندگی خود را هماهنگ میکنند از جزئیات برجستهترین تاریخ معاصر کشور یاد کرد.
منبع: سایت «دنیزنیوز» www.Daniznews.ir